در مورد اعتراضات اخیر تحلیل های فراوانی ارائه شد و هر فرد و یا جریانی از منظر خود به تحلیل و چرایی آن پرداخته است.
جناح های سیاسی هم مطابق معمول انگشت اتهام را به سوی هم نشانه رفته اند .
برخی که شامل طیف مخالف دولت می شوند سعی می کنند دلیل این " شورش " ها و اعتراضات را فقط در مطالبات اقنصادی و معیشتی خلاصه کنند .
در مقابل طیف دیگر نیز این اعتراضات را وسیله ای برای زمین گیر کردن دولت می داند و نهایتا تصور می کند اگر محیطی پارک گونه فراهم شود تا شهروندان بتوانند در آن تجمع کنند و داد بزنند خیلی از مشکلات ، ناهنجاری ها و اعتراضات حل خواهند شد .
قصد تحلیل این مساله را از بعد " سیاسی " ، " اقتصادی " و... را ندارم چون حوزه کاری من و صدای معلم در این بخش ها تعریف و تبیین نشده است اما بعضا در راستای " تربیت " سیاسی که متاسفانه در نظام آموزشی ایدئولوژیک ما درست تعریف نشده است و یا مفهوم وارونه ای پیدا کرده است به آن خواهم پرداخت .
در 23 شهریور 1396 نوشتم : ( این جا )
" علی رغم آن که مواد 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 و 24 از بخش ث " منشور حقوق شهروندی " که با عنوان " حق اداره شایسته و حسن تدبیر " در « منشور حقوق شهروندی » آمده است بهترین معرف و راهنما برای عملکرد مدیران حداقل در حوزه آموزش و پرورش است اما گویا این منشور نیز بیشتر جنبه نمایشی و یا فرمایشی پیدا کرده است .
دستگاه و یا قوه ای که نمی تواند مدیران زیرمجموعه اش را وادار به تمکین در مورد اجرای مواد " منشور حقوق شهروندی " نماید چگونه از سایر قوه ها انتظار دارد که به مفاد آن عمل نمایند ؟
مسئولان باید بدانند زمانی که نقد و یا مساله ای مطرح می شود باید به آن پاسخ داده شود .
اللهیار ترکمن در گردهمايي مشترك معاونين و مديران كل درست سمت راست وزیر آموزش و پرورش می نشیند ! حتی اگر نقد نادرست و یا غیراصولی هم باشد باید با آن برخورد منطقی و ملایم شود .
بی محلی کردن و نادیده گرفتن انتقادات در نهایت نتیجه ای جز رادیکال کردن فضا و ایجاد فضای خشونت و پرخاشگری را نخواهد داشت و البته این موضوعی خطرناک است و نباید اجازه داد تا با بی اعتنایی مسئولان ، جامعه به " نقطه جوش " برسد ...
این وضعیت به نفع هیچ کس نخواهد بود !"
در 25 آبان ماه در یادداشتی دیگر همین عبارات را دوباره تکرار کردم . ( این جا )
چرا و چه زمانی یک " جامعه " به " نقطه جوش " می رسد ؟
زمانی که بدنه و مردم احساس کنند " دیده نمی شوند " ، به مطالبات و " صدای " آنان توجهی نمی شود ، مسئولان حاضر به پاسخ گویی شفاف و پذیرش مسئولیت در برابر اختیارات خود نیستند .
در همان یادداشت چنین نوشتم :
" واقعیت آن است که در آموزش و پرورش فرهنگ پاسخ گویی وجود ندارد .
بنده به عنوان مدیر این رسانه و فردی که نزدیک به دو دهه است فعالیت رسانه ای دارم ؛ شهادت می دهم که اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا احساس نمی کنند .... "
البته نظام آموزشی یک زیرسیستم به شمار می آید و به نظر نمی رسد بخش های دیگر اجتماع وضعیت بهتری نسبت به این بخش داشته باشند .
زمانی که معلمی انتقادی را در رسانه ها بیان می کند انتظار پاسخ دارد .
وقتی پاسخی نمی یابد و پاسخ گویی فرهنگ سازمانی غالب در آموزش و پرورش و جامعه نیست به تدریج و در طول زمان به صورت " عقده و کینه " نسبت به سیستم ذخیره و متراکم می شود .
متاسفانه برداشت بسیاری از مسئولان آن است که تصور می کنند این مسائل فراموش می شوند و به قول معروف :
" آن قدر می گویند ، خسته می شوند ، بعد رها می کنند و همه چیز فراموش می شود ! "
در حالی که چیزی پاک نمی شود .
« رسانه های مستقل » به عنوان یک میزان الحراره عمل می کنند .
مسئولان و به ویژه بخش های روابط عمومی و افکار سنجی جامعه و از همه مهم تر بخش های نظارتی مانند حراست ها ، بازرسی ها و... باید دائما متوجه این موضوعات و تغییرات دما و " پیش لرزه ها " در یک سیستم باشند .
در این جا به چند موردی که البته قبلا هم اشاره شده است می پردازم :
* معلمان شهرستان « بناب » نامه ای اعتراضی در مورد عملکرد مدیریت آموزش و پرورش این مطنقه برای صدای معلم می نویسند .
*معلمان « آذربایجان شرقی » نامه ای را در انتقاد از عملکرد مدیر کل آن برای صدای معلم می نویسند .
این مدیران محترم به جای پاسخ گویی ، معلمان منتقد را مورد پیگرد قضایی قرار می د هند .
در نیمه مهر ماه جریان را برای رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش به صورت تلفنی توضیح می دهم .
اما تغییری در روند کار حاصل نمی شود .
حتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش زحمت پاسخ گویی را هم به خود نمی دهند .
معلوم نیست روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این میان چه وظیفه ای دارد ؟
*در انتخابات مجلس دانش آموزی تقلب می شود . یک رسانه مستقل متوجه این مساله از طریق خود دانش آموزان می شود . به جای حل مساله و توجه به افکار عمومی مدیر یک رسانه مستقل معلمی را به بدترین وجه از مجلس بیرون می اندازند .
آب از آب تکان نمی خورد و معاون پرورشی و فرهنگی ماه ها به کار خود ادامه می دهد سرانجام کنار می رود ...بین " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " با " نقطه جوش " افکار عمومی نسبت معکوس وجود دارد
هیچ اقدامی هم برای اعتماد سازی در مورد دانش آموزان انجام نمی شود .
کسی هم تاکنون پاسخ گوی مساله نبوده است .
*گزارشی از وضعیت عملکرد معاونت تربیت بدنی و تندرستی منتشر می شود . ( این جا )
به عنوان مثال ؛ « حمیدی » قدرت نظارت بر این که چرا ورزش صبحگاهی در مدارس انجام می شود را ندارد ....
*معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در یک نشست تخصصی و یک نشست رسانه ای به جای پاسخ دادن به پرسش ها ، سوال کننده را " بی سواد " و " ناآگاه " خطاب می کند .
اللهیار ترکمن تاکنون هیچ پاسخی در مورد وضعیت مدارک خویش که در صدای معلم ارائه شده است نداده است . ( این جا )
*گزارشی از وضعیت آموزش متوسطه و مافیای کنکور در صدای معلم منتشر می شود . ( این جا )
هیچ پاسخی ارائه نمی شود .
*کلاس های تعدادی از " آموزش دهندگان سوادآموزی منتقد " توسط سازمان متبوع منحل می شود .
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با این توجیه که انحلال کلاس ها دلایل دیگری داشته است از قبول واقعیت مصرانه خودداری می کند .
این سازمان حتی حاضر نیست حرف های شفاهی خود نسبت به این آموزش دهندگان را مستند و مکتوب کند .
نکته تاسف آور این که تعدادی از این آموزش دهندگان از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش درخواست مساعدت و یاری می کنند و پاسخ رئیس این مرکز آن است :
" ما کاری نمی توانیم انجام دهیم ؛ خودتان پی گیری کنید "
از این گونه موارد بسیار فراوان است اما عکس العمل مسئولان و مدیران جز " سکوت " چه بوده است ؟
آقای اللهیار ترکمن در گردهمايي مشترك معاونين و مديران كل درست سمت راست وزیر آموزش و پرورش می نشیند !
حال اگر این موارد بی شمار در یک نمودار رسم شوند انتهای بردار به کجا خواهد رسید ؟
صدا و سیما که هر ساله در ردیف " زیان ده ترین " شرکت ها طبقه بندی می شود در مورد عملکردش به افکار عمومی پاسخ گو نیست آیا نتیجه این وضعیت همان سرخوردگی و سپس " نقطه جوش " و یا " نهایتا " انفجار " نخواهد بود ؟
بدون تردید وضعیتی به مراتب بدتر از این در سایر نهادها و دستگاه ها وجود دارند .
قرار است در این جا چه رخ دهد ؟
بدون تردید باید پذیرفت که بین " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " با " نقطه جوش " افکار عمومی نسبت معکوس وجود دارد .
متاسفانه در تجمعات و اعتراضات اخیر که با خشونت فیزیکی همراه شده است تعدادی از هم وطنان کشته شده اند .
بارها در صدای معلم مساله " خشونت " را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده ایم .
گفته ایم که محیط مدارس باید عاری از خشونت و انواع آن باشند .
گفته ایم که مدارس پادگان نیستند و مدرسه باید محیطی مناسب و آماده برای آموزش گفت و گو و تفکر نقادی باشد .
در مورد این موضوع هم مصادیق فراوانی وجود دارند .
آتش زدن عروسک در یک مدرسه ابتدایی دخترانه ، پخش نارنجک های نمادین در بین دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی ، مسلح کردن دانش آموزان به باتوم در یک دبیرستان ماندگار ، ذبح حیوانات در مدارس ابتدایی و...
آیا قرار است برون داد این نظام آموزشی با این اوصاف چه باشد ؟
تمام اقداماتی که در دستگاه مهم تعلیم و تربیت انجام می شود در درازمدت خود را نشان می دهند....
" کسی که باد می کارد ، طوفان درو خواهد کرد "
این ها را می گوییم اما مسئولان این وزارتخانه کار خاصی انجام نمی دهند و بیشتر نظاره گرند .
اقدام خاصی هم برای " خشونت زدایی " در مدارس و نظام آموزشی انجام نمی دهند .
متاسفانه " پوپولیسم رسانه ای " و " روزمرگی " هم در اغلب رسانه ها به ویژه " رسانه ملی " حاکم است .
در نشست های رسانه ای که شرکت داشته ام کم تر خبرنگاری را می بینم که سوالات مهم ، راهبردی و چالشی مطرح کند .
برخی سکوت می کنند ، برخی نمی آیند ، برخی هم سوالات آبکی و دم دستی طرح می کنند فقط برای آن که نام " رسانه " برده شود .
متاسفانه " رسانه " هم شده است ابزاری برای کارورزی ، گرفتن و ارتقاء پست اداری ، تریبون جناح های قدرت و...
و این در حالی است که « رسانه » رکن مهم دموکراسی و رسیدن به یک " جامعه متعادل " است .
رسانه باید به دنبال پاسخ گو کردن همه مسئولان و طراحی یک " اتاق شیشه ای " برای بررسی عملکرد و نیز بازخواست کردن آنان باشد .
صدا و سیما که هر ساله در ردیف " زیان ده ترین " شرکت ها طبقه بندی می شود در مورد عملکردش به افکار عمومی پاسخ گو نیست .
معلوم نیست این دستگاه حجیم و سنگین با بودجه های هنگفت به چه کاری مشغول است ؟
برخی اوقات گزارش هایی که در این رسانه منتشر می شوند واقعا در جهت ارتقای آگاهی جامعه نیستند و احساس می شود نبود این رسانه برخی مواقع بر بودنش رجحان و مزیت دارد !
زمانی که رسانه ملی" صدای مردم " نباشد و فقط بخواهد آموزه های مورد نظر خویش را به صورت یک طرفه و تحمیلی خود را به جامعه تزریق کند نتیجه ای جز تسریع در رساندن جامعه به " نقطه جوش " نخواهد داشت .
کاری که رسانه ملی و برخی رسانه های هم سو انجام می دهند بیشتر نقش یک " کاتالیزور " رابرای افزایش خشونت و اعتماد سوزی در جامعه دارد .
« تشکل های فرهنگیان » هم بود و نبودشان خیلی فرقی ندارد .
گویی هویت این تشکل ها فقط در موعد " انتخابات " تعریف شده است و کاری با سایر بخش های آموزش و پرورش و مطالبات معلمان ندارند .
آقای بطحایی هم به آن ها نمره 18 می دهد !
وقتی « رسانه » و « تشکل » به وظایف و کارکرد خود به صورت درست ، سالم ، منطقی و آینده نگرانه عمل نکنند قرار است در بدنه و در جامعه معجزه ای رخ دهد ؟
آیا این ها به همان " نقطه جوش " و " انفجار " نخواهد رسید ؟در حالی که در فلسفه تعلیم و تربیت مدرن مهم ترین هدف " تفکر انتقادی " و روش آن " تفکر منطقی " تعریف و تبیین می شود در نظام آموزشی مهم ترین هدف " نمره " و روش " رقابت " معرفی می شود
مقصر فقط این ها نیستند !
بیان این مطالب به معنای فرافکنی وظایف و اختیارات نیست .
نمی شود همه تقصیرات را به گردن مدیر مدرسه ، مدیر منطقه ، مدیر کل ، وزیر و... انداخت .
هر کسی به انداره " سهم " و " مسئولیت " خویش در این چرخه غلط و بی فرجام نقش دارد .
متاسفانه " فرهنگ مطالبه گری " و " پرسشگری " در جامعه ما نهادینه نشده است .
اکثریت جامعه ما با " تفکر انتقادی " بیگانه است . کوچک و بزرگ هم ندارد . معمولا کسی از انتقاد خوشش نمی آید و سریع موضع و گارد گرفته وشروع به " توجیه " و " فرافکنی " می کند .
معمولا کسی حاضر به " گوش کردن " نیست و فقط می خواهد یک طرفه صحبت کند .
گفت و گو در بین سطوح و لایه های مختلف اصولا معنا نشده است و بازی ها برد – برد نیست ؛ گویا قرار است یک طرف همیشه " بازنده " و طرف دیگر " برنده " باشد .
رفتارهای « کودک محور » و « خودمحور » رفتارهای غالب ما را تشکیل می هند .
در حالی که در فلسفه تعلیم و تربیت مدرن مهم ترین هدف " تفکر انتقادی " و روش آن " تفکر منطقی " تعریف و تبیین می شود در نظام آموزشی مهم ترین هدف " نمره " و روش " رقابت " معرفی می شود .
دانش آموز و شهروندی که « سواد رسانه ای " را آموزش ندیده باشد ، مطابق با تفکر انتقادی تربیت نشده باشد و وظایف شهروندی خود را نداند و قانون را به عنوان فصل الخطاب نداند و آن را در رفتارهای خود نهادینه نکرده باشد ؛ مشخص است که سرنوشتی نامعلوم برای این جامعه متصور خواهد بود و پس از 4 دهه هنوز آروزی رسیدن به دوران " کودکی " را در رویاهای خود خواهند پروراند ...
این افراد که جامعه را تشکیل می دهند بدون مطالعه تاریخ که نتیجه طبیعی فقدان مطالعه و روزمرگی است ، بدون شناخت دقیق و ارزیابی واقعیات جامعه ایرانی حتی مطالعه تاریخ سایر جوامع و فرهنگ روابطی که بر آنان حاکم است محکوم به در جا زدن در چرخه بی فرجام " شورش – سکوت " خواهند بود .
بر این باورم که ریشه مشکلات و بحران کشور در " فرهنگ " است .
در واقع ، مشکلات و گره های فرهنگی علت العلل سایر حوزه ها به شمار می رود .
این مقوله باید متولی خاص داشته باشد و آن هم باید آموزش و پرورش باشد چیزی که متاسفانه در حال حاضر وجود ندارد و نهادهای متعددی وجود دارند که نام " فرهنگ " و " آموزش " را یدک می کشند ، بودجه های هنگفتی طلب می کنند اما بازده و برون داد خاصی ندارند و به کسی هم " پاسخ گو " نیستند .
ساختار وقتی " ناکارآمد " باشد نتیجه طبیعی و منطقی آن نارضایتی بدنه و جامعه خواهد بود .
و این داستان ادامه دارد ...
نظرات بینندگان
به این مقدار دلخوش نباشید شما را به مقام ......!
آقای پور سلیمان مثل اینکه ...از قلم شما وفریاد فرهنگیان برا تر است وای به روزی که این دمل چرکین بزند بیرون حال همه پرسیدنی خواهد شد
دوست عزیز
سپاسگزارم .
وظیفه رسانه تلنگر به مسئولان است که مواظب حرکات و رفتار خویش باشند .
من در جریان این خبر نیستم اما بدون تردید نقش معلمان و پی گیری آنان فراتر از هر تحفه ای است !
پایدار باشید .
دوست عزیز
ممنونم .
فکر می کنم این شعر مرحوم " معینی کرمانشاهی " وصف حال جامعه ما باشد که البته امید است وضعیت بهبود یابد .
با هوس عاشق آن چشمه نوریم هنوز
وای و صد وای ، کزین مرحله دوریم هنوز
دیگران ، رهسپر ثابت و سیاره شدند
ما بر این خاک سیه ، مست غروریم هنوز
نه کمال از دگران دیده ، نه نقصان در خویش
ای زمان آینه بگذار، که کوریم هنوز
زنده کش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهیست که ما طالب گوریم هنوز
تکیه بر کار پدر کرده و بیکاره شدیم
خرم از فاتحه اهل قبوریم هنوز
دوزخی تا نبود ، سوی عبادت نرویم
چه توان کرد که ما عاشق زوریم هنوز
راحت خویشتن از دست قضا میجوئیم
تشنه لب بر سر این برکه شوریم هنوز
پایدار باشید .
دوست عزیز
به نظر می رسد در نتیجه گیری در مورد مدارک آقای ترکمن دچار شتاب و عجله شده اید .
آقای ترکمن برای من پیام فرستاد که حاضر است تصویر مدارکش را برای صدای معلم ارسال کند .
با گذشت حدود یک ماه هنوز خبری نیست !
البته ایشان پیشنهاد داد که بنده به وزارتخانه بروم و مدارک او را رویت کنم !
در عصر تکنولوژی و ارتباطات این گونه پیشنهادها کمی مضحک است .
« صدای معلم » به زودی جزییات بیشتری در مورد این موضوع را منتشر خواهد کرد .
پایدار یاشید .
حضرتعالی در جایی از یادداشت فوق مرقوم داشته اید که :
"بنده به عنوان مدیر این رسانه و فردی که نزدیک به دو دهه است فعالیت رسانه ای دارم... "
از جنابعالی سوالی دارم :
آیا جنابعالی حاضرید که مدیریت این رسانه تخصصی را به فردی که خود را شایسته تر از شما در اداره این رسانه می داند و یا دیگران می دانند؛ واگذار کنید؟
اگر نه، چرا!؟ اگر بله، چرا؟
تا کی به این کار ادامه می دهید؟
متشکرم.
آقای احمد
« صدای معلم » یک رسانه بخش خصوصی و در واقع شخصی است .
از همکاری و مشارکت دوستان و همکاران در مدیریت محتوایی این رسانه هم استفاده می کنم و در این جا از آن ها کمال تشکر را دارم .
فعلا لزومی نمی بینم که بخواهم آن را به فرد دیگری واگذار کنم .
به نظرم شما این پیشنهاد را به کسانی ارائه کنید که رسانه عمومی را در اختیار دارند و از بیت المال و اموال عمومی استفاده می کنند و به کسی هم پاسخ گو نیستند .
پیشنهاد من به شما این است که شما نیز همت به خرج داده و رسانه ای تاسیس کنید .
پایدار باشید .
همکار محترم
آقا / خانم فراهانی
برای بنده که سابقه ای در کار تشکیلاتی و رسانه ای دارم این حرف ها خیلی دور ازذهن نیست .
یادم می آید در اعتراضات معلمان مقابل مجلس در سال 85 مسئول تشکیلات سازمان معلمان ایران و کادر مرکزی این تشکل بودم .
زمانی که معلمان تعدادشان زیاد شد و حالت توده ای پیدا کرد جو گیر شده و دیگر حاضر به تمکین در برابر مسئولان تشکل ها نبودند و به راحتی از آن ها عبور کردند ....
این در حالی است که در همه جای دنیا این کارها با چانه زنی و مذاکره و گفت وگو پیش می رود .
در جامعه ما می خواهند با یک تجمع همه مسائل را حل کنند .
آقای احمد هم به جای این که خودش آستین بالا بزند و افکار و ایده های خودش را در قالب رسانه به جامعه معرفی کند لابد می خواهد این ویرانه را آباد کند .
اما شاید آدرس را عوضی گرفته است !
پایدار باشید .
دوست عزیز
عذرخواهی زمانی انجام می پذیرد که فرد اشتباهی کرده باشد و خسارتی را متوجه حقوق دیگران کند .
« صدای معلم » بر اساس اصل مطالبه گری در ایام انتخابات مانند سایر فصول و اوقات " بی تفاوت " نبود و به وظیفه خویش پرداخت .
کار رسانه انعکاس اخبار و مطالب و پرسشگری است .
به نظرم جامعه بیشتر از آدم های بی تفاوت ضریه می خورد .
هر کسی هم " حق انتخاب " دارد .
روزی خداوند به شعیب وحی کرد که من از مردم تو، صد هزار نفر را عذاب میکنم!
چهل هزار نفرش که همان آدمهای بد هستند و شصت هزار نفر هم خوبان!
شعیب پیامبر جا خورد که آخر چطور؟! اینها بدند، درست! باید عذاب شوند، درست! اما این شصت هزار از خوبان چه گناهی کردهاند که باید پای اینها بسوزند!؟
خداوند جواب داد: گناه خوبان این است که با گناهکاران سازش کردند و به خاطر غضب و خشم من، آنها هم خشم نکردند و هیچ نگفتند!
پایدار باشید .
اکثر مسائل و مشکلات که بازگو میشود بی پاسخ می ماند. چه مشکلات آموزشی وچه مشکلات معیشتی و رفاهی ..
اینهمه اعتراض به محتوای کتابهای درسی گفته شد کو گوش شنوا کو زبان پاسخ ده... هیچ کس به روی خودش نمی آورد..
کتاب ریاضی که برای پایه چهارم ابتدایی نوشته اند معلوم نیست بر چه مبنا و معیار علمی و روانشناختی نوشته شده. پوست معلم کنده میشود تا مباحث کتاب را تفهیم کند. پوست معلم کنده میشود تا کتاب را تمام کند... به هیچ وجه یادگیری پایداری در دانش آموزان ایجاد نمیشود.
وقتی سال گذشته به یکی از مولفان کتاب اعتراض شد با لبخند تمسخر آمیز گفت مشکل از معلم است نه کتاب...
از این موارد زیاد است
مثل اعتراضات بسیار به مبلغ بیمه که برای احتساب سنوات حق للترریس تعیین کرده اند بارها نامه نگاری شد گفت و گو شد اما هیچ اعتنایی نکردند اگر به خاطر این بی توجهی معلمان بخواهند تحصن کنند میشوند اغتشاشگر...
آموزش و پرورش پاسخگو نیست بقیه سازمان ها هم همین طور
معلم عزیز
کلید روحانی در جیب من و شما است به شرطی که از آن درست و متفکرانه استفاده کنیم و به دنبال " قهرمان " و " اسب سفید رویاها " نباشیم .
در عرصه باشیم و پی گیر مستمر حقوق و مطالبات از راه منطقی .
مواظب هم باشیم در چرخه شوم " شورش - سکوت " نیفتیم .
پایدار باشید .
معلوم نیست این دستگاه حجیم و سنگین با بودجه های هنگفت به چه کاری مشغول است؟
(((((عالی بود این جمله ناب شما در مقاله را باید هر روز در روزنامهه بنویسند یا بدید ترامپ در حرفهاش بگه به جهان )))))))
دوست عزیز
از لطف شما ممنونم .
باید سعی کنیم جامعه با ادبیات درست مطالبه گری و پرسشگری آشنا شود و آن را در رفتارهای خود نهادینه کند .
پایدار باشید .
همکار محترم
همان گونه که رئیس جمهور هم گفته و تاکید کردند ؛ نقد و اعتراض باید به عنوان یک " مطالبه مهم شهروندی "به رسمیت شناخته شود .
آن هایی که دائما از این گونه ادبیات استفاده می کنند و به منتقدان و معترضان برچسب می زنند ؛ به نظر می رسد که فاقد منطق لازم و کافی برای اقناع افکار عمومی هستند و البته باید در روش های برخورد خود با مسائل اجتماعی تجدید نظر کنند .
پایدار باشید .
همکار محترم
اقتصاد ایران نیاز به تحول اساسی و جدی دارد و نوع تعامل ایران با جهان با حفظ رویکرد استقلال باید مورد بازخوانی قرار گیرد .
معیشت معلمان و سایر اقشار آسیب پذیر هم تابعی از اقتصاد کلان است .
چاره ای جز حمایت از سرمایه گذاری خارجی نداریم و در کنار آن کانون های اصابت رانت و مدیریت و ساختار ناکارآمد باید مورد توجه و نظارت موثر قرار گیرند .
پایدار باشید .
دوست عزیز
البته این امری طبیعی است .
زمانی که در جامعه ما فرد صاحب جایگاهی است در حوزه حفظ آن نظر می دهد و تصمیم می گیرد .
وقتی هم که کنار گذاشته می شود سعی می کند بدون بازخوانی گذشته و عملکرد خویش مخالف خوانی کند درست مانند آقای احمدی نژاد .
البته خیلی هم در جامعه ما مثل ایشان هستند اما همه را می بینند غیر از خود !
پایدار باشید .
برای من وهمین طور خیلی از هم کاران همیشه این سوال بوده چرا اعتراضات صنفی چه زمانی که شاغل بودیم ودر دفتر تحصن می کردیم وچه حالا که بازنشست شدیم وفعالان از طریق تجمع ونامه نگاری پی گیری می کنند, هیچ گاه به نتیجه نرسیده .جمله ای دیدم تحت این عنوان که تجربه ما در این38 سال نشان داده که ما آنقدر در کشورمان فرصت طلب داریم که قادریم به همه جهان صادر کنیم.بله اینان ترمز اصلی هستند که در همه جا نفوذ دارند
سلام
شما از بس پاسخ گو بودید باید مدال موفق ترین و پر تلاش ترین انسان را به شما بدهند.
اگر بگید واقعا کار شما پیست زیاد مزاحمتان نشویم .در همان حیطه شما را دخیل می کنیم که حقوقی که می گیرید حلال وار باشد.
پاسخ شما به همکارانمان شنیدیم. حالمان بد شد. شما منصف نیستید. اگر بودید به ظلم و زور در حقمان اجحاف نمی شد.
ما آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی از شما ناراضی هستیم. اگر ناممان را قبول ندارید مهم نیست. ولی وجود داریم و خدای ما بزرگ ست.
انتظار نداشتیم با این همه دبدبه و کبکبه که راه انداختید باعث بشوید عده ای بیشتر شیر شوند.
وقتی شما پاسخ سازمان را ظرف دو ساعت دادید همه ما گفتیم پس همکارانمان که حقشان ضایع شده اگر کد ملی هایشان را ارائه کنند پیگیری می شود ولی بعد که با ایشان تماس می رفتیم می گفتند شما گفته اید به ما مربوط نمی شود به سازمان خودتان زنگ بزنید .
پس برای چه شما جای سازمان جواب دادید؟
یعنی شما هم در این ظلم نقش دارید؟
هر روز کلاس های همکاران نهضتی که فعال و پیگیر بودند را منحل می کنند. البته آنانی که نوچه نیستند. و در این امر شما هم مقصرید که به جای پیگیری باعث شدید حقیقت پنهان بماند.