در هفته جاری قطار کنکور ۹۸ در ایستگاه ماقبل آخر توقف کرد. ره آورد این قطار برای دانش آموزان و والدین شان علاوه بر عددهایی که رتبه می نامندشان، یا کوهی از اندوه، سرخوردگی، حسرت است و یا دریایی از شادی، غرور و احساس پیروزی.
به مدت دو دهه در نقش یک معلم و از پنجره تست و درصد و تراز به کنکور نگاه کرده ام. در این دوره تمام سعی ام بر ان بود که دانش آموزانم تعداد گزینه های درست بیشتری را علامت بزنند. با تک تک گزینه های درستی که در پاسخ برگ های شان علامت زده اند شاد شده ام و با هر گزینه نادرستی که انتخاب کرده اند غصه خورده و عمیقا متاسف شده ام.
اما سه سال پیش به واسطه این که فرزندان خودم مسافران این قطار نامبارک بودند.، علاوه بر نگاه معلمانه، زاویه نگاه دیگری در برابر دیدگانم گشوده شد.این بار من به عنوان معلمی که مادر هم بود، با قطار کنکور همراه شده بودم. به جرات اذعان می کنم که یکی از دلهره آورترین لحظات مادری- معلمی ام را در روزهای بعد از اعلام رتبه ها تجربه کردم.
زخمی که اضطراب و هیجان آن ایام بر روانم گذاشته، هر سال با اعلام رتبه های کنکور مجددا سرباز می کند. لذا اکنون که پسرهایم سال سوم دانشگاه را به پایان رسانده اند، باز خودم را با پدران و مادرانی که فرزند کنکوری دارند عمیقا همدل احساس می کنم. این همدلی مرا مجاب می کند که این بار از جایگاه یک فعال مدنی که تجربه معلمی و مادری را هم دارد، به کنکور و رتبه های اعلام شده فرزندانتان نگاه کنم.
والدین عزیز!
باور کنید که رتبه یک عدد است و دانشگاه رفتن فقط یکی از راه های متعدد پیش روی فرزندتان می باشد.
والدین گرامی!
پزشک ، داندانپزشک و یا مهندس شدن فرزندتان نمی تواند جای خالی مهارت زندگی فردی و اجتماعی در او را پر کند.
آیا توانایی برقراری ارتباط موثر فرزندتان به اندازه رتبه کنکور او برای شما مهم است؟
آیا میزان مهارت فرزندتان در تفکر انتقادی، قدرت تصمیم گیری، همدلی کردن، کنترل خشم و استرس به اندازه درصد شبمی، فیزیک، جبر و زبست شناسی که در کنکور زده است برای شما مهم است؟
آیا به اندازه رتبه سه رقمی فرزندتان از مهارت او در گفت و گو کردن احساس غرور می کنید؟
آیا آن قدر که نگران تراز کم فرزندتان در کنکور هستید از کم بودن خودآگاهی و عزت نفس دلبندتان نگرانید؟
بزرگواران پدر و مادر!
به زعم من توانمندی، خلاقیت، مسئولیت پذیر ی و تعهد فرزندان ایران عزیز بسیار با اهمیت تر از مهندس،پزشک یا دبیر و وکیل شدن آنها است.
توسعه پایدار ایران عزیز انسان های توسعه یافته ای می طلبد که با قبول مسئولیت و با اتکا به خلاقیت و مهارت های شان در مسیر توسعه پایدار ایران عزیز گام بگذارند و برای تحقق این هدف دانشگاه رفتن و پزشک یا مهندس صرف شدن کفایت نمی کند.
پس به جای آنکه اسیر فضاسازی های مافیای کنکور و چشم هم چشمی های دوست و آشنا شوید، با توجه به علایق و استعدادهای فرزندتان انتخاب رشته کنید و بقیه اش را کار ساز بنده نواز بسپارید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سرپرست محترم وزارت آموزش و پرورش اخیراً در بخشی از سخنان خود گفته است: «️معتقدم باید جهتگیریها را از اصلاح نامها شروع کنیم. لذا یکی از نامهایی که باید اصلاح شود نام آموزش و پرورش است، زیرا بر اساس آیات قرآن تربیت بر تعلیم مقدم است». اما چه بسیار مؤسساتی که با نامها و عناوین قشنگ، بدترین کارکرد را در کارنامهٔ خود به ثبت رسانده اند؛ ذیل تابلوهای مزین به اسماء حسنی به امانات مردم خیانت کرده اند و اعتماد شان را نسبت به تمام دست آوردهای مثبت بشری از بین برده اند! چه بسیار مدیرانی که با شعارهای زیبا و طرح های فریبا بزرگترین ضربه ها را به زیر مجموعه های خود وارد کرده اند! و چه بسیار زیرکانی که برای جلب نظر فرادستان و فرودستان جامعه، نام خانوادگی خود را با صفات و اسامی خوش آهنگی که بار علمی و معنوی دارند، جایگزین نموده و در نیل به اهداف شخصی کامیاب شده اند!
لطفاً برای این وزارتخانه درمانده و مسکین هزینه تراشی نکنید!
به یاد آورید که وزارت تحت تصدی تان سالهاست که سرانه ای به مدارس نداده است! دهه هاست که توانایی مرمت فضاهای آموزشی فرسوده را ندارد! از پرداخت به موقع حقوق و دستمزد معلمان حق التدریس و پاداش بازنشستگان و ... عاجز مانده است و همواره بدهکار معلمان نجیب و زحمتکش بوده و بدهی بر بدهی انباشته است!
جناب حسینی!
اگر خدای نکرده بر اجرایی شدن این حرف تان پافشاری کنید، هزاران تابلوی مدرسه و اداره پایین کشیده خواهد شد و لابد، هزاران تابلو دیگر به جای آنها نصب خواهد گشت که مسلزم صرف وقت و هزینه های بسیار گزاف خواهد بود. هزاران مهر مدرسه و اداره و سازمان و ... برای پس و پیش شدن دو واژه یا جایگزین کردن آنها با واژه های دیگر باطل و دور ریخته خواهد شد و هزینهٔ دیگری روی دست مدارس خواهد گذاشت و وانگهی این هزینه ها از جیب اولیای دانش آموزان پرداخت خواهد شد!
لطفاً به عنوان سکاندار نهاد تعلیم و تربیت کشور، به جای صرف وقت انرژی خود و تیم همراه تان برای تغییر نامها، قدمی برای اصلاح محتوا بردارید. برنامهٔ درسی را تنُک کنید. از هر پایهٔ تحصیلی حداقل دو مادهٔ درسی غیر ضرور و برنامه پرکن و سرگیجه آور را حذف و وقت و هزینهٔ آنها را به مواد آموزشی مفید و کاربردی اختصاص دهید. گامی برای بهبود فضاهای آموزشی بردارید؛ به فاصلهٔ میان سرانه فضای آموزشی با میانگین جهانی آن بنگرید و به عنوان مسئول و مقام ارشد این دستگاه، بزرگان مملکت را مجاب کنید که به فکر مدرسه سازی باشند. آنها را قانع کنید که به توسعهٔ فضاهای آموزشی بیندیشند و به این مقوله حداقل به اندازهٔ ندامتگاهها و زندانها اهمیت دهند. مشی حاکم بر سیستم آموزشی را تغییر دهید و تدبیری بیندیشید که آنچه به عنوان سبک آموزش و تربیت در عالم واقع در کارگاه ها و کارخانه ها و مزارع و واحدهای صنعتی و تولیدی و خدماتی وجود دارد، وارد نظام آموزشی کشور شود. از فرصتی که در اختیارتان قرار گرفته استفاده کنید و به دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت کشور یادآوری نمایید که اهداف آموزشی و پرورشی را بر مبنای نیازهای واقعی زندگی ببینند نه بر اساس آرمانهای فرازمینی دست نیافتنی. این فرصت را برای فرزندان ایران زمین به وجود بیاورید که وقتی قدم به مدرسه می گذارند، بتوانند فارغ از دعواهای سیاسی و ایدئولوژیکی، به تحصیل علم و تجربه بپردازند و توش هنر بیندوزند و حدیث زندگی بیاموزند.
گامی در جهت از بین بردن تبعیض ها و گسترش عدالت آموزشی بردارید؛ حتما مثل همگان مستحضرید که رتبه های برتر کنکور ۹۸ سر از مدارس خاص تهران و چند شهر برخوردار در آورده اند و سهم مدارس دولتی از این افتخارات صفر مطلق است!
جناب سرپرست!
مهمتر از همهٔ اینها، خطای تصور شما از مقولهٔ تربیت است.
چرا تصور می کنید که دو واژهٔ "آموزش" و "پرورش" دو مأموریت جداگانه دارند و دومی بر اولی مقدم تر است؟ چرا فکر می کنید اگر واژه ها پس و پیش شوند کار دستگاه تحت تصدی تان به سامان می شود؟ صرفاً به این دلیل که در قرآن واژهٔ "یزکیهم" قبل از واژهٔ "یعلمهم" آمده است؟
جناب سرپرست!
تربیت، نتیجهٔ تعلیم است. پرورش، حاصل و ثمره و میوهٔ آموزش است. راه پرورش از کوچه باغ آموزش می گذرد. اگر آموزش های ما حاصلی ندارد، اگر تعالیم ما بی ثمر است، اگر تدابیر آموزشی ما منجر به تربیت نیروی کار مطلوب و شهروند خوب نمی شود، به این دلیل نیست که مشخصاً به امر تربیت نپرداخته ایم و یا تعلیم را بر تربیت مقدم داشته ایم بلکه به این دلیل است که زیرساخت های آموزش راستین را فراهم نکرده ایم که ما را به سرمنزل تربیت برساند. "تربیت" حاصل "تعلیم مستمر" است.
"تکرار تعالیم و آموزه ها" ، منجر به "تربیت" می شود.
آنچه کارشناسان عرصهٔ تربیت در آسیب شناسی ها از آن غافل مانده اند این است که برای دو واژهٔ "تعلیم" و "تربیت" دو مأموریت جداگانه تعریف می کنند. البته بخشی از ماجرا به مافیای بازار تربیت و "دکانداری تربیت" مربوط می شود یعنی عده ای با بازی با الفاظ مقدس و واژه های روانشناسی و آیه و حدیث چنین وانمود می کنند که کار تربیتی می کنند و مهم اند و نقش شان در امر تربیت، کلیدی و مهم است. در حالی که؛
۱) اگر هر مطلب و موضوع و مقوله ای به قدر کافی تکرار و تمرین شود، بر ذهن می نشیند و تبدیل به ملکه می شود و عادی سازی صورت می گیرد و به مهارت تبدیل می گردد. این یعنی تربیت.
۲) اگر کار آموزشی در مدارس از بیراههٔ حافظه محوری به راه راستین مهارت محوری برگردد و دانش آموزان از زیر بار حجم عظیم مطالب متعدد و بی مصرف این همه کتاب درسی نجات پیدا کنند و چند هدف محدود اما مفید و مورد علاقه را عملأ دنبال کنند و در همان زمینه ها به تکرار و تمرین و ممارست بپردازند، تربیت، محقق می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
نشست صمیمی سالار قاسمی مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز با خبرنگاران روز سه شنبه 22 مرداد به مناسبت " روز خبرنگار " در باشگاه پیشکسوتان البرز برگزار گردید .
این نشست به گفته مجری این مراسم برای نخستین بار در این استان برگزار می گردد و تاکنون چنین امری سابقه نداشته است .
بر خلاف روال سابق در این گونه نشست ها ، قاسمی از خبرنگاران خواست ابتدا آنان مشکلات و مطالبات خود را بیان کنند .
علی پورسلیمان مدیر صدای معلم ضمن تشکر از مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز و همکاران ایشان به ویژه آقای یعقوبی رئیس روابط عمومی و سایر همکاران و قدردانی از حضور پر جمعیت و شاد خبرنگاران در این نشست گفت :
" با این که بیش از 2 دهه ( 17 مرداد 1377 ) از نام گذاری این روز توسط شورای فرهنگ عمومی در کشور و به نام خبرنگار می گذرد اما به نظر می رسد هنوز در جامعه و به طور اخص در حوزه آموزش فایل مستقل و یا حرفه ای برای جایگاه رسانه و خبرنگار گشوده نشده است .
در نشستی که آقای محمد صیدلو مدیر کل محترم آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران و به مناسبت روز خبرنگار در 20 مرداد با خبرنگاران برگزار کرد گفتم و تاکید کردم که کار خبرنگار به نوعی با حوزه روابط عمومی گره خورده است .
تصریح کردم که هنوز روابط عمومی در فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش به طور دقیق تعریف و تبیین نشده است و متاسفانه بسیاری از مدیران وزارت آموزش و پرورش فاقد سواد رسانه ای و فرهنگ پاسخ گویی هستند .
توضیح دادم که بسیاری از ادارات آموزش و پرورش هنوز بلد نیستند چگونه یک جوابیه و یا پاسخ برای رسانه ها نگارش کرده و آن را ارسال کنند .
در آموزش و پرورش بسیاری از خبرنگاران و رسانه ها به جای مراجعه به روابط عمومی مستقیما با خود مدیر ارتباط برقرار می کنند .
استدلال آن ها این است که روابط عمومی ها به روز نیستند و خودشان در زمینه مسائل حوزه کاری شان توجیه نیستند .
قبلا نوشتم که وزیر آموزش و پرورش باید روابط عمومی را به سمت حرفه ای شدن سوق و یا با عبارتی " هل دهد . "
حتی پیشنهاد دادم که جایگاه سازمانی روابط عمومی حداقل در حوزه ستاد تغییر پیدا کند چون بسیاری از مدیران حوزه ستادی وقتی آن را پایین تر از خود می بیینند لزومی برای ارتباط و پاسخ گویی در خود احساس نمی کنند .
آقای بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش به جای آن که این جایگاه را ارتقا دهد آن را در حوزه وزارتی ادغام کرد و اسمش را هم گذاشتند :
" چابک سازی سازمانی و یا کوچک سازی ساختار " !
وقتی چنین نگاهی به کارکرد روابط عمومی وجود دارد نباید انتظار داشت که قد رسانه در آموزش و پرورش رشد کند .
در حال حاضر و به طور عمومی در آموزش و پرورش نقش روابط عمومی در حد یک عکاس و یا تدارکاتچی مراسم ونشست ها تقلیل پیدا کرده است و این در حالی است که روابط عمومی در تعاریف جدید نبض و یا میزان الحراره یک سازمان باید باشد .
کسی در آموزش و پرورش روابط عمومی را جدی نمی گیرد حتی خبرنگاران .
این وضعیت می تواند و باید متحول شود .
پیشنهاد دادم وقتی در رسانه ای انتقادی مطرح می شود روابط عمومی آن را سریع به مدیر مربوطه ارجاع دهد و پاسخ بخواهد .
اگر مدیر پاسخ نداد و یا تعلل کرد موضوع در شورای معاونین مطرح و به مدیر متخلف تذکر داده شود .
اگر هم قابل اصلاح بود مدیر پاسخ گو و مسئولیت پذیر جایگزین شود .
این اصل را هیچ گاه نباید فراموش کرد که در جامعه چیزی فراموش نمی شود .
مشمول مرور زمان هم نمی شود اگر در زمینه آن مساله اقناع گری منطقی صورت نگرفته باشد .
اگر مدیران و مقامات تصور می کنند به مساله ای پاسخ ندهند به مرور زمان فراموش می شود سخت در اشتباه هستند .
این ها همواره در ضمیر ناخودآگاه جامعه باقی مانده و در مواقع " بحران " سر باز می کنند .
تنها چیزی که از عدم پاسخ گویی و عدم اقناع گری مدیران در کف جامعه باقی می ماند همان از بین رفتن اعتماد عمومی و در آموزش و پرورش قطور شدن و طولانی تر شدن دیوار و شکاف بین ستاد و صف خواهد بود .
در نشستی که در شهرستان های استان تهران داشتم و این موضوعات را مطرح کردم دوستی به این مواضع انتقاد کرده و گفت که روابط عمومی هم باید از مدیر سوال کند و به خبرنگار پاسخ دهد .
اما بحث این جاست که اگر روابط عمومی از طریق فرآیندی که شرح داده شد درگیر مستقیم در چالش های آموزشی و پرورشی شوند و در پی حل مساله باشند این موجب تفوق سازمانی روابط عمومی ها خواهد شد هر چند ارتقاء سازمانی پیدا نکنند .
به عنوان مثال در حوزه آموزش و پرورش البرز ، صدای معلم گزارشی را در مورد " اردوگاه شهید بهشتی کردان استان البرز " در 15 فروردین ماه 1397 منتشر کرد .
این اداره کل در 4 مهر 1397 به این گزارش پاسخ داد .
البته بنده گزارش را مستقیم برای آقای خسرو ساکی ارسال کردم و ایشان هم با تاخیر پاسخ دادند !
( این گونه نمونه ها در آموزش و پرورش ما فراوان یافت می شوند . )
در کنار انتقاد از عملکرد و رویکرد روابط عمومی ها در چرخه سازمانی به خود رسانه ها نیز انتقاداتی وارد است .
در حال حاضر آن چه بیش از پیش مشهود است جایگاه بسیار کم رنگ و یا بی رنگ رسانه های مستقل و حرفه ای در حوزه آموزش است .
شاید بتوان این ادعا را به طور جدی مطرح ساخت و آن این که اگر آموزش و پرورش در چشم انداز توسعه ایران ( در عمل ) دیده نشده و یا اولویت سیاست گذاران و تصمیم گیران و برنامه ریزان نیست بخش مهمی از آن به کارکرد ناقص ، بد و غیرحرفه ای رسانه ها و خبرنگاران در این حوزه باز می گردد .
کار و ماموریت رسانه ایجاد حساسیت نسبت به موضوع و برانگیختن افکار و توجه عمومی نسبت به آن است .
اگر آموزش و پرورش فرضا در اولویت های 13 و یا 14 هست بخش مهمی از آن به ما خبرنگاران باز می گردد که هنر کافی برای جلب و تحریک شاخک جامعه و مدیران به این حوزه نداشته ایم .
البته تحقق این موضوع یک پیش شرط دارد و آن جلب حس اعتماد مخاطب است که این بخش مشکل ترین کار در حوزه رسانه و پرداخت خبر است .
اکثر پرسش ها و دغدغه های رسانه ها در حوزه آموزش و پرورش موضوعاتی تکراری و کلیشه ای است .
رسانه ها به جای جریان سازی و شناخت و تبیین علل واقعی و موجوده بیبشتر به دنبال فربه سازی " پوپولیسم رسانه ای " هستند تا خبرشان در تیتر توجه معلمان و جامعه هدف قرار گیرد .
این به آن معنا است که رسانه ها به جای تبعیت و پیروی از فضای غالب منفعل روزمره می باید نیازهای اساسی را شناخته و دنبال علت العلل باشند .
این مسیری دشوار و سنگلاخ برای حر فه ای کردن جایگاه رسانه در آموزش و پرورش توسعه نایافته و در جامعه ای بلوغ نیافته است .
البته در این مسیر خطرات و ریسک های فراوانی هم هست .
مستقل بودن در حوزه رسانه بسیار سخت ، پیچیده و طاقت فرسا است .
و از آن جایی که فرهنگ گفت و گو و حل مساله در جامعه ما رشد نکرده است رسانه ها همواره به عنوان عامل خطر و تزاحم و دست و پاگیر دیده می شوند .
آقای حسینی در این زمینه جمله معناداری را بیان کرد :
مهم ترین نقش را در حکمرانی خوب خبرنگاران ایفا می کنند .
امیدوارم با ارتقای تفکر انتقادی و فرهنگ گفت و گو بتوان رسانه را به نقش اصلی خود در جامعه و به ویژه در آموزش و پرورش نزدیک کرد .
سپس " رضا قاسم پور " خبرنگار و مدیر هنرستان گفت :
" روزگاری نه چندان دور در دهه هفتاد، اکثر نشریات محلی مستقیم و غیرمستقیم، متأثر از حضور پررنگ معلمان قلم به دست بود.
فرهنگیانی که ضمن عمل به وظایف سازمانی، اوقات فراغت خود را با روزنامهنگاری و خبرنگاری سپری میکردند تا ضمن بیان مشکلات معیشتی، منزلتی و صنفی خود از تریبونهای موجود با عرق روحی خویش تاثیر مثبتی در بهبود زندگی مردم پیرامونشان داشته باشند.
متأسفانه امروزه نسل معلمان پویا، جسور، قلم به دست، صاحب اندیشه و البته دست اندرکار حوزه رسانه و خبر رو به انقراض بوده و بسیاری از فرهیختگان فرهنگی کنج عزلت اختیار کرده و در زندگی شخصی خویش غوطهورند...
مرداد به مناسبت شهادت "محمود صارمی" روز خبرنگار نامگذاری شده است. این روز فرخنده را بر خبرنگاران و روزنامهنگاران پر تلاش و جویندگان حق و حقیقت تبریک گفته امیدواریم افقهای روشنتری در انتظار دوستان رسانه و خبر باشد.
روزنامهنگاری و خبرنگاری در عصر انفجار اخبار و اطلاعات به ویژه در جهان سوم راه رفتن بر لبه تیغی است که هر لحظه امکان سقوط و هبوط در آن محتمل است.
بدون شک هرکسی در وجودش بعدی از ابعاد متکثر خبرنگاری را داراست.
تلاش برای درک بی کم و کاست حقایق در نهاد ماست. امروزه خبرنگاری دنیای بی سر و تهی است که چهار مقوله صحت، سرعت، دقت و کیفیت اضلاع اصلی آن است.
گرچه گوشی های هوشمند و تکنولوژیهای جدید تمام عرصههای اجتماعی از جمله عرصه خبر و ژورنال را متحول کرده و محدودیتهای زمان، مکان، زبان، امکان و جغرافیا را درنوردیده است و ما به طور روزافزون با انبوه خبرنگاران آماتور و پدیدهی روزنامهنگاری شهروندان مواجه هستیم، لیکن هنوز هم مسئولیت انعکاس اخبار راستین، بدون دخل و تصرف جناحی و گروهی و همچنین پایبندی به تعهد اجتماعی نسبت به درستی و صحت خبر بیشتر معطوف به خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای است.
یکی از مشکلات عینی این روزها، تأخیر فاز نشریات کاغذی نسبت به نشریات الکترونیکی و دیگر شبکههای اجتماعی مجازی است. همچنین گستره منطقهای مخاطب، تیراژ نازل و حوزه تأثیرگذاری اندک آنها نسبت به تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک و امثالهم از دیگر مشکلات این عرصه میباشد.
سینه سپر کردن یک خبرنگار در ثبت درست وقایع و به تصویر کشیدن چهره عریان واقعیت، به معنای دست کردن در لانه زنبور قدرت و ثروت بوده و علاوه بر خطر سقوط، احتمال گزیدگی همیشه وجود دارد.
متأسفانه بنابر هزار و یک دلیل برخی از دوستان حوزه رسانه و خبر تبدیل به گوش شنوا و چشم بینای مدیران شده و بعضاً نقش تدارکاتچی روابط عمومیها را بازی میکنند و برای حفط منافع نازل جناحی، شخصی و بعضا به خاطر در امان ماندن از تلههای موجود (مشخص نبودن خطوط قرمز) دست به خودسانسوری می زنند.
دستمزد نازل، فقدان امنیت شغلی، عدم حمایت حرفهای و بیمهای، ورود افراد غیرحرفهای و مصادره بخشهای مدیریتی رسانه و خبر توسط سیاسیون از دیگر مشکلات عینی حوزه خبر و رسانه میباشد.
رویکرد جناحی و نتیجتا تقلیل منافع ملی و عمومی به منافع حزبی و جناحی، کمبود خبرنگار مبتنی بر آموزش علمی و آکادمیک و همچنین استیلای فضای ناامن و شائبه آلود و مبتنی بر شایعه در فضاهای مجازی و خدشهدار شدن اعتماد عمومی از دیگر چالشهای منفی حوزه رسانه و خبر میباشد.
از چالشهای های مثبت خبرنگاران و اهالی مطبوعات میتوان به کارکرد مثبت در ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، پرتوافکنی بر تاریکخانه های قدرت و ثروت، بیان مشکلات واقعی مردم در قالب گزارشهای تحلیلی، یادداشتهای پژوهشی و نتیجتاً امید آفرینی میباشد.
به هر حال نشریات کاغذی نیز همانند کتاب در معرض تهدید و تحدیدند و مطبوعات کاغذی هم بسان کتاب برای بقای خود محکوم به ارتقاء کیفیت و انطباق خود با تکنولوژیهای نوین و تحلیل رویدادهای مهم جاری هستند.
در پایان امیدواریم ضمن حرکت تدریجی اهالی رسانه و خبر به سوی حرفهای و مستقل شدن از حکومت، حاکمیت نیز در قبال بهرهمندی از خدمات دوستان رسانه و خبر، در خصوص تأمین حداقلهای معیشت و منزلت این قشر شریف و البته آسیبپذیر گامهای عملی برداشته و با تدوین، تصویب و عملیاتی کردن نظام جامع رسانههای همگانی پاسدار حقوق اهالی رسانه و خبر باشد. "
در ادامه مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز ضمن تشکر و قدردانی از حضور خبرنگاران و اصحاب رسانه به مسائل و موضوعات مطروحه توسط خبرنگاران با ذکر نام و به صورت خلاصه پرداخت و گفت :
" مسئولی موفق است که بیش تر گوش باشد تا این که صحبت کند و سخنرانی کند .
از آقای پورسلیمان به عنوان پیشکسوت در تعلیم و تربیت و رسانه در این حوزه تشکر می کنم و مطالب صدای معلم را رصد می کنم . نکات خوبی بیان شد . " ما به طور روزافزون با انبوه خبرنگاران آماتور و پدیدهی روزنامهنگاری شهروندان مواجه هستیم "
در مورد مسائل ایشان تامل خواهم کرد .
جناب آقای استاد دین پرور ، جناب آقای حیدری که خدمت ایشان رسیدیم. من یک عذرخواهی به ایشان بدهکار هستم .
از این که در ابتدای جلسه تاخیر داشتم عذرخواهی می کنم .
نتوانستم خدمت همه دوستان رسانه برسم و البته عملی هم نیست .
خدمت برخی دوستان رسانه به نمایندگی از همه شما رسیدیم .
من این جا مجددا عذرخواهی می کنم که نتوانستم خدمت بقیه دوستان برسم.
جناب آقای ریحانی که از پیشکسوتان و با شدت و حدت مسائلی را بیان کردند .
فقط در مورد موضوعاتی که در مورد بنده به کار می برید کمی باید مداقه کنیم .
از خانم خطایی که انتقادی کردن تشکر می کنم .
من خود رسانه ای هستم . قرابت خود را با شما بیان خواهم کرد .
این جلسه تقدیر از خبرنگاران است و قرار است حرف های شما را بشنویم .
با آقای عباس زاده در خانه مطبوعات در تماس هستیم .
من با رسانه ها سریع ارتباط گیری می کنم .
خانم معبودی از همکاران ما هستند . همین طور جناب آقای قاسم پور و خانم اصحابی .
فضای خبرنگاری همین است . از یک شعر ممکن است ایشان یک نگاه داشته باشد دیگری طور دیگری داشته باشد .
از نقد استقبال می کنم .
قرار نیست همه چیز وفق مراد ما باشد .
جناب آقای نجارپور ما آن گونه که شما فرمودید نبودیم و من از شما تشکر می کنم .
نکات همه عزیزان را یادداشت کردم و از همه آن ها صمیمانه سپاسگزارم .
دو سال سابقه کار آموزش و پرورشی داشتم و رئیس روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان قزوین شدم . " اگر آموزش و پرورش فرضا در اولویت های 13 و یا 14 هست بخش مهمی از آن به ما خبرنگاران باز می گردد که هنر کافی برای جلب و تحریک شاخک جامعه و مدیران به این حوزه نداشته ایم "
شما در کشور نمی بینید که یک نفر با دو سال سابقه معلمی استانی که تازه شکل گرفته است چون کار در آن جا خیلی سخت است .
4 سال رئیس روابط عمومی بودم با 2 سال سابقه کار .
من شما را درک می کنم . مشکلات شما را می دانم و می فهمم .
به شما خیلی نزدیکم .
فکر نمی کنم هیچ مدیر کلی در آموزش و پرورش این قدر رسانه ای باشد .
خیلی ها وقت مسئول می شوند محافظه کار می شوند . مسئولیت محافظه کاری ایجاد می کند .
یعنی شما سعی می کنید خیلی در منظر و چشم ها نباشید !
خیلی خودتان را نشان ندهید !
آن جمله امام موسی صدر می گوید که اصحاب رسانه مثل محرابند ؛ اعتقاد دارم که خبرنگار موذن آن است .
خبرنگار بیدارکننده است .
این نگاه را من به خبرنگاران و فضای رسانه ای دارم .
من رسانه ها را بیدارکننده جامعه می دانم .
در دبداری که روزنامه پیام آشنا داشتم تاکید کردم که رسانه ها وکیلان مدنی جامعه هستند .
عرض کردم هر مدرسه ای یک رسانه هست ، هررسانه ای یک مدرسه .
نگاه من به آموزش و پرورش و رسانه این گونه است .
هر مدرسه یک رسانه و هر معلم یک رسانه است .
هر خبرنگاری یک معلم و هر معلمی یک خبرنگار است .
این نه شعار که اعتقاد من است .
ما فصل مشترک بین آموزش و پرورش و رسانه ها داریم .
سال گذشته در قزوین خبرنگاران را در اردوگاه شهید بابایی جمع کردم .
یک خواهشی از خبرنگاران دارم .
زحمات اصلی آموزش و پرورش را نه مدیر کل می کشد ، نه رئیس آموزش و پرورش و نه معاون .
برای همین می گویم رسانه های در نگاه به آموزش و پرورش مدرسه و معلم را ببینند .
در نقد آموزش و پرورش گاهی طوری صحبت می کنیم و یا می نویسیم گویی آن کسی که زحمت اصلی را می کشد دیده نمی شود !
آموزش و پرورش با دستگاه دیگر فرق می کند که نقش اصلی را در آن دستگاه مدیر کل ایفا می کند .
قاسمی قبل از آن که مدیر کل باشد یک معلم است .
فضای رسانه ای را در البرز من پاک و منزه دیدم .
( تایید و تشویق خبرنگاران )
در کتار نگاه تند و تیزشان در مقایسه با استان های دیگر این فضای پاک گاها وجود ندارد .
اگر برای من میسور بود همه خبرنگاران ( 500 ) نفر را در جمع می کردم و تقدیر می کردم اما برخی ها نگاه منفی دارند .
همه رسانه ها باید دیده شوند .
این مجموعه را مجموعه ای منصف ، بااخلاق ، حرفه ای در استان البرز دیدم .
این مقدمات را گفتم تا به این جمله نهایی برسم :
ما در نگاه به آموزش و پرورش کشور و استان ها باید بدانیم که زحمت اصلی را چه کسی می کشد و به او توجه داشته باشید .
اشکالی که در کشور می بینم این است که صدای آموزش و پرورش و صدای معلمان به خوبی شنیده نمی شود !
در مسئولیتم مطالبه گر بوده ام و سعی کرده ام زبان معلم باشم .
این هزینه دارد و خیلی ها خوششان نمی آید !
مدیرکلی که از بالادستی اش مطالبه گر باشد محبوب نیست . طبع آدمی از تعریف و تمجید خوشش می آید .
مدیر کل باید " زبان معلمان " باشد .
عزیزان خبرنگار !
دست همه شماها را می فشارم .
آن را می بوسم .
شما آموزش و پرورش را به دغدغه اول کشور تبدیل کنید .
اگر روزنامه ، هفته نامه ، سایت و... را باز کردیم باید ببینیم که دغدغه نخست جامعه آموزش و پرورش است .
امروز این نیست !
آن قدر که به مسائل دیگر پرداخت می کنیم به آموزش و پرورش توجه نمی کنیم .
شما مطالبه کنید .
اگر من این حرف ها بزنم لابد می گویند می خواهد بالاتر برود اما شما وجه دیگری دارد .
از شما خبرنگاران ، روزنامه نگاران ، رسانه ها و مطبوعات و... می خواهم که زبان گویای " معلمان " باشید .
خدمت مقام معظم رهبری رفته بودیم . گفتند که برخی ها می خواهند زحمات 40 ساله آموزش و پرورش کشور را نادیده بگیرند .
ما نتوانستیم خدمات معلمان ، مدیران مدارس و حتی مسئولان را در جامعه انتقال بدهیم .
همه از ما طلبکار شدند !
خط مقدم در مدرسه است و این ها گفته نمی شوند .
از شما که " صدای مردم " هستید ؛ زبان و گوش مردم هستید می خواهم که مطالبه گر مشکلات و مطالبات آموزش و پرورش باشید .
صدای شما از من خیلی بلندتر است .
صدای من کجا و صدای یک رسانه و سایت کجا ؟!
آموزش و پرورش را به دغدغه جامعه تبدیل کنید در این صورت می تواند وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد .
در ادامه خانم اصغری از خبرنگاران ضمن انتقاد از عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز در وجه " پاسخ گویی " گفت :
ما گزارش زدیم و به قول شما مطالبه گری کردیم و رویکرد آموزش و پرورش را نقد کردیم .
گلایه من از شما این است که شما مدرسه ای آمده بودید و من به شما زنگ زدم و مطالبه کردم که به من پاسخ دهید .
ما می توانستیم پیش داوری کنیم و از خودمان خبر تهیه کنیم ولی با این که با شما هماهنگ کردم 3 بار پاسخ تلفن مرا ندادید !
تنها خواسته ما پاسخ گویی به رسانه ها است .
قاسمی ضمن عذرخواهی از این خبرنگار ، دلیل آن را تراکم کار دانست و تاکید کرد که باید پاسخ گو باشیم .
مدیر کل آموزش و پرورش البرز انتقاد این خبرنگار را وارد دانست و از ایشان خواست که مطالبه گری و نظارت هوشمندانه خویش را استمرار بخشند .
خبرنگار دیگری گفت : بر عکس روابط عمومی استانداری که کاملا گزینشی خبرنگاران را دعوت کرده بود و هیچ کدام از منتقدان آن روز در سالن نبودند اما با این که ما سه چهار روز پیش به شما در فضای مجازی انتقاد کردیم که پاسخ گو نیستید اما در کمال تعجب دیدم که امروز از من برای این مراسم دعوت شد و من متوجه این تفاوت ها می شوم .
روابط عمومی یک پست تخصصی است و کسی که تحصیلاتش مرتبط نباشد همین وضعیت خواهد بود .
مدیر کل روابط عمومی استانداری آقای رحمانی در پاسخ به این خبرنگار گفت :
" قبل از آن که شما به دنیا بیائید من عضو انجمن متخصصان روابط عمومی بودم ! "
سپس مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز تک تک از خبرنگاران تقدیر کرده و لوح سپاس به آنان اهدا نمود .
پایان گزارش/
شنبه شب ۱۲ امرداد ماه ۱۳۹۸ با هماهنگی قبلی برای دیدار و گفت و گویی دوستانه با استاد رحیم رشتچی همراه با مصطفی ارفعی مدیر مسئول و صاحب امتیاز روزنامه زنگان امروز و دو تن از روزنامه نگاران کرجی (توسلی و توحیدلو) راهی منزل استاد در یکی از مناطق کلانشهر کرج میشویم.
چند دقیقهای از موعد قرارمان گذشته و استاد به رسم ادب و انتظار دم درب خانهاش منتظر میهمانان خود میباشد. وارد اتاق مطالعه استاد در ساختمانی قدیمی از ویلاهای گلشهر میشویم. در محاصره انبوهی از کتاب های گوناگون در موضوعات متنوع به گفت و گو مینشینیم. هنوز اندکی ناراحتی از باب تأخیرمان در پسزمینه چهره و چشمان ژرف استاد دیده میشود...
به گفتهی مصطفی ارفعی، نسل پیشین، نسلی به شدت منضبط، مقرراتی، وقتشناس، صبور، اهل مطالعه و امیدوار به آینده بودند، در حالی که نسل ما نسلی سیال در روزمرگی و به شدت دنبال منافع شخصی خویش است که به آن هم نمیرسد و خدا میداند که فرزندان ما با چه ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی بزرگ خواهند شد...
راست می گوید استاد رحیم رشتچی نمونه ای آن نسل است، عمری را با تلاش و دلسوزی برای جامعهای که در آن زندگی میکند، سپری کرده و هنوز همان نیرو و همان انرژی و امید را پس از ۹ دهه زندگی نگه داشته است. امری که در نسل امروز کمتر دیده میشود.
پس از خوش و بش دوستانه، پای سخنان استاد رشتچی ۹۰ ساله که در واقع تاریخ شفاهی معاصر استان زنجان و راوی و شاهد عینی مسائل پیش از انقلاب در زنجان -از وقایع حزب دموکرات آذربایجان گرفته تا خدمات و تعللهای احتمالی خاندانهای نامی و قدرتمند ذوالفقاریها، داراییها و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران وچگونگی ساخت مدرسه به سبک جدید، بنای دانشگاه زنگان، شهرک کارمندان، موقوفات- است، مینشینیم تا حظ کافی و وافی در آن شب تابستانی ببریم.
تابستان است و گرما ولی زورش به گرمای محبت استاد نمیرسد.آقای رشتچی معلمی است که مدارج آموزش و پرورش (اداره فرهنگ سابق) را از معلمی تا ریاست مناطق آموزش و پرورش طی کرده است.
وی در بدو گفت و گوی خود یادی از سناتور جعفری میکند که در سالهای پیش از انقلاب مشوق و حامی طرحهای جناب رشتچی در زنگان بوده است. او میگوید با حمایتهای وی زمین دانشگاه زنجان در ۴۰۰ هکتار خریداری و معارضان بومی اقناع و کنار زده شدند و اگر نبود حمایت های سناتور جعفری، شاید دانشگاه زنجان شکل نمیگرفت. جالب است که استاد رشتچی همه نامهنگاریهای مربوطه را با سلیقه ویژهای نگه داشته است.
میگوید وقتی دکتر مسعود قوامی از آمریکا به میهن برگشت به فکر تأسیس یک دانشکده در زنجان افتاد و به من گفت اگر بتوانی یک زمین یا محلی را برای این منظور فراهم کنی، مجوز تاسیس دانشکده را خواهیم گرفت. من با دختر آقای شالچی - مؤسس کارخانه کبریت زنجان- صحبت کردم و ایشان یک ساختمان بزرگ و مناسب را به رایگان در اختیار من قرار داد. وقتی دکتر مسعود قوامی ساختمان اهدایی دختر آقای شالچی را دید، از سرعت عمل و اشتیاق وی برای ساخت دانشکده شگفتزده شد. چندی در آن محل مستقر بودیم تا اینکه به پیشنهاد من در ساختمان بزرگتری جا به جا شدیم و در نهایت به پیشنهاد من و قبول دکتر قوامی بنا شد زمین کنونی دانشگاه را بخریم ولی معارضان زیادی داشت که با کمک سناتور جعفری همه را حل کردیم و دانشکده کشاورزی زنجان در این محل مستقر شد. وی همچنین یادآور میشود که پس از انقلاب نیز پیگیر حداقل ۱۰۰ طرح عامالمنفعه در چهار گوشه ایران بوده است.
جالبترین بخش ماجرا آن است که وی برای هر سخن خود، مدارک مستند و محکم از دهههای پیش ارائه مینماید.
رشتچی میگوید که هم اکنون شش طرح در حال اجرا دارد. از جمله این طرحها میتوان به پیگیری ساخت زائرسرا برای اقشار محروم در مشهد مقدس، پیگیری ساخت هتل پنج ستاره در گاوه زنگ زنجان، تدوین تاریخ مشاهیر استانهای مختلف، شرحی کوتاه بر نهجالبلاغه و همچنین پیگیری فعالیتهای فرهنگی و هنری برای جامعه کارگری و... اشاره کرد.
زندگینامه و خدمات استاد رحیم رشتچی
رحیم رشتچی در سال ۱۳۰۹ خورشیدی در خانوادهای فرهنگی در شهر زنگان دیده به جهان گشود. وی مقطع تحصیلی متوسطه را در مدارس مشهور توفیق (به مدیریت شادروان استاد رضا روزبه) و پهلوی سابق، (به مدیریت شادروان ابوجعفر امام) گذراند. از همکلاسیهای متوسطه وی میتوان به فیزیکدان بزرگ معاصر ایران- پروفسور ثبوتی- اشاره نمود.
رحیم رشتچی پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشگاه تهران شده و زیر نظر استادان به نامی چون استاد معین اقدام به خوانش زبان و ادبیات فارسی نمود. در دوره ی دانشگاه با اساتید برجستهای چون شادروان سید جعفر شهیدی- تاریخ نگار معاصر- ودکتر مهدی محقق از اسلامشناسان معاصر همکلاس بود . وی پس از فارغالتحصیلی به قصد خدمت در آموزش و پرورش به زادگاه خود بازگشت.
رشتچی در دبیرستان پهلوی سابق، به عنوان مدرس ادبیات در کنار بزرگانی چون شادروان دکتر هشترودی، سید جعفر میرزایی، استاد رضا روزبه، ابو جعفرامام و... مشغول خدمت شده و سپس مسوولیت آموزش و پرورش طارم و بعد ماه نشان را به دوش کشید.
از شاگردان به نام رشتچی میتوان به سلطان غزل معاصر «حسین منزوی» اشاره نمود.به اذعان استاد رشتچی، وی در زمان همکاری با دکتر مسعود قوامی در دهه ی پنجاه برای بنیانگذاری دانشکده کشاورزی زنجان، معاون آن دانشکده بوده و خدمات شایان توجهی در راهاندازی و بسط و گسترش دانشکده کشاورزی انجام داده است.
وی میگوید : پس مدتی احساس کردم که شهر زنجان نیاز به تحولی در شهرسازی و گسترش دارد این نیاز در کنار کمبود خانه برای کارمندان دولت مرا بر آن داشت تا بنای شهرکی جدید در زنجان را بگذارم ، از همین روی زمینی در شمال شهر خریداری کردم و با هزار مشکل و مخالف و معارض که برخی ساختگی و فقط برای اشکال تراشی بود ، مواجه شدم ولی به هر روی با حمایت های سناتور جعفری بر مشکلات غلبه کرده و شهرک کارمندان زنجان به عنوان نخستین شهرک شکل گرفت که هم اکنون پس از گذشت بیش از چهل سال از بهترین مناطق شهر زنجان به حساب می آید .
رشتچی ادامه می دهد : شاید بپرسید زمین خودت در آن شهرک کجاست ؟ در آیینی که برای تجلیل از من به جهت ساخت و بنیانگذاری شهرک کارمندان برگزار بود گفتند که چون شما برای خودتان هیچ زمینی در نظر نگرفتید ما برای شما یک قواره زمین به پاس خدماتتان در نظر گرفتیم . گفتم من زمین و سهم خود در زنجان را پیشتر از همه دارم و نیازی به زمین اهدایی شما ندارم . پرسیدند کجاست ؟ گفتم قواره ای در کنار قبر شادروان پدرم ! و همین برای من کافیست !
استاد رشتچی همچنین مؤسس هنرستان صنعتی، مشوق و مؤسس بیش از ده باب مدرسه و دبیرستان، از مؤسسین انجمن ادبی زنگان با همکاری محمد منزوی- پدر حسین منزوی- دکتر علی هشترودی، سید جعفر میرزایی، و کریم زعفری در زنجان پیش از انقلاب میباشد.
وی در تدوین کتاب تاریخ ادبیات ایران با دکتر ذبیحاله صفا همکاری نموده و به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و فرانسه تسلط دارد. مجموعه "۵۰ سال زنجان" نیز به قلم وی توسط دانشگاه زنجان به صورت جزوه منتشر شده است.
پس از پیروزی انقلاب، رشتچی به کرج رفته و فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را در آن شهر تداوم بخشید.
در تهران و کرج نیز وی در کمک به ازدواج دهها زوج جوان در دانشکده کشاورزی کرج، اعزام روحانیون و هیئات مذهبی و واحدهای کارگری به مشهد مقدس، طرح ایجاد فرصتهای شغلی در چهار گوشه کشور، اجرای طرح بلوط درکهگیلویه و بویر احمد برای اشتغال جوانان و... فعالیتهای شایان توجهی دیگری داشته است.
استاد رشتچی داماد آیتاله محمد تقی آملی از بزرگان حوزه میباشد.
وی در بررسی علوم مختلف قرآنی ید طولایی داشته و دهها جزوه و مقاله در حیطه علوم اسلامی، ایرانشناسی و زنجانشناسی، زندگینامه پروفسور ثبوتی، زندگینامه استاد رضا روزبه، زندگینامه آیتاله آملی، زندگینامه آیتاله طباطبایی و... را در صف انتشار دارد.
استاد رشتچی بیش از سی سفرنامه داخلی و خارجی به رشته تحریر درآورده و از پژوهشگران پرکار و نمونه استان و کشور است.
در سال ۱۳۹۷ دکتر زالی مشاور استاندار البرز و گروهی از نخبگان و معتمدان استان البرز آیینی در تجلیل از مقام علمی استاد رحیم رشتچی برگزار و از تلاش های ایشان سپاسگزاری به عمل آوردند.
همچنین در بهار ۹۸ مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز در دیدار جمعی از زنجانیهای مقیم این استان از استاد رشتچی تجلیل نمود.
لازم به ذکر است که در کتابخانه شخصی استاد حاج رحیم رشتچی مدارکی از ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش، شامل مصالحهنامههای شرعیه، اسناد عقود ازدواج و... موجود میباشد.
برای استاد رحیم رشتچی آرزوی توفیقات روزافزون در مسیر خدمترسانی به هموطنان و همشهریان خونگرم را داریم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
گردهمایی کارشناسان، کارشناس مسئولان و روسای ادارات ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات استانهای سراسر کشور در مشهدالرضا، با شعار آگاهی، پیشگیری و بهبود عملکرد برگزار گردید.
در این همایش سرپرست وزارت آموزش و پرورش اظهار کرد: امروز دولت الکترونیک به کمک آمده است و باعث میشود تا ضریب نفوذ کارمان را افزایش دهیم و از این طریق به سلامت سازمانی و اداری، افزایش سرمایه اجتماعی، ارتقای فرهنگ سازمانی، بهبود عملکرد آموزش و پرورش و ارتقای کیفیت تعلیم و تربیت فرزندان این مرزوبوم کمک کنیم.
حسینی خاطرنشان کرد: در نظام ارزیابی، گستره عظیمی در پهنه کار قرار میگیرد و اگر همه این امور انجام بگیرد اما به مؤلفه چهارم توجه نشود، موفق نخواهیم بود چرا که ارزیابی نظام اجرایی و ارزیابی نظام طرح، برنامه و نظارت بر آن؛ بهمنظور تحقق بهبود عملکرد است، بنابراین چهارمین مؤلفه بهبود عملکرد است.
وی در ادامه اضافه کرد: در واحد رسیدگی به شکایات و ارزیابی عملکرد و نظارت باید طرح و برنامهها، اجرایی سازی و نظارت و فرآیندهای بهبود عملکرد مورد بررسی قرار گیرد و اینها را از سازمان مورد ارزیابی بخواهیم تا کار خوب تقویت، اشتباهات اصلاح، کار غلط تعطیل و کار مورد غفلت تضعیف شود و با این نگاه پنجاه درصد پیشرفت سازمانی و بهبود عملکرد اتفاق میافتد.
حسینی تصریح کرد: شما از حقوق دانش آموزان، معلمان، اولیا و مردم با رسیدگی به شکایات و خواستههای آنها صیانت و تکریم میکنید و موجب ارتقا تکریم ارباب رجوع، صیانت از شهروندان، سلامت اداری و حقوق شهروندی میشوید.
در ادامه علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت وپشتیبانی وزارت آموزش و پرورش نیز قانون تبدیل وضعیت استخدام نیروهای حقالتدریس و آموزشدهنده نهضت سوادآموزی را برای آموزش و پرورش مشکلساز دانست و گفت: چنین قانونی هرچند سال یک بار، آموزش و پرورش و نظام حرفهای معلمی را دچار چالشهای جدی میکند.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش افزود: دولت پذیرفته است تا اعتبارات لازم برای پاداش پایان خدمت و مرخصی بازنشستگان عزیز تا پایان شهریور پرداخت شود.
گفتنی است، اختتامیه همایش کارشناسان وکارشناس مسئولان وروسای ادارات ارزیابی سراسر کشور در روز 17 مرداد ماه برگزار گردید که در این مراسم از اداره ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات استان زنجان به عنوان اداره ارزیابی برتر با حضور خانم مظفر، مدیرکل ارزیابی عملکرد و آقای خدابنده مدیر کل استان خراسان رضوی تقدیر گردید.
اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان زنجان
پایان پیام/
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یک معلم حق التدریسی برای صدای معلم ارسال گردیده است.
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
مدت ها است که علی اللهیار ترکمن معاون برنامه ریزی و توسعه منابع از اداره آموزش و پرورش توسط تدوین قوانین خاص می گوید .
سیدجواد حسینی 14 مرداد 1398 در اجلاس روسای ادارات آموزش و پرورش استان خراسان رضوی در اردوگاه شهید رجایی باغرود نیشابور گفت :
" بزرگترین مشکل آموزش و پرورش این است که متاسفانه ساختار ستادی و اداری این دستگاه به مانند سایر دستگاهها به طور عام دیده شده است و این قانون فرصتهای بسیاری را برای خلق ثروت و منابع از آموزش و پرورش گرفته است لذا همه علمای تعلیم و تربیت نظر دارند که آموزش و پرورش باید با قوانین خاص و نه عام اداره شود و این موضوع فرصتهای بیبدیلی از جمله فرصتهای اقتصادی را ایجاد خواهد کرد و در همین راستا به امید خدا قانون خاص آموزش و پرورش را تدوین و اجرایی خواهیم نمود. "
این حرف ها در حالی بیان می شوند که بیش از 25 سال از تدوین و ابلاغ " قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش " می گذرد .
با وجود گذشت حدود یک دهه از تصویب و ابلاغ سند تحول بنیادین ، مسئولان وزارت آموزش و پرورش بیان داشته اند که از این سند تنها حدود 30 درصد آن اجرایی شده است .
پرسش « صدای معلم » آن است که مسئولان این وزارتخانه دقیق و مستند پاسخ دهند که چند درصد از ظرفیت قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش در کشور اجرایی شده است ؟
آیا این قانون مترقی و توسعه محور که بر مبنای تمرکز زدایی و مردمی کردن آموزش و پرورش تدوین شده است کاملا اجرایی شده است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش از ضرورت تدوین قوانین خاص برای آن و معلمان سخن می گویند ؟
به عنوان مثال ؛ تبصره 4 از قانون الحاق چهار تبصره به « ماده 18 » قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش استان ها و شهرستان ها و مناطق کشور تصریح می کند :
" کلیه محاکم قضایی موظفند ، شکایت موضوع « تبصرهای 2 و 3 « این ماده را خارج از نوبت بررسی و احداث کنندگان مجمتع های مشمول را که از انجام تکالیف خویش امتناع ورزیده اند علاوه بر انجام تعهدات قانونی موضوع ماده فوق به پرداخت جریمه ای معادل بیست و پنج درصد ( 25 % ) ارزش آن محکوم نمایند و درآمد حاصله طی ردیف درآمدی جداگانه که در قانون بودجه هر سال مشخص خواهد شد به حساب خزانه واریز و معادل صد درصد ( 100 % ) آن در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار خواهد گرفت تا با نظارت شورای آموزش و پرورش استان و توسط ادارات کل نوسازی مدارس نسبت به احداث ، توسعه و تجهیز فضاهای آموزش و پرورش در همان محل اقدام شود . "
تبصره 1 بند 4 ماده 13 و تبصره 1 ماده 4 آیین نامه اجرایی قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش تصریح می کند :
« صد در صد عواید حاصل از بند ۳ و ۴ باید برای توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی همان شهرستان هزینه شود »
مجتبی زینی وند رئیس سازمان مدارس غیردولتی و مشارکتهای مردمی وزارت آموزش و پرورش در بهمن ماه 96 عنوان می کند : پرسش « صدای معلم » آن است که مسئولان این وزارتخانه دقیق و مستند پاسخ دهند که چند درصد از ظرفیت قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش در کشور اجرایی شده است ؟
" درآمد مصوبات شوراهای آموزش و پرورش در همان منطقه هزینه میشود .
اگر مردم مطمئن باشند درآمد ناشی از مصوبات شوراها، در مدارس آن منطقه هزینه میشود بیش از پیش با شوراهای آموزش و پرورش همکاری میکنند.
این انحراف از قوانین را چه کسی باید پاسخ گو باشد ؟
پرسش این است در حالی که طبق قانون تمام درآمدهای وزارت آموزش و پرورش باید در داخل آن هزینه شود اختصاص 3 درصد از این بودجه به سازمان برنامه و بودجه تحت عنوان " توسعه متوازن مناطق محروم " بر چه اساسی صورت می گیرد ؟
ضمن آن که تاکنون سازمان برنامه و بودجه گزارشی از وضعیت برداشت این درآمدها و چگونگی هزینه آن را به اطلاع افکار عمومی نرسانده است .
همچنین ادارات کل آموزش و پرورش در سراسر کشور درصدهای قابل توجهی بین 40 تا 60 را از درآمدهای اختصاصی مناطق و نواحی کسر و در حساب خود نگه می دارند .
آیا این کار قانونی است ؟
« صدای معلم » مصرانه از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا ضمن توجه تام و کافی به قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش و ضمن پرهیز از شعارزدگی ، سطحی نگری و پوپولیسم شرایط لازم را برای تفویض اختیار و مسئولیت مطابق این قانون و نظارت بر حسن اجرای آن را به عمل آورند .
پایان گزارش/