گروه گزارش/
وضعیت مراکز اسکان فرهنگیان و خانه های معلم همیشه از مباحث چالش برانگیز و انتقادی در میان جامعه فرهنگیان و معلمان بوده است .
بسیار کم دیده شده است تا معلمی از وضعیت این مراکز و عملکرد مسئولان آموزش و پرورش رضایت داشته باشد .
شاید یکی از دلایل مهم این مساله پایین بودن سواد رسانه ای در میان فرهنگیان و فقدان دانش در بهره گیری از علم " رسانه " برای انعکاس منطقی و همه جانبه این موضوع و پی گیری های بعدی باشد .
برخی از معلمان اظهار می کنند که این کارها فایده ای ندارد اما تجارب ما در حوزه " رسانه " نشان می دهد که اگر مساله ای درست و همه جانبه انعکاس داده شود در حل مساله بسیار موثر خواهد بود .
شاهد این موضوع ؛ گزارش صدای معلم از " خانه معلم پونل ( رضوان شهر ) بود . ( این جا ) .
نظر یکی مخاطبان صدای معلم : ( این جا )
پس از انعکاس این گزارش در صدای معلم ، وضعیت این خانه معلم به کلی تغییر کرد و افرادی که حداقل در یک سال اخیر از این خانه معلم دیدار کرده اند به وضوح شاهد این تغییرات بوده اند .
« خانه معلم مرند » تجربه ای متفاوت در میان انبوه مراکز رفاهی وزارت آموزش و پرورش است .
این خانه معلم در حال حاضر توسط بازنشستگان آموزش و پرورش اداره می شود .
« صدای معلم » با مسئول " خانه معلم مرند " گفت و گویی انجام داده است که توجه شما را به آن جلب می کنیم .
خروس گرامی
سلام
صداتون خوش
همان طور که می دونی امسال به نام تو نامگذاری شده و مدتیست اسم تو سر زبون ها افتاده است و همه از تو می گویند . یکی از سحرخیزی ات تعریف می کنه . یکی از خوش صدایی ات ، یکی هم از پرو بال های خوش رنگ تعریف و تمجید می کنه و عده ای هم از تعدد زوج هایت می گویند !
گروهی هم میگن خروس ها نه تنها سحرها بانگ بیدارباش را به صدا درمی آورند بلکه در طول روز و گاه در نیمه های شب با قوقولی قوقوی خود ، آرامش اهل محل را به هم می زنند و اصلا ضرب المثل « خروس بی محل » را از رفتار شما الگو برداری کرده اند .
گروهی هم معتقدند خروس ها خیلی به خودشون می نازند . از این که همیشه چندین مرغ قدقدکنان به دنبال یک خروس راه می افتند ، خروس ها مغرور شده اند . راستش خیلی بی راه هم نمیگن . خودم عکسی را دیده ام که یک خروس با غرور و افاده از روی پلی دارد عبور می کند و جماعت مرغان پشت سرش صف کشیدند و به دنبالش می روند . در حالی که خروس نیم نگاهی هم به آنها نمی اندازد !
خلاصه چی بگم ؟ خروس عزیز امسال تمام دهکده جهانی را تسخیر کرده ای . تمام صفحات تلگرام و واتس آپ و اینستاگرام در وصف تو نوشته اند و تصاویرت با ژست های مختلف در شبکه های مجازی دست به دست می گردد .
جناب خروس !
حالا که سال ، سال شماست و ملت همه از تو حرف می زنند ، بیا با آن قوقولی قوقوی قشنگت ، سری هم به بازار مرغ و تخم مرغ بزن و ببین همسران عزیزت چه رقابتی با بازار بورس راه انداخته اند !!
خروس جان ؛ ما نفهمیدیم چرا نرخ فرآورده های خانوادگی ات به نوسان بازار طلا و بورس وابسته است ؟
سکه بالا و پایین می رود ، قیمت مرغ و تخم مرغ سیر صعودی می گیرد !
دلار کمی نوسان دارد ، مرغ ها و تخم مرغ ها برامون کلاس میذارن و بالا می کشند !
قیمت نفت خام برنت دریای شمال بالا می رود ، مرغ و تخم مرغ گرون میشه !
پراید گرون میشه ، خانواده شما هم بلافاصله قیمت ها را بالا می برند !
شایعه افزایش حقوق کارمندها به گوش می رسد ، قیمت فرآورده های خانوادگی ات بالا می روند !
آخه خروس عزیز ، قربون اون بانگ وقت و بی وقتت بریم ، شما و همسرانت کی فرصت دارید این طور با دقت ، بازار طلا و ارز و نفت و بورس را رصد کنید ؟!
والا ما کارمندها که زندگی مون به حقوق مون بسته است ، این قدر نبض اقتصادی مملکت را دنبال نمی کنیم . تازه از پانزدهم ماه دل توی دلمون نیست که کارت خوان فروشنده ای اعلام کند : موجودی کافی نیست !
خروس عزیز !
حالا که امسال ، سال قدرت نمایی شماست و همچنان جماعتی از مرغان به دنبالت راه می افتند و از تو تبعیت می کنند ، از این فرصت استفاده کن و همسرانت را نصیحت کن که این قدر قیمت خود و فراورده هاشون را به رخ ما نکشند !
خروس جان ؛ بیا و از همین آغاز سال 96 قیمت فرآورده هایت را از بازار بورس و طلا و نفت خام جدا کن .
اصلا چه معنی داره که تخم مرغ با نوسان بازار بورس رقابت کنه ؟! اگر هم بخواهید رقابت کنید ، با تخم کفتر و تخم اردک و این ها باید رقابت کنید .
خروس خوش صدا ؛ بیا و با بانگ رسایت اعلام کن که امسال به یُمن نامگذاری سال خروس ، فرآورده های مرغ و خروسی ، مستقل از نوسانات اقتصادی عرضه می شوند .
بذار همه بگن « سالی که نکوست از خروسش پیداست ! »
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
آقای دکتر روحانی
با سلام و احترام
نظر به سوابق اقدامات مقامات ذیربط دولتی به ویژه مسئولان آموزش و پرورش در زمینه عدم پرداخت به موقع پاداش و مطالبات فرهنگیان بازنشسته طی سنوات گذشته و ضرر و زیان های فراوان معنوی و مادی و... بی شمار و گاها غیر قابل جبرانی که از این بابت متوجه جمعیت عظیم ما بازنشستگان و جامعه فرهنگیان کشور می شود ؛ براین اساس و با استناد به مفاد این لایحه و مستندات ضمیمه، بدین وسیله اینجانب شکایت رسمی خویش را از مقامات و مسئولین ذیربط آموزش و پرورش کشور در باره نحوه ی پرداخت مطالبات و پاداش بازنشستگی خودم اعلام کرده و به جد تقاضا دارم، دستور فرمایید:
برای اعاده و پرداخت سریع:
1- اصل مطالبات و پاداش پایان خدمت سال 95 من و هزازان نفر از همکاران مظلومم ! و 2- جبران و پرداخت ضرر و زیان های مالی و مادی و معنوی حاصل از این نوع مدیریت مقامات ذیربط ( تا ریال آخر ) اقدام عاجل به عمل آید.
آقای رئیس جمهور
جناب وزیر آموزش و پرورش و ای مقامات محترم ذیربط!
مگر ما بازنشستگانی که یک ریال از مطالبات و پاداش خویش را نگرفته ایم، عید و شب عید ، میهمان و خواستگار ، درد و بیماری ... بیا و برو و... نداریم؟!
آقایان محترم ذیربط دولتی و رؤسا و حضرات محترم ذیربط در آموزش و پرورش
شما را به خدای واحد، شما را به قداست خاک مناطق کردستان در دهه اول انقلاب که سال ها در آنجا خدمت کرده ام و شما را به پاکی وجب به وجب زمین های جبهات جنوب که بنده به امر امام (ره ) ماه ها در آنها رزمنده بوده ام قسم تان می دهم :
" این بدعت و سنت کاملا غلط و ظالمانه را که بر اساس آن" باید ما فرهنگیان پس از حداقل 12-18- و... ماه پس از بازنشستگی شاید مطالبات خود را دریافت کنیم"! را از شیوه نامه ها، رویه ها و آیین نامه و برخوردهای اداری و مدیریتی و مقررات نانوشته ایران اسلامی محو کنید تا این قدر به ما و خانواده های مظلوم ما جفا نشود.
(ما فرهنگیان با کارکنان سایر ادارات و نهادها، حتی رفتگران محترم شهرداری ها و... چه تفاوتی داریم که نباید حداکثر در عرض چند هفته و یکی دو ماه اول دورره بازنشستگی پاداش پایان خدمت و سایر مطالبات خویش را نقدا دریافت نکنیم؟ !
آیا تنگناهای اقتصادی و مالی و مشکلات نفت و یرو و دلارهای ... مملکت باید 100 درصد در مورد ما فرهنگیان اجرا بشود ؟
مگر دولت محترم (آقای نوبخت) مدعی نشد که در بودجه 95 ردیف جداگانه ای برای پرداخت پاداش ما بازنشستگان سال 95 مصوب شده است ؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
"ما ژاپنیها از بیرون؛ کشور ثروتمندی به نظر میرسیم ولی هماکنون مشکلات روانی عدیدهای داریم"/ " گاهی به کسانی برخورد میکنیم که وقتی با آنها دست می دهیم، ناخودآگاه گریه میکنند چون مدت زیادی است که باکسی حرف نزدهاند"/ دوروبر آنها در فضای مجازی بسیار شلوغ است ولی در دنیای واقعی به شدت تنها هستند. این بدان معنا است که ارتباطات مجازی چندان کمکی به برطرف شدن احساس تنهایی نمیکند و تنها سرمان را شلوغ میکند/ آنقدر نگران قضاوت دیگران درباره خودشان هستند که نمیخواهند و نمیتوانند سفرۀ دلشان را برای کسی باز کنند/ یکی از مشکلات و مسائل آدمهای امروزی بهویژه در شهرهای بزرگ، تنهایی و به تعبیر برخی؛ اسیر شدن در یک سلول انفرادی بزرگ به وسعت جامعه است/ افراط در فردگرائی- که البته از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - و افراط در ارزش دادن به حریم خصوصی- که آنهم از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - زمینۀ تنها شدن آدمها را فراهم کرده است/ آیا آنچه گفتیم آیندۀ کشور ما در سال های پیشِ روست
عدم پاسخ گویی، عدم تعهد به وعده ها ، تفرق بیش از اندازه در شورا ، عدم داشتن تجربه در کارگروهی، فردگرایی، ترجیح دادن منافع فردی و یا گروهی به منافع شهری ،عدم یا بررسی سطحی مصوبات و لوایح ، رای دهی فله ای و تقلیدی ، عدم آشنایی با مشکلات و مفاهیم شهری، عدم آشنایی با سیاست به معنای علم مدیریت شهر و عدم آشنایی با فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور و شهر از جمله انتقادات وارده به افراد حاضر در شورای شهرها و سایر نهادهای انتخابی تصمیم ساز در سطح ملی و محلی می باشد/ معیارهای حاکم در جامعه برای انتخاب نمایندگان نشانگر رفتار بالغ اجتماعی نمی باشد/ شورای شهر یک نهادی اجتماعی و فعالیت در آن یک کار گروهی است . تاکید صرف بر روی تخصص نمی تواند معیار مناسبی برای انتخاب افراد در فعالیت تیمی باشد/ آنچه که در عرصه شورای شهر و حتی در سایر جایگاه های مشابه مغفول مانده تاکید بر موضوع توانمندی افراد است/ توانمندی فردی در چهار بخش دانش ،توانایی، مهارت و نگرش تعریف می شود/ بخشی از این ویژگی ها باید در طول زمان از طریق سیستم آموزش مشارکتی که بر آموزش مهارت ها تاکید داشته ایجاد گردد که در نظام آموزشی ایران کمتر بدان توجه شده و بخشی دیگر نیز به جز از طریق کسب تجربه به واسطه حضور در فعالیت های اجتماعی و سیاسی مانند فعالیت های حزبی و یا فعالیت در ساختار سازمان های غیر دولتی و اصناف امکان پذیر نیست
ایده های زیادی در ارتباط با نظام تعلیم و ترییت رسمی و عمومی در ذهنم شکل می گیرد اما متاسفانه فرصتی برای مستند سازی از نوع نوشتاری و دیداری ندارم/ از جمله نگرانی هایم خودکامگی و استبداد درون است. همواره تلاش کرده ام از خودکامگی و استبداد و خودرایی دوری کنم اما با این وجود در برخی موقعیت ها خودرای بوده ام و این واقعا کلافه ام می کند/ همواره مفید و موثر بودن در محیط های شغلی برایم مهم بوده است/ افرادی به درد این دنیا می خورند که به جای سرزنش و غر زدن و ... گره ای از آن مسائل و مشکلات باز کنند/ چقدر منفورند آدم های بی سواد و مجیز گوی و وابسته به افراد و اشخاص و جناح و گروه و زشت تر از همه، انسان هایی که دین و ارزش ها آبشخورشان است/ معتقدم گاهی شعار متشرع بودن و با تقوا بودن عالم و آدم گیر می شود اما وقتی در شرایط پرهیز و تقوا و ... قرار گرفته می شود، قضای همه ی کارهای انجام داده و نداده به جا آورده می شود
دیگر کتاب خواندن ، هنجار زندگی ما نیست/ چرا درگیر تفکر نیستیم ؟ تفکری که از نان شب ما هم واجب تر است و می تواند دغدغه های متعدد ما را تا حدی سامان بخشد/ رخوتی که تکرار کلیشه ای زندگی را نصیبمان کرده و جهلی که ما را در زندان حقارت اسیر کرده است/ اگر فرزندمان اولویت کتاب را در رفتار روزمره ما شاهد باشد یاد می گیرد که برای او هم باید، کتاب از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد/ هر یک از ما در خانواده به عنوان یکی از پایگاه های اصلی تربیت شهروند مطلوب، موظف هستیم که از خودمان شروع کنیم/ متولیان فرهنگ، به جای نگرانی برای کم بودن نرخ مطالعه در کشور، به فکر برنامه ای مدون برای رفع این بحران باشند/ باید ببینیم ما در کجای جهان ایستاده ایم