عادت کردن به تفکر بزرگترین نیاز جامعه ی ماست/ متاسفانه مدت زیادی است که قدرت " اندیشیدن " از جامعه ی ما گرفته شده ،ایمان دارد اما اندیشه ندارد و ایمان بدون اندیشه به صورت یک تعصب کور است و اگر واقعیت آن ایمان یک حقیقت مسلم هم باشد ، وقتی وارد ذهن کسی می شود که ذهنش منجمد است ، آن حقیقت هم منجمد خواهد شد و خواهد مرد/ جامعه ی ما به خصوص جامعه ی مذهبی ما ،خیلی زیاد احتیاج به اندیشیدن و نفس اندیشیدن دارد و عادت کردن به اینکه بپرسد.چرا ؟ و هرچه می شنود بتواند اعتراض ،سئوال ، نقد ، ارزیابی و خوب و بد کند و بتواند به گوینده ی این سخن خطاب کند که :" دلیلش را بیاور و سند را نشان بده و منطق سخن و عقیده ات را برای من روشن کن"/ " وقتی ملتی به تفکر آغاز کرد ، هیچ قدرتی پیروزی او را نمی تواند سد کند."/ از سال تحصیلی 44-45 شریعتی تدریس در دانشگاه مشهد را آغاز می کند و تا 29 خرداد سال 56 به طور مداوم می گوید و می نویسد و اندیشه پردازی می کند/ شریعتی از نوجوانی وارد دانش سرای مقدماتی معلمان می شود و نقش دانشجویی - معلمی را تا پایان عمر حفظ می کند/ او خود بارها تاکید می کند که در نقش یک معلم و آموزگار از پیرامون خود می آموزد و الهام می گیرد و دانسته ها و اندوخته های خود را بازبان و قلم با دیگران به اشتراک می گذارد/ شریعتی به علت برخورداری از روحیه ی " مداقه گری ، قالب شکنی ، خروج از رسمیت های معمول تحمیلی و هنر ترکیب بندی ایرانی ، هرگونه دانشی که اخذ می کرد، بار دیگر آن را در کارخانه ی فکری خود مورد پردازش قرار می داد و از همین رو از قوه ی هاضمه ی خاصی در اخذ و پردازش مفاهیم داشت/ شریعتی از بازگشت به خویش ( شناخت هویت و ناخودآگاه قومی ،ملی و دینی ایرانیان ) و نه بازگشت به گذشته و ارتجاع و قرون به تاریخ سپرده شده و وانهادن تعقل و تفکر می گوید و از رویکرد به عصر مدرن ( تجربیات بشر امروز و راهکارهای جدید و بهره گیری در حل بحران های زمان) و نه سکوت و سکون و انجماد و تعطیلی پرسش گری و تجزیه و تحلیل در برابر انوار خیره کننده ی آن می گوید/ او یک پرسش گر خستگی ناپذیر بود/ هرکسی مسئول تعقل و تفکر است - که همه ی ما مسئول تعقل و تفکریم - نه تنها عالم و محقق/ کار ما ابلاغ "حقایق مسلم " نیست ، کار ما تفکر در حقایقی است که موظف به " تفکر " در آن هستیم و اندیشیدن و کوشش برای "فهم " هر چه بیشتر ، و هر "روز " بیشتر. "
گروه رسانه/ در پی درج مطلبی با عنوان " نابه سامانی های دوره های آموزش ضمن خدمت فرهنگیان و سکوت و انفعال مسئولان ؟! " در صدای معلم ( این جا )؛ وزارت آموزش و پرورش به آن پاسخ داد .
عین جوابیه به شرح زیر است
سیستم های نتیجه محور عمدتاً به اعداد و ارقام و شاخص های کمّی و گزارش بیلان می اندیشند/ یکی از بزرگترین مشخصه های آموزش و پرورش ما نتیجه محوری است/ از ویژگی ها و ساز و کارهای آموزش و پرورش نتیجه محور، برگزاری امتحانات پایانی پس از اجرای یک دوره آموزش است/ تنها معیار سنجش صلاحیت های دانش آموز هم در این سیستم، پاسخ هایی است که او در برگه امتحانی می نویسد/ بسیاری از معلّمان حین تصحیح برگه های امتحانی دانش آموزان خود به خوبی متوجه می شوند که در جلسهٔ آزمون چه گذشته است؛ پاسخ های دقیقاً یکسان و واژه ها و جمله های نادرستی که اغلب دانش آموزان عیناً از روی برگه های یکدیگر کپی برداری کرده اند/ آنها به هر نحو ممکن به سرقت واژه، جمله و حتی پاسخ های کامل - اعم از صحیح یا غلط - مبادرت کرده اند! و متأسفانه باید گفت؛ این همان تعلیم غیر مستقیم "سرقت" در خلأ تربیت است/ متأسفانه جوّ غالب بر جلسات امتحانی به جوّ تعلیم غیرمستقیم "سرقت" تبدیل می گردد/ دانش آموزانی که در جلسات امتحانی از ورقهٔ دیگران کلمه میدزدند، به احتمال زیاد فردای روزگار، سراغ اموال دیگران نیز خواهند رفت/ چشیدن لذت موفقیت با چشم چرانی بر روی اوراق امتحانی دیگران، فرد را به تجربه چشیدن لذت های مشابه در در موقعیت های دیگر و در دایره ای وسیع تر نیز ترغیب میکند/ تقلیل "فرآیندها" تا سرحدّ "برآیندها" که خود، از تفکیکِ "پرورش" و "آموزش" از یکدیگر ناشی می شود، باعث می گردد که جریان تعلیم و تربیت، عملا به ضدّ خود تبدیل گردد
آیا همان اندازه که برنامه و برنامه نویسی برای ما اهمیت دارد، تحلیل اجرای برنامه ها و دستاوردهای آنها هم مهم بوده است/ راه رسیدن به آرمان ها از واقعیت ها می گذرد/ در مورد سند 2030 هم اعتقاد دارم، اگر حتی چنین سندی تصویت می شد و به عنوان یک برنامه بلندمدت استفاده می شد باز هم مشکلات ما همچنان پابرجا بود/ ما هنوز به اصول برنامه ریزی باور نداریم، هنوز همه خود را متولی (از نماینده مجلس، تا...) می دانند، ولی پاسخ گویان محدودند/ ما در همه عناصر نظام آموزش و پرورش با بحران ناکارآمدی روبه رو هستیم/ شکی نیست که تعلیم و تربیت ایران و نظام برنامه ریزی به یک پوست اندازی اساسی نیاز دارد، پوست اندازی که محور آن پاسخ گویی باشد