
پس از ماه ها جنگ و دعوا بر سر بودن یا نبودن مدارس تیزهوشان و عقب نشینی اندک اندک وزارت آموزش و پرورش و تصمیم به برگزاری آزمون هوش در پنجم مرداد نود و هفت برای ورود به این مدارس ، با کمال تعجب شاهد برگزاری این آزمون با ۶۰ سوال آزمون ریون بودیم که متاسفانه حتی جای گزینه های این سوالات هم تغییر نکرده بود .
دسترسی به این ۶۰ سوال از سالها پیش برای همگان میسر بوده و هر کس با جست و جو برای تست هوش در اینترنت ، به این سوالات دست می یافت .
بسیاری از دانش آموزان شرکت کننده ، برای چند ده بار سوالات این آزمون را صرفا برای آشنایی با سوالات هوش ( به دلیل شهرت این آزمون ) مرور نموده بودند و اگر این افراد از هوش حداقل هم برخوردار بودند ، به دلیل در اختیار داشتن این سوالات ، در آزمون قبول خواهند شد زیرا قادر خواهند بود تمام سوالات را جواب دهند .
از طرفی دانش آموزانی که از ضریب هوشی بالایی بهره مند بوده و این سوالات را ندیده اند ، در مقایسه با دانش آموزان گروه اول و با وجود هوش بالا امکان پاسخگویی به تمام سوالات را نخواهند داشت .
کسانی که الفبای سنجش را بدانند ، به بی اعتباری محض چنین آزمونی اذعان خواهند داشت .
سوال واقعی این است که چه کسانی برای طراحی این آزمون مورد اعتماد وزیر بوده و با کدام تخصص ، کدام شناخت از فضای حاکم بر خانواده های این دانش آموزان و با چه انگیزه ای اقدام به چنین عمل مضحکی نموده اند ؟
با تمام احترامی که برای همکارانم قائل هستم ، به عنوان یک معلم و نیز یک اولیای دانش آموز ، تصمیم گیرندگان برگزاری چنین آزمونی را نیازمند شرکت در یک آزمون سلامت روان می دانم ، چرا که در صورت بهره مندی از شرایط روانی سالم ، با شرایط روحی و روانی این تعداد از اولیا و دانش آموزان ، بدین شکل رفتار نمی کردند .
این آزمون از نظر بنده بی اعتبار بوده و نشان از مدیریتی آشفته در وزارت آموزش و پرورش دارد .
با اشتیاق ، منتظر پاسخ مسئولین و نیز تجدید آزمون با روش عاقلانه هستم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستانها/

چندی پیش « صدای معلم » در فراخوانی از فرهنگیان سراسر کشور درخواست کرد چنان چه اموال و یا املاکی از آموزش و پرورش در زمان وزارت آقای حاجی بابایی و نیز آقای فرشیدی و آقای علی احمدی واگذار شده اند را به این رسانه اطلاع رسانی کنند ( این جا ).
در این گزارش آمده بود :
" .... بر اساس اخبار و گزارش های رسیده به « صدای معلم » در استان آذربایجان شرقی و در زمان وزارت حاجی بابایی املاک زیر به حوزه علمیه واگذار شده اند :
1- دانشسرای دخترانه " شهید باهنر " ( منطقه مارالان تبریز - چهارسوق ) که بعدا مرکز آموزش ضمن خدمت شهید رجایی و سپس مجتمع ایثارگران شد و در نهایت به حوزه علمیه واگذار گردید .
2- بخشی از ( مدرسه راهنمایی و زمین پشت مدرسه ) دبیرستان بزرگ آشتاب ( خیابان آزادی منطقه گلگشت ، جنب پمپ بنزین ) که از مشهورترین مدارس ناحیه چهار در نزدیکی آبرسان تبریز بود به حوزه علمیه واگذار شد .
3-در آذرشهر مدرسه " شهید رجایی " به حوزه علمیه واگذار شد والبته آموزش و پرورش در حال حاضر با شکایت حقوقی خواهان بازپس گیری این مکان آموزشی شده است اما همچنان در اختیار حوزه علمیه است .
4- در شهرستان " مرند " مدرسه « فرخی » و مدرسه « قیام » به حوزه علمیه واگذار شدند .
و....
دوم مرداد ماه سال جاری امام جمعه مرند خواستار احداث یک اردوگاه ویژه طلاب و روحانیون سراسر کشور در شهر زنوز شده است .

خبر را بخوانید :
" حجت الاسلام والمسلمین علی نعمت زاده، در گفت و گو با خبرنگار مهر، با اشاره به کیفی سازی دوره های آموزشی و کارگاهی برای مدیران حوزوی ابراز داشت: با توجه به تجدید محتوای دروس طلاب مدراس علمیه، به روزسازی آموزش های ویژه مدیران و اساتید حوزه های علمیه ضروری است.
وی تصریح کرد: آئین نامه مدیران و معاونان مدارس علمیه از سوی مرکز مدیریت حوزه های علمیه باید به شهرستان ها ابلاغ شود تا شاهد اجرای قوانین آموزشی و تربیتی یکدست در مدارس علمیه باشیم.
عضو شورای حوزه علمیه آذربایجان شرقی در بخش دیگری با اشاره به منطقه خوش و آب هوای شهر زنوز شهرستان مرند تصریح کرد: زمینی بیش از پنج هکتار در این منطقه در اختیار آموزش و پرورش است که می توان برای احداث یک اردوگاه ویژه طلاب در این منطقه اقدام کرد.
امام جمعه مرند همچنین با تشریح مشکلات مدرسه علمیه خواهران مرند ابراز داشت: حوزه علمیه خواهران شهرستان مرند ۱۴۰ نفر فارغ التحصیل سطح دو دارد اما ساختمان جدید این مدرسه علمیه به دلیل کمبود منابع مالی تکمیل نشده است. "
در حال حاضر وضعیت اردوگاه شهید باهنر هنوز شفاف نشده است و مسئولان این وزارتخانه تفسیرهای مختلفی از موضوع دارند .
علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش 31 تیرماه در جمع خبرنگاران می گوید : " ما اجازه نداریم ملک دولتی را به فروش برسانیم.
از سوی دیگر منصور مجاوری مشاور اقتصادی وزیر آموزش و پرورش پیش از او با اشاره به مصوبه بند ب تبصره 12 قانون بودجه سال 1397 می گوید: "طبق این مصوبه، صراحتا اعلام گردیده است ،کلیه دستگاههای اجرائی می توانند و مجاز شده اند تا برخی املاک و....خود را بفروشند و پاداش پایان خدمت و بازخرید ی وهزینه های خود را بپردازند."
درست است که اظهار نظر یک فرد ممکن است برای وزارت آموزش و پرورش تعهداتی را ایجاد و یا ایجاب نکند اما با توجه به ضرورت اعتماد سازی و پاسخ گویی به دغدغه های فرهنگیان لازم است تا " صدای واحدی " از این وزاتخانه شنیده شود .
آموزش و پرورش یک وزارتخانه فقیر است و در تامین نیازهای عادی خود درمانده است .
ضروری است تا عزم ملی برای ارتقا و غنی سازی آن در دستور کار همه مسئولان باشد .
« صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا با عملکرد درست ، قابل دفاع و شفاف ضمن به رسمیت شناختن استقلال این دستگاه برای همیشه و با اتخاذ راهکارهای قانونی به این گونه موارد پایان دهند .
پایان گزارش/

به درویشی گذر کردم بدیدم حال دوران ها
چه افرادی به یک نانی گرفتند ملک اعیان ها
اگر این زندگی باشد به حال خود همی گریم
بنی آدم شدم بینم گرفتارند اعوان ها
در این دنیای وانفسا نفس در سینه ام شد حبس
مسلمانان مسلمانم چه بد مست اند پوران ها
اگر فرزند سهراب است رستم گریه ها دارد
به شمشیر ابر قدرت خراب ایران و توران ها
به درویشی خود نازم چه سلطان ها به خاک افتند
خداوندا ریایی می شود اعمال مولان ها
اگر تاریخ را ثبت است بینم ملک داراها
به یک ارزن گرفتند ملک تاج و تخت دیوان ها
ولی تاریخ پیری گشت گوید با قلم رمزی
به پا خیزند مردانی بگیرند ملک دوران ها
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
« محمد حبیبی » معلم شهریاری از 20 اریبهشت ماه سال جاری در بازداشت به سر می برد .
حدود یک هفته پیش خانواده های معلمان زندانی ، « محمد حبیبی » و « محمود بهشتی لنگرودی » با « فاطمه سعیدی » نماینده مجلس دیدار و گفت و گو کردند .
این نماینده مجلس مسائلی مانند انتقال به زندان اوین و نیز قطع حقوق محمد حبیبی را به مسئولان انتقال داده و پی گیری هایی داشته است .
« صدای معلم » با خدیجه پاک ضمیر گفت و گویی را انجام داده است .
گروه گزارش/

پیش تر نوشتیم ( این جا ) :
" سرانجام و پس از یک وقفه طولانی در صدور احکام حقوقی فرهنگیان در سال 97 وزارت آموزش و پرورش آن را اجرایی کرده است . ( این جا )
در این احکام بند سختی شغل برای کارکنان اداری و مدیران مدارس حذف و برای معلمان کاهش ۳۰ درصدی را به همراه داشته است .
گفته می شود دلیل این امر به خاطر رای دیوان محاسبات است ."
« صدای معلم : در ادامه تاکید کرده بود :
" این گونه کسورات - هر چند کم - در حالی اعمال می شود که معلمان از بسیاری از مزایا و حقوق مندرج در قانون مانند اجرای ماده ۱۲ ضوابط اجرایی قانون بودجه ۹۶ در مورد کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم ( این جا ) و ( این جا ) و نیز در سنوات قبل محروم بوده اند .
و یا در نمونه دیگری ضریب حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همواره از عدد بالاتری نسبت به افرادی که مدارک بالا در آموزش و پرورش دارند برخوردار است و این گونه معلمان در چرخه مهم تعلیم و تربیت کشور " حقوق بگیر " تلقی می شوند . ( این جا )
نکته آزار دهنده در این مواقع سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در دفاع منطقی از حقوق قانونی فرهنگیان است .
« صدای معلم " بر این باور است اگر قرار است " قانون " برای وزارت آموزش و پرورش و معلمان اجرا شود باید در همه جنبه ها و ابعاد باشد و نه فقط در بخش " کسورات قانونی " که البته بیشتر ناشی از تفسیر مسئولان است و فاقد مبانی علمی ، کارشناسی و جهانی است ."
به تازگی « علی الهیار ترکمن » معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش خبر از حذف «فوقالعاده ویژه» از پاداش پایان خدمت بازنشستگان داده است .

خبر را بخوانید :
الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش توضیحاتی درباره مصوبه اخیر دولت مبنی بر حذف فوقالعاده شغل از پاداش پایان خدمت بازنشستگان ارائه کرد و گفت: این مصوبه از امسال اجرا میشود.
وی درباره علت حذف فوقالعاده ویژه از پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی اظهار کرد: حذف فوقالعاده ویژه از پاداش پایان خدمت جزو مصوبات دیوان محاسبات است که دولت به همه دستگاهها ابلاغ کرده است.
تا زمانی که شخص شاغل است و حقوق دریافت میکند فوقالعاده را در حقوقش را دارد. اما پس از فراغت از شغل از حالت مستمر خارج شده و در محاسبه پاداش پایان خدمت لحاظ نمیشود.
الهیار در پاسخ به اینکه با حذف فوقالعاده ویژه چه میزان از دریافتی پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته کاسته خواهد شد؟ گفت: بستگی به درصدی دارد که به دستگاهها ابلاغ شده است. فوقالعاده از حدود ۲۵ درصد تا ۵۰ درصد در دستگاههای اجرایی متفاوت است و در آموزش و پرورش ۳۲ درصد است. این درصد در فرمولی قرار گرفته و محاسبه میشود.( ایسنا)
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از اولیاء دانش آموزان در مورد مشکلات مدرسه ارسال گردیده است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای دریافت پاسخ مسئولان مدرسه و اداره آموزش و پرورش سمیرم اعلام می کند .
مقدّمه :
پیشرفت علم و فناوری به حدی چشمگیر است که امروزه شاید به سختی می توان باور نمود که مشکلی وجود داشته باشد که قابل بررسی و تشخیص نباشد و لاینحل باقی بماند . سالیان سال است که ما در پیچ و خمهایی که خود برای گزینش دانشجو فراهم ساخته ایم گرفتار آمده ایم . آثار زیان بار کنکور با شیوه ثابت و در عین حال ساری و جاری را به تحقیق دریافته ایم لکن با مرام مخالفت یا هراس از تغییر که معمول بسیاری از بوده و می باشد ، اگر راهکار ی نیز از جانب شخصی پیشنهاد شود اما واگرهایی در برابر آن بهانه می کنیم ؛ از جمله در رابطه با شیوه گزینش دانشجو تا به جایی می رسانیم که به یک معضل دست و پاگیر و زیان بار تبدیل می شود که ناگزیر به تحمل آن می شویم. . در حالی که هر گزینش مطلوبی از رهگذر شیوه سنجش مطلوب حاصل می شود .
اگر در مسابقات ورزشی رکورد شکنی مرسوم است و داوران تنها به لحظه انجام مسابقات توجه دارند بدین معنی است که فردی بارها در تمرین وزنه برداری رکورد شکنی کرده و رکورد شکنی خود را به ثبوت رسانده است لکن در حین انجام مسابقه به دلیل مواردی از قبیل هیجان گرفتگی عضله ، ناراحتی به دلیل سرماخوردگی یا تب و امثال آن یارای حتی زدن وزنه کمتر از حد خود را ندارد .با وجود اینکه با این شیوه سنجش توانایی فرد خالی از اشکال نیست ولی در عرصه مسابقات ورزشی در تمام دنیا مرسوم است و تنها به لحظه مسابقه توجه دارند و برای آنکه حداقل ملاحظاتی صورت گیرد بلند کردن وزنه را سه بار مجاز دانسته اند .
عجیب است که در گزینش افراد برای تربیت و تامین سرمایه های انسانی کنکور به شیوه معمول چنین شیوه ای را دنبال می کند . آن هم بدون هرگونه بازبینی . شیوه گزینشی در یک صحنه آزمون در واقع هیجان ساز و طاقت فرسای چندساعته که پشت پازدن است به اصول و مبانی نیازسنجی ،استعدادسنجی ، رغبت سنجی ،هدایت تحصیلی و از همه اسفبارتر ارزشیابی های پیشرفت تحصیلی تکوینی دوازده ساله در وزارت آموزش و پرورش .
تاچه زمانی باید با چنین معضلی روبه رو بود و دستگاه آموزش عالی ما نیز در گزینش ورودی های خود برای تربیت و تامین سرمایه های انسانی علمی و تخصصی به گونه غیرعلمی برخورد نماید و وزارت آموزش و پرورش و خانواده ها با صرف آن همه هزینه این شیوه را مرسوم تلقی نموده و پذیرا باشند؟
تا چه زمانی بنگاه های بزرگ و کوچک آن چنانی به بهانه آماده کردن دانش آموزان و افراد دیپلمه از گوشه و کنار سردر بیاورند و با دریافت هزینه های گزاف هوش و شعور و قدرت درک و استدلال آنان را به سمت ماشینی کردن و تست زنی منحرف نمایند؟
چنین شیوه ای چه نقشی می تواند در شناخت مسئولیت پذیری ، صلاحیت اخلاقی ، جنبه های عاطفی و اعتقادی و به طورکلی شناخت تفاوتهای فردی هدایت نحصیلی _ شغلی داوطلبان ، باید و نبایدهای شغلی در زمینه های متعدد و متنوع داشته باشد ؟
اگر قرار بوده کلاسهای تست زنی و همچنین کنکور نقش تعیین کننده داشته باشند نقش و وظیفه آموزش و پرورش چه بوده است ؟
عجیب است که آموزش وپرورش نیز بابی تفاوت گذشتن در برابر چنین اقداماتی گویی تلویحا پذیرفته است که نتوانسته است دانش آموزان را به درستی با ارزشیابی های تکوینی پیشرفت تحصیلی دوازده ساله به مرحله پایانی که مرحله آمادگی برای ورود به دانشگاه ، براساس شایستگی و استعداد مربوط است برساند لکن همواره بر شیوه های ارزشیابی و هدایت تحصیلی بر اساس رغبت ها و استعدادهای دانش آموزان تاکید دارد . درحالی که متاسفانه شاهد بوده و هستیم بسیاری از دانش آموزان مستعد پیشرفت ما با رویه های نادرستی که ازسوی بیشتر این درآمدزایان صورت می گیرد حتی در همین نوع کنکور نیز می مانند .
آیا پس از سالیان دراز از دو دستگاه آموزش و پرورش و عالی که فعالیت علمی را در برنامه های خود دارند نباید انتظار داشت لااقل به تحقیق در رابطه با یک شیوه علمی جهت هدایت تحصیلی و گزینش دانشجو بپردازند یا حداقل با مطالعه آموزش و پرورش تطبیقی عنایتی نسبت به تجربیات دیگر کشورها داشته باشند و راه بهینه ای که مناسب فرهنگ و ارزشهای فرهنگی ما است را برگزینند ؟

با ذکر چنین مقدمه و خلاصه تر از این به راحتی می توان با نگرش سیستمی نسبت به فرایند تحصیل از پیش ازدبستان تا پایان دوره متوسطه دوم پرداخت ،از بازخورد ارزشیابی ها در هر مرحله و در هر پایه برای پیشرفت تحصیلی مبتنی بر هدف کلی ،به نحو منطقی و سیستمی استفاده نمود و افراد را براساس استعداد و شایستگی ها با توجه به میزان ظرفیت پذیرش دانشگاه در هر رشته و گرایشهای مربوط به دانشگاه معرفی نمود . حال بماند که متاسفانه که پذیرش دانشجو در هر رشته برای بسیاری از دانشگاه ها که تعدادشان روز افزون نیز می باشد براساس ظرفیت خالی آنها است ، نه نیاز سنجی شغلی . نه آنها با بنگاه ها و دنیای اقتصادی کشور کاری دارند و نه بنگاه ها و ارباب حرَف با آنها .
لکن با نگرش سیستمی به موضوع اگر حتی باشند معدودی از افرادی که در رشته مربوط قرار نگیرند با بهره گیری از خاصیت قابل انتقال و قابل انطباق بودن آموخته ها در گرایش مناسب شغلی جای می گیرند .این مهم مبتنی بر این است که دستگاه آموزش عالی و آموزش و پرورش با همدیگر بیش از این همراستا باشند و با احساس مسئولیت مشترک عمل نمایند.
در واقع هرچه بیشتنر سفارش پذیر مشتریان بنگاههای تولیدی و خدماتی باشند و در برابر آنها پاسخگو .
بنابراین تامین سرمایه های انسانی جامعه تا این حد پراهمیت است که در گزینش واقعی نیروی انسانی ، هرگز نبایدکنکور این چنینی را به خاطر زود پاسخ دهی ملاک قرار دهیم .
با پیاده شدن بسیاری از دانش آموزان در ایستگاه متناسب خود و هدایت به آموزش های فنی و حرفه ای و کاردانش و ارزش گذاری منطقی نسبت به این آموزشها و توجیه مناسب دانش آموران و خانواده ها نسبت به مصلحت آنان و جامعه به یقین تعداد داوطلبان ورود به دانشگاه مازاد بر پذیرش مورد نیاز در هر رشته و گرایشها نخواهد بود . مشروط براینکه دستگاه آموزش عالی برای ظرفیتهای مازاد برنیاز جامعه که این چندسال اخیر بدون نیازسنجی ایجاد کرده است را محدود نماید و از این پس نیز بدون هماهنگی و سفارش دستگاهها ، بنگاه های اقتصادی و خدماتی آن هم بنا برضرورت اصل نیازسنجی دانشجو نپذیرد . آنگاه است که پذیرش بدون کنکور معنی منطقی پیدا می کند و با تاکید باید گفت ، نه اینکه بنابر ظرفیت خالی دانشگاهها و مراکز عالی متعدد و متنوعی که این چندسال بدون نیاز سنجی روی دست مانده است به پذیرش دانشجو با هر شرایطی بدون کنکور که نه ، بلکه بدون هیچ پیش شرطی پرداخته شود و نیروهای جوان که سرمایه های باالقوه کشور هستند به سمت ناکجا آباد پیش برده شوند که هر گونه کم توجهی نسبت به این مهم به واقع تضیع حق الناس به حساب می آید .

به هر صورت می توان گفت ، نحوه پذیرش دانشگاهها است که نیازمند هماهنگی دو وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی خواهد بود . با توجه نسبت به این موارد بود که روزی به اشتباه وزارت آموزش و پرورش را برای محصول دیپلمه های بیکار سرزنش می نمودند درحالی که قرار آموزش وپرورش تنها آموزش عمومی رسمی بود جهت آماده کردن دانش آموزان برای آموزش های مهارتی و علمی در دستگاهها و دانشگاهها نه برای اشتغال . لکن جامعه از آموزش عالی انتظار ندارد افرادی را با مدرک کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترا بدون هماهنگی با سایر دستگاهها و در نظرگیری محل اشتغال به جامعه تحویل دهد .
لذا این نوع شیوه کنکور از نوع ارزشیابی همه یا هیچ است ؛ آن هم به سرعت و راحتی بدون توجه به خسارتهای جبران ناپذیری که به جامعه وارد شده و می شود . گویی برخی از مسئولین محترم دانشگاه ها و آموزش عالی در پذیرش داوطلبان می گویند ، سیستم ما این است ولاغیر و ارتباطی ندارد که وزارت آموزش وپرورش چه کرده و چه می کند و دستگاهها و بنگاه های اقتصادی چه می خواهند . کشورهایی که دو وزارت آموزش و پرورش و عالی را به گونه تلفیقی دارند ، تربیت و تامین سرمایه های انسانی را به عنوان سفارش پذیر و یکپارچه می بینند . دلیلی ندارد که این دو وزارت در کشورما حتی جداگانه نیز با هم یکپارچه عمل نکنند .
اگر پرونده تحصیلی دانش آموزان از ابتدایی تا پایان دوره دوم متوسطه توسط وزارت آموزش و پرورش به درستی پی گرفته شود و بر اساس استعداد و علاقه آنان ملهم از ارزشیابی های منطقی هدایت شوند ، دانشگاه ها از رهگذر چنین سیستمی و با هماهنگی وزارت آموزش و پرورش به گزینش دانشجو خواهد پرداخت .
دوره تحصیلات رسمی از مرحله اساس پیش دبستانی تا نهایت دوره دانشگاهی یک فرایند است که باید نگرش سیستمی بر آن حاکم باشد . ارتباط عمودی و پیوسته مطالب شرط و اصل لازمی است که باید رعایت شود ، آزمونهای مرحله ای تکوینی در طی هر سال تحصیلی دانش آموزان را گام به گام به پیش می برد . ورود به پایه دوم به معنی این است که ارزشیابی نهایی پایه اول نشان داده است که دانش آموز استحقاق ورود به این پایه را دارد . همین گونه تا پایان دوره دوم متوسطه . چگونه است که با یک آزمون سراسری چهار یا شش ساعته با سراسر هیجان و بدون توجه به حالت داوطلب در حین کنکور ، می توان بر تمامی ارزشیابی دوازده ساله که به گونه سیستماتیک انجام شده خط بطلان کشید و همه یا هیچ را معرفی نمود ؟
چگونه می توان با آزمون چهارگزینه ای آن هم در کمترین زمان به پاسخ های ده ها سئوال گمراه کننده اعتمادکرد ؟ پس شعار هدایت تحصیلی – شغلی که همواره سر داده ایم و سر می دهیم برای چیست ؟
اگر داوطلبی که حتی به درستی هدایت شده و دارای صلاحیت لازم باشد، بر اثر هیجان، تب ، سرماخوردگی یا دیر رسیدن به جلسه کنکور آن هم به خاطر بار سنگین ترافیک در چنین رکورد شکنی هراس انگیز فرصت تفکر خود را از دست بدهد ، اگر برای انتقال جوابها به پاسخنامه ستون الف ،ب ، ج ، د را اشتباه کند ، اگر سئوالات گمراه کننده مسیر فکری او را تغییر دهد ، اگر قرار باشد رشته پزشکی یا مهندسی را انتخاب کند، آزمون مهارت عملی و مهارتهای غیرفنی و ارزشی آن در کجا دیده شده است ؟
اگر قصد دارد رشته حقوق ، معلمی ، مدیریت را انتخاب کند ، مهارت در استدلال و فن بیان و توصیف در کجای تستهای آزمون لحاظ شده یا می شود و یا امکان لحاظ شدن دارد ؟ واگر واگر و وای برما با چنین مرحله آغازینی برای تامین نیروهای متخصص .
این گونه موارد اساسی باید سالها قبل مورد سئوال وزارت آموزش و پرورش به عنوان سفارش دهنده و کارگزاران و برنامه ریزان آموزش عالی به عنوان سفارش پذیر و اربابان صنایع و مشاغل مختلف به عنوان مشتریان نهایی سرمایه های انسانی قرار می گرفت تا به امروز به این حد متحمل هزینه ها و خسارتهای فراوان در سرمایه گذاری انسانی نشویم .
اگر وزارت آموزش و پرورش ، همان گونه که هدف کلی آموزش و پرورش عمومی رسمی را مطمح نظر قرار می دهد ، نسبت به اهداف ویژه که در مجموع تامین کننده هدف کلی است عنایت لازم داشته باشد و نسبت به ارزشیابی های تکوینی و هدایت تحصیلی – شغلی راهنمای دانش آموزان باشد ، چه بسا دانش آموزان و خانواده هایشان به مصلحت بدانند رشته ای که در پایان دوره اول متوسطه از سوی مدرسه توصیه و تأکید می شود را با اطمینان بپذیرند حتی تا آخرین ایستگاه یعنی پایان دوره متوسطه دوم نیز ادامه تحصیل دهند البته مبتنی برآن است که مراکز عالی و دستگاههای مهارت آموزی و کارآفرین در پیاده شدن چنین افرادی در ایستگاه مورد استحقاق شان به درستی برخورد نمایند لذا در چنین صورتی هر فرد باشناخت وضعیت خود در پذیرش رشته تحصیلی و شغل قناعت پیدا می کند و رضایت خواهد داشت و ما نیازی نمی بینیم که در اسارت تنگناهای کنکور این چنینی قرار گیریم. .
لذا در صورت تعدیل نظر در برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی و تالیف کتاب ، تربیت معلم و رعایت کامل استانداردهای لازم در امر تمهید سایر امکانات فضا ، تجهیزات و وسایل کمک آموزشی آن هم به گونه باالسویه برای تمامی مناطق آموزشی و از همه مهمتر برنامه ریزی جهت ایجاد یک سیستم ارزشیابی تکوینی از آغاز مقطع ابتدایی تاپایان دوره متوسطه دوم که مآلا تضمین کننده سیستم هدایت تحصیلی – شغلی خواهد بود صورت نگیرد و خروجی ها براساس شایستگی های خود مرتبه و رشته تحصیلی دانشگاهی را انتخاب ننمایند ادعای حذف کنکور معنی نمی دهد و ما باید این حداقل را داشته باشیم و همچنان سالها مشغول بحث درباره حذف یا ادامه کنکور این چنینی باقی بمانیم و دانش آموزان را پس از دوازده سال سرمایه گذاری در معرض آزمون همه یا هیچ قرار دهیم و با صرف هزینه بیشتر اکثریتی از خروجی دانشگاه هایمان را بیکار ببینیم .
لذا به مصلحت است که در سیستم یا نظام آموزش و پرورش از ابتدایی تا پایان دانشگاه تجدید نظر همه جانبه به عمل آوریم که همیشه فردا برای آنچه که باید خیلی دیر است وبه اصطلاح جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم به نفع خواهد بود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید