صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

در خواست اصلی فرهنگیان کشور از شما عزل جناب نوبخت در جهت ترمیم کابینه و التیام رضایت عمومی معلمان است! کسی که با لبخند و آرامش وعده های دروغین به معلمان و بازنشستگان عزیز داد و آن ها را به سخره گرفت؛ تبری بود که جنس دسته اش از خود بدنه فرهنگیان است!

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه زیر توسط یکی از فرهنگیان خوزستانی برای صدای معلم ارسال شده است .

« صدای معلم » آمادگی خود را برای دریافت پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 19 تیر 1397 11:24

درباره حجاب اختیاری

حجاب اختیاری و حجاب اجباری و وظیفه آموزش و پرورش   بدون اینکه بحث درباره حجاب اجباری یا اختیاری یا به طور کلی حجاب را تابو و نزدیک شدن به آن را خط قرمز بدانیم، مخالفان و موافقان حجاب می‌توانند ساعت‌ها، روزها و حتی هفته‌ها با هم به بحث و مناظره بنشینند، در ستایش یا مذمت حجاب سخن‌ها گفته و با استناد به متون تاریخی، احادیث، منابع روانشناختی، بهداشتی و پزشکی، مذهبی و قرآنی دلایل و توجیهات خود را ارائه کنند و آخر سر ره به جایی نبرند و به نتیجه ای نرسند.

به سخن دیگر این بحث و جدل‌ها برنده و بازنده‌ای نداشته و هیچ گروهی موفقیتی در نشاندن حرف خود بر کرسی نخواهد داشت. و تماشاگران این بحث‌ها و مناظره‌ها هم قانع نمی‌شوند. این دو گروه با زیرو رو کردن اسناد و مدارک و شواهد تاریخی، دینی و با آوردن مثال‌ها، تشبیهات و استعاره‌های درست و مناسب یا نابجا و با استناد به کتابها و مقالات تحقیقی که مجوز نشر گرفته‌اند یا آنلاین در دسترس هستند موفقیتی در محکوم کردن یکدیگر به دست نمی‌آورند. از مضرات و فواید، معایب و مزایا و مثبت‌ها و منفی‌های حجاب داد سخن گفته و از زوایا و دیدگاه‌های مختلف چه سوگیرانه و یک طرفه و با در نطر گرفتن منافع خود و گروه‌های خاص، و چه منصفانه و بدون تعصب و آزادنه مساله را حلاجی می‌کنند. اما همان طور که اشاره شد یک چیز را به صورت قاطع می‌توان پیش بینی کرد که این دو به هیچ نتیجه و توافق و راه حل میانه ای دست نخواهند یافت و این جنگ هیچ وقت مختومه و مغلوبه نمی‌شود و شاید بتوان گفت حق با هر دو گروه است یا با هیچ گروهی.

 اصرار افراطی و بیش از حد بر چیزی که ممکن است با سرشت و طبیعت انسانی به طور کامل مطابق نباشد و استفاده از قوه قهریه باعث جبهه گیری و لجاجت مخصوصا در جامعه ایرانی و اعتراضات اجتماعی می‌شود. گروه سومی هم ممکن است اظهار کند بحث در این مورد آب در هاون کوبیدن و هدر دادن وقت و انرژی است و موضوع را شخصی و سلیقه‌ای و چیز پیش پاافتاده‌ای تلقی کند که اصلا از اول ارزش این همه بحث و تفسیر نداشته است. از طرف دیگر وقتی تفاسیر، برداشت‌ها و خوانش‌های متفاوت از آیات و احادیث و منابع و رسالات فقهی و ملاحظات زمانی و مکانی و بالا رفتن شناخت و فهم انسان‌ها و واقعیت‌های جامعه و جهان خارج و همچنین دخالت دولت‌ها را هم به این بحث‌ها لحاظ کنیم کار سخت تر می‌شود.

مضافا وجود نسخه‌ها و شاخه‌های متعدد از اسلام در جهان معاصر و افراط و تفریط‌های معمول و همچنین ظهور تنوع و چندگونگی و عقب نشینی تک صدایی و گذشتن دوره «حق با من است و آن چه من می‌گویم و ارائه می‌دهم بهترین نسخه و مطلق درست است» و گرایشات امروزی جامعه ایرانی به پیچیدگی موضوع می‌افزاید.

با شروع مدارس وقتی پدری برای اعتراض به اجباری کردن بستن هدبند که باعث کم کردن شنوایی و شکستن موهای دخترش می‌شد با معاون پرورشی مدرسه تماس گرفت از پاسخی که گرفت قانع نشد. بستن هدبند به این خاطر بود که بابای مدرسه مرد و نامحرم بود. از طرفی بستن هدبند بر اساس شیوه نامه‌های آموزش و پرورش اجباری نبود و تنها مصوبه مدرسه بود. پدر پیشنهاد داد که برای بابای مدرسه چشم بندی ببرد و به جای اینکه 300 نفر به خاطر یک نفر هدبند ببندند یک نفر به خاطر 300 نفر چشم‌بند ببندد. حتی پیشنهاد داد که به جای سرایدار مرد یک خانم استخدام کنند تا دانش‌آموزان در کلاس و حیاط مدرسه آزاد باشند که مقنعه‌های خود را از سر بردارند.

بعد از انقلاب دو گرایش عمده همیشه بر آموزش و پرورش حاکم بوده است:

گرایش اول که در مقطعی کوتاه بیشتر خود را با حذف معاونت و امور پرورشی و سالها بعد در لحظه‌ای کوتاه همزمان با روی کار آمدن دولتی معتدل با تاکید بر اجرای سند آموزش 2030 یونسکو نشان داد و بعد از آن این گرایش برای همیشه خاموش شد و با توجه به جو سیاسی حاکم بر آموزس و پرورش پس زده شد.

گرایش دوم که سالهاست گرایش غالب در آموزش و پرورش است با احیای معاونت پرورشی و با تصویب و تاکید بر اجرای «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» و با میدان دادن به نهادهای سیاسی، اطلاعاتی، نظامی و مذهبی مانند حوزه‌های علمیه و بسیج و سپاه و تسهیل نفوذ و فعالیت هر چه بیشتر آنها در داخل آموزش و پرورش خود را نشان داد. این گروه کتاب‌های درسی را با در نظر گرفتن مسائل مذهبی و شرعی مانند کتاب‌های جداگانه بر اساس جنسیت و منافع گروه‌های اشاره شده تالیف کرد. دانش‌آموزان را به سمت حیات طیبه و رعایت مسایل مذهبی مانند حجاب، نماز، جشن تکلیف و مراسم مذهبی سوق داد و به مذهبی کردن فضای مدارس دامن زد. تاسیس نمازخانه در مدارس و رعایت حجاب در محیط مدارس و به کارگیری روحانیون در مدارس و دادن پست‌های مهم در آموزش و پرورش به آنها و ایجاد مدارس قرآنی و گنجاندن دروسی مانند آمادگی دفاعی و دروس قرآنی و اجرای طرح‌های مذهبی و ایجاد دوایر و کارشناسی‌های مذهبی در داخل آموزش و پرورش در راستای همین اهداف بوده است.

یکی از برنامه‌هایی که در مدارس دخترانه به صورت جدی تعقیب می‌شود و تا حدودی مسایل علمی و آموزشی در محیط مدارس را به حاشیه می‌راند و تحت‌الشعاع قرار می‌دهد مساله حجاب است به طوری که در بعضی مدارس تنها دغدغه مدیران و معاونان مدارس تاکید بر رعایت حجاب است. بر اساس شیوه نامه‌ها آیین نامه‌ها یا به صورت عرفی از پیش دبستانی تا دبیرستان حجاب در مدارس اجباری بوده است و حتی در محیط‌های آموزشی که چیزی به نام نامحرم وجود ندارد یا دانش‌آموزان هنوز به سن تلکیف نرسیده‌اند باید در تمام ساعات روز مقنعه یا روسری سر کنند.

اما نکته قابل توجه این است که با این حجم فعالیت‌های مذهبی و گروه‌هایی که در مدارس در این راستا فعالیت می‌کنند خروجی‌های آموزش و پرورش رغبت چندانی به رعایت مسایل مذهبی پیدا نمی‌کنند.

شاید تاکید و تکرار افراطی بر چیزی به نفرت و ناخوشایندی آن منجر می‌شود. یا شاید به علت ناکافی بودن مهارت‌های حرفه ای و متدهای پرورش و دیکته از بالا به پایین باید مربیان پرورشی مدارس را سرزنش کنیم. نگاهی به ظاهر و فیزیک دانش‌آموزان المپیادی یا نخبه‌هایی که در این مدارس درس خوانده اند و به آن طرف آب (کشورهای اتحادیه اروپا، امریکا و کانادا) سفر کرده‌اند بیاندازیم، کمتر کسی را پیدا می‌کنیم که چیزی به نام روسری یا مقنعه در سر داشته باشد.

حجاب اختیاری و حجاب اجباری و وظیفه آموزش و پرورش

به هنگام مرگ نابه هنگام مریم میرزاخانی نابعه ریاضی ایران کسی درباره حجاب او سخنی به میان نیاورد. حتی در بحث ساختن تندیس او هم کسی توجهی به اینکه او حجاب دارد یا نه نکرد. این نشان می‌دهد که بحث حجاب در مراکز علمی و آموزشی واقعی که فضای علمی بر آنها حاکم است محلی از اعراب ندارد. میرزاخانی در جامعه‌ای آزاد می‌زیست که حجاب در دانشگاه‌ها و مراکز علمی آن آزاد بوده و در کلاس‌های درسی و در محوطه دانشگاه دانشجویی که نقاب بسته با دانشجویی که شلوارک و تاپ پوشیده کنار هم می‌نشینند و هیچ مشکلی پیش نمی‌آید. به نظر مشکل وقتی پیش می آید که دولت ها در موضوع دخالت می کند و امتیازات و رانت هایی را به کسی که حجاب دارد می دهد. این خود باعث تضاد و تنش و حتی عقده و نفرت بین دو گروه می‌شود.

نگاه مختصری به تصاویر بدون پوشش سر در پروفایل زنان و دختران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی و بررسی فایل‌های تصویری آنها و رفتار حجابی آنها در بافت‌های بیرون از ایران حتی با وجود احتمال خطر اخراج از کار و تحمل هزینه و ثبت در زرومه و بروز مشکلات در استخدام یا خطر اخراج از تحصیل، و یا رفتار هنرپیشه‌ها، مجریان و حتی نمایندگان مجلس در خارج از جامعه ایرانی حاکی از این واقعیت است که مساله حجاب نیاز به بروزسازی و بازنگری در جامعه ایرانی دارد. هستند کسانی که این خطرات را به جان می‌خرند و خود را مقید به رعایت حجاب اجباری نمی‌‌کنند.

گروه دیگری هم هستند که اعتقاد قلبی به حجاب اجباری ندارند اما از سر اجبار برای معاش و ارتزاق و یا حتی سواستفاده خود را مجبور به رعایت آن می‌کنند.

اصرار افراطی و بیش از حد بر چیزی که ممکن است با سرشت و طبیعت انسانی به طور کامل مطابق نباشد و استفاده از قوه قهریه باعث جبهه گیری و لجاجت مخصوصا در جامعه ایرانی و اعتراضات اجتماعی می‌شود.

استفاده از تجارب کشورهای دیگر مانند ترکیه، امارات متحده عربی، سوریه، مصر و حتی امریکا می‌تواند راهگشا باشد.

در بعضی مدارس تنها دغدغه مدیران و معاونان مدارس تاکید بر رعایت حجاب است همچنین اختیاری کردن تدریجی حجاب در جامعه پیشرفته‌ای مانند ایران که در آن گرایش به سمت حجاب اختیاری هر روز بیشتر می‌شود خود قدم بزرگی در نشان دادن دموکراسی و مردم سالاری دینی و باعث صرف‌جویی در انرژی و بودجه خواهد شد و همچنین منافع اقتصادی و سیاسی زیادی نصیب کشور خواهد کرد.

لذا وقت آن رسیده است که به تدریج و در مقیاس کم تاکید بر حجاب اجباری کم شود. برای شروع می‌توان از مدارس دخترانه شروع کرد و نیز جاهایی که نامحرم به تعداد کم وجود دارد چرا که در آموزش و پرورش همیشه تغییرات از پایین به بالا بوده است و این می‌تواند به عرصه‌های دیگر نیز تعمیم داده شود.

به ورزشکاران مونث رشته‌های مختلف هم می‌توان اختیار حجاب خود را داد تا مشکلی به نام حجاب در مسابقات بین‌المللی پیش نیاید. به علاوه داستان هایی از نوع خروج نخبه ها و چهره های علمی و ورزشی و هنری از کشور تنها به خاطر مشکل حجاب کم می شود. از این رهگذر کشور هم در صحنه بین المللی وجهه خوبی کسب خواهد کرد و هم هجمه تبلیغاتی و کمپین‌های اینترنتی بر علیه حجاب اجباری در کشور کم اثر می‌شود و بازار بهانه‌جویان خارج نشین کساد می‌شود.

فراموش نکنیم که رانندگی زنان که سالها در عربستان سعودی غیرشرعی محسوب می‌شد اخیرا آزاد اعلام شد. دوره‌ای در تاریخ ایران بود که حجاب ممنوع بود و در زمان حاضر چیزی داریم به نام حجاب اجباری. نکته قابل توجه این است که با این حجم فعالیت‌های مذهبی و گروه‌هایی که در مدارس در این راستا فعالیت می‌کنند خروجی‌های آموزش و پرورش رغبت چندانی به رعایت مسایل مذهبی پیدا نمی‌کنند

به نظر زمان گذر از مرحله افراط و تفریط و انتخاب راه حل میانه‌ای فرا رسیده است: اینکه به هر دو گروه اجازه داده شود آن چه در چنته دارند آزادانه ارائه و در معرض دید قرار دهند تا هر کس خود انتخاب کند که روسری، پوشیه، مقنعه، خمار، برقع، یاشماق، چادر یا نقاب (روبنده) به سر کند یا بدون پوشش سر بیرون برود. بدون شک این آشتی دو گروه را هم فراهم می آورد.

در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که در جامعه‌ای مانند ایران که از تنوع و گوناگونی (Diversity) بالایی برخوردار است افراد از مذاهب و اقوام و گروه‌های زبانی مختلف در صلح و آرامش و با احترام متقابل به عقاید و آداب یکدیگر زندگی می کنند و مشکلی با هم ندارند. مشکل زمانی بروز می کند که دولت دخالت می کند و امتیازات و رانت هایی را به گروه هایی می دهد که از ویژگیهایی برخوردارند که ربطی به تخصص آنها و شایسته سالاری ندارد. و این استارت تنوع و تضاد بین این گروه ها را دامن می زند. برای مثال مدیری را تنها به خاطر اینکه از یک قبیله است یا چادر سر می کند به کس دیگر که از او متخصص تر و لایق تر است اما با مانتو تردد می کند ترجیح می‌دهد. یا من تنها به خاطر اینکه سنی هستم ترفیع نمی گیرم اما همکارم که نصف هفته را غیبت می کند به خاطر شیعه بودنش زودتر از من ترفیع می گیرد.

نتیجه اخلاقی این بحث: حجاب اختیاری در جهان معاصر چیز خوبی است.

چای مفید است یا مضر؟ فرزند بیشتر بهتر است یا کمتر؟ اینها موضوعاتی هستند که بستگی به مردم دارد که خودشان تغیین کنند که ...


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

 لباس های شان، سلام کردن های شان، مهرورزی شان و کلا مدل شان بامدل مدعوین دیگر مراسم هایی که معمولا در آن سالن برگزار می شد متفاوت بود.
تیپ های اداری و اتوکشیده به ندرت دیده می شدند.
بیرون و درون سالن غلغله ای به پا بود و  جای سوزن انداختن نبود.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

در لابی نمادهایی از مفرغ لرستان و کتاب هایی که معرف تاریخ و ادب لرستان بود به نمایش گذاشته شده بودند.
با اینکه به خیال خودم زود رسیده بودم اما به  سختی یک صندلی نصیبم شد و چهارپنج دقیقه ای بیشتر از نشستنم نگذشته بود که ظرفیت سالن کاملا پر شد و ده ها نفر سرپا مراسم را درون و بیرون سالن دنبال می کردند و باندهایی هم بیرون سالن نصب شده بود.
ادب پژوهان و ایران شناسان جمع شان جمع بود.
خیلی دوست داشتم جای خود را به آن هایی بدهم که دیر آمده بودند و مراسم را سرپا دنبال می کردند  تا به سهم خود کاری ولو کوچک کرده باشم اما آنان به قدری متواضع و لطیف بودند که حاضر نشدند جای من بنشینند.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

در ابتدای مراسم مستندی از مجله بخارا پخش شد.
مستندی که هر ثانیه اش آدمی را به وجد می آورد.
افرادی که در این مستند صحبت می کردند شکل و شمایل شان  و جنس و لحن صحبت های شان مرا یاد همه آن چیزی می انداخت که از تاریخ و فرهنگ سرزمینم می دانستم.
پس از آن سُرنا نوازی احسان عبدی و تنبک بابک پیمانی هیجان و لذت مراسم را دوچندان کرد.
شک ندارم مثل همیشه حنجره طلایی احسان و صدای آسمانی سازش لرستانی های حاضر در مراسم  را به یاد تلخ و شیرین های تاریخ و فرهنگ غنی لرستان و مراسمات ایلیاتی انداخت.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

جالب اینجاست غیرلرستانی ها هم خیلی زود با نوای ساز احسان ارتباط می گیرند و حال و هوای خوبی به آنان دست می دهد،همان گونه که در این مراسم مهمانان ویژه مان حین سرنانوازی احسان سر از پا نمی شناختند و دقت و سرتکان دادن های شان دیدنی بود.
حال موسم سخن گفتن مهمانان مراسم  بود تا از تاریخ و فرهنگ دیار مفرغ و گلونی بگویند.
اگر بگویم زیباترین و مفیدترین کلمات را از آنان شنیدم اغراق نکرده ام.استاد محمدحسین باجلان فرخی واستاد محمداسدیان خرم آبادی دو فرزند لرستان جانانه مادر خود(لرستان) را دربستر تاریخ وصف کردند و از بی مهری هایی که بر این مادر باصلابت گذشته دم زدند.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

استاد باجلان فرخی  از یادمان های اساطیر ایران در فرهنگ مردم لرستان می گفت.
استاد اسدیان خرم آبادی از آیین های گذر با محوریت لرستان دم می زد و خاطره ای هم به زبان شیرین لری تعریف کرد.
استاد فریبا افکاری که خود عروس لرستانی هاست و شوهرشان بروجردی است بحث ماخدشناسی تاریخی لرستان در گذر متون از دیرباز تاکنون را به میان آورد و با ظرافت خاصی موضوع را پیش برد.استاد بهرام پروین گنابادی مطالبی شنیدنی را پیرامون خرم آباد، میراث فرهنگی ایران وسی سال انتشار مجله کلک و بخارا بر زبان جاری ساخت.
در این بین شاهنامه خوانی بردیا مهرآرا خواننده خوش صدای لرستانی حال و هوایی حماسی به جمع بخشید.
در طول این یکی دوساعت به اندازه مطالعه چندین کتاب قطور و پربار آموختم و اندیشیدم.
و اما نهایتا رسیدیم به نقطه عطف ماجرا.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

شناخت من از استاد علی دهباشی و شب های بخارا در این حد بود که ایشان و همراهان شان مجالسی در بزرگداشت مفاخر فرهنگ و ادب ایران برگزار می کنند و این بار نوبت لرستان بود.
پیر بخارا که عمرش را صرف اعتلای فرهنگ ایران کرده است آمده بود تا این بار مفاخر فرهنگ و تاریخ لرستان را بزرگ دارد.
بزرگداشت تاریخ سازان لر با بزرگداشت پیر بخارا توامان شد.
استاددهباشی از لرستان و تاریخ و مفاخرش گفت و فرهنگ دوستانِ قدرشناس ومهمان نواز لرستان نیز  چنددهه تکاپوی صادقانه استاد علی دهباشی را پاس داشتند.
پیام کلیدی و قابل تامل استاددهباشی روشن نگه داشتن چراغ فرهنگ ایران بود.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

استاد از عمق وجود می گفت که ناف او را انگار با شیفتگی و عشق با فرهنگ ایران بریده‌اند.
پیر بخارا می گفت افتخار می‌کند که از بزرگان این منطقه شب بزرگ‌داشت دکتر عبدالحسین زرین کوب ، دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر حمید زرین کوب ، حمید  ایزدپناه و علی‌اکبر شکارچی را برگزار کرده‌ است و آرزو دارد که شب  استادموسیقی و آواز لرستان ایرج رحمان پور و زنده یاد علی‌محمد ساکی را نیز برگزار کند.
استاد دهباشی  قلم زدن نویسندگان و استادان نامدار ایران در بخارا را  از سر لطف آنان می دانست.
درد دل های این ادیب در نوع خود جالب و تامل برانگیز بود خصوصا آن جایی که گفت: در این سرزمین  سختی و موانع کار  انسان را از پا درنمی‌آورد، بلکه تنگ‌نظری‌ها و بخل و حسادت انسان  را نابود می‌کند.
استاد دهباشی آن روز سیاست و سیاسی کاری را هم بی نصیب نگذاشت و گفت: کار سیاسی کردن روحیه و توان خاصی می‌خواهد که من متاسفانه یا خوشبختانه این نیرو و توان را ندارم.
صداقت ناب دهباشی در روزگاری که صدق و یکرنگی بهای چندانی ندارد ستودنی بود.
ناگفته نماند استاد دهباشی و همراهان پیش از مراسم خرم آباد گردی مفصلی داشتند و از قلعه فلک الافلاک،سنگ نوشته،گرداب سنگی،پل شکسته،شهرکتاب و کتاب فروشی خایدالو دیدن کرده بودند.

بازخوانی شب لرستان و حضور استاد علی دهباشی در دیار دالکه های آسمانی

جملات استاد را در خصوص قلعه فلک الافلاک و نامهربانی هایی که بر این دژ سترگ گذشته تقدیم تان می کنم:

《 به هیچ عنوان عظمت و شکوه معماری قلعه فلک‌الافلاک قابل مقایسه با قلعه های اروپا در قرون وسطی نیست اما به لحاظ معرفی این بنای سترگ به جهانیان بسیار ضعیف عمل کرده‌اید و اروپاییان بسیار قوی، به گونه‌ای که حتی از قلعه‌های خرابه و ناقص نیز درآمد هنگفتی کسب می‌کنند. با توجه به وظیفه سنگینی که به عهده‌ی شما نسل جوان است باید با برنامه‌ریزی دقیق و ارائه طرح مدون در قالب انجمن‌های مردم‌نهاد و نه دولتی، کمپین بزرگی تشکیل دهید و صدای هنر و معماری قلعه را به گوش جهانیان برسانید. در این راه می‌توان از سایر انجمن‌های دوستداران آثار تاریخی در داخل و خارج از ایران کمک گرفت.》
در پایان خوب است یادی کنم از دالکه های فرهیخته دیارم که سهم عمده ای در برگزاری این مراسم داشتند و دوشادوش مردان باصفای افلاکی برگ دیگری از فرهنگ این مرز و بوم را باظرافت ورق زدند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

«آموزش و سرمایه‌گذاری‌های آموزشی در ایران به انحراف رفته است آن قدر که در برخی نقاط ایران دانش‌آموزان مقاطع پایه در کپرها درس می‌خوانند اما همان مناطق صاحب دانشگاه‌های عریض و طویلی هستند که صندلی‌هایشان خالی مانده و ورشکسته شده‌اند.»

این جملات را رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش می‌گوید و تاکید می‌کند که حکمرانی نمره و کمیت در نظام آموزشی ایران، تعلیم و تربیت دانش‌آموزان را شش‌دانگ به دست دلالان آموزشی داده است؛ نظامی که بر اساس سند تحول بنیادین باید تولیدکننده شهروندان فرهیخته، متعهد و مسوولیت‌پذیر باشد اما آموزش را به تست‌های چهارگزینه‌ای تقلیل داده است. حکیم‌زاده می‌گوید در این شرایطی که نتوانسته‌ایم شهروند مسوولیت‌پذیر و آگاه تربیت کنیم حتی برای آموزش مفاهیم علمی هم شکست خورده‌ایم و آزمون‌های جهانی تیمز و پرلز نشان می‌دهد که دانش‌آموزان ایرانی در یادگیری مفاهیم علوم ریاضی و درک مطلب در قعر رتبه‌بندی جهان قرار دارند. او فارغ از ساختار آموزشی، مدل سرمایه‌گذاری آموزشی در ایران را پر از ایراد و اشکال می‌داند و نقدهای جدی به شیوه گزینش معلمان دارد.

شيوه جديد انتصاب مديران مدارس و نقش معلمان مدارس

مدیریت، فرایند به‌کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل برای دستیابی به اهداف سازمانی و يا هماهنگ سازی کوشش های افراد انسانی و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدف های سازمان تعریف شده و مديريت آموزشي نيز فراگردی اجتماعی که مستلزم ایجاد، نگهداشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی به طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد جهت تحقق اهداف و مقاصد آموزشی مورد توجه می باشد.

تاکنون یک فرایند مشخص و منسجمی جهت هدايت، راهبري، نظارت و ارزيابي عملكرد مديران مبتنی بر واقعیت های علمی و تجربی به صورت عینی شکل نگرفته است و حال سوال است که چگونه چنین مکانیزمی برای مدیران جديدالانتصاب می تواند مورد تدوين و اجرا قرار گیرد؟  در نگاهي كوتاه و عيني، وظايف مديران مدارس به عنوان رهبران آموزشي در برگيرنده رفتارهاي مرتبط با برنامه های آموزشي و تدريس، امور دانش آموزان، امور كاركنان آموزشي، روابط مدرسه و اجتماع، تسهيلات و تجهيزات آموزشي و امور اداري و مالي به صورت كلي و عمده در نظر گرفته شده است.

توجه به ویژگی های مدرسه مورد انتظار سند تحول بنیادین در راستای توجه به مولفه هایی چون پذیرش تفاوتهای فردی، تسهیل کننده هدایت و یادگیری فراگیران، کشف و هدایت استعدادهای متنوع، پرورش ویژگی هایی چون مشارکت جویی، مشارکت پذیری، مسئولیت پذیری، مدارا گری و همچنین ایجاد و تقویت مهارت هایی چون تصمیم گیری، برنامه ریزی وخودارزیابی در دانش آموزان نیاز به مدیرانی با خصوصیات مرتبط با رهبری آموزشی و تحول گرایی را بیش از گذشته مورد توجه قرار می دهد.

مقوله اثربخشي و تحول گرايی همواره از مهمترين دغدغه هاي تمام نظام هاي آموزشي به خصوص نظام آموزشي ما بوده كه تاكنون به نتيجه مورد رضايت منجر نشده است.

شيوه كنوني مرتبط با فرايند انتخاب و انتصاب مديران مدارس با شعار شايستگي گزيني در انتخاب مديران مدارس و تضمین کیفیت در اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی مدرسه از امسال وارد مرحله اجرا شده؛ به طوري كه در شيوه نامه مورد نظر در مرحله اول پس از تحلیل نظرات همکاران، کمیته‌ای از نمایندگان معاونت‌های مختلف وزارت آموزش و پرورش تشکیل شده و فرآیند این کار به صورت تشکیل کمیته انتخاب و انتصاب در مناطق آموزش و پرورش جهت مشخص کردن مدارس نیازمند به مدیر، اطلاع رسانی به فرهنگیان جهت مراجعه به سامانه جهت مطلع شدن از شرایط احراز مدیریت، اعلام داوطلبی در سامانه پس از مطالعه شرایط احراز مدیران در هر دوره تحصیلی، تکمیل سوابق پرسنلی و عملکردی در سامانه و مشاهده امتیاز خود پس از تأیید کمیته، برگزاری آزمون برای همکاران داوطلب مدیریت پس از مراحل اداری و قانونی و مصاحبه از افرادی که ۳۰ درصد نمره را در آزمون کسب کرده باشنددر نظر گرفته شده است و در ضمن مقرر شده كه افراد داوطلب در سه مرحله امتیازاتی را کسب خواهند کرد که این امتیازات، برای سوابق پرسنلی وعملکردی ۲۰۰ امتیاز، برای آزمون ۲۰۰ امتیاز و برای مصاحبه ۴۰۰ امتیاز تعيين شده است.

شيوه جديد انتصاب مديران مدارس و نقش معلمان مدارس

در ارتباط با تحلیل شیوه کنونی احراز مدیریت مدارس باید به چهار مساله توجه گرد:

مساله اول: در طراحی و استقرار شیوه کنونی انتخاب و انتصاب مدیران مدارس تا چه حد به زمینه های علمی و پزوهشی و نیز چالش های سیستم آموزشی توجه شده است؟

استقرار مطلوب هر برنامه و یا طرحی، مستلزم توجه به یافته های پژوهشی به خصوص پژوهش توسعه اي مرتبط با بافت یک سیستم و چالش های موجود در آن و نیز توجه به دیدگاه افراد درگیر در آن مساله به خصوص مدیران، معلمان و کارشناسان تعلیم و تربیت می باشد. با اندک تاملی می توان چالش هایی چون فقدان یک سیستم جامع و منطقی احراز مدیریت مدارس، عدم وجود زمینه های انگیزشی مناسب جهت گرایش بسیاری از افراد توانمندبه پست های مدیریت مدارس، عدم تعریف نقش هاي خاص به معلمان جهت انتخاب مدیران مدارس، فقدان توجه به مقوله اثربخشی در انتخاب مدیران مدارس و نظارت بر فعالیت های آن ها، دخالت عوامل خارج از آموزش و پرورش بر انتخاب مدیران ارشد و مدیران مدارس، حاکم شدن رفتار سلیقه ای مدیران ارشد آموزش  وپرورش بر انتخاب مدیران مدارس، عدم توجه جدی بر راهبرد مدرسه محوری و مواردی از این قبیل را می توان مورد توجه قرار داد. اکثر مدیران ارشد آموزش  و پرورش و معاونان آن ها بر اساس اصول علمی و حرفه ای انتخاب نشده اند لذا از ظرفیت های علمی لازم در اين خصوص نيز برخوردار نیستند

توجه به شرایط شکل گیری این رویکرد به خصوص شرایط زمانی و نیز توجه به محتوای شیوه مورد نظر نشان از عدم توجه به زمینه های پژوهشی کارآمد در تدوین شیوه کنونی به صورت عمیق می باشد و حال اگر پشتوانه های پژوهشی بر شکل گیری این طرح موثر بوده است؛ حتما لازم است تا گزارش نتایج پژوهشی در این ارتباط در اختیار جامع فرهنگی قرار گیرد.

 

مساله دوم: فرایند انتخاب و انتصاب مدیران مدارس تا چه حد قادر به سنجش شایستگی های مدیریتی متقاضیان مدیریت مدارس هست؟

فرایند حاکم بر انتخاب و انتصاب مدیران مدارس در سه مرحله زیر مورد توجه قرار گرفته است:

مرحله اول: امتیازات سوابق عملکردی فرد داوطلب تصدی مدیریت مدارس (۲۰۰ امتیاز):

در نظر گرفتن معیارهایی چون سطح مدرک تحصیلی، نوع رشته تحصیلی، سابقه کاري، سابقه مدیریت،سابقه معاونت و پست های اداری و نیز نتایج ارزشیابی هاي عملکردی سالانه از جمله فاکتورهای عینی، لازم و منطقي هستند که در این شیوه نامه مورد توجه قرار گرفته است؛ هر چند که در بسیاری از موارد بنابه دلایل مختلف، رابطه قوی موثر بین عوامل و مولفه های فوق با اثربخشی مدیران در مقیاس گسترده ( بنا به دلایلی چون ناموثر بودن تحصیلات دانشگاهی، عدم کاربردی نبودن دروس مرتبط با رشته های مدیریت آموزشی، عمیق نبودن مفهوم تجربه در سابقه کاری، نامناسب بودن شیوه های ارزشیابی عملکردی و ......) مشاهده نمی گردد.

مرجله دوم: آزمون از محتوای کتب و اسناد مربوط به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش،
اهداف دوره هاي تحصيلي، برنامه درسي ملي، آيين نامه اجرايي مدارس، آيين نامه هدايت تحصيلي، دانش عمومي مديريت و برنامه ريزي آموزشي، آشنايي با كليات نگهداري اموال دولتي و امور مالي و اصول راهنمايي و مشاوره(۲۰۰ امتیاز):

در نظر گرفتن آزمون از محتوای دروس و مطالب فوق در برگیرنده این امر است که افراد علاقه مند به پست مدیریت مدارس باید از جنبه های دانشی مربوط به مدیریت و رهبری آموزشی برخوردار باشند.

نکته بسیار مهم در این ارتباط دقت بر این واقعیت است که بسیاری از افراد داوطلب و علاقه مند عمدتا این دروس را صرفا برای شرکت و قبولی در آزمون آن هم در سطح دانش مورد مطالعه قرار خواهند داشت و بعد از سپری شدن بازه زمانی،قسمت اعظم محتوای این دروس در حافظه آن ها کمرنگ تر خواهد شد و در این میان آنچه که مسئولین امر باید دقت کنند تامل بر این مساله است که داشتن بینش فلسفی در آموزش و پرورش، برخورداری از یک ساخت شناختی و طرحواره ذهنی کارآمد و اثربخش از اصول مدیریت آموزشی و تعلیم و تربیت و همچنین برخورداری از زمینه های انگیزشی قوی جهت یادگیری مستمر از طریق چنین شيوه هایی امکان پذیر نبوده و باید دنبال راهکارهای اثربخش رفت.

شيوه جديد انتصاب مديران مدارس و نقش معلمان مدارس

مرحله سوم: انجام مصاحبه توسط کمیته انتخاب و انتصاب مدیران مدارس متشکل از نمايندگان معاونت هاي آموزشي (ابتدايي،متوسطه)، پرورشي و فرهنگي، توسعه مديريت و پشتيباني ( هر بخش يک نفر )، يک نفر صاحب نظر در حوزه علوم تربيتي و يكي از مديران مجرب بازنشسته مدارس:

 

باید توجه داشت که مهمترین مرحله در انتخاب مدیران مدارس با توجه به سطح امتیاز در این قسمت قرار داده شده است که می تواند پاشنه آشیلی مهم در این فرایند باشد که لازم است به چند نکته مهم اشاره گردد که مطمینا زمینه ساز مشکلات متعدد در آینده خواهد بود:

۱. مصاحبه به عنوان یک روش غیرعینی و مبتنی بر نظر مصاحبه شوندگان در کنار دریافت اطلاعات عمیق می تواند با توجه به عواملی چون سوء گیری مصاحبه شوندگان، پایین بودن مهارت های مصاحبه ای مصاحبه شوندگان، پایین بودن اطلاعات علمی و تخصصی مصاحبه شوندگان و .... شرایط مصاحبه را از روند صحیح خارج سازد که اقدامات خاصی نیز با توجه به شیوه نامه موجود در این راستا در نظر گرفته نشده است.

شيوه جديد انتصاب مديران مدارس و نقش معلمان مدارس

۲. با توجه به اینکه اکثر مدیران ارشد آموزش  و پرورش و معاونان آن ها بر اساس اصول علمی و حرفه ای انتخاب نشده اند لذا از ظرفیت های علمی لازم در اين خصوص نيز برخوردار نیستند؛ حال سوال این است که چنین افراد و یا نمایندگان منتخب آن ها چگونه می توانند صلاحیت های مرتبط با مدیران مدارس را در مصاحبه شوندگان سنجش کنند ؟

۳. بسیاری از مشکلات موجود در انتخاب مدیران مدارس با توجه به حاکم شدن چرخه معیوب انتخاب مدیران ارشد آموزش و پرورش ناشی از نفوذ کانون های قدرت بر روند انتصابات می باشد و در این ارتباط مهمترین سوالی که مطرح است تامل بر این چالش می باشد که چه ضمانتی وجود دارد که فرایند انتخاب مدیران مدارس از این چرخه معیوب جان سالم بدر برد؟ بسیاری از افراد داوطلب و علاقه مند عمدتا این دروس را صرفا برای شرکت و قبولی در آزمون آن هم در سطح دانش مورد مطالعه قرار خواهند داشت و بعد از سپری شدن بازه زمانی،قسمت اعظم محتوای این دروس در حافظه آن ها کمرنگ تر خواهد شد

۴. با نظر به اینکه ابلاغ مديران منتخب مدارس توسط مسئولین ارشد ادارات آموزش و پرورش صادر خواهد شد؛  آیا در صورتی که فرد مورد نظر بنابه دلایلی از دایره اقبال مسئولین به دور باشد قادر به عبور سالم از این دایره بداقبالی خواهد بود؟

 

مساله سوم: اقدامات پس از انتخاب و انتصاب مدیران مدارس شامل هدايت، راهبري، نظارت و ارزيابي عملكرد مديران جديدالانتصاب تا چه حدمبتنی بر واقعیت های علمی و تجربی به صورت عینی انجام خواهد گرفت؟

یکی از مهمترین مشکلات سیستم های اجتماعي جامعه ما فقدان مکانیسم ارزیابی و نظارتی صحیح و دقیق بر فرایند فعالیت های مدیران می باشد که فقدان این امر مهم زمینه ساز بسیاری از مشکلات و خسارات های متعدد در جامعه ما شده است که با شرايط موجود، نقطه پایانی هم برای آن قابل تصور نیست.باید اذعان و اعتراف نمود که تاکنون یک فرایند مشخص و منسجمی جهت هدايت، راهبري، نظارت و ارزيابي عملكرد مديران مبتنی بر واقعیت های علمی و تجربی به صورت عینی شکل نگرفته است و حال سوال است که چگونه چنین مکانیزمی برای مدیران جديدالانتصاب می تواند مورد تدوين و اجرا قرار گیرد؟

 

مساله چهارم: چرا هیچ جایگاهی به معلمان به عنوان اصلی ترین افراد درگیر در مسایل آموزشی و پرورش در انتخاب مدیران و نظارت بر کار آن ها در نظر گرفته نشده است؟

واقعیت تلخ و قابل تاسف در نظام آموزشی ایران عدم در نظر گرفتن صلاحیت و شایستگی برای معلمان در انتخاب مدیران و نظارت بر فرایند کار آن ها می باشد. معلمانی که بیشتر و بهتر از دیگران و افراد خارج از حوزه مدرسه بر مسایل آموزش و پرورش آموزشگاهی اشراف دارند در چنین انتخاب هایی، کوچکترین نقش و تاثیر نداشته و این واقعیت نامبارک را باید پذیرفت که برای این نظام آموزشی و تصمیم های آن ها، همه می توانند نظر دهند به غیر از معلمان و این امر نیز مغاير با واقعیت های مدرسه محوری مي باشد.

با توجه به مطالب فوق، آیا می توان فرجام مثبت و تحول خواهی را برای شیوه کنونی انتخاب و انتصاب مدیران مدارس پیش بینی کرد؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

وضعیت رتبه بندی معلمان در سال 97 و کسری بودجه آموزش و پرورش

سید حمایت میرزاده درباره آخرین وضعیت اجرای مصوبه نظام رتبه‌بندی معلمان گفت: این طرح هنوز از سوی وزارت آموزش و پرورش اجرایی نشده است و آن چیزهایی که به نام رتبه‌بندی مطرح می‌شود، رتبه‌بندی واقعی نیست.

وی با اشاره به این که اجرای نظام رتبه‌بندی معلمان  نیازمند اعتبار خاصی است، تصریح کرد: تا کنون چند بار  با فراخواندن دوستان آموزش و پرورش به کمیسیون آموزش و تحقیقات درخواست کردیم به هر طریق ممکن  مصوبه یاد شده را عملیاتی کنند.

نماینده مردم گرمی‌ در مجلس شورای اسلامی‌سال تحصیلی ۹۸-۹۷ را آخرین مهلت دولت برای اجرای طرح نظام رتبه‌بندی معلمان خواند و گفت: حالا منتظر مهرماه هستیم تا ببینیم وزارت آموزش و پرورش برای اجرای این طرح چه تدابیری دارد.

وی از تلاش وزارت اموزش و پرورش جهت تدوین دستورالعمل‌هایی جهت اجرای طرح نظام رتبه‌بندی معلمان خبر داد و گفت: ظاهراً دولت می‌خواهد این برنامه را به کمیسیون آموزش و تحقیقات  بدهد  از این رو برای چگونگی اجرای رتبه‌بندی معلمان منتظر طرح این وزارتخانه هستیم تا  بررسی‌های لازم را انجام بدهیم .

میرزاده با اشاره به اینکه اجرای مصوبه یاد شده در ارتقای حقوق و مزایا و همچنین جایگاه شغلی معلمان تأثیر مثبت دارد و بخشی از انتظارات جامعه  فرهنگیان را برآورده می‌کند، در پاسخ به این سؤال که طرح رتبه‌بندی معلمان برای اجرای کامل به چه میزان اعتبار نیاز دارد؟ گفت: این نکته‌ای است که دوستان ما در وزارت آموزش و پرورش باید پاسخ بدهند اما آن چیزی که مشخص است مشکل اصلی اجرای این طرح به بحث  اعتبارات مالی بر می‌گردد گرچه مشکل این وزارتخانه در زمینه مطالبات مالی فرهنگیان هم بسیار جدی است.یعنی فعلا با همین قوانین  و وضعیت موجود  بودجه  سال 97 آموزش و 97 قطعا کفاف بدهی این وزارتخانه به فرهنگیان را نمی‌دهد.

سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان این که اجرای نظام رتبه‌بندی  غیر ممکن نیست اما اول باید مطالبات فرهنگیان پرداخت شود، تصریح کرد: تا زمانی که بدهی آموزش و پرورش به فرهنگیان صفر نشود، امیدی به اجرای طرح نظام رتبه‌بندی معلمان ندارم.

به گفته وی غیر از بودجه مصوب امسال 20 هزار میلیارد تومان پول لازم است تا بدهی آموزش و پرورش صفر شود.

وی با اشاره به این که در لایحه بودجه سال 97 آموزش و پرورش برای اجرای طرح نظام رتبه‌بندی  اعتبار  در نظر گرفته شده است، گفت: اما برای وزارت آموزش و پرورش اولویت نخست پرداخت مطالبات فرهنگیان است.

در واقع اگر کل بودجه97 این وزارتخانه تخصیص یابد باز هم مطالبات  فرهنگیان صفر نخواهد شد بنابراین  معلوم است که شرایط برای آموزش و پرورش در بحث مطالبات جدی تر از اجرای نظام رتبه‌بندی است.

قدس آنلاین

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور