گروه تشکل ها/
در پی اجرای ناقص و غیرشفاف بخشنامه افزایش 50 درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری که منجر به حذف رتبه بندی معلمان گردید ؛ مجمع فرهنگیان ایران اسلامی به تبعیض موجود در احکام حقوقی معلمان واکنش نشان داد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار " صدای معلم " قرار گرفته است به شرح زیر است .
گروه استان ها و شهرستان ها/
« دکتر شهرام راهوار » مدیر مدرسه غیرانتفاعی در شهر رشت به دلیل ابتلا به بیماری " کرونا » به رحمت ایزدی پیوست.
« صدای معلم » درگذشت این همکار فرهنگی را تسلیت می گوید .
پایان پیام/
در تاریخ وقتی فتوحات تموچین (چنگیزخان مغول) را مرور میکنیم، از سرعت و قدرت این مرد افسانهای متحیر میشویم.
مردی که با اتحاد قبایل بدوی مغولستان و با گذر از دیوار بزرگ و نفوذ ناپذیر چین جهان را متعجب میسازد.
فتح چین بزرگ با آن ابعاد، عطش کشورگشایی چنگیزخان را خاموش نمیکند. وی و سردارانش علاوه بر ایران، هند و آناتولی نیمی از اروپا و روسیه را به زنجیر میکشد و با چهار هزار کشتی ژاپن را محاصره میکند و تنها یک طوفان دریایی به داد ژاپن میرسد.
تموچین نیمی از جهان را به مسلخ برده و نوادگانش قرنها حاکمان بلامنازع فتوحاتش میمانند.
و امروز کرونا همان چنگیزخان زمان خویش است!
در کمتر از دو ماه نزدیک به صد کشور جهان را در پنج قاره درنوردیده و جان هزاران نفر را گرفته و جهانی مسخر خویش ساخته است. احتمالا کرونا تغییرات شگرفی در هزاره سوم به همراه خواهد داشت و شاید اگر اغراق نباشد، میتوان به نوعی تاریخ بشریت را به دو بخش قبل از کرونا و بعد از آن تقسیم نمود.
کووید 19 ویروسی نادیدنی که مرزهای زمان و مکان، قومیت و جغرافیا را شکافته و علم و دین و تکنولوژی را به چالشی بیامان کشانده است.
قرنطینه شدن ۱۶ میلیون نفر در ایتالیا و درگیر شدن انگلیس و آمریکا و... نشان داد که توطئه آمریکا علیه چین و ایران در قالب بیوتروریسم توهمی بیش نیست.
درسهای فراوانی باید از کرونا بیاموزیم
بدواً لازم است که خرافات و پیرایههای غیر ضرور را از ادیان و اعتقادات خود بزداییم و به یاد داشته باشیم که ادیان آسمانی تنها مدعیان هدایت انسانها و تسکین آلام روحیشان هستند، نه مسئول شفابخشی جسمی در برابر نیروهای طبیعی و قهریه!
کرونا به روشنی نشان داد که تمام جادو و جمبلها در قالب طب سنتی و.... در چهار گوشه جهان در برابر این ویروس زمینگیر شده و چشم امید همه، نهایتاً به ساحت علم پزشکی معطوف گشته است.
کرونا چماقی بر سر ادیان راستین و مستمسکی برای تخطئه ساحت تجربی علم نیست، هرچند علم نیز به روشنی دریافت که گرچه به قعر اقیانوسها و عمق کهکشانها سرک کشیده است، لیکن در هزاره سوم با تمام پیشرفتهایش فعلاً راهی برای به زانو در آوردن ویروس کرونا نیافته است.
با این حال چشم امید همگانی به ساحت مکاشفهآمیز علم دوخته شده است و کماکان با حفظ توصیههای بهداشتی منتظریم دست شفابخش مسیحایی از آستین علم پزشکی بیرون آید و آلام کرونایی بشریت را تسکین بخش.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از زمانی که وزارت آموزش و پرورش و خاصه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع این وزارتخانه با حذف رتبه بندی معلمان و اجرای شبهه ناک و پرمساله فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری شیب تند " تبعیض " را بیشتر کرده و معلمان بیشتری را به سوی " خط فقر مطلق " سوق داده اند ؛ معلمان هم با تشکیل گروه ها در شبکه های اجتماعی و نوشتن یادداشت و مقالات انتقادی ؛ اعتراض خویش را نسبت به این گونه اقدامات ابزار داشته اند .
قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به چند نکته ی اصلی و شاید راهبردی اشاره کنم .
تاکنون بیشتر مصاحبه های پاستوریزه شده و سخنان آقای اللهیار ترکمن را با دقت مطالعه کرده ام اما منطق خاصی در آن نیافته ام .
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع دائما معلمان را به بی اطلاعی و عدم اشراف به قوانین متهم می کند در حالی که به یک اصل منطقی و بسیار ساده در علم " منطق " پاسخ نمی دهد .
پرسش این است که ایشان و تیم همراه با چه منطقی و با استناد به کدام قانون بودجه تخصیص داده شده به موضوع " رتبه بندی معلمان " را صرف هزینه در سرفصل " قانون مدیریت خدمات کشوری " کرده اند ؟
البته آقای اللهیار ترکمن در آخرین اظهار نظر با عنوان " پاسخ به شبهات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری " که منحصرا با خبرنگار مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش انجام شده اما نامی از این خبرنگار و یا مصاحبه گر نیست چنین می گوید : ( این جا )
" معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه براساس مصوبه سال 98، رتبهبندی را انجام دادیم و همه اقدامات انجام شد، اظهارکرد: دولت تصمیم گرفت تا تمام آیتمهای فصل دهم را ارتقا دهد و سازمان برنامه و بودجه بخشنامهای به دستگاهها ابلاغ کردند که هرکدام از کارکنان دولت که امتیازات فصل دهم آنها کمتر از 50 درصد است و دچار تبعیض با کارکنان دیگر شده است به 50 درصد برسانیم.
وی افزود: ما باید یک تصمیم اساسی میگرفتیم یا مانند سال 94 فقط رتبهبندی را برای معلمان ادامه میدادیم و یا اینکه پایه حقوق را درست میکردیم و به یک نقطه تثبیت میرساندیم در واقع بحث افزایشات فصل دهم را عملی میکردیم.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیرآموزش و پرورش با بیان اینکه با اجرای فصل دهم برای همه فرهنگیان هیچ حقوقی از آنان کم نشد،گفت: فقط فاصله بین رتبهها از بین رفت و همه کسانی که زیر50 درصد امتیاز بودند، آیتمهایشان ارتقا پیدا کرد و به عدد بالاتر رسید.
می توان به جرات ادعا کرد که لجبازی جز صفات بارز و حتی " ژنی " در ذات ایرانیان بوده و تعلق به طبقه خاصی هم ندارد .وی ادامه داد: در نتیجه فاصله بین رتبهها از بین رفت و فاصلهای نیز بین نیروهای اداری وآموزشی اتفاق افتاد وآن هم به دلیل فوق العاده ویژه بود که طبق قانون مختص به نیروهای اداری است و ما قانوناً نمیتوانیم به نیروهای آموزشی فوقالعاده ویژه پرداخت کنیم.
وی با بیان اینکه آیتمهای دیگر مانند عائلهمندی اولاد یا سختیکار، ضریبی از اینهاست، گفت: فوقالعاده ویژه ضریبی از همه می باشد و ممکن است فردی براین اساس یک میلیون و 500 هزار تومان فوقالعاده ویژه گرفته باشد.
الهیار بیان کرد: همه دستگاههای دولتی، بدون هیچ آزمونی امتیازات کارکنان خود را به 50 درصد رساندند و اگر این کار را نمیکردیم معلمان نمیتوانستند از حق و حقوق خود استفاده کنند همانطور که در سال 94 اتفاق افتاد.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش اضافه کرد: در سال ٩۴ دولت در ابتدا برای آموزش و پرورش فوق العاده حرفهای ایجاد کرد و چند ماه بعد، همین را برای سایر کارکنان فراهم کرد و امتیازات فصل دهم کارکنان دولت را به متوسط 35 درصد رساند و آن موقع تفاوت حقوق بین کارکنان آموزش و پرورش و سایر کارکنان دولت زیاد شد ... "
این مقام آموزش و پرورش در این مصاحبه به صراحت می گوید که با اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری – البته به زعم ایشان – عملا رتبه بندی معلمان حذف شده و فاصله ها از بین رفته است .
آیا کسی در هیات وزیران نیست که حداقل پی گیر مصوبه آن در مورد اجرای " شیوه نامه رتبه بندی معلمان " باشد ؟ تاکید فراوان نگارنده بر تاسیس " سازمان نظام معلمی " با رویکرد استقلال حرفه ای دقیقا به عنوان پیش نیازی برای حوزه عمومی و تکمیل آن ارزیابی می گردد .
آیا حذف رتبه بندی معلمان و رساندن دریافتی معلمان به یک " سطح تقریبا برابر " کدامین مطالبه معلمان از ایشان بوده است ؟
کدام نهاد پژوهشی حتی در درون وزارت آموزش و پرورش مانند " پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش " این حرکت را تایید می کند ؟
و چرا سکوت کرده است ؟
هدف از اجرای بخشنامه ی افزایش ۵۰ درصدی امتیازات فصل دهم که مستند به قانون مدیریت خدمات کشوری است و در ابلاغیه رئیس جمهور هم آمده است ؛ رفع تبعیض و رعایت عدالت در پرداختها و در راستای اجرای تبصره ۳ ماده ۲۹ و ماده ۳۰ قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده است .
به نظر می رسد معاون برنامه ریزی و توسعه منابع هنوز به لحاظ مفهومی تفاوت میان " عدالت " و " مساوات " را نمی داند و یا خود را به ندانستن و یا تلاش برای نفهمیدن زده است .
آیا این که همه معلمان مثل هم حقوق بگیرند با کدام اصل مدیریتی نوین و علمی و مباحث مدیریت رفتار سازمانی و آیتم هایی مانند انگیزش و... مطابقت دارد ؟
کدام منطق قبول می کند یک معلم تازه وارد حقوقش با یک معلم باسابقه برابری کند ؟
چه کسی می تواند بپذیرد که نیروهای اداری و ستادی که فلسفه وجودی شان برای دانش آموز و معلم بنا شده است حقوقی بسیار فراتر از معلمان بگیرند ؟
کدام اصل برنامه ریزی به معنای علمی آن این گونه اقدامات را تایید می کند ؟
نام سمت پیشین آقای اللهیار ترکمن که فعلا بر آن " تکیه " زده است ، توسعه مدیریت بوده است .
به نظر می رسد این مقام وزارت آموزش و پرورش هنوز الفبای مدیریت را هم نمی داند . پرسش این است که ایشان و تیم همراه با چه منطقی و با استناد به کدام قانون بودجه تخصیص داده شده به موضوع " رتبه بندی معلمان " را صرف هزینه در سرفصل " قانون مدیریت خدمات کشوری " کرده اند ؟
آیا آقای اللهیار واقعا می تواند اثبات کند که دریافتی های خالص در همه نهادها و دستگاه های مشمول " قانون مدیریت خدمات کشوری " حداقل به هم نزدیک شده و یا متقارن گشته است ؟
در جای دیگری از این مصاحبه می گوید :
" قبول داریم با این کار فاصله بین رتبهبندی برداشته شد ولی زمینه برای اجرای رتبهبندی از بین نرفته است. از سوی دیگر مطمئن باشید وقتی ضریب افزایش حقوق سال 99 بیاید، میبینید چگونه خود را نشان میدهد و یک ساعت حق التدریس چگونه محاسبه میشود . "
به نظر می رسد ایشان در واقع درصدد تامین نیرو و یا حداقل ایجاد بستر انگیزشی بالا برای جذب معلمان رسمی برای مقابله با بحران کمبود معلم در سال های آینده است .
این در حالی است که با گذشت حدود 9 ماه هنوز حق التدریس پیشین معلمان پرداخت نشده است !
به نظر می رسد این مقام " قانون دان " وزارت آموزش و پرورش به این موضوع پی نبرده است که این رویه حتی با تشویق معلمان برای شرکت در طرح معلم تمام وقت نیز منافات دارد .
و اما نکته ی مهم تر و اساسی تر توجه کانونی به " مساله لجبازی " در رفتار ایرانیان و روابط میان فردی در جامعه ی ایرانی است .
می توان به جرات ادعا کرد که لجبازی جز صفات بارز و حتی " ژنی " در ذات ایرانیان بوده و تعلق به طبقه خاصی هم ندارد .
این صفت منفی به کرات در رفتار بسیاری از جمله زن و مرد ، پیر و جوان ، بی سواد و تحصیل کرده ، فرا دست و فرودست و... مشاهده می شود .
خیلی اوقات این صفت منفی با خصیصه " استقلال " ممزوج شده و در مورد آن مغالطه می شود .
بر این باورم که بن مایه صفت لجبازی در میان ایرانیان بر پایه " بی خردی " و تکیه صرف بر احساسات عقل ستیز و بیشتر در یک بستر پوپولیستی صورت می گیرد .
از این جهت است که دشوارترین امر شاید برای بسیاری از ما شجاعت پذیرش اشتباه ، اقرار و سپس " عذرخواهی " باشد .
بسیاری از ما این گونه عقب نشینی ها را ناشی از ترس ، ضعف و بی وجودی دانسته و حد مشخصی هم برای ما آن متصور نیست . حتی اگر به نابودی فرد و یا جامعه او بینجامد .
این سندرم پیشینه ای تاریخی و فرهنگی دارد و البته اراده ای جدی برای اصلاح آن هم مشاهده نمی شود .
در مساله اخیر به و ضوح می توان رگه های شدید و بیمارگونه لجبازی را در رفتار این مقام آموزش و پرورش مشاهده کرد .
و اما پس از این مقدمه می پردازم به نامه ی مسئول مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان خطاب به وزیر آموزش و پرورش که پیرامون مصوبات اخیر افزایش حقوق معلمان نگاشته گردید و در " خبرگزاری دانشجو " منتشر شد . ( این جا )
ایشان در این نامه می نویسد :
" فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (سوره توبه-آیه ۷۷)
جناب آقای حاجی میرزایی
وزیر محترم آموزش و پرورش
سلام علیکم
روزی که از مجلس رأی اعتماد گرفتید، ادعای آبرو گذاشتن از خود برای ارتقا شأن معلم و نظام آموزش و پرورش و به اجرا رساندن بسیاری از مصوبات مربوطه از جمله طرح رتبه بندی را مطرح نمودید و سند تحول را تنها مرجع برنامه ریزی در نظام تربیت رسمی دانستید.
اما پس از گذشتن چندین ماه، این روزها در مسئولیت شما، یکی از تلخترین و تحقیرآمیزترین روزهای معلمان عزیز و شریف این مرز و بوم میگذرد. روزهایی که در آن یک مسئول، مستقیم در چشم معلمان نگاه میکند و با شرمی دروغ میگوید و رسانه به اصطلاح ملی نیز موظف به پخش دروغهای آن میشود. آیا کسی در هیات وزیران نیست که حداقل پی گیر مصوبه آن در مورد اجرای " شیوه نامه رتبه بندی معلمان " باشد ؟
آقای حاجی میرزایی!
به نظر میرسد که جنابعالی حتی توان گرداندن امور وزارتخانه آموزش و پرورش را ندارید و کسان دیگری برای شما و مجموعه وزارتخانه مظلوم آموزش و پرورش تصمیم میگیرند.
به یاد داشته باشید که شما احتمالا آخرین وزیر آموزش و پرورش دولتی هستید که با بی تدبیری، این حجم از نا امیدی را به دل زخم خورده معلمین پمپاژ میکنید.
آیا افزایش ۵۰ درصد فوق العاده شغل برای همه کارکنان دولت را به اسم رتبه بندی به معلمین عزیز صدقه میدهید؟
حیا نکردید که شرف و آبروی معلمین را با بارها و بارها رسانهای کردن حداقل حق شان، لگدمال کنید؟
آیا امروز از مصاحبههای گذشته خود و فخر فروختنهای متعدد به معلمان و نظام تعلیم و تربیت کشور، از اجرا شدن طرح دروغین و کاذب رتبه بندی خجالت نکشیدید؟
آقای وزیر!
شرم بر مسئولی که برای دو روز امر دنیا خود را به زشتترین رذائل اخلاقی بفروشد.
شرم بر مسئولی که در چشم معلمین نگاه کند و به جای نوکری کردن این ملت، بی صداقتی را در برابر، ولی نعمتان خود ملاک عمل خود قرار دهد. افرادی مانند اللهیار ترکمن و خیلی ها مانند ایشان در " ستاد " فقط به حفظ صندلی و مقام خویش می اندیشند و بس .
شرم بر مسئولی که زخم دل معلمین شریف را میبیند و با ادعاهای کذب، به آن نمک میزند.
آیا از خدا نترسیدید که ۴ روز دنیای خود را به حق الناس عزت معلمین بفروشید؟
آیا از خدا نترسیدید که پاکترین و شریفترین قشرهای کشور را اینگونه تحقیر کنید؟
آقای وزیر!
حقیقتا، چگونه اجازه میدهید فردی معلوم الحال، به عنوان معاون شما ای نقدر با آبروی معلمین بازی کند و عزت ایشان را با دروغهای متعدد مثل افزایش 5 / 1 تا2 میلیون تومان به حقوق معلمان، به مسلخ ببرد؟
چگونه اجازه میدهید جناب ترکمن، معاون وزارتخانه، به عنوان یکی از عناصر پیاده سازی سند ننگین آموزش ۲۰۳۰، همچنان در آن پست بماند و امروز اینگونه تیغ به اعتماد سرمایه اجتماعی این کشور بکشد؟
چگونه اجازه میدهید این فرد نامعلم در این جایگاه برای معلمین تصمیم بگیرد؟ روزی به اسم معلم تمام وقت، نیاز معلم را اسباب بیگاری کشیدن بکند و روزی دیگر با طرح ننگین خرید خدمات آموزشی برای به اجرا درآوردن سند ۲۰۳۰، ستون فقرات هویت نظام تعلیم و تربیت را نشانه رود؟
جناب آقای حاجی میرزایی
امروز این عبارت رهبری عزیز که «جریانی در کشور سعی دارد آموزش و پرورش را از چشم بیندازد...» را به خوبی حس میکنیم! از چشم انداختن عزت و شرف و شأن معلمین عزیز و همت مضاعف برای تحقیر نمودن نظام تعلیم و تربیت در اذهان عمومی!
آقای وزیر! جنابعالی مانند بقیه مسئولین در نظام اسلامی، شأنی جز نوکری این مردم شریف ندارید! " امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم و هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفهای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمانهای تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. "
آقای وزیر! از خدا بترسید و این گونه با قشر مظلوم معلم رفتار نکنید که عقوبت الهی نزدیک است... "
نکته قابل تامل آن است که این مسئول بسیج از صدا وسیما با عنوان " رسانه به اصطلاح ملی " نام می برد .
این موضوع نشان دهنده ی آن است که صدا و سیما علی رغم متمایل بودن به یک جناح خاص هنوز جاذبه کافی برای رضایت لازم در این گروه سیاسی را هم کسب نکرده است .
بسیاری از فرهنگیان بر رسانه ای شدن مطالبات قانونی توسط مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایراد می گیرند .
آنان می گویند که این علنی شدن موجب وارد آمدن آسیب به جایگاه اجتماعی آنان شده و معلمان را در افکار عمومی افرادی زیاده خواه معرفی می کند که با توجه به فاکتور " تعطیلی ها " قابل قبول نیست .
در این مورد پیش تر و به تفصیل نوشته ام .
اما نباید فراموش کرد که پذیرش این پیش فرض از سوی بخش هایی از جامعه را نباید صرفا در استفاده مسئولان این وزارتخانه از « رسانه ی غیرمردمی » دانست .
این ایراد اساسی بر مسئولان صدا و سیما وارد است که از کارشناسان مستقل و قوی در این موارد استفاده نمی کنند و حرف های مسئولان به صورت یک طرفه به جامعه تزریق می شود .
این ذهنیت ریشه دارد و باید با آن به صورت منطقی و نه کنشی و احساسی برخورد کرد .
مهم ترین دلیل برای این وضعیت که بارها بر آن تاکید کرده ام ؛ فقدان یک حوزه عمومی مستقل و نیرومند در حوزه آموزش و در جامعه ایرانی است .
این حوزه ی عمومی را مشخصا دو عنصر مهم " رسانه و تشکل " تشکیل می دهند .
در حوزه آموزش در هر دو جنبه ضعف های اساسی و کارکردی جدی داریم .
تاکید فراوان نگارنده بر تاسیس " سازمان نظام معلمی " با رویکرد استقلال حرفه ای دقیقا به عنوان پیش نیازی برای حوزه عمومی و تکمیل آن ارزیابی می گردد .
و اما ؛
قرار نیست روابط میان دولت – ملت در قالب " نوکر " تعریف و تببین شوند .
دولت به عنوان منتخب بخش بزرگی از ملت در حال حاضر باید به ملت و جامعه پاسخ گو باشد .
رفتاری که مسئولان وزارت آموزش و پرورش به عنوان بخشی از پروژه " انتخاب ملت " ایفا می کنند ناشی از رفتار مسئولانه نیست . آیا آقای اللهیار واقعا می تواند اثبات کند که دریافتی های خالص در همه نهادها و دستگاه های مشمول " قانون مدیریت خدمات کشوری " حداقل به هم نزدیک شده و یا متقارن گشته است ؟
در بحبوحه اخیر محکوم کردن اقدام این مقام آموزش و پرورش به نظر می رسد که هر کسی به دنبال صید کردن ماهی خویش در این آب گل آلود است .
فرضا اگر آقای اللهیار به زعم مسئول بسیج دانشگاه فرهنگیان از عناصر پیاده سازی سند ننگین آموزش ۲۰۳۰ هم باشد .
این موضوع چه ارتباطی می تواند با عدم اجرای قوانین مصرح و یا دور زدن آن داشته باشد ؟
دیگر آن چه ارتباط و یا تناسبی میان طرح خرید خدمات آموزشی با سند 2030 وجود دارد ؟
بند (الف) ماده (25) قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه تصریح می کند :
" به منظور مردمی شدن و گسترش سهم بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد و به منظور افزایش بهره وری و ارتقای سطح کیفی خدمات و مدیریت بهینه هزینه به تمامی دستگاههای اجرایی که عهده دار وظایف اجتماعی، فرهنگی و خدماتی هستند (از قبیل واحدهای بهداشتی و درمانی، مراکز بهزیستی و توانبخشی، مراکز آموزشی، فرهنگی، هنری و ورزشی و مراکز ارائه دهنده خدمات و نهاد های کشاورزی و دامپروری) اجازه داده می شود در چهارچوب استانداردهای کیفی خدمات که توسط دستگاه ذی ربط تعیین می گردد نسبت به خرید خدمات از بخش خصوصی و تعاونی (به جای تولید خدمات) اقدام نمایند. در اجرای این بند واگذاری مدارس دولتی ممنوع است. "
این مسئول بسیج می توانست انتقاد خود را نسبت به این برنامه توسعه که به تایید مراجع ذی ربط رسیده است بیان کند .
یکی از مشکلات دیگر فرهنگی ما که در ساختار حکومت نیز به نوعی بسترسازی و منجمد گردیده است نگاه " منفعت جویانه و گزینشی " نسبت به پدیده ها و رخدادهاست .
به این دیالوگ در گروه " خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش " میان بنده و آقای « حمید امامی » انجام شده است دقت کنید .
آقای امامی به عنوان مسئول پایگاه بسیج کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان تهران مطلبی را با محتوای از کانال خبرگزاری فارس فوروارد کرد :
" مدیرکل سازمان بهداشت جهانی در واکنش به ادعاهای مطرحشده در برخی رسانهها مبنی بر پنهانکاری ایران در مسئله آمار قربانیان ویروس «کرونا»، گفت ساز و کارهای مستقل این نهاد، چنین ادعایی را تأیید نمیکند.
آدانوم: ما در ساز و کارهای خود چنین چیزی را شاهد نبودهایم. اما اگر چنین چیزی را ببینیم، قطعا باید آن را حل کرده و برطرف کنیم. "
پاسخ من به ایشان چنین بود :
" درود
آقای امامی
بالاخره شما و همفکران شما " نهادهای بین المللی " را اساسا قبول دارید و یا خیر ؟
آیا این نحوه گزینشی برخورد کردن باید پشتوانه تئوریک داشته و به اقناع افکار عمومی توجه دارید ؟ "
ایشان در پاسخ چنین گفت :
" سلام . شب به خیر
من نگاهم به نهادهای بین المللی صفر و صدی نیست ؛ همفکرانمو خبر ندارم ...
سازمان بهداشت جهانی هم همان طور که می دانید مهم ترین ماموریتش هماهنگ کردن تلاشهای بینالمللی برای پایش بیماری های عفونی و نیز حمایت و پیشگیری و درمان چنین بیماریهایی است...
اما خوب
در این شرایط من اصلا به اقناع افکار عمومی فکر نمی کنم؛ وقتی برخی پزشکان و پرستاران چند هفته است که منزل نرفته اند؛ دولت ولو با وجود انتقاد در حال مبارزه با این ویروس نامرد است؛ همه مردم درگیر شده اند و برخی با فوبیای این بیماری در حال رسیدن به جنون ادواری هستند...
تلاش می کنم به جای ترسیدن و ترساندن و تزریق ناامیدی در این شرایط وحشتناک؛ حداقل اخبار ولو ظاهری امید بخش منتشر کنم ...
اعتقادم اینه وقتی وسط جنگی، اونم جنگی که پدر و مادر و این ور و اون ور نمیشناسه؛ نامردیه دنبال کاسبی و مچ گیری و تضعیف افرادی باشی که الان دقیقا وسط جنگ هستند...
وگرنه حداقل شما که می دانید ما اکثرا منتقد این دولت بودیم و هستیم . " " سیاست زدگی " که محصول عدم شناخت از اندیشه های سیاسی و نگاه مطلق نگر و منفعت طلبانه نسبت به روبدادهاست آموزش و پرورش ما را دچار خفگی و حتی پیری زودرس نموده است
پاسخ من :
" من فکر می کنم شما دارید " مغالطه " می کنید .
منظورم از شما ، طیف فکری است که مختصاتی دارد و شما هم عضوی از مبلغان آن هستید .
منظور من به طور واضح این است که نمی شود آن جا که مواضع بین المللی خط فکری مرا تایید می کند احسن بگویم اما وقتی در نقد اندیشه و مواضع من حرفی زدند آن ها را " استکبار " و " دشمن " بنامیم .
ضمنا کار رسانه و خبرنگار انعکاس واقعیات است .
البته می تواند جداگانه تحلیل خودش را بیان کند .
کار رسانه مهندسی افکار عمومی و فریب مردم نیست .
رسانه باید " خبر " را منعکس کند و تحلیل و ارزیابی را بر عهده مخاطبان بگذارد .
اگر در جامعه ما مردم سواد رسانه ای ندارند و یا ضعف دارند ؛ آن بحث دیگری است اما این نباید موجب سوء استفاده در عملکرد رسانه و رویکرد حرفه ای آن شود ."
نگارنده در این جا قصد واکاوی سند 2030 را ندارد .
هر چند بر این باورم نگاه انتقادی و منطق محور نسبت به آن صورت نگرفت و جنس برخوردها کاملا سیاسی " سیاسی " ، " جانب دارانه " و خالی از معیارهای اندیشه محور بود .
17 هدف اصلی سند 2030 عبارتند از:
1- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا
2- پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار
3- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین
4- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
5- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران
6- تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه
7- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه
8- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه
9- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری
10- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها
11- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
12- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار
13- اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن
14- حفظ و استفاده پایدار از اقیانوس ها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار
15- حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی
16- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح
17- تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار
از میان 17 هدف ذکر شده ، بند 4 منحصرا به " آموزش " اختصاص دارد .
آیا این مقام بسیج با این مولفه مشکلی دارد ؟
اهداف فرعی در این محور عبارتند از :
۱- ۴- تضمین اینکه همۀ دختران و پسران تا سال 2030 ، دوره های آموزش ابتدایی و متوسطه را به صورت کیفی، منصفانه و بدون پرداخت هیچ گونه شهریه به طور کامل و با دستیابی به
نتایج مؤثر درحوزۀ یادگیری به پایان برسانند.
۲- ۴- تضمین دسترسی همۀ دختران و پسران به آموزش پیش دبستانی و مراقبت و رشد کیفی در اوان کودکی، به منظور آماده سازی آن ها برای آموزش ابتدایی تا سال 2030
۳- ۴- تضمین دسترسی برابر همۀ زنان و مردان به آموزش عالی و دانشگاهی و آموزش فنّی و حرف های مقرون به صرفه و کیفی تا سال 2030
-4-4 افزایش چشمگیر تعداد جوانان و بزرگسالان دارای مهارت های مرتبط، از جمله مهارت های فنّی و حرف های لازم برای اشتغال، یافتن شغل شرافتمندانه و نیز کارآفرینی تا سال 2030
۵- ۴- ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همۀ مقاطع
آموزش و تربیت فنّی و حرف های برای اقشار آسیب پذیر، از جمله معلولان، افراد بومی و کودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند، تا سال 2030
۶- ۴- تضمین اینکه همۀ جوانان و تعداد قابل ملاحظه ای از جوانان و بزرگسالان، اعم از زن ومرد، به سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن دست یابند، تا سال 2030
۷- ۴- تضمین اینکه همۀ فراگیران، به دانش و مهار تهای لازم برای ترویج توسعۀ پایدار دست یابند؛ به ویژه از طریق: آموزش برای توسعۀ پایدار و آموزش و ترویج شیوه ها ی زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقّق توسعۀ پایدار تا سال 2030
-4 الف- ایجاد و به روزرسانی امکانات آموزشی مناسب برای کودکان، معلولان و زنان و مردان و تأمین فضاهای یادگیری مؤثر، فراگیر، به دور از خشونت و امن برای همه
-4 ب- افزایش چشمگیر تعداد بورس های اعطا شده در جهان به کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای دارایِ پایین ترین سطح توسعه یافتگی، کشورهای جزیره ای کوچک در حال توسعه و کشورهای آفریقایی برای ثبت نام در مقاطع مختلف آموزش عالی، از جمله: در حوزۀ آموزش فنّی و حرف های، فناوری اطلاعات و ارتباطات، رشته های فنّی مهندسی و علمی در کشورهای توسعه یافته و سایر کشورهای در حال توسعه تا سال 2020
-4 ج- افزایش قابل ملاحظۀ تأمین معلمان واجد شرایط، از جمله از طریق: همکاری های بین المللی برای تربیت معلم در کشورهای در حال توسعه؛ به ویژه کشورهای دارایِ پایین ترین سطح توسعه یافتگی و کشورهای جزیر های کوچک در حال توسعه تا سال 2030 "
اگر روال واقعا بر " نگاه صفر و صدی " نیست ایشان توضیح دهند که دقیقا با کدام هدف و نقطه مطلوب مشکل دارند و یا به لحاظ منطقی قابل پذیرش نیست ؟
معضل اصلی حداقل در حوزه آموزش این است که " ایدئولوژی " همچنان سیطره خویش را بر دستگاه و فرآیند آموزش حفظ کرده است .
" سیاست زدگی " که محصول عدم شناخت از اندیشه های سیاسی و نگاه مطلق نگر و منفعت طلبانه نسبت به روبدادهاست آموزش و پرورش ما را دچار خفگی و حتی پیری زودرس نموده است .
« مقصود فراستخواه " می گوید : ( این جا )
" یکی دیگر از مواردی که در سیستم مدیریتی ما وجود دارد این است که مدیران ما به سیستمهای مدیریتی دنیا توجه ندارند. مثلاً در کشورهای مختلف دنیا، رسانهها به خصوص رادیو و تلویزیون وارد معرکه شدند، آموزش درست میدهند، برنامههای سرگرم کننده پخش میکنند، آموزش درسی به بچهها میدهند. ایراد اساسی بر مسئولان صدا و سیما وارد است که از کارشناسان مستقل و قوی در این موارد استفاده نمی کنند و حرف های مسئولان به صورت یک طرفه به جامعه تزریق می شود .
اصلاحات نهادی در ایران ناتمام است و به نظر من ایران یک طرح ناتمام است. ۲۰۰ سال است که ایران پویش دارد و همواره مردم میخواهند موفق شود، ولی ما چون ساختارهای کارآمد نداریم این پویش و تلاش راه به جایی نمیبرد.
البته به یک نکته هم باید توجه داشته باشیم و آن هم اینکه امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم و هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفهای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمانهای تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. "
تجربیات و مشاهدات من در این مورد گواهی می دهند که علی اللهیار ترکمن و امثال ایشان نیز حلقه ای از حلقه های فراوان " مدیران بسته ، رانتی و ناکارآمد " هستند .
در یادداشت پیشین به این نکته اشاره کردم ؛ این معلمان بودند که در زمستان 1385 در برابر استرداد لایجه مدیریت خدمات کشوری که اشاعه و ترویج " بی قانونی " در دولت احمدی نژاد بود ایستادند و هزینه های فراوانی را متقبل شدند .
تاکید کردم که آقای اللهیار ترکمن به عنوان مسئول بخش آموزش در سازمان مدیریت و برنامه ریزی در این اوضاع و احوال چه می کرد ؟
آیا حتی چند سطر در تقبیح این حرکت نوشت ؟
اگر ایشان این حرکت را جسورانه و بزرگ یاد می کند درآن زمان چرا به عنوان یک " مقام مسئول " قانون را یادآوری نکرد ؟
یقینا پاسخ منفی است .
افرادی مانند اللهیار ترکمن و خیلی ها مانند ایشان در " ستاد " فقط به حفظ صندلی و مقام خویش می اندیشند و بس .
گروه تشکل ها/
در پی اجرای ناقص و غیرشفاف اجرای بخشنامه افزایش 50 درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری که منجر به حذف رتبه بندی معلمان گردید ؛ کانون صنفی فرهنگیان استان اصفهان در نامه ای به وزیر آموزش و پرورش خواهان توجه جدی و اقدام جهت ترمیم و اصلاح احکام نیروهای آموزشی شد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار " صدای معلم " قرار گرفته است به شرح زیر است .