از قرار معلوم، امروز سهشنبه، چهاردهم آبان، شیراز میزبان وزیر آموزش و پرورش است. بحث دلیل حضور ایشان در استان فارس نیست، فقط خواستیم اطلاعاتی خدمتشان ارائه دهیم که احتمالا در سفرشان به شیراز، وارونه دریافت خواهندکرد.
اول،
در این استان هیچ برنامهای برای هیچ حوزهای وجود ندارد و همه کارها ابنالوقت انجام میشود، شاهد این مدعا، بخشنامههای گاه و بی گاهی است که غالبا بعد از زمان خود ارسال میشود، آن هم نه برای انجام کار، بلکه برای رفع تکلیف.
دوم،
جناب وزیر
سرنخ دفتر یکی از نمایندگان شهرستانهای جنوب فارس در خیابان ولیعصر تهران را در اداره کل آموزش و پرورش فارس، جست و جو کنید، اگر توانستید سرنخ را بیابید آنگاه فاتحهای هم برای سیستم آموزشی استان فارس و بهطبع آن، کل کشور بخوانید.
سوم،
پس از تهران، استان فارس گرانترین نظام آموزشی را در کشور دارد، با اینحال در نتایج کنکور سراسری و امتحانات نهایی، حتی بین بیست استان اول هم نیست، پس حالا که به فارس تشریف آوردهاید فاتحهای بخوانید بر نظام آموزشی از دست رفته استان که توسط اصلاحطلبان بهخاک سپرده شد. بابت اصلاحطلب بودنم از تمام دانشآموزان و خانوادههای آنان پوزش می خواهم اما همچنان اصلاحطلب هستم.
چهارم،
ظاهراً اداره بخشهایی از اداره کل و ادارات با سرپرست و بدون برنامه باب شده است، وقتی ریاست ادارهای برای جانشینی همکارش در دفتر مجاور، هیچ برنامهای ندارد و منتظر همفکری (شما بخوانید دستور) از مشاوران غیررسمی است، چگونه ممکن است از حال و روز همکاران من و دانشآموزانشان مطلع باشد؟

پنجم،
معلمان از درآمدهای اختصاصی ادارهکل آموزش و پرورش استان فارس، هیچ سهمی ندارند.
بیش از یک سال است که مدیرکل محترم قول شفافسازی در این حوزه را دادهاند اما دریغ از یک گزارش مالی.
ششم،
هیچ کسی از چگونگی اداره و مسائل مالی درمانگاه فرهنگیان، مجتمع رفاهی خیابان حر، مجتمع رفاهی فرهنگشهر، املاک استجاری در تملک ادارهکل و ادارات، هتل مشهد، املاک و اماکن رفاهی تهران و شمال، اطلاعی ندارد و معلمان استان فارس، نامحرمان حوزه مالی و اداری هستند. گماشتگان شما و وزرای قبلی در این استان، فقط گفتار درمانی را خوب آموختهاند.
در پایان، ما را به تدبیر شما، امیدی نیست لااقل ما را از دست این بازنشستگان همهکاره در اداره کل نجات دهید.
کاش فریادرسی بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

پس از گذشت حدود یک ماه از ارائه طرح حذف زبان انگلیسی از برنامه مدارس موسوم به " رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی " توسط 57 نماینده مجلس این طرح یک فوریتی با رای قاطع اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در نشست روز دوشنبه 13 آبان این کمیسیون رد شد .
محمود صادقی در توییت خود نوشت:
" طرح رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» با رأی اکثریت قاطع کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رد شد. تنها دو نفر (آقایان سلیمی و ابطحی) با کلیات طرح موافق بودند . "
در یک ماه اخیر و پس از رسانه ای این طرح واکنش های مختلفی نسبت به این طرح ابراز گردید .
« صدای معلم » از همان ابتدا ضمن اعلام " فراخوان " در واکنش به این طرح غیرکارشناسی مخالفت خود را نسبت به آن اعلان و از نمایندگان مجلس به جد درخواست کرد تا این طرح را پس بگیرند .
این رسانه از همه ی همکارانی که با نقد این طرح ، ضمن تاکید بر ارائه و اشاعه فرهنگ مطالبه گری و پرسش گری از اصول " عدالت آموزشی " و " آموزش نوین " در آموزش و پرورش ایران کردند تشکر و قدردانی می کند .
« صدای معلم» از سکوت و انفعال گروه های آموزشی که به لحاظ وظایف ذاتی تعریف شده و سازمانی به طور منطقی باید " صدای معلمان " باشند و از هویت و استقلال حرفه ای معلمان دفاع کنند و نیز تشکل هایی که نام فرهنگیان ومعلمان را یدک می کشند در مساله اخیر اظهار تاسف می کند .
« صدای معلم» از سکوت فراکسیون 120 نفره فرهنگیان و رئیس آن « حمیدرضا حاجی بابایی » که خود را در پی گیری مطالبات فرهنگیان و حقوق معلمان فراتر از کمیسیون آموزش دانسته اما کوچک ترین اشاره ای به آن نکردند ابراز تاسف می کند .
همچنین 38 نشریه و 1200 تشکل در دانشگاه فرهنگیان را به تامل در فلسفه وجودی شان و تمرین مطالبه گری در موضوعات اصلی آموزش و پرورش فرا می خوانیم .
پایان گزارش/

در کشور ما رنگ سیاسی پر رنگ ترین رنگ هاست. روز دانش آموز خاستگاهی البته سیاسی داشته است و برای پاسداشت مبارزه عدالت خواهانه علیه استبداد و استعمارشکل گرفت. که به جای خود قابل تحسین و در خور بزرگداشت است. اما خوب بود در تداوم کار نگاه به دانش آموز بعد فرهنگی نیز اضافه می شد، یا به مرور ایام، رنگ غالب فرهنگی به خود می گرفت. من بر این باورم که اهالی علم و ادب و آموزش باید به این خلاء مهم توجه کنند.
روز دانش آموز باید روز کاستن فاصله ها باشد. اکثریت دانش آموزان تراز امروز جامعه ایرانی، از مدرسه و برنامه های آن دل خوشی ندارند. با اکراه و ناخشنودی و شاید از سر ناچاری به مدرسه می آیند و می روند. به همین سبب و بدون کاستن از وزن دیگر عوامل مربوط، در کشور ما نقش آموزش و پرورش در تربیت روندی کاهشی داشته و دارد.
روز دانش آموز، روز سواد و دانش است. روزی که همه کودکان و نوجوانان باید دسترسی خود را به تحصیل و مدرسه جشن بگیرند و از این فرصت شادمان باشند. نه این که خیل بیسوادان و بازماندگان از تحصیل و کودکان خارج از پردیس مدرسه، در فراموشی کامل رها شوند.

در روز دانش آموز، شایسته است دانش آموز درک شود. درک درست از دانش آموز وقتی اتفاق می افتد که نیاز او فهم شود و برای این کار برنامه های مشخصی تدارک بشود.دانش آموز با دروسی که احساس می کند نمی تواند همدل باشد، غریبه است. او با دروسی که به درد اشتغال او نمی خورد ارتباط منطقی پیدا نمی کند. او با برخی از معلمینی که او و نیازهای سنی و رشد او را نمی فهمند و با دنیای او کاملا بیگانه اند؛ احساس مهر ندارد.
وجدان او با کم فروشی های نظام آموزشی به خوبی آشناست و با بی سوادی مدرسه ای همانند بی سوادی دانشگاهی کنار نمی آید. نیاز او به زبان دوم، نیاز او به مهارت خود آموزی، و نیاز او به یادگیری مهارت برای کسب و کار در آینده و نیاز او به شغل؛ از مسائلی است که دانش آموز و جامعه نمی تواند و نباید نسبت به آن بی تفات باشد.
بعد از گذر از بدیهیات زیستی و امور پیشا توسعه ای، حتما اقداماتی در خور اهمیت سرمایه انسانی برای تحقق توسعه همه جانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ضرورت می یابد. دانش آموز بر این اساس اهل تعقل و تفکر و با ساحت های تربیتی گوناگون آشنا می شود و برای آینده ای بهتر تربیت می شود.
مرحله بعد عرصه رقابت جهانی است. عرصه ای که در آن حدود یک و نیم میلبارد نفر دانش آموز با سرمایه گذاری های قابل توجه به رقابت برای ساختن آینده دنیاهای خود و نیز دنیای واحد انسانی می پردازند. مسوولیت و حق دانش آموز ایرانی مانند بسیاری از دیگر کشورهای آماده شده برای این منظور، مهیا شدن برای چنین رقابتی است؛ که در عمل در جریان است.
امید است بدون تصلب بر ابداعات خود، آن ها از کارآیی و اثر بخشی در طول زمان محروم نکنیم و همواره اصلاح تدریجی و مدبرانه امور را مورد توجه قرار بدهیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

عده ای از نمایندگان امضاء کننده بیان میکردند که با افزودن سایر زبانها و آموزش آن در آموزشگاه های خصوصی میخواهند به رفع انحصار از زبان انگلیسی کمک کنند اما واقعیت ها می گویند که حتی در صورت وجود سایر زبانها ، باز هم انگلیسی انتخاب اول اکثر دانش آموزان است...اصلأ در زبان انگلیسی هم اکنون هم انحصار وجود نداشته و بلکه یکی از زبانهای خارجی انتخابی در مدرسه محسوب می شود. اگر سایر زبانها در مدرسه تدریس نشده نه به خاطر مشکل قانونی؛ بلکه به دلیل مسایل اجرایی بوده است. بعد از این روشنگری ها و همچنین با تماس های انتقادی معلمین سراسر کشور با بعضی از نمایندگان ، از مجلس نیز خبر رسید که امضاء کنندگان آن اظهار پشیمانی کرده اند، بدون خواندن محتوا آن را امضاء کرده اند و به این طرح حتی خود امضا کنندگان هم رأی نخواهند داد!
بعضی از نمایندگان از این طرح حتی انتظار آموزش زبان محلی را داشتند! یعنی زبان محلی یا مادری به عنوان یک زبان خارجی! شاید نیم نگاهی به انتخابات اسفند ماه و مطرح شدن در شهر خود ،انگیزه اصلی چنین دیدگاهی است. متاسفانه اینها نگاه پوپولیستی به مقوله آموزش دارند!
البته کسانی که خواستار حضور کشورهای خارجی و آموزش معلمان و دانش آموزان در طی یک دوره ۱۵ ساله و سپردن معلم و دانش آموزان به کشورهای بیگانه بودند ، هرگز در این مورد توضیحی ندادند...

آنچه در منظر این نمایندگان و تحلیل های کارشناسان آموزش و پرورش و رسانه ها مغفول مانده این است که علت موفقیت آموزشگاه ها نه صرفا به دلیل تخصص بالا یا برنامه ریزی خاص علمی ،بلکه فی الواقع به خاطر عواملی چون اختصاص زمان بیشتر، تراکم دانش آموزی کمتر در یک کلاس و مهمتر از همه وجود انگیزه بالا در میان زبان آموزان است.حال چگونه با روانه کردن اجباری دانش آموزان به آموزشگاه ها در مقیاس میلیونی می توان همین کیفیت فعلی آموزشگاه ها را حفظ کرد؟!
خبر طرح «رفع انحصار از زبان انگلیسی در مدارس ...» ابتدا در خبرگزاری پانا و خبرگزاری فارس درج شد که مبتنی بر گزارشی برگرفته از سایت مرکز پژوهش های مجلس بود..اما نگاه انتقادی به این طرح در سایت های خبری_تحلیلی مثل: ایران آنلاین ،صدای معلم، اقتصاد آنلاین، اصلاحات نیوز، تسنیم، ایرنا ،پانا، ایسنا، عصر ایران، شعار سال ، عصر شهروند و... منعکس شد . همچنین روزنامه هایی مثل:
جوان ، اعتماد، ابتکار ، ایران ، کیهان ، مردم سالاری... یادداشت ها و مقالات انتقادی در این زمینه منتشر کردند.
جالب و قابل تامل اینکه رسانه های هر دو جناح سیاسی کشور به این طرح ایرادها و اشکالاتی اساسی وارد کرده اند...
مغایرت طرح با قانون اساسی آن چنان آشکار است که دویچه وله هم بر آن تأکید کرده بود!!
آموزش و پرورش نیز طی جلسه ای در سازمان پژوهش، با استدلال های دقیق تمامی بندها و تبصره های این طرح را به کلی زیر سؤال برد که خبر آن نیز در سایت تحلیلی تابناک منعکس شد.
در گزارش جلسه آموزش و پرورش و همچنین در اکثر یادداشت ها و مقالات، به تفاوت اساسی این طرح با دیدگاه رهبری اشاره شده است.همچنین در نشستی که در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد ،شرکت کنندگان به بررسی اشکالات این طرح پرداختند...
بعد از این روشنگری ها و همچنین با تماس های انتقادی معلمین سراسر کشور با بعضی از نمایندگان ، از مجلس نیز خبر رسید که امضاء کنندگان آن اظهار پشیمانی کرده اند، بدون خواندن محتوا آن را امضاء کرده اند و به این طرح حتی خود امضا کنندگان هم رأی نخواهند داد!
حتی گفته شدکه این طرح اسباب طنز و تمسخر رسانه ها را در پی داشته است!
باشد که دیگر با سرنوشت میلیون ها دانش آموز این چنین بازی نکنند!
و نهایتا با پیش بینی قطعی خود نمایندگان مبنی بر رد این طرح در مجلس ؛ این طرح خام ،جنجالی و مشکوک در کمیسیون تخصصی آموزش و تحقیقات رأی نیاورده و رد شد!
به راستی در این موارد اگر روشنگری ها و انتقادات دلسوزانه کارشناسان عرصه تعلیم و تربیت نباشد ،هیچ بعید هم نیست که در سایه سکوت خبری و کم توجهی نمایندگان به بحث های تخصصی، این گونه طرح ها حتی تصویب هم شوند!
این اتفاقات شاید تلنگری باشد برای عموم مردم که بیشتر در انتخاب نمایندگانشان دقت کنند!
و البته انگیزه ای باشد برای اصلاح ضعف های کتاب درسی و ارتقاء روشهای تدریس در مدرسه...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آموزش وپرورش باز هم در گرداب خیالات و کج راهه ها در حرکت هست و کشتیبانی برای نجات آن دیده نمی شود و طرح ها و مصوباتی خام صادر و آینده مبهم آن باز هم هزاران سوال بی جواب دارد.
بحث اخیر آموزش وپرورش ، مصوبه حذف تنوع مدارس و حذف آموزش زبان انگلیسی باز هم دلسوزان را به چالش کشیده و دیدگاه های متفاوتی عرضه می شود که هر کدام جای تامل و نقد و کنکاش دارد تا بهترین گزینه انتخاب شود، اما کشتی طوفان زده تعلیم و تربیت بدون ناخدایی درد آشنا بازهم محکوم به غرق شدن و آزمونی مجددا" پر از خطا خواهد بود.
طرح هایی که سالهای قبل اجرا شد و چون گوش شنوایی نبود درهمان قدمهای اول شکست خورد و چون مسئولان محترم همواره به پیروزی می اندیشند و شکست را در شان خود نمی دانند همواره آن را کتمان نمودند .
اما در خصوص حذف تنوع مدارس باید گفت اولا" این مصوبه باز هم بوی رانت و انحصار و نوعی مافیا در خود دارد و عملا" منافع عده ای را تامین می کند که ثروت و دولتشان از مدارس است.اگر به خاطر داشته باشید سالهای نه چندان دور مدارس تنها به صورت دولتی اداره می شد و همه پزشکان و متخصصان و مهندسان از دل این مدارس در نقاط فقیر نشین و متوسط جامعه سر بر می آورد تا اینکه هر سال نوعی مدرسه ایجاد کردیم بدون اینکه دلایل آن برای کسی آشکار شود. مدارس نمونه ، تیزهوشان ، هیئت امنایی، غیر دولتی، سمپاد، نمونه این مدارسند که با ایجاد خط کشی های نامتعارف دانش آموزان را به چند تفکیک کردیم بدون آنکه نسبت به بار روانی آن در فرزندانمان توجه کنیم و تاریخ نشان داد که صرف تحصیل در مدارس تیزهوشان تضمین کننده موفقیت نیست و چه بسا دانش آموزانی در مدارس عادی موفق ترین افراد در کنکور و تحصیل بودند . ثانیا"این حذف تنوع به نفع متولیان مدارس غیر دولتی است که اکثریت آنان از وزرا، نمایندگان مجلس ، مدیران کل فعلی و سابق آموزش و پرورش و مسئولان عالی رتبه کشورمان و خانواده های آنها هستند ؛ ( علی الخصوص در شهرهای بزرگ و مراکز استانها ) که به نوعی دانش آموزان را به سوی این مدارس جهت پرکردن جیب خود رهنمون خواهند ساخت که باز هم در آینده لطمات جبران ناپذیری بر پیکره نظام آموزشی خواهد آمد و از طرفی شکاف طبقاتی فقیر و غنی در جامعه نمود بیشتری خواهد داشت و فرزندان فقرا هر روز با نفرت و کینه از نداری و سرمایه دار به بار خواهند آمد.
حذف تنوع مدارس زمانی خوب هست که تنها مدارس به صورت دولتی و عادی اداره شوند و همه در مدارس هم سطح تحصیل کنند که بازهم در مدارس ایجاد رقابت تحصیلی و آموزشی به وجود آید و معلمان تمام توان خود را در مدارس عادی به کاربرند.
در خصوص حذف زبان انگلیسی نیز اولا"همان رویه مهندسی شده و به نفع آموزشگاههای زبان درحال اجراست ، سالهاست مدارس ما در آموزش زبان انگلیسی دچار مشکلند و بهترین بهره برداری را همان زبانکده ها می برند و درآمدهای چند صد میلیونی دارند، درحالی که با کمی تغییر در نحوه آموزش در مدارس زبان انگلیس راحت ترین درس مدارس خواهد شد و دست آموزشگاهها از این درآمدها کوتاه خواهدشد. ثانیا" زبان بین المللی، زبان انگلیسی است که ارتباطات جهانی ، علوم و تازه های علم به آن زبان نشر پیدا می کند و معلوم نیست پیشنهاد کنندگان حذف زبان خارجی از مدارس چند آموزشگاه زبان دارند که می خواهند آموزش نیز مافیایی اداره شود.
بسیاری از دروس در مدارس هستند که نیازی به وجود آنها نیست که با حذف آنها و افزودن ساعات تدریس زبان انگلیس بهترین بهر ه را از این درس برد.و اگر آقازاده ها در خارج کشور به خوشی روزگار می گذرانند مدیون آموزش این زبان در مدارس خودمان هستند.
اما وزیر محترم آموزش و پرورش !
شما هم مانند اسلاف گذشته خود به خوبی نشان داید که آموزش و پرورش در اولویت چندم شماست و سیاست وسیاسی کاری تنها دغدغه فکری شماست، جایی که نه از معلمان و نه از پیشکسوتان آموزش و پرورش در خصوص این طرح ها نظر نمی خواهید و پلی برای اتصال شما با معلمان نیست و آنچه خود می دانید می نگارید و عرضه می دارید.
وزیر عزیز با احتساب سالهای عمرم در آموزش و پرورش «از دانش آموزی تا معلمی » حدود 40 سال سابقه در این نهاد دارم و تاکنون ندیده ام کسی باشد که نظر معلم را بخواهد و یا با نظر معلم سر ستیز نداشته باشد.
در زمان جناب آقای فانی هم نوشتیم که ایران مهارت، طرح ویژه مدارس و... به بیراهه می رود و نرده بان سازمان فنی و حرفه ای و سایر نهادها نباشید ولی اصرار برا اجر عنان کار از کفتان ربوده است.
از نظام آموزشی بی رمق ، معلمان انگیزه و سرخورده از وزرای محترم ، طرح های بی اثر، دردهای تعلیم و تربیت ، نگاههای نو به آموزش و پرورش سخن گفتیم ولی هیچ کس نشنید و باز هم هیچ کس صدای معلمان را نخواهد شنید چون هیچ وقت یک معلم وزیر آموزش و پرورش نشده است.
آیا به جای سیاست بهتر نیست طرح های تحقیقاتی خود را روی بی انگیزگی کارکنان ستادی و معلمان و بهداشت روانی آنها متمرکز کنید و نتایج کار را ببینید؟
آیا بهتر نیست ارج و قرب معلم را برگردانید تا نیازی به شغل دوم و گاها" شغلهای دور از شان را طلب نکنند.

وزیر محترم !
آیا کارکنان دولت از یک خزانه حقوق دریافت نمی کنند؟ اگر جوابتان مثبت است چرا برای یکی حقوق چندبرابری با مزایای سالانه می دهند و برای معلم چندرغازی که هزینه نان و پنیرش هم نیست می دهند؟ چه کسی متولی احقاق حق معلم است؟ آیا یک معلم به اندازه سرایدار و خدمتگزار درب نگهبانی شرکت نفت مهم و تاثیر گذار نیست؟ شما لطف کنید فقط حقوق حدمتگزار شرکت نفت را به معلم بدهید، تلاش کنید حقوق کارمند بانک با مزایای مسکن و خودرو و سفر را پرداخت کنید.
آبدارچی بانکی که با من معلم در یک سال استخدام شده ایم اما او با مدرک سوم راهنمایی و من با فوق دیپلم و ایشان به لطف اشل بانکی به تحویلداری رسیده اند با چندین باب مغازه و چندین واحد مسکونی و ماشین مدل بالا و ما رویمان سرخ از نیمه ماه تا آخرماه .
آیا می دانید بسیاری از معلمان هنوز مستاجرند ، چون توان یافتن شغل دوم و درآمدهای نامتعارف نداشته اند؟
وزیر محترم !
آموزش و پرورش امروز هزینه سنگینی بر مردم مستضعف ما وارد می کند از کمک های مردمی ، کلاسهای تقویتی آموزشگاه های آزاد که دیگر به ریال هم راضی نیستند و به هر بهانه ای فرزندان میهنمان را وادار به حضور در این کلاسها می کنند، یکی با نام تقویتی ، دیگری با طعم پزشکی و دیگری ....که قداست معلم را هم زیر سوال می برد.
البته من به همکارانم حق می دهم که برای رقابت با سایر کارکنان دولت و سامان دادن به امور معیشت خود کلاسهای مدارس را جای استراحت خود قرار دهند و نیروی خود را در آموزشگاه ها و کلاسهای خصوصی متمرکز کنند تا ماهانه بالای 20 میلیون تومان درآمد داشته باشند.
مگر کتابهای درسی ما چه ضعفی دارند که معلمان کتب کمک آموزش تجویز می کنند تا صاحبان این انتشاراتی ها میلیاردها تومان سود ببرند؟ آیا نمی شود از توان خانواده بزرگ معلم استفاده کرد و کتابهای درسی را همانند این کتابهای کمک آموزشی تدوین نمود؟ مجموعه های انتشاراتی تحت پوشش آموزش و پرورش و شرکت ساخت مواد کمک آموزشی آن وزارتخانه چه نفعی برای معلم دارند ؟
صرف چاپ نشریات رشدی که فقط کاغذ مصرف می کنند و همکاران شاغل درآن درصدهای بالا از فروش می گیرند کار دیگری را بلد هستند؟
آیا اندیشیده اید که عواقب این کارها چیست ؟
چرا حفره های نظام آموزش و کنکور را نمی بندید تا استادان دانشگاه هم هوس ترک دانشگاه و حضور در این آموزشگاهها بنمایند ؟
شما درد شناس جامعه باید باشید نه دردافزای آن ، نگذارید آقازاده ها و مسئولان آموزش را چون قرون تاریک علم و آموزش این مملکت اداره کنند ، اگر به امثال برخی آقایانی که فرزندان و زن و... هرکدام مدرسه غیردولتی دارند باشد، کارگرزاده کارگر می شود و فرزند پینه بند پینه بند می شود و گدایی شغل موروثی !
عدالت آموزشی یعنی اینکه همه بتوانند در شرایط مساوی از آموزش بهر ه ببرند نه اینکه داراها با پولهای به یغما رفته از استثمار قشر ضعیف فرزندانشان را در مدارس آن چنانی و کلاسهای کنکور نجومی و دانشگاههای خارج کشور ثبت نام کنند و فقیر تنها آه بکشد و نفرین کارنابلدان بکند.
معلم امروز به آرامش و آسایش نیاز دارد نه شعار و القاب پرطمطراق. معلم باید زندگی کند تا درس زندگی بدهد.
نگذارید صدا و سیما در تخریب معلم بکوشد ولی از فداکاری او سخن نراند.از پخش اخبار ی که خانواده هارا در مقابل معلم قرار می دهد بپرهیزید و با وعده نظام هماهنگ پرداخت و رتبه بندی راننده تاکسی ها را به جان ما نیندازید.
از مدفون شدن معلم در زیر دیوار مدرسه ، از غرق شدن او برای نجات دانش آموز، از سوختنش در کنار بخاری نفتی ، از چاقو خوردنش توسط اولیاء و تحقیرش چرا خبر نمی دهد؟
ما مانده ایم و سوالهای بی جوابی که هر وقت هم بخواهیم درد را بگوییم حتما" به سوالهایی زیادی جواب بدهیم و شاید تعهدی را هم امضا کنیم.
ما مانده ایم و آرزوی آموزشی و پرورشی عادلانه ،و مدارسی یکرنگ و یک نوع، مامانده ایم و تبعیض بین کارکنان دولت.
اما به خداوندی خدا از حقمان نمی گذریم، و ایمان داریم در پیشگاه عدل الهی شرمندگی ما نزد فرزندانمان را شما جوابگو خواهید بود و آن روز چون به حق و عدالت رفتار خواهد شد خوشحال خواهیم بود ، چون نه شیر نفتی وجود دارد که آن را بهانه کنید و نه پولی که بتوانید جبران مافات کنید.
ما نیز با دولت تدبیر و امید، که امیدمان را ناامید و با بی تدبیری در مورد معلم و آموزش و پرورش پایه های مدارس را سست نمود در1400 به پایان می رسیم ، باشد که نسل بعدی معلمان را دریابید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

عمر چیست ؟ آفتاب تموز !
به سرعت این عمر می گذرد و نهایت به پایان می رسد و این سیر ، راه همه بشر است . فقیر و غنی . زشت و زیبا . گناهکار و بی گناه . اهریمن و اهورامزدا . معتقد به خدا و یا خودستا و پول ستا و قدرت ستا و مقام ستا .
روزمرگی لعنت زندگی بشر است. غفلت نیز همچنین . ناسپاسی و قدرنشناسی از همه بدتر . لحظه ای ایستادن و تفکر کردن ، شاید بتواند ریشه این سه لعنت را بخشکاند.
بیایید قدردان همسر و فرزند و همسایه و والدین و خواهر و برادر و همکار و کسبه محل زندگی خود باشیم تا از شرّ این سه لعنت ، رهایی یابیم.
بیایید به همراه تقدیر ، تدبیر نیز داشته باشیم. سرعت حرکت ما در زندگی ، حضور را از ما ربوده است. بیایید بایستیم و با شمارش داشته ها، کم با حسرت نداشته ها ، زندگی کردن را فراموش کنیم.
من امروز ایستادم ، اندیشیدم ، داشته هایم را نیم نگاهی فکندم ، برای سلامتی خود و آرامش حاکم بر خانواده ام شکر کردم . بعد خود را جلوی کامپیوتر و سایت صدای معلم دیدم ، با خود گفتم روزی چند ساعت من از این نعمت رایگان ، بی منّت ، پرمحتوا ، بهره می برم ؟ بعد خود را مکلّف به قدردانی از مدیر این سایت دیدم. با خود اندیشیدم نعمتی که به من آگاهی و حضور می دهد ، چرا نباید شکرش به جا آورده شود ؟ چرا نباید چنین بیندیشیم که مدیر محترم سایت صدای معلم ، نعمتی از سوی پروردگار برای من معلم برای جستن و یافتن آگاهی و بصیرت و توان شغلی است. واسطه ای بی ادّعا مابین نیروهای صف و ستادی است. آنان که می نویسند با دو سه سطر ارسالی در بخشِ نامه ها ، از فشارهای عصبی ، از ناسپاسی و قدرنشناسی جامعه و مسئولین ، خالی می شوند و فریادشان را به تبسّمی مهربان تبدیل می سازند. چون کسی هست که این قیل و قال های تنهایی او را منعکس سازد.
بیایید کمتر یکدیگر را به عنوان همکار و هموطن بیازاریم و شکر هر نعمتی را تا زمانی که از آن برخورداریم ، به جا آوریم .فقط با شکستن غرور و یا کنار گذاشتن بخل و حسادت و کینه خود نسبت به دیگری و یا دیگران ، با قدر نهادن به داشته ها و درک و ارزش گذاری برای انسانهای ارزشمند پیرامون خود. برای حمایت از دو تنی که مدافع حق و حقوق هیچ یک از ما نیست ، همکار خود را با نیش هایی غیرفرهنگی نیازاریم.
در این سایت ، هر کس در حد توان و سواد خود ، اثری از خود بر جای می گذارد. اثری که با کمی دقت و همکاری بیشتر می تواند به خلق و یا جاودانگی ارزش های فرهنگی منجر شود. ما خلق اثر ، بسیار کم داریم. ما زیاد به برجسته نوشتن و دیدن و اندیشیدن و کردن ، معتقد نیستیم . ما بیشتر نیاز به دیده شدن هستیم آن هم با محتوایی بسیار ناچیز . ما زندگی را بسیار سهل و ساده و تکراری و عادی می شماریم . برخی از افراد در این جامعه ، طول زندگی حتی بیش از یک قرن دارند ، اما عرض زندگی تعدادی از آنها ، بسیار یکنواخت و بی بهره است. ما از خلق اثر و تفکر بسیار فاصله داریم ، چون معتقدیم آن وظیفه عده ای خاص و محدود و غیر از ماست . کار بسیاری از ما روز را شب کردن و شب را صبح کردن . اما زندگی ، فقط این نیست.
بیایید بایستیم ، بیندیشیم و خلق اثر کنیم و در هر نقش و پایگاهی که قرار داریم ، مفید و مؤثر باشیم ، همیشه که نباید اثر پذیرفت ، بیایید تا اثر بگذاریم و خلق اثر سازیم. نقش اجتماعیِ مؤثر و خاص و متمایز من در این جامعه چیست ؟
من معلم بعد 20 - 30 سال خدمت در این شغل ، چگونه و بر چه تعداد از افراد جامعه اثر گذاشته ام و مسیر زندگی و حرکت چند نفر را به سوی سازندگی و بالندگی تغییر داده ام ؟ مسیر زندگی چند دانش آموز را به طور معجزه آسایی با کشف استعداد و توانایی هایش ، تغییر داده ام ، او را تشویق و حمایت کرده ام ؟ صِرف درس دادن رُوتین کافی بوده و هست ؟

من معلم ، می خواهم برای موجودیت سایت صدای معلم قدردان باشم ، از خوانندگان فهیم این سایت که دغدغه نوشتن را بر تعهد نویسندگان ، فرضِ واجب می سازند و با بزرگ نمایی اطلاعات و اخبار آموزش و پرورش و یا نقد و بررسی مسایل موجود ، جهت تعمیم آگاهی و هوشیاری ، همراه این سایت هستند قدردانی می کنم. از تلاش بی امان تمامی نویسندگان سایت که در مسیر عشق به ساحتِ شغل معلمی و خردمندی معلمان ، قلمفرسایی می کنند و دغدغه نوشتن و سهیم شدن را با همکاران خود دارند، قدردانی می کنم .
برای اعتلا و توانمندی بیشتر ، می خواهم بیندیشم و بنویسم و بسازم . تحمل سختی و ناهمواری واجب است اما باید اعتراف کرد که ما از همه پتانسیل های ذاتی و توانایی های خود در مسیر زندگی استفاده نمی کنیم . بیایید به این مسیر ارزشمند زندگی بیشتر بیندیشیم و نگران این اصل باشیم که چرا امروز دیگر حافظ و سعدی و ابوریحان بیرونی و بوعلی سینا و امام محمد غزالی و مولوی و نظامی و.... در بین ما وجود ندارند ؟ من از معلمی قدردانی می کنم که کاشف اسرار علایق و ذوق و استعداد نظری و عملی دانش آموزان خود است و با پیگیری صمیمانه و نستوه تا هدایت همه جانبه آن ، دست از تلاش برنمی دارد و طریق پرورش آنها را به خوبی به آن دانش آموز ، آموزش می دهد.
من بهانه بسیار زیادی برای قدردانی دارم اما برای تقدیر باید اراده داشت و حرکت کرد و در برابر شداید و نامهربانی ها و فراز و نشیب ها ایستادگی کرد ، همچون مدیر محترم سایت صدای معلم همکار گرامی جناب آقای علی پورسلیمان. راستی من و شما هم قادریم چنین مسیری را در جهت تنویر افکار عمومی و حرفه ای ،آغاز و طی کنیم ؟
من شخصا ، بر علاقه و ضرورت وجودی آن واقفم اما چنین اراده ای ندارم ، شما چطور ؟ بد نیست گه گاهی حین مطالعات خود در این سایت ، خدمت مدیر سایت ، خسته نباشیدی عرض کنیم و مراتب قدردانی خویش را برای بیشتر قوّت گرفتن ابراز داریم. شاید این ارزش معنوی جایگزینی بر تمامی نیازهای مادی باشد. جناب پورسلیمان متشکریم. پایدار باشید.