بدون اینکه بحث درباره حجاب اجباری یا اختیاری یا به طور کلی حجاب را تابو و نزدیک شدن به آن را خط قرمز بدانیم، مخالفان و موافقان حجاب میتوانند ساعتها، روزها و حتی هفتهها با هم به بحث و مناظره بنشینند، در ستایش یا مذمت حجاب سخنها گفته و با استناد به متون تاریخی، احادیث، منابع روانشناختی، بهداشتی و پزشکی، مذهبی و قرآنی دلایل و توجیهات خود را ارائه کنند و آخر سر ره به جایی نبرند و به نتیجه ای نرسند.
به سخن دیگر این بحث و جدلها برنده و بازندهای نداشته و هیچ گروهی موفقیتی در نشاندن حرف خود بر کرسی نخواهد داشت. و تماشاگران این بحثها و مناظرهها هم قانع نمیشوند. این دو گروه با زیرو رو کردن اسناد و مدارک و شواهد تاریخی، دینی و با آوردن مثالها، تشبیهات و استعارههای درست و مناسب یا نابجا و با استناد به کتابها و مقالات تحقیقی که مجوز نشر گرفتهاند یا آنلاین در دسترس هستند موفقیتی در محکوم کردن یکدیگر به دست نمیآورند. از مضرات و فواید، معایب و مزایا و مثبتها و منفیهای حجاب داد سخن گفته و از زوایا و دیدگاههای مختلف چه سوگیرانه و یک طرفه و با در نطر گرفتن منافع خود و گروههای خاص، و چه منصفانه و بدون تعصب و آزادنه مساله را حلاجی میکنند. اما همان طور که اشاره شد یک چیز را به صورت قاطع میتوان پیش بینی کرد که این دو به هیچ نتیجه و توافق و راه حل میانه ای دست نخواهند یافت و این جنگ هیچ وقت مختومه و مغلوبه نمیشود و شاید بتوان گفت حق با هر دو گروه است یا با هیچ گروهی.
اصرار افراطی و بیش از حد بر چیزی که ممکن است با سرشت و طبیعت انسانی به طور کامل مطابق نباشد و استفاده از قوه قهریه باعث جبهه گیری و لجاجت مخصوصا در جامعه ایرانی و اعتراضات اجتماعی میشود. گروه سومی هم ممکن است اظهار کند بحث در این مورد آب در هاون کوبیدن و هدر دادن وقت و انرژی است و موضوع را شخصی و سلیقهای و چیز پیش پاافتادهای تلقی کند که اصلا از اول ارزش این همه بحث و تفسیر نداشته است. از طرف دیگر وقتی تفاسیر، برداشتها و خوانشهای متفاوت از آیات و احادیث و منابع و رسالات فقهی و ملاحظات زمانی و مکانی و بالا رفتن شناخت و فهم انسانها و واقعیتهای جامعه و جهان خارج و همچنین دخالت دولتها را هم به این بحثها لحاظ کنیم کار سخت تر میشود.
مضافا وجود نسخهها و شاخههای متعدد از اسلام در جهان معاصر و افراط و تفریطهای معمول و همچنین ظهور تنوع و چندگونگی و عقب نشینی تک صدایی و گذشتن دوره «حق با من است و آن چه من میگویم و ارائه میدهم بهترین نسخه و مطلق درست است» و گرایشات امروزی جامعه ایرانی به پیچیدگی موضوع میافزاید.
با شروع مدارس وقتی پدری برای اعتراض به اجباری کردن بستن هدبند که باعث کم کردن شنوایی و شکستن موهای دخترش میشد با معاون پرورشی مدرسه تماس گرفت از پاسخی که گرفت قانع نشد. بستن هدبند به این خاطر بود که بابای مدرسه مرد و نامحرم بود. از طرفی بستن هدبند بر اساس شیوه نامههای آموزش و پرورش اجباری نبود و تنها مصوبه مدرسه بود. پدر پیشنهاد داد که برای بابای مدرسه چشم بندی ببرد و به جای اینکه 300 نفر به خاطر یک نفر هدبند ببندند یک نفر به خاطر 300 نفر چشمبند ببندد. حتی پیشنهاد داد که به جای سرایدار مرد یک خانم استخدام کنند تا دانشآموزان در کلاس و حیاط مدرسه آزاد باشند که مقنعههای خود را از سر بردارند.
بعد از انقلاب دو گرایش عمده همیشه بر آموزش و پرورش حاکم بوده است:
گرایش اول که در مقطعی کوتاه بیشتر خود را با حذف معاونت و امور پرورشی و سالها بعد در لحظهای کوتاه همزمان با روی کار آمدن دولتی معتدل با تاکید بر اجرای سند آموزش 2030 یونسکو نشان داد و بعد از آن این گرایش برای همیشه خاموش شد و با توجه به جو سیاسی حاکم بر آموزس و پرورش پس زده شد.
گرایش دوم که سالهاست گرایش غالب در آموزش و پرورش است با احیای معاونت پرورشی و با تصویب و تاکید بر اجرای «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» و با میدان دادن به نهادهای سیاسی، اطلاعاتی، نظامی و مذهبی مانند حوزههای علمیه و بسیج و سپاه و تسهیل نفوذ و فعالیت هر چه بیشتر آنها در داخل آموزش و پرورش خود را نشان داد. این گروه کتابهای درسی را با در نظر گرفتن مسائل مذهبی و شرعی مانند کتابهای جداگانه بر اساس جنسیت و منافع گروههای اشاره شده تالیف کرد. دانشآموزان را به سمت حیات طیبه و رعایت مسایل مذهبی مانند حجاب، نماز، جشن تکلیف و مراسم مذهبی سوق داد و به مذهبی کردن فضای مدارس دامن زد. تاسیس نمازخانه در مدارس و رعایت حجاب در محیط مدارس و به کارگیری روحانیون در مدارس و دادن پستهای مهم در آموزش و پرورش به آنها و ایجاد مدارس قرآنی و گنجاندن دروسی مانند آمادگی دفاعی و دروس قرآنی و اجرای طرحهای مذهبی و ایجاد دوایر و کارشناسیهای مذهبی در داخل آموزش و پرورش در راستای همین اهداف بوده است.
یکی از برنامههایی که در مدارس دخترانه به صورت جدی تعقیب میشود و تا حدودی مسایل علمی و آموزشی در محیط مدارس را به حاشیه میراند و تحتالشعاع قرار میدهد مساله حجاب است به طوری که در بعضی مدارس تنها دغدغه مدیران و معاونان مدارس تاکید بر رعایت حجاب است. بر اساس شیوه نامهها آیین نامهها یا به صورت عرفی از پیش دبستانی تا دبیرستان حجاب در مدارس اجباری بوده است و حتی در محیطهای آموزشی که چیزی به نام نامحرم وجود ندارد یا دانشآموزان هنوز به سن تلکیف نرسیدهاند باید در تمام ساعات روز مقنعه یا روسری سر کنند.
اما نکته قابل توجه این است که با این حجم فعالیتهای مذهبی و گروههایی که در مدارس در این راستا فعالیت میکنند خروجیهای آموزش و پرورش رغبت چندانی به رعایت مسایل مذهبی پیدا نمیکنند.
شاید تاکید و تکرار افراطی بر چیزی به نفرت و ناخوشایندی آن منجر میشود. یا شاید به علت ناکافی بودن مهارتهای حرفه ای و متدهای پرورش و دیکته از بالا به پایین باید مربیان پرورشی مدارس را سرزنش کنیم. نگاهی به ظاهر و فیزیک دانشآموزان المپیادی یا نخبههایی که در این مدارس درس خوانده اند و به آن طرف آب (کشورهای اتحادیه اروپا، امریکا و کانادا) سفر کردهاند بیاندازیم، کمتر کسی را پیدا میکنیم که چیزی به نام روسری یا مقنعه در سر داشته باشد.
به هنگام مرگ نابه هنگام مریم میرزاخانی نابعه ریاضی ایران کسی درباره حجاب او سخنی به میان نیاورد. حتی در بحث ساختن تندیس او هم کسی توجهی به اینکه او حجاب دارد یا نه نکرد. این نشان میدهد که بحث حجاب در مراکز علمی و آموزشی واقعی که فضای علمی بر آنها حاکم است محلی از اعراب ندارد. میرزاخانی در جامعهای آزاد میزیست که حجاب در دانشگاهها و مراکز علمی آن آزاد بوده و در کلاسهای درسی و در محوطه دانشگاه دانشجویی که نقاب بسته با دانشجویی که شلوارک و تاپ پوشیده کنار هم مینشینند و هیچ مشکلی پیش نمیآید. به نظر مشکل وقتی پیش می آید که دولت ها در موضوع دخالت می کند و امتیازات و رانت هایی را به کسی که حجاب دارد می دهد. این خود باعث تضاد و تنش و حتی عقده و نفرت بین دو گروه میشود.
نگاه مختصری به تصاویر بدون پوشش سر در پروفایل زنان و دختران ایرانی در شبکههای اجتماعی و بررسی فایلهای تصویری آنها و رفتار حجابی آنها در بافتهای بیرون از ایران حتی با وجود احتمال خطر اخراج از کار و تحمل هزینه و ثبت در زرومه و بروز مشکلات در استخدام یا خطر اخراج از تحصیل، و یا رفتار هنرپیشهها، مجریان و حتی نمایندگان مجلس در خارج از جامعه ایرانی حاکی از این واقعیت است که مساله حجاب نیاز به بروزسازی و بازنگری در جامعه ایرانی دارد. هستند کسانی که این خطرات را به جان میخرند و خود را مقید به رعایت حجاب اجباری نمیکنند.
گروه دیگری هم هستند که اعتقاد قلبی به حجاب اجباری ندارند اما از سر اجبار برای معاش و ارتزاق و یا حتی سواستفاده خود را مجبور به رعایت آن میکنند.
اصرار افراطی و بیش از حد بر چیزی که ممکن است با سرشت و طبیعت انسانی به طور کامل مطابق نباشد و استفاده از قوه قهریه باعث جبهه گیری و لجاجت مخصوصا در جامعه ایرانی و اعتراضات اجتماعی میشود.
استفاده از تجارب کشورهای دیگر مانند ترکیه، امارات متحده عربی، سوریه، مصر و حتی امریکا میتواند راهگشا باشد.
در بعضی مدارس تنها دغدغه مدیران و معاونان مدارس تاکید بر رعایت حجاب است همچنین اختیاری کردن تدریجی حجاب در جامعه پیشرفتهای مانند ایران که در آن گرایش به سمت حجاب اختیاری هر روز بیشتر میشود خود قدم بزرگی در نشان دادن دموکراسی و مردم سالاری دینی و باعث صرفجویی در انرژی و بودجه خواهد شد و همچنین منافع اقتصادی و سیاسی زیادی نصیب کشور خواهد کرد.
لذا وقت آن رسیده است که به تدریج و در مقیاس کم تاکید بر حجاب اجباری کم شود. برای شروع میتوان از مدارس دخترانه شروع کرد و نیز جاهایی که نامحرم به تعداد کم وجود دارد چرا که در آموزش و پرورش همیشه تغییرات از پایین به بالا بوده است و این میتواند به عرصههای دیگر نیز تعمیم داده شود.
به ورزشکاران مونث رشتههای مختلف هم میتوان اختیار حجاب خود را داد تا مشکلی به نام حجاب در مسابقات بینالمللی پیش نیاید. به علاوه داستان هایی از نوع خروج نخبه ها و چهره های علمی و ورزشی و هنری از کشور تنها به خاطر مشکل حجاب کم می شود. از این رهگذر کشور هم در صحنه بین المللی وجهه خوبی کسب خواهد کرد و هم هجمه تبلیغاتی و کمپینهای اینترنتی بر علیه حجاب اجباری در کشور کم اثر میشود و بازار بهانهجویان خارج نشین کساد میشود.
فراموش نکنیم که رانندگی زنان که سالها در عربستان سعودی غیرشرعی محسوب میشد اخیرا آزاد اعلام شد. دورهای در تاریخ ایران بود که حجاب ممنوع بود و در زمان حاضر چیزی داریم به نام حجاب اجباری. نکته قابل توجه این است که با این حجم فعالیتهای مذهبی و گروههایی که در مدارس در این راستا فعالیت میکنند خروجیهای آموزش و پرورش رغبت چندانی به رعایت مسایل مذهبی پیدا نمیکنند
به نظر زمان گذر از مرحله افراط و تفریط و انتخاب راه حل میانهای فرا رسیده است: اینکه به هر دو گروه اجازه داده شود آن چه در چنته دارند آزادانه ارائه و در معرض دید قرار دهند تا هر کس خود انتخاب کند که روسری، پوشیه، مقنعه، خمار، برقع، یاشماق، چادر یا نقاب (روبنده) به سر کند یا بدون پوشش سر بیرون برود. بدون شک این آشتی دو گروه را هم فراهم می آورد.
در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که در جامعهای مانند ایران که از تنوع و گوناگونی (Diversity) بالایی برخوردار است افراد از مذاهب و اقوام و گروههای زبانی مختلف در صلح و آرامش و با احترام متقابل به عقاید و آداب یکدیگر زندگی می کنند و مشکلی با هم ندارند. مشکل زمانی بروز می کند که دولت دخالت می کند و امتیازات و رانت هایی را به گروه هایی می دهد که از ویژگیهایی برخوردارند که ربطی به تخصص آنها و شایسته سالاری ندارد. و این استارت تنوع و تضاد بین این گروه ها را دامن می زند. برای مثال مدیری را تنها به خاطر اینکه از یک قبیله است یا چادر سر می کند به کس دیگر که از او متخصص تر و لایق تر است اما با مانتو تردد می کند ترجیح میدهد. یا من تنها به خاطر اینکه سنی هستم ترفیع نمی گیرم اما همکارم که نصف هفته را غیبت می کند به خاطر شیعه بودنش زودتر از من ترفیع می گیرد.
نتیجه اخلاقی این بحث: حجاب اختیاری در جهان معاصر چیز خوبی است.
چای مفید است یا مضر؟ فرزند بیشتر بهتر است یا کمتر؟ اینها موضوعاتی هستند که بستگی به مردم دارد که خودشان تغیین کنند که ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خریّت اختیاری هم در جهان معاصر چیز خوبی است
خدا، قرآن و اسلام اختیاری هم چیز خوبیست
اما زدن به سیم آخر در جهان معاصر چیز خوبی نیست! و برای قلب و فشار خون عواقب دارد
«توريستها از نظر شرعي و فقهي جبري در اجراي موازين ديني ما ندارند، آنها ميتوانند خودشان حجاب را اختيار کنند و از نظر مذهبي اجباري براي آنها وجود ندارد».
از آن گذشته اگر به سبک دینی جلو می ریم باید کارشناسان دینی یک صدا روش توافق نظر داشته باشند.
مثال: بالاخره تروریسم و ترور کردن شخصی در اسلام مجاز است یا نه؟ مثلا به زعم ما خائن یا کافر.
کسروی، حسنعلی منصور و رزم آرا را کیا ترور کردند؟ فداییان اسلام. خوب آیا گروه فداییان اسلام یک گروه تروریستی بود؟ ملاحظه می فرمایید که داریم به یه جاهایی می رسیم که تفاسیر زیاد می شود داد. اما کی جرات دارد اینو بگه؟
کدام سیستم نادانی ابلهی چون تو را در آپ استخدام کرده است یا آپی نیستی؟!
نماز خواندن آزاد است یا واجب؟ حتی در حال بیماری و بر روی تخت
هر چند که لزوم این مطلب در حوزۀ امر به معروف نیز هست و لیکن لا اقل بگو حس و حالش نیست نه اینکه آزاد است
این واکنش شما را در جهان امروز اسمش را گذاشته اند رادیکالیسم و افراط گرایی برای مثال همان چیزی که فلسفه داعش است. عقاید افراطی نتیجه اش جنگ های مذهبی و فرقه ای بین شیعه و سنی در طول تاریخ بوده است. فقط نگویید نقشه استعمار بوده است. قبل از اینکه امریکا متولد بشه یا قبل از انگلیسیا این جنگ فرقه ای همیشه بوده الان هم به شکل های مختلف هست.
وقتی فرزندت نماز نمی خونه و تو قادر نیستی و نمی توانی با اون اطلاعات قدیمی که آخوندا به خوردت دادن قانعش کنی نماز بخونی چکار می خواهی بکنی؟ وقتی به شاگردت میگی منی و اسپرم نجس است و شاگرد با علم ثابت می کنه که منی پاک ترین ماده ترشحی بدن است و درمانده نمی تونی قانعش کنی و آخر سر میگی باید علم را از شرع جدا کنی بعد دانش آموز می گه پس علم و شرع با هم نمی خونند.... و وقتی از بهشت صحبت می کنی از ان نویسنده که سلاخیش کردند کوت می کنه که دوران به زور به بهشت بردن انسان سپری شده است.
راحت باش مساله ای خصوصی و رابطه ای معنوی است بین دو انسان و خدا... اگه نماز نخونی اتفاقی نمی افته خدا به نماز ما نیازی نداره اما دوبله پارک نکن. دروغ نگو سر وقت برو کلاس. .....
در کامنت های بالا فرموده اند زدن به سیم آخر در جهان معاصر چیز خوبی نیست.
در حجاب شرف است و افتخار
واکنش مرا با داعش مقایسه می کنی؟ منی که ...؟ سیم آخر در دستان شماست
عقیدۀ افراطی؟ جنگ اعتقادی فرقه ها؟ بدان که عوام فرقه ها با یکدیگر می جنگند و نه خواص آن، چون در پایان یکی حاکم بر استدلال ضعیف دیگریست ولی نفس محکوم شده او را می راند.
آخوند محترم شاید یکی از ابواب علم باشد و نه تمام آن، روحانی ربّانی را دریاب
برای آپ، وزیر، رئیس جمهور، رهبر و .... بسیار متأسفم که عاجز از دادن پاسخ به سؤالات آسان شاگردانت هستی و روزی خور بیت المال دهندگان زکات و خمس شده ای
شایسته است که فردی پاسخت دهاد که برای من جواب نادانان را خاموشی بهتر است، حتی به قیمت فرض عجزم از پاسخ
این داستان را از شوروی سابق در دورانی که جاسوسبازی رواج داشت و آثار جاسوسی زیادی مانند «روز شغال»، «ماموریت در تهران»، «جاسوسی که از سردسیر آمد» یا فیلم های جیمز باند در اوج بود نقل میکنند. امید که خوشتان بیایید.
اوقات خوبی داشته باشید!
علیرضا طالب زاده
در حالیکه موسیقیدان را دست بسته بزور میبردند، اعتراضکنان گفت: آخر این فقط یک قطعه آهنگ موسیقی است که باخ آهنگساز مشهور نوشته است.
موسیقیدان شب سختی را تحت شدیدترین مراقبتها در سلول انفرادی گذراند اما خودکشی نکرد.
روز بعد، او را در حالی که همچنان اصرار داشت که بیگناه است نزد کمیسر پلیس آوردند. کمیسر گفت: «رفیق به نفعته که تو هم صحبت کنی، چون قبلا باخ هم اعتراف کرده است.»
ارتجاع و افراط گری و داعش بازی هم حدی دارد. دیگه دارن شورشو در میارن. بیچاره بچه های ما و آموزش و پرورش. تو را سننه؟ مگه آموزش و پرورش وزیر نداره؟
با اون کلمه «باید» در فرمایشاتشان توجه کنید. مثل اینکه آقایون مطلب کم آوردن که گیر دادن به بچه ها و دبستانی ها. حداقل به فکر شپش های سر بچه ها هم باشین که ...
امام جمعه موقت اصفهان، 22 تیر 1397
«منبعدختران از کلاس ابتدایی با چادر به مدرسه بروند مهدوی با اشاره به اینکه در زمینه حجاب برتر دستگاه آموزش و پرورش وظیفه حساسی دارد و دختران باید از همان کلاس اول ابتدایی با چادر به مدرسه ورود پیدا کنند، خاطر نشان کرد: دختران نباید از کلاس سوم که به سن تکلیف می رسند اقدام به حجاب و عفاف کنند بلکه باید از همان ابتدا با این موضوع آشنا باشند. ....
ضمن احترام به نظرات شما، در متن ارسالی شما سندیت علمی مشاهده نمی شود و آن چیزی که یک خواننده از مطالعه این متن برداشت می کند بیشتر حول نظرات شخصی است.
به عنوان نمونه اول:
با وجود این حجم القائات فکری به دانش آموزان از طریق رسانه ها و فضای مجازی و نیز مشاهدات خود دانش آموزان؛اگر فعالیت گروههای مذهبی در مدارس ما نبود شاهد چه رفتارهایی در دانش آموزان بودیم؟ یعنی به یقین موثر بوده با این توضیح اگر آن هم نبود شاهد وضعیتی دیگر بودیم.
به عنوان نمونه دوم:
تمام تعالیم قرآن کریم(و در نتیجه ترغیب زنان و مردان به پوشاندن خود در جامعه)عین فطرت همه انسانهاست(البته با شدت و ضعف به تناسب هویت ایجاد شده فرد).
نمونه سوم : "از لحاظ علمی" ارتباط بین ضریب هوشی افراد مختلف و مسئله حجاب چیست؟و در کدام منبع علمی روانشناسی به ارتباط بین حجاب و ضریب هوشی اشاره شده است؟
والله العالم
پرسشهایی از حامیان اجبار حجاب
به بهانهٔ نوع واکنش ناسنجیدهٔ نهادهای رسمی و رسانههای اصولگرا به تجمع تعدادی از نوجوانان شیرازی در روز جهانی اسکیت پرسشهایی قابل طرح است که اگر حامی اجبار حجابید سپاسگزار میشوم پاسخ دهید یا به پاسخشان فکر کنید:
۱- بر اساس نظرسنجیهای معتبر داخلی از چند سال پیش بیش از ۵۰ درصد کل شهروندان ایران (اعم از مذهبی و غیرمذهبی و محجبه و غیرمحجبه) و بیش از ۷۵ درصد کل شهروندان تهران و شهرهای بزرگی مثل شیراز مخالف اجبار حجابند. چند درصد از هموطنانتان مخالف اجبار بشوند دست از اجبار میکشید؟
پرسشهایی از حامیان اجبار حجاب
به بهانهٔ نوع واکنش ناسنجیدهٔ نهادهای رسمی و رسانههای اصولگرا به تجمع تعدادی از نوجوانان شیرازی در روز جهانی اسکیت پرسشهایی قابل طرح است که اگر حامی اجبار حجابید سپاسگزار میشوم پاسخ دهید یا به پاسخشان فکر کنید:
۱- بر اساس نظرسنجیهای معتبر داخلی از چند سال پیش بیش از ۵۰ درصد کل شهروندان ایران (اعم از مذهبی و غیرمذهبی و محجبه و غیرمحجبه) و بیش از ۷۵ درصد کل شهروندان تهران و شهرهای بزرگی مثل شیراز مخالف اجبار حجابند. چند درصد از هموطنانتان مخالف اجبار بشوند دست از اجبار میکشید؟
۶- آیا برآوردی از هزینههای سهمگینِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ این برخوردهای چنددههایِ نارضایتیافزا و خشمپرور و تاثیرش در فاصلهگیری عاطفی بخش روزافزونی از جمعیت از دین و تعلق ملی و افزایش میل به مهاجرت، مهاجرت سرمایههای علمی و اقتصادی، کاهش مشارکت و همبستگی و امید اجتماعی و افزایش احتمال اعتراض خشمناک دارید؟
او پس از آنکه به دخترش اجازه می دهد «فقط به خاطر هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه رفت» و تاکید می کند که لختی منحصرا در روس صحنه و برای ضرورت هنر باشد. می نویسد: «.... برهنگی بیماری عصر ما است. من پیرمردم و شاید حرف های خنده اور بزنم. اما به گمان من تن عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری. بد نیست اکر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی نترس تو را این ده سال تو را پیرتر نخواهد کردو به هر حال امیدوارم تو اخرین کسی باشی که تبعه جزیره لختی ها بشوی ....»
نام آن روزنامهنگار فرجالله صبا بود و بعدها هر چه گفت نامهای در کار نیست و ساخته و پرداختۀ ذهن خیالپرداز او بوده (با الهام از عکس چارلی چاپلین در دفتر کار) به خرج دیگران نرفت که نرفت و 40 سال بعد در سال 92 و سال اول دولت روحانی که بعد از فترت دوران احمدی نژاد دوباره جشنواره مطبوعات برپا شد و از روزنامه نگار خوش قریحه با حضور رییس جمهوری تجلیل کردند باز این بحث بر سر زبانها افتاد. نامۀ جعلی چارلی چاپلین به دخترش را از قلم انداختند؟!
روایت خود فرج الله صبا دربارۀ ماجرای نامۀ جعلی از این قرار است:
«در مجلۀ "روشنفکر" تصمیم گرفتیم به تقلید از فرنگیها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشتههای فانتزی به چاپ برسد. به هر حال میخواستیم طبعآزمایی کنیم.این شد که در ستونی، هر هفته، نامههایی فانتزی به چاپ میرسید. آن بالا هم سرکلیشه «فانتزی» تکلیف همه چیز را روشن میکرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده است.
یک روز غروب به بچهها گفتم مطالب چرا اینقدر تکراریاند؟ گفتند: اگر زرنگی، خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم. به رگ غیرتمان برخورد و قبول کردیم. رفتم توی اتاق سردبیری و حیران، معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجلهی روی میز. بر آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود.
همانجا در دم نامهای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف، صفحهبند هم فشار میآورد زود باش، باید صفحهها را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستمان داد و کلمهی «فانتزی» از بالای ستون افتاد و همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال».
از خبرنگاری هم شنیدم که در سال 1380 از مایکل چاپلین ـ پسر چارلی چاپلین صحت و سقم آن نامه را از او جویا شذه و پاسخ داده: پدرم آنقدر گرفتار بوده که فرصت نداشته برای بچههایش نامه بنویسد. اما باز هم کسی باورش نشد و همچنان این نامه به عنوان نامهای که چارلی چاپلین به دخترش نوشته دست به دست میشد
عصر ایران ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
......
این نشان می دهد که حتی افرادی مانند مطهری هم برای قبولاندن حرف خود و محق جلوه دادن خود و عقایدشان حتی به اسناد جعلی هم استناد می کنند. این نشان می دهد که استناد به احادیث و روایات و تفاسیر متفاوت نمی تواند پایه و اساس مستحکمی برای تجویز حجاب اجباری و قانونی الهی و آسمانی باشد.
از وب سایت صدای معلم
مدارس دولتی در این کشور ۲۷۰ میلیون نفری که اکثریتی مسلمان دارد، در صورت عدم اجرای این قانون جدید جریمه خواهند شد. ندیم مکاریم وزیر آموزش و پرورش اندونزی با اعلام این خبر گفت : پوشش مذهبی یک انتخاب شخصی است و مدارس "نمیتوانند آن را اجباری کنند. "
دولت اندونزی به مدارس این کشور ۳۰ روز برای اجرای این قانون مهلت داده است و به گفته وزیر آموزش و پرورش اندونزی، مدارسی که از این قانون سرپیچی کنند ممکن است بودجهشان قطع شود یا کاهش یابد.
http://www.ensafnews.com/355746/ویدیوی-قدیمی-از-مهدی-بازرگان-در-نقد-حجا/
نمایش صحنههایی از قبیل مادرِ درماندهای که برای جلوگیری از بردن دختر مریضش توسط گشتِارشاد مستأصلانه فریاد میزند و تلاش میکند، حتی نزدِ آدمهای بیزار از سیاست نیز چنان احساسی از تحقیرشدگی و بیپناهی اجتماعی پدید میآورد که از شدت خشم، فغان برمیآورند و به زمین و زمان ناسزا میگویند.
مثلاً قرار بود مردم را در دولت جدید تکریم کنند! تکریم پیشکش! حداقل از وارد کردن این همه آسیب و ناامنی روانی به این مردم غرق در انبوه مشکلات و فشارها بر سر چند تارِ مو دست بردارند.
بقیه در پست کامنت بعدی ...
.... من آخر هم ندانستم که جایگاهِ شرعی پوشاندن یا نپوشاندن "مو" در این کشور کجاست؟ اگر پوشاندنِ موی زنان به نظرشان واجب و حکم قانون است، هزار تارش با دوهزار تارش چه توفیری دارد؟ چطور بیرون افتادن نصفِ موی زنان دیگر مشکل شرعی و قانونی ندارد و یا حداقل قابل تحمل است اما آن نصف دیگرش چنان تابو شده که اگر زنی آن را راعایت نکند، باید برای مقابله با آن، صحنههای دلخراشی مانند فیلم انتشار یافته در رسانهها پیش آید؟
عجیبتر اینکه برخی از افراد، تمام حیثیت و مشروعیت و دوام و قوام حکومت را به پنهان ماندن بخشی از موی زنان پیوند میزنند. وقتی که دوام و قوام یک حکومت به چند لاخ مو گره بخورد، طبیعی است که هر دسته و گروهی در هر گوشۀ دنیا هوس قطع این گره و ادعای جانشینی آن به سرشان بزند!
دکتر علی باقری کارشناس صدا و سیما در خصوص حجاب زنان گفت: بدن زن همهش عورت هست؛ به جز گردی صورت و دستها که باید پوشانده شود. ما از پیامبر در این مورد حدیث داریم.
این مسئله فراموش میشود که اصل تشیّع عدالت است و امامت محصول عدالت است و کسی که حساسیّت نسبت به عدالت و قسط به خرج میدهد، متّهم به پارادایم مارکسیستی میشود. این نشان میدهد که تا چه حدّ دین از اصل و هدف خود در این جامعه دور شده است و بحث فقر آنقدر بدیهی است که هیچکس به آن نمیاندیشد و در یک جامعه که دین رسمیّت دارد نخبگان و قدرت و سیاست به آن بیتوجه هستند.
قدرت و سیاست مسئول حل فقر است؛ کاش غیرتی که برای حجاب و زن به خرج میدادید یکبار برای فقر بهکار میبردید. مسئلۀ فقر همیشه یک مسئلۀ سیاسی است.
بی حجاب از بهشت زهرای تهران
چادر ماشین
پوست شکلات
پوست آب نبات
صندلی سه پایه
صدف
و آیتم های دیگر
ماشاالله خیلی خوب جواب داده و همه از فلسفه و استدلال و فهم سیاستگذاران در این خصوص محظوظ شده اند.
اضافه کنید احادیث جعلی از تولستوی و ویکتور هوگو را به این آیتم ها.