صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شاهد بحران اعتماد عمومی در سازمان های رسمی امدادرسان هستیم به طوری که برخی از مسئولین هلال احمر و بهزیستی از جامعه شناسان خواسته اند تا یاریگر آنها در احیای اعتماد از دست رفته مردم به ایشان باشند/ امروزه شاهد اضمحلال سازمان های رسمی و دولتی در ذهن و ضمیر جامعه هستیم/ در این میان البته افراد مشهور و سلبریتی ها هم جایگاه ممتاز خود را داشته و از توان تاثیرگذاری بالایی بر افکار عمومی برخوردارند، هر چند که هیچ گاه نمی توانند جای خالی نهادها را پر کرده و کارکرد آنها را انجام دهند/ غلیان احساسات پرشور مردم در هنگامه زلزله غرب کشور نباید ما را از" بحران نهادی" و اجتماعی در کشور غافل کند/ در چنین فضایی اگر چه حضور افراد مشهور و خوشنام  می تواند به تسریع جمع آوری مطمئن کمک های مردمی انجامیده و مرهمی بر دردهای آسیب دیدگان از حوادث طبیعی باشد ولی ناخواسته به افزایش وزن افراد و" شخصی شدن سیاست" در ایران می انجامد/ اگر اعتماد مولد سرمایه اجتماعی را در سه سطح، افراد، نهادهای مدنی و سازمان های دولتی رده بندی کنیم روشن است که بحران اعتماد مردم به دستگاه های دولتی در کوتاه مدت قابل ترمیم نیست/ آینده ایران نه در گرو " اعتماد نمادین "به افراد، بلکه در قبال "اعتماد نهادین" به سازمان های مردم نهاد رقم می خورد/ آینده درخشان ایران تنها از مسیر ترمیم سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شهروندان می گذرد...

منتشرشده در یادداشت

« پلاسکو » نشانمان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده مان است/ از صبح واژه "بلاتکلیف" مدام دارد تکرار می شود/ وقتی پلاسکو فرو ریخت کام مان تلخ شد اما عبرتی نگرفتیم و یادمان رفت/ « مسکن مهر » را نگاه کنید. بیمارستان ها را پس از زلزله ببینید. تقریباً ویران شده اند. چه کسی آنها را ساخته است/ خودمان ساخته ایم. با بی مسئولیتی. با بی فکری. با «حاجی سخت نگیر بابا!»، با « آقا امضا کن بره،انشالله اتفاقی نمی افته»، با مصالح درجه چندم، با طمع، با سودجویی/ برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش مسابقه ندهیم، اسم این کار را نگذاریم همدردی/ تنها بیمارستان سرپل ذهاب با اولین زلزله تخریب شد/ برای فاجعه بعدی آماده شویم. آموزش ببینیم. لطفاً به ما آموزش بدهید. به بچه های ما در مدارس همانقدر که مهندسی راه و آسمان یاد می دهید، روش های زنده ماندن را هم یاد بدهید....

منتشرشده در یادداشت

شاید  از موقعی که از ورود مدیر صدای معلم به نشست رسانه ای دکتر علی اصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش ممانعت گردید و بازتاب های فراوانی هم داشت  تا زمانی که مدیر همین رسانه به عنوان " نخستین رسانه "  در برابر سید محمد بطحایی پرسش های خود را به صراحت و شفافیت مطرح کرد مدت زمان زیادی نگذشته باشد/ به عنوان « مدیر رسانه صدای معلم » در ابتدا لازم می دانم از زحمات آقایان مرتضی نظری رئیس مرکز اطلاع رسانی و نیز نجات بهرامی معاون ایشان تشکر و قدردانی داشته باشم/ بایسته و شایسته است که از سعه صدر و نیز روحیه نقد پذیری آقای بطحایی کمال تشکر را داشته باشم/ زمانی که شهاب الدین غندالی مدیر عاملی صندوق ذخیره فرهنگیان را بر عهده داشت ؛ « صدای معلم » در مهر ماه 1393 به عنوان تنها رسانه نسبت به بخشنامه شماره 120333 / 700 تاریخ 17 / 6 / 1393 معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی در مورد " عضویت اجباری " در این موسسه اعتراض کرد/ پس از این انتقاد صدای معلم ، صندوق ذخیره فرهنگیان  روز چهارشنبه دوم مهر ماه بدون آن که ذره ای نسبت به این رسانه معلمی پاسخ گو باشد و مسئولیت اقدامات خود را بپذیرد در رسانه ای دیگر و به صورت " غیرمستقیم " اطلاعیه ای صادر کرد/ این نحوه پاسخگویی و ادبیات حاکم بر این اطلاعیه نه در شان یک دستگاه فرهنگی است و نه با نفس حاکم بر اصل پاسخ گویی تناسب دارد/ بابت چنین توهین هایی نه فانی عذرخواهی کرد و نه مدیر معزول وقت سرتاپا مقروض صندوق ذخیره فرهنگیان که فعلا تا خرخره در بدهی است زحمت پاسخ گویی و مسئولیت پذیری در برابر افکار عمومی را به خودشان دادند/ در نمونه ای دیگر و برای نخستین بار در طول تاریخ آموزش و پرورش رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش برای صدای معلم ، جوابیه ای صادر کرد/ شاید این اقدامات در نگاه " نخست " برای بسیاری از معلمان " چیز مهمی " نباشد اما برای کسانی که در حوزه رسانه و جامعه مدنی کار کرده اند نشان از تحولی بزرگ و ژرف دارد/ رئیس مرکز قبلی حراست در وزارت آموزش و پرورش حتی زحمت پاسخ گویی به یک تلفن هم به خودش نمی داد تا برسد به ارسال پاسخ برای یک رسانه مستقل/ هنوز هم بسیاری از معلمان بر اساس همان " ترس تاریخی و موهومی " جرات رد شدن از برابر اتاق حراست در منطقه آموزش و پرورش خود را نیز ندارند/ ارزیابی من از نخستین نشست رسانه ای حداقل نسبت به نشست های رسانه ای که تاکنون داشته ام این است که سطح پرسش های خبرنگاران تا حد محسوس و قابل توجهی ارتقا پیدا کرده بود/ حساسیت بیشتر و از لاک بی تفاوتی خارج شدن نخستین گام برای طرح مسائل آموزش و پرورش است و امیدوارم هم زمان با این " رنسانس تاریخی و اجتماعی " ؛  دست معلمان ، تشکل ها و نیز نخبه های آنان در این زمینه خالی نباشد و اندوخته ای برای عرضه و تغذیه افکار عمومی در چنته خویش داشته باشند/ به نظر می رسد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پس از یک دوره فترت طولانی و شعارگرایی بدون پشتوانه به کارکردهای مغفول خود نزدیک شده است/ نخستین نشست رسانه ای وزیر آموزش و پرورش و حواشی آن نشان داد که در وزارتخانه ضد تغییر با مدیرانی اکثرا سنتی ، متملق و محافظه کار آموزش و پرورش می توان  ندای " تغییر " سر داد به شرط آن که حاملان تغییر خود نخست به آن باور و اعتقاد داشته و دوم از جسارت و شهامت کافی برای ابراز و پی گیری آن برخوردار بوده و اسیر و تسلیم جو سازی های پوشالی و پوپولیسم رایج در جامعه نشوند...

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از خیرین مدرسه‌ساز درخواست کرد تا در نوسازی مدارس تخریب شده مناطق زلزله‌زده در غرب کشور به کمک دولت و وزارت آموزش و پرورش بیایند.

شعر یک معلم به مناسبت روز وقف

بقره

به رحمان رحیمی که توحید نام
بخوان آیه ها را که از او کلام
148
به راهی نظر تا کنم سجده ای
کجا قبله باشد منم بنده ای

به راهی روم پاک دینان حق
به همراهیم رهنما مستحق

به خیرات کوشید ای راهیان
عبادت شما را برد تا جنان

خدا راه دادش روی عاشقا
به هر سمت روی آوری با شما
177
به مغرب به مشرق که روی آوری
نکوکاری آن نیست خوی آوری

نکوکاری آن است به روز جزا
به عالم فرشته کتاب خدا

به پیغمبری راستین در حیات
شوی مؤمنی پاک آیین ممات

که دارای خود را ببخشی به کس
به خویشان یتیمان فقیران نفس

در آزادی برده ها رهگذر
ببخشد که دارد به سیم و به زر

نمازی به پا داردش هم زکات
دهد مستحق را که باشد حیات

به عهدش وفا می کند ماندگار
صبوری کند پیشه اش کارزار

شکیبا به هنگام رنجی تعب
به سودی ضررها که دارد صعب

هرآن کس مزیّن به اوصاف ها
شود پاک دامن به الطاف ها
264
شما اهل ایمان که احسان کنید
ز روی و ریا دور شایان کنید

ز منّت ز آ زار دوری کنید
ببخشید احسان و سوری کنید

ریاکار مردم مثل این چنین
که احسان بذرش به شوره زمین

بیفشاندش دانه را بر زمین
زمینی که سخت آمدش سنگ چین

بدان کافران مردمانی جهان
ریاکار گشتند به احسان بدان

آل عمران

92
نخواهی که هرگز رسی جایگاه
که نیکو مقامی است جانا پناه

خدا دوست دارد که انفاق ها
به راهش دهیدش شما را بها

اگر این چنین شد بدانی خدا
تو را می برد جایگاهی صفا

کهف

46
بدانید فرزند و مال آدمی
به دنیا چو زر زیور آمد همی

چه اعمال صالح که تا روز حشر
بماند تمامی شفاعت به نشر

تهجد به ذکری نمازی به نفع
که موقوف وخیرات داری به طبع

هم اینان به نزدیک پروردگار
نکو عاقبت دارد ای هوشیار

مریم

76
خدا می دهد اجر پاداش نیک
که هر کس هدایت شود از ملیک

چنان اجر گیرد خرامان شود
چه نعمت بدان او فراوان دهد

چنان حُسن پاداش نیکی دهد
به از جاه ومالی است آنی دهد

صافّات

24
بدارند نگاهی به موقف حساب
به اعمال آنان حسابی کتاب

مزمّل

20
به احوال ما بندگان آگه او
که ما بین شب دراطاعت نکو

خدا روز و شب را به نظم آورد
به دنبال هم شب چه نجم آورد

شما مردمان کی عبادت به جا
تمامی شب را اطاعت خدا

چه آسان گرفت کارها مردمان
که پاسی ز شب را تلاوت قرآن

که برخی از آنان شدند ناتوان
گروهی دگر در تجارت روان

به دنبال روزی سیاحت گران
گروهی دگر در جهادی همان

به هر حال قرآن تلاوت کنید
نمازی بپا تا زکاتی دهید

کمک حال مسکین فقیران شوید
خدا را شما قرض نیکو دهید

بدانید اعمال هر آدمی
همان توشه شد در قیامت دَمی

که اجر آخرت بهتر از این جهان
بگیری چه پاداش حُسن از زمان

خدا را که دائم عبادت ثنا
که او مهربان مهر دارد دلا

مناجات

جَبین را بمالی عبادت کنی
ز محبوب خالق اطاعت کنی

زمان بگذرد در نوردی مکان
به جایی رَسی تا که آخر زمان

نهان می شود آشکارا دلا
عمل نامه ایمان هویدای ما

تو را می دهد اَجر پاداش نیک
به تقو ا دلی تا رسیدی مَلیک

اطاعت عبادت بکن هر زمان
به جایی رَسی آشکارا نهان


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

علیرغم آنکه این قانون از همان سال اول ، دربارۂ اقشار پایین حقوق بگیر دولت و مخصوصاً بازنشستگان کشور به طور صحیح اجرا نشد ، بلکه هر سال بخشی از مشمولین این قانون با قائل شدن استثنائات و ویژه انگاری ها و زدن تخصیص های خاص از شمول آن خارج شدند/ باز هم شاهد بودیم که اعتبار اجرایی قانون مذکور با همه الحاقیات و ترجیحات ، در روز یکشنبه 15 اسفند 95 ، توسط مجلس محترم ، بدون سر و صدا ، و به مدت یک سال دیگر یعنی تا پایان سال 96 تمدید گردید/ آیا غیر از این است که دستهایی در دولت و به دور از چشم رئیس جمهور محترم که دستگاه های تحت نظر آنها از مزایا و امکانات ویژه برخوردارند مانع تدوین لایحه جامع و تقدیم به مجلس هستند/ نه دولت در پنجمین سال مسؤلیت خود در کشور ، اراده ای برای تقدیم لایحه به مجلس دارد و نه مجلس پیگیر موضوع می باشد

منتشرشده در بازنشستگان

جنس مدیران ستادی در آموزش و پرورش  آقاي بطحايي دركنفراس خبري سه شنبه ٢٣ آبان فرمودند : " توصيه و دستور جهت استفاده از بانوان و جوانان در سطوح مديريتي از ستاد تا ادارات كل و مناطق داده شده است . "

آيا جناب بطحايي مي توانند در جهت تحقق اين امر با افراد ذي نفوذ غيرمتخص ،در بدنه آموزش و پرورش و خارج ازآن ، مقاومت نمايند ؟!

جناب بطحايي، اين يكي ازمهمترين وعده ها و برنامه هاي تقديمي شما به مجلس شوراي اسلامي بود!
امروزه افرادي كه تحت عنوان كارشناس ، مدير و... به ستاد ، ادارات كل و مناطق از طرق مختلف وارد مي شوند كه اين افراد را مي توان به سه گروه تقسيم نمود !

البته سنگيني وزنه يك گروه نسبت به دو گروه ديگر  رامي توان به راحتي احساس و درك کرد !

ابتدا لازم مي دانم سه گروه فوق را با « ميزان حداقلي حضورشان » عنوان نموده و « اثرات حضور اين  عزيزان در آموزش و پرورش و در جهت " تغيير و تحول بنيادين و بهبود كيفيت » را عنوان نمود.
اما افرادي كه در ستاد، ادارات كل و مناطق حضور دارند و انجام وظيفه مي نمايند ، گروهي از آنها که از جامعه ي آماري بسياري هم برخوردار هستند و شايد به راحتي بتوان عنوان كرد كه اين عزيزان جامعه آماري زيادي از كاركنان ستاد ، ادارات كل و مناطق را تشكيل مي دهند ،افرادي هستند كه تحت هر سمتي با هر شرايطي مشغول هستند و تحت هيچ عنوان حاضر به خروج از ستاد ، ادارات كل و مناطق نمي شوند و آنها افرادي هستند كه مي توان اذعان کرد نه از علم بالايي برخوردارند و نه متاسفانه مهارت زيادي دارند، لذا اين افراد كه هميشه خود را مستحق تشويق هم مي دانند ؛ بزرگترين تنبيه كاري و زندگي خود را در حضور در مدرسه به خصوص كلاس درس مي دانند ؛  چرا كه اينها از توان و مهارت كافي در مديريت كلاس و تدريس برخوردار نيستند و هم خود را معذب مي بينند و هم اينكه مي دانند دانش آموزان نيز معذب هستند!

جنس مدیران ستادی در آموزش و پرورش

 اما نكته ي جالب اين است كه  "اينها حاضر به يادگيري و بالابردن مهارت نیز نيستند " و اصلا قبول ندارند يا به ديگران وانمود نمي كنند كه  ما در مدرسه و كلاس درس نمي توانيم  و جالب تر اين است كه اين افراد عادت به روزمرگي پيدا نموده و صبح كه وارد محل كار مي شوند مهمترين دغدغه شان " زمان خروج از اداره و حركت به سوي منزل " مي باشد و در كار خود نيز نه تمايل به مقوله ي « يادگيري و ياددهي » دارند و نه تمايل به تغيير و به همين جهت هميشه اين افراد در برابر تغيير و تحول بنيادين و ارتقا و رشد آموزش و پرورش و بهبود كيفيت ، مقاومت نموده و مي نمايند و چون با حضور افراد توانمند جايگاه خود را متزلزل ميبينند مانع ورود افراد شايسته با هر روشي مي شوند، بدين ترتيب مهمترين مشكل عدم رشد و بهبود و تغيير ،حضور از سالهاي دور اين عزيزان در ستاد ، ادارات كل و مناطق با سمت كارشناسي و متاسفانه حتي در پست هاي مديريتي مختلف مي باشد .


اما گروه ديگر كه وزنه ي كمتري نسبت به گروه اول اما بيشتر نسبت به گروه سوم از لحاظ آماري دارند ، افرادي است كه  از سالهاي دور به جهت مسائل مختلف كه در آن به صورت مادي و معنوي ذينفع هستند ، تشكيل مي دهند. فارغ از توانايي ها و مهارتهاي اين افراد كه هم " توانا و هم ناتوان " در بين اين عزيزان است اينها بيشتر از گروه اول ، فارغ از جامعه ي آماري شان كه از گروه اول كمتراست ، در برابر تغيير و تحول درآموزش و پرورش مقاومت مي نمايند و مخالف بهبود كيفيت و ارتقاي آموزش و پرورش هستند ، چراكه حضور خود را با منافع مادي و معنوي شان برابر و منوط به هم مي دانند كه اين گروه متاسفانه گروهي هستند كه از سالهاي دور در ستاد ، ادارات كل و مناطق رخنه كرده وبه هيچ قيمتي حاضر به خروج نيستند !
اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد  " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند .


اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد  " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند  اما گروه سوم كه « ازهر دو گروه از لحاظ جامعه ي آماري كمتري دارند » ، انسانهايي صادق ، توانا و بامهارت هاي بالا هستند و عاشقانه خود را وقف خدمت به مردم نموده اند و همچنين موفقيت خود را وابسته به موفقيت و رشد ، ارتقا و بهبود كيفيت همزمان با تغيير و تحول بنيادين مي دانند اما متاسفانه بيشتر اين افراد از لحاظ سني ، نسبت به بقيه مسن تر هستند و  يا نزديك به دوران بازنشستگي هستند يا در حال بازنشسته شدن هستند اما چيزي كه درمورد اينها باعث تاسف بيشتري  مي گردد ؛ اينكه ما نتوانستيم مراكزي راه اندازي كنيم كه با كمك تجربيات و توانايي هاي اين عزيزان ، كارشناسان ، مديران توانمند تربيت و تحويل جامعه نماييم ، اما اينها صندوق هاي گرانبها و سرچشمه ي از معلومات و تجربيات هستند كه نبايد به راحتي اين عزيزان را ازدست دهيم يا از گردونه خارج نماييم !
اينها نسبت به تغيير در بهبود كيفيت آموزش دغدغه ي فراوان داشته ، دارند و خواهند داشت وأجازه ورود به جوانان و بانوان شايسته با خلاقيت را خواهند داد.
هرچند ذكر اين نكته ضروري و لازم است كه اين تقسيم بندي فوق به صورت مطلق نبوده و نمي شود به همگان تعميم داد و همچنين از اين نكته نيز نبايد غافل شويم كه به هيچ وجه نيز نمي توان منكر تلاش و زحمات تمام نيروهاي ستادي، ادارات كل و مناطق شد .
ولي بايد بپذيريم كه امروزه  «شايسته سالاري » مهمترين ركن انتخاب مديران است و در تحقق اين امر كه خواست به حق و به جاي تمام فرهنگيان است نبايد هيچ لكنتي داشت و يا كوتاهي انجام دهيم !
اميدواريم جناب آقاي بطحايي بتوانند يكي از مهمترين موانع تغيير و تحول بنيادين در مسیر رشد و بهبود كيفيت آموزش و پرورش را ازسر راه بردارد و اجازه ورود شايستگان را به سطوح مديريتي را صادر نمایند.
الهي آمين


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

تقلیل ساعت آموزشی

تهران

منتشرشده در نامه های دریافتی

برای آموزگاران وظیفه ای فوری تر  از این نیست که همکارانی که به کلاس درس می روند دقایقی را به موضوع زلزله ، و پیامدهای آن و راه های کاهش آلام و رنج ایرانیان در آینده اختصاص دهند .درس هایی چون ، الزام و باور هر ایرانی به دانش مدیریت علمی ، قانون گرایی و قانون مندی ، تعهد و مسئولیت پذیری و ایمان به وجدان کاری و شرافت انسانی ، و داشتن نگاه بلندمت و ملی ، بهترین و ارزنده ترین اندوخته از این دردها و زخم ها برای آینده ی فرزندان ایران خواهد بود/ اگر نتوانیم از این شکست ها ، راهی برای درمان دردها بیابیم ، بارها و بارها محکوم به تکرار شکست ها خواهیم بود ، همان که تاکنون تکرار شده و می شود/ ایرانیان زود داغ می کنند و زود سرد می شوند/ شایسته است که آموزگاران در این روزهای پرالتهاب و لبریز احساس ، از مسئولیت ملی خود غافل نشوند و احساس و شور ملی را در این چند روز محصور نسازند و از فرصت شورملی ، پلی به مدیریت علمی و قانون گرایی و عقلانیت بزنند

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور