
كودكي در خلوتي گفتا به قرآن كريم
نيك مي دانم كه هستي نامه رب حكيم
خوب مي دانم كه هركس با تو باشد همنشين
زندگاني مي شود او را قرين با حفظ دين
ليك دارم از تو يك پرسش كه اي قرآن ما !
از چه رو مي خوانمت؛ اما نمي فهمم تو را ؟
از چه رو بايد كنم حفظت به سختي روز و شب
پس چه كارآيي مرا، جز خواندن و اذكار لب ؟
تو مگر بهر ثواب و ذكرِ تنها آمدي ؟
يا براي حفظ و صوتِ خوب و زيبا آمدي ؟
من ز تو پيغام حق خواهم براي زندگي
ني فقط جاه و جلال و رتبه هاي زندگي
تا به كي اين گونه بايد حفظ الفاظت شوم
بي توجه بر معاني، جزء حفاظت شوم
دوست مي دارم تو را، اي نامه خوب خدا !
دوست دارم با تو باشم، لحظه ها و هفته ها
ليك اينان از چه رو با ما چنين كاري كنند ؟
كودكي را مستمر بر كـار اجباري كنند.
دوست دارم حفظ باشم آيه هاي خاص را
آيه هاي زندگي را سوره ي اخلاص را
دوست دارم حفظ باشم آيه هاي ناز را
آيه هاي دلنشين و موجز و اعجاز را
آيه الكرسي که دارد درس توحید و نجات
حفظ بايد بود و باید خواند آن را در صلاه
دوست دارم گوش دارم آيه های نور را
داستان هاي دل انگيز و سراسر شور را
آیه احسان و انفاق و جهاد و جمعه را
آيه برّ و حجاب و شرح صدر و قبله را
اين سزا نبود مرا حفظي چنين وقتي كه هست،
آيه هاي بي شماري را كه مخصوص من است.
این همه تمثيل و قصه، اين همه آموزه ها
سهم من شد حفظ الفاظي به نام سوره ها ؟
دوست دارم زندگی را هر زمان با طعم تین
دوست دارم بندگی با ذکر رب العالمین
كاش مي شد تا به جاي حفظ آيات ثواب
من از آن سوره كنم چند آيه اي را انتخاب
كاش مي شد تا به جاي حفظ اجزاء زياد
مي شدم با آيه هاي نامدارت با سواد
***
گفت قرآن : آفرین، صدبارک الله بر تو باد
مرحبا ای کودک شیرین سخن ! نیکو نهاد
آن که امروز از زبانم راز می گوید، تویی
شکوه ها را با چنان آواز می گوید، تویی
غم مخور ای کودکم من یاور و یار توأم
در کنار تو به هر سختی مددکار توأم
آن زمانی را که از من خواستی، خواهد رسید
صبح پیروزی قرآن، بر جهان خواهد دمید.
فاش گویم این همه جنگ و جدال بی ثمر
حاصل دوری ز قرآن کریم است؛ ای بشر !
با چنین قرآن، نباید مسلمین را تفرقه
با چنین قرآن، نشاید زندگی را دغدغه
من نگفتم یک شبه حافظ شوی، ای هوشيار !
یا قرائت را کنی بي درك و بي فهم اختيار
گر که گفتم مسلمین را حافظ قرآن شوند.
ابتدا با انس آن، وارد بدان ميدان شوند.
حافظ قرآن به هر آیه تدبر می کند.
بهر درک و فهم آن، از حق تشکر می کند.
حافظ قرآن به هر آیه تأمل می کند.
راه و رسم زندگی از آن تعقل می کند.
آن كه مي خواند مرا بي معني و وقف و سكون
نيست آگه وي ز سِرّ « نون » و « واو » و « يسطرون »
حقِ خواندن آن زماني نيك حاصل مي شود.
كودكم آن سان كه گويي بر تو نازل مي شود.
با تدبر جان و روحت عاشق قرآن شود.
قلبت از نور خدا، سرچشمه ايمان شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بر اساس سند تحول بنیادین، تربیت عمومی دانش آموزان به عهده آموزش و پرورش است و اردوهای دانش آموزی یکی از مکمل های ترمیمی با هدف پرورش روحیه مسئولیت پذیری و مهارتهای زندگی در سیستم تعلیم و تربیت ماست.
قبل از انقلاب به منظور آماده کردن دانش آموزان برای ورود به جامعه و شکل گیری رفتار اجتماعی و قانون پذیری، آموزش و پرورش وقت اقدام به تأسیس پیشاهنگی و اردوگاه های دانش آموزی در کشور نمود. پس از انقلاب نیز مربیان تربیتی و معاونت پرورشی این مسئولیت را با شکل و شمایل متناسب با ارزشهای انقلاب تداوم بخشید.
قالب و محتوای اردوها
شکل اردو می تواند دانش آموزی، دانشجویی، خانوادگی و صنفی باشد. همچنین محتوای اردو مشتمل بر فرهنگی_تربیتی، المپیاد ورزشی، تشویقی، علمی و همچنین مسابقات هشتگانه رایج در رشته های قرآن و نهج البلاغه، سرود، تئاتر، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و... برای خروج از تکلیف پذیری و حرکت به سمت و سوی مهارت آموزی باشد. سیستم دولتی_سنتی مدیریت و اداره اردوگاهها از یک طرف و بی توجهی به تحولات سریع جهانی شدن از دیگر سو، لزوم بازنگری در فلسفه اردو و اردوگاه را دوچندان می کند
پرچم های نیمه برافراشته اردوگاهها در اوقات فراغت تابستان
حدود ۳۰۰ اردوگاه فعال دانش آموزی در سه سطح ملی (چهار اردوگاه بزرگ تهران، اصفهان، رامسر و نیشابور)، استانی (۵۴ اردوگاه) و شهرستانی (حدود ۲۵۰ اردوگاه) در اقصی نقاط کشور مشغول خدمات رسانی به دانش آموزان هستند.این اردوگاهها در قالب اردوهای تفریحی، ورزشی، فرهنگی، آموزشی برای دانش آموزان در مقاطع مختلف فعالیت می کنند.
در سالهای اخیر وقوع تصادفات و خسارتهای جانی متعدد که در برخی از اردوها (به ویژه در اردوهای راهیان نور) رخ داد از یک طرف، و از دیگر سوی به دلیل دولتی و ناکارآمد بودن مدیریت اردوگاهها و فقدان منابع مالی و تشکیلات و نیروی انسانی خبره (نتیجتا کلیشه ای و تفننی شدن اردوها ) برای اداره بهینه اردوگاهها رفته رفته میزان استقبال از اردوها سیر نزولی دارد.
ماههای فروردین و اردیبهشت بازار اردوها پر رونق بوده و در ایام پاییز و زمستان چراغ اردوها و اردوگاهها سوسو می زند.
مهمتر از آن انتظار می رود که در سه ماهه تابستان اردوگاه ها مملو از جنب و جوش دانش آموزان کشور باشد ولی بنا بر دلایل مختلف از جمله عدم اعتماد خانواده ها و تکراری و کلیشه ای بودن برنامه اردوها عملا پرچمهای اردوگاهها برای اردوهای دانش آموزی نیمه برافراشته و به قولی کرکره ها پایین است.

اردوگاه ها، کاتالیزور صنعت توریسم
واقعیت آنست که حال اردو و اردوگاه های دانش آموزی نیز به تأسی از وضعیت بیمار آموزش و پرورش ناخوش است.
سیستم دولتی_سنتی مدیریت و اداره اردوگاهها از یک طرف و بی توجهی به تحولات سریع جهانی شدن از دیگر سو، لزوم بازنگری در فلسفه اردو و اردوگاه را دوچندان می کند.
برای خروج از انفعال فعلی در سیستم اردو و اردوگاهها باید ضمن باز تعریف و بروز رسانی مفاهیم و حرکت به سمت توریستی کردن اردوگاهها، پای بخش خصوصی (البته نه بخش اختصاصی) را به میان آورد تا جان تازه ای به این مهم بدمد.
هنرستان کشاورزی زنجان پتانسیل اردوگاه ملی را داراست
با توجه به سهم ناچیز استان زنجان و شمال غرب کشور از اردوگاههای مجهز ملی، پیشنهاد می شود هنرستان ۱۲۰ هکتاری کشاورزی زنجان، واقع در کیلومتر ۷ جاده زنجان تبریز و مشرف به راه ترانزیت اروپا ضمن حفظ اصالت هنرستانی، کاربری های جدیدی برایش تعریف گردد.

ظرفیت این هنرستان ۱۲۰ هکتاری مشتمل بر ۵ چاه عمیق، ۴ استخر پرورش ماهی، ۲ گلخانه ، مرغداری، گاوداری، دامداری، ۱۲ هکتار باغ میوه، سالن ورزشی، خوابگاه برای بیش از ۵۰۰ نفر، مستعد برای کشت زعفران، باروری موز، ۴خانه سازمانی ۳۵۰ متری دو کله و ... هم اکنون معطل ۴۰ الی ۵۰ هنرجوی کشاورزی استان بوده و عملا بیش از نود درصد آن بلا استفاده و بایر است و برای گذران امورات خود چشم به تزریق بودجه از طرف آموزش و پرورش استان دارد.
پیشنهاد می شود مسئولین استانی اعم از استاندار و خانم رشتچی مدیرکل آموزش و پرورش و همچنین مسئولین مربوطه وزارت آموزش و پرورش با بررسی پیشنهاد راقم مبنی بر اختصاص ۱۰۰ هکتار از هنرستان رو به تعطیلی کشاورزی (در استراتژیک ترین موقعیت جاده ترانزیت شمال غرب) به اردوگاه چند منظوره ملی با استانداردهای جهانی، علاوه بر حل و فصل دغدغه های تربیتی آموزش و پرورش، کمکی به روانی صنعت توریسم در مسیر جاده ابریشم داشته باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سیستم تمرکزگرای افراطی که از زمان رضاشاه بر کشور ما مستولی شد با توجه به وضعیت پراکندگی و نامتجانس بودن مناطق و اقوام در ایران و جلوگیری از تقسیم و تجزیه کشور و حرکت به سوی همگرایی ملی و سرزمینی شاید بتوان یکی از بهترین تصمیماتی بود که ممالک محروسه را به کشوری واحد و منسجم تبدیل کرد و سیستم مکاتبات و تصمیمگیریهای تکبعدی با توجه به نو پا بودن و استقرار سازمانهای حکومتی و ادارات تازه تأسیس و برای ایجاد وحدت رویه در سطح کشور و با توجه به وضعیت جمعیتی و پایین بودن سطح سواد و اختلاف زیاد بین روشنفکران در مرکز و پیرامون نتایج بسیار مفیدی را به دنبال داشت.
نگاه دیکتاتور مآبانه و نظامی رضاشاه نیز پشتوانه ضمانت اجرایی این نوع سیستم حاکمیتی بود . امیدوارم تصمیم گیران و سیاستگذاران به استانها اعتماد کرده و دستهای پرانرژی برای نجات این کشتی بهگلنشسته را بفشارند و برای یکبار هم که شده در طی این چهل سال از موضع قدرت خود عدول کرده و اجازه تقسیم قدرت را با پیرامون خود بدهند
تفرقهاندازی پیر استعمارگر در شمال و جنوب و شرق کشور و خوانین داخلی و گروههای مخالف از بین رفتن ممالک محروسه و مناطق تحت تصرف و تقسیم اراضی و قصبات و دهات که در زمان قاجاریه برای مسکوت کردن لشکریان و نظامیان و باجخواهی آنان و از طرفی کاهش درآمد سلطنت قاجار برای سفرهای فرنگ منجر به فروش و واگذاری مناطق و سرحدات کشور بین ذینفوذان و متملکین شده بود بنابراین سیستم متمرکز که میراث زمان رضاشاه بود نتایج قابل قبولی را به دنبال داشت و جوابگوی معضلات و مشکلات آن زمان بود .
شاید از زمان سیستم تمرکزگرا در سطح کشور و نظام بوروکراتیک یک قرن میگذرد و تمام کشورها با این نوع سیستم حاکمیتی در قرن اخیر دریافتند که این نوع سیستم بههیچوجه جوابگو نخواهد بود؛ و تصمیماتی مبنی برتمرکز زدایی و واگذاری تصمیمات به دولتهای محلی برای گسست رابطه سلسله مراتبی و به دنبال گسترش دولت رفاه ، توسعهگرا و دموکراتیک بودند.
می توان خصایص و ویژگی های دولتهای محلی در تمام ابعاد به صورت زیر نام برد .

کارآفرینی، توانمندسازی، شکلگیری شهروند فعال، دموکراسی مستقیم، ایجاد انجمنهای داوطلبی، ظرفیتسازی و فرصت سازی، پاسخگو بودن دولت محلی به شهروندان ، کاهش هژمونی حکومت مرکزی، تصمیمگیری بر اساس مقتضیات منطقه و استان، از بین رفتن نظام بوروکراتیک، خدمترسانی بهتر و در حقیقت دولت محلی پلی است بهسوی دولت مرکزی که دولت مرکزی را در حل مشکلات و معضلات کلی و مبهم و پیچیده یاری نماید و از طرفی تکالیف دولت مرکزی تخصیص منابع و نظارت خواهد بود.
آموزش و پرورش از بدو انقلاب تابهحال دچار سردرگمی و تصمیمات متعدد در عرصه سیاستگذاری و تصمیم سازی بوده است ؛ تغییر متعدد نظام آموزشی در این چهار دهه مؤید این نکته است که سیاستگذاریها در این مدت کارساز نبوده است . ضعف در تخصیص منابع ، عناوین درسی، مضامین تدریس شده و برنامهریزی آموزشی در جهت انسان جامعهپذیر و متعالی حرکت نکرده و کمتر کسی را میتوان یافت که از وضعیت موجود راضی باشد .
به نظر میرسد رابطه پژوهش و نظامهای تطبیقی که برای ایجاد نظام جدید در آموزش و پرورش تصمیم سازی میشود آن قدر دچار وقفه میشود که کشورهای مجری در زمان ایجاد تغییرات ، نظام وام گرفته را ناکارآمد میدانند و کشورهای مدنظر تطبیق، دست به تغییرات عمده در سیستم آموزش خود میزنند .
کشور ایران دارای شکلهای نامتجانس از لحاظ فرهنگی، زبانی، جغرافیایی، جمعیتی و دینی و مذهبی است لذا تصمیمگیری در مرکز و یک نسخه پیچیدن برای تمام دردهای نامتجانس و نامأنوس در جغرافیای تفاوتها نه عقلا و نه منطقاً ، قابلقبول نیست و نگاه به پشت سر بر این موضوع صحه میگذارد و از سویی موجب هدر رفت وقت و هزینه و انرژی فراوانی تابهحال شده است.
گسترش دانشگاهها و پراکندگی نخبگان در سطح کشور که بهواسطه پهنه بزرگ کشور نمیتوانند در تصمیم سازی و ابراز وجود در سطح کلان قامت برافرازند و از طرفی خود کارشناس خبره در امور آموزشی مختص مناطق خود هستند با تمام زوایا، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدات تصمیمگیریها آشنا هستند و ظرافت خاصی را میتوانند در تصمیمسازیها که سازمان مرکزی از طریق بازخورد با صرف هزینه و منابع هنگفت به ترمیم با اعمالنظر این افراد میپردازد به چابک سازی سیستم کمک خواهد کرد ؛ نمونه بارز واگذاریها را میتوان در شهرداریها سطح کشور دید اگرچه در سطح قوانین و اختیارات دچار چالشهای اساسی و حرکت به سوی حکومت محلی دارند اما مطمئناً وضعیت بهسوی مطلوب درحرکت است.

بر اساس مطالب مطرحشده و وضعیت نابسامان اقتصادی که وزارتخانه از پس مخارج مدارس و نهادهای تابع خود برنمیآید و از سوی دیگر دولتهای این چهار دهه بعد از انقلاب ، آموزش و پرورش را در اولویت خود قرار ندادهاند و هر روز این پیکره رو به نحیف شدن میگراید و تصمیمات اشتباه در تغییرات نظام آموزشی که هرکدام دارای ضعفهای عمده بود و نتوانست بهسوی مطلوب حرکت کند.
حال و روز فعلی آموزش و پرورش که در مؤلفهای اقتصادی و مالی و تأمین منابع، کمبود نیروی انسانی، ضعف سرفصل دروس با حقایق جامعه و در بعد جامعهپذیری بعد از 12 سال هیچ جای تشکیک نیست و راههای دنبال شده در این چندین سال در سیستم متمرکز بازهم راه را به خطا خواهد رفت لذا می طلبد این بیمار در ناآشنا را به خانه و موطن خود واگذار نمایند تا شاید مرهمی محلی و درد آشنا موجب التیام زخمهای متعدد بر این پیکره باشد.
به نظر این حقیر ، استانهای سراسر کشور هیچ کم و کسری از وزارتخانه در تصمیم سازی و تصمیمگیری و سیاستگذاری ندارند و چه بسا بسیار دلسوزانهتر و متعهدانهتر با توجه به بوم خود تصمیم اتخاذ نمایند و روند بازخورد و ترمیم سریعتر و نظارت از پایین در مقابل شهروندان و بازخواست دموکراتیکتر باشد و نظام بوروکراتیک و شکاف عمیق بین مرکز و پیرامون از بین خواهد رفت.
امیدوارم تصمیم گیران و سیاستگذاران به استانها اعتماد کرده و دستهای پرانرژی برای نجات این کشتی بهگلنشسته را بفشارند و برای یکبار هم که شده در طی این چهل سال از موضع قدرت خود عدول کرده و اجازه تقسیم قدرت را با پیرامون خود بدهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چند سالی است ، مقوله حذف کنکور رسانه ای شده است.اما هنوز عملا اقدامی در این راستا انجام نگرفته است.
به طوری که امسال شاهد رقابت یک میلیون و یازده هزار و سیصد وشصت نفر در همه گروه ها در چند روز گذشته بودیم.
جدای از چرایی و علل و عواقب مثبت یا منفی این قضیه دانش آموزان زیادی هر ساله منتظر لغو این ماراتون نفسگیر هستند.
این انتظار بدین معناست که شکستن سد کنکور برای جامعه دانش آموزی و خانواده های آنها دغدغه ای است بزرگ واسترس زا.
از طرفی کنکور، تعیین کننده سرنوشت کاری و حتی زندگی هزاران دانش آموز است.
پس باشد یا نباشد؟مساله این است!
چرا کنکور مهم است؟ به زعم اکثریت جامعه کنکور یعنی ورود به بازار کار، یعنی تامین آینده و زندگی.
لذا هر ساله تب کنکور چند ماهی از سال در ایران بالا می رود همه را درگیر خود می کند .
همه آنهایی که دانش آموز کنکوری برای ورود به جامعه کاری دارند.
بالاخره یک روز صبح پشت صندلی رقابت اطلاعات و شانس می نشینند و کنکور می دهند.
با اعلام نتایج برای عده ای درب دانشگاه ، درب ورود به بازار کار، درب ورود به عرصه زندگی بازمی شود و بقیه پشت این دربها می مانند.
عده ای از کسانی که پشت دربها مانده اند به طرف درب بعدی می روند یعنی ورود به دانشگاه آزاد.
و بقیه ای که پشت هر دو درب مانده اند را زندگی ناخواسته می بلعد. شاید بیکاری شاید کار غیر دلخواه ،و شاید عکس همه اینها آینده ای روشن تر از دانشگاه.
بدین ترتیب نشستن پشت صندلی های دانشگاه و یدک کشیدن عنوان دکتر مهندس برایشان آرزوی از دست رفته می شود.
و اما علت تحصیل در دانشگاه های غیر دولتی که بخش عظیمی از جامعه آماری ایران که از هر قشر با هر نوع استعداد را به خود اختصاص می دهد چیست؟
از جمله دلایل پررنگ این امر ؛ مدرک شیفتگی ، و یا کسب اعتبار است و در کنار این دو، دلیل سوم مثبتی هم هست و آن کسب علم است.
این دلایل فقط می تواند برای جامعه دانشجویی صدق کند نه برای گردانندگان دانشگاه های غیر دولتی.
خوب به یاد دارم که در یک مصاحبه تلویزیونی دکتر جاسبی علت پذیرش دانشجو با هر سطح استعداد، در دانشگاه آزاد را این گونه عنوان کرد:
"من دوست دارم حتی کارگر کار خانه ام هم تحصیلات تکمیلی داشته باشد ".
این نگاه زمانی خوب است که آموخته ها اعتبار داشته باشند یعنی اگر زمانی دانشگاه ها را از نظر رتبه علمی درجه بندی نمایند دانشگاه های غیر دولتی نیز در این مقوله بدرخشند و نه صرفا کارخانه تولید مدرک باشد !
جناب دکتر جاسبی از یک نکته مهم نیز غفلت ورزیدند و آن اینکه آیا جوان دانشگاهی ما به کارگری در کارخانه رضا می دهد؟و یا با کمال میل به کاری به غیر از رشته اش می پردازد؟
اگر از زاویه دید دانشگاهیان به این مساله نظر بیفکنیم قطعا آنها دوست دارند کاری مطابق با مدرک شان داشته باشند و اگر چنین نشود آنها معتقدند جامعه به آنها ظلم کرده است! حق شان را خورده است !حق یک کار خوب دولتی با درآمد خوب و میز خوب!
علت رشد ونمو این توقع دراذهان آنها، موازن نبودن نیاز بازار کار با خروجی تحصیل کرده هاست.
یک مصداق کوچک از این عدم توازن را عنوان می کنم .
طبق برآورد صاحب نظران اعلام شده که ظرف دوسال آینده تعداد مهندسان ما از مهندسان آلمانی هم بیشتر خواهد شد در صورتی که ارزش تولیدات صنعتی ما حداکثر یک دهم آلمان است !

مخلص کلام ؛
در این آشفته بازار باشد یا نباشد کنکور ، اتفاقها می افتد! و اما علت تحصیل در دانشگاه های غیر دولتی که بخش عظیمی از جامعه آماری ایران که از هر قشر با هر نوع استعداد را به خود اختصاص می دهد چیست
کنکور نباشد، کلاس کنکور نیست .
موسسه آموزشی نیست.
مافیای کلاس های خصوصی نیست.
کتب کنکوری نیست.
رقابت موسسات نیست.
و ایضا ،کیفیت و غربال استعداد های جامعه هم نیست.
و اگر باشد دوباره بحث داغ داغ داغ زندگی کار وآینده .
گره از این مهم گشوده نمی شود مگر اینکه گزینه ای جایگزین کنکور بشود آن هم ،علمی تر، همه جانبه و به نفع عموم .برای قبضه کردن بازار کار و توسعه همه جانبه کشور.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه بازنشستگان/ مدیرکل دفتر برنامه و بودجه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به برنامهریزی جهت پاداش پایان خدمت فرهنگیان گفت: 1200 میلیارد تومان در تخصیص تیرماه بهزودی به خزانه ابلاغ خواهد شد.
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه چهارم تیرماه به دعوت « انجمن اسلامی معلمان ایران » نشست بررسی تخصصی « سند تحول بنیادین » با موضوع " مضامین تحولی در سند تحول " و با حضور فرهنگیان برگزار شد .
در این نشست " دکتر محمود مهرمحمدی " از مجریان و تدوینکنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان ضمن ارائه دیدگاه های خود به پرسش های حاضران پاسخ داد.
« صدای معلم » بخش دوم این نشست را به صورت مشروح در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد .
گروه گزارش/

سرانجام و پس از یک وقفه طولانی در صدور احکام حقوقی فرهنگیان در سال 97 وزارت آموزش و پرورش آن را اجرایی کرده است . ( این جا )
در این احکام بند سختی شغل برای کارکنان اداری و مدیران مدارس حذف و برای معلمان کاهش ۳۰ درصدی را به همراه داشته است .
گفته می شود دلیل این امر به خاطر رای دیوان محاسبات است .
این گونه کسورات - هر چند کم - در حالی اعمال می شود که معلمان از بسیاری از مزایا و حقوق مندرج در قانون مانند اجرای ماده ۱۲ ضوابط اجرایی قانون بودجه ۹۶ در مورد کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم ( این جا ) و ( این جا ) و نیز در سنوات قبل محروم بوده اند .
و یا در نمونه دیگری ضریب حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همواره از عدد بالاتری نسبت به افرادی که مدارک بالا در آموزش و پرورش دارند برخوردار است و این گونه معلمان در چرخه مهم تعلیم و تربیت کشور " حقوق بگیر " تلقی می شوند . ( این جا )
نکته آزار دهنده در این مواقع سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در دفاع منطقی از حقوق قانونی فرهنگیان است .
« صدای معلم " بر این باور است اگر قرار است " قانون " برای وزارت آموزش و پرورش و معلمان اجرا شود باید در همه جنبه ها و ابعاد باشد و نه فقط در بخش " کسورات قانونی " که البته بیشتر ناشی از تفسیر مسئولان است و فاقد مبانی علمی ، کارشناسی و جهانی است .
تلاش صدای معلم برای گفت و گو در این مورد با مسئولان وزارت آموزش و پرورش به جایی نرسید .
پایان گزارش/
گروه رسانه/ گردهمایی مشترک شورای معاونین و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور از روز سه شنبه 12 تیرماه در اردوگاه شهید باهنر تهران آغاز شده است .