صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

از دوره اول صفويه که حوزه عمومي در جهان شکل گرفت ، مردم ايران  پيشتاز بودند ! 

آيا نسل کنوني ، نبايد جهت جلوگيري از اتميزه شدن جامعه تلاش کند ؟

 نقش و مسئوليت شهروندان در مشارکت اجتماعي چيست ؟

در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي )  عمدتأ از دوران باستان  تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .

 

پيش درآمد و مقدمه :

مدیرکل دفتر آموزش، ترویج تحقیقات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است با رشد صنعتی شدن جوامع و انتقال جمعیت عشایر و روستایی به شهر‌ها ساختارهای اجتماعی سنتی که مردم را در قالب تشکل‌های اجتماعی در بر می‌گرفت، فرو پاشیده است. رستمی می‌گوید: «باز تعریف ساختارهای اجتماعی جدید در کلان‌ شهرها شیوه‌های نوین ارتباطات اجتماعی را شکل داد که از آن تحت عنوان سرمایه اجتماعی نام بردند.

روانشناسان مي گويند :

خشونت هاي سياسي ، همچنين مصيبت هاي اجتماعي و طبيعي پي در پي  در دهه هاي گذشته ، جامعه ايران از نظر رواني به بحران فرو برده و اميد در جوانان را به حداقل رسانده است .

از زبان تحليل گران داخلي و خارجي ، کنشگران مدني ، هنرمندان ، ورزشکاران ، عموم ِ مردم در کوچه و خيابان و... با اشاره وقايع چند سال اخير  و .....بار ها و بارها شنيده ايم :

"مردم از سياست دلزده شده اند  "

با فرض پذيرش اين گزاره ، به تحليل ِ وظايف و مسئوليت هاي شهروندان در حوزه عمومي و نهادهاي مدني مي پردازم .( در گفت و گوي مجازي ذيل )

منابع اين ياد داشت در ابتداي هر قسمت مشخص شده است . وقتي شماره افزايش مي يابد منبع تغيير يافته است  .

 

پرسش کننده :

در بخش پاياني بررسي سيل نوروز  ( اينجا ) 1398 با اشاره به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) خانه هاي دوام و ايمني شهر تهران گفتيد : 

اميد است  شهروندان عزيز و گرامي بويژه فرهنگيان فرهيخته ( گروه مرجع ) پس از پيوستن به  پويش شهر آماده ، در سايه آگاهي از آنچه در دنيا مي گذرد در خلق آنچه بايد اتفاق بيفتد نقش آفريني کنند !

بزرگ فکر کنند، خُرد عمل کنند!

در اين راه سترگ :

کاهش اختلاف و فاصله بين

"چگونه مي توان شهرها  را تاب آور نمود ؟ "

(نگاه جهاني )

با

"شهر آماده "

 ( عملکرد منطقه اي )

رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي

و

نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين نقش به سزايي بر عهده دارند .

بزرگ فکر کنيد، خُرد عمل کنيد!

در اين گفت و گو مي خواهيم به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) بپردازيم .

خلاصه بخش هاي فبل :

عمده ترين ريشه هاي  عقيم ماندن حوزه عمومي در ايران ، اجتماعي مي باشد نه سياسي ( 1 )

در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي )  عمدتأ  از دوران باستان  تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم . 

حوزه عمومی یک امکان یا یک وضعیت است تا یک ساخت نهادی. زمانی که شهروندان درباره مسایل مورد علاقه خود و منافع عمومی به گونه ای آزاد و بدون قید و بند – یعنی با تضمین آزادی اجتماعات و انجمنها، آزادی بیان و چاپ و نشر افکارشان – با یکدیگر مشورت و کنکاش می کنند، در واقع به صورت یک پیکره عمومی عمل می کنند.

هابرماس تاکید می‌کند باید از انواع حوزه عمومی نام برد. وی در مطالعات خود به حوزه عمومی سیاسی، حوزه عمومی اقتصادی، حوزه عمومی اجتماعی و حوزه عمومی فرهنگی و ادبی اشاره کرده و معتقد است که فضای گفت‌وگو و نقد را نمی توان به حوزه سیاست محدود کرد.

عدم توجه به پیشینه تاریخی  " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد‌‌های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل‌گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.

تحلیل نهایی آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایران بنیانی اجتماعی دارد.

اکثريت مردم  ِ ايران ( طي قرن هاي متمادي )  از دولت ها انتظار  بسط و گسترش دموکراسي را داشته  و مسئوليت خود را به کلي فراموش کرده بي عملي کامل را پيشه کرده اند .

مهمترین دلیل ناتوانی حوزه عمومی در مواجهه با استبداد سیاسی را باید در ساخت اجتماعی جامعه ایران جستجو کرد.

این موضع که تغییرات جدید در شیوه زیستی و فکری ایرانیان ناشی از جهانی شدن ارتباطات تا چه حد قادر خواهد بود بنیان‌های گسترش حوزه عمومی را فراهم سازد، به بررسی‌های دقیق‌تر نیازمند است.

اقتدارگرایی ویژگی مشترک نظامهای سیاسی در ایران بوده است. از زمانی که نخستین پادشاهی های بزرگ در این سرزمین پا گرفتند تا قرون متمادی پس از آن ساخت سیاسی در ایران اقتدارگرا بوده است. در این مقاله برای پاسخ به این پرسش مهم که چرا اقتدارگرایی در ایران در این مدت با وجود تحولات متعدد داخلی، منطقه ای و جهانی به صورت مداوم تکرار شده به متغیر فرهنگ سیاسی اشاره گردید.

فرهنگ سیاسی ایران با دارابودن یک ویژگی اساسی یعنی نبود فردیت همراه با دیگر ویژگی هایی عاملی شده تا ساخت سیاسی اقتدارگرا در ایران به صورت چرخه ای که همایون کاتوزیان آن را چرخه ی استبداد نام می نهد تکرار شود. فردیتی که نبودش خود معلول ساخت اقتدارگرای خانواده ی ایرانی و ... است.

 

از نظر فراستخواه :

ما به کنشگران اجتماعی و مدنی نیاز داریم که شرایط فعالیت‌های محلی و مردم نهاد را ایجاد کنند. مثال دم دستی اش این است؛ شما در ساختمان یا محله‌ای که زندگی می‌کنید به یکی دو نفر کنشگر احتیاج دارید تا اوضاع ساختمان یا محله تان را سروسامان دهند. من فکر می‌کنم یک دومینوی بدبختی برای ما ایجاد شده که ما باید آن را تبدیل به دومینوی خوشبختی کنیم.

هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفه‌ای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمان‌های تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. در ایران یک «همبستگی اقتضایی» وجود دارد؛ یعنی در صورتی که اقتضا شود مردم مشارکت می‌کنند و همبستگی ایجاد می‌شود؛ مثلاً برای کمک به زلزله زدگان یک منطقه ولی چون بسترسازی و سازماندهی مناسبی برای این همبستگی‌ها انجام نمی‌دهیم و تشویق نمی‌شوند، بعد از رفع یک حادثه باز این همبستگی از بین می‌رود و هرکسی می‌رود سراغ زندگی خودش.یکی دیگر از مواردی که در سیستم مدیریتی ما وجود دارد این است که مدیران ما به سیستم‌های مدیریتی دنیا توجه ندارند.

علت اینکه می گویم این جامعه هنوز امید دارد تلاشی است که مردم می‌کنند و رنجی که می‌برند وگرنه اصلاً مردم امیدی به شرایط نداشتند و با خودشان می‌گفتند شرایط همین است و کاری نمی‌توان کرد. علت این همه تنش و اینکه مردم آرام نمی‌گیرند همین امیدی است که مردم برای بهبود اوضاع دارند. موقعی ما به امید پایدار می رسیم که هرکسی قدمی بردارد، مشارکت کند و در کنارش ساختارها را هم اصلاح کنیم و به جای اینکه فقط به تاریکی‌ها نفرین بفرستیم، شمعی روشن کنیم.

درس تاريخ آن است که از تکرار وقايع هولناک جلوگيري شود!

***

قسمت چهارم :

بررسی رابطه چرخش زبانی با اندیشه انتقادی هابرماس و کاربست آن در نهاد حوزه عمومیِ ایرانی به همرII نقدهاDي به انديشه هاي هابرماس :

دانشگاه مازندران توسط ِ محمد تقی قزلسفلی  و حسین دوست محمدی  در سال 1396

  • جهان زیست ایرانی چیست؟

پرسش کننده :

از زمان شکل گیری تمدن ایران با چند عصر تاریخی مواجه شده ايم  ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 ) 

در تاریخ تکوین هویت ایرانی از زمان شکل گیری تمدن ایران با سه عصر تاریخی نسبتا مجزا سر وکار داریم: 

الف – ایران کهن ، در این دوره گفتمان اساطیری تفوق داشت .

 ب – ایران اسلامی که در آن گفتمان دینی برتری داشت. 

ج – ایران مدرن که در آن گفتمان مدرنیته سیطره دارد.

این سه ضلع که سازنده هویت تاریخی ایرانی هستند.  آبشخورهای اصلی در تعریف و تبیین جهان زیست ایرانی به شمار می روند و تمامی مدلول های هویتی ایرانیان در ۲۰۰ سال گذشته به یک یا دو یا هر سه این دال ها ،  بر می گردند .

 توضيح پاسخ دهنده : 

دال يعني (دلالت کننده ، مقابل مدلول ، ره نماینده ،  دلالت کننده بر چیزی، هادی ،  راهنما، رهنم، نشان دهنده و...  )

 

پرسش کننده :

نمودار اين چند عصر تاریخی در ايران چيست  ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

به نمودار 1 قلمرو جهان زيست ايراني توجه کنيد .

 جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

 ( نمودار 1 - قلمرو جهان زيست ايراني )

 

پرسش کننده :

آيا در انديشه هاي هابر ماس هم اين سه عصر تاريخي وجود دارد   ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 ) 

 این سه عصر تاریخی در دیدگاه هابرماس هم قابل رصد است زیرا او در تقسیم بندی جهان بینی ها از سه نوع جهان بینی اسطوره ای، مابعدالطبیعی و مدرن نام می برد .

 

پرسش کننده :

در بيان ِ محمد تقی قزلسفلی  و حسین دوست محمدی  در سال 1396ِ جهان زيست ايراني چگونه بيان مي شود   ؟  فضای گفت‌وگو و نقد را نمی توان به حوزه سیاست محدود کرد.

 

پاسخ دهنده  : (4 ) 

به زبان ساده باید گفت : جهان زیست ایرانی یعنی افتخار به گذشته کهن و درخشان ایران در سایه ایمان و  باور قلبی به اصول و ارزش های اسلامی برای تعامل منطقی و برقرای روابط عقلانی با جهان و زندگي مدرن .

 این تعریف از جهان زیست ایرانی اگر چه حاوی پیام های آرمان گرایانه است و در  بادی امر شاید ترکیبی به ظاهر نامتجانس را به ذهن متبادر نماید اما تجربه کشورهای توسعه یافته در ترکیب سه عنصر هویت تاریخی، باور دینی و الزامات حیات مدرن ما را امیدوار می سازد تا با نوعی خوش بینی به آینده ای بیندیشیم که از راه ِ بI کارگیری کنش ارتباطی و پای بندی به بیناذهنیت اجتماعی و فرهنگی به یک جهان زیست انحصاری برای ایران و ایرانی دست یابیم .

 

پرسش کننده :

نقطه عزيمت تبيين حوزه عمومي در ايران از نظر  قزلسفلی  و دوست محمدی چيست ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 ) 

ما در جهان نه با یک حوزه عمومی واحد که با حوزه های عمومی بومی گوناگونی روبه رو هستیم و در هر جامعه نیز به فراخور موضوع بحث حوزه های عمومی تخصصی تری را پیش رو داریم.

با این برداشت می توان آسان تر به  بحث حوزه عمومی در ایران پرداخت .

از آنجائی که هابرماس نقطه عزیمت بحث حوزه عمومی خود را بر بستر مدرنیته نهاده است ما نیز نقطه عزیمت تبیین حوزه عمومی ایرانی را بر مقطع تاریخی آشنایی ایرانیان با مدرنیته تا پیروزی جنبش مشروطه یعنی سال های حاکمیت سلسله قاجار قرار می دهیم.

 

پرسش کننده :

پس از سقوط قاجار چه شرايطي در ايران به وجود مي آيد  ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

با سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن سلسله پهلوی به ویژه دولت توسعه- گرای پهلوی اول حرکت جامعه ایران به سمت مدرنیته شتاب بیشتری یافت و علاوه بر محافل گذشته، حوزه عمومی ایران به بسترهای جدیدی دست پیدا کرد همانند کارخانجات، ادارات دولتی، مدارس جدید و دانشگاه ها، بیمارستان ها و مراکز درمانی مدرن، باشگاه های فرهنگی و ورزشی، کافه ها و سینماها و ... که این تنوع در بسترهای شکل گیری حوزه عمومی ایرانی بلافاصله پس از سرنگونی رضاشاه پهلوی به دست متفقین ، تأثیر خود را آشکار کرد و هم در عرصه سیاسی شامل شکل گیری سه جریان عمده ملی، مذهبی و چپ و هم در عرصه فرهنگی شامل شکل گیری مکاتب شعر نو و سنتی و موسیقی سنتی و پاپ و از همه مهم تر اینکه صنعت سینما ظهور پیدا کرد . 

 

پرسش کننده :

نتيجه ارتباط مردم در چنين محافلي در حوزه عمومي  ( جنبه سياسي حوزه عمومي ) چه بوده است ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

 نتیجه ارتباط تنگاتنگ مردم در چنین محافلی در حوزه سیاست تشکیل حزب توده ايران ، شکل گیری جبهه ملی ايران، فعالیت جمعيت فدائیان اسلام و در رأس همه شکل گیری نهضت ملی شدن نفت را می توان نام برد.

 

پرسش کننده :

با انتشار امواج جهاني شدن چه رخ داد  ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

با پیروزی انقلاب اسلامی و عبور از دهه اول انقلاب اندک اندک امواج جهانی شدن به ایران رسید و به گفته مانوئل کاستلز عصر اطلاعات آغاز شد که نتیجه قهری آن تحولات عمیق و گسترده در حوزه عمومی در جهان و از جمله در ایران بود. در عصر اطلاعات و ارتباطات تلفن ثابت تقریبا به تمامی نقاط کشور گسترش یافت و تعداد خطوط تلفن همراه از تعداد نفوس ایران پیشی گرفت.  ارائه خدمات رایانه ای باعث گسترش تکنولوزی استفاده از کامپیوتر بین مردم شد . افزایش پهنای باندِ اینترنت ، دسترسی روز افزون مردم به انبوه اطلاعات فضای مجازی را فراهم نمود . از تلاقی جنبش های جدید اجتماعی با پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات شبکه های اجتماعیِ مجازی گوناگونی با عناوین فیس بوک، توییتر، اینستاگرام، تلگرام و... شکل گرفت که تقریبا می توان مدعی شد با حضور این شبکه های اجتماعی هیچ اطلاعاتی محرمانه نمی ماند. 

 

پرسش کننده :

در عصر ِ انفجار اطلاعات ، حوزه عمومي مجازي چه نقشي در گذار به مدرنیته داشته است ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 ) 

تردیدی نیست که این وضعیت جدید ، حوزه عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است به نحوی که بخشی از ارتباطات انسانی از فضای عینی به فضای مجازی سوق پیدا کرده و در واقع در آستانه شکل گیری یک حوزه عمومی مجازی قرار گرفته ایم اما در حال حاضر با توجه به حضور پر رنگ برخی لایه های اجتماعی و تشکل های مدنی همانند بازار و روحانیت سنتی ، تجار ،  صنعتگران و فعالان مدرن ، طبقه متوسط، نهادها و سازمان های نیمه دولتی، NGO  ها ، جنبش های اجتماعی جدید و....  در کنار تحولات فضای مجازی می توان حوزه عمومی ایران را » یک حوزه عمومی در حال توسعه یا در حال گذار به مدرنیته نام نهاد.   

 

پرسش کننده :

کوچک شدن دولت ، خانواده ، افزايش سطح سواد جامعه  و .... چه اثري در گسترش حوزه عمومي داشته است ؟ 

جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

پاسخ دهنده  : (4 )

به هر روی حوزه عمومیِ مد نظر هابرماس اندک اندک در ایران در حال نُضج گیری است زیرا قلمرو تصدی گری دولت به تدریج در حوزه های گوناگون به ویژه اقتصاد و تا حدودی فرهنگ و آموزش در حال کوچک شدن است و مطالبات اجتماعی و سیاسی مردم نیز در حال گسترش است حتی اگر فرصت برای مطالبه آن فراهم نباشد . 

 در برخی از لایه های اجتماع کوچک شدن خانواده باعث افزایش سطح رفاه و عبور جامعه از نیازهای اولیه شده است و نیازهای ثانویه و عمدتا فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اولویت پیدا کرده است که این وضعیت در کنار افزایش سطح سواد جامعه به ویژه گسترش تحصیلات عالیه دانشگاهی زمینه فربه شدن جامعه مدنی و بالمآل حوزه عمومی را فراهم نموده است .  

 

پرسش کننده :

حوزه عمومي با چه عواملي ارتباط دارد ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

با این وصف شکل گیری حوزه عمومی هابرماسی یعنی فضای گفت و گوی آزاد، برابر و بی طرفانه در سایه فرصت های برابر به منظور رفع مشکلات جامعه در ایران با موانع بسیاری رو به روست به نمودار  شماره دو ، حوزه عمومي ايراني توجه فرماييد .

 جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

( نمودار  شماره دو ، حوزه عمومي ايراني )

 

  • ساختار عمودی قدرت سیاسی در ایران

پرسش کننده :

قدمت ِ ساختار عمودي قدرت سياسي در ايران را  توضيح دهيد . 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

  1. تمرکز قدرت بدون شک یکی از اصلی ترین ویژگی های فرهنگ سیاسی در تاریخ چند هزار ساله ایران است تا جائی که ایرانیان فرمان شاه را دستوری از جانب خداوند می پنداشتند و معتقد  بودند : 

چه فرمان یزدان چه فرمان شاه

  1. دلیل دیگر سلسله مراتبی بودن قدرت سیاسی در ایران ،  نظام قبیله ای و ایلیاتی حاکم بر مناسبات اجتماعی بوده است به نحوی که زمامداران همان نظام عشیره ای را در سطح وسیع تری در کل کشور به اجرا می گذاشتند و شاه نقش خان را بر عهده می گرفت. 

  2. سومین دلیل استیلای روحیه خودکامه گی و عمودی بودن ساختار قدرت عادت کردن ایرانیان به سبک زندگی در خانواده های گسترده است.  این سبک زندگی به جای دعوت اعضاء به استقلال زمینه اضمحلال فرد را در کل خانواده فراهم می کرده است که در نهایت قدرت نهایی به صورتی متمرکز به بزرگ خاندان محدود می شده است. 

  3. چهارمین دلیل حاکمیت فرهنگ استبداد در ساختار سیاسی ایران ساختار اقتصادی ایران است. ایران کشوری کویری و کم آب است و هر کس منابع آب را در اختیار خود می گرفته در واقع علاوه بر دستیابی به محصول و درآمد بیشتر نفوذ و قدرت سیاسی خود را نیز افزایش می داده است این وضعیت که در واقع نوعی فئودالیسم آسیایی است باعث وابستگی خیل عظیم دهقانان به ارباب و در نتیجه تن دادن همه به تمرکز قدرت در یک فرد می شده است.

 

  • سطحی بودن مؤلفه های حوزه عمومی در ایران

پرسش کننده :

آيا  کارکرد ِ حوزه هاي عمومي در ايران همانند عملکرد ِ حوزه هاي عمومي  در کشور هاي توسعه يافته است ؟ هدف نهایی برقراری دیالوگ مورد نظر هابرماس در حوزه عمومی تفاهم و به صورت ضمنی و در نهایت تعامل ملت با دولت است .

 

پاسخ دهنده  : (4 )

اگر چه امروزه در ایران نیز همانند کشورهای توسعه یافته اماکن عمومی مشابهی برای گفت و گو، محاوره و محاکات ( حکايت کردن با يکديگر )  وجود دارند همانند پارک ها، کافی نت ها، کافه ها و رستوران ها، سالن های سینما و اجرای تئاتر و موسیقی، اردوهای کوهنوردی و طبیعت گردی ، استخرها و ورزشگاه های مدرن، شب شعرها و محافل روشنفکری و...اما نباید پنداشت که ایرانیان نیز مانند اروپائیان همان استفاده را از این فرصت ها می کنند. 

 

پرسش کننده :

تفاوت بين عملکرد حوزه هاي عمومي در ايران و کشور هاي توسعه يافته را با ذکر مثال توضيح دهيد .

 

پاسخ دهنده  : (4 )

به عنوان مثال :  

الف - در حوزه عمومی ایرانی یکی از مواردی که در این اماکن و محافل دارای بسامد بالایی است سرگرمی است یعنی بیان لطیفه، خاطره، خواندن آواز، قرائت شعر، نواختن ساز و موارد مشابه دیگر است که با هدف اصلی حوزه عمومی یعنی بحث برای یافتن راه چاره مشکلات جامعه بسیار فاصله دارد . 

ب - همچنین ترکیب این محافل نیز به نوعی باعث تخصصی شدن ظاهری حوزه عمومی در ایران شده است مثلا افراد طرفدار ورزش فوتبال ساعت ها به نوع داوری  ِ  داور یا عملکرد مربی خارجی در فلان بازی فوتبال می پردازند یا در محفل بازیگران یک فیلم سینمایی از زوایای گوناگون ساعت ها مورد بررسی قرار می گیرد بدون آنکه آن فیلم به معضلات اصلی جامعه ارتباط داشته باشد. 

ج - آسیب دیگری که در حوزه عمومی ایران وجود دارد نپرداختن به مبانی نظری مشکلات و بسنده کردن به ظواهر امور است لذا مشاهده می شود شهروندان در وسائل نقلیه عمومی، اتاق انتظار پزشک، راهروهای ادارات با آب و تاب از تورم ، رکود و گرانی، جمهوریت، دموکراسی، مردم سالاری و... سخن می گویند بدون آنکه تصور درستی از تورم یا رکود یا سیاست های اقتصادی دولت یا مبانی دموکراسی و پلورالیسم داشته باشند. 

 

توضيح پاسخ دهنده   :

پلوراليسم يعني ( کثرت باوري ، نظريه اي که به لزوم کثرت عناصر و عوامل در جامعه و مشروعيت منافع آن ها باور دارد. )

 

پرسش کننده :

آيا از شبکه هاي مجازي در ايران جهت شکل گيري و گسترش حوزه هاي عمومي ، استفاده بهينه مي شود ؟

جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

پاسخ دهنده  : (4 )

جدیدترین عاملی که می تواند در درازمدت به شکل گیری حوزه عمومی در ایران هم سود برساند هم زیان  ، شبکه های مجازی هستند که با کمال تأسف باید گفت ایرانیان عمدتا از آن بهره برداری سطحی می کنند.

تجربه نشان داده است که این شبکه ها از دو راه می توانند برای حوزه عمومی مضر باشند:

 اول آنکه مردم را از دیدن و مصاحبت واقعی با هم و در نتیجه برقراری ارتباط محروم کنند که در نتیجه اندک اندک جامعه اتمیزه می شود و این اولین شرط شکل گیری اندیشه فاشیسم است  .

دوم اینکه اطلاعات و اخبار مستند و نامستند را درهم بدون تمییز بین سره و ناسره در اختیار مخاطبان قرار دهند و باعث سردرگمی اعضاء و در نتیجه اُفت کیفیت روابط اعضاء شبکه شوند.

 

اما شبکه های مجازی محاسنی هم دارند: 

 اولا بعد مسافت را حذف می کنند و مردم در سراسر کشور می توانند با هم در فضای مجازی دیالوگ برقرار نمایند.

 ثانیا این حوزه برعکس صدا و سیما و روزنامه ها و سایر مطبوعات کمتر ممیزی می شوند و اخبار آنها اگر درست باشند دست اول هستند و زود منتشر می شوند و عمدتا دیدگاه مردم را منتشر می کنند نه حاکمیت را. ثالثا باعث پیوند حوزه عمومی هر کشور با حوزه های عمومی کشورهای جهان می شوند که این خود باعث تقویت جامعه مدنی و گسترش دموکراسی و پاسداشت حقوق بشر می گردد.

 

  • خلاصه بخش چهارم

خلاصه ي بحث و نتيجه گيري در منبع شماره 4 (  دانشگاه مازندران توسط ِ محمد تقی قزلسفلی  و حسین دوست محمدی  در سال 1396) چنين  است : 

 

پرسش کننده :

نيروي شفا بخش خرد بينا ذهني چه نقشي دارد ؟ 

 

پاسخ دهنده  : (4 )

یورگن هابرماس برجسته ترین متفکر حامی گفت و گو برآن است که نیروی شفابخش خرد بیناذهنی می تواند هم زمینه ساز وصول به وضعیت کلامی مطلوب شوند و هم فرصتی برای رهایی بشر فراهم نمایند، اما این مهم بر بستری از رابطه، گفتگو و تفاهم استوار شده و تابعی از برونداد روابط انسانیِ اجتماعی است. دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.

 

پرسش کننده :

دستآورد پژوهش ِ قزلسفلی  و دوست محمدی چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 4 ) :

به عنوان دستاوردی برای این پژوهش باید گفت چنانچه فرضیه اصلی تحقیق ،  یعنی ترسیم درست و واقع گرایانه ای از ارزش های پیشینی که عمدتا در سنت ریشه دارند و ارزش های پسینی که برخاسته از مدرنیته هستند محقق شود و بر تقسیم بندی این ارزش ها اخلاق و نیز نوعی عقلانیت تفاهمی ارتباطی حاکم شود ،  می توان از طریق کاربست رویکرد بین الاذهنی هابرماس و تعمیق نهادهای حوزه عمومی در جامعه امروزین ایران، بسیاری از مسائل و معضلات سیاسی را حل و فصل نمود.  

 

پرسش کننده :

پيشنهادِ  هابرماس براي حل  و فصل مسائل و معضلات سياسي چيست ؟

 جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

پاسخ دهنده ( 4 ) :

پیشنهاد او به کارگیری دموکراسی مفاهمه ای و مشورتی است که از قضا ،  با زیست جهان ایرانی – اسلامی امروزی ما نیز در ارتباط می باشد.  از این روی باید با کاربست رویکردی مفاهمه محور ، ابتدا سپهر عمومی ایرانی را ایجاد کنیم آنگاه مردمسالاری بومی خود را که مبتنی بر ارزش های روزآمد فرهنگ ایرانی – اسلامی است بر آن بنا نهیم .

هدف نهایی برقراری دیالوگ مورد نظر هابرماس در حوزه عمومی تفاهم و به صورت ضمنی و در نهایت تعامل ملت با دولت است .

با همه اين اوصاف پیاده کردن دیدگاه های ارتباطی و تفاهمی هابرماس در جوامع در حال توسعه و از جمله ایران که به لحاظ تاریخی دارای حکومت های اقتدارگرا بوده اند و فرهنگ تک صدایی در آن ریشه های تاریخی عمیقی دارد خالی از فایده نیست.  

کاربست اندیشه های آرمان گرایانه ارتباطیِ هابرماس که نگاهی به مدرنیته دارد و نیم نگاهی به سنت های تاریخی و اجتماعی، می تواند برای جوامعی همچون ما که در بستر تعارض میان سنت و مدرنیته نیازمند تعیمق حوزه عمومی و دوری از خشونت اند مفید مي باشد.

 

گفت و گو ادامه دارد .

 

منابع :

(1 )  از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران

نویسنده

مهدی نجف زاده 

هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

http://www.jsi-isa.ir/article_21059.htm

( 2) فرهنگ سیاسی، فردیت و بازتولید اقتدارگرایی در ایران

نویسندگان

سیده لیلا موسوی   

مجید توسلی رکن آبادی

http://psq.kiau.ac.ir/article_529186.html

( 3) تار نماي وزين " گروه صداي معلم "

مقصود فراستخواه :
امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم

( 4 ) بررسی رابطه چرخش زبانی با اندیشه انتقادی هابرماس و کاربست آن در نهاد حوزه عمومیِ ایرانی

دانشگاه مازندران :  حسین دوست محمدی  محمد تقی قزلسفلی 1396


جستاری در حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با غرب

منتشرشده در پژوهش

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان کرمانشاه برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای توضیح و پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

شعر معلم و زیستن با خردان

شاید بخندیَم که چرا شعرِ خویش را
هر روز در میانِ دفترم انبار می کنم
از هفت سالگی سرِ این کار یک سره
با هر چه بود شوق و توان کار می کنم
راهی به نشرِ مردمی اَش تا کنون نبود
من هم کسی نه ، خدمتِ در بار می کنم
بر بوستانِ شعر و ادب جایِ سَرو و گُل
دانم خودم چه دسته گلی بار می کنم
سربازِ جبهه یِ  اَدَبَم  گاه گاه  هم
پیکار چون  سپهبُدِ تیمسار  می  کنم
پیری  ولی دگر بزَنَد  حلقه  بر  دَرَم
با  یار  فکرِ  لحظه یِ  دیدار  می  کنم
تَرسَم بپُرسَد اینکه چه کردی به شمع و گُل
پروانه  !  پاسُخی  نبُوَد  عار  می  کنم
هر گز سپاسِ بنده نوازانِ  خویش  را
بود از سَرَم زیاده  ، نه انکار می کنم
در اجتماعِ با خردان زیستم به آن
پیوسته شکرِ حضرتِ دادار می کنم
بخشَندَم آرزوست ، دلیلَم بُوَد همین
اینقدر  بر  سرودَنَم  اِصرار  می  کنم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شعر معلم و زیستن با خردان

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 02 خرداد 1399 11:05

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

عدالت خواهی به عنوان یک خواسته اساسی همیشه مورد توجه جامعه ایران بوده است و حضور آن در انقلاب اسلامی و بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی چهل سال گذشته قابل مشاهده  می باشد. ازاین رو سخن گفتن از عدالت در جامعه ایران پررنگ ولی در بیشتر موارد شعاری است زیرا سخن از عدالت گفتن دو وجه دارد؛  گاهی از بی عدالتی سخن گفته می شود و گاهی تلاش می شود که طرحی برای جامعه عادلانه طرح گردد .

سخن گفتن از بی عدالتی سلبی ولی تلاش برای ارائه طرحی برای عدالت یک اقدام ایجابی است . در بیشتر موارد عدالت آموزشی یک  بحث  سلبی علیه مدارس غیردولتی برشمرده  می شود در حالی که عدالت آموزشی  یک طرح ایجابی در جهت  برپایی جامعه ای  عادلانه است که کشور را به توسعه و رفاه رهنمون  می سازد .

 ذهنیت عمده  افراد در مورد  عدالت آموزشی یکی از مهم ترین موانعی است که در مسیر آن وجود دارد. ، گویی تمام مفهوم عدالت آموزشی منحصر در دولتی بودن مدارس است درحالی که عدالت آموزشی صرفا فهم آموزش و پرورش به معنای تحصیل همگان در مدارس دولتی نیست . بسیاری از تحول خواهان در آموزش و پرورش نیز عدالت آموزشی را تا حد حذف مدارس غیردولتی پایین می آورند . ازاین رو گفت و گو در باب عدالت آموزشی و حدود آن اقدامی است که به روشن شدن فضای کنشگران عرصه آموزش وپرورش کمک می کند . اینکه  احزاب  و  تشکل ها و  جریان های سیاسی  و  تشکل های فرهنگیان  ، تشکل های صنفی  و  متخصصان  و  کارشناسان نگاه  خود را به عدالت آموزشی  بیان  کنند  اولین قدم  برای عدالت در عرصه آموزش و پرورش  است .

 جان رالز (1921 – 2002) فیلسوفی آمریکایی و لیبرال بود که کوشید صورت بندی جدید از عدالت ارائه دهد . وی کتاب هایی از جمله  « عدالت به مثابه انصاف » ، « نظریه عدالت » و «لیبرالیسم سیاسی » دارد .

از نگاه رالز ،  « انصاف » تبلور عدالت  انصاف است  . انصاف به روش اخلاقی نیل به اصول عدالت گفته می‌شود و عدالت به نتایج تصمیم‌گیریهای منصفانه.

وی دو اصل برای عدالت ارائه می دهد:

الف) فردی، باید حقی برابر نسبت به گسترده‌ترین نظام جامع آزادی‌های اساسی برابر داشته باشد که با نظام مشابه آزادی برای سایر افراد منافاتی نداشته باشد. 

ب) نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابل قبول هستند: ۱ ) باید مختص به مناصب و مقام‌هایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانهٔ فرصت‌ها باب آن‌ها به روی همگان گشوده‌است. ۲) این نابرابری‌ها بابد بیشترین سود را برای محروم‌ترین اعضای جامعه داشته باشند .

همین دو اصل برای سنجش عدالت در آموزش و پرورش قابل کاربرد است یعنی هر شخصی نسبت به طرحی کاملا کافی از آموزش و پرورش برخوردار باشد که نافی حق آموزش و پرورش دیگران نیست و نابرابری های آموزش و پرورش به دو شرط قابل قبول است این گه اول باید مختص به مدارسی باشد که تحت شرایط برابری منصفانه باب آن ها به روی همگان گشوده است و این نابرابری ها بیشترین سود را برای محروم ترین اعضای جامعه داشته باشد . از نگاه رالز این فضیلت مهمی است که نهادهای اجتماعی به گونه‌ای عمل کنند و محدودیتها و مختصاتی اعمال نمایند که در نتیجه آن، اصول عدالت رعایت شود. یعنی از نگاه رالزی آموزش و پرورش باید به عنوان یک نهاد به گونه ای عمل کند که نتیجه آن رعایت اصول عدالت باشد .

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

  در اصول سوم ، سی ام و چهل و سوم  قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به  آموزش و پرورش اشاره شده است :

در اصل سوم دولت مکلف شده است برای نیل به اهداف نظام جمهوری اسلامی ( قسط و عدل  و استقلال و همبستگی ملی ) آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت در تمام سطوح فراهم آورد . در اصل سی ام دولت موظف وسایل آموزش و پرورش رایگان را تا پایان دوره متوسطه فراهم کند .

در اصل چهل و سوم قانون اساسی نیز نه ضابطه برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‏ کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او تعیین شده است  که  ضابطه اول آن تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه می باشد .   

 از منظر قانون اساسی  تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه در تمام سطوح یکی از مهم ترین وظایف دولت برای قسط و عدل و استقلال و همبستگی ملی است و آموزش و پرورش به عنوان یک فرصت همگانی می باشد . در اصل سی ام نیز  آموزش و پرورش یک حق  همگانی است .  در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و در هنگام تصویب اصل سی ام  مذاکرات کوتاه  ولی جالبی بین اعضای مجلس به وجود می آید. پس از طرح  اصل از طرف نایب رئیس مجلس (شهید بهشتی )وی تاکید می کند که اینجا فعلا حق ملت مطرح است که باید همه رایگان از آن استفاده کنند. در اصل چهل و سوم نیز ضوابط نظام اقتصادی کشور باید در جهت ریشه کردن فقرو محرومیت به ترتیبی باشد که نیازهای اساسی از جمله آموزش و پرورش تامین گردد .   تنوع مدارس دولتی به شکل موجود نیز خلاف عدالت آموزشی است و آموزش و پرورش را به عنوان یک فرصت، حق رایگان و نیاز همگانی زیر سوال برده است .

انون اساسی در سه اصل فوق سه سنجه برای عدالت آموزشی  ارائه می دهد :

اول : آموزش و پرورش باید یک فرصت همگانی برای همه و در تمام سطوح باشد . همه افراد باید از حق برخورداری از آموزش و پرورش را برخوردار باشند

دوم : آموزش و پرورش یک حق رایگان همگانی است . براین اساس این فرصت باید برای اقشار مختلف جامعه فراهم گردد که بتوانند زمینه استفاده از آموزش و پرورش رایگان را داشته باشند .

سوم : آموزش و پرورش یک نیاز اساسی و همگانی است . این نیاز اساسی باید حامل بیشترین مزایای آموزش و پرورش برای محروم ترین اعضای جامعه در جهت ریشه کردن فقرو محرومیت باشد .

 در نگاه جان رالز نباید حق افراد نباید نافی حق دیگران باشد و همین نگاه در قانون اساسی هم در مورد آموزش  و پرورش به رسمیت شناخته شد ه است و دولت مکلف به تامین آموزش و پرورش برای همه افراد و در تمام سطوح شده است .قانون اساسی در جهت حل نابرابری های اقنصادی  و اجتماعی و فرهنگی  بر آموزش و پرورش  به عنوان یک حق  همگانی و یک نیاز اساسی  تاکید می کند . فهم اصول عدالت جان رالز در پرتو نگاه قانون اساسی به آموزش و پرورش نشان می دهد که آموزش و پرورش امروز برای نیل به عدالت آموزشی نیازمند تحولاتی است و هرچند کوشش های فراوانی  برای توسعه آموزش و پرورش و ساخت مدرسه ؛ تامین معلم در طول سال های گذشته صورت گرفته است ولی آموزش و پرورش امروز برای نیل به عدالت آموزشی نیازمند طرحی ایجابی می باشد .

   اولین گام این طرح ایجابی  رسمیت آموزش و پرورش به عنوان یک فرصت همگانی ، یک حق رایگان همگانی و یک نیاز اساسی همگانی می باشد . نگاه های مدافع سرمایه داری و خصوصی سازی در آموزش و پرورش نمی توانند حق آموزش و پرورش را برای افراد نفی کنند و هر نوع تلاش برای حضور سرمایه و بخش خصوصی در آموزش و پرورش باید در پرتو اصول قانون اساسی باشد .

 در حال حاضر تنوع بالای مدارس دولتی و وجود مدارس غیردولتی برتر ، فاصله چشم گیر امکانات آموزشی در مناطق برخوردار و غیر برخوردار ، فقدان هرنوع کمک به مدارس دولتی و اجبار مدارس به دریافت کمک از اولیای دانش آموزان که بستگی به برخوردار بودن یا نبودن مدرسه متفاوت است و مشکلاتی که عمده مدارس دولتی برای تامین  نیازهای اولیه  خود دارند باعث می شود اموزش و پرورش به عنوان یک فرصت همگانی ، یک حق رایگان برای همه  و یک نیاز اساسی تامین نگردد. این نابرابری ها به نفع افراد محروم جامعه نیست  . زیرا مدارس غیردولتی با شهریه امورات خود را می گذراند و مدارس دولتی مناطق برخوردار نیز با دریافت مبالغ مکفی می توانند از پس مخارج خود برآیند ولی مدارس مناطق محروم تر در گرداب مشکلاتشان باقی می مانند  . برنامه ای نیز برای  تقویت علمی و تجهیزاتی مدارس محروم وجود ندارد .

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

 در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی عمده مدارس غیردولتی تعطیل شدند و عدالت آموزشی به عنوان یک خواسته اساسی مطرح شد ولی به تدریج و از دهه شصت تشکیل مدارس غیرانتفاعی به منظور کمک به دولت برای پوشش دادن به مدارس دولتی مطرح شد .

تنوع مدارس در حال حاضر نشان می دهد که آموزش و پرورش ما دارای حداقل  بیش از 20 نوع مدرسه می باشد .

وجود مدارس دولتی ، غیردولتی ، استثنایی ، شاهد ، ایثراگران ، از راه دور ، تیزهوشان، هیات امنایی ، عشایری ، هوشمند ، قرآنی ، ورزش ، وابسته به دستگاه ها ، مدارس خارج از کشور ، مجتمع های آموزشی تطبیقی ، مدارس ماندگار ، نمونه دولتی  و.... نشان از تنوع بالای تعداد مدارس در نظام آموزش و پرورش  ایران است . در این شرایط ما با آموزش و پرورش کاملا متفاوتی روبه رو هستیم که از یک سو دارای تنوع بالای مدارس با کیفیت متفاوت آموزشی است و از سوی دیگر این کیفیت از مناطق برخوردار تا مناطق محروم جامعه تفاوت های اساسی دارد .  ذهنیت عمده  افراد در مورد  عدالت آموزشی یکی از مهم ترین موانعی است که در مسیر آن وجود دارد

تلاش اولیای دانش آموزان برای ثبت نام فرزندانشان در مدارس بهتر نشانه بارز علاقه آن ها به دسترسی به فرصت های بهتر است و مدارس غیردولتی نیز از همین روحیه برای پیشبرد برنامه های خود استفاده می کنند . این تنوع مدارس با فرصت های متفاوت که در بیشتر موارد با دریافت پول از اولیا فعالیت می کنند آموزش و پرورش را به جای یک فرصت و حق و نیاز همگانی به یک کالا تبدیل کرده است که افراد با درآمد بالاتر حق دریافت کالای بهتر را دارند .

تحصیل در انواع مدارس نیز به عنوان یک حق همگانی به رسمیت شناخته نمی شود . طبقه بندی مدارس درایران به ترتیبی است که بین مدارسی دولتی و و غیردولتی و بین مدارس دولتی عادی و مدارس دولتی خاص فاصله فراوانی وجود دارد در مدارس تیزهوشان افراد براساس یک آزمون که در مورد عادلانه بودن آن نقد های فراوانی وجود دارد، حق ثبت نام در آن را پیدا می کنند .ضمن اینکه مدارس تیزهوشان به نوعی تبعیض بین افراد دارای استعداد های درخشان نیز می باشد چون همه تیزهوشان  جذب مدارس دولتی نمی شوند و سیستم آموزشی مدارس فوق نیز مورد نقد جدی است . کیفیت بیشتر مدارس خاص دولتی از قبیل شاهد و نمونه مردمی و تیزهوشان از بیشتر مدارس غیردولتی بالاتر است و همین هم به رقابت بین آن ها دامن میزند .این نابرابری ها به نفع محروم ترین اعضای جامعه نمی باشد و تاثیری در مسیر رشد و توسعه مدارس  دولتی نداشته است ؛ فاصله تحصیل بین مدارس  مناطق برخوردار و نابرخوردار آن چنان زیاد است که کنکور نیز با پذیرش این نابرابری بر اساس دسته بندی مناطق انجام می گیرد .

 واکاوی مسئله عدالت آموزشی

  عدالت آموزشی بر اساس قانون اساسی به عنوان یک فرصت همگانی یک حق همگانی و یک نیاز همگانی به رسمیت شناخته شده است و جمهوری اسلامی ایران و دولت ها بر اساس قانون اساسی موظف به تامین آن نیز می باشد . پذیرش عدالت آموزشی به معنای حذف مدارس غیردولتی نیست زیرا درحال حاضر ده درصد دانش آموزان کشور در حال تحصیل در مدارس  فوق  می باشند و باری از دوش دولت برداشته شده است لذا حذف مدارس غیردولتی در شرایط موجود نه امکان پذیر است و نه اینکه فایده ای به کل کشور می رساند ؛ ولی  عدالت آموزشی حکم می کند که :

اول: مدارس غیردولتی هیچ نوع برخورداری از امکانات دولتی نداشته باشند و هیچ نوع ساختمان دولتی در اختیار مدارش غیردولتی قرار نگیرد .

دوم : تعارض منافع موجب نگردد که تصمیمات آموزش و پرورش به نفع مدارس غیردولتی باشد . لذا افرادی مانند رئیس جمهور ، وزرا ، معاونان آن ها ، نمایندگان مجلس ، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام ، ائمه جمعه ، استانداران ، فرمانداران ، بخشداران و نیروهای اداری شاغل در وزرات آموزش و پرورش،  ادارت کل و ادارات آن ، اعضای شورای عالی آموزش و پرورش و شوراهای آموزش و پرورش استان و شهرستان و مانند این ها از داشتن مدرسه غیر دولتی و سهامداری آن ها محروم باشند . نگاه های مدافع سرمایه داری و خصوصی سازی در آموزش و پرورش نمی توانند حق آموزش و پرورش را برای افراد نفی کنند و هر نوع تلاش برای حضور سرمایه و بخش خصوصی در آموزش و پرورش باید در پرتو اصول قانون اساسی باشد .

سوم : مالیات مدارس غیردولتی صرف ارتقای آموزش در مناطق محروم گردد .

چهارم : استانداردهای فعالیت مدارس غیردولتی مشخص باشد و مدارس غیردولتی براساس استاندار های فوق طبقه بندی شوند. شهریه مدارس نیز براساس همان استانداردها تعیین گردد .

پنجم : غیردولتی بودن از مواردی مانند پیش دبستانی و مانند آن حذف گردد  و پیش دبستانی ها فعال در مدارس دولتی به عنوان یک حق رایگان در نظر گرفته شوند .

  تنوع مدارس دولتی به شکل موجود نیز خلاف عدالت آموزشی است و آموزش و پرورش را به عنوان یک فرصت، حق رایگان و نیاز همگانی زیر سوال برده است . مدارس شاهد ، تیزهوشان ، هیات امنایی ، ایثارگران  و مانند اینها دارای هدف یکسان می باشند .مدارس بزرگسالان و آموزش و از راه دور نیز یک نوع فعالیت انجام می دهند . دایره تفاوت دانش آموزان باید محدود گردد و برای مثال تحصیل دانش آموزان استثنایی به دلیل مشکلات  خاص آن ها و نوع آموزش و پرورش آن ها در  در مدارس جداگانه مورد پذیرش است و لی سایر تفاوت ها  به دلیل انواع تامین منابع ملی ، قشربندی اجتماعی و مانند این ها خلاف آموزش  وپرورش به عنوان یک فرصت و حق می باشد. تعداد بالای مدارسی که حق تحصیل در آن ها برای همگان وجود ندارد از مظاهر مهم بی عدالتی می باشد .

 اختلاف فاحش مدارس به نسبت منطقه آن نیز  نمایانگر  بی عدالتی آموزشی می باشد . برای مدارس دولتی به ویژه در مناطق کم برخوردار باید برنامه های مشخص ، شفاف و کارآمدی وجود داشته باشد که به ارتقای سطح آموزش آن ها بینجامد . در بسیاری از مناطق جوار پایتخت نیز معضل کمبود دبیر و آموزگار متخصص وجود دارد و این مشکلات بر بی عدالتی آموزشی افزوده است .

 رابطه مالی بین اولیای دانش آموزان مدارس دولتی با مدارس فوق نیز خلاف عدالت آموزشی است . این رابطه مالی نهاد آموزش و پرورش را تضعیف کرده است . در حالی که قطع این رابطه و پرداخت کمک های مردمی به حساب خزانه داری کل کشور و تقسیم آن ها بین مدارس به نسبت نیاز می تواند گام مهمی برای  عدالت آموزشی باشد .ضمن اینکه درآمد حاصل  از فعالیت های اقتصادی کنونی وزارت آموزش و پرورش نیز باید به صورت کامل تجمیع و براساس برنامه های مشخص صرف تجهیز مدارس دولتی گردد .

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

عدالت آموزشی به عنوان یک فرصت همگانی ، یک حق همگانی و یک نیاز اساسی همگانی فراتر از عدالت توزیعی به معنای  تقسیم امکانات موجود بین مدارس است . بلکه به معنای تثبیت آموزش و پرورش به عنوان فرصت ، حق و نیاز همگانی می باشد .در این حالت مدارس مناطق مختلف کشور باید دارای یک جایگاه و شان باشند و هدف سیاست و برنامه ها در جهت ارتقای جایگاه مدارس مناطق محروم تر به نسبت مدارس غیر محروم و تلاش در جهت کمتر شدن نابرابری ها باشد .  مدیر مدرسه مدرسه نباید برای تامین مخارج مدرسه خود دست به سوی دیگران دراز کند یا دریافت کمترین مبلغ در برابر مقامات محلی  دچار زحمت باشد .

عدالت آموزشی تلاش مستمر  برای گذار از مدرسه صدقه بگیر  به مدرسه به معنای واقعی آن در جهت تامین فرصت آموزش و پرورش به نسبت برابر برای همه است. بی شک این نوع عدالت آموزشی با مشکلات فراوانی روبه رو است و تا مرحله اجرا فاصله فراوانی دارد  . این نوع تفکر که همه مدارس باید با پول اولیای دانش آموزان اداره شوند خلاف عدالت آموزشی و خلاف قانون اساسی است و این نوع تفکر حتی در آموزش و پرورش کشور های سرمایه داری نیز سابقه ندارد .

عدالت آموزشی از مهم ترین نیازهای توسعه کشور است . در آموزشی و پرورشی که  تنوع بالای مدارس و کیفیت فاحش آموزش در آن ها به رسمیت شناخته شده است عدالت آموزشی به معنای واقعی با موانع ذهنی و عملی فراوانی روبه رو است . این تنوع و اختلاف ها اگر در جهت حل مشکلات مدارس محروم نباشد قابل پذیرش نیست و فقط به کالایی شدن آموزش و پرورش و طبقاتی شدن آن می انجامد .

سخن از عدالت آموزشی گفتن به معنای ندیدن مشکلات فعلی نیست بلکه تاکید بر حقی است که نباید در غوغای مشکلات امروز فراموش گردد  .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

واکاوی مسئله عدالت آموزشی

منتشرشده در یادداشت

رتبه بندی معلمان و ضعف وزیران آموزش و پرورش

حدود ده سالی هست که موضوع رتبه‌بندی معلمان، مهمترین تیتر خبری کشور در مورد آموزش‌ و پرورش است و شاید تنها خبری باشد که توانسته به اندازه اخبار کرونا منتشر شود.

باور کنید که تمام ایرانیان از جزئیات رتبه‌بندی و همه بندهای امتیازات آن‌ مطلع هستند.چند وقت پیش در اینستاگرام، همان زمانی که رئیس‌جمهور خبر غیرواقعی افزایش حقوق معلمان را داده بود، یک نفر ایتالیایی پرسید: صحت دارد که حقوق معلمانِ ایران چهار برابر شده است؟ یعنی آبروریزی از معلمان را فراملی کرده‌اند. 

هموطنان گرامی 

برای این‌که بدانید اخبار رتبه‌بندی معلمان چقدر صحت دارد، در مورد پاسخ سوالات زیر، تحقیق و تفکر داشته باشید.

سوال اول:

تا کنون چند وزیر، چند سرپرست و چند معاون وزیر، اجرای رتبه‌بندی معلمان را اعلام کرده‌ است؟ چرا هر وزیری چندین بار آن را اعلام کرده است؟

سوال دوم: به نظر شما رتبه‌بندی معلمان اجرا شده‌ است؟ اگر رتبه اجرا شود، حقوق معلمان چه میزان قرار است افزایش یابد؟

سوال سوم: وزیری از آموزش‌ و پرورش را سراغ دارید که در یک مصاحبه، از رتبه‌بندی و پرداخت حقوق معلمان چیزی نگفته باشد؟

سوال چهارم:

اصل سی‌ام قانون‌اساسی، در مورد تحصیل دانش‌آموزان چه می‌گوید و آیا طی چهل سال گذشته، به اهداف ذکر شده در اصل سی‌ام قانون‌اساسی نزدیک شده‌ایم؟

حالا بعد از ده سال شعار و خبر، می‌گویند اجرای رتبه‌بندی معلمان نیاز به مصوبه دولت داشته‌ است. مگر قرار بوده بدون مصوبه اجرا شود؟ یعنی طی ده سال گذشته و آن همه وعده، آن همه خبر و بارها اعلام اجرای رتبه‌بندی و حتی بعد از پنج ماه اجرای سوری رتبه‌بندی و حذف آن بعد از انتخابات از حقوق معلمان، از نیاز به مصوبه آن مطلع نبوده‌اند!

حالا متوجه شده‌اید که مصوبه دولت لازم است!

پس آن پنج وزیری که اجرای رتبه‌بندی را در هفته آینده و هفته معلم وعده داده بودند، نمی‌دانستند که هنوز در هیئت دولت تصویب نشده‌ است؟

رتبه بندی معلمان و ضعف وزیران آموزش و پرورش


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

رتبه بندی معلمان و ضعف وزیران آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور