قتل رومینا به دست پدرش و آتش زدن دختری در سلیمان داراب رشت توسط برادرش در خرداد ۱۳۹۹ هر انسانی را بر آشفته می کند.
انگیزه ناموس کشی (Honor Killing) این است که زن در برخی فرهنگ های جاهل با تمام و کمال در اختیار مرد است و خانواده به خاطر حفظ تعصبات خود زنان را به قتل میرسانند . بستگان نزدیک مثل پدر، برادر، همسر، دایی، عمو و حتی یکی از زن های خانواده به عنوان قاتل در این پرونده ها حضور دارند.
به گفته هادی مصطفایی معاون جرائم پلیس آگاهی در سال ۹۳ حدود ۱۹% قتل ها ناموسی و ۶۲ %قتلها توسط بستگان درجه یک انجام می شود.
استانهای کردستان، ایلام، آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان بیشترین قتل های ناموسی دارند.
به گزارش سازمان ملل بنگلادش، برزیل، اکوادر، پاکستان، اردن، مصر، سوریه، ایران، عراق، افغانستان، اسرائیل، ترکیه بیشترین آمار قتل های ناموسی را به خود اختصاص میدهند.
در بین کشورهای نامبرده اردن از لحاظ حقوقی کمترین ارزش را برای زن مقتول قائل است.
سازمان ملل توصیه کرده دولتها با آموزش و اجرای قوانین عادلانه این نوع جنایت را به حداقل برسانند :
۱- آموزش سواد و بهداشت جنسی در مدارس و رسانه ها جهت حذف جهل جنسی و خارج شدن آن از تابو.
۲- تصویب قوانین سختگیرانه برای افزایش امنیت در خانه (افزایش حمایت قانونی از زنان و کودکان). پدر، برادر،شوهر و... در صورت اعمال خشونت و قتل ناموسی قصاص شوند.
۳- در تریبون های رسمی مثل تریبونهای نماز جمعه این قبیل جنایات محکوم شوند.
برخی با تعصبات دینی جنایت می کنند، مراجع تقلید با صدور فتوا هر نوع خشونت و قتل ناموسی را محکوم کنند.
۴- متخصصان در خصوص مفهوم عقلانی و غیر خشونت حیاء ، غیرت و آبرو بحث و اطلاع رسانی کنند.
۵- تبلیغ پدر سالاری توسط صداوسیما، مبلغین دینی، مدّاحان، روضه خوانها و روحانیون تحت عنوان غیرت، حیاء و آبرو ممنوع شود.
اولین جمله ای که ما در اول دبستان می آموزیم چیست؟
بابا آب داد ...

اولین جمله ای که انگلیسی ها در دبستان یاد می گیرند چیست؟
من می توانم بخوانم و بنویسم ...
و اولین جمله ای که ژاپنی ها یاد می گیرند :
من باید بدانم ...
و این است که ما همیشه چشممان به دست پدر است و پدر را ضامن تامین همه ملزومات زندگی می دانیم و در بزرگسالی نیز حتی زندگی تجملی را انتظار داریم که ارث پدری باشد ...
کار از ریشه خراب است و این یعنی :
" فقر فرهنگی ... "
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نمی دانم که درد سالهای رفته وحرف های ناگفته در دل و صدای مانده در گلو را چطور بیان کنم ؟
همیشه معلم را هم طراز انبیا خواندیم و جوهره کارش را عشق نامیدیم و همیشه این ادعا در حد شعار باقی ماند.
28 سال در کف کلاسهای چند پایه مناطق محروم بدونِ امکانات عاشقانه کار کردیم و امروز هم در مدارس شهری اما هنوز آن چنان تغییری در ساختار تعلیم و تربیت مشهود نیست.
به نظر بنده پیشرفتی که صورت نگرفته هیچ بلکه پس رفت های فاحشی هم داشتیم.حلقه گم شده این ساختار کجاست؟
بعد از سالیان دراز سندی تنظیم شد تحت عنوان سند تحول بنیادین که بعداز ده سال به جرات می توان گفت که هنوز سی درصد آن محقق نشده و در شش ساحت ساخته شده آن،که نگاهی عمیق به تربیت دارد متاسفانه به منابع اجرایی آن نپرداخته اند.
بنده به عنوان منتخب معلمان در شورای عالی که با رای فرهنگیان به این شورا راه یافته ام به دلیل تعهد اخلاقی که به همکاران داده ام در مدت این چهار سال در هیچ پست و منصبی منصوب نخواهم شد و همان معلم ساده ی مدرسه خواهم ماند و همواره دردهای فراوان این قشر عظیم الشان را لمس می کنم و زبان گویای همکاران در شورا خواهم بود. شاید راه طولانی ، زمان کم و فرصت ها خیلی زود از دست بروند اما مطمئنم با همدلی همکاران تا حدودی شدنی خواهد بود.
به تاریخ پانزده سال پیش شورای عالی اشاره می کنم:
با اینکه رئیس شورای عالی شخص رئیس جمهور هستند اما متاسفانه در دوران دو دولت بهار و تا به امروز در دولت تدبیر و امید هیچ کدام از روسای محترم جمهور در جلسات شورای عالی حضور پیدا نکرده اند !

سوال اینجاست که آیا ساختار تعلیم و تربیت نیاز به یک تصمیم گیری کلان و آینده نگری ندارد؟ آیا معلمان نباید به دنبال مطالبات به حق خود باشند؟
در تمام روزهایی که درگیر کرونا شده ایم تمامی دستگاه های کشوری و لشگری با عزمی تمام برای کنترل این ویروس بسیج شدند اما متاسفانه تعداد زیادی از هموطنان عزیز را از دست دادیم و هر روز هم شاهد از دست رفتن عزیزان مان هستیم.
در سالهای اخیر شاهد بروز مشکلات اجتماعی فراوان شدیم که همه اینها ریشه در بی توجهی به ساختار تعلیم و تربیت دارد.
ماجرای سحر تبرها، قتل دختران، مشکلات کودکان کار و بزهکاران اجتماعی و بسیاری دیگر هستند که ما را به دنبال حلقه گم شده تعلیم و تربیت که حاصل بی توجهی به آموزش وپرورش است می کشانند.
در حیطه ی آموزش بدون توجه به نیاز سنجی های اجتماعی متاسفانه شاهد هزاران فرد بیکار با مدارک عالیه علوم انسانی و در حیطه ی پرورش هم هر روزشاهد زیاد شدن زندان ها و ندامتگاه ها در کشور هستیم و همیشه شعار داده ایم که پیشگیری بهتر ازدرمان است اما برای تحقق این شعار ساختار تعلیم وتربیت نیازی ویژه و نگاهی نو و توجه ای تمام عیار از جانب دست اندرکاران کشور دارد.
باتوجه به آمار ۶۰ درصدی فرهنگیان و دانش آزموزان، جامعه فرهنگی می تواند در همه عرصه های کشور تاثیر گذار باشد چنانکه نتایج حاصله از بی توجهی به ساختار تعلیم وتربیت در جامعه ی کنونی قابل مشاهده است.
با توجه به رشد چشمگیر علم و تکنولوژی در جهان و تبدیل تمام دنیا به یک دهکده جهانی و جهانی شدن اطلاعات و نیاز به سواد رسانه محتوای کتب درسی ما در بسیاری از علوم پایه نیازمند بومی سازی و به روز رسانی هستند.
اکنون باید ساختار تعلیم و تربیت تجدید نظر جدی شود. برای شروع بایستی با تکیه بر سواد رسانه و رسانه ملی به پیش گیری از همه آسیب های اجتماعی و دوران پیش دبستانی پرداخت.
با توجه به محتویات رسانه ملی در حیطه های کودکان شاهد آن هستیم که اکثر کارتون های خارجی با هدف قرار دادن اصالت خانواده ها در کشورهای جهان سوم طراحی شده و همواره به مکتب های اگزیستانسیالیسم و سایر مکتب ها پرداخته شده و در عصر تکنو پولی مسئولیت ساختار تعلیم و تربیت را سخت تر می کند.

برنامه های کودکان در رسانه ملی باید همگام با محتوای کتب درسی ارائه گردد.
توسعه یک کشور در گرو توجه ویژه به ساختار تعلیم و تربیت است .
* به عنوان یک معلم روستایی از رئیس جمهور محترم تقاضا دارم که حداقل در یک سال باقیمانده از دوره ریاست جمهوری شان در شورای عالی وزارت آموزش و پرورش که مهمترین شورای سیاست گذاری ساختار تعلیم و تربیت است شرکت نمایند و برای ترمیم بهتر سند تحول بنیادین و کاری ماندگار برای تعلیم و تربیت قدمی بردارند.
* توجه ویژه به تربیت معلم ها و ایجاد دانشسرای های تربیت معلم
* توجه به اصل ۱۵ و ۳۰ قانون اساسی
* توجه به انتخاب متصدیان وزارت و سازمان ها
* توجه ویژه به شان و منزلت فرهنگیان
* استفاده از فرهنگیان برای تصمیم گیری های همه جانبه در خصوص تعلیم و تربیت :
« پارلمان فرهنگیان »
* به حداقل رساندن سیاست زدگی و سیاسی کاری در امورات اداریی
* توجه ویژه به فرهنگیان بازنشسته چرا که در بهارستان همه نماینده هایی که به پایان دوره نمایندگی می رسند باز در امر سیاست گذاری دخیل هستند. با توجه به رشد چشمگیر علم و تکنولوژی در جهان و تبدیل تمام دنیا به یک دهکده جهانی و جهانی شدن اطلاعات و نیاز به سواد رسانه محتوای کتب درسی ما در بسیاری از علوم پایه نیازمند بومی سازی و به روز رسانی هستند.
* نگاه ویژه به ایجاد بستر آموزش مجازی در کل مناطق با توجه به شرایط اقلیمی کشور، چرا که کشور ما به دلیل وسعت فراوان و تفاوت شرایط منطقه ای در طی سال تحصیلی دستخوش تعطیلی های زیادی به واسطه آلودگی هوا، سرما و برودت در مناطق سردسیر و طوفان های شن و گرد خاک در مناطق جنوبی می باشد.
* نظارت بر صندوق های بازنشستگی و صندوق های ذخیره فرهنگیان که متاسفانه در سالهای اخیر بسیاری از همکاران متضرر شدند .
توجه کافی به همکاران عزیزی که علیرغم اینکه سی سال تمام حق بیمه ناکارآمد را پرداخت کرده اند اما متاسفانه به دلیل بیماری برای مداوا متحمل هزینه های گزافی می شوند و همچنین متاسفانه برای پرداخت حقوق به حق فرهنگیان آن هم با سالها تاخیر از جمله حق ازدواج، حق فوتی و سایر مطالبات که اخیرا هم فصل دهم در مورد معلمان مورد بی مهری قرار گرفت و رتبه بندی که طرح چندین ساله و مصوب بود باز هم ناقص اجرایی شد و متاسفانه و صد حیف و افسوس که همیشه با آب و تاب در رسانه ها منتشر می شود.
ای کاش برای جامعه معلمان هم یک نظام معلمی مثل نظام مهندسی و پزشکی بود که به حق و حقوق واقعی خود می رسیدند.
با توجه به رشد تاسیس مدارس غیر انتفاعی ، مدارس تیزهوشان و خاص و تبعیض آموزشی زیاد بین طبقات اجتماعی، عدالت آموزشی کاملا زیر سوال می رود و به دنبال این تبعیض دانش آموزان مناطق محروم و کمتر توسعه یافته از دست یابی به رتبه خوب در کنکور باز می مانند.

هزینه در آموزش و پرورش سرمایه گذاری برای آینده یک کشور است.
از جناب آقای رئیس جمهور استدعا دارم برای تحقق و پیشرفت آرمان های کشور توجه خودشان را بیشتر به ساختار تعلیم و تربیت معطوف سازند.
جامعه فرهنگی همیشه حافظ سنگر علم و دانش بوده و حتی در روزهای تلخ و سخت کرونایی به جای شش ساعت تدریس شبانه روز بدون هیچ امکاناتی بر روی یخچال خانه حتی روی تخت بیمارستان و در کپرها و در کنار دانش آموزان خود بودند .
فرهنگیان همیشه و در همه ادوار حماسه سازی نموده اند ؛ هم در جنگ تحمیلی هشت ساله که آمار بالای شهدای دانش آموز و معلمان موید این مطلبند و هم بعد از انقلاب که همیشه مراسمات ملی و مذهبی را تداوم بخشیدند و درسی پنهان به نسل امروزی دادند.
یک معلم زمانی می تواند افراد متعهد تعلیم دهد که همه متولیان ذینفع در خصوص تعلیم و تربیت به تعهدات خود در قبال معلمان جامه عمل بپوشانند نه اینکه برای احقاق حق خود مجبور به تجمع در جلوی وزارت یا مجلس باشد.
اگر معلمان ،متولیان ذینفع امر تعلیم و تربیت به تعهدات خود عمل نمایند شاهد یک جامعه متعهد در همه مشاغل اعم از نظامی ، انتظامی ،پزشکی ،قضات ، خدماتی ،کسبه و بازاری و... خواهیم بود ؛ جامعه ای سرافراز و سربلند و سالم به دور از استرس و معضلات روانی و اجتماعی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
قم
گروه گزارش/

هنوز وزارت آموزش و پرورش به گزارش « صدای معلم » با عنوان : " ادامه تعطیلی مدارس و برگزاری امتحانات مدارس به شیوه غیرحضوری غیرمنطقی و بلاموضوع است ! پاسخی نداده است " . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
" برنامه وزارت آموزش و پرورش در اختیاری کردن حضور دانش آموزان در مدرسه و اجباری بودن حضور معلمان و سایر کادر مدرسه فاقد تئوری مشخص در حوزه آموزش موثر بوده و نوعی رفع تکلیف به شمار می آید .
همان گونه که سیاست های یک سویه و آمرانه وزارت آموزش و پرورش در نصب و اجرای برنامه شاد مخالف اصول و سیاست " مدرسه محوری " بود استمرار این وضعیت و اداره بخشنامه ای محیط های آموزشی نیز در تداوم مخالفت با اصل مدرسه محوری است .
مطابق آیین نامه اجرایی مدارس ، " شورای مدرسه " با تعامل سایر ارکان آن صلاحیت تصمیم گیری در این موارد را داراست .
همان الزامات و شرایطی را که رئیس اتاق اصناف تهران برای بازگشایی مشاغل پر خطر اعلام کرده است می توان به صورت دقیق تر و عینی تر در مدارس به کار بست .
" مدرسه " محیط زندگی است و دانش آموزان با تمرین مهارت های زندگی و برخورد منطقی با بحران ها باید خود را برای آینده و زندگی در مقیاس وسیع تر در مقام یک " شهروند " خود را آماده کنند .
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و ستاد ملی مبارزه با کرونا آن است که بر اساس چه مبانی و استدلالی در مورد " مدارس " تصمیم می گیرند ؟
آیا " دیوار مدارس " همواره باید کوتاه باقی بماند ؟
پر رنگ کردن نقش " مدرسه " در راستای اصل " مدرسه محوری " به همراه در اختیار دادن بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای اجرای درست و کامل شیوه نامه های بهداشتی در کنار نظارت علمی و جامع می تواند بهترین تصمیم برای ادامه حیات مدرسه در شرایط کرونایی و تمرین مسئولیت پذیری و حقوق شهروندی باشد ."
این در حالی است که وزیر آموزش و پرورش در نشست اخیر رسانه ای خود با خبرنگاران در پاسخ به پرسش های صدای معلم با صراحت اعلام کرد که : ( این جا )
" قطعا پاسخ گویی سیاست ماست ، منطقی هم هست. وقتی که ابهامی در جامعه شکل بگیرد یک مجموعه ای که به پیشرفت و تحقق اهدافش فکر می کند نمی تواند از ابهامات استقبال نکند.
اگر در ابهامات باقی بماند ممکن است که پیچیده تر بشود بنابراین سیاست ما این است اگر در جایی موردی تخطی از این سیاست بشود قابل پیگیری است اما وزارت آموزش و پرورش خودش را وزارت پاسخ گو می داند و وظیفه خودش می داند که این کار را انجام بدهد. "

پس از پی گیری « صدای معلم » در مورد " شبکه شاد " ( این جا ) ؛ « عبدالرسول عمادی » مشاور وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش های صدای معلم عنوان کرده است که معلمان و دانش آموزان برای عضو شدن در شبکه شاد هیچ اجباری ندارند .
ایشان در جای دیگری تاکید می کند استفاده از شبکه شاد هیچ اجبار و الزامی ندارد .
همچنین در جوابیه ای که وزارت آموزش و پرورش به تاریخ یکشنبه 7 اردیبهشت 99 برای خبرگزاری تسنیم ارسال کرده است ؛ چنین آمده است : ( این جا )
" با عنایت به اسناد بالادستی از جمله راهکار 2-17 و 4 -17 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، آموزش دانشآموزان از طریق فضای مجازی را از تکالیف مهم وزارت آموزش و پرورش دانسته است.
نظر به شرایط و نیاز اجتماعی امروز، تعطیلی مدارس، طولانی شدن آن و جلوگیری از ایجاد وقفه در امر آموزش دانشآموزان، اجرای این برنامه تکلیفی را جهت کاهش دغدغههای اجتماعی، بیش از پیش ضروری ساخته است.
در این راستا، وزارت آموزش و پرورش با لحاظ کردن حفظ امنیت و اطلاعات دانشآموزان و کارکنان آموزش و پرورش شبکه اجتماعی دانشآموزان ( شاد) را راهاندازی و طی شیوهنامه مورخ 10 فروردین 99 معاونت آموزش ابتدایی و شیوهنامه معاونت آموزش متوسطه جهت اجرا به استانها ابلاغ کرد و در آن مدیران مدارس را الزام به راهنمایی، ترغیب و تشویق معلمان و نظارت بر فرایند آن کرده است (بند3-1 وظایف عوامل مدرسه در شیوه نامه معاونت متوسطه). « صدای معلم » بار دیگر در راستای مدرسه محوری و تمرکز زدایی از وزارت آموزش و پرورش انتظار دارد تا هویت مدرسه را به رسمیت شناخته و اجازه دهد تا خرد جمعی مدرسه در مورد آینده خود و ذی نفعان تصمیم گیری کند .
لیکن هیچ اشارهای به تهدید و معرفی به هیئت رسیدگی به تخلفات نشده است همچنین تاکنون شکایتی مبنی بر تهدید معلمان و یا معرفی آنان به هیئت تخلفات به اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات واصل نشده است.
شایان ذکر است چنانچه شکوائیهای به صورت مصداقی و با درج مشخصات مدیر منطقه یا واحد آموزشی ذکر شود در اسرع وقت از سوی این اداره کل مورد بررسی و پیگیری قانونی قرار خواهد گرفت. "
اخیرا وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده است که به جز دو پایه نهایی نهم و دوازدهم در سایر پایه ها و رشته ها امتحانات غیرحضوری خواهد بود .
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت در این زمینه می گوید :
" تکمیل فرآیند آموزش و ارزشیابی دروس شایستگیهای فنی، شاخه فنی و حرفهای و استانداردهای مهارتی کاردانش (داخل و خارج هنرستان) از تاریخ ۲۷ اردیبهشت تا ۱۵ مرداد ماه با اولویت پایه دوازدهم با تصویب شورای مدرسه و هماهنگی اداره به صورت تراکمی و با برنامه ریزی و سازمان دهی هنرآموزان به صورت حضوری انجام میشود. "
از سوی دیگر آزمون دروس تئوری در هنرستان ها هم به صورت حضوری برگزار می گردد .
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است با توجه به آن که عضویت در شبکه شاد مطابق اعلام وزارت آموزش و پرورش " اجباری " نیست ، چرا باید آزمون به صورت غیرحضوری اعلام گردد ؟
مبنای قانونی و مستندات حقوقی وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری غیرحضوری امتحانات چیست ؟

مگر می شود در یک و یا چند مورد " شورای مدرسه " صلاحیت و اختیار تصمیم گیری در مورد برگزاری آزمون و چگونگی اجرای آن را داشته باشد اما در سایر موارد حق دخالت و یا تصمیم گیری را نداشته باشد ؟!
این در حالی است که مطابق با " آیین نامه اجرایی مدارس " و نیز اصل " مدرسه محوری " موکد در سند تحول بنیادین ؛ " شورای مدرسه " حق تصمیم گیری در همه ی این موارد را دارد و نیازی به دخالت های بیرون از مدرسه نیست .
پرسش این است که آیا مدیران و مقامات که خیلی در جریان تحولات و محیط و جو مدارس نیستند ؛ چگونه به خود اجازه می دهند که از صفر تا صد موارد برای مدرسه و ارکان آن تصمیم گیری کنند ؟
چرا این مقامات حاضر نیستند هویت حرفه ای مدرسه و معلمان را به رسمیت بشناسند ؟ آیا مسئولان می توانند در مورد " سلامت امتحانات " به صورت غیرحضوری تضمین دهند ؟
چگونه و با کدام معیار می توان تشخیص داد که همیشه حق با این گونه مدیران است ؟ و آن ها اشتباه نمی کنند ؟
در بخشنامه معاون آموزشی وزارت علوم آمده است؛ با توجه به تداوم شیوع بیماری کووید-۱۹ در کشور و ضرورت حفظ سلامت همه دانشگاهیان شایسته است در صورت عملی نبودن رعایت کامل دستورالعملهای وزارت بهداشت، ارزشیابی پایان نیم سال تحصیلی به صورت غیرحضوری به انجام رسد.
در واقع تصمیم گیری در مورد این امر بر عهده شورای آموزشی دانشگاه گذاشته شده است .
در این بخشنامه هیچ حرفی از تهدید و اجبار و دستور هم نیست .
11 خرداد مسوول ستاد مرکزی آموزش مجازی دانشگاه آزاد اسلامی اعلام کرد :
" مقرر شد که امتحانات پایان ترم دانشجویان این دانشگاه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به صورت حضوری برگزار شود، البته در حال حاضر در دانشگاه آزاد اسلامی امکان برگزاری امتحانات به صورت برخط (آنلاین) نیز وجود دارد. "
این در حالی است که زیر ساخت ها ، امکانات و سطح آموزش در دانشگاه ها قابل مقایسه با آموزش و پرورش و مدارس نیستند اما خبری از تهدید و دستور از بالا هم نیست .
زمانی که ماهیت کار در دو وزارتخانه یکی و از جنس " آموزش " است ؛ چرا باید سیاست ها یک بام و دو هوا بوده و به " مدرسه " به صورت یک موجود طفیلی نگریسته شود ؟
این رسانه پیش تر در مورد کیفیت آموزش در شبکه شاد پرسش کرد اما پاسخی ارائه نشد .
آیا مسئولان می توانند در مورد " سلامت امتحانات " به صورت غیرحضوری تضمین دهند ؟ این در حالی است که به تازگی مدیرکل دفتر آموزش متوسطه نظری گفته است : ( این جا )
" والدین نباید موجبات تقلب دانشآموز را به هنگام آزمون مجازی فراهم کنند، چرا که این رفتار برای آینده جامعه و دانشآموزان خطرناک است ! "
« صدای معلم » بار دیگر در راستای مدرسه محوری و تمرکز زدایی از وزارت آموزش و پرورش انتظار دارد تا هویت مدرسه را به رسمیت شناخته و اجازه دهد تا خرد جمعی مدرسه در مورد آینده خود و ذی نفعان تصمیم گیری کند .
نقش این وزارتخانه نیز همچنان باید نظارت با رویکرد اصلاحی باشد .
پایان گزارش/
گروه اخبار/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ عصر روز دوشنبه 29 اردیبهشت ماه وزیر آموزش و پرورش با فرهنگیان منتخب دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی جلسه ای برگزار کرد .
« صدای معلم » با تهیه گزارشی نسبت به عدم دعوت از خبرنگاران و رسانه ها به این نشست و نیز عدم انعکاس سخنان نمایندگان انتقاد کرد .
در راستای عمل به " منشور حقوق شهروندی " و نیز " قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات " این رسانه از مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش دعوت می کند تا متن کامل سخنان نمایندگان مجلس در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر گردد .

آن چه در زیر می آید چکیده سخنان « احمد نادری » منتخب تهران در مجلس شورای اسلامی است که در اختیار این رسانه قرار گرفته است .
" - کسانی که مدارس غیر دولتی دارند، نباید در آموزش و پرورش نقش مدیریتی داشته باشند .
- نبايد با تشكل های فرهنگی، سايت ها ، نشريات و فرهنگیان منتقد برخورد شود. بايد از توان و نظرات شان استفاده كرد.
- به مطالبات مقام معظم رهبري توجه كنيد و گزارش دهید كه تاكنون در این موارد چه کرده اید:
* عملیاتی سازی گام دوم، سند تحول آموزش و پرورش، جهش توليد و حذف سياست زدگان از صندوق ذخيره فرهنگیان.
- ليستي از تذكرات تحقيق و تفحص ها و سئوالات همكاران ادوار مختلف مجلس را با ميزان اجرا و دلايل عدم اجرا آماده و ارائه كنيد.
- ليست قوانين عمومي و كلی و اختصاصی مربوط به آموزش و پرورش اعم از مصوبات مجلس و دولت و شوراي عالی انقلاب فرهنگی را تهيه، درصد اجرا را اعلام و دلايل عدم اجرای كامل يا ناقص را نيز بگوييد.
- مديران آموزش و پرورش بعد از پيشنهاد وزير و تصويب شوراي عالی آموزش و پرورش، مستقیما توسط رييس جمهور منصوب شوند.
- بحث آموزش الکترونیکی و خلأهای سامانه شاد و لزوم فراهم کردن زیرساخت های جدی و موثر در این حوزه، ضمن حمایت دانش آموزان فقیر برای دسترسی عادلانه به این امکانات.
پایان پیام/
گروه گزارش/

امروز پرتال اداره کل آموزش و پرورش ایلام نوشت : ( این جا )
" حشمت اله وردی معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش استان گفت: سرگروه های آموزشی دروس دوره متوسطه نظری استان رتبه های برتر ارزیابی دبیرخانه های کشوری را در سال تحصیلی 98-97 به خود اختصاص دادند.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان ایلام ،حشمت اله وردی معاون آموزش متوسطه گفت: سرگروه های آموزشی دروس دوره متوسطه نظری استان رتبه های برتر ارزیابی دبیرخانه های کشوری را در سال تحصیلی 98-97 به خود اختصاص دادند.
وی افزود: این موفقیت ها نتیجه برنامه ریزی، تلاش و زحمات مجموعه آموزش متوسطه استان و سرگروه های آموزشی می باشد و امیدواریم این موفقیت ها ادامه داشته باشد.

رتبه های برتر گروه های آموزشی:
خانم ماندانا فرهنمد رتبه اول سرگروه های آموزشی تاریخ کشور
آقای روح اله شکریان رتبه اول سرگروه های آموزشی فلسفه و منطق کشور
خانم فاطمه باقریان رتبه دوم سرگروه های آموزشی ریاضی کشور
آقای غضبان علیپور رتبه دوم سرگروه های آموزشی عربی کشور
خانم مهدیه صیادی رتبه دوم سرگروه های آموزشی روان شناسی کشور
آقای ایرج نوری رتبه سوم سرگروه های آموزشی توسعه شایستگی حرفه ای معلمان کشور
خانم سعیده طاهری فر رتبه سوم سرگروه های آموزشی فیزیک کشور "

« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ سه شنبه 17 دی 1398 نوشت : ( این جا )
" این رسانه بارها و در گزارش های متعدد به نحوه کار و عملکرد گروه های آموزشی انتقاد کرده است .
ضعف و بی هویتی این گروه ها و نیز انجمن های علمی معلمان به جایی رسیده است که حتی وزارت آموزش و پرورش در « شیوه نامه رتبه بندی معلمان » که مورد انتقاد و اعتراض افکار عمومی فرهنگیان قرار گرفته است هیچ گونه جایگاهی برای آنان قائل نشده است اما رویکرد این گروه ها در این موارد انفعال و سکوت بوده است . آیا سرگروه ها توانسته اند رشد حرفه ای معلمان و مهارت های علمی و تخصصی آنها را ارتقا بخشیده و دانش آنها را به روز کرده و ارتباط مؤثر و مستمری با آنها برقرار کنند؟
با این حال مدیران و مقامات آموزش و پرورش در سطوح مختلف به ارائه تعاریف غیرواقعی از وضعیت آنان پرداخته بدون آن که استقلال حرفه ای آنان را به رسمیت بشناسند . "
شاید طرح این پرسش از آقای ایرج نوری رتبه سوم سرگروه های آموزشی توسعه شایستگی حرفه ای معلمان کشور و نیز رتبه های نخست و دوم خالی از لطف نباشد که در ماجرای " رتبه بندی معلمان " و اجرای اولیه « شیوه نامه رتبه بندی معلمان » که هیچ گونه جایگاهی برای گروه های آموزشی قائل نشده بودند ؛ کجا بودند ، چه می کردند و چه گفتند ؟
آیا کسب این رتبه ها کمکی به تعریف جای خالی " معلم حرفه ای " و " توسعه حرفه ای " معلمان در نظام آموزشی ایدئولوژیک ما کرده و مشکلی از آن حل نموده است ؟
مدیر کل آموزش و پرورش ایلام نیز گفته بود :
" سرگروههای آموزشی نیروی محرکه آموزش و پرورش هستند لذا سرگروههای آموزشی بایدعلاوه بر این که باید بر ساختار کتب درسی و محتوای کتب تسلط داشته باشند باید برنامه محور باشند و از فرصتهای پیش رو بهترین استفاده را در جهت توانمندسازی همکاران داشته باشند."
در ادامه « صدای معلم » پرسش هایی را از این مقام مسئول و سایر مدیران مستقر در وزارت آموزش و پرورش مطرح کرده بود که تاکنون پاسخی به آن ارائه نگردیده است .
این پرسش ها عبارت بودند از :
" 1-آیا گروه های آموزشی محلی برای فرار از تدریس و نوعی حیاط خلوت برای عده ای خاص می باشد؟
2- دیدگاه معلمان درباره گروه های آموزشی چیست و تا چه حد گروه های آموزشی را جدی می گیرند؟
3- چرا بعضی معلمها به گروه های آموزشی و سرگروه های دروس به دیده تردید می نگرند و نظر مثبتی درباره آنها ندارند؟
4-چرا سالهاست افرادی به عنوان سرگروه در گروه های آموزشی ماندگار شده اند؟
5- آیا سرگروه ها به وظایف خود آشنا هستند و دید علمی نسبت به مسایل دارند و از اقتدار و اختیارات لازم برای ایجاد تغییرات و بهبود شرایط و ایجاد فضایی علمی برخوردار هستند؟
6- آیا گروه های آموزشی محلی برای اختلاط و استراحت و فرجه ای برای انجام کارهای شخصی مانند ادامه تحصیل، تکمیل ساختمان یا واریز قبض آب و برق و قسط وام می باشد؟
7- سرگروه ها چگونه انتخاب می شوند؟ آیا عوامل سیاسی، حراستی، گزینشی و روابط در انتخاب آنها دخیل است؟ و آیا سرگروه ها واقعاً جزو بهترین ها هستند؟
8- آیا کار سرگروه ها تنها بازدید از کلاس ها، بررسی دفترهای کلاسی دبیران، بازبینی درصدی از اوراق امتحانی و مچ گیری می باشد؟
9- آیا سرگروه ها توانسته اند خود را به عنوان پشتیبان و کمک دهنده به معلمان معرفی کنند، آنها را زیر چتر حمایتی خود گرفته و آموزش های لازم را به آنها منتقل کرده، نیازهای علمی آنها را رفع کرده و به سوالات تخصصی آنها جواب دهند؟
10- آیا سرگروه ها توانسته اند رشد حرفه ای معلمان و مهارت های علمی و تخصصی آنها را ارتقا بخشیده و دانش آنها را به روز کرده و ارتباط مؤثر و مستمری با آنها برقرار کنند؟
11- دبیرخانه های راهبردی دروس (دوره متوسطه) و پایگاه های کیفیت بخشی به فرآیند آموزش دروس (دوره راهنمایی تحصیلی) در این بین چه نقشی بازی می کند؟ آیا این تشکیلات توانسته اند ارتباط موثری با گروه های آموزشی و سرگروه های درسی در استان ها و مناطق آموزشی کشور برقرار کرده و شبکه ای موثر ایجاد کنند؟
12- آیا انجمن های علمی معلمان توانسته است ارتباط و همکاری مؤثر و مفیدی با گروه های آموزشی داشته باشد یا عملاً رقیب و مزاحم آنها قلمداد می شوند؟ "
محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در نشست رسانه ای خود در 28 اردیبهشت 99 در برابر پرسش های صدای معلم تاکید کرد : ( این جا )
" قطعا پاسخ گویی سیاست ماست ، منطقی هم هست. وقتی که ابهامی در جامعه شکل بگیرد یک مجموعه ای که به پیشرفت و تحقق اهدافش فکر می کند نمی تواند از ابهامات استقبال نکند.
اگر در ابهامات باقی بماند ممکن است که پیچیده تر بشود بنابراین سیاست ما این است اگر در جایی موردی تخطی از این سیاست بشود قابل پیگیری است اما وزارت آموزش و پرورش خودش را وزارت پاسخ گو می داند و وظیفه خودش می داند که این کار را انجام بدهد. "
پایان گزارش/

دانشگاه فرهنگیان که پس از افزایش پذیرش طی سالیان اخیر پرجمعیتترین دانشگاه دولتی کشور به شمار میآید ، با تصویب هیات امنای آن دانشگاه ، در دوران کرونا و تعطیلی خوابگاه ها ، غذاخوری و آموزش حضوری ، از دانشجویان ماهیانه قریب به ۶۰۰ هزار تومان دریافت می کند !
دانشجویان کارشناسی این دانشگاه که بنا بر قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزش و پرورش (مصوب ۱۳۶۹ و جهت تشویق و جذب شایستگان به حرفه معلمی) معادل مستخدم دولتی با مدرک دیپلم مقرری ماهیانه دریافت می نمایند و سال گذشته این مبلغ به حداقل حقوق کارکنان دولت افزایش پیدا کرده است ، می باید بنا بر تبصره همان قانون و مصوبات هیات امنای این دانشگاه قریب به نیمی از حقوق خود را (که در سال ۱۳۹۹ نزدیک به ۱۳۰۰ هزار تومان است!) بابت هزینه های غذا و خوابگاه پرداخت نمایند.
اکثر دانشجومعلمان (جز عده محدودی نزدیک به یک پنجم جمعیت دانشجویی این دانشگاه) موظف به حضور شبانه روزی در این دانشگاه بوده و در این زمینه انتخابی ندارند و همچنین در صورت استفاده یا عدم استفاده از خدمات غذایی ، ملزم به پرداخت هزینه این خدمات هستند .

این پرداخت اجباری برای خوابگاه هایی با میانگین ۲ متر مربع (!) سرانه فیزیکی و همچنین پرداخت اجباری هزینه تغذیه (در صورت رزرو یا عدم رزور) که غالبا با کیفیتی نامطلوب و بدون کنار غذا و نوشیدنی و ... می باشد ، از ابتدای تشکیل این دانشگاه مورد اعتراض فراوان دانشجومعلمان بوده است و در سال تحصیلی آینده در صورت ادامه این روند ، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بابت هزینه های رفاهی در هر نیمسال قریب به ۶ میلیون تومان پرداختی خواهند داشت ، به عبارت دیگر مبلغی در حدود دو برابر هزینه تحصیل ، خوابگاه و غذای دانشگاه های شهریه پرداز ! با وجود این شرایط و در حالی که دانشجومعلمان امیدوار به اصلاح این فرآیند در جلسه اخیر هیات امنای دانشگاه خود بودند ، بنا بر اطلاعیه معاونت های دانشجویی و طرح و برنامه و توسعه منابع دانشگاه فرهنگیان (اینجا ) ، این دانشجویان میبایست بابت هزینه خوابگاهی ۱۰ درصد و بابت هزینه آموزش مجازی نیز ۱۰ درصد دیگر از حقوق خود را پرداخت نمایند.
این کسر از حقوق ۲۰ درصدی در اختیار دانشجومعلمان نیست و مستقیما با هماهنگی این دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش ، با یا بدون رضایت دانشجویان ، از حقوق ایشان کسر می گردد. در این میان اما نکته جالب توجه و غم انگیز آنجاست که دانشگاههای دولتی و روزانه بابت هزینه آموزش حق دریافت مبلغی را ندارند و حتی در دوران کرونا نیز اکثر دانشگاه های غیر دولتی/غیر انتفاعی و پیامنور و آزاد و دوره های شبانه دانشگاههای دولتی در شهریه آموزشی خود تخفیفاتی را قائل شده اند (که البته محل اشکال و اعتراض فراوان است) ، لیکن دانشگاه فرهنگیان که در مقطع کارشناسی فقط دارای پذیرش روزانه است و به نوعی دانشگاهی بورسیه نیز محسوب می شود ، در اقدامی غیر متعارف هزینه آموزش مجازی و هزینه نگهداری خوابگاه های خالی را از همه دانشجویان (حتی بخشی از دانشجویان که تحت شرایطی استثنائی از حضور در خوابگاه معاف هستند!) به میزان ماهیانه ۶۰۰ هزار تومان کسر می کند.
▪️فعالین صنفی و برخی از شوراهای واحد ها در این دانشگاه به مواجهه با این تصمیم برخواسته اند لیکن شورای صنفی مرکزی این دانشگاه(شورای صنفی موسسه) علیرغم وعده های قبلی خود یعنی کسر حقوق ۱۰% در ایام کرونا ، بنا بر مواضعی که تا کنون داشته و همچنین گزارش دانشجویان این دانشگاه ، اقدام قابل توجهی انجام نداده و در این شرایط به سکوت و تسامح روی آورده است.
کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور

چند روزی از مرگ رومینای چهارده ساله که در خواب به دست پدرش به قتل رسیده است می گذرد.
چند روزی که برای مادرش شاید به معنای چندین سال باشد و برای پدرش شاید احساسی آمیخته با غم و یا شادی در جهت برآورده شدن آن چیزی است که انتظارات فرهنگی در آن نقش داشتند. انتظاراتی که منجر به افزایش استرس و اضطراب فرد می شود و در صورت برآورده نشدن آن موجب طرد فرد از فرهنگ و یا ایجاد احساس گناه و شرم در او می شود. اگرچه که ارتباط میان انتظارات فرهنگی و عملکرد او هرگز به معنای سلب مسئولیت از او نخواهد بود. چرا که انسان همواره آزاد است و اختیار و اراده در کنترل او است. همچنین او با در نظر گرفتن پشتیبانی که آن را قانون می نامیم، دست به چنین تصمیمی زده است.
امروزه علم روانشناسی از تاکید صرف بر عوامل زیستی اجتناب می کند و با برقراری رابطه ای متقابل با علوم دیگری همچون انسان شناسی، نقش فرهنگ را در شکل گیری اختلالات روانی موثر می داند. بنابراین فارغ از آنکه فرد از چه عوامل زیستی برخوردار است، محیط او نقش به سزایی را در شکل گیری اختلالات متعدد ایفاء می کند و تلفیق علوم متعددی همچون روانشناسی و انسان شناسی است که منجر به تحلیل عمیقی از یک واقعه می شود.
افراد بر حسب آنکه در چه محیطی و با چه فرهنگی در رابطه با فرایند یادگیری و نقش پذیری قرار می گیرند، صفات شخصیتی خاصی را برای خود می سازند. به همین دلیل است که با مطالعه ی فرهنگ های متفاوت به درک صفات شخصیتی مشترک افرادی نائل می شویم که درون یک فرهنگ و در کنار یکدیگر زندگی می کنند. اما سوال این است که فرهنگ چگونه می تواند با ساختن مجموعه ای از انتظارات اجتماعی و فرهنگی افراد را به عملکردهای منحصر به فردی سوق بدهد و در تصمیمات آن ها نقش داشته باشد؟
انتظارات فرهنگی چگونه اراده و عملکرد افراد را محدود می سازد و فاصله ی میان ارزش ها و انتخاب های افراد را بیش از اندازه می کند؟

فارغ از تعریف فرهنگ و تساوی آن با مجموعه ای از ارزش ها و هنجارهای مشترک، پاسخ این سوال را باید برمبنای انواع متفاوتی از فرهنگ اعم از فردگرا، سنتی و جمع گرا گذاشت.
در فرهنگ های جمع گرا آنچه اهمیت دارد فرد نیست، بلکه اجتماعی است که مجموعه رفتارهایی از طیف به هنجار و یا نابه هنجار را برای افراد خود می سازد که در صورت به انجام رساندن آن پیوستگی و اتحاد میان اعضاء را تقویت می کند. افراد با انجام آن چیزی که انتظارات فرهنگی از او می خواهند نه تنها گاهی خود را خشنود می یابند که در بازتولید عقاید و باورهای فرهنگی مشترک نقش به سزایی را ایفاء می کنند. در نتیجه فرد فارغ از آنکه خود و انتظاراتش را در نظر بگیرد، دیگرانی را در نظر می گیرد که چشم به عملکرد او دارند. او آنچه را که دیگران از او بخواهند انجام می دهد و اگر عملکردش در رابطه با برآورده ساختن انتظارات دیگران به تعویق بیفتد، دچار استرس و اضطراب می شود.
از این رو روایت شده است که پس از بازگشت رومینا به خانه، اطرافیان پدرش او را به قتل رومینا تشویق کرده اند و گاهی از او می پرسیدند که چگونه با چنین بی آبرویی می خواهد به زندگی ادامه دهد؟

اگرچه که ارتباط میان انتظارات فرهنگی و عملکرد او هرگز به معنای سلب مسئولیت از او نخواهد بود. چرا که انسان همواره آزاد است و اختیار و اراده در کنترل او است. همچنین او با در نظر گرفتن پشتیبانی که آن را قانون می نامیم، دست به چنین تصمیمی زده است. چنانکه پیش از انجام این کار در رابطه با مجازات پدری که دخترش را به قتل برساند تحقیق می کند و گویی دستاوردش در میزان جرات او برای چنین تصمیمی موثر بوده است. بنابراین همه چیز در ترکیب یکدیگر دست به دست هم می دهند تا رومینای چهارده ساله با همه ی آرزوهایش به زیر خاک برود.
در پایان ؛ رومینا اولین و آخرین قربانی گفتمان های جنسیتی برخاسته از ارزش های فرهنگی نیست و نخواهد بود. سال های بسیاری است که دخترانی همچون او به دلیل انتظارات فرهنگی و عقاید و باورهای مشترک که به اشتباه هنجار نامیده شده اند از قطار زندگی جا مانده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید