صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 از نگاه دولت مردان هرساله جمع زیاد معلمان ، بارمالی زیادی را روی دست دولتها می گذارد اما این دلیل نمی شود که در اصلاح و افزایش دستمزدهای آنها با توجه به نرخ تورم اقدامی صورت نگیرد/ .فکر اینکه رئیس جمهور جدید با توجه به داعیه اعتدال و اصلاح طلبی شان پاسخگوی نیازهایشان باشد،هنوز معلمان را دل قوی می دارد که در انتخاب خویش اشتباه نکرده اند.خاصه که خوب یادشان است که ایشان در ایام تبلیغات انتخاباتی فرمودند: «باید به معیشت معلمان توجه شود تا شغل دوم نداشته باشند.»/ بر خلاف بسیاری از کشورها، بیشتر دغدغه اولیه معلمان ما ، معیشتی است/ معلمان همواره نالیده اند که حقوق ماهانه شان نسبت به سایر کارکنان دولت ناچیزاست اما شکایت نکرده اند که مدرسه شان فرسوده است یا تجهیزات آموزشی و رفاهی ندارد/ اغلب معلمان نیازمند وام برای خرید مسکن یا تامین جهیزیه فرزندشان، نسبت به ساختار اداره منطقه خود، نگاهی بنگاهی و بانکی دارند نه نگاهی سازمانی که در آن باید فرایند آموزش و پرورش دنبال شود/ به راستی اگر حقوق معلمان به طور ناگهانی دو برابر میزان فعلی بشود آیا می توان امیدوار بود که آنها ضمن ترک شعل دوم و سوم خویش، یک باره به سمت پژوهش و حضور در کتابخانه ها و مراکز تحقیقی روی آورند/ مثل سایر ممالک دنیا، ابتدا در جهت ارتقای منزلت و جایگاه واقعی آنها تدابیری اندیشید تا هم معلمان هویت از دست رفته خویش را بیابند و هم دولت یازدهم به شعار تدبیر و امید خویش جامه عمل پوشانده باشد/ در صدر دولت یازدهم،شخصی با تدبیر و امیدوار نشسته که جهانی می اندیشد و منطقه ای عمل می کند و آن چنان که گفته اند ؛کلید قفل بسیاری از مشکلات را در دست دارند/ امید که در تصمیم گیری های بعدی، جمعیت معلمان ما هم مثل معلمان دنیا به عنوان جمعی که فقط زیادند اما زیادی نیستند، به حساب آیند...

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

تقلیل کار آموزگاران

تهران

منتشرشده در نامه های دریافتی

آزادگی و درس های عاشورا و کربلا   سینه زنی می کنیم، زنجیر می زنیم، نذری می دهیم، ایستگاه صلواتی به پا می کنیم، مداحی می کنیم، می گریانیم، گریه می کنیم و ... تا حسینی شویم؛ تقبل الله از همه ما! 

این اما همه ماجرا نیست؛ من که باور نمی کنم حسین(ع) با خاندان و یاران، در آن دشت غریب، دم تیغ ستمکاران رفته باشد تا ما بعد از 1400 سال، کمی بگرییم ، قیمه ای بخوریم و یک چایی داغ در لیوان یک بار مصرف و تمام!

من بزرگ ترین هدف حسین (ع) را احیای "آزادگی" می دانم، آن هم نه فقط در میان مسلمانان که بین همه انسان هایی که در آن زمان بودند، بعدها آمدند و خواهند آمد؛ آنجا که برای همیشه ی تاریخ بانگ برآورد که اگر دین ندارید، "آزاده" باشید.

من از این سخن، چنین در می یابم که آزادگی، پایه و بنیاد انسانیت است که اگر نباشد، اساساً انسان شکل نمی گیرد وقتی انسانی در کار نباشد، چه سخن از دین و ایمان و مکارم الاخلاق و نظایر این ها؟!

آزادگی نیز چنانچه از رفتار امام حسین(ع) بر می آید، عمل بر اساس "حقیقت" است و نه بر مبنای منافع فردی و گروهی.
این ملاکی است که پای بسیاری از ما در آن می لنگد، هر اندازه هم که هیأتی باشیم!

بسیاری از ما نه تنها خود بر اساس حقیقت عمل نمی کنیم، بلکه دیگران را نیز از آن باز می داریم؛ کسی که توصیه ای بر خلاف قانون می کند، کسی که پیشنهاد رشوه می دهد، کسی که اعمال نفوذ می کند، کسی که در دادگاه شهادت دروغ می دهد یا فقط بخشی از واقعیت را می گوید و ... همه این ها، دیگران را از عمل بر مبنای حقیقت باز می دارند و آزادگی را از آنها می ستانند.

بسیاری از ما، نه فقط از آزادگی خود که از آزادگی دیگران نیز می هراسیم.

روزنامه نگاری که بر اساس نفع شخصی یا گروهی می نویسد و حقیقت را کتمان می کند، آن قاضی که رأیش را بر اساس سفارش های قدرتمندان صادر می کند، مدیری که نه بر اساس حقیقت که بر مبنای منفعت شخصی یا سفارش صاحبان قدرت امضا می کند و... هیچ کدام شان آزاده و حسینی نیستند و هر کدام شان بر اساس میزان دوری شان از حقیقت و آزادگی، به صف یزیدیان نزدیک ترند ولو آن که از ابتدای محرم تا آخر صفر مشکی بپوشند و بعد از نوشیدن هر جرعه آب، زیر لب زمزمه کنند:

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین... .وه که جامعه امروز ما چقدر نیازمند آزادگی است!

سایت عصر ایران

منتشرشده در یادداشت
سوم این است که نمی‌توانند به راحتی حقوق شهروندی را به دیگران آموزش دهند ؛ زیرا که این آموزش‌ها باعث می‌شوند دیگران نسبت به فرد آموزش دهنده و یا مدیرانِ آن جامعه مطالبه‌گر و آگاه باشند و حقوق خود را نسبت به مدیران آن جامعه و همچنین نسبت به معلمان و آموزش‌دهندگانِ خود طلب نمایند/ بارها شاهد بوده ایم که معلمین، دانش آموزانی را که به نقد روشِ تدریس، و یا فلان اخلاق معلم می‌پردازند و اعتراض می‌کنند از کلاس اخراج می کنند و تا والدین کودک را به مدرسه احضار نکرده، و کودک و والدین را وادار به عذرخواهی ننمایند دست بردار نیستند/ همین دانش آموزان بزرگ شده و آینده ی جامعه را تشکیل می‌دهند و جالب اینکه در آتیه از همین جامعه انتظار مطالبه‌گری و رعایت حقوق مدنی و همچنین فعالیت اجتماعی، سیاسی و... را خواهیم داشت که این یک انتظار کاملاً بی‌جا و بیهوده است/ قربانی همین نظام ناقص آموزشی حاکم بر کشور هستیم و ما نیز این گونه تربیت شده ایم/ می توان با تحقیق و مطالعه، و استفاده از روش‌های نوینِ تربیت، اقدام به آموزش صحیح کودکان و نوجوانان کنیم، تا بتوانیم امیدوار باشیم در آینده موجی از حرکت‌های مثبت و تحرکات مدنیِ صحیح در جامعه به‌راه بیافتد
 
دلایل عدم آموزش حقوق شهروندی و تفکر نقادی در نظام آموزشی ایران  واقعیت جوامع جهان سوم این است که نمی‌توانند به راحتی حقوق شهروندی را به دیگران آموزش دهند ؛ زیرا که این آموزش‌ها باعث می‌شوند دیگران نسبت به فرد آموزش دهنده و یا مدیرانِ آن جامعه مطالبه‌گر و آگاه باشند و حقوق خود را نسبت به مدیران آن جامعه و همچنین نسبت به معلمان و آموزش‌دهندگانِ خود طلب نمایند.
یک دانش‌آموز اگر از حق و حقوق خود آگاه باشد قطعاً در چنین مدارسی حاضر به تحصیل نبوده و در چنین کلاس‌هایی حضور نمی‌یابد. حتی نحوه آموزش و نوع روش تدریس برخی معلمان را نیز اصلا قبول نداشته و محتوای این کتب درسی را که خارج از آن چیزی است که در جامعه می‌تواند یاریگر وی برای ادامه یک زندگی معمولی باشد برای آموزش خود لازم ندیده، و قطعاً به آن اعتراض می‌نماید. بدین ترتیب از یک سوی؛ دانش آموز مطالبه‌گر و آگاه به حق و حقوق خود در مدرسه و جامعه خواهیم داشت، و از سوی دیگر یک سیستم بخشنامه‌ای خشک، کرخت و ناتوان که هم به لحاظ نیروی انسانی، و هم به لحاظ منابع و محتوا دارای نقایص بسیاری بوده و قادر به ارضاء نیازهای دانش‌آموزان و جامعه نمی باشد و بدتر از آن این دانش‌آموزان در آینده بزرگ شده و در جامعه همچنان به مطالبه گری و نقد مسائل موجود و موارد اشتباه مدیران می‌پردازند.
این خود، هم برای معلم و آموزش دهنده، و هم برای مدیران آن جامعه مضر بوده و مدیران دیگر نمی توانند به راحتی آزمایش و خطا انجام داده و جامعه را به این سبکی که اکنون اداره می‌کنند، اداره کند.
بارها شاهد بوده ایم که معلمین، دانش آموزانی را که به نقد روشِ تدریس، و یا فلان اخلاق معلم می‌پردازند و اعتراض می‌کنند از کلاس اخراج می کنند و تا والدین کودک را به مدرسه احضار نکرده، و کودک و والدین را وادار به عذرخواهی ننمایند دست بردار نیستند. با این دست رفتارها در واقع ما دانش‌آموزان را این گونه بار می‌آوریم که همه چیز را بدون هیچ قید و شرطی از ما پذیرفته و تمامی و رفتارها و خطاها و اشتباهات ما را - چه در روش تدریس، چه در کلاس داری و همچنین چه در رفتار شخصی معلمان - بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته و حق اعتراض را به کلی از آنها می‌گیریم. سپس همین دانش آموزان بزرگ شده و آینده ی جامعه را تشکیل می‌دهند و جالب اینکه در آتیه از همین جامعه انتظار مطالبه‌گری و رعایت حقوق مدنی و همچنین فعالیت اجتماعی، سیاسی و... را خواهیم داشت که این یک انتظار کاملاً بی‌جا و بیهوده است.
 
دلایل عدم آموزش حقوق شهروندی و تفکر نقادی در نظام آموزشی ایران
 
در واقع ما به کودکان‌مان نحوه و چگونگی نقد کردنِ صحیح را نمی‌آموزیم و چون کودکان بر این گونه رفتارهای اعتراضیِ صحیح، ناآگاه و نامسلط هستند، لذا اعتراض را همیشه با پرخاشگری و تظاهرات و شلوغ و بلوا کردن و حتی شکستن وسایل و ادوات اطراف خود اشتباه می‌گیرند و این نیز باعث واکنش های نادرستِ ما در مقابل آنها می‌شود.
البته ما هم از کره مریخ نیامده‌ایم و قربانی همین نظام ناقص آموزشی حاکم بر کشور هستیم و ما نیز این گونه تربیت شده ایم. اما در هر حال می توان با تحقیق و مطالعه، و استفاده از روش‌های نوینِ تربیت، اقدام به آموزش صحیح کودکان و نوجوانان کنیم، تا بتوانیم امیدوار باشیم در آینده موجی از حرکت‌های مثبت و تحرکات مدنیِ صحیح در جامعه به‌راه بیافتد. اما موانع بسیار زیادی بر سر راه وجود دارد.

زیرا:
با آموزش حقوق شهروندی به جامعه، یقینا کارفرمایان دیگر نمی‌توانند از کارگران بیگاری بکشند، مدیران نمی‌توانند نظرات و تصمیمات نادرست خود را به زیر دستان‌شان تحمیل نمایند، فرادستان نمی‌توانند هر فرد ناکارآمد و غیر متخصصی را در هر پُستی منتصب کنند، معلمان نمی‌توانند رفتارهای غلط خود را در کلاس اجرا کنند، قضات نمی‌توانند همه را به چشم مجرم بنگرند، مأمورین نمی‌توانند دزد و مال باخته را به یک چوب برانند، پلیس راهنمایی و    قربانی همین نظام ناقص آموزشی حاکم بر کشور هستیم و ما نیز این گونه تربیت شده ایمرانندگی نمی‌تواند بیش از مقدار مورد نظر جریمه کند، کارمندان ادارات نمی‌توانند همانند رعایا با ارباب رجوعانشان برخورد کنند، و قس علیهذا...
لذا آموختن حقوق شهروندی به جامعه بیشتر از آنکه برای وضع کنندگانِ این حق و حقوقات مفید باشد؛ زیان‌آور است و جامعه ما نیز از صدر تا ذیل خود بدین نوع ارباب و رعیت بازی و فرادست و فرودست بودن عادت کرده، و به قول معروف " ترک عادت موجب مرض است".
 
پدری که تا فرزندش در مقابل رفتار غلطِ پدر اعتراض می کند یک کشیده در گوشش می‌خواباند و به فرزندش یاد نداده است که چگونه و در چه زمان اعتراض نماید ؛ معلمی که دانش آموزان خود را حرف‌گوش‌کن، مطیع، شنونده و صرفا پیش‌برنده اهداف غلطِ آموزشیِ حاکم بر جامعه بار می‌آورد، کتاب‌هایی که به جای آموزش مهارت‌های زندگی، صرفا یک مشت حفظیات بی‌کاربرد به خورد افکار کودکان می‌دهند، و فرادستانی که جامعه را صرفا ابزاری برای پیشبرد منافع خود می دانند؛ نمی توانند آموزش‌دهندگان مناسبی برای حقوق شهروندی باشند. شهروندهای آگاه برای گردانندگانِ ناآگاهِ جامعه نهایت زیان را دارند. یعنی گردانندگانِ توانا و پویایی را برای جامعه می‌طلبند.
مع الوصف چنین شهروندانی نمی‌بایست تولید شوند؛ تا آینده شغلی خیلی از همین مدیران کنونی به خطر نیافتد و بساط خیلی از همین منفعت‌طلبانی که ادعای خدمت به خلق را دارند برچیده نشود...

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

دو فرهنگی از منطقه 9 تهران انتقاداتی را در مورد وضعیت اداره آموزش و پرورش این منطقه مطرح کرده اند .

با توجه به روحیه پاسخ گویی مدیریت این منطقه انتظار می رود تا در این موارد نیز به تنویر افکار عمومی پرداخته شود .

قیام امام حسین و درس های عاشورا

جوهره و فلسفه قیام و شهادت حضرت امام حسین (ع) آنچنان که از پیام و سخنان آن حضرت آشکار می شود، آزادگی و جرات نه گفتن به دستگاه و پارادایم ستم و بی عدالتی و زورگویی، شهامت، ابراز عقیده، صراحت کلام، قاطعیت در نظر و عمل، امر به معروف و نهی از منکر به مفهوم راستین و منطقی و عقلانی آن و همچنین اصلاح گری و برقراری عدالت، صلح، برابری و آزادی و حریت بوده است.این چنین دکترین و منشوری مورد پسند تمامی آزادگان، قهرمانان و دلیران و مبارزان و صلح طلبان می باشد.

گاندی بزرگ رهبر فقید ملت هند، حسین و حرکتش را ستوده و برای رهایی از چنگال استعمارگران و نیل به آزادی و استقلال، سرمشق قرار دادن قیام حسین را توصیه می کند و "کورت فریشلر" محقق بزرگ آلمانی حرکت و نهضت حسینی را بزرگتری حادثه تاریخ قلمداد می کند.

در واقع یکی از علل مهم اقبال عمومی و بین المللی به انقلاب سیدالشهدا(ع) فرادینی و صبغه ملی و مدنی داشتن آن واقعه تاریخی و حماسی می باشد که نشان می دهد دکترین مکتب حسین انحصاری، قومی و مقطعی نبوده و بلکه متعلق به تمامی احرار و مبارزان و حق طلبان و ظلم ستیزان می باشد.

قیام امام حسین و درس های عاشورا

جملات رسیده از آن حضرت که نقش یک پلاتفرم جهانی و همیشگی دارد نظیر این فرازها "ذلت و خواری از ما خاندان به دور است" و یا "اگر دین ندارید و به روز معاد نیز عقیده ای ندارید لااقل آزاده مرد باشید" جملگی موید و مصدق چنان نظریه ای است.

قلت عدد نیروی آن حضرت و بالعکس کثرت عدد لشگر ظالمان و قلدران و انحصارطلبان مانع از نهضت اصلاحی و قیام مردانه و قهرمانانه حضرت امام حسین(ع) نشد و از آن جا که به قول دکتر شریعتی عزیز هر انقلابی دو چهره دارد، خون و پیام، لذا نقش و رسالت بزرگ و مثل زدنی حضرت زینب کبری(س) و رل سفیری و افشاگری های او علیه دستگاه ظلم و بیداد بنی امیه و تمامی ستمگران زمانه و تاریخ، صبر انقلابی و خطبه های آتشین و در عین حال منطقی و ادبی آن بانوی شیرزن کربلا و همین طور سخنان حضرت امام سجاد (ع) در برابر بیدادگران و خون آشامان و دشمنان بشریت موجب نضج و رشد و بالندگی و پایندگی نهضت حسین (ع) گشت و ظالمان را به محاکمه کشانده و سپس به شکست واداشت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور