" اگر قرار باشد که در برابر هر چیزی ، واکنش نشان دهیم ، پیوسته از فشار روانی ، رنج خواهیم برد. " (آنتونی رابینز)
جملات ارزنده ای که برای ما از اندیشه پردازان قدیم و معاصر ، به عنوان میراث ملی و جهانی ، هدیه شده است ، خمیرمایه جریان زندگی سپری شده است که گوشزد این مهم است که تجربه ، نوشداروی بعد مرگ سهراب نیست .
به جمله رابینز ، با دقت و تأمل ، متمرکز شوید تا سررشته بسیاری از مشکلات روانی امروز جامعه ما مشخص شود. یکی از اساتید شاخص دوران تحصیل مان می گفت : امروز پینه دوز هم بحث سیاسی می کند !! ما اون موقع برای اهمیت این موضوع به عنوان یک دانشجو افتخار می کردیم ، اما از عواقب سوء ماندگار آن بر تارو پودمان بی خبر بودیم .
چه اصراری است که نسبت به هر موضوعی و در هر بُعدی ، واکنش نشان دهیم ؟ برافروخته شویم و با تعصبی وصف ناپذیر جبهه بگیریم ؟ حداقل این انگیزش ، بهتر نیست در حیطه دانش و تخصص ما ، مدیریت شود تا شاید به فرآیند آموزشی دیگران منجر شود ؟ این که هر فرد ایرانی ، زن و مرد ، پیر و جوان ، باسواد و بیسواد ، متخصص و کم سواد و.... در خصوص شرایط تورم و رشد نقدینگی ، کنترل بازار ، قیمت ارز و سکه ، فقر و محرومیت ، گسترش شهرنشینی ، جنگ های جاری در کشورهای منطقه ، گفته های سیاستمداران جهان و..... به اِبراز نظر بپردازیم و خود را در جمع حاضر و غائب ، تنها کارشناس سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی بدانیم ، به جز درگیری عمیق و جراحت بردار روحی - روانی ، عایدی دیگر هم خواهیم داشت ؟
امروز تنها اینترنت و فضای مجازی و قدرت همه گیر بودن آنها ، این چنین به قضاوت عجولانه ، پیشداوری نپخته ، عصبت های ناپایدار بسیاری از ما منجر نشده است ، بلکه خود انقلاب سال 56 - 57 نیز ما را به باور این توانمندی رسانده است. به جز آن خود نظام سیاسی نیز همه اقشار جامعه را با بسیاری از مسایل داخلی و خارجی درگیر می سازد. شاید بسیاری از شرایط موجود راضی باشند و آن را تفسیر آگاهی و دانایی و آزادی معنی کنند، اما تصور می کنم جزو معدود کشورهایی هستیم که ملت آن با پردازش اطلاعات کشور و جهان ، گذر ایام می کند. بسیاری از ما با تجزیه و تحلیل های انفرادی خود از سیاست جهان ، شیرینی و لذت عمر را به تلخکامی اعضای خانواده و خویشاوندان ، مبدل می سازیم.
سئوال : آیا ضرورت دارد که من ایرانی با جنس و سن و موقعیت اجتماعی معین و مشخص ، بدون داشتن هدفی والا و پیشبرنده ، نسبت به هر موضوعی واکنشی از خشم و نفرت و عصبانیت و فحش و ناسزا ، نسبت به تمامی موضوعات پیرامون ، از خود نشان دهم ؟ آیا متوجه آثار تخریبی این درگیری ذهنی خود هستم ؟ از عواقب آن برای ایجاد فشار روانی و بروز رفتارهای کنترل ناپذیری چون ستیزه و مناقشه و منازعه با دیگران باخبرم ؟ آیا جامعه ما و افراد آن به خصوص کودکان و نوجوانان و حتی سالخوردگان ، از لحاظ تحمل فشار روانی موجود ، در امنیت کامل به سر می برند ؟
در همین سایت نیز چنین رفتاری ، وجود دارد. من نیز همانند بسیاری دیگر در کنترل واکنش خود نسبت به موضوع و یا یادداشتی و یا مقامی ، از کوره درمی روم و لزومی به کنترل خشم درون خود نمی بینم . فضا اگر فرهنگی است و من نیز رسالت سنگین آن را بردوش می کِشم ، آیا متانت و وقار در بیان اندیشه ، وظیفه حتمی منِ معلم نیست؟
پس برای حفظ سلامت فردی و اجتماعی خود و جامعه ، بهتر است در تفسیر واژگان و سیاست روز و معضلات پیچیده و یا رقص ناموزون واقعیت های تحریف شده ، قدری ذهن و اندیشه خود را به کنترل خود درآوریم تا که مبادا بازیچه اذهان دیگران گردیم. کنترل ذهن و اندیشه و تفکر خود را در دستان خود ، به رشد و بالندگی متضمن سلامتی برسانیم و از تزاید فشارهای مضاعف روانی بپرهیزیم.
تعهد و مسئولیت در زندگی را با درگیری های شتاب زده ذهنی خود هم معنی ندانیم . برای انجام رسالت ملی خود به عنوان یک ایرانی ، ابتدا باید از تأمین بهداشت روانی خود مطمئن شویم و سپس به ضرورت عدم زیان رسانی رفتارمان نسبت به دیگران واقف باشیم . دانش و آگاهی واقعی ، به رفتار و واکنش تعریف شده نیازمند است . که قدرمسلم هر پرخاشگری شتاب زده مهارناپذیر ، تعریف روشنفکری نیست.
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
نظرات بینندگان
انسان در ساده ترین تعاملات خود نیز موجود
سیاسی است. آنچه که شما بدان اشاره دارید
سیاست توام با دموکراسی و برابری و ارزش های
انسانی است و یا در جهت مخالف آن. نمی خواهم
بگویم سیاست خوب و بد. چون در
دموکراسی ترین سرزمین ها نیز ، عدالت و انسانیت همیشه در جای اصلی خود قرار ندارد..
در ضمن اهل بحث سیاسی نیستم. اما برخی دو
آتشه هستند. تشکر