گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ جلسه تودیع « محمود مهرمحمدی » و معارفه « حسین خنیفر » در محل سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان برگزار گردید .
در این مراسم سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان ، سرپرست جدید ، وزیر آموزش و پرورش ، نماینده نهاد رهبری در دانشگاه فرهنگیان و تعدادی دیگر به ایراد سخن پرداختند .
« صدای معلم » بخش پایانی سخنان « مهرمحمدی » سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان را تقدیم شما می کند .
یاد گرفتم که امر پژوهش در دانشگاه فرهنگیان یک رخداد تاسیسی دیریاب و نیازمند صبوری و خلاقیت است .
پژوهش در دانشگاه فرهنگیان به دلیل پیشینه ای که تربیت معلم در کشور داشته است ( برادران و خواهران ) یک مساله نیست یعنی دغدغه نیست !
یک مساله است !
یعنی این که دغدغه نیست یک مساله است و این که چگونه می توان کارکرد پژوهشی را در دانشگاه فرهنگیان احیا کرد نیاز به صبوری و خلاقیت دارد .
ما در این زمینه خیلی دچار وقفه و دچار عقب ماندگی هستیم ! متاسفانه !
هرگز البته نمی توانیم ایده احیاء پژوهش در یک نهاد دانشگاهی را فراموش کنیم .
دانشگاه بدون پژوهش و کارکرد پژوهشی اصلا دانشگاه نیست بلکه کاری که باید بکنیم باید چرخ " پژوهش " را در دانشگاه فرهنگیان از نو اختراع کنیم .
این که می گویند که اختراع چرخ از نو کار باطلی است در این عرصه کار درست و ضروری است .
ما باید چرخ پژوهش را در دانشگاه فرهنگیان از نو اختراع کنیم با محوریت تولید دانش میان رشته ای آموزش .
این یک اختراع است .
بیان این است که ما چگونه چرخ پژوهش را از نو در دانشگاه فرهنگیان احیاء کنیم .
در این زمینه خیلی باید کار شود .
یاد گرفتم که تربیت معلم نیاز به توجه ، عزم و تقسیم کار ملی است .
تربیت معلم یک ماموریت ملی است خصوصا آن جایی که ما صحبت از شایستگی های اختیاری می کنیم .
در این سیاست گذاری مربوط به شیوهای پذیرش معلم و تربیت معلم احساسی و جزم اندیشانه ، احساسی و جزم اندیشانه نباید برخورد بکنیم شایستگی های الزامی در برنامه های درسی می آید و دانشگاه فرهنگیان این شایستگی ها را تعقیب می کند .
یاد گرفتم که توجه به عزم ملی – همان چه که پیش تر عرض کردم – در درجه نخست باید در میان نخبگان و در جهت تبدیل تربیت معلم به یک " گفتمان آکادمیک " اتفاق بیفتد و تربیت معلم در جامعه علمی ما از " مهجوریت " نجات پیدا کند .
تربیت معلم در جامعه علمی ما مهجور است .
مهجوریت تربیت معلم را دانشگاه فرهنگیان به آن پایان ببخشید و این یک وجهی است ، یک ضلعی است از همان اضلاع متعدد ایجاد عزم ملی در ارتقای تربیت معلم و در اهتمام به تربیت معلم به عنوان یک ماموریت ملی در جمهوری اسلامی ایران .
یاد گرفتم ... 4 سال یاد گرفتم که در انجام تکالیف سازمانی ملاحظه منافع ملی و سازمانی را باید بر مصالح گروهی و جناحی مقدم داشت .
این از یادگیری های سخت بود واقعا !
به این جهت بسیاری از اصلاح طلبانی که من را از جنس " خودشان " به درستی می دانند از من رنجیدند !
من همین جا از آن ها پوزش می طلبم .
اما از تصمیماتی که در مدیریت دانشگاه فرهنگیان یاد گرفتم و بر اساس صلاحیت ها و نه بر اساس ملاحظه مصالح گروهی و جناحی عمل کردم اصلا پشیمان نیستم .
( تشویق حاضران )
یاد گرفتم نقدها حتی تخریب ها را جزیی از تصمیم تن دادن به خدمت و پذیرش مسئولیت تلقی کنم و هیچ گاه عدول و سرپیچی از فرمان قرآنی " اعدلوا هو اقرب لتقوی " را جوازی برای مقابله به مثل با آن هایی که تخریب می کنند ندانم .
( تشویق حاضران )
و بالاخره یاد گرفتم بهترین شیوه های تربیت معلم متناسب و در پاسخ به نیازهای ویژه دوره های تحصیلی متفاوت است .
شیوه تربیت معلم برای دوره اول ابتدایی با دوره دوم ابتدایی ممکن است تفاوت داشته باشد و همین طور برای دوره متوسطه تفاوت داشته باشد .
ممن است تناسب شیوه هایی که ما در تربیت معلم داریم قدری تحت تاثیر متغیر " دوره تحصیلی " هم باشد .
این هم از آموخته های جدی ما است .
در برنامه راهبردی دانشگاه فرهنگیان این مورد توجه قرار گرفته است .
بنابراین بحث شیوه های تربیت معلم از جمله به خاطر وابستگی به دوره های تحصیلی ، تنوع در این شیوه ها باید پرونده اش مفتوح و باز باشد و در این سیاست گذاری مربوط به شیوهای پذیرش معلم و تربیت معلم احساسی و جزم اندیشانه ، احساسی و جزم اندیشانه نباید برخورد بکنیم .
تربیت معلم بر اساس روش 4 ساله به عبارت دیگر آن چه دراساسنامه دانشگاه آمده است دارای امتیازاتی است اما نبندیم پرونده روش های دیگر را !
اجاره بدهیم در مورد روش های دیگر هم گفت و گو شود ، بحث شود و امکان استفاده ازروش های دیگر خصوصا با توجه به نیاز دوره های مختلف از تصمیماتی که در مدیریت دانشگاه فرهنگیان یاد گرفتم و بر اساس صلاحیت ها و نه بر اساس ملاحظه مصالح گروهی و جناحی عمل کردم اصلا پشیمان نیستمتحصیلی فراهم باشد .
یاد گرفتم که چگونه اقدامات به ظاهر سهل و آسان از منظر مدیریت در باطن سهل و ممتنع هستند خصوصا مسائل و مواردی که یک سر آن آقای دکتر خنیفر به خارج از سازمان دانشگاه وصل است ؛ مثال بارز آن تبدیل وضعیت مدرسان به هیات علمی است که در فرمایشات آقای دکتر مجتبوی به آن اشاره شد و این در واقع یکی از چندین مثالی است که ما می توانیم به آن اشاره کنیم و به آن استناد کنیم و یادگیری خودم را به چنین تجربیاتی مستند می کنم که اقدامات به ظاهر سهل و آسان در عمل سهل و ممتنع هستند و کار بسیار بسیار کند پیش می رود چون اختیار کار دست شما نیست و عنان کار دست شما نیست .
پایان می دهم عرایضم را با این یادگیری که ممکن است مقطعی از عمر گران قدر را عاشقانه صرف کاری بکنی و کما کان گفته شود آن کار را قبول نداری !
یعنی نقش بازی می کردی !
خداوند از بنده و همه کسانی که صادقانه در این چند سال تلاش کردند ، به توسعه دانشگاه فوق العاده مهم فرهنگیان به تعبیر مقام معظم رهبری جامه عمل بپوشانند یا در پرانتز نقش بازی کردند ... به کرم خود بپذیرد .
والسلام علیکم .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
ولی اگر ما بخوایم افرادی از بیرون جذب سیستم آموزشی کنیم بزرگترین خیانت رو به این افراد کردیم چرا رشته هایی هنوز پا برجا هستن تو دانشگاه ها که آینده شغلی ندارن بازار کارندارن سیستم آموزشی کشور باید نخبه پرور باشه تا جاذب بیکاران فوق لیسانس و لیسانس برای کار معلمی