گروه گزارش/
دوشنبه 7 تیرماه به ابتکار سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش نشستی با حضور مدیران آموزش و پرورش در سالن اجتماعات وزارتخانه برگزار گردید .
موضوع این جلسه نشست تببین سیاست ها و برنامه های سال 1398 بود .
در دو گزارش پیشین ذکر شد که رسانه ها نتوانسته اند پرسش های خود را با سرپرست وزارت آموزش و پرورش مطرح کنند .
اما به مناسبت " روز خبرنگار " نخستین نشست رسانه ها و سیدجواد حسینی برگزار گردید .
در این قسمت ، « صدای معلم » بخش پایانی سخنان سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش را به صورت مشروح منتشر می کند .
گروه استان ها و شهرستان ها/
به مناسبت روز خبرنگار ، منصور سام پور نشستی را با خبرنگاران و اصحاب رسانه روز شنبه 20 مرداد برگزار کرد .
مدیر آموزش و پرورش هریس در این نشست گفت : "در زمینه درصد قبولی دانش آموزان منطقه هریس از ۳۹ نواحی استان رتبه ۵ و در مناطق همسان رتبه اول استان را کسب نموده است .
سام پور تاکید کرد : افتخار این را دارم که یک بار هم از اتومومبیل دولتی در ساعات غیر آموزشی استفاده نکرده ام.
پیش از این مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مراسمی که در سالن اجلاس مرکز صدا و سیمای آذربایجان شرقی برگزار گردید از خبرنگاران صدا و سیما و خبرگزاری پانا تجلیل کرد . ( این جا )
« صدای معلم » در گزارش خود از این حرکت جعفر پاشایی انتقاد کرد .
پایان پیام/
کنکور امسال با اعلام نتایج اولیه و رتبه های داوطلبان شرکت کننده وارد فاز انتخاب رشته گردید.
آمار و ارقام منتشر شده از مولفه های کنکور امسال، بیش از آنکه نشان از سیستم آموزشی پویا و رشد یافته داشته باشد، بر بیمار بودن این نظام آموزشی، صحه می گذارد.
کنکور را می توان یک ابزار برای راهیابی داوطلبین به سیستم آموزشی دانشگاهی در کشور در نظر گرفت. ولی اگر بیشتر بنگریم و نیک تامل کنیم، می توان با آمار و ارقام منتشر شده، فرضیه های پژوهشی گوناگونی را برای کنکور به عنوان یک مقوله اجتماعی، فرهنگی و آموزشی قلمداد کرد و در بعد آموزشی به کنکور به عنوان یک "خودارزیاب نظام آموزشی ایران" نگریست.
به دیگر سخن: " کنکور، ارزیاب کلیت نظام آموزشی ایران است ."
در ذیل سه مقوله پنهان شده در آمار کنکور امسال را مورد بحث قرار می دهیم:
کنکور، خودارزیاب "عدالت آموزشی"
بررسی تاریخ نظام هاي آموزش و پرورش دنیا نشان می دهد که عدالت و عدالت محوري همواره یکی از دغدغه هاي مسئولان تعلیم و تربیت بوده است.
اگر نظام آموزشی را یک سیستم که داراي ورودي(اعم از دانش آموز، معلم، منابع مالی و ...) و خروجی، و فرایندي که در محیط و براي محیط فعالیت می کند در نظر بگیریم، در برقراري عدالت باید نگاهی کلان به همه این اجزاء وجود داشته باشد و بر اساس عدالت گزینش شده باشند؛ فرایندهاي برنامه درسی، مدیریت آموزشی و ارزشیابی تحصیلی عادلانه باشد و همچنین اصل رعایت عدالت در رابطه ي نظام آموزشی با محیط اجتماعی، اقتصادي و سیاسی مدنظر قرار گیرد.
راولز، فیلسوف معاصر آمریکایی دو اصل بنیادي را براي طرح جامعه مورد نظر خود پیشنهاد می کند. در عدالت مورد نظر راولز، شرایط باید به گونه اي سامان یابد که : نظام آموزشی ایران در برنامه هدایت تحصیلی دانش آموزان عملکرد ضعیفی داشته است .
- نخست: هر شخصی داراي حقی برابر براي بیشترین آزادي اساسی سازگار با یک آزادي مشابه براي دیگران است (اصل آزادي)
- دوم: نابرابري هاي اجتماعی و اقتصادي جامعه که همواره گریزناپذیرهستند، بیشترین منفعت را براي کم بهره ترین افراد به وجود آوردند و مزیت حاصل از مناصب و مراتب مبتنی بر نظام فرصت هاي برابر باشد (اصل برابري)
در مورد مولفه های عدالت آموزشی، مقالات و پژوهش های بسیاری وجود دارد ولی با نگاهی به آمار منتشر شده پس از کنکور، نتیجه فعالیت های صورت گرفته در مقوله عدالت آموزشی را زیر سئوال خواهد برد.
سهم دانش آموزان مدارس در نفرات برتر کنکور |
|||
مدارس عادی |
غیرانتفاعی |
نمونه دولتی |
سمپاد |
صفر درصد |
14 درصد |
13 درصد |
73 درصد |
محل اقامت دانش آموزان مدارس در نفرات برتر کنکور |
||||
تهران |
تبریز |
شیراز |
مشهد |
سایر شهرها |
19 نفر |
4 نفر |
2 نفر |
2 نفر |
13 نفر |
67.5 درصد پذیرفته شدگان در کلانشهر ها اقامت داشته که 47.5 درصد از آنها در تهران سکونت داشتند. |
|
صحبت های پدر ایزدمهر احمدی نژاد، رتبه یک رشته علوم تجربی در کنکور سراسری امسال بسیار جای تامل دارد :
پسرم دوران راهنمایی را در مدارس تیزهوشان و دبیرستان را در مدرسه غیرانتفاعی گذرانده است.
شهریه سال آخر ۲۰ میلیون تومان و ۲سال قبل آن ۱۲ میلیون تومان بود.
جالب است که برنامه های مسئولین وزارت آموزش و پرورش، نشان از دور شدن از برنامه های عدالت آموزشی دارد.
هر چند هر از چندگاهی وزیر و دیگر ارکان وزارتخانه، از تعدیل و حذف مدارس ویژه و خاص صحبت می کنند، ولی در عمل، رفتار ایشان به گونه ی دیگر است.
چندی پیش فاطمه مهاجرانی، رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان گفته بود:
چارت نیروی انسانی در مدارس استعدادهای درخشان مانند نیروی عادی دیده شده که بسیار ضربه زننده است. معلمان متعلق به ما نیستند و یکی دو سالی اینجا میمانند و بعد جابه جا میشوند و به مدارس دیگر میروند.
باید دبیران متخصص در حوزه آموزش تیزهوشان داشته باشیم. این مسیر آغاز شده و امیدواریم شاهد تربیت معلمان تیزهوشان در دانشگاه فرهنگیان در آینده نزدیک باشیم.
تعارضات در رفتار و عمل مسئولین رده بالای آموزش و پرورش در مورد مدارس ویژه نظیر سمپاد، نمونه دولتی و ...، در چند سال اخیر موجب گردیده تا اکثریت قریب به اتفاق خانواده ها در پی ورود فرزاندانشان به این مدارس باشند و خواسته و ناخواسته در دام تبلیغات اقتصادی موسسات آموزشی قرار بگیرند.
کنکور، خود ارزیاب "هدایت تحصیلی"
تحولات ناشي از انقلاب صنعتي نقش ديرين آموزش و پرورش را به كلي دگرگون ساخت و در برنامه ها، محتواي درسي و روشهاي آموزش، تغييرات بنيادين به وجود آورد كه مهمترين آنها همگاني شدن آموزش و پرورش، طولاني شدن مدت تحصيل، ايجاد رشتههاي متنوع تحصيلي و اجراي برنامه هاي مشاوره و راهنمايي در مدارس بود.
راهنمايي تحصيلي را مي توان به عنوان فرآيندكمك به دانش آموزان براي انتخاب رشته تحصيلي مناسب براساس شناخت استعدادها و توانايي هاي خود و امكانات و شرايط محيطي تعريف كرد. تصميم گيري دانش آموز براي انتخاب رشته تحصيلي بستگي به سه دسته اطلاعات ، توانايي هاي شخصي، ويژگي هاي رشته هاي تحصيلي موجود و ارتباط رشته هاي تحصيلي با حِرَف و مشاغل آينده دارد. هر اندازه شناخت دانش آموز از اين سه دسته عوامل واقعي تر و دقيق تر باشد، تصميم وي در انتخاب رشته تحصيلي موفقيت آميزترخواهد بود.
انتخاب رشته تحصيلي در دوره متوسطه انجام مي شود.مدارس دوره متوسطه نقشي دوگانه ايفا مي كنند و گاهي با تعارض نقش ها درگير مي شوند. دوره متوسطه يك مرحله گذار از مدرسه به دنياي كار و زندگي و يا ورود به آموزش عالي است. بنابراين، پوشش دادن اين دو كاركرد ضرورت دارد. اما برنامه نظام مدرسه طوري است كه اجراي اين برنامه ها با كاركرد دوگانه، به ويژه سازماندهي و فراهم ساختن تسهيلات را بسيار دشوار مي سازد.
به طور كلي برنامه هاي هدايت تحصيلي براي دستيابي به دو هدف اجرا مي شوند :
1- دانش آموزان براساس ويژگي هاي شخصي (استعداد، توانش، علاقه و دانش) به مسيرهاي تحصيلي هدايت شوند، به طوري كه رشته تحصيلي هر فرد برازندة شخصيت وي باشد.
2- دانش آموزان بر مبناي نيازهاي جامعه به رشته هاي تحصيلي هدايت شوند، چنان كه تربيت شدگان رشته هاي گوناگون، از لحاظ كمّي و كيفي، بتوانند نيازهاي جامعه به نيروي انساني را برطرف سازند.
بهتر است نگاهی به جدول ذیل بیاندازیم:
تعداد شرکت کنندگان |
||
ریاضی و فیزیک |
علوم انسانی |
علوم تجربی |
168 هزار |
282 هزار |
637 هزار |
توزیع داوطلبان در رشته های تحصیلی، و هجوم به رشته علوم تجربی برای رسیدن به رشته های دانشگاهی زیرمجموعه پزشکی، و عدم اقبال دیگر رشته ها، به ویژه رشته های فنی و حرفه ای در چند سال اخیر، نشان از آن دارد که نظام آموزشی ایران در برنامه هدایت تحصیلی دانش آموزان عملکرد ضعیفی داشته است.
کنکور، خودارزیاب "مهارت های زندگی"
یکی از معتبرترین مدلها برای مهارت های زندگی، مدلی پنج قسمتی است که سازمان بهداشت جهانی حدود دو دهه قبل ارائه کرده و هنوز هم در طراحی سیستمهای آموزشی و نیز برنامه ریزیهای کلان دولتها مورد توجه قرار میگیرد.
سازمان بهداشت جهانی تعریف مهارتهای زندگی را به صورت زیر ارائه میدهد:
مهارت های روانی –اجتماعی که به ما کمک میکنند با نیازها و چالشهای زندگی روزمره بهتر کنار بیاییم.
این سازمان، مهارتهای زندگی را به شکل زیر فهرست و دسته بندی میکند:
• تصمیم گیری و حل مسئله
• تفکر خلاقانه و تفکر نقادانه
• مهارت ارتباطی و مهارت مدیریت رابطه
• خودآگاهی و همدلی
• مدیریت احساسات و هیجانات و مدیریت استرس
پس از اعلام نتایج کنکور، تب انتخاب رشته در بین داوطلبینی که مجاز به انتخاب رشته می شوند، بسیار بالاست.
در این ایام سطح شهر پر می شود از بنرها و تراکت های بسیار که چهره شهر را دگرگون کرده و هر کدام می خواهد گوی سبقت را از دیگری برباید.
اینجاست که نظام آموزشی مورد سئوال اصلی - خودارزیاب کنکور- قرار می گیرد که:
"آیا پس از گذراندن دوره دوازده ساله تحصیلی، مهارت های زندگی به درستی در دانش آموزان نهادینه شده است، تا بتوانند لا اقل بر اساس آن، یک انتخاب رشته عادی را انجام دهند؟"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تاریخ ادبیات ما پراز شعر و شعار پیرامون استفاده مناسب از عمر، وقت و فرصت است.با این همه ما عجیب فرصت سوزیم و به همان اندازه که زبانهامان به گفتن پرحرارتند، دستهامان برای فعّالیت کردن، تعطیلند.
ما بسیار وقت می کشیم و تصور نمی کنیم که روزی فراخواهد رسید که وقت ما را بکشد.فراغت از کار روزانه و موظف، همیشه در زندگی آدمی وجود داشته و دارد؛ اما اعتنای ویژه به مسئله اوقات فراغت، بیشتر بعد از ظهور زندگی ماشینی صورت گرفته است و گرنه در روزگاری که انسان از یک زندگی طبیعی برخوردار بود و این چنین در چنبره سیستم های جورواجور دنیای صنعتی گرفتارنیامده بود، همه زندگی اش در اوقات فراغت سپری می شد.
در آن ایام، بزرگترین عبادت و تفریح اش، کار بود. به بیان دیگر، همه ی کار و فعالیتش در مزرعه و بازار، چنان آرام و بی دغدغه بود که ضرورتی در سامان بخشی به اوقات فراغتش نمی دید. اضافه بر این،از آن زمان که خانه و مدرسه نیز کارکرد و پایگاه حقیقی خودشان را از دست دادند و نتوانستند مثل گذشته یکه تاز تربیت فرزندان باشند، پرداختن به این موضوع، یکی از وظایف و سیاست های نهادهای رسمی شد.
اگرچه همه ی سنین و اقشار جامعه به نوعی برخودار از اوقات فراغتی هستند که باید برای آنها برنامه ریزی کرد اما در این نوشتار،تاکید عمده بر روی قشر دانش آموزان است.
در آغاز هر فصل تابستان، در و دیوارهای شهرها پر از حرف و حدیث های بسیار مراکز مختلف تربیتی می شود که؛ اوقات فراغت خویش را در کنار ما بگذرانید.واقعیت این است که تعطیلی مدارس، الزاما به معنی تعطیلی امر تربیت نیست. فرارسیدن اوقات فراغت،آغاز یک دوره تحصیلی جدید نامرئی است که چه بسا بهتر و بیشتر از تربیت مدرسه ای تاثیرگذار می تواند باشد.
اوقات فراغت از جمله مقوله هایی است که سهل و ممتنع اند.یعنی در عین سادگی، بسیار پیچیده اند. اغلب اوقات فراغت را زمانی برای تفریح به حساب می آورند. برخی مراکز نیز از آن به عنوان مانوری برای به رخ کشیدن برنامه های فصلی خویش استفاده می کنند.بعضا نیز آن را به عنوان ممر درآمدی در قالب اخذ شهریه فرض می نمایند. برخی نیز آن را چند صباحی می بینند که باید به هرشکلی و شاید طبق سنوات قبل، سپری شود.در تمامی این رویکردها و نظائر آن، وجود مدیریت های سلیقه ای و خودمحور اسباب زحمت اند که ناخواسته رقابت هایی ناشیانه بین خود و سایر دست اندرکاران امور اوقات فراغت تولید می کنند.در نتیجه و در ازدحام این همه وانمودسازی های رنگارنگ، کودکان و نوجوانان و خانواده های آنها دچار سردرگمی می شوند.
استفاده از اوقات فراغت چندان بدیهی است که شاید ضرورت نداشته باشد نفع و قایده های آن را برشمرد.همه ی ما ساخته و پرداخته ی اوقات فراغتی است که گاه و بیگاه در زندگی داشته ایم.در واقع شایسته تر آن که به ضرر و زیانهایی را که بایت بی توجهی به این اوقات عاید فرزند آدمی می شود، اشاره شود.با این همه همین قدر باید گفت که استفاده از اوقات فراغت چون داوطلبانه و به دور از کنترل مستقیم خانه و مدرسه است، تاثیر قابل توجهی در تربیت فرزندان دارد.؛ به طوری که اثرآن در یک ماه ، چه بسا برابر یک سال تعلیم و تربیت مدرسه است.
اوقات فراغت ، نیازمند برنامه ریزی است.در این مسیر والدین باید تنها به طور غیر مستقیم مداخله کنند و نباید برای اوقات فراغت فرزندان، آن طور که خودشان دوست دارند، برنامه ریزی کنند. باید به علائق و سلیقه های بچه ها احترام بگذارنند.استفاده بیشتر و بهتر از اوقات فراغت می تواند امری سلیقه ای تلقی شود که مقتضیات زمانی و مکانی خاص خود را می طلبد.
با این همه در بهره گیری بهینه از این فرصت ها: نخواهیم که اوقات فراغت را پُر کنیم و به جای آن شایسته است که به غنی کردن محیط های زندگی و محرک های تربیتی توجه لازم بشود ؛ بدون آنکه کمترین بی توجهی به نیازهای افراد در جهت دادن تامین اوقات فراغت صورت گیرد، تلاش شود تا اصل تربیت غیرمستقیم و هدفمندی در طول برنامه در نظر گرفته شود.
اوقات فراغت در حقیقت باید زمانی باشد که فرد به دلخواه خود از وقت و فرصت های پیش رو استفاده کند. به بیانی دیگر زمان رهایی از همه ی قیود و بندهایی است که فرد براساس ضرورت و یا اجباربه آن تن می دهد.در کشور ما معمولا زمانی که تابستان فرامی رسد و جمعیت 10 الی 15 میلیونی دانش آموزان از درس و مشق رهایی می یابند، تازه اوقات فراغت معنا می یابد و برخی از نهادها به صرافت می افتند تا این خیل عظیم را از بلاتکلیفی رهایی دهند.حدیث اتلاف وقت جمعیت عظیم دانش آموزان امری است که به هیچ وجه نباید از کنار آن بی تفاوت گذشت. همچنان که اشاره شد، در تابستان گاهی نرخ ناهنجاری های جامعه افزایش می یابد و یکی از دلایل انکار ناپذیر آن، اتلاف بیهوده وقت دانش آموزان است.
استفاده بهینه از این فراغت ها، مناسبترين مكمل براي نظام تعليم و تربيت است؛ زيرا غيرموظف و آزاد بودن انتخاب در زمان پرداختن به فعاليتها موجب ايجاد شوق و رغبت ميشود.با این حال واقعا نمی توان راهکار و پیشنهادخاصی برای گذران این اوقات ارائه کرد.در این فرصت ها، فرد نباید چیزی را کسب کند و باید قادر به کشف نهفته های درون خویش شود.اوقات فراغت نباید فرد را شکل دهد بلکه این فرد است که باید به اوقات فراغت خویش معنی ببخشد. تاریخ ادبیات ما پراز شعر و شعار پیرامون استفاده مناسب از عمر، وقت و فرصت است.با این همه ما عجیب فرصت سوزیم و به همان اندازه که زبانهامان به گفتن پرحرارتند، دستهامان برای فعّالیت کردن، تعطیلند .
در اوقات فراغت است که امر تعلیم و تربیت به مفهوم واقعی و غیر عمدی آن و البته به صورت پنهانی و نامریی رواج دارد.با سعی در پر کردن اوقات فراغت، در واقع طبیعت درونی فرد در نظر گرفته نمی شود و بیشتر تلاش می شود تا این طبیعت، رام و اهلی بشود.در حالی که مفهوم واقعی گذراندن اوقات فراغت، آماده شدن انسان برای به کار گرفتن توانایی هایی است که خداوند در طبیعت او به ودیعه گذاشته است.
در آستانه فرارسیدن اوقات فراغت ، مراکز تربیتی گوناگون با اعلام برنامه های مختلف به اصطلاح تربیتی، کاری می کنند که کودک و نوجوان سردرگم شده و نهایتا در خلال یکی دو برنامه گم بشود.در حالی که درگذران این اوقات، فرد باید خودش را وقابلیت هایی که در شهر شلوغ مدرسه گم کرده بود، پیدا کند.
سامان دهی اوقات فراغت باید به گونه ای باشد که فکر کودک و نوجوان گرسنه و تشنه شود تا او با احساس گرسنگی و تشنگی ، خود شخصا به سیرکردن ذهن خود به کوشش بیشتر واداشته شود.
یادمان باشد که هدف در اوقات فراغت ، نباید فهماندن باشد بلکه فراهم ساختن شرایطی باید باشد که مخاطب ما خود بفهمد و انتخاب کند.
پایان کلام اینکه اوقات فراغت این تابستان، فرصتی خوبی برای همه دست اندرکاران است تا یک باربرای همیشه بروری این مسئله تامل و توجه جدی بنمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از دانشجو معلمان شاغل به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه اخبار/
رئیس بنیاد امید ایرانیان سیستان و بلوچستان گفت:خبرنگاران با توجه با تاثیرگذاری که در جامعه دارند باید مدیران را در اتاق شیشهای قرار دهند تا جلوی بسیاری از مفاسد احتمالی گرفته شود. خبرنگاری کاری سخت و بازی کردن با جان و حرکت روی لبه تیغ است زیرا امکان دارد هر جمله منتشر شده برای عده ای خوشایند و برای عده ای دیگر ناخوشایند باشد.
از قدیم گفتهاند در محافل و مراسمات بلندگوهای ما تنظیم شدنی نیستند و البته در آموزش و پرورش نیز فرمهای هدایت تحصیلی (بخوانید هدایت تحمیلی و یا تکوینی)!
از هر ده نفری که در یک ماه پیش برای ثبتنام به هنرستان ما مراجعه کردهاند، حداقل ۸ نفر اولویت اول و دومشان رشته کشاورزی میباشد. جالبتر این که هر چه از همکاران پیشکسوت و اینترنت در خصوص چرایی و کجایی هنرستان کشاورزی پرس و جو کردیم، به این نتیجه رسیدیم که ظاهراً استان البرز فاقد هنرستانی تحت عنوان کشاورزی است. اکثر خانوادهها با مشاهده کارنامههای دوپینگی و غیر واقعی در رویای پزشکی فرزندانشان غوطهورند و لذا در کارزار ثبتنام، به کمتر از رشته تجربی رضایت نمیدهند !
از قرار معلوم در تعیین اولویتبندی هدایت تحصیلی کاردانش، درس کار و فناوری (حرفه و فن سابق) بایستی بالای ده و درس ریاضی بالای دوازده باشد.
همچنین در رتبهبندی کشاورزی درس کار و فناوری همچنان بالای ده و به جای ریاضی درس علوم بایستی بالای ۱۲ باشد.
با توجه به آسانی علوم نسبت به درس شیرین ریاضی اکثریت به طور اتوماتیک به رشته کشاورزی هدایت تحمیلی شدهاند.
رشتهای که هنوز با ذرهبین هم هنرستانی برای آن در روی نقشه استان البرز دیده نمیشود!
از مسئولین هدایت تحصیلی و مشاورین محترم خواهشمندیم پاسخگوی این داستان پارادوکسیکال بوده و بیش از این مردم را دنبال نخود سیاه نفرستند. ریشه بخشی از این مشکل از حذف غیرضرور امتحانات نهایی سوم راهنمایی و نتیجتا حذف مردودی و ارتقاء سرطانی معدل دانشآموزان نشات میگیرد .
و اما اصل ماجرا چیست؟
از سه سال گذشته در کنار تغییر نظام آموزشی و دو مرحلهای شدن دوره متوسطه (حذف دوره راهنمایی و برگشت به دوره قبل از انقلاب) دستاندرکاران آموزش و پرورش و آموزش عالی برای تلطیف این معضل، اقدام به طراحی فرم ویژه هدایت تحصیلی با 12 اولویت کرده و در این طرح سعی در تقسیم و تسهیم پنجاه - پنجاه دانشآموزان بین دیپلمههای نظری (تجربی، ریاضی و انسانی) و دیپلمههای فنی (فنی حرفهای و کاردانش) کردهاند. ولی متاسفانه تا به امروز این طرح کاملا شکست خورده و ناکارآمد جلوه کرده است، به طوری که صدای اعتراض خانوادهها از سطح وزارتخانه آموزش و پرورش تا صحن علنی مجلس و هیات دولت بالا رفته است، و عملا موضوع داخلی آموزش و پرورش به یک دغدغه ملی تبدیل شده و دخالت و اظهار نظرهای احساسی و غیرکارشناسی حواشی ماجرا واقعا آزاردهنده و بعضا مشفقانه است.
ریشه بخشی از این مشکل از حذف غیرضرور امتحانات نهایی سوم راهنمایی و نتیجتا حذف مردودی و ارتقاء سرطانی معدل دانشآموزان نشات میگیرد.
اکثر خانوادهها با مشاهده کارنامههای دوپینگی و غیر واقعی در رویای پزشکی فرزندانشان غوطهورند و لذا در کارزار ثبتنام، به کمتر از رشته تجربی رضایت نمیدهند.
از دیگر سوی دخیل کردن نظرات دانشآموز، اولیا و همچنین مشاور و لحاظ نمرات دروس خاص در هدایت تحصیلی است.
محصول چینش فعلی تمام این قطعات معیوب، پازلی است که رضایت هیچ کدام از رئوس مثلث (متولیان طرح، دانش آموزان و اولیا) را جلب نکرده و نخواهد کرد و طرح یاد شده نهایتا تسکینی موقت و جابه جاییِ مشکل است، نه حل مشکل هجوم به رشته تجربی و پزشک پروری.
انتظار میرود وزیر آتی آموزش و پرورش با درایت و اهتمام خود برای حل مشکلات، از بدنه آموزش و پرورش و کف کلاسها و معلمینِ درگیر با موضوع، نظر کارشناسی بگیرد. همچنین دست استانها را در لحاظ مشکلات منطقه در اجرای بخشنامهها باز بگذارد (بومی کردن آموزش و پرورش و حرکت به سمت فدرالیسم فرهنگی)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز یکشنبه 20 مرداد و حدود ساعت 8 صبح فردی به نام " معبودی " که خود را مسئول روابط عمومی آموزش و پرورش می نامید تلفن زد و اطلاع داد که نشست مدیر کل با خبرنگاران برگزار می گردد .
به تصور آن که این نشست تجلیل از خبرنگاران از سوی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ترتیب داده شده است مدیر صدای معلم خود را در ساعت مقرر به این اداره کل رساند .
پس از پرس و جوی بیشتر مشخص شد که نشست مزبور ارتباطی با اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ندارد و میزبان آن اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران است .
هر چند آقای معبودی در این زمینه به سبب اطلاع رسانی ناقص و دیرهنگام هم عذرخواهی کرد .
با توجه به روحیات عبدالرضا فولادوند مدیر کل شهر تهران و نیز تاریخچه این اداره کل در ارتباط با خبرنگاران و رسانه ها این امر در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسید .
نکته قابل تامل آن است که مدیر کل یک استان محروم مانند سیستان و بلوچستان به خبرنگاران و جایگاه آنان اهمیت می دهد اما در پایتخت خبری از این حرف ها نیست .
در ابتدا مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران خواست که خبرنگاران حرف های خود را بزنند .
مدیر صدای معلم در ابتدا ضمن تشکر از آقای صیدلو و همکاران ایشان که چنین نشستی را ترتیب داده اند گفت :
" این نخستین بار است که به این مناسبت و در حوزه شهرستان های استان تهران خدمت دوستان هستم .
دیروز و در نشست رسانه ای سرپرست وزارت آموزش و پرورش برخی از رسانه ها نسبت به عملکرد شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش انتقاد داشتند و این که در حوزه " پاسخ گویی " ضعیف عمل می کنند .
با این که جلسه تجزیه و تحلیل نبود اما می شد مهم ترین انتقاد را به روابط عمومی های آموزش و پرورش وارد کرد .
در حال حاضر روابط عمومی ها اکثرا " به روز " نیستند .
قرار بود که روابط عمومی ها آموزش دیده و حرفه ای شوند اما در این مدت عملکرد خاصی را در آموزش و پرورش شاهد نبوده ایم .
در حال حاضر و بر اساس تجربیات خودم می توانم به جرات بگویم که خیلی از مدیران ما در آموزش و پرورش سواد رسانه ای ندارند و یا خیلی ضعیف هستند . حتی بلد نیستند برای یک رسانه چگونه جوابیه ارسال کنند .
در حوزه روابط عمومی ها افراد کاربلد و کارشناس کم هستند .
دلیل آن را نمی دانم اما فکر می کنم شاید فعالیت در این حوزه برای افراد خیلی جذابیت نداشته باشد .
امیدوارم که وزارت آموزش و پرورش در این حوزه و با به کارگیری دانش در روابط عمومی بتواند رویکرد اقناع گری را در فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش وارد کند و بتواند با رسانه ها تعامل خوب و نظام مندی تعریف و تبیین کند .
به نظر می رسد در حال حاضر چنین تعاملی خیلی کم رنگ است .
پورسلیمان در ادامه با توجه به بازخورد مطالبی که از همکاران در صدای معلم منتشر می شود ؛ عملکرد حراست اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران را ضعیف و ناکارآمد ارزیابی کرد .
هر چند در ادامه توضیح داده شد که مسئول سابق حراست در این اداره کل توسط فولادوند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران به سمت " رئیس گزینش " منصوب شده است .
سپس خبرنگاران مشکلات و مسائل خود را مطرح کردند .
در ادامه محمد صیدلو ضمن تبریک روز خبرنگار و تشکر از تشریف فرمایی خبرنگاران چنین گفت :
" روز خبرنگار مصادف با شهادت صارمی است و شهید صارمی های زیادی در راه اطلاع رسانی به مردم جان خودشان را از دست داده اند .
در روز خبرنگار ؛ بنده به عنوان یک مدیر اجرایی که نیازمند کمک هستم و نگاه های ریزبینانه شما می تواند به من کمک کند .
این نشست را برگزار کردم تا بتوانم با صراحت بییشتری از شما کمک بخواهم .
معمولا این طور به نظر می رسد که اگر روز روز خبرنگار است مسئولان باید خبرنگاران را دعوت کنند و آن روز باید سکوت کنند .
آن ها نباید حرف بزنند و فقط باید گوش کنند .
ظاهرا در کشور ما این خلاف رویه است .
خبرنگاران را دعوت می کنیم و بعد شروع به حرف زدن می کنیم .
چه می خواهیم بگوییم ؟
چقدر می خواهیم حرف بزنیم ؟
به نظر می رسد حرف زیاد می زنیم . در شرایط نه چندان مطلوب فعلی که البته به لحاظ اقتصادی آموزش و پرورش زودتر از جاهای دیگر تحت تاثیر قرار می گیرد یک مقدار کم تر صحبت کنیم .
کم تر حرف بزنیم و بیشتر کار کنیم .
در این نشست و در این مناسبت دوست داشتم بیشتر گوش کنم و استفاده می کردم .
اگر بخواهم عرایضم را در یک جمله خلاصه کنم این است که بیایید بررسی کنید و ببیید اگر می خواهیم کار کنیم و می خواهیم با منطق صحیح داریم کار کنیم به یکدیگر کمک کنیم .
اگر شما در کنار ما باشید و شما اراده کنید که تا بخشی از مسیر سختی که پیش رو داریم هموار شود این ظرفیت و توان مندی در حوزه کار شما وجود دارد که حتما موثر خواهد بود .
کسی که اطلاعات ندارد و دسترسی به اطلاعات صحیح ندارد قاعدتا نمی تواند تحلیل صحیحی داشته باشد و کسی که تحلیل صحیح نسبت به پیرامون خود ندارد نمی تواند تصمیم بگیرد و اگر آن آدم مدیر باشد که نیازمند هم اطلاعات است و هم این که ابزار صحیح تحلیل آۀن اطلاعات را داشته باشد و این که تصمیم درستی بگیرد خیلی نمی تواند توفیق داشته باشد .
مدیران در مواجهه با رسانه ها به زعم من یکی از این 3 راه و یا نگاه را دارند :
برخی رسانه ها را خیلی فایده ای برایش نمی بیینند . علاقه زیادی به کار کردن با آن ها ندارند . تاثیر آن ها را بر روند کارشان خنثی می بینند . یا رسانه ها خیلی مثبت ارزیابی می کنند و یا نگران هستند و نگاهشان منفی است .
مدیرانی که به رسانه ها خنثی نگاه می کنند و فایده ای را در تعامل به رسانه نمی بینند قاعدتا در مواجهه با رسانه چون علاقه ای ندارند موضع شان اغلب " تدافعی " است .
کسانی که نگاه مثبتی دارند تعامل می کنند و دل شان می خواهد از این ظرفیت استفاده کنند و کسانی که نگاه منفی دارند و به کار کردن با رسانه خوش بین نیستند موضع شان " تهاجمی " است .
تهاجم می کنند با این منطق که : " اگر حمله نکنی ، حمله می کنند ! "
ادعا نمی کنم مدیری هستم که نگاهم نگاه مثبتی است اما من دلم می خواهد و در حوزه شما آدم متخصصی نیستم ، در این حوزه نه تحصیل کردم و نه سابقه ای دارم اما اعتقاد دارم که حوزه کار شما ظرفیت بسیار دارد که اگر این ظرفیت به کار گرفته شود و اگر این حوزه اراده کند برای کمک به مدیر حتما می تواند کمک زیادی بکند .
ادامه دارد
گروه استان ها و شهرستان ها/
یکی از نکات جالب توجه و البته قابل تقدیر در سال جاری گرامی داشت روز خبرنگار توسط مدیران آموزش و پرورش است .
حتی مدیرانی که شکایت از رسانه های مستقل و معلمان منتقد را در پرونده خویش دارند به این " گروه بزرگ " پیوسته اند .
خیرالله رحمانی مدیرکل آموزش و پرورش استان قزوین به مناسبت روز خبرنگار روز چهارشنبه 16 مرداد به همراه مومنی مدیر روابط عمومی با حضور در دفتر خبرگزاری مهر استان قزوین این روز را به همکاران رسانه تبریک گفته است .
همان گونه که تعریف و تمجید بدون استناد و اغراق آمیز رسانه ها از مدیران مورد نکوهش است و رویکرد رسانه باید ناظر بر آگاهی بخشی ، پرورش تفکر انتقادی و گفت و گوی اقناعی در افکار عمومی باشد به همین نسبت مدیران آموزش و پرورش نیز باید شان تعلیم و تربیت ، معلمان و استقلال آن را به عنوان نمایندگان بدنه نظام آموزشی در برابر افراد خارج از سیستم نظام آموزشی به رسمیت شناخته و آن را پاس دارند
به ویژه آن که این رسانه ( خبرگزاری ) دولتی هم باشد .
نکته قابل توجه آن که این خبرگزاری و سایر انواع مشابه در نشست دیروز سرپرست وزارت آموزش و پرورش با خبرنگاران و اصحاب رسانه حتی زحمتی برای اختصاص تیتر مناسب به این مناسبت را هم به خود نداده اند !
سالياني چند است كه هر از گاهي زمزمههايي از ضرورت تاسيس سازمان نظام معلمي به گوش ميرسد اما همواره به جز مقطعي مشخص از دولت يازدهم، صرفا در مرحله نظر باقي ماند و قريب به 6 دهه از انحلال اولين و آخرين تشكل صنفي يكپارچه معلمان (باشگاه مهرگان سال 1343) ميگذرد. در اين رهگذر، در اواخر دهه 50 (1356) مجدد، با همت شهيدان رجايي، باهنر و بهشتي هسته اوليه تشكلي از جنس معلمي با عنوان «انجمن اسلامي معلمان» شكل گرفت كه در سال 1370 با اخذ مجوز از كميسيون ماده 10 احزاب و انجمنها بهطور رسمي شروع به كار كرد و «كوشش در جهت ارتقاي منزلت اجتماعي معلمان» را در (بند ه) فصل اول اساسنامه خود قرار داد.
بهتدريج برخي تشكلهاي ديگر وابسته به جامعه معلمان نيز از دهه 70 بروز و ظهور يافته و با اخذ مجوز از كميسيون ماده 10، شناسنامهدار شده و رسما براي حل چالشهاي موجود در حوزه تعليم و تربيت ورود كردند. بسياري از ايشان فارغ از علايق و سلايق سياسي، حتي در سطح سياستگذاري حوزه تعليم و تربيت نيز نقشآفريني كرده و هر يك به نحوي، تمام مساعي خود را در تحقق اهداف و برنامههاي كمي و كيفي آموزش و پرورش به كار بستند. وجه مشترك ايشان فارغ از برخي دستاوردها كه در جاي خود قابل بحث است، اغلب سردرگمي و برون دادي دور از اهداف اوليه همراه با انحراف نسبي از برنامههاي اعلامي و بعضا پسرفت بود.
انجمن اسلامي معلمان و كانون تربيت اسلامي بهعنوان دو تشكل ريشهدار نزديك به دو طيف مجمع روحانيون و جامعه روحانيت و برخي تشكلهاي همطيف همچون سازمان معلمان ايران، مجمع فرهنگيان ايران اسلامي و اخيرا شاخه فرهنگيان حزب اعتدال و توسعه، هر يك در برههاي از زمان از صدر تا ذيل حوزه تعليم و تربيت -درسطح شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وزارت و حوزه ستادي آموزش و پرورش- در دولتهاي مختلف اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدال حضور داشته و ايفاي نقش كردهاند كه با وجود چهرههاي شاخص و توانمند تلاشهاي ارزشمند و صادقانه ايشان، به واسطه نبود يك بازوي مشورتي صاحبنظر مستقل از حوزه ستادي و برخي تعارضات منافع معمول در همه حوزهها، مانع از تحقق در بسياري از اهداف و برنامهها شد و لاجرم هر كه آمد طرحي نو در انداخت و بروندادي جز هدررفت منابع انساني و مالي عايد اين حوزه نشد. عزل، استعفا و استيضاح كه زعم نگارنده سطور ميتوان از آن به پديده «وزارت مستعجل» ياد كرد نتيجه طبيعي اين روند بود كه اختصاص بيشترين جلسات استيضاح به حوزه آموزش و پرورش در طول ۴ دهه اخير، خود گواهي بر اين مدعي است.
در شرايط فعلي كه بسياري از صاحبنظران از طيفهاي مختلف بر ضرورت تاسيس تشكل منسجم صنفي معلمان متفقالقولند، بر وزير آتي آموزش و پرورش از هر طيف و جنس سياسي كه باشد فرض است، اين فضا را مغتنم شمارد و به جد اين ضرورت اجتنابناپذير را درك و به ويرايشهاي لازم در لايحه تدوين شده تاسيس سازمان نظام معلمي دوره وزارت مستعجل دانش آشتياني، با هر ميزان از نقص و كاستي كه ميتواند داشته باشد، با تيمي از صاحبنظران مشفق همت گمارد و با گذراندن مجدد آن از فيلتر كميسيون اجتماعي دولت، مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان، زمينه برگزاري اولين انتخابات قانونمند «سازمان نظام معلمي» را محقق سازد.
بيشك اين سازمان به سرعت نخواهد توانست همه چالشهاي موجود را مرتفع سازد اما در صورت تدوين لايحه كارآمد، نظارت بر حسن اجراي انتخابات منطبق بر سازوكار مصرّح در قانون تاسيس سازمان نظام معلمي و پرهيز از سياستزدگيهاي معمول، ميتوان افقي روشن در راستاي تحقق تدريجي اهداف معطل مانده اسناد بالادستي ترسيم و به پشتوانه اين پتانسيل مغفول مانده اميد به تحول بنيادين، متوازن و پايدار را زنده نگه داشت.
نقش به سزاي سازمانهاي صنفي معلمان در همه كشورهاي توسعهيافته امري غيرقابل انكار است، چراكه راه برونرفت از چالشهاي حوزه تعليم و تربيت و تحقق سياستهاي كلان؛ اعم از سياستهاي ابلاغي رهبري معظم (10/02/1392)، سند چشمانداز بيستساله (افق 1404)، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و برنامه ششم توسعه (بند الف ماده 63)، از بهكارگيري بازوي مشورتي مستقل و منسجم برآمده از فرهنگيان ميگذرد، نه تكرار روند آزمون و خطا كه بروندادي جز هدررفت اعتبارات ناچيز اين حوزه نداشته و نخواهد داشت.
در پايان پيشنهاد ميشود همه تشكلهاي فرهنگي دغدغهمند كه دل در گرو اعتلاي معلم و ايران فرهنگي با مظاهر اسلامي و ملي دارند، نگاه گروهي و مديريت جزيرهاي را كنار نهاده و با عنايت به تجارب ارزنده در مقوله كار تشكيلاتي، گفتوگو در اين باب را به گفتمان قالب تبديل و از وزير آتي، اعتماد به نخبگان درون حوزهاي از مجراي سازمان نظام معلمي را مطالبه نمايند تا پس از ۴ دهه فعاليت با سبقه سياسي، اين بار در لواي يك ساختار منسجم صنفي گردهم آيند و به كمك وزير آتي طي مراحل تصويب اين مهم بشتابند.
روزنامه اعتماد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید