پیش از تاسیس بنیاد ملی نخبگان دانش آموزان دارای استعداد برتر، تنها به افراد موفق در قالب های تحصیلی گفته می شد که بتواند به مراکز خاص مانند مدارس تیزهوشان راه یابد که این نوع نگرش منجر به ایجاد محدودیت برای عموم دانش آموزان میشد.
مطابق با سیاست های نوین اتخاذ شده در بنیاد ملی نخبگان، دانش آموز دارای استعداد برتر صرفا فرد درس خوان باهوش نیست،بلکه دانش آموزی است که توانایی برجسته ای در حوزه های مختلف استعدادی از خود بروز دهد و از خلاقیت و پشتکار نیز بهره مند باشد.
هدف اصلی از اجرای طرح کنونی شهاب:
فرآیند شناسایی و هدایت دانش آموزان با توجه به تغییرات طبیعی ناشی از رشد شخصیت، استعداد ها و توانایی های کودکان و شناسایی حوزه های استعدادی دانش آموزان پایه های چهارم،پنجم، ششم و همچنین هدایت لحاظ شده به صورت عمومی و برای همه ی آنها است.
برای دستیابی به این هدف نباید هیچ گونه جداسازی در کلاس درس و امتیاز مادی و تحصیلی ویژه برای هیچ یک از آنها صورت گیرد.
فرآیند شناسایی این گونه است که ابتدا مجریان طرح شامل مدیران استانها، معلمان، مشاوران، معاونان و مدیران مدارس بر اساس متون علمی-آموزشی تدوین شده، دوره های آموزشی مورد نیاز را می گذرانند سپس بازبینه های (چک لیست) شناسایی استعداد ها در هشت حوزه استعداد کلامی، ریاضی، هنری، فضایی،حرکتی، اجتماعی، علوم تجربی و فرهنگ دینی توسط معلمان آموزش دیده تکمیل و به مدیر مدرسه ارائه می شود و برای هدایت عمومی دانش آموزان و اولیای آنها مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و گزارش تحلیلی آماری دقیقی از طرف مدرسه به اداره ی آموزش و پرورش شهرستان ارسال می شود.
همچنین همه ی مستندات در پرونده ی سوابق تحصیلی فرد به صورت منظم بایگانی و نگهداری می شود.
اقدامات مورد نیاز برای فرآیند هدایت دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی توسط آموزگار در کلاس شامل استفاده از روش های متنوع گروهی و تشویقی در تدریس، بازدید های علمی آگاهی بخش به والدین درزمینه ی استعداد های شناسایی شده،توجه عمومی به همه ی دانش آموزان،توجه غیر مستقیم و نامحسوس و دور از هرگونه برچسب زنی به دانش آموزان خاص و غیره است.
روند اجرای این طرح به این صورت است که معلم علاوه بر تدریس دروس آموزشی هر پایه فرم های شهاب مربوط به هر دانش آموز را تکمیل می کند.
فرایند اجرای این طرح برای معلمان اضافه بر کار آموزشی آنها بوده و در قبال آن اضافه کاری دریافت نمی کنند.
خانم دکتر حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی در تاریخ 96/11/20 در برنامه ی تلویزیونی یکی از اصلی ترین علت های لغو آزمون در مدارس ابتدایی و برچیدن مدارس تیزهوشان را ایجاد عدالت آموزشی بیان نموده و طرح شهاب را جایگزین آزمون های مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی عنوان کردند.
آقای زرافشان طرح شهاب را شناسایی تنوع استعدادها با برگزاری انواع جشنواره ها، المپیاد ها، فعالیت های تابستانی، پژوهش سراها و نمایشگاه های دانش آموزی دانستند.
حال جای سوال اینجاست شناسایی استعدادها با این جمعیت بالای کلاسهای درسی امکان پذیر است؟
- آیا معلم با چندین ساعت کلاس های ضمن خدمت که در پایین ترین حد کیفیت و کمیت برگزار می شود توانایی شناخت استعداد دانش آموزان کلاس خود را دارد؟
-آیا معلمی که با 40 دانش آموز در کلاس سرو کار دارد و جوابگوی انواع بخشنامه های اداری پاسخگویی به مدیر، معاون و اولیای دانش آموزان است، واقعا تا چه اندازه در تکمیل این فرم ها دقت نظر خواهد داشت؟
کاش به جای الگو برداری از سایر کشور ها، موقعیت، فرهنگ، اقتصاد و...و روابط آن با آموزش پرورش ایران در نظر گرفته می شد.
اجرا نشدن طرح شهاب در مدارس غیر انتفاعی یکی دیگر از نقاط تاریک این طرح است که عدالت آموزشی مورد تاکید را زیر سوال می برد.
آیا دانش آموزان این نوع مدارس جزو افراد این کشور نیستند و نباید استعداد یابی شوند؟
تا چه حد از اجرا شدن صحیح و دقیق این طرح در مناطق روستایی و دور افتاده اطمینان خاطر دارید؟
بنده جهت تکمیل اطلاعات خود از تعدادی از آموزگاران نواحی پنجگانه ی تبریز سوالاتی در مورد نحوه ی اجرا وتکمیل فرم های شهاب پرسیدم که اکثر قریب به اتفاق از همکاران، عدم وجود فرصت کافی در کلاس، حجم بالای کار های محول شده ی خارج از حیطه ی آموزشی، تعداد بالای دانش آموزان و عدم آشنایی کافی با جزئیات این طرح را از موانع برگزاری دقیق طرح شهاب اعلام کردند.
در قسمت هایی از دست نامه ی شهاب آمده است ؛ مدیران، معاونان آموزشی و پرورشی نیز باید در استعداد یابی و برگزاری احسن طرح با معلمان همکاری نمایند،کاش هنگام تنظیم این دستورالعمل و دست نامه از ساختمان بتونی وزارت و مناطق بالای شهر، سری به مناطق کم برخوردار و پایین شهر می زدند تا از نزدیک می دیدند مسئولین مدرسه با انواع مشکلات و معضلات در مدارس روبه رو هستند که فرصت فعالیتهای آموزشی را از آنها سلب می کند.
و کاش به جای الگوبرداری محض و بی پشتوانه از کشورهایی که مجری چنین طرحهایی هستند به موقعیت فیزیکی کلاسها، تعداد دانش آموزان ، وضعیت معیشت معلمان و انگیزه آنان نیز توجه می کردند.
سوال دیگری که بیشتر همکاران از دست اندرکاران این طرح دارند این است که نحوه ی سامان دهی و دسته بندی استعدادهای شناخته شده در کلاسهای هفتم به بعد چگونه خواهد بود؟
چگونه و در چه نوع مدارسی و با چه امکاناتی ادامه تحصیل خواهند داد؟
با تمام این تفاسیر هنوز نقاط مبهم بسیار زیادی در این طرح وجود دارد و امیدواریم مسئولان بتوانند جوابهای قانع کننده ای به هزاران سوال موجود پیدا کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
شنبه سی ام اردیبهشت ماه نشست خبری « محمدرضا رزاقی » مدیر کل امور شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش با موضوع ثبت نام مدارس شاهد برگزار گردید .
« صدای معلم » در این نشست پرسش هایی را مطرح کرد و مقام مسئول هم به آن پاسخ داده است .
معلمی در ساعت موظف خود درست درس نمیدهد تا شاگردانش مجبور شوند در ساعات فوقالعاده با هزینهای علاوه شرکت کنند.
استاد دانشگاه دیرتر از موقع میآید و زودتر از موقع میرود.
استاد دانشگاه از ترجمهها و تحقیقات دانشجویان برای تألیف مقاله و کتاب و لاجرم ارتقای رتبی استفاده میکند.
دانشجو اقدام به تقلب و خرید تحقیق میکند.
تعمیرکار به جای تعمیر ارزانقیمت، برای فروش قطعه و دستمزد بیدرد سر، قطعه را عوض میکند.
کارگر از زیر کار در میرود.
کارفرما حقوق کارگر را درست پرداخت نمیکند.
نحوهٔ عمل پزشک در مراکز ارزان تحت بیمه با مراکز خصوصی متفاوت است چون در مراکز خصوصی پول بیشتری درمیآورد.
ارباب رجوع با پرداخت رشوه کار خود را جلو میاندازد یا قانون را زیر پا میگذارد.
کارمند جلوی پای ارباب رجوع سنگ میاندازد تا او مجبور به پرداخت رشوه شود.
بعد تمام این افراد «شریف»، از شنیدن خبر «دستگیری» یک مفسد اقتصادی و اختلاسگر داد و فغان به آسمان بلند میکنند که حکومت فاسد است و دقت نمیکنند که اگر حکومت فاسد بود که اصلا فساد کشف نمیشد.
(۱)کاش «کور خود و بینای مردم» نبودیم.
پانوشت:
۱) بیشک این سخن به معنی بیفساد بودن حکومت نیست.
کانال تفکر انتقادی
1- آن گونه که از اظهار نظرات وزیر و برخی از اعضای شورای معاونین وزارتخانه بر می آمد هدف اصلی حذف آزمون ورودی مدارس خاص و به مرور انحلال این گونه مدارس دست کم در دوره اول متوسطه بود، و ستون اصلی استدلال موافقان حذف آزمون مدارس خاص و خود مدارس خاص، دور کردن استرس از کودکان دوره ابتدایی برای آزمون، همچنین گذراندن اوقات فراغت کودکان در بازی و شادی به جای شرکت در بنگاه های آموزشی اقتصادی و یادگیری شیوه تست زنی بود.
2- مخالفان با استفاده از شیوه های مختلف و حتی نهادهای خاص در صدد حفظ این نوع مدارس و به تبع آن پابرجا ماندن آزمون و عدم تهدید این نوع کسب و کار بر آمدند و ستون اصلی استدلال آنها این بود که عدم شناخت استعدادهای برتر منجر به هدر رفت آن استعدادها می شود.
3- به نظر میرسد که موافقان و مخالفان حذف، به راه حل بینابینی رسیده اند و آن اینکه مدارس مورد نظر حفظ شوند ولی شیوه جذب دانش آموزان دارای استعداد برتر غیر از روش آزمون تستی باشد .
4- اکنون هم موافقان و هم مخالفان حذف می توانند پیروزمندانه ادعای نتیجه برد - برد، بر سر آن موضوع کنند. روشی که در دستگاه های مختلف مرسوم شده ولی در عمل این نوع نگاه به موضوعات نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه به عنوان استخوان لای زخم همچنان معضل را در ابهام نگه میدارد.
5- روش مصاحبه برای پذیرش دانش آموزان این نوع مدارس مطرح شده، که تبدیل شدن آن به بخشنامهای شفاف، کارآمد و دارای قابلیت اجرای سریع، مورد تردید جدی است. و اعمال سلیقه از طرف مصاحبه کنندگان می تواند از نقاط آسیب پذیر این طرح یا روش پذیرش باشد.
6- امیدوارم مسئولین مربوطه به همه جوانب کارشناسی این طرح فکر کرده باشند و از روی مصلحت و توافق با مخالفان حذف مدارس خاص و رسیدن به راه حل مرضی الطرفین دست به طراحی این روش نزده باشند.
کانال فانوس
گروه اخبار/
انتخابات عضویت فرهنگیان در صندوق ذخیره با انتخاب سه نفر از فرهنگیان و راهیابی آنها به صندوقی که سالها به عنوان تاریکخانهای برایشان شناخته میشد، همراه شد.
موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان که مدتهاست مسائل مالی آن نقل محافل مختلف شده با هدف ارتقاء معیشتی و رفاه فرهنگیان در 21 سال پیش تصویب و کار خود را آغاز کرد.موضوع فعالیت صندوق ذخیره فرهنگیان که شامل فعالیتهای مالی و اقتصادی میشود عرصههای مختلفی دارد که از جمله آنها «صنعت و بنگاههای اقتصادی»، «املاک و مستغلات»، «بانک و بیمه»، «بورس و سایر نهادها» و «تامین مالی» ذکر شده است اما همواره پای نظارت بر این بخشها و 27 شرکت زیرمجموعه صندوق ذخیره میلنگید و همین مسئله سبب شد سرانجام پرونده تخلفات و فسادهای مالی در این صندوق سرباز کند.
با منتشر شدن جنبههای مختلف سوءاستفاده مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه، موج بدبینی معلمان به عنوان سرمایهگذاران اصلی این صندوق شکل گرفت و هماکنون بیشترین سرمایهگذاران صندوق ذخیره فرهنگیان، خود فرهنگیان هستند که اگر نظرسنجی در خصوص شرکتهای تابعه، زیر مجموعه صندوق و حتی درآمدها و سودهای این صندوق برگزار شود، هیچ اطلاعات خاصی در خصوص این موارد ندارند و در چنین شرایطی شاید به خاطر بازگشت اعتماد از دست رفته معلمان بود که آموزش و پرورش تصمیم گرفت، دو عضو از اعضای هیئت امنا و یک بازرس صندوق را از میان معلمان انتخاب کند.
براین اساس انتخابات عضویت هیئت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان در دو مرحله شکل گرفت و در مرحله نخست 180 هزار نفر از فرهنگیان در رایگیری که به صورت الکترونیک برگزار شد، مشارکت داشتند؛ مشارکتی که برخی از فعالان معلمی آن را بسیار کمرنگ میدانند اما به هر حال این انتخابات برگزار شد و هماکنون سه نفر از فرهنگیان به استقبال صندوقی میروند که بسیاری از زوایای آن تا به امروز برایشان مبهم بود و حدود 900 هزار معلم عضو صندوق ذخیره از همکاران خود انتظارات مختلفی دارند؛ انتظاراتی که عمده آن در بعد نظارتی و صیانت از حقوق معلمان است اما این منتخبان تا چه اندازه قدرت برآورده کردن این خواستهها را دارند؟
* ضعف نظارت در صندوق ذخیره فرهنگیان
محمدتقی سبزواری کارشناس آموزشی درباره انتخاب سه نفر از فرهنگیان برای عضویت در صندوق ذخیره گفت: این موضوع به عنوان یک کنش مدنی قابل تقدیر است اما باید توجه داشت که صندوق ذخیره فرهنگیان یک بنگاه اقتصادی است و افرادی که در آن حضور مییابند باید دیدگاه اقتصادی داشته باشند اما تا به امروز اغلب افرادی که در صندوق ذخیره بودند چنین دیدگاهی نداشتند.
وی در پاسخ به این پرسش که علت ضربه صندوق ذخیره حضور افرادی که اطلاعات اقتصادی لازم را نداشتند، نبوده است؟ افزود: صندوق ذخیره فرهنگیان از اساسنامه ضربه خورده است چرا که در اساسنامه مکانیزمهای نظارتی وجود ندارند و تنها جایی که عملکرد صندوق را بررسی میکند بخش حسابرسی مستقل و بازرس است یعنی موسسهای به این بزرگی فقط با تعیین قرارداد با شرکت حسابرسی و در قالب حسابرس مستقل ارزیابی می شود در حالی که مکانیزمهای بهتری برای نظارت نیاز است.
سبزواری عنوان کرد: اگر ترکیب هیئت امنا به گونهای بود که اشخاص حقوقی دیگر مانند اعضای سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و اطلاعات در آن دخیل بودند شاید ضرباتی که صندوق امروز با آن مواجه شد صورت نمیگرفت، متأسفانه بعد نظارتی در صندوق ذخیره ضعیف است و با حضور فرهنگیان در هیئت امنا روزنهای ایجاد شد که معلمان نسبت به این صندوق حساس شوند و گزارشهایی از آن به بیرون درز پیدا کند.
وی مطرح کرد: اطلاعات شفافی از صندوق ذخیره وجود ندارد و تنها هر سال فرمی به دست سهامداران (فرهنگیان) میرسد که در آن اعلام میشود شما در طول این سالها مبلغ سرمایهگذاری تان چقدر است و چه مقدار سود دریافت کردهاید؟ اما درباره اینکه شرکتهای زیرمجموعه صندوق چگونه عمل کردهاند شفافیتی وجود ندارد.
این کارشناس آموزشی بیان کرد: البته معلمانی که انتخاب شدهاند اطلاعات اقتصادی ندارند و نمی توانند تأثیرگذاری چندانی در هیئت امنای صندوق داشته باشند اما به عنوان یک کنش مدنی که سهامدار و سرمایه گذار را در عملکرد موسسه دخیل بدانند قابل قبول است. ( تسنیم )
انتهای پیام/
گروه اخبار/ با تصویب هیات رئیسه و ریاست دانشگاه فرهنگیان، هیات رئیسه این دانشگاه بهعنوان ستاد پیگیری منویات مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان تشکیل شد.
" با مردمان با نفاق می باید زیست تا در میان ایشان با خوشی باشی . همین که راستی آغاز کردی به کوه و بیابان برون می باید رفت که میان خلق راه نیست "
« هدیه یک دوست قدیمی »
تعدادی از معلمان پنج شنبه 20 اردیبهشت ماه تجمعاتی را در تهران مقابل سازمان و برنامه و بودجه و در شهرستان ها در مقابل ادارات آموزش و پرورش ترتیب دادند .
معلمانی که در تجمع تهران شرکت کرده بودند گفتند که نیروهای نظامی و امنیتی برخوردهای نامناسب و خشونت آمیزی را با معلمان انجام داده اند .
در این ارتباط دو نماینده تهران در مجلس « فاطمه سعیدی » و « پروانه سلحشور » به این برخوردهای صورت گرفته اعتراض کرده و خواهان توجه مسئولان به موارد مندرج در قانون اساسی شدند .
اما سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نظر دیگری داشت .
او که با واکنش منفی و بعضا تند معلمان رو به رو شد در این مورد چنین می گوید : ( این جا )
" ... اول از همه اینکه معلمها در ساعت کاری باید در محل کارشان باشند نه در خیابان و اگر قرار است فعالیتی یا مطالبهای را دنبال کنند باید از طریق قانون و از سوی نمایندگانی که در بین خود انتخاب کردند پیگیری کنند.
فکر میکنم اگر این موضوعات لحاظ شود خیلی از مشکلات آنها حل و فصل خواهد شد. از طرفی موضوع کتک زدن و برخورد فیزیکی با برخی معلمان را من فقط از برخی رسانهها شنیدم و برای من مسلم نشده که واقعا این اتفاق افتاده و آیا آن افراد معلم بودهاند یا خیر؟
ضمناً باید توجه داشت که هر کاری باید از کانال قانونی انجام شود و اگر از این طریق صورت نگیرد با برخورد روبه رو میشود حال آن فرد معلم باشد یا نماینده مجلس یا وزیر.
من علاقهمند هستم همکاران عزیزمان مسائل خود را از طریق نمایندگانشان یا از طریق سرگروههای تخصصی خود پیگیری کنند. ضمنا معلمان عزیز بدانند که همه نمایندگان کمیسیون آموزش در تلاشند که از حق و حقوق آنها دفاع شود ."
« خدانظر دریکوند » مدیر کل سابق آموزش و پرورش لرستان می گوید :
" سالیان سال است که برخی از نمایندگان مجلس در جای جای ایران اسلامی به جای حمایتهای سیاسی و فکری از آموزش و پرورش سرگرم مهرهچینیهای غیراصولی در دستگاه تعلیم و تربیت هستند.
در زمان وزارت حضرات فرشیدی و حاجی بابایی و علی احمدی اگر معلمی در تجمعی دستگیر و یا بازداشت می شد هم زمان با تشکیل پرونده در قوه قضائیه پرونده ای نیز اکثرا و معمولا با هدایت " حراست " در وزارت آموزش و پرورش تشکیل می شد در نشستها من از کمبود تجهیزات میگفتم آنها از عزل و نصبها، من از تلاش برای جذب اعتبارات میگفتم آنها از عزل و نصبها به همین دلیل میدانستم با مشکل سختی روبه رو هستم.
به دوستان عزیز نماینده پیشنهاد میکنم اگر توان امضاء جمع کردنتان را صرف رفع مشکلات کارخانجات و احیای صنایع تولیدی و اشتغالزایی در حوزهی انتخابیه خود کنید و لشکر جوانان تحصیلکرده بیکار و فهیم همشهری را سر یک لقمه نان حلال بیندازید دیگر نیازی به چینش افراد در آموزش و پرورش و تبلیغات انتخاباتی با هزینههای سنگین ندارید.
اگر موضوع دیدارهای پیدرپی و رفت و آمدهای هفتهایتان به وزارت آموزش و پرورش را صرف مشکلات این دستگاه میکردید به طور حتم معلمان فهیم و دانشآموزان و خانواده خود قدردان زحمت شما بودند و به موقع پاسخ خیراندیش شما را خواهند داد."
یک بار وقتی حضوری با دریکوند صحبت می کردم تاکید می کرد که بسیاری از نمایندگان مجلس آموزش و پرورش را نمی شناسند و از مشکلات و چالش های و بحران های آن بی اطلاع هستند .
او می گفت که برای خیلی از نمایندگان مجلس تنها چیزی از آموزش و پرورش که برای آن ها اهمیت دارد موضوع " عزل و نصب " است .
مدیر کل سابق لرستان می گفت که همه 10 نماینده لرستان واجد چنین خصوصیات و صفاتی هستند .... سکوت تشکل های اصلاح طلب و یا اعتدال گرا مانند مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ؛ انجمن اسلامی معلمان ایران ، سازمان معلمان ایران و... شاید نمونه های خوبی برای این وضعیت باشند
در این راستا وزیر آموزش و پرورش مطلوب وزیری نیست که برنامه خوب و یا جامعی ارائه کند . حتی به این هم کاری ندارند که وزیر چقدر توانسته است به برنامه های خود جامه عمل بپوشاند .
وزیر خوب وزیری است که اصطلاحا حرف گوش کن باشد و مدیرانی بر سر کار بگمارد که خط نماینده مجلس را در حوزه انتخابیه بخوانند و به قول معروف " با او باشند . "
قبلا هم گفته ام . برگه هایی که نمایندگان مجلس با موضوع " استیضاح " وزیر آموزش و پرورش امضا می کنند اکثرا برای گرفتن امتیاز بیشتر از وزیر است و متاسفانه در اکثر موارد هم موفق می شوند .
باور من بر این است رای بالایی که نمایندگان مجلس دهم در اعتماد به سیدمحمد بطحایی به گلدان ها ریختند نه به جهت جایگاه مهم و راهبردی آموزش و پرورش و یا احترام به مطالبات معلمان که بیشتر شناخت آنان از شخصیت و روحیه بطحایی بود .
وزیر آموزش و پرورش هم انصافا و تاکنون در جهت منویات و توقعات این نمایندگان مجلس خوب حرکت کرده است .
به عنوان مثال ؛ مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان علی رغم کارنامه خوب و قابل دفاع چون در جهت منافع این نمایندگان حرکت نکرد توسط وزیر عزل شد اما مدیر کل استان آذربایجان شرقی که به اذعان و شهادت فرهنگیان کارنامه موفقی ندارد و دست ها از ریاست ایشان به آسمان بلند است ؛ چون از حمایت نمایندگان آن حوزه برخوردار است و توانسته است در جهت رضایت آنان و نه معلمان و مردم حرکت کند ؛ علی رغم انتقادات بی شمار همچنان پست و مسند خود را حفط کرده است و وزیر آموزش و پرورش هم کاری با او ندارد و وقعی به انتقاد معلمان نمی نهد ....
آیا آقای میرزاده اطلاع ندارد که پنچ شنبه ها اکثر مدارس تعطیل هستند ؟
چگونه است که نمایندگان دیگر مجلس این برخوردها را می بینند و اعتراض می کنند اما ایشان چیزی ندیده است و اخبار آن را در برخی رسانه می بیند ؟
بطحایی فرضا به این پرسش پاسخ نمی دهد که چرا پاداش معلمان بازنشسته پس از گذشت بیش از 8 ماه باید همچنان بلاتکلیف باشد و به آینده ای نامعلوم احاله دهند اما در همین دولت معاون آقای سیف رئیس بانک مرکزی بالغ بر یک میلیارد و 200 میلیون تومان پاداش گرفته است « میرزاده » در این گفت و گو البته مسائل دیگری را نیز بیان می کند .
این نماینده مجلس می گوید :
" ... باید بپذیریم که خیلی از اقشار و اصناف هستند که یک تشکیلات صنفی قانونمند دارند مثل نظام مهندسی یا نظام پرستاران. به نظرم یک نظام مربوط به معلمان هم باید شکل بگیرد که به صورت شناسنامهدار فعالیت خود را آغاز کند. اگر این نظام معلمان شکل بگیرد آنگاه افرادی که در این مجموعه در راس کار قرار میگیرند برآمده از خود معلمان هستند و رای دیگر فرهنگیان پشتوانه کاری آنها خواهد بود. وقتی این نظام معلمان تشکیل شود همه خواهیم دید که چقدر راحت و قانونمند مطالبات فرهنگیان پیگیری خواهد شد و اگر پیشنهاد و انتقادی هم باشد از طریق همین مجموعه به گوش مسئولان خواهد رسید.
تاسیس نظام معلمان باعث خواهد شد اگر روزی قرار باشد اعتراضی توسط این افراد رقم بخورد به دنبال مجوزهای لازم بروند و آنگاه نیروهای انتظامی و امنیتی هم راحتتر متوجه خواهند شد که معترضان معلمان هستند یا افراد دیگری خارج از این صنف. ... "
به نظر می رسد کثرت امور و فعالیت ها سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را دچار فراموشی کرده است .
او پس از گذشت بیش از 2 سال طوری سخن می گوید که از سخنان و گفت و گوی قبلی خود با صدای معلم بی اطلاع است .
« میرزاده » اول شهریور ماه 95 در گفت و گو با صدای معلم می گوید : ( این جا )
صدای معلم :
آیا تاکنون بحث سازمان نظام معلمی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس مطرح شده است ؟
بله . مطرح شده است .
صدای معلم :
تا کجا پیش رفته است ؟
سعی کرده ایم در لایحه برنامه ششم توسعه آن را بگنجانیم .
البته باید به کمیسیون تلفیق رفته و سپس در صحن علنی مجلس مطرح شود .
ما سعی کردیم آن را در کمیته آموزش و پرورش کمیسیون مطرح و آن را تصویب کنیم .
صدای معلم :
نطر خودتان در مورد این سازمان چیست ؟
سازمان نظام معلمی یکی از الزامات است و حتما باید وجود داشته باشد . چاره ای غیر از این نداریم .
بحث پی گیری مطالبات که الان معلمان در شبکه های مجازی به دنبال آن هستند باید قانون مند شود و قابل نظارت هم باشد .
فرهنگیان و معلمان باید در مسائل مختلف مربوط به خودشان مانند معیشت ، منزلت و تکریم باید مشارکت داشته باشند .
همان گونه که در سایر صنوف ، ما نظام پرستاری ، نظام پزشکی و... داریم ؛ باید نظام معلمی هم باشد . درست است که در دولت روحانی با تجمع معلمان برخورد شده است اما تا جایی که اطلاع دارم برای هیچ معلمی تاکنون در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش پرونده ای تشکیل نشده است
صدای معلم :
کارکردی که شما برای سازمان نظام معلمی در کمیسیون آموزش تعریف و یا تبیین کرده اید کارکرد و ساختار دولتی دارد و یا غیردولتی ؟
قطعا نقش آن غیردولتی خواهد بود .البته ما باید از لحاظ امکانات و شرایط حمایت کنیم .
این تشکیلاتی است که باید توسط خود معلمان سامان بگیرد . اساسنامه آن نوشته شود و وزارت آموزش و پرورش هم برای مقدمات همکاری کند .
قطعا سازمان نظام معلمی نقش دولتی نخواهد داشت .
وزارت آموزش و پرورش می تواند نقش حمایتی داشته و مثلا امکانات ، جا و... در اختیار این سازمان بگذارد اما بقیه امور توسط خود معلمان و مشارکت آنان انجام خواهد شد .
اگر خواهان اجرای کارراهه شغلی و یا مسیر شغلی هستند ؛ چاره اش عضویت در ستادهای انتخاباتی این نماینده و یا آن نماینده و گدایی کردن برای گرفتن برگه فعالیت در ستاد برای گرفتن پست و یا مقام نیست صدای معلم :
شما سازمان نظام معلمی را به صورت یک بند پیش بینی کرده اید .
آیا پیش نویسی هم تهیه شده است ؟
البته ما گفته ایم که وزارت آموزش و پرورش برای تهیه اساسنامه می تواند کمک کند .
صدای معلم :
منظور این است که آیا کمیسیون آموزش برای تهیه این پیش نویس از بدنه معلمان و فرضا تشکل ها و یا رسانه ها کمک بگیرد ؟
هنوز روی آن فکر نشده است .
چون این مطالبه معلمان و تشکل ها بوده است آورده شد .
ان شاء الله به مرحله تصویب برسد این کارها انجام خواهد شد .
مهم این است که این گام اساسی برداشته شده است و سازمان نظام معلمی دیده شده است . "
آقای میرزاده باید پاسخ دهد که سرنوشت سازمان نظام معلمی پس از حدود 10 سال بلاتکلیفی به کجا رسیده است ؟
میرزاده در حالی صحبت از سازمان نظام معلمی می کند که عضو دیگر کمیسیون آموزش یعنی فاطمه سعیدی اعتقاد دارد که اصلا تاکنون چنین بحثی در کمیسیون آموزش مطرح نشده است .
طنز ماجرا دو پیشنهادی است که سخنگوی کمیسیون تخصصی آموزش در مورد ارتباط با این کمیسیون و پی گیری مطالبات ارائه می کند .
میرزاده عملکرد کمیسیون آموزش مجلس را موفق ارزیابی می کند و از سنگ تمام این کمیسیون برای معلمان سخن می گوید در حالی که که نظرسنجی صدای معلم خلاف آن را نشان می دهد . جناح مقابل نیز از آن به عنوان دستاویزی برای وضعیت معیشت جامعه و تقدم اولویت های سیاسی بر سایر موضوعات استفاده می کند و این در حالی است زمانی که این جریان در مسند قوه مجریه قرار می گیر وضعیت برعکس می شود
باور من این است که کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس متناسب با وزن و جایگاه خویش نتوانسته است همگام با تحولات و انتظارات آموزش و پرورش ظاهر شده و نقش آفرینی کند .
در مجلس فراکسیون های مختلفی با اهداف و خاستگاه های متفاوت شکل می گیرند .
یکی از این فراکسیون های پر تعداد ، « فراکسیون فرهنگیان » است که در حال حاضر حدود 100 نماینده مجلس در آن عضویت دارند .
رئیس فراکسیون هم « حمیدرضا حاجی بابایی » است .
در قضایای اخیر این این فراکسیون و رئیس محترم آن سکوت کرد هر چند سکوت حاجی بابایی با توجه به پیشینه او در زمان وزارتش خیلی دور از انتظار نبود .
در دولت احمدی نژاد و در سال 85 برخوردهای شدیدی با تجمعات معلمان مقابل مجلس صورت گرفت .
درست است که در دولت روحانی با تجمع معلمان برخورد شده است اما تا جایی که اطلاع دارم برای هیچ معلمی تاکنون در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش پرونده ای تشکیل نشده است .
اما در زمان وزارت حضرات فرشیدی و حاجی بابایی و علی احمدی اگر معلمی در تجمعی دستگیر و یا بازداشت می شد هم زمان با تشکیل پرونده در قوه قضائیه پرونده ای نیز اکثرا و معمولا با هدایت " حراست " در وزارت آموزش و پرورش تشکیل می شد .
در واقع یک معلم برای پی گیری حقوق قانونی و مطالبات صنفی خود باید در دو جا هزینه می داد و در خانه خویش هم باید متحمل رنج ها و صدمات فراوانی می شد و البته صدایش هم به جایی نمی رسید ...
این ها موضوعاتی هستند که نمی توانند و نباید فراموش شوند و وزرای قبلی به ویژه « فرشیدی » و « حاجی بابایی » باید پاسخ گوی عملکرد خویش باشند .
آیا طنزی بالاتر از این که رئیس فراکسیون فرهنگیان با 100 عضو در برابر حقوق قانونی معلمان و تعرض به جایگاه آنان سکوت پیشه کند اما رئیس فراکسیون 17 نفره زنان موضعی در جهت حمایت از حقوق قانونی معلمان بگیرد ؟
آیا این موضوعات برای معلمان قابل تامل و تفکر نیستند ؟
در این میان جناح و جریان های سیاسی نیز هر کدام به فراخور منافع و مصالح خویش به این موضوعات می نگرند .
جریان چپ و یا اصلاح طلب از این که مبادا دولت روحانی تضعیف شود غالبا این اخبار را بایکوت رسانه ای می کند و بی تفاوت از کنار آن رد می شود .
مصداق این موضوع موضع وزیر آموزش و پرورش در این مورد بود که آن را دور از انصاف و تدبیر خوانده بود .
اما بطحایی فرضا به این پرسش پاسخ نمی دهد که چرا پاداش معلمان بازنشسته پس از گذشت بیش از 8 ماه باید همچنان بلاتکلیف باشد و به آینده ای نامعلوم احاله دهند اما در همین دولت معاون آقای سیف رئیس بانک مرکزی بالغ بر یک میلیارد و 200 میلیون تومان پاداش گرفته است؛ اما آقای سیف بلافاصله مجدداً او را به سرکار برمیگرداند؛ بدون اینکه این مبالغ (پاداش میلیاردی) برگشت داده شود و این معاون دوباره در همان سمت مشغول به کار شد.
محمد حسینی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، با اشاره به پرداخت پاداش پایانخدمت نجومی در بانک مرکزی، گفته بود: ارقام نجومی بالای ٨٠٠ میلیون تومان از پاداش پایانخدمت و مانده مرخصی خودشان را دریافت کردند و عجیب این است که در ابتدای سال ٩٧ این افراد مجدد به کار خودشان ادامه دادند. ( این جا ) و ( این جا )
و یا موضع ضعیف و غیرقابل دفاع بطحایی در مورد افزایش 50 و 35 درصدی برخی دستگاه ها و نهادها ... ( این جا )
آیا اگر مطالبات معلمان وحقوق قانونی آنان رعایت شود و به موقع پرداخت شود ؛ دیگری چه نیازی به این گونه تجمعات اعتراضی خواهد بود ؟
سکوت تشکل های اصلاح طلب و یا اعتدال گرا مانند مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ؛ انجمن اسلامی معلمان ایران ، سازمان معلمان ایران و... شاید نمونه های خوبی برای این وضعیت باشند .
جناح مقابل نیز از آن به عنوان دستاویزی برای وضعیت معیشت جامعه و تقدم اولویت های سیاسی بر سایر موضوعات استفاده می کند و این در حالی است زمانی که این جریان در مسند قوه مجریه قرار می گیرد وضعیت برعکس می شود .
مطالبات معیشتی و اقتصادی به حاشیه می رود و موضوعات دست چندم و یا غیرواقعی جای آن ها را می گیرد .
این اتفافات و وقایع باید مورد تحلیل و تامل معلمان قرار گیرد .
معلمان نباید به راحتی و به ثمن بخس سرمایه اجتماعی خویش را در سبد افراد و جریان های فرصت طلب و موج سوار سیاسی قرار دهند .
معلمان باید با دور اندیشی و حرکت در جهت قانون و مطالبه گری درست و کنش گری منطقی مرجعیت خود را به رخ سایر گروه ها و دی نفعان جامعه بکشند .
اگر معلمان به دنبال جایگاه اجتماعی و هویت حرفه ای برای معلمی هستند به جد باید به دنبال تاسیس سازمان نظام معلمی به عنوان یک " نهاد مدنی مستقل " باشند .
اگر خواهان اجرای کارراهه شغلی و یا مسیر شغلی هستند ؛ چاره اش عضویت در ستادهای انتخاباتی این نماینده و یا آن نماینده و گدایی کردن برای گرفتن برگه فعالیت در ستاد برای گرفتن پست و یا مقام نیست .
تجارب این دو دهه نشان داده اند که تشکل های فرهنگیان نیز بیراهه رفته و مسیر را گم کرده اند و همین عامل موجب فاصله بین آنان و بدنه معلمان شده است .
به نظر می رسد تنها راه همان خودباوری و تاسیس نظام معلمی و تقویت نهادهای معلمی مانند شورای معلمان و یا پارلمان معلمان است .