من متوجه شدهام حتی افرادی که ادعا میکنند تقدیر همه چیز از پیش تعیین شده و ما هیچ کاری برای تغییر آن نمیتوانیم انجام دهیم ، قبل از عبور از خیابان اطراف را نگاه میکنند. ( استیون هاوکینگ )
زندگی برای هر موجود زنده ای ارزشمند است. ترنّم هستی با ترکیب سه عنصر حیاتی یعنی آب و باد و خاک ، موجود زنده را به حرکت و جنب و جوش و تفکر و فعالیت ، وا می دارد. حیف است موجودی زنده باشی و عظمت روز و لحظه تولد خود را به هستی و همراهان خود تقدیم بداری اما ارزش و منزلت " زندگی کردن " را با بی قیدی و بی مسئولیتی ، به خطر بیندازی . جاهلان می گویند که با تقدیر ، نمی توان تدبیر کرد اما خالق یکتا با به ودیعه نهادن قدرت اختیار و اراده ، همیشه تو را به تکاپو و برخاستن و حرکت کردن ، دعوت می نماید. یک بار از استاد روانشناسی خود پرسدم : بسیاری از افراد معلول ، حقیقتا نابغه اند ؟ پاسخ دادند : آنها به دلیل نداشتن عضوی در بدن و معلولیت آن اندام ، تلاش مضاعف می کنند تا از نیروی اندام های موجود ، حداکثر استفاد را بنمایند تا جبران کاستی گردد. برای همین بسیاری دست ندارند اما با انگشتان پا نقاشی ماهرند و یا نابینایند اما قدرت شنوایی فوق العاده ای دارند و.......
استیون هاوکینگ ، یکی از آن افراد است که به جای عقب نشینی از تسلط بیماری نادر و درمان ناپذیر خود به نام ALS ، از دردمندی بیمار سرطانی هم اتاق خود در بیمارستان ، عزم جزم کردن را آموخت و در زندگی به کار بست و شد بزرگترین کیهان شناس و فیزیکدان معاصر.
به جای ترمز در برابر تقدیر ، بهتر نیست از قوای اراده و عقل خود برای تدبیر تمامی ناتوانی های بشر بهره جوئیم و راهگشای زندگی آیندگان باشیم ؟ سهم ما در شناخت جهان هستی و حل و فصل مشکلات زندگی ، چقدر است ؟ بسیاری از مشکلات و معضلات پیرامون جامعه ما برخاسته از تفکر تقدیرگرایی ماست و اگر تدبیری در کار بود ، این همه در سیاهچاله های دورِ باطل ، به استیصال نمی رسیدیم . آری ، زندگی کردن شیرین است و جان عزیز ، و گر نه هنگام عبور از خیابان ، تسلیم تقدیر می شدیم و طرفین را نگاه نمی کردیم !!
اگر عقل و اراده مانع کوته اندیشی تقدیرگرایی است پس بیایید بهای گرانسنگ عقل و تفکر را در عمل بپردازیم .
مختصری از داستان واقعی عدم تسلیم شدن " هاوکینگ " در برابر تقدیر :
" در سال آخر تحصیل هاوکینگ در آکسفورد در پاگرد پلهها زمینخورده و سرش به زمین اصابت کرده بود. در نتیجه، اندکی حافظهاش را از دست داده بود. دوستانش گمان میکردند که این اتفاق ناشی از مستی او بوده است اما این تنها باری نبود که او از پلهها افتاده بود و گاهی هم گره زدن بند کفشهایش برایش دشوار شده بود. هاوکینگ دررفتن از پلهها مواظب خودش بود، اما آن دشواری بستن بند کفش کماکان باقی بود.
وقتی در پایان نخستین نیمسال تحصیلی یعنی در ژانویه ۱۹۶۳ در آغاز بیست و یک سالگی در کمبریج به خانه رفت، پدرش تصمیم گرفت او را برای معاینه به بیمارستان ببرد. نتیجه فراتر از بدترین کابوسهایی بود که ممکن بود به سراغ کسی بیاید . آزمایشهایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمانناپذیری به نام ALS را نشان داد. این بیماری بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار میدهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند بهطوریکه به مرور توانایی هر گونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بیدرمان مدت زیادی زنده نمیمانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیشبینی شدهبود.هاوکینگ به کمبریج بازگشت، به حالت افسردگی سیاه و هراسناکی فرورفت. چندین ماه به ندرت خانهٔ اجارهای خود را ترک کرد. تمام چیزی که از این اتاق به بیرون راه مییافت، نوایی بود که از صفحههای موسیقی واگنر گسیل و بطریهای خالی ودکا که بیرون گذاشته میشد. نومیدی و اندوه عمیقی استیون را دربرگرفت. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید؛ دوره دکترا، رؤیای دانشمند شدن ، کشف رمز و راز کیهان، همگی به صورت کاریکاتورهایی درآمدند که در حال دورشدن از او بودند. به جای همه آن خیالپردازی حالا کاری به جز این از دستش برنمیآمد که در گوشهای بنشیند و دقیقهها را بشمارد تا دو سال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد. به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بیحرکت ماند. خودش بعدها تعریف کردهاست که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم میبرند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی میکشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری بدون درمان مبتلا است اما لااقل درد نمیکشد. به علاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمیپذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم پیشبینی پزشکان درست باشد و چه بسا که از نوع اشتباههای کتب درسی باشد. " (1)
1) ویکی پدیا. دانشنامه آزاد . استیون هاوکینگ .
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.