رسالت نظام های تعلیم و تربیت این است که نسل امروز را برای ورود به جامعه فعال فردا آماده سازند. جامعه فردایی که در ابعاد علمی، تحول یافته تر از امروز است.
تحولات علم و فناوری که بسیار پر شتاب خود را بر جوامع بشری تحمیل کرده است، از اهداف و سیاست های ما پیروی نمی کند، بلکه هدف ها و سیاست های جدید ما را می سازد.
اگر مدارس و دانشگاه های ما از این تحولات غافل شوند و برای رویارویی با تغییرات جدید (که بعضاً روزانه اتفاق می افتد) برنامه مناسب و آمادگی لازم نداشته باشند، در آینده ای نه چندان دور داشتن کشوری مستقل، آزاد و آباد آرزویی بیش نخواهد بود.
حقیقت آشکاری که بر هیچ یک از رهبران و اندیشمندان و سیاست گذاران پوشیده نیست، این است که توسعه و پیشرفت همه جانبه و پایدار در کشورها (در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) در گرو داشتن نظام تعلیم و تربیت پویا، کارآمد و اثر بخش است.
آن چه که در بسیاری از گزارش های بین المللی در باره آموزش و توسعه کشورها (به ویژه توسعه اقتصادی-اجتماعی) بیش از هر چیز جلب توجه می کند، ارتباط مستقیم این دو مقوله (آموزش و توسعه) است؛ به گونه ای که در هر کشوری که نظام تعلیم و تربیتش مورد حمایت و تقویت بيش تر قرار گرفته، از درجه توسعه یافتگی بيش تری برخوردار است. هم چنین، کشور هایی که به پیشرفت های اقتصادی- اجتماعی بالایی رسیده اند، نظام تعلیم و تربیت پیشرو دارند، زیرا آن ها بيش ترین توجه خود را به دستگاه تعلیم و تربیت کشورشان داشته اند.
در چنین شرایطی که صف طویل تقاضا برای احراز شغل معلمی تشکیل می شود، نظام ارزشیابی جامع و مستمر از عملکرد معلمان، اجازه قصور و کم کاری به هیچ معلمی نخواهد داد و اگر معلمی قصور کرد خیلی زود از میان صف متقاضیان بهترین آنها جایگزین خواهد شد در کشور ما، دولت ها در هر دوره تحت تأثیر نیازها، مشکلات و کاستی های محسوس، ملموس و فراگیر مثل: آب، نان، برق، گاز، جاده، بهداشت و درمان، مسکن، اشتغال، امنیت، بی کاری جوانان، محیط زیست و... کانون توجه خود را یک و یا چند مورد از این نوع مشکلات قرار داده اند، چرا که کاهش این نوع مشکلات بازتاب اجتماعی بیرونی فوری دارد و به تعبیری زود بازده است.
اما چون تعلیم و تربیت فرایندی کُند، تدریجی، دراز مدت و دیر بازده است و آثار و پی آمدهای مستقیم و بیرونی آن، ظاهراً آشکار و محسوس و ملموس نیست، علاوه بر این، جمعیت زیاد زیر 18 سال را پوشش می دهد، لذا ناهنجاری های آن پنهان می ماند و در نتیجه کمتر مورد توجه دولت ها قرار می گیرد.
هر چند سه وزارتخانه تشکیل دهنده نظام تعلیم و تربیت در کشور ما (شامل: آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) جزو پرکار ترین و پر مسئله ترین وزارتخانه ها هستند، ولی هیچ گاه نتوانستهاند رضایت مردم را جلب نمایند. البته توجه ویژه دولت های یازدهم و دوازدهم به بخش سلامت در وزارت بهداشت ثابت کرد که اگر سرمایه گذاری برای طرح های تحولی در هر بخش انجام شود و مدیریت کارآمد در اجرای آن حاکم شود، رضایت عمومی نسبی را در پی خواهد داشت.
واقعیت تلخ این است که محدودیت منابع مالی در همه دولت ها در جمهوری اسلامی ایران باعث شده، آموزش و پرورش بیش از همه دستگاه های دولت در تنگنای مالی قرارگیرد، این دستگاه در هر رسیدگی حداقلی به وضعیت معیشت مهم ترین عنصرش (معلم)، چوب کثرت اش را خورده و همواره از حقوق اولیه اش باز مانده است.
در حالی که کم نیستند خانواده هایی که مشاغل نسبتاً راحت و کم دغدغه ای دارند، درآمد خوبی هم دارند، ولی قادر به اداره دو فرزند خود در خانه نیستند و خوشحالند که فرزندانشان بيش ترین زمان خود را در مدرسه می گذرانند. از سوی دیگر کسانی هستند که سختی کار معلم را درک نمیکنند و سه ماه تعطیلی مدارس و فراغت ظاهری معلمان حساسیت آنان را بر انگیخته است.
درک شرایط معلم (که مظلوم ترین عضو دولت است)؛ برای آنان که در این کسوت قرار ندارند ممکن نیست. بایستی سر کلاس رفت و با 40-30 دانش آموز با تربیت خانوادگی متفاوت، عقاید و ارزش های گوناگون، رفتارهای هنجار و ناهنجار و استعداد ها، خواسته ها، تمایلات و نیازها و مطالبات متنوع و بعضاً غیرعادی و غیر متعارف و... مواجه شد، روح و روان خود را به محک انواع رفتارها آزمود و ارتباط و تعامل سازنده برقرار کرد تا فهمید: کار در معدن سخت تر است یا کار در کلاس درس با حضور کودکان و نوجوانان نسل امروز.
درک انواع ویژگی های فراگیران، تحمل همه گوناگونی ها، رفتار مناسب با هر یک و کوشش مداوم برای یاد دهی- یادگیری مطلوب و رشد یابنده، از طرفی و اداره زندگی خانوادگی شخصی معلم با حداقل دستمزد و با سیلی صورت خود را سرخ نگهداشتن از سوی دیگر، اگرچه نا ممکن، بسیار دشوار، ناگوار و تبعیض آمیز به نظر می رسد، اما، عشق به کودکان و آموختن به آن ها و حفظ شرافت و کرامت معلمی همه سختی ها را قابل تحمل و پذیرفتنی کرده است. اما همان گونه که برای هر چیزی حد و اندازه معینی وجود دارد؛ تحمل سختی ها و کاسه صبر این قشر نجیب سخت کوش نیز حد و اندازه ای دارد؛ که دولت مردان کشورمان بایستی به آن توجه کنند و نگذارند این کاسه لبریز شود؛ چرا که عواقب و پیامدهای بی توجهی به آنان (که از آنها خواسته ایم رسالت انبیاء را به عهده گیرند)، جز خسارت برای کشور عایدی ندارد.
اگر معلمان قرار بوده رسالت انبیاء را داشته باشند؛ انجام این رسالت با تحقیر سازگار نیست؛ زیرا انبیاء همواره رهبران جوامع بودند و آنها بیش از هر کس دیگر تکریم می شدند. تعلیم و تربیت فرایندی کُند، تدریجی، دراز مدت و دیر بازده است و آثار و پی آمدهای مستقیم و بیرونی آن، ظاهراً آشکار و محسوس و ملموس نیست
شاید این سخن که: «شغل معلمی علاوه بر شأن بالای معنوی باید از بالاترین شأن مادی هم برخوردار باشد» گزافه گوئی تلقی شود؛ اما هیچ دلیلی وجود ندارد که بتواند ضرورت پائین تر بودن دستمزد معلم مدرسه را نسبت به استاد دانشگاه، پزشک بیمارستان، مهندس کارخانه و قاضی دادگستری توجیه کند، چه رسد به سایر کارکنان دولت! در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که می تواند بالاتر بودن دستمزد شغل معلمی را نسبت به مشاغل دیگر توجیه کند. چند دلیل آن به شرح زیر است:
1- همان گونه که امروز شغل پزشکی به خاطر درآمد هایش استقبال باهوش ترین و مستعد ترین جوانان را جلب کرده است،اگر شغل معلمی نیز جایگاه مادی بالاتری داشته باشد جهت گیری همه جوانان کشور (به ویژه نخبگان آنهاحتی با مدارک دانشگاهی دکتری) را به سمت دستیابی به این شغل شریف ترغیب و تشویق خواهد کرد.
2- وقتی از بین نخبگان کشور، آنها که مستعد شغل معلمی هستند انتخاب شوند، حتی برای حفظ امنیت و بقای شغلی خود هم که شده، تعلیم و تربیت کشور را متحول خواهند کرد.
3- معلمان نخبه ، چون از بالاترین دستمزد برخوردارند، دلیلی ندارد که به مشاغل دوم و سوم روی آورند، لذا همه وقت و انرژی خود را در جهت ارتقای کیفیت آموزش و تربیت بهینه نسل های آینده به کار خواهند گرفت. این معلمان علی رغم کاستی امکانات در مدارس، می توانند با استفاده از خلاقیت و نوآوری های خود، کاستی ها را جبران نمایند.
4- در چنین شرایطی که صف طویل تقاضا برای احراز شغل معلمی تشکیل می شود، نظام ارزشیابی جامع و مستمر از عملکرد معلمان، اجازه قصور و کم کاری به هیچ معلمی نخواهد داد و اگر معلمی قصور کرد خیلی زود از میان صف متقاضیان بهترین آنها جایگزین خواهد شد.
5- در دراز مدت که محصول نظام جدید آموزش و پرورش با دانش کافی، توانائی ها و مهارت های گوناگون از دبیرستان ها و هنرستان ها فارغ التحصیل می شوند (چه آنها که پس از مدتی با مدرک دیپلم جذب شغل مورد علاقه خود می شوند و چه آنها که پس از فراغت از تحصیلات عالی در سطوح مختلف جذب انواع مشاغل می شوند)؛ به دلیل کارآمدی بالا، چند برابر هزینه هائی که دولت بابت دستمزد به معلمان پرداخته، از کار مفید فارغ التحصیلان کسب خواهد کرد .
بنابراین پرداخت بالاترین دستمزد به معلمان نه تنها هزینه از دست رفته نیست، بلکه عامل ارزش افزوده و افزایش رشد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی در کشور خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دو سه مدرسه دخترانه ، یکی متوسطه اول با کمتر از 30 دانش آموز (سمانه) و یک مدرسه دخترانه متوسطه دوم با زیر 40 دانش آموز (کوی ماندگار) و مدرسه متوسطه دوم دیگر با عملکرد بسیار ضعیف مدیر مدرسه که به دلیل بیماری توان مدیریت مدرسه را ندارد و مدام در مرخصی به سر می برد یا با تاخیر به مدرسه می آید اداره می شود. هیچ لزومی ندارد که کسی که قبلا مدیر بوده ، مدیر باقی بماند و به هر نحوی شده حتی ظلم به حقوق دانش آموزان مدیر بماند. مگر کمبود نیروی انسانی نداریم ؟
پس این افراد را یا سر کلاسهای درس بفرستید یا بازنشسته اجباری کنید. معلم و دانش آموز در این مدارس دچار افسردگی می شوند . اگر آموزش و پرورش این پست های غیر ضروری را کاهش می داد مشکل کمبود نیرو حل می شد.
چه اشکالی دارد آموزشگاه متوسطه دومی که آمار دانش آموزانش کم است ضمیمه متوسطه اول شود که در این منطقه سالهاست به خاطر نفوذی که برخی مدیران دارند اعمال نمی شود؟!
متاسفانه مدیریت ضعیف رئیس اداره و مسائلی از قبیل محله گرایی ها و باندبازی ها و ..... وضعیت اسفباری را در این شهرستان به وجود آورده است. مراکزی مثل مرکز تحقیقات معلمان به محل تجمع بیکاران و افراد فراری از تدریس تبدیل شده است ، موقع سازماندهی معلمان ،هر کس بهانه ای می جوید که به آنجا پناه ببرد.
وجود چنین مرکزی با پست های من درآوردی و اضافی مثل مدیر گروههای درسی و مسئول پژوهش و ..... که عملا کار مفیدی انجام نمی دهند (حداقل در این شهرستان) حق الناس است.
مطمئنا اگر آموزش و پرورش به این افراد مسئولیت می سپرد عمرا که سراغ این کارها می رفتند. سراغ هر بیکار و مازادی را می گیریم می گویند فلان پست را در مرکز تحقیقات دارد.
در انتخاب معلم نمونه هم قانون خاصی اجرا نمی شود. در مدرسه رای گیری می شود و معمولا معلمان به همکاران در شرف بازنشستگی رای می دهند اما وقتی پای اداره در میان می آید با پارتی بازی معلم کم سابقه انتخاب می شود. هر کس هم اعتراض کند یا مثل ما چنین مطلبی را جایی بفرستد می گویند پست می خواهد و .... یا اگر حدس اشتباهی بزنند که نویسنده انتقاد فلان شخص بوده یه به خودش پست می دهند یا خانمش تا سرگرم شوند و دخالت نکنند.
صد رحمت به مدیر قبلی آقای موسوی که برای حل مشکلاتی که مطرح شد مثل مدارس کم جمعیت هم خیلی تلاش کرد ولی بازهم دخالت های کارشناسان اداره مانع موفقیت ایشان شد .ایشان حرف معلمان را خوب گوش می داد و قول پیگیری می داد . اما مدیر فعلی حتی قول هم نمی دهد و مقصر را دیگران می داند. وقتی می بینیم این قدر راحت می شود مدیر و مسئول شد و کاری نکرد و تغییری ایجاد نکرد، حتی حرف تازه ای نزد و پیگیر مشکلی نبود هوس مدیریت به سرمان می زند.
( انتشار مطالب و نظرات در این رسانه به معنای تایید محتوای آنان نیست .صدای معلم آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند . )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چو خیامی کنی اندیشه جانا
زبانزد در میان خلقی چو او ما
که مابین اجتماعی هر بشر هان
به ظرف اندیشه ادراکی نمایان
چو دانته گوته ای هومر که خیام
به دانایی زبانزد در میان عام
ز یک سو شکسپیری جلوه ای یاد
کلامش گوهری سنجیده اوتاد
به ظاهر لفظ و معنایی رباعی
رباعیات خیامی نگاهی
که هر یک از رباعیات ایشان
پیامی را رساند هدیه انسان
بزرگی دانشی را یاد بر ما
به خواندن هر رباعی فهم احیا
از او یادی کنم یادی ز اوتاد
به جانب آسمان رو کرده فریاد
چنان دادی کشم هر آسمانی
به فریادم کشند دادی چه دانی
به گردون چرخ گر دستم رسد هان
بپرسم ماجرایی را هراسان
به نازی نعمتی کم فردهایی
چه علت در تقلا بس کسانی
عدالت گستری دانا به روزی
دهد روزی بشر را سینه سوزی
حکایت بشنوم گویم روایت
شنیدی پند گیری لا شکایت
هدف از آفرینش پند از ما
ذخیرت توشه راهی را به تقوا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چرخه خشونت همواره به باز تولید خشونت در اشکال مختلف مشغول است. خشونت از خشونت ذهنی و تنفر درونی نسبت به کسی یا چیزی شروع می شود و در ادامه به خشونت کلامی و ناسزا گویی و تمسخر و تهدید و متلک می رسد.
اگر خشونت در این مرحله متوقف نشود فرد یا گروه به بدترین و آخرین مرحله خشونت که خشونت فیزیکی است روی می آورد. از وقتی رسانه ها و شبکه های اجتماعی مجازی گسترش پیدا کردند فرصتی شد تا خشونتهای مختلفی که در سرتاسر جهان از دورترین روستاها تا مراکز شهرها در جریان است توسط شهروند عکاسان و شهروند خبرنگاران اطلاع رسانی شده و افکار عمومی را نسبت به آنها حساس کنند.
همزمان در روزی که عدهای از معلمان برای اعتراض نسبت به شرایط نابسامان و حقوق اولیه خویش در تهران دست به تجمع مسالمت آمیز زده و مورد خشونت واقع می شوند خبر میرسد معلم پرورشی در آبادان گیسوی دختر ۱۲ ساله ای را به جرم بیرون بودن از مقنعه قیچی می کند.
آنکه با قدرت اندک خویش موی دختری را می چیند و آموزش و پرورش منطقه پاسخی می دهد به افکار عمومی که دخترک چندبار تذکر گرفته بود و فقط دوسانت از موهایش کوتاه شده بود مقصرتر است از سیستم خشنی که معلمان را در تجمع مدنیشان مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار می دهد .
چرا که وظیفه معلم اساسا وظیفه ای اخلاقی است. از هر سو و هر مکتب فلسفی که به حرفه معلمی بنگریم معلم به دلیل آنکه در تربیت به مثابه امری اخلاقی درگیر است باید خود اسوه اخلاق باشد. نمیتوان رفتار پلیس را که در گوشهای از این مملکت دختری را به جرم بدحجابی مورد ضرب و شتم قرار داده یا به معلمان یورش برده است با معلمی که در گوشهای از آبادان دانشآموزی را تحقیر و مورد توهین قرار دهد یکی دانست.
جوابیه آموزش و پرورش منطقه مربوطه عمق فاجعه را بیشتر نشان می دهد آنجا که در بیانیه صادره می گوید: بستری شدن دانشآموز از اساس کذب است. اینکه دانش آموز چه تبعات روانی و احساسی را از امروز تا آخر عمر بابت این رفتار معلم به اصطلاح پرورشی با خود حمل خواهد کرد چیزی مهمتر از حملات آسم عصبی است.
خشونت آن پلیسی که تجمع معلمان را به هم می زند از خشونت رفتاری آن معلم در مدرسه آغاز می شود و به سطح جامعه تعمیم می یابد. هر کدام از ما خاطرات گوناگونی از خشونت کلامی تا فیزیکی برخی معلمان به خاطر داریم. خشونت هایی که گاه زندگی ما را برای همیشه تحت تاثیر خود قرارداده است. از این رو برخورد با چنین معلمی قطعا اولویت بیشتری نسبت به برخورد با پلیس خشونت طلب دارد چرا که کار پلیس ذاتا از نوع قهری و کار معلم از اساس بر پایه مهری والدانه استوار است.
بهتر است قفل های زنجیر خشونت که هر روز ما را بیشتر به قهقرا می برد جایی قطع شود و چه جایی بهتر از مدرسه برای آغاز صلحآموزی.
پرفروش ترین کتاب ها یا از شکل و نوع آشپزی است و یا محتوای تعبیر خواب دارد و این یعنی اینکه بیشتر مردم زمانه ما در حال خوردن و خوابیدن هستند و البته برای آنها نظافت هم مهم است از پول شویی تا مرده شوریی اما چه خوب می شد اگر نظافت و طهارت روح از همه چیز مهم ترشود.
غریزه سلیم بهتر از عقل مریض است. بعضی ها را یک بار صدا بزنید می آیند و جمع می شوند تا که خود را نجات دهند اما عده ای دیگر را اگر 950 سال بزرگوارانه پشت سرهم نوحوارانه صدا بزنید جز اندکی نمی آیند.
آسان نیست گفتن این که عده ای از نان فراری هستند که چاق نشوند و گروهی دنبال نان هستند تا از گرسنگی نمیرند و بعضی هم نان می خورند قدرت بگیرند که عبادت خدا کنند.
فلسفه روزه استسلام ،استشعار و استصلاح برای استکمال است. روزه، شرف بخش است.روزه،حس دگر دوستی را زنده می کند.
روزه، داروی تلخ است برای عده ای و برای بعضی دیگر یک داروی شیرین است و مردم در ماه رمضان دو دسته می شوند و دو حالت دارند و دو عاقبت و نتیجه خواهند داشت ؛ گروه اول: مردم شادمان ، دومین گروه: مردم غمگین و دوحالت اینکه: یا ماه رمضان را هضم می کنند یا اینکه ماه رمضان را هضم و جذب نمی کند، و عاقبت آنها هم این است که :یا سود می برند یا نمی برند.
آنها که خوشحال هستند دلایل مختلفی برای خود دارند اما اجمالاً باید گفت به این خاطر است که :
اولاً : ثواب و پاداش روزه داری ها و لحظه های ماه رمضان را درک می کنند.
ثانیاً: شر مزاحم ها کم شده است و برای رفیع تر شدن درجات بهانه ها گرفته می شود پس انجام اعمال خیر راحت تر شده است.
ثالثاً: در ماه های گذشته، خود را برای این ماه آماده کرده بودند و روزه برای آنها بیگانه نیست و چون مشتاقانه در انتظار آن بودند پس این ماه برای آنها سنگین نیست و ماه رمضان را همچون داروی شیرین هضم و جذب می کند.
آنها که ناراحت هستند و روز و ساعت و ثانیه شمار می شوند هم دلایل مختلفی دارند که:
اولاً شاید : بیمار هستند که امیدواریم خدا در این ماه عزیزآنها را شفا عنایت فرماید .
ثانیاً این که شاید : به پر خوردن و خوابیدن عادت کردند ودر ماه های دیگر سال در طاعت ها کوشا نبودند و حق الله را رعایت نکردند و همین باعث می شود که از ماه رمضان لذت نبرند و هضم و جذبی معنوی نداشته باشند.
ثالثاً شاید: از این شافع و مشفع غافل و بی خبر هستند لذا باید آنها را متنبه و متذکر نمود تا خوش عاقبت شوند و ضرری نکنند.
شادمانی کودکان از بزرگسالان برای دریافت داروی ماه رمضان بیشتر است و این به دلیل فطرت پاک آنهاست پس به عقل کوچک کودکان نگاه نکنیم بلکه به فطرت پاک آنها نگاهی بیندازیم.
غیر از خوردنی ها و خوابیدن، دو پاداش دیگر هم به ما داده اند:
یک: ازدواج و لذت های آن و دو: محبت به فرزندان و هستند کسانی که خوشحالی و شادمانی کودکان در ماه رمضان را نادیده می گیرند و یا به آن اهمیت نمی دهند و همین باعث می شود که آن کودکان زمانی که بزرگتر شدند به روزه داری آنگونه که شایسته است توجه نکنند و حتی متنفر و دلزده و سست شوند لذا لازم است برای اینکه فرزندانمان از ماه رمضان خاطره های خوش در ذهن و دل داشته باشند به نکاتی توجه داشته باشیم و این نکات بیست گانه عبارتند از این اینکه:
1) کودکان حُسن روزه داری و قُبح عقلی عدم روزه داری را نمی فهمند اما آنها کارهای جمعی را دوست دارند پس به آنها گفته شود که روزه گرفتن یک کار جمعی است و اول اینکه: آنها را قانع کنید و دوم اینکه: به آنها بگویید که از شما تقلید کنند.
2) برای کودکان لازم نیست اهمیت و فواید روزه داری حتماً گفته شود و همین کافی است که بدانند :«روزه داری قناعت به کم در مصرف آب و غذا است» و به آنها گفته شود که این افتخار بزرگی برای آنها است اگر پایبند باشند.
3) پدر و مادر از خاطرات کودکی خود و اولین روزه داری ها در آن دوران که تجربه اش کردند برای کودکان خود بگویند و از فرزندان نیز بخواهند اولین روزه را در ذهن و خاطرات خود ثبت کنند.
4) جدول برنامه روزانه فرزندان در ماه رمضان با دیگر ماه های سال متفاوت باشد مثلاٌ اگر کارهای که باعث از بین رفتن انرژی آنها می شود، کاسته شود و به آنها نیز دلیلش گفته شود و برای آنها اهداف قابل دستیابی سریع تعیین شود.
5) گفتار و رفتار و تعامل با کودکان در ماه رمضان عاطفی تر از ماه های دیگر سال باشد واگر آن کودک دختر بود عاطفی تر از پسر و این به خاطر عوالم درونی و ذهنی آنهاست.
6) فرزندان خود را در انتخاب نوع سحری و افطاری و حتی محل خوردن آن مشارکت دهید و از آنها نظر خواهی کنید واگر تصمیم غلطی گرفتنند کودکانه وار به آرامی آنها را توجیه کنید که انتخابشان مناسب نیست تا به انتخاب مشترک برسید.
7) به کمیت و کیفیت افطاری و سحری های فرزندان و غذاهای فرعی توجه ویژه شود و با اصل تجاهل و تغافل و نادیده گرفتن میان وعدها در طول روز ازآنها مراقبت کنید.
8) ارزش های اخلاقی همچون وفای به عهد و ایثار و راز داری و راستگویی و امانت داری و حفظ زبان از خطاها با لحن خوب و محبت آمیز به کودکان در ماه رمضان آموزش داده شود.
9) نماز و قرآن که مکمل روزه داری هستند و مسجد رفتن را به آنها آموزش دهید و با دست مثال ها ذهن او را بلند کنید و از جای به جای دیگر ببرید.
10) برای کودکان خواب و حتی نفس کشیدن در طول روز جزیی از روزه آنها محاسبه شود و آنها نیز تفهیم شوند که هم عبادت است و هم روزه داری و هم یک نوع بازی که خدا آن را دوست دارد.
11) کودکان تشویق به مشارکت در کارهای خیر خواهانه در ماه رمضان شوند و از آنها خواسته شود که به فقرا و نیازمندان کمک کنند حتی اگر هم شده با پخش یک جعبه کوچک خرما و دادن لیوان شربت و چای در مسجد محله و یا برداشتن یک تکه کاغذ از روی زمین و نظافت.
12) مسابقه و پاداش و دوری از تنبیه یک روش بسیار خوب برای انگیزه سازی است و دفترچه ای با عنوان «کارهای خوب من در ماه رمضان» برای آنها تهیه شود.
13) داستانهای کودکی بزرگان را برای آنها نقل کنید تا الگو بگیرند و از صبر و تحمل سختی ها در زندگی بگویید.
14) با کودکان خود در مورد سختی ها و تشنگی ها و گرسنگی های روزه داری خود صحبت نکنید و خود نیز بیاموزید که صبر بر طاعت ها بهتر از صبر بر عذاب ها است.
15) یک ساعت زنگ دار و سجاده و قرآن مخصوص جیبی برای فرزندان تهیه شود تا خودشان برای سحری و نماز و قرآن خواندن بیدار شوند و به آن عادت کنند.
16) به سوال های کودکان درباره ماه رمضان و نماز و دین با حوصله پاسخ دهید و یا اینکه آنها را به شخصی قابل اعتماد بسپارید تا به صورت گروهی یا فردی به سوال هایشان پاسخ داده شود.
17) در این ماه به فرزندان خود خوش نیتی و یتیم نوازی واحترام به همسایگان و کاشت نهال را آموزش دهید.
18) اگر کودک شما در ماه های قبل ماه رمضان خطاهای داشته است در این ماه مخصوصاً در شبهای قدر از خطاهای او بگذرید و به او بگویید که برای شما دعا کند تا خدا از خطاها و تقصیر شما چشم پوشی کند.
19) به کودک خود بگویید که قبل از وضو و قبل از قرآن خواندن و قبل از خواب مسواک زدن را فراموش نکند تا پاداش بیشتری دریافت کند.
20) در روز عید فطر با آنچه که کودکان دوست دارند و با هدیه ای ویژه از آنها قدردانی شود حتی اگر هم کم کاری کرده باشند.
و اما نکته مهم دیگر این است که: در ماه رمضان پلیس حکومت الله، شیاطین جنی را به زنجیرمی کشد اما شیاطین انسانی آزاد و راست راست راه می روند و همه جا هستند پس مراقب باشیم تا از راه های مخفی ضربه نخوریم.
خلاصه اینکه:
راه نزدیک و راه رسیدن به او نزدیک تر از همیشه شد. از امروز به فکر هزینه های آسایشگاه خود باشیم.فرزندانی که بیاموزند در برابر خدا نافرمان باشند بلای جان هستند و قطعاً در برابر پدر و مادر خویش جسور می شوند و سخن آنها را نشنیده می گیرند. آن که مافوق است را اگر اطاعت کنیم آن ما دون است ما را اطاعت می کند.
در ماه مبارک ، روزی پسر بچه ای این چنین گفت: پدر من ستاره ای در آسمان سینما و تلوزیون نیست ولی چراغ خانه ماست و او نور است.پدر من بهترین پدر دنیاست.پدر من زیباترین و خوشتیپ ترین مرد دنیاست.مهربانترین پدر دنیاست.با او احساس امنیت دارم.باهوش تر از او تا به حال خدا خلق نکرده و نمی کند.همیشه خندان است.بخشنده است و از او بهتر نیست...اما پدر من دروغ گو است!
پدرمن بیکار است اما همیشه می گوید سرکارم، او دروغ می گوید وقتی که به ما می گوید پول کافی تا آخر ماه داریم.او دروغ می گوید وقتی که می گوید خسته نیستم.سر سفره می گوید من سیر هستم اما گرسنه است دروغ می گوید و غذای او همیشه طعم گرسنگی دارد، وقتی می گوید هیچ مشکلی و غمی ندارم دروغ می گوید.
آری ؛ پدرم بخاطر من دروغ می گوید! پدر من به خاطر اینکه آب در دلم تکان نخورد دروغ می گوید.مادرم هم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از دانشجو معلمان استان یزد با ارسال نامه ای برای صدای معلم خواهان توجه رئیس دانشگاه فرهنگیان نسبت به مطالبات خود گردیدند .
مدارک و مستندات نزد صدای معلم محفوظ است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای پاسخ گویی مسئولان اعلام می کند .
ساعت 6 صبح خواستم وارد سایت شوم ، متأسفانه ممکن نشد . یقین در اقصی نقاط کشور خوانندگان با این پیام برخورد کرده اند:
Database connection error (2): Could not connect to MySQL.Database connection error (2): Could not connect to MySQL.
یعنی بر اساس حمله سایبری به سایت امکان ورود و دسترسی به اطلاعات سایت وجود ندارد.آدمی هر چه باشد کلافه می شود. پرسشی از تعجب مطرح و یا به تعقیب مسأله می پردازد.
از چند روز مانده به روز و هفته معلم ، شرایط چنین است . حال قصد سیاسی است یا رقابتی و یا ..... بماند . قصد نومیدی مدیر سایت از ادامه فعالیت است یا دلسردی و متفرق شدن خوانندگان ؟
نیت هر چه هست امروز به زنجیر شدن اندیشه و حضور بیشتر من و شما نیاز هست. باید با حضور مؤثر خود رشته های این زنجیر را قوّت بخشیم. البته این زنجیر اسارت نیست بلکه تحکم خردورزی است. روی سخن من با شمای خواننده است .لذا بیایید واقعیت را آن چنان که هست قبول کنیم نه آن چنان که دوست داریم یا میل مان می خواهد یا برای ما باب میل است. ( دقت کنید واژه برخی از خوانندگان در کل این متن مورد نظرم هست . )
به این مهم بیندیشیم که اگر این تنها نعمت " ما " گردیدن از دست مان برود ما معلمان تنها بی هیچ یار و یاوری باید چگونه همدل شویم ؟ من ، تو ،او ،شما ضمایری هستند که در این سایت تبدیل به " ما " می شود یعنی شکل گیری ما. هویت ما دیگر همان هویت من نیست که گاه اصرار یا لجاجت برای حتمیّت آن داریم. هر چند اعضای این جمع یکدیگر را نمی شناسند اما برای بقای یکدیگر تلاش کردن و از خود گذشتن معنای ما گردیدن است. برای افکار یکدیگر حرمت گذاشتن. ما یعنی تحمل آرای همدیگر. یعنی دوستانه چون آئینه نقد کردن . نقد دوستانه تعریف و تمجید صِرف نیست ، ملایم است ، خیرخواهانه است . جهت دهنده است. هدفمند و منطقی است. عقل قادر به انکار یا کِتمان آن نیست. با شنیدن آن در لاک خود فرو نمی روی . گارد نمی گیری . چون به صمیمیت گوینده و گفته هایش ایمان و اِشراف داری.
می خواهم واقعیت را آنچنان که هست بنویسم لذا فقط قدری بیندیشید.
برخی از ما خوانندگان با امرونهی خویش تلاش برای هدایت سایت داریم .
برخی از ما خوانندگان تصور می کنیم رسالت این سایت فقط اطلاع رسانی مشکلات مادی یا شخصی ماست. لذا وقتی متونی برای ترویج آگاهی یا مرور دانسته هایمان ارائه می گردد با ناسازگاری خودمان از واقعیت حقیقی سایت ، شروع به خرده گیری می نمائیم. یا تعداد خوانندگان فوق العاده کم است یا اصلا در تکمیل مطلب ، همفکری و همکاری نیست. اما بدون رودربایستی ، مطالب مربوط به حقوق و پاداش را بیش از 19 هزار نفر می خوانند و بیش از 800 نفر نظر می گذارند! (مثال : پاداش بازنشستگان سال 96 کی پرداخت می شود ؟ نامه ای از آقای مهدی ازهمدان در 13 اردیبهشت 97 که فقط از مدیر سایت زمان پرداخت پاداش پایان خدمت همکاران را سئوال نموده اند و هیچ نوع اطلاعات حتمی ارائه نکرده اند.)
آری !
برای مطالعه یا عملکرد خود اختیار و آزادی دارید . اما تعارف را کنار بگذاریم و به واقعیت آن طور که هست نگاه کنیم. نتیجه کار برآیندی از انتظار یا باور ماست. اگر آمار مطالعه نوشته های گوناگون بیانگر این سوگیری خواسته یا ناخواسته است پس یقین داشته باشیم که انتظار غالب خوانندگان این است. ارزش ها را ما معلمان می توانیم به وجود آوریم یا تقویت و تضعیف کنیم . جهت و سوگیری ما تبلور ارزشهای ماست. هر یک از شما می توانید با مراجعه به چندین نوشته حال و ماضی ، به این نکته برسید البته اگر همچنان در تعقیب تعصب باور خود نباشید. غنای فرهنگ در سایه تلاش من معلم در این جامعه رنگ می گیرد ، رشد می کند و می زاید.
وقتی مایی به وجود می آید پیوندی مابین اعضای آن ایجاد می شود که نحوه کنش و واکنش آنها ماهیت و هویت آن ما را تشکیل می دهد. من و شما یک مای مجازی هستیم چون یکدیگر را در حد یک اسم واقعی یا مستعار می شناسیم .برای تحقق این پیوند ، زمان و انرژی که هر دو با ارزش هستند مصروف می شود. گاه نظرات شما در ساعات اولیه بامداد درج می گردد و این یعنی احتمال اعتراض اعضای خانواده برای این مزاحمت شما به جمعی که در خواب شبانه اند . بالاخره شرایط یا زمان مطالعه شما شاید خوشایند اعضای خانواده خصوصا همسر نباشد چون این هم نوعی عادت یا اعتیاد است منتهی از نوع مثبت . دقت کنید مثبت برای ما ، نه نزدیکانمان .
دو ماهی کوچک قرمز عید من هنوز هستند وقتی به آنها غذای مخصوص می ریزم با خیز سریع به بالای تُنگ برای خوردن می آیند. بر اساس تجربه، ما ساعاتی که مطالب جدید در سایت گذاشته می شود را می دانیم . ما هم چنین وضعیتی داریم ؛ درج مطلب تازه و خیز ما به سوی آن . باب میل اکثریت بود در کمتر از یک ساعت 50 – 60 نفر خوانده اند و اگر نبود بعد 48 ساعت 30 نفر به سختی مطالعه کرده اند. متن با برانگیختن هیجانات و احساسات مان ، ما را به نوشتن نظرات مان نیز تحریک می کند. که این نظرات گاه موافقان یا مخالفانی دارد. آزادی من و شما در ابراز نظر تا حدی که شئونات اخلاقی اجازه درج آنها را می دهد نوعی خالی کردن هیجان و یا سموم ناشی از خشم و نفرت ماست. سبک و راحت می شویم .
حال مسأله اصلی این است :
ما چرا همه چیز را مطابق باب میل خود می پسندیم؟ یا می خواهیم که چنین و چنان باشد؟ چرا از این دایره نامطمئن قدم بیرون نمی گذاریم تا تعهدمان به "ما " غنا یابد؟
چند تن از شما احساس مسئولیت کرده و پیگیر علت قطعی سایت شدید یا چند تن از شما با درج خبر حملات سایبری به سِرور سایت صدای معلم آن را مطالعه و ابراز همدلی نمودید؟ آیا کنترل کردید که خط اینترنت کلا قطع است یا فقط صدای معلم ؟ یا با پشتیبانی همراه اول تماس گرفتید؟ اصلا آمار قطعی در چند شهر و استان کشور است می دانید؟ قطعی سراسری است یا محدود؟
این همه از ماهیت "ما"ست.
عده ای محدود همه مشکلات فنی و تعاملی را برای تأمین خوراک مطالعاتی ما به تنهایی تحمل می کنند و با عدم طرح آنها به من و شما امنیت و آرامش حضور در سایت را برای ما بیمه می کنند لذا ما نمی توانیم به این سلسله تلاش شبانه روزی بی تفاوت یا بی اعتنا باشیم. اینجا حریم صنفی من و شماست. من و شما هم در دوام و بقای این حریم باید سهمی برعهده داشته باشیم. این از خاصیت هم سفره بودن است. حداقل اگر حمایت مادی از دستمان برنمی آید با حمایت معنوی و همدلی خود در همواری مسیر بکوشیم. مثلا اگر همکارانی رشته تخصصی شان نرم افزار کامپیوتر است آستین بالا بزنند و اگر راه حلی می دانند بگذارند در سفره اخلاص. ما چرا همه چیز را مطابق باب میل خود می پسندیم؟ یا می خواهیم که چنین و چنان باشد؟ چرا از این دایره نامطمئن قدم بیرون نمی گذاریم تا تعهدمان به "ما " غنا یابد؟
ما برای تقویت و تثبیت همدلی خود به یاری یکدیگر نیازمندیم. سایت شاید خصوصی باشد اما دور سفره نشستگان سایت جمعیتی بیش از یک میلیون نفرند. رونق و خیر و برکت این سفره به حرمت ماه رمضان به تکاپوی من و شما نیازمند است. قدری احساس مسئولیت ، از منیّت خویش بیرون جهیدن و به اثرگذاری مفید خود اندیشیدن.
یادمان نرود محتوا و تعداد نعمات سفره همدلی معلمان را خودشان در این سایت انتخاب می کنند. انتظار مطالب ارزشمند به حرکات ارجمند نیازمند است. خود را باور کنیم و توانمندی های یکدیگر را کنار هم بگذاریم تا در این خانه امن بیشتر از این صفا و یکرنگی و خلوص و صمیمیت حاکم گردد. برای رسیدن به سر منزل مقصود اول باید اعضای این " ما " یکدیگر را تحمل و باور کنند و در حد توان ، سرمایه معنوی و فکری خود را بر سفره همدلی فرهنگیان بگذارند. بیائید اول خود ما در افزایش منزلت و شأن شغلی خود بکوشیم بعد از دیگران انتظار داشته باشیم .
به قول حافظ :
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
و آن چه خود داشت ز بیگانه تمنّا می کرد
و به این مهم بیندیشیم که اگر این تنها نعمت " ما " گردیدن از دست مان برود ما معلمان تنها بی هیچ یار و یاوری باید چگونه همدل شویم ؟
با تشکر از تلاش کوشاوران بی ادعا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جامعه شناسان برای واژه ی «فرهنگ» حدود پانصد معنا ذکر کرده اند که ما هیچ موضوعی را نداریم که چنین گسترده بوده و نتوان به سادگی آن را بیان نمود .
متعاقب آن کار فرهنگی نیز دارای چنین سختی و ظرایفی است و در مقام عمل با دشوراریهای مختلفی روبه رو می شویم که اگر با تدبیر و شناخت کامل از آن و قشر مخاطب ؛ وارد عمل نگردد ممکن است کارما تأثیر مثبت نگذاشته بلکه به شکل منفی ظاهر و کار به کار ضد فرهنگی تبدیل گردد ؛ خصوصاً در بلند مدت .
در زبان فارسی ، استاد دهخدا ، واژه فرهنگ را به بیان زیر بیان می دارد :
علم ، فضل ، دانش ، عقل ، ادب ، تعليم و تربيت و آموزش و پرورش به معني شاخه درختي است كه آن را بخوابانند و بر آن خاك بريزند تا ريشه بدهد و سپس به جاي ديگر نهال كنند .
در شاهنامه فردوسی نیز فرهنگ با معانی متفاوت و به معنی دانش علم ، نیکمَردی و مترادف با خصایل اخلاقی به کار رفته است. ( به نقل از دکتر محمود روحالامینی از کتاب مبانی انسانشناسی)
در تعریف فرهنگ به شکل کلی و قابل بیان می توان تعاریف زیر را ارائه نمود :
1- فرهنگ دربرگیرنده ی اعتقادات، ارزشها ، اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه ، و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین ، تعریف می شود.
2- در تعریف دیگر آداب و رسوم شالوده اصلی فرهنگ تلقی می شود و صرفاً ظواهر رفتارها ، بدون در نظر گرفتن پایه های اعتقادی آن ، به عنوان فرهنگ یک جامعه معرفی می گردد.
3- و در پاره ای دیگر از تعاریف ، فرهنگ به عنوان «عاملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد» شناخته می شود .
شاید بتوان قديمي ترين تعريف فرهنگ را در قرن نوزدهم سال 1871 در كتاب "فرهنگ ابتدايي" توسط آقای " ادوارد بارنت تيلر" چنين آورده است :
«فرهنگ كلّيّت در هم تافته اي است شامل دانش ، دين ، هنر ، قانون ، اخلاقيّات ، آداب و رسوم و هر گونه توانايي و عادتي كه آدمي همچون عضوي از جامعه به دست مي آورد.» (آشوري، 1357،ص39)
وي بعدها درباره منظور خود از فرهنگ مي گويد:
« مراد من از فرهنگ ، به عنوان يك مفهوم تشريحي ، همه ساختمانهاي ذهني يا تصوّراتي است كه فرد پس از زاده شدن مي آموزد يا مي آفريند.
در زبان فرانسه قرون وسطی ، واژه ( cultore) به معنای « پرستش مذهبی » بود و واژه couture یا coture را به معنی « مزرعه شخمزده و بذر پاشیده » بکار میبرند . فعل cuturer و همچنین couture به معنی « عمل کاشتن زمین » به کار گرفته میشود . در قرن هفدهم است که کلمهcoltore به معنای « کارروی زمین می آید » و در قرن هیجدهم نویسندگان استفاده از culture را به طور عام برای نشا دادن « تربیت روح »آغاز میکنند .
در زبان فرانسه واژه « فرهنگ » به معنای پیشرفت فکری یک شخص یا به عبارت بهتر « کار لازم برای این پیشرفت » به کار گرفته میشده است .
در زبان انگلیسی مفهوم « فرهنگ » تحولا ت دیگری به خود میبیند :
بی. تایلور درکتب خود بنام فرهنگهای ابتدای « primitive cuttvre »که در سال ۱۸۷۱ منتشر شد ، برای اولین بار واژه فرهنگ را در انگلستان مطرح کرده ـ گرچه خود او وامدار کسان دیگری بود ، اما به طور رسمی به او استناد میکنند .
تایلور « فرهنگ cutture » را مترادف با « تمدنcivilaaization » به کار گرفت . وی در ابتدای کتاب خود تعریفی از فرهنگ ارائه میکند که پس از او بارها نقل شده است :
« فرهنگ یا تمدن به مفهوم قوم نگاری عام خود ، مجموعه پیچیدهای است مشتمل بر معارف ، معتقدات ، هنر ، حقوق ، اخلاق ، رسوم و تمامی تواناییها و عاداتی که بیشتر به عنوان عضوی از جامعه اخذ می نماید ».
در کشور کانادا :
گی روشه ؛ استاد دانشگاه مونترال کانادا با استفاده از تعریف تایلور و محققان دیگر فرهنگ را این گونه تعریف میکند.
« فرهنگ مجموعه به هم پیوستهای از شیوههای تفکر احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است و توسط تعداد زیادی از افرادی فراگرفته میشود و بین آنها مشترک است و دو شیوه عینی و نمادین به کار گرفته میشود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز مبدل سازد » .
با توجه به تعاریفی که در بالا آمده که بخش کوچکی از تعاریف اندیشمندان این حوزه است می توان نوعی طبقهبندی را بر مبنای نوع تعریف و عناصر مندرج در هر تعریف و تکیهگاههای هر تعریف به عمل میآورد و بیان میکند که واژه فرهنگ را میتوان از زوایای مختلف نگاه کرد که عبارتند از :
تعریف های تاریخی : که تکیه برروی میراث فرهنگی و وراثت اجتماعی در فرهنگ دارند.
تعریفهای تشریحی: که برروی قاعده یا راه و روش تکیه داردو فرهنگ یک جامعه را راه و رسم زندگی اعضای آن میداند.
تعریف های روان شناختی: در این گروه یا تاکید بر فرهنگ به عنوان وسیله « ساز واری » و حل مسائل است و یا تاکید بر فرهنگ به عنوان « آموختگی » صورت اجتماعی است. و تجسم آموزشهای یک گروه اجتماعی در طول نسلها و یا تاکید برعادات است .
تعریف های ساختاری : که برالگوسازی یا سازمان فرهنگ متکی است.
تعریف های تکوینی : که فرهنگ را متکی بریک فرآورده یا ساخته یا تصورات یا نهادها میداند.
اداره فرهنگ یا اداره آموزش و پرورش :
تا همین اواخر کلمه « فرهنگ » به معنی « علم و دانش » به کار میرفت و اطلاق نام « اداره فرهنگ » به آموزش و پرورش فعلی با توجه به همین مفهوم و معنی بود ، به علاوه کلمه فرهنگ با مفهوم روشنفکری و طبقاتی مترادف کلمات « مبادی آداب » ، « باریک اندیش » ، « با سواد» ، « اهل مطالعه » ، « خوش مشرب » ، « آشنا با آداب و رسوم خاص » و «مؤدب و دارای خصایص اخلاقی » نیز به کار میرود و معمول چنین استنباط میشود که کسی را میتوان « بافرهنگ » نامید که با رفتار مؤدبانهاش برای خود شخصیت و موقعیتی احراز کند ، تمامی این مفاهیم در مفهوم جامعهشناسی آن جزیی از « فرهنگ » است نه خود فرهنگ .
خرده فرهنگ :
فرهنگهای قومی , قبیلهای , ناحیهای , گروههای زبانی یا اقلیت های مذهبی و نیز فرهنگهای ویژه و فرعی گروههای شغلی , طبقات , قشرهای موجود در یک کشور را خرده فرهنگ تشکیل گردیده که البته هر کدام در عین داشتن ویژگیهای خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند.
ایران نیز با توجه به داشتن اقوام و زبان های مختلف دارای فرهنگ های مختلف و مخصوص قوم خود است که زیر فرهنگ بزرگ هم زیستی در کشور سترگ ایران زمین در کنار هم زندگی می کنند .
توجه به خرده فرهنگهای یک کشور اعم از فرهنگهای قبیلهای , مذهبی و طبقهای در جامعه شناسی از اهمیت ویژهای برخوردار است و در حقیقت یکی از راههای شناخت فرهنگ یک کشور آشنایی دقیق با خرده فرهنگ ها یا فرهنگ های فرعی آن کشور است زیرا درست است که آگاهی از تاریخ یک قوم و حوادثی که در طول قرون و اعصار بر آن قوم گذشته است لازمه و شرط عمدهای برای شناخت فرهنگ آن جامعه است ولی تاریخ تنها کلیات و حوادث عمده را در ارتباط با شناخت فرهنگ بازگو مینماید در حالی که تحقیق در خرده فرهنگ های یک ملت این امکان را بوجود میآورد که بتوانیم به عمق و کنه خلقیات و روحیات آن ملت پی برده , کارکردهای آداب و رسوم و سنتها را درک نموده و عناصر فرهنگ جامعه را نه از بالا بلکه از پائین و بصورت "میکرو" باز شناخته و تعریف کنیم.
دلايل اختلاف ديدگاه فرهنگ شناسان و انسان شناسان درباره فرهنگ عبارتست از ؛
" ديدگاه هاي خاص ايشان درباره ويژگيهاي انسان " و" محدود شدن تعاريف ايشان به عناصر فرهنگي تشخيص داده شده ".
براي تعريف فرهنگ بايد سه نسبت زماني گذشته ، حال و آينده در نظر گرفته شود. شايد اين تعريف كه ميگويد: « فرهنگ عبارت است از مجموعه اي به هم تافته از ميراث مادي و غيرمادي هر جامعه كه به صورت اكتسابي از نسلي به نسل بعد منتقل مي شود و توسّط نسل حاضر تعديل و كامل شده ، به نسل آتي واگذار مي گردد »، به عنوان يك تعريف عام پذيرفته شود. اين تعريف عام همراه با عناصري كه تشكيل دهنده فرهنگ هر جامعه است ، به عنوان تعريف فرهنگ آن جامعه بيان مي شود و همراه با عناصري كه شايسته نوع انسان و لازمه حركت تكاملي او بدون توقّف و سقوط است ، به عنوان تعريف « فرهنگ جهاني بشر » قابل قبول خواهد بود.
فرهنگ در کلام بنیانگذار انقلاب اسلامی :
درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است . می دانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگان ها و مقامات آن رژیم در صراط مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و بر استقلال و آزادی ملت از قیود شیطان عقیده داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملت نیز به تعبیت از اسلام و خواسته های ارزنده آن پایبند باشند دیری نخواهد کشید که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف کشاند و نسل آتیه را آن چنان کند که انحراف بصورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و کشور آن آورد که در طول ستم شاهی و خصوصاً پنجاه سال سیاه بر سر کشور آمد. سخنرانی امام خمینی در تاریخ 21 / 11 / 1361
فرهنگ در کلام رهبری :
بنده اصرار دارم كه در محافل تصميم گيري نظام جمهوري اسلامي ، يك مقوله مورد توجه قراربگيرد و آن مقوله فرهنگ است. …. به نظر ما مقوله فرهنگ از نظر تأثيرش در آينده يك ملت و يك كشور ، با هيچ چيز ديگري قابل مقايسه نيست. اهميت مقوله فرهنگ از اينجاست. لذا هر آنچه كه موجب دغدغه انسان نسبت به آينده كشور و اهداف و آرمان هاي آن مي شود ، همين ها موجب دغدغه در مسايل فرهنگي هم ميشود. بيانات در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي 19 / 9 / 1379
اینان گوشه از بیانات این بزرگمردان در باب مسأله فرهنگ است ، اما اگر بخواهیم اهمیت فرهنگ را در بیان رهبری معظم در یک جمله بیان نمود ، ایشان فرمودند :
فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را در راهش فدا کنم . ۱۳۷۸/۹/۲۳
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ما دارای دستگاه های متولی و فعال در امر فرهنگی داریم که هریک بر اساس اختیارات ، وظایف ذاتی و قشر مخاطبین خود با نامی آشنا در کشور درحال فعالیت می باشند ، دستگاه های همچون :
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، صدا و سیما ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری ، حوزه هنری ، سازمان اوقاف و امور خیریه ، سازمان تبلیغات اسلامی ، کانون های فرهنگی مساجد و ...
و دستگاه هایی با دیگر حوزه فعالیت و مرتبط با امر فرهنگ نیز در این بخش دخیل می باشند همچون :
وزارت آموزش و پرورش ، حوزه های علمیه ، دانشگاه ها ، سپاه و بسیج ، برخی ثمن ها و ...
می توان گفت که عموم دستگاه های فوق در امر تخصصی خود زیر نظر و تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول به خدمت می باشند .
یکی از دستگاه های فعال امر فرهنگ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به معرفی آن و نقش این سازمان در فرهنگ جامعه می پردازیم .
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، یک شرکت کاملاْ دولتی ناسودبر فرهنگی و هنری است که برای پُر کردن خلاء آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان ، در دیماه ۱۳۴۴ فعالیت خود را در ایران آغاز نمود . این سازمان پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ، بهعنوان شرکت دولتی و وابسته به وزارت آموزش و پرورش ایران به فعالیت خود ادامه میدهد.
کانون به عنوان یک شرکت دولتی دارای یک اساسنامه می باشد که در تاریخ 31/ 2 / 1359 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سه فصل و 21 ماده رسیده است .
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارای وسیعترین شبکه کتابخانههای کودک و نوجوان و از مهمترین و معتبرترین تولیدکنندگان و ناشران کتابهای این دو گروه سنی در ایران و تهیهکننده مهم فیلمها و سایر فرآوردههای فرهنگی برای کودکان و نوجوانان است.
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان از طريق بيش از 1000 مركز فرهنگي ثابت ، سيار شهري ، سيار روستائي و پستي در سراسر ايران و با ارايه فعاليتهاي فرهنگي، هنري ، ادبی ، علمی و مذهبی با مخاطبين كودك و نوجوان خود ارتباطي چهره به چهره و نزديك برقرار مي كند .
1- مراکز ثابت :
به مراکزی گفته می شود که با داشتن ساختمان متناسب با معماری مناسب برای ارایه خدمات فرهنگی به کودکان و نوجوانان ، دختر و پسر شهری می پردازد و عموم این ساختمان ها در جوار پارک شهرها می باشد .
2- مراکز سیار :
همانطو که از نام آن پیداست مراکزی هستند که ساختمانی نداشته و در یک وسیله نقلیه مستقر می باشد ، این مراکز جهت عدالت فرهنگی و استفاده کودکان و نوجوانان روستایی و مناطق کمتر توسعه یافته و فاقد امکانات متناسب این قشر راه اندازی گردیده است و مربیان زحمتکش این مراکز هم راه برنده آن وسیله نقلیه به مناطق فوق هستند و هم مربی فرهنگی که به مخاطبین خود ارایه خدمات دهند , می باشند .
3- مراکز پستی :
مراکز کوچک کانون پرورش فکری می باشند که با ارسال کتاب از طریق وسایل نقلیه یا پست کتاب به دست کودکان و نوجوانان فاقد پوشش دیگر مراکز کانون فعالیت می نمایند و عموم مربیان فرهنگی شریف این بخش کتاب را برای مدارس این کودکان ارسال و پس از مطالعه آنان دریافت و کتب جدید را ارایه می دهند .
مربيان كانون علاوه بر امانت دادن كتاب به ارائه 42 عنوان فعاليت فرهنگي ، هنري و ادبی مي پردازد.
قصه گويي ، شعر خواني ، نمايش عروسكي ، پخش فيلم ، تهيه روزنامه ديواري ، كتابخواني ، نقاشي ، سفالگري ، تكه چسباني ، گفتگو هاي آزاد و ... از آن جمله است.
مربیان سخت کوش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سه رسته اصلی : مربیان فرهنگی ، مربیان هنری و مربیان ادبی جذب و ساماندهی می گردد که لازم به ذکر است تمامی مربیان فرهنگی ؛ تمام وقت به خدمات فرهنگی به قشر کودک و نوجوان مشغول می باشند و مسئولین مراکز ثابت و سیار از این عزیزان انتخاب می گردند .
انتشار 140 عنوان كتاب با شمارگاني بيش از 3 ميليون در سال ، توليد هزاران دقيقه فيلم هاي كوتاه ، بلند ، زنده ، مستند و پويانمايي ، توليد دهها عنوان نوار موسيقي ، نمايش عروسكي ، سرگرميهاي سازنده و اسباب بازي و نرم افزار هاي آموزشي رايانه اي از آن جمله به شمار مي روند.
همچنين برگزاري جشنواره هاي " يك هفته با كانون " ( ارايه فعاليتهاي مراكز فرهنگي و هنري)، قصه گويي ، نمايش عروسكي ، كتابخوانی كودك و نوجوان ، مطبوعات كودك و نوجوان و جشنواره بين المللي پويانمايي ، طرح بزرگ کانون مدرسه ، برنامه های دوپنجره ، نمایش خلاق ، کارگاه های ادبی و نقاشی و... از ديگر فعاليتهاي كانون در طول سال است.
كانون زبان ايران نيز كه از زير مجموعه هاي كانون پرورش فکری است و با داشتن شعبه های زیادی در سراسر كشور كار آموزش زبان هاي انگليسي ، آلماني ، فرانسوي ، اسپانيايي و عربي را بر عهده دارد.
اين در حالي است كه تمامي فعاليتهاي عنوان شده از پشتوانه پژوهشي گسترده اي برخوردار است كه اين مهم در بخش پژوهش كانون صورت مي پذيرد.
در عين حال فعاليتهاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تنها به داخل ايران محدود نمي شود بلكه همكاريهاي وسيع كانون با نهادهاي بين المللي و حضور گسترده آثار اعضاء و توليدات فرهنگي و هنري در رقابتهاي هنري جهان از فعاليت هاي بين المللي كانون به شمار مي رود كه از اين راه افتخارات فراواني نصيب كودكان ، نوجوانان ، هنرمندان و نويسندگان ايراني شده است.
لازم به توضیح است که تمام فعالیت های کانون پرورش فکری و مربیان توانمند آن با محوریت کتاب و کتابخوانی صورت می پذیرد چرا که تنها دستگاه تخصصی در این امر با داشتن کتابخانه و سالن مطالعه متناسب هم برای گروه سنی کودکان و هم برای گروه سنی نوجوانان می باشد.
همچنین واحد بازرگانی کانون پرورش فکری با داشتن فروشگاه های عرضه ، نمایش و فروش محصولات خود که شامل ( کتب – اسباب بازی – لوازم و تحریر و سرگرمی های متناسب با شرایط سنی مخاطبین خود) به ارائه محصولات استاندارد و با نقوش ایرانی- اسلامی در سرتاسر کشور می پردازد .
دبیرخانه شورای نظارت بر اسباب بازی که مطابق با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به کانون واگذار گردیده نقش بسیار مهمی در امر نظارت بر ساخت ، واردات و عرضه اسباب بازی در سراسر کشور برعهده دارد تا :
اولاً جلوی قاچاق بی رویه اسباب بازی ( معمولاً اسباب بازی های ممنوعه می باشد ) گرفته گردد
و ثانیاً اسباب بازی استاندارد و مطابق با فرهنگ ایرانی – اسلامی در جامعه تولید و توزیع گشته تا خانواده ها با خاطری آسوده به تهیه اسباب بازی های کودکان خود بپردازند .
با توجه به اهميت موضوع اسباب بازي ، دست اندركاران امور فرهنگي برآن شدند تا دست يابي كودكان به اسباب بازي هاي مناسب را فراهم سازند ، اگرچه درساير كشور ها توليد شده باشد . درهمين راستا موضوع پيامدهاي فرهنگي اسباب بازي درشوراي فرهنگ عمومي مطرح شد و نخستين بار در سال 1374 پژوهشي در اين زمينه به معاونت پژوهشي وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی پيشنهاد شد و نتايج تحقيق به عنوان خبر در جلسات شوراي فرهنگ عمومي مطرح و با توجه به اهميت موضوع ، ايجاد تشكيلات نظارتي و تعيين متولي براي ساماندهي اسباب بازي كودكان در دستور كار شورا قرار گرفت و پس از ارجاع موضوع به گروه هاي علمي و مشورتي اساسنامه تشكيل شوراي نظارت بر ساخت و واردات و صادرات اسباب بازي پيشنهاد گرديد. اين اساسنامه توسط دبير خانه شوراي فرهنگ عمومي و با استفاده از نظرات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تدوين شد و در جلسات 277 و 278 مورخ 1 / 2 / 76 و 15 / 2 / 76 شوراي مذكور به تصويب رسيد. با ارجاع اين اساسنامه به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، در تاريخ 16 پ 4 / 77 به تصويب نهايي رسيد و جهت اجرا به مدير عامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ابلاغ شد.
پس از انتخاب و معرفي اعضاي شورا توسط دستگاه ها و سازمان هاي عضو ، اولين جلسه شوراي نظارت براسباب بازي در تاريخ 29 / 3 / 78 برگزارشد و دبيرخانه اين شورا رسماً آغاز به كار نمود.
شناسنامه دار کردن اسباب بازی ها از جمله اقدامات قابل تقدیر این شورا می باشد و خانواده ها برای خرید اسباب بازی و سرگرمی می توانند شماره هلوگرام الصاقی بر روی محصول را به شماره تلفن 300074010 پیامک نموده تا اصالت اسباب بازی و سرگرمی برای وی پیامک شود و با خیال راحت به خرید آن برای فرزندان خود اقدام نمایند .
با ورود فناوری اطلاعات و محصولات آن به جامعه و متعاقب آن به دنیای کودک و نوجوان ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز جهت اقناع و تهیه نیازهای مخاطبین خود وارد این عرصه گشته و به تهیه پرتال کودک ( به آدرس http://koodak24.ir) ، فلش گیم ها ، کتب الکترونیکی و لوح های فشرده از برخی خدمات فرهنگی نموده که باید بیش از پیش تقویت گردد .
اگر از نظر بودجه و نیروی سرمایه انسانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را جزء سازمان های کوچک نام برده می شود ، اما وظایف سترگ و تأثیر گذاری بسیار در قشر مهم کودک و نوجوان و در نهایت جامعه دارد .
هر آن گاهی که ما برای امر آموزش و فرهنگ سازی جامعه هزینه نموده و انرژی گذاریم جامعه ای توانمند تر ، شادابتر ، فهیم تر داشته که فاقد یا دارای حداقل های آسیب اجتماعی می باشد ، خصوصاً سرمایه گذاری بر روی نسل آتی و مسؤلین بعدی کشور از دیده خردمندان اهمیت ویژه ای دارد .
آنچه که برای یک سازمان سَم می باشد بی برنامگی و روزمرگی است ، هنگامی که وقت ، انرژی و نوآوری نیرویهای سازمان خود را دچار سرزدگی ، بی انگیزگی و کاهش وابستگی های سازمانی کنیم و قدر نیروهای دلسوز را ندانیم.
هر سازمانی برای موفقیت باید اهداف راهبردی و استراتژیک داشته و مدیران آن باید با اخذ تصمیمات و به کارگیری تاکتیک های مناسب در هر زمان , مکان و با توجه به بودجه و نیروی انسانی زمینه سوق دادن هرچه بیشتر سازمان خود به هدف های کلان تعیین شده را مهیا نمایند که آن را هم باید با توجه به شرایط زیر برای این مهم فراهم نمایند :
1- تشکیل اندیشکده یا اتاق فکر مربوط و مستقر در سازمان خود که آن هم باید از تمامی صاحبان نظر ، دقدقه مندان و دلسوزان آن حوزه ، فارغ از گرایشات سیاسی آنان بهره جست , و دریافت خروجی آن اتاق فکر جهت عملیاتی نمودن در سازمان با توجه به وظایف ذاتی دستگاه .
2- تهیه برنامه راه و اسناد بالادستی متناسب تراز انقلاب اسلامی و ایران عزیز و مکلف نمودن مدیران حال و آینده در جهت اجرای کامل آن اسناد برای تحقق اهداف از قبل پیش بینی شده .
3- وسواس در انتخاب مدیران شایسته و دارای فاکتورهایی چون سلامت نفس , آشنا و دغدغه مند بودن به کار و حوزه فعالیت سازمان و اجرای سبک مدیریت رهبری و حکومت به دل ها تا به عقل ها برای همکاری هر چه تمام سرمایه های انسانی سازمان که بالاترین سرمایه های یک سازمان بوده و نقش بسزایی در پیشبرد اهداف و یا عقبگرد آن دارند , همچنین است که مدیران باید دارای شرایط درک و ایجاد ارتباط هرچه تمام تر با قشر مخاطب سازمان خود باشند تا هر چه بهتر بتوانند نیاز های آنان را درک و در راستای مرتفع نمودن آنان و هدایت افکار آنان گام نهند .
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند چشم انداز 10 ساله کانون پرورش فکری :
سیستم آموزشی آموزش و پرورش قبل از انقلاب اسلامی کپی برداری از سیستم آموزشی دیگر کشورها بود ، بدون توجه به شرایط کشور ، مردم و دین آنان و معلمین و کارشناسان آموزشی هرآنچه می کردند دانش آموز خروجی سیستم آموزش و پرورش ، دانش آموزی طراز انقلاب و نظام و کشور نمی گردید تا اینکه با دستور رهبری معظم و کار کارشناسی فراوان از اساتید دانشگاه ، حوزه و معلمین خبره آموزش و پرورش و اختصاص چندین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نهایت سند بالادستی تنظیم گردید با نام سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که پس از چند سال اجرای کامل ؛ خروجی مذبور در دانش آموزان حاصل گردد .
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که شرکتی وابسته به آموزش و پرورش بر طبق اساسنامه خود می باشد نیز در این راستا با توجه به تجربه بیش از نیم قرن خود و با توجه به سند مذبور و دیگر اسناد بالادستی اقدام به نگارش سند چشم انداز 10 ساله خود نمود تا با اجرایی نمودن آن به هدف تعیین شده خود در حوزه فرهنگ قشر کودک و نوجوان برسد .
از آنجا که این شرکت کاملاً دولتی بوده پس می بایست سیاست های فرهنگی دولت های حاکم در زمان را پیاده نماید که این امر هنگامی مضر به حال سیستم می گردد که برای حفظ یا اخذ جایگاه مدیریت ، سازمان و زیر مجموعه آن دچار سیاست زدگی گردد و به جای پیشبرد اهداف سازمانی با تاکتیک متناسب دولت حاکم ؛ به ارایه فعالیت های خبری ، ویترینی و خوشامد صرف مدیران بالاسری بپردازند که در نتیجه کار از حالت فرآیند محور خارج گشته و خروجی دستگاه ، خروجی مد نظر نبوده و در کشور آسیب های اجتماعی زیاد و نشاط اجتماعی کم می گردد .
بنابراین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با رعایت هرچه پیشتر فاکتورهای پیشرفت و با شناخت کامل از حوزه فرهنگ و به کارگیری از نظرات صاحب منظران بومی و اقدام و کار شبانه روزی و شناخت نیازها و آسیب های نسل کودک و نوجوان امروزی که با سلایق و علایق کودک و نوجوان دیروز و گذشته متفاوت می باشد ، با بهره گیری از مربیان واقعاً توانمد و دلسوز خود در استان ها و شهرستان های کشور می تواند از حداقل امکانات ، حداکثر بهره را برده و نسل خوبی را تربیت و در آینده پدران و مادران خوبی را به جامعه تحویل نماید . ( این در پتانسیل بالقوه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موجود می باشد ) منتها لازمه این مهم حمایت , نظارت و کمک مدیر عامل محترم و معاونت فرهنگی کانون در سازمان خود و استاندار محترم و معاونت سیاسی – امنیتی – اجتماعی وی در استان ها می باشد .
سخن رهبری انقلاب با مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان :
من به شما عرض کنم که شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه می شوید ، شما که قصّه می گویید ، شما که کتاب می فرستید ، شما که کتاب می خوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان ، آن کودک را مخاطب قرار می دهید ، بدانید که الان درست روی نقطهی اصلی و اساسی حرکت میکنید . شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام می دهید . آن کسی می تواند از کار خود ، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند . خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر می کنید. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۰۲/۲۳
برای مطالعه بیشتر و شناخت کامل تر از کودک و مسائل مربوط به آن در شرع مقدس و قانون ؛ رجوع به مقاله ( روز جهانی کودک و کنوانسیون حقوق کودک ) منتشر شده در سایت های معتبر و پرتال کودک ، بخش مقالات ، پربیننده ترین مقالات رجوع یا به آدرس
( این جا ) مراجعه نمایید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید