از سایت صدای معلم و همه کسانی که زحمت کش هستند تشکر و قدردانی می کنم که این تریبون را برای مردم و مخاطبان گذاشتند.
امروز تصمیم گرفتم درد و سوز دلم رو بنویسم و امیدوارم منتشرش بکنید بدون کم و کاست.
این حرف ها فقط درد و مشکل من نیست بلکه درد و آلام هزاران و میلیون ها جوانی هست که به جز خداوند، پشت و پناهی ندارند و امروز که جمعه 9 تیر ماه هست، می نویسم تا شاید صدای ما هم بهتر شنیده بشود.
زمانی که دبیرستان بودیم، می گفتند درس بخوانید و کنکور بدهید تا در جامعه جایگاه اجتماعی و شغل داشته باشید. به خدا قسم تمام سختی های کنکور را دادیم و وارد دانشگاه شدیم.
اولین بار بود در زندگی خوابگاهی می شدم. به خاطر می آورم سال 85 با هزار دردسر یک خوابگاه 9 متری که 6 نفر بودیم، آن هم در ماه رمضان مستقر شدیم. از دردسرهای گرفتن خوابگاه و آن 4 سال و دو سال دوری از خانواده نمی گویم که چه گذشت.
درسمان تمام شد و با هزار امید مدرک را گرفتیم و فکر کردیم به آرزوهای پدر و مادرمان جامعه عمل می پوشانیم؛ ازدواج می کنیم و زندگی مان سروسامان می یابد.
اما دیدیم از استخدام دولت خبری نیست که نیست. یک آزمون شرکت کردیم و قبول نشدیم در مصاحبه. گفتم عیبی ندارد. دوباره یک آزمون دیگر و دوباره مصاحبه. باز هم قبول نشدیم و ... آرام آرام متوجه شدیم استخدام دولت برای یک عده خاص است.
به ناچار و برای اینکه شرمنده خانواده خود نباشیم، رو به شرکت های خصوصی آوردیم.
خدا گواه است این مسیر شغلی من است و شرح زندگی شغلی خیلی جوانان بیکار امروز کشور ماست که واقعا دردمند هستند و دلی شکسته دارند:
- سال 90 ده ماه در شرکتی خصوصی مشغول شدیم و بعد از ده ماه شرکت منحل شد.
- سال 91 هفت ماه در شرکت دیگر و آخر سال شرکت شهرستان منتقل شد و عملا دوباره بیکار شدیم.
- سال 92 سه ماه در یک دفتر کارهای حسابداری ساده و پاره وقت آن هم با بیمه ناقص و شش ماه هم در شرکتی که آخر سال به خاطر بدهی منحل شد و همه کارمندانش بیکار شدند.
- سال 93 به عنوان کارشناس یک شرکت مشغول شدم که فقط ده ماه در آن شرکت توانستم بمانم، چون زمستان هیات مدیره اش عوض شد و اعضای هیات مدیره به مدیر عامل فشار آوردند که اگر بچه های بیکارشان را در شرکت نگذارند، سهام و پولشان را خارج می کنند. نتیجه این شد که مدیر عامل به من گفت:
شرمنده ات هستم!
- سال94 در یک شرکت پیمانکاری در شغل کارپرداز مشغول شدم و آن شرکت فقط 7 ماه فعالیت داشت.
و سال 95 هم در یک شرکت خیلی معتبر با مدرک ارشد در پست ترین جای سازمانی مشغول شدم و آن همکاری فقط 4 ماه دوام آورد، چون مدیر آن بخش تمایل داشت آشناها و فامیل های خودش را جایگزین ما بکند و نه فقط من که بیشتر از 5 نفر را بیکار کرد.
هم اکنون که این دردنامه را می نویسم از مرداد سال قبل بیکار هستم و شغلی ندارم و شرمنده پدر و مادرم هستم.
دیدم دارد سنم بالا می رود و پدر و مادر گفتن کمکت می کنیم و زندگی تشکیل بده و عقد کن؛ ان شالله خدا راه را باز می کند. آبان پارسال عقد کردم و دختر نجیبی با همه شرایطم ساخت و گفت: من اهل زندگی هستم و باید با توکل به خدا شروع کرد.
الان 8 ماه است که بیکارم و شرمنده خانواده ام و همسرم هستم که نجیبانه مرا به صبوری دعوت می کند.
آقایان مسئول!
ای کسانی که قدرت و امکانات مالی و زیرساختی کشور دست تان است!
به خدا ما جوانان مشکل داریم.
چرا درک نمی کنید؟ چرا فکری برایمان نمی کنید؟
چرا دائم می گویید کارورزی و مهارت؟ چرا جوانان تحصیل کرده کشور را متهم می کنید؟
نگاهی به واقعیات بیندازید:
آنهایی که شرایط مهاجرت به لحاظ علمی و نخبه بودن دارند، از کشور فرار می کنند و آنهایی که هم نمی توانند، در این بیکاری دست و پا می زنند.
آقایان مسئول!
تا حالا به این فکر کردید چرا جوانان کشور ما افسرده هستند؟ رو به سیگار و دخانیات آورده اند؟ چرا برادر من با مدرک دکترا باید فکر این باشد که از راه موسیقی و گیتار زدن، نان شبش را تهیه بکند؟!
چرا جوانان آن قدر آمار ابتلایشان به بیماری هایی مانند MS بالاتر رفته و می رود؟
آقایان مسئول!
چرا جوانان تحصیل کرده کشور را متهم می کنید که چرا درس خواندند؟
آیا ما گناه کردیم بهترین سال های عمرمان را درس خواندیم؟ آن هم در دانشگاه و کنکوری که قانون و مشروعیتش را از همین نظام، مجلس و قانون اساسی گرفته است؟؟
ما چه گناهی کردیم؟ کجای دنیا این گونه با جوانان خود برخورد می کنند؟
آقایان مسئول!
نمایندگان مجلس !
به خدا قسم مشکل داریم. به خدا قسم شرمنده پدر و مادرمان هستیم. به خدا قسم گاهی فقط می خواهیم زمین ما را ببلعد و از نگاه و حرف اطرافیان راحت شویم.
آقایانی که قانون وضع می کنید و حقوق های میلیونی و چند ده میلیونی برای خود می برید ! شما از حال من جوان چه خبر دارید؟
آقایان و خانم هایی که چند شغله هستید و جای چند نفر را گرفته اید! شما می دانید بیکاری و شرمنده همسر عقدی بودن یعنی چه؟ می فهمید دختری که با هزار آرزو برای زندگی هر شب دلش غم و گریه است، چه می کشد؟
به والله قسم داریم آب می شویم. این حق من فوق لیسانس نیست که شرمنده خانواده باشم.
به خدا دیگر ارتباطم با همه فامیل قطع شده است: من چه گناهی کرده ام؟
با کدام شغل و درآمد با همسرم زیر یک سقف بروم؟
با این تحصیلات و جایگاه و گذشته شغلی، بروم مسافرکشی؟ بروم کار فنی یاد بگیرم؟ و یا بروم طرح کاروزی ؟
آقایانی که از کاروزی در انتخابات دم می زدند، می دانند این طرح چه تبعاتی دارد؟ هر چند که کسی هم ثبت نام نکرده است و مشخص است که طرح شکست خورده ای است و این تعداد اندکی هم که ثبت نام کرده اند، مطمئنا فقط برای ارائه آمارهای نادرست مفید هستند.
کارورزی هم شد دوای درد مردم؟ کاورزی که کارگران قدیمی را بیکار کند به چه دردی می خورد؟ کارورزی که شان و منزلت یک تحصیل کرده کشور را در محل کار لگدمال کند، چه ارزشی دارد؟
مسئولان و تصمیم گیرندگان !
بدانید یک دزد بی جهت دزد نمی شود. بدانید یک معتاد و یا قاچاقچی کوچک مواد مخدر، عمدتاً از سرناچاری و بیکاری سراغ این افیونی ها می روند. بدانید مشکلات اقتصادی خانواده ها را دارد از هم می پاشد.
به خدا مشکل داریم؛ این دردمان را دیگر چگونه باید فریاد بزنیم؟ شرمنده پدر و مادرمان هستیم و هر روز آرزوی مرگ می کنیم. نه بیمه ای...نه آینده ای...نه پس اندازی...این درد را باید دیگر به چه زبانی گفت؟ به زبان اعتراض؟
من یک فوق لیسانس شرمنده ام که امروز از سوز دلم این حرف ها را نوشتم و فقط خدا می داند دل من و امثال من چقدر شکسته است.
خواهش می کنم این حرف های من را منتشر کند تا بلکه جوانمردانی در بدنه نظام و حاکمیت، برای خدا هم که شده فکری به حال ما بکنند.
در این شرایط اقتصادی، ما جوانانی که نه سرمایه ای داریم و نه پشتوانه ای، هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. هیچ ریسکی نمی شود کرد و تازه بدهکار بانک و وام شد. نه مغازه ای از خودمان داریم و نه سرمایه.
آنهایی که جوانان را متهم می کنند که چرا درس خواندند و سراغ کار تولیدی و کارآفرینی نمی روند، خودشان چقدر به خودشان متکی بودند با دست خالی؟
شعار ندهیم.
باور کنیم جوانان مشکل دارند و نیاز به کمک.
بپذیریم خانواده های ایرانی هر روز سست می شوند و بیکاری عامل فروپاشی اخلاقی عمده ایرانیان است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شنونده باید عاقل باشد..؟!
متاسفانه در شرکت با خاور یخچالی کار میکرد با فشار مجبور به فروش ماشین خودش به شرکت کردند در صورتی ک ماشینش ب شرط تملیک بود
" کارورزی که شان و منزلت یک تحصیل کرده کشور را در محل کار لگدمال کند، چه ارزشی دارد؟ "
و اما نظر من :
کسی که از کار کردن و کسب روزی حلال عارش میاد فکر کنم محکوم به بیکاری .
دوست عزیز شما یک ارشد گرفتید شاخ غول نشکستید مثل منی که ارشد گرفتم.
من از فلافلی بگیر تا کارخونه صابون و کارگری ساختمون کار کردم و یک وعده کار و یک وعده درس خوندم پدر شما باز داشت بگه زن بگیر من حمایت می گنم ولی پور من هزار تومنم نتونست از من حمایت کنه و حتی روز عروسیم تو جیبش خودم پول گذاشتم تا خرج کنه .
الانم تو یه شرکت فناوری اطلاعات معتبر مشغول کار هستم .
اوضاع اشتغال خوب نیست برای همه این جریان هست فقط برای شما نیست.
نکته ی بیشتر از دولت باید خودمون کار کنیم
به امید انتشار پیامم.
اگر شما تو غار زندگی می کنید
ملت و جوون هاشون عزت و احترام دارن
اگر قراره ارشد بره فلافلی کار کنه پس چرا درس خوند؟؟
عزیزم زن و بچه خرج داره .دو حالت داره یا خونه می خوابیدم به خاطر اینکه دون شان من بود برم کارگری دو روز بعدم زنم می رفت خونه باباش و ....
برادر فرض کن یه شخصی ارشد داره حتی یک هزار تومان هم تو جیبش نیست تا سر خیابون کرایه کنه .
حالا به نظرت مقطعی فلافلی یا کارگری کار کنه عیبه؟؟؟
همین ها می رن ترکیه و اروپا رستوران مایلن کار کنن و ...
اصل روحیه ی کار و کسب روزی حلاله
آنان که باید شرمنده شوند، شما نیستید!؟
آنان که باید شرمنده شوند، شما نیستید!؟
انانند که همیشه پای صندوق رای و میرن صف یارانه و ............
خلایق را هرچه لایق
برادر من هم دقیقا مشکل شما را دارد
راننده ماشین کسی دیگر بود تصادف کرد و کمت رفت و خدازندگی دوباره داد و زنش حتی طلای عروسیش را فروخت تا اقساط بانکش پرداخت بشه و بخدا خودمان پول می دیم دست زنش و حالا بعد کما چند بار عمل شده و دیابت هم داره و ...........
دعا کن سلامتی
و ارام باش امید نامزدت هم به توست و فقظ به این فکر کن تکیه گاه یک نفر شدی
کنام پلنگان وشیران شود
فردوسی 1000 سال پیش وضع الان مارو پیش بینی کرده
در مورد مسئو لین هم گفته :
زیان کسان از پی سود خویش بجویند ودین اندر ارند پیش
ولی ناامید نشو تلاش کن خود تلاش موفقیت است.
درسته که بنی آدم اعضای یکدیگرند اما فعلا به معلمان توجه نمیشه چه برسه که به جوانان بیکار توجه شود.
این سایت زبان گویای مشکلات معلمان هست نه تریبون آزاد!!!
فردا از گرانی صابون گلنار هم مینویسند و میگن معلم باید آگاه باشه... متاسفم واقعا... همیشه از خودی میخوریم؟!؟!!
حقوق دو برابر معلمان
ماموریت، حق مسکن و.... هر ماه پرداخت میشه
وام ۱۵۰ میلیونی قرض الحسنه مسکن
تمام اعیاد عیدی دارند
شب عید تمام ملزومات شب عید مهیاست
زمین و مسکن خانواده ات تامین است
بلافاصله بعد از بازنشستگی ۲۰۰ میلیون پاداش تو حسابت هست
کسری بودجه ندارید
بودجه نظامی کشور ۴ برابر میشه منت سر معلمان میگذارند
در ضمن قرار بزودی ۲۰۰۰ میلیارد به بودجه سپاه افزوده بشه ؟@
مرسی اه
اوضاع خرابتراز ایناس که فقط فارغ التحصیلای دانشگاهای آزادو پیام نوربیکارباشن وگرنه مرض نداشتم ک اون دانشگاهو بااون سطح سواددانشجوهاش ول کنم بیام فرهنگیان
سخته ۱۶ سال درس بخونی آخرشم کارگر ساختمانی بشی
اصن به هر دری میزنم بستس انگار به بمبست رسیدم واقعا نمیدونم چیکار کنم یکی نیس یه دری برام باز کنه هزار بار فکر خودکشی زده به سرم