نهم تیر ۹۶ در برنامه « پرسشگر » تنوع مدارس ایران به چالش کشیده شد در این برنامه دکتر حکیم زاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ، جناب مهندس زرفشان معاون متوسطه و آقای مجید قدمی رئیس مدارس استثنایی حضور داشتتد.
غربالگری دانش آموزان و آزمون تیزهوشان مباحث مهم این برنامه بود .
نگارنده تلاش نموده است مباحث را از دیدگاه خانم دکتر حکیم زاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش دنبال کند .
حکیم زاده در پاسخ به این پرسش که آیا با تقسیم دانش آموزان به : ۱-دانش آموزان تیز هوش ۲-دانش آموزان عادی ۳- دانش آموزان استثنایی موافق یا مخالف هستید چنین پاسخ دادند:
" باید نگرشهایمان را تغییر دهیم و منتظر نباشیم که ابتدا بسترهای لازم برای یک هدف فراهم شوند و سپس به سمت آن برویم. باید بپذیریم که جداسازی دانش آموزان روش مناسبی برای آموزش نیست؛ البته اینکه دانش آموزان چند معلولیتی با نیازهای ویژه در مدارس استثنائی تحصیل کنند مخالفتی وجود ندارد و منطق علمی پشت آن است، اما سایر دانش آموزان با نیازهای ویژه چون نابینا، ناشنوا، کم بینا و کم شنوا و دانش آموزان دارای معلولیت جسمی باید در کنار دانش آموزان در مدارس عادی تحصیل کنند."
به بیانی دیگر دانش آموز نابینا در کنار دانش آموز بینا و تیزهوش قرار می گیرد و این فرآیند یاددهی - یادگیری به عینه مصداق آموزش فراگیراست
سال هاست دبیرانی که در مدارس متنوع تدریس می کنند غربالگری دانش آموزان را نوعی نقص آموزشی می دانند و به انحای مختلف به آن اشاره می کنند اما اراده جامعه با چنین سازو کاری همواره همراه بوده است.
در نظام آموزشی که تربیت مقدم بر آموزش است ساختار مدارس پیش نمونه ی جامعه است ، در مدرسه کودکان خود را برای جامعه ی واقعی آماده می کنند .
وقتی دانش آموزان به گروه های مختلف تقسیم می شوند و بین آنان دیوار مدرسه فاصله می اندازد ؛در بزرگسالی هر گز نمی توانند بین خود و فردی که برای همزیستی با او نیازمند امکاناتی متفاوت است ، فرق بگذارند و چنین می شود که در تجهیز بیمارستان ها و مراکز تفریحی و تجاری انسان های ناتوان جسمی و حرکتی دیده نمی شوند زیرا در مراکز آموزشی ما از پیش دبستانی تا دانشگاه و حتی بعد از آن افراد معلول حضور ندارند.
به خاطر دارم سال ها پیش یکی از والدین فرزند نابینایش را اواخر سال تحصیل به مدرسه ی ما آورد تا چند روزی کنار دانش آموزان ما بنشیند و درس بخواند .
درست یادم نیست دلیل این تغییر وضعیت دانش آموز چه بود ؛ به هر صورت با موافقت مدیر دانش آموز مذکور کنار دانش آموزان عادی نشست .
کتاب دانش آموز نابینا و نحوه ی خواندنش یک دنیا سؤال در ذهن دانش آموزان کلاس ایجاد کرد ، با کنجکاوی می دیدند خطوط برجسته ی کتابش را با سرانگشتان لمس می کند و می خواند.
من یقین دارم این تجربه ی ناب آموزشی هرگز از ذهن دانش آموزان پاک نخواهد شد . حال تصور کنید دانش آموزی که به جای دست از انگشت پایش برای نوشتن کمک می گیرد یا دانش آموزی که در تکلم مشکل دارد ؛وقتی سال ها کنار دانش آموزان عادی بنشیند و درس بخواند ؛وقتی بزرگ شود آیا در جامعه شاهد « نگاه غریبانه » رهگذران خواهد بود؟
به قطع یقین چنین نخواهد بود . مدرسه جامعه کوچک فرزندان ماست که می توانند عشق به همنوع ،همکاری با همنوعان ناتوان تر را یاد بگیرند.
حکیم زاده درباره آسیبهای جداسازی تیزهوشان نیز گفت: اولین آسیب به خود این دانش آموزان وارد میشود. آنها برچسب میخورند و در مدارس خاص ایزوله میشوند. دو حالت در اینجا وجود دارد یا برخی از آنها تیزهوش واقعی نیستند و تنها دانش آموزان سخت کوشند که پدر و مادر ناچار میشوند برای آنها معلم خصوصی بگیرند تا بتوانند از پس دروس خود بر بیایند یا دانش آموز تیزهوش واقعی هستند که آنها هم وقتی در محیط قرار میگیرند آسیبهایی را متحمل میشوند و علت این است که شرایط زندگی عادی را در کنار مردم تجربه نمیکنند.
هم چنین معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درخصوص ایزوله نمودن دانش آموزان تیزهوش در مدارس خاص ادامه داد: از سوی دیگر ما این دانش آموزان را که تیزهوش واقعی هستند غربال میکنیم اما متاسفانه اینها کشور را ترک میکنند و اینجاست که میتوان به عمق واقعه پی برد."
البته فاجعه ی مهم تر وقتی است که دانش آموز تیزهوش امکان مهاجرت از کشور نداشته باشد ؛ در واقع دانش آموزی که برچسب تیزهوش به او زده اند اگر قادر نباشد توقعاتی را که از او انتظار می رفت برآورده کند چه سرنوشتی در انتظارش است؟
بررسی آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی که جویای کار هستند و برحسب تصادف از مدارس تیزهوشان فارغ التحصیل شده اند حقایق تلخی را نمایان می سازد.
حال آن که پژوهش های میدانی نشان می دهد دانش آموزانی که در مدارس عادی تحصیل کرده اند درصورت ناکامی در کنکور با شرایط پیش آمده بهتر کنار آمده اند .
حکیم زاده در پایان گفت:" ما کار سختتر را که تلفیق دانش آموزان با نیازهای ویژه با دانش آموزان عادی بوده انجام دادیم. این کار از عدم جداسازی دانش آموزان تیزهوشان سختتر است. پس ما میتوانیم این هدف را هم دنبال کنیم و مدارس تیزهوشان را حذف کنیم. در آن زمان متوجه میشویم که چقدر فرصتهای خوب وجود دارد تا همه دانش آموزان ما در کنار هم مهارتهای زندگی و با هم زیستن را بیاموزند"
ما بر این باور هستیم اگر بستری فراهم شود که بتوان دانش آموزان عادی با دانش آموزان با نیازهای ویژه را باهم تلفیق کرد .لازم است نیازهای خاص دانش آموزان تیزهوش نیز درنظر گرفته شود.
پژوهش سراهای دانش آموزی بسترمناسبی هستند جهت نیازسنجی آنچه دانش آموزان مستعد ما به دنبالش هستند به شرط آن که از مربیان متخصص در پژوهش سرا دعوت به عمل آید و عرصه های علمی کشور مأمن سیاست پیشگان معزول از پست نگردد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1)با جدا سازی 100/موافق بوده چرا که افراد تیز هوش نیاز به سرویس دادن مجزا هستند ولی توجه بفرمایید در حال حاضر اگر تحقیق گردد اینگونه مدارس صرفا در خدمت انواع و اقسام المپیاد های جهانی هستند که تعداد آنها شاید کلا 50نفر نباشد. ای اساتید و دبیران دقت نمایید چند سالی است دانش اموزان تیز هوش در حال تباهی می باشند ای کاش مراکز بازرسی سری به روند آموزشی اینگونه مدارس بزنند.که چگونه به جوانان ما که از استعداد بالایی بر خوردارند خیانت می گردد.
2)فقط اینگونه مدارس در غربالگری به بیگانگان کمک در شناسایی اینگونه افراد جهت مهاجرت می نماید.
3)صحبت زیاد و افسوس فراوان
1 -تراکم کلاس 40 نفر نباشد و زیر 25 نفر باشد
2-با این حقوق کم انقدر از معلمان توقع نداشته باشید حتما برای این همکاران ویژه حق الزحمه داده شود
3-مدارس ما مناسب سازی شده باشند
امیدوارم روزی که دور نباشد همه افتخار کنند به معلم بودن
در کشور انگلستان همزمان با تصویب طرح بودجه آن را هم تصویب سپس آن را اجرایی می نمایند.
انچه ندیدم نمونه بود و کادر مئرسه ای که در تمام عمرم ندیده بودم و نخواهم دید .
ای کاش می بودید و می دید و تمام وقایع در وبلاگم هست
مدیریتش که ......................
خدا از مافوق های ما نگذرد