
یک روز آلوده، یک روز پر از ریزگرد، یک روز برفی، همه و همه روزهاییاند که به محض مشاهدهی چنین شرایطی سریعاً تعطیلی مدارس به ذهن همه خطور میکند. انگار تعطیل شدن میتواند این معضلات را راحتتر حل کند. شاید هم نوشدارویی است که لذتی یک روزه را به مردمانِ تحت بحران میبخشد.
چه شادی وصفناپذیری میان کودکان و دانشآموزان میتواند از این لحظه لذتبخشتر باشد.
طنز مسئله بیش از آن شادیها و مژدگانیهایی که به دنبال خبر تعطیلی رد و بدل میشود، این است که بحران بیش از آنکه برای این طیف از مخاطبان پور شور بحران باشد، یک امر مطلوب و طلبکردنی به نظر میرسد.
بحران به مثابهی امر مطلوب سابقهی زیادی در مدارس دارد. از همان اوان کودکی وقتی که بخاریهای مدارس را چنان شعلهور میساختند تا کلاس تعطیل بشود، تا هنگامی که با یک سوالی الکی جو کلاس از رویکرد آزمونی/ آموزشی به رویکردی خاطرهگویی و تفریحی تبدیل میشد، میتوان این امر مطلوب را مشاهده کرد. بحرانها در اینجا، جایگزین تمهیداتی شده است که کودکان و دانش آموزان خود میبایست برای دور زدن آموزش و کنار گذاشتن درس و تحصیل به کار میگرفتند.
سبک نوین تعطیل کردن مدارس، که امروزه بخشی از تلاشهای خستگیناپذیر مسئولین در جهت مدیریت بحران است، به درستی این نیاز دانش آموزان را مرتفع ساخته است.
اما بحران اصلی درست اینجاست.

تعطیل کردن مدارس همان سیاست پیشینی است برای رویدادهایی که هر لحظه گریبان شهرها و روستاهای ما را میگیرد. دیگر کسی شاید برنامهایی بهتر از تعطیلی مدارس و ادارات را در ذهن ندارد. همه چیز به شکلی تکبعدی به "تعطیل کردن" منتهی شده است. تعطیل کردن برای کاهش تصادمات و رویدادهای ناگوار، تعطیل کردن در راستای خالی کردن شهر از تردد بیشتر، تعطیل کردن به منظور یک آوانس. یک نسخه برای کلی درد و یک جواب برای کلی سوال.
شاید اگر به ریشهی زبانی تعطیلی برگردیم، قضیهی این تکبعدی شدن رفتارهایمان در مدیریت و حل بحران راحتتر حل شود. تعطیلی از ریشهی معطل شدن، در واقع همان معطل کردن و موکول کردن است. این در واقع به معنای درست کلمه امر بحرانی را به تصویر میکشد؛ امری بحرانی می بایست همواره موکول شود به زمانی که شاید بحران موضوعیت خود را از دست داده و به یمن لذتِ آن یک روزِ تعطیل از یادها پاک شده است.
تعطیلی بدین شکل مفهوم حل بحران را همواره به تعویق میاندازد و بدین شکل امر بحرانی را از مفهومی اجتماعی/ مدیریتی که همواره "اینجایی" زندگی ما را تهدید میکند به امری طبیعی/رویدادی مبدل میسازد که در "آنجایی" میتواند قرار بگیرد که از تیررس ما دور است.
تعطیلی جای تمام مناسبات و انتظاراتی را میگیرد که ما از نهادهای ذیربط داریم.
تعطیلی جای ماشینهای برف روب و برنامههای مالچ پاشی در بیابان و دستورالعملهای کاهش آلایندههای شهری و همه و همه را میگیرد.
تعطیلی بر این اساس همان علتکلی و نهائیای است که تمام دالها و نشانه ها را پُر میکند.
تعطیلی همان مازاد معنایی است که مانع از تصور دالهای بزرگی چون ضعفها، ناتوانیها، بیبرنامهاییها، سهلانگاریها و ... میشود. یا شاید بهتر است بگوییم که همان امر فانتزیکی است که شکافها و فقدانهای ناشی از ضعفهایمان را در مدیریت حوادث و بحرانها میپوشاند. این همان امر فانتزیک تکرارپذیری است که ما هم دوست داریم تحقق یابد. بحران، امر فانتزیک، تعطیلی و ... همه و همه بخشی از شادیهای نسل ما هستند تا به میانجی آنها در تلی از کتمانها و بیخیالیها بیاساییم.
کانال مسائل اجتماعی ایران
گروه گزارش/

نشست خبری « مجتبی زینی وند » معاون وزیر و رییس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی امروز دوشنبه ساعت 30 / 8 در ساختمان 2 وزارت آموزش و پرورش در سالن شهید حججی برگزار گردید .
این نشست با 15 دقیقه تاخیر آغاز گردید هر چند معاون وزیر آموزش و پرورش به خاطر آن از خبرنگاران عذرخواهی نکرد .
در دعوتی که از خبرنگاران به عمل آمده بود موضوع خاصی تعیین نشده بود اما اکثریت محتوای سخنان رییس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی را موضوع " شهریه " تشکیل می داد .
این موجب گردید تا مدیر صدای معلم زمانی که نوبت طرح پرسش به وی رسید به طنز بگوید که انگار این " دعوای شهریه " تمامی ندارد و از زمانی که یادش می آید یکی از موضوعات ثابت در این نشست ها بوده است .

زینی وند در ابتدا گفت :
تشکر می کنم از اصحاب محترم رسانه که همراه همیشگی ما هستند و من معتقدم که اصحاب محترم رسانه ضلع مکمل فعالیت های تحول آفرین به ویژه در آموزش و پرورش هستند و نقش مهمی در مردمی کردن برنامه ها و طرح ها و همراه کردن و مشارکت مردم در برنامه های آموزش و پرورش دارند و از طرف دیگر به عنوان " ناظرین مشفق و دلسوز " با نقدهای درست می توانند مصححینی دقیق در اجرای فعالیت ها و برنامه ها باشند و به همین خاطر من همیشه سپاسگزار همه اصحاب محترم رسانه ها هستیم چه آن هایی که نقد دارند چه آن هایی که با ارشادها و راهنمایی هایشان و با پیشنهادات شان همیشه سعی کردن به ما کمک کنند .
ما هم انصافا ار نقد و دلسوزی های اصحاب محترم رسانه همیشه بهره مند شدیم .
از همکاران محترم خودم در سازمان مدارس غیردولتی تشکر می کنم .
رییس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی به شوراهای آموزش و پرورش اشاره کرده و گفت :
قانون شوراهای آموزش و پرورش با بسیج امکانات و منابع ملی و منطقه ای برای کمک به توسعه آموزش و پرورش مصوب شد به همین خاطر ما سیاست محوری مان بر تسهیل و توسعه جلب و جذب مشارکت ها و استیفای حقوق آموزش و پرورش از محل قانون آموزش و پرورش قرار دادیم .
با تعاملی که با دستگاه ها داشتیم و با هماهنگی که با آن ها ایجاد شد سعی کردیم حقوق قانونی آموزش و پرورش را از محل اجرای قانون شوراها مطالبه کنیم .
برای ارتقای جایگاه شورای آموزش و پرورش با حضور اعضای اصلی شوراها ازجمله استانداران و فرمانداران جلساتی را بهطور مداوم حتی باوجود کرونا و به صورت مجازی یا حضوری برگزار کردیم به طوری که با اطمینان میتوان گفت پرداختن به شورای آموزش و پرورش یکی از جدیترین دستورات کاری استانداران و فرمانداران شده است و بر این اساس در مقایسه سال۹۸ با ۹۷، رشد ۹۷درصدی درآمد از محل اجرای قانون درآمدی شورا داشتیم.

یکی از محورهای پرسش « صدای معلم » در مورد چگونگی اجرای بخشنامه ی الزام دعوت از خبرنگاران و رسانه ها به نشست های شوراهای آموزش و پرورش بود .
این پیشنهاد قبلا توسط " صدای معلم " مطرح و مورد قبول رئیس سازمان قرار گرفت .
با پی گیری های صدای معلم این بخشنامه به همه استان ها ابلاغ گردید .
مدیر صدای معلم ضمن تشکر از آقای زینی وند گفت علی رغم ابلاغ این بخشنامه اما به نظر می رسد که نظارت کافی در این زمینه صورت نمی گیرد .
نمونه واضح و جدید آن تشکیل شورای آموزش و پرورش البته با حضور وزیر آموزش و پرورش در همدان بود که اخبار نشان می دهند به بخشنامه وزاتی عمل نشده است .
زینی وند ، رسول پاپایی مدیر شوراهای آموزش و پرورش را مسئول پی گیری و نظارت بر اجرای صحیح و کامل این بخشنامه کرد و تاکید کرد که گزارش در این مورد به وی ارائه گردد .
پورسلیمان در ابتدای پرسش خود گفت :
" وزارت آموزش و پرورش بار دیگر نشان داد که در تمام مدت دوره کرونا فقط نگران امتحانات دانش آموزان بود.
از نیمه دوم اردیبهشت که بازگشایی مدارس را اعلام کرد ، فرصتی داد تا دانش آموزان بیایند و رفع اشکال کنند.
از خردادماه هم فقط به فکر برگزاری امتحان های غیرحضوری بود.
انگار یادمان رفته بود که دانش آموزان هر کلاس نیاز به روابط اجتماعی و عاطفی دارند.
می شد دانش آموزان هر کلاس را یک روز به حیاط مدرسه دعوت کرد تا حداقل هم را ببینند و با هم خداحافظی کنند. معلم های خود را ببینند و با هم صحبت کنند در این دوره بر آن ها چه گذشت؟
نباید این تصویر را به دانش آموزان داد که حضور آن ها فقط برای آزمون است .
کودکان و نوجوانان ما بدون امتحان و نمره و آزمون ، معنای دیگری هم دارند. "

زینی وند در پاسخ گفت :
اگر قرار باشد مصوبات شورای آموزش و پرورش اجرایی شود باید خبرنگاران حضور داشته باشند .
حق با شماست !
آموزش های الکترونیکی نمی تواند جای آموزش حضوری را بگیرد . در تعامل و ارتباط عاطفی با دانش آمزو است که سجایای اخلاقی معلم به دانش آموز منتقل می شود .
رییس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی تاکید کرد :
البته برخی پرسش های شما محتوایی است و نیاز به یک نشست اختصاصی با صدای معلم دارد .
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر خواهد شد .
پایان گزارش/

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان بنیان نظری تحول بنیادین به تصویب نهادهای عالی تصمیم گیری کشور رسیده است و در حال حاضر باید مبنای تمام سیاست گذاری ها ، برنامه ریزی ها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت کشور باشد .
این سند که به عنوان سند ملی آموزش و پرورش محسوب می گردد از سه بخش تشکیل شده است:
1- فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران که در آن به مبانی اساسی تربیت ، تبیین چیستی تربیت ، تبیین چرایی تربیت و تبیین چگونگی تربیت پرداخته می شود .
2- فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران که در آن مبانی اساسی تربیت رسمی و عمومی ، تیببن چیستی ، چرایی و گونگی تربیت رسمی و عمومی تعریف و ارائه می شود .
3- رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران که در آن مشخصات کلی نظام تربیت رسمی و عمومی و الگوهای نظری زیر نظام های اصلی تعیین شده اند .
نویسندگان سند تحول بنیادین در بخش های فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی و فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی به بیان مبانی ارزشی و هنجاری پرداخته اند و در رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی موارد تجویزی را مد نظر داشته اند . درمورد این سند انتقادات زیادی وجود دارد ولی در حاضر به عنوان سند ملی کشور در زمینه آموزش و پرورش محسوب می گردد .
بررسی انتقادی سند تحول و گفت و گو در مورد آن یکی از نیازهای امروز آموزش و پرورش است تا ابعاد مختلف آن بررسی گردد و در صورت لزوم تغییراتی در آن به وجود آید .
مهم ترین مفهوم سند تحول « حیات طیبه » می باشد که هدف نظام آموزش و پرورش تعیین شده است . تاکید بر حیات طیبه و حکومت اسلامی نشان می دهد در ذهن نویسندگان سند تحول بنیادین ،امری فراتر از جمهوری اسلامی به نام حکومت اسلامی وجود دارد ولی در هیچ کجای سند رابطه آن با جمهوری اسلامی اشاره نشده است و تربیت شهروند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران چندان مورد توجه نبوده است .
در بخش فلسفه تربیت رسمی نظام جمهوری اسلامی ؛ " حیات طیبه را وضع مطلوب زندگی بشر براساس نظام معیار ربوبی میداند که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و درجهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا می شود و تحقق آن باعث دست یابی به غایت اصیل زندگی انسان ، یعنی قرب الی الله خواهد شد " سپس حیات طیبه را یک مفهوم یکپارچه و کلی برمی شمرد که همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان را در بر می گیرد و شئون گوناگونی دارد .
در ادامه به شئون مختلف حیات طیبه ( دینی ، زیستی و بدنی ، اجتماعی و سیاسی ، اقتصادی و حرفه ای ، علمی و فناوری و زیبایی شناختی و هنری ) پرداخته می شود .
در ادامه یکی از ویژگی های حیات طیبه توازن و اعتدال تعیین می گردد و سپس تاسی به اولیای الهی و تولا و اطاعت از آن ها و دشمنی با دشمنان را ه خدا و اولیای خداوند را تنها را تحقق کامل حیات طیبه در مسیر قرب الی الله بر می شمرد .
در نهایت نیز در بند دیگری از سند آماده شدن افراد جامعه برای تحقق آگاهانه و اختیاری حیات طیبه را مهم ترین زمینه تحقق این نوع زندگانی می داند . در بخش مفاهیم کلیدی نیز به مفهوم حیات طیبه پرداخته می شود و تحقق آن در همه ابعاد فردی و جمعی بررسی می گردد .
سند تحول در بخش تعریف تربیت ؛ " حیات طیبه را هدف اساسی تربیت اعلام می کند و تربیت را به عنوان فرایند تعاملی زمینه ساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان ، به صورتی یک پارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی به منظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در ابعاد آن تعریف می کند " .
در رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران نیز نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران ؛ "نهاد اجتماعی و فرهنگی سازمان یافته ای برشمرده می شود که به عنوان مهم ترین عامل انتقال ، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی در جامعه اسلامی ایران ، مسئولیت فراهم آوردن زمینه نظام مند و عادلانه کسب آمادگی متربیان جهت تحقق مرتبه ای از حیات طیبه در همه ابعاد را برعهده دارد ....."
. درپیوست دوم سند که به تعاریف ،مفاهیم و اصطلاحات می پردازد حیات طیبه را وضع زندگی مطلوب زندگی بشر در همه ابعاد و مراتب براساس نظام معیار اسلامی (مبانی و ارزش های مقبول دین الهی ) می داند که تحقق آن باعث دست یابی به غایت زندگی یعنی قرب الی الله خواهد شد.
دربخش 7-4-1 سند فلسلفه رسمی تربیت جمهوری اسلامی ایران تاکید می گردد که حیات طیبه ذو مراتب است .
بند آخر بخش فوق نشانه بارز فقدان تصور روشن در مورد حیات طیبه نزد نویسندگان سند می باشد زیرا نتوانسته اند بین حیات طیبه و شرایط واقعی اجتماعی امروز رابطه موثق و علمی برقرار کنند و در نهایت کوشیده اند در پس لفاظی های ثقیل این تردید را پنهان کنند .
در این بند گفته می شود:
" از این رو می توان و باید همه افراد جامعه را به اقتضای فطرت پاک و حکم عقل سلیم و ندای وجدان ، نخست به تحقق این مراتب حیات طیبه فراخواند و از آن جا که ادامه حیات بشر حتی در وجه طبیعی و فرودین آن ، بدون دستیابی به این مراتب ممکن نیست ، باید دعوت به تحقق حیات طبیعی از این مراتب آغاز گردد تا زمینه مناسبی برای جذب و اشتیاق همه افراد جامعه نسبت به تحقق بالاتر حیات طیبه براساس ایمان ( انتخاب و التزام آگاهانه و آزادانه نظام معین دینی ) فراهم آید ". عبارت فوق بر فراخواندن همه افراد جامعه به مراتب حیات طیبه تاکید می نماید تا زمینه مناسبی برای جذاب و اشتیاق همه افراد جامعه به تحقق حیات طیبه فراهم آید .
مشخص نیست افراد آزادند که حیات طیبه را بپذیرند یا اینکه موظفند و در نهایت روشی دوگانه ای درپیش گرفته می شود و تاکید می شود افراد آزادند ولی راه دیگری جز پذیرش حیات طیبه ندارند ؟

در ابتدای سند تحول آیه 97 سوره نحل ذکر شده و همین آیه به عنوان استناد این سند در مورد حیات طیبه مورد استفاده قرار گرفته است .
آیه 97 سوره نحل تاکید دارد :
" مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ " هرکس از مرد و زن کارنیکی انجام دهدو مومن باشدما اورا با زندگانی نیکو زنده گردانیم و پاداش شان را بهتر از آنچه عمل می کرده اند می دهیم .
در آیه فوق از جانب خداوند به مومنان زن و مرد که عمل صالح انجام می دهند وعده زنده شدن با زندگی نیکو داده شده است . این وعده ای است که به مومنان داده شده است و ارتباط آن با نظام آموزش و پرورش مشخص نیست .
علامه طباطبایی در تفسیر حیات طیبه در آیه فوق می نویسد :
" این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدیدی غیر آن حیات ی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد ، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی می کند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد ، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید « ما حیات او را طیب می کنیم » ولی این طور نفرمود بلکه فرمود : ما او را به حیاتی طیب زنده می سازیم » ( تفسیر المیزان ،علامه سید محمد حسین طباطبایی ؛ جلد12 ص 491) براین اساس قرار دادن حیات طیبه به عنوان هدف تربیت و نظام تربیتی در حالی که حیات طیبه وعده خداوند به مومنان در ازای عمل صالح است بر مشکلات اجرای سند افزوده است .
بر مبنای آنچه گفته شد حیات طیبه مهم ترین هدف نظام آموزش و پرورش ایرن تعیین شده است ولی مشخص نشده است حیات طیبه یک وضعیت است یا فرآیند ؟ این حیات طیبه چه شاخص های ملموس و قابل ارزیابی دارد که بتوان از طریق آن ها میزان تحقق حیات طیبه را سنجید؟
چگونه باید ارزیابی کرد که ما در چه مرحله ای از حیات طیبه هستیم یا دانش آموزان در چه میزان از حیات طیبه قرار گرفته اند؟
در سند تحول بنیادین بارها تاکید شده است که حیات طیبه ذو مراتب است ولی مشخص نمی شود قرار است چگونه به این مراتب حیات طیبه رسید و این مراتب چه ارتباطی با مراحل تربیت دارند . سبک های مختلف زندگی و افرادی که به دلایل مختلف نخواهند در مسیر فوق قرار بگیرند چه جایگاهی دارند؟
آیا با آسیب شناسی فعالیت های آموزش و پرورش در طول سال های پس از انقلاب روند اجرای حیات طیبه با فعالیت فوق متفاوت است؟

مسئله دیگری که بر ابهام سند می افزاید تاکیدی است که نویسندگان آن بر حکومت اسلامی داشته اند .
عنوان سند تحول بنیادین ؛ "مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهور ی اسلامی ایران " است و در هر سه بخش عنوان جمهور ی اسلامی تکرار شده است هرچند در متن هر یک از بخش های سه گانه کمتر نشانی از عنوان " جمهوری اسلامی " است .
در تمام سرفصل ها و سربندها و محتواها عنوان " حکومت اسلامی " قید شده است .
در ارکان فرآیند تربیت در کنار خانواده ،رسانه ، نهادها و سازمان های غیر دولتی به حکومت بدون هیچ اشاره ای به جمهوری اسلامی پرداخته می شود . در بخش مبانی اساسی تربیت رسمی و عمومی نیز به صورت تفصیلی به مبانی سیاسی تبیین می گردد. در چند بند به حکومت اسلامی می پردازدو عنوان جمهوری اسلامی فقط یک مرتبه در متن اصل سوم قانون اساسی ذکر می شود .
در بخش مبانی حقوقی نیز مبانی حقوقی در قالب حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، قوانین و معاهدات بین المللی پذیرفته شده در جمهوری اسلامی ایران مورد تاکید قرار گرفته اند . سپس 19 (نوزده) حق برای عموم شهروندان جمهوری اسلامی از منظر تربیتی ذکر کرده است که در بیشتر آن ها به اصول مختلف قانون اساسی استناد می شود.
در اشاره های نوزده گانه مزبور دو اصل مهم قانون اساسی مغفول مانده اند که مهم ترین اصول آن قانون در مورد اداره امور کشور با رای مردم و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود به عنوان حق الهی می باشند .
اصل ششم قانون اساسی که بر اساس آن " در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد و اصل پنجاه و ششم قانون اساسی که مبنای حق حاکمیت مردم در جمهوری اسلامی را حق الهی می داند به فراموشی سپرده شده اند .
" حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند. "
تاکید بر حیات طیبه و حکومت اسلامی نشان می دهد در ذهن نویسندگان سند تحول بنیادین ،امری فراتر از جمهوری اسلامی به نام حکومت اسلامی وجود دارد ولی در هیچ کجای سند رابطه آن با جمهوری اسلامی اشاره نشده است و تربیت شهروند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران چندان مورد توجه نبوده است .
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت موظف است همه امکانات خود را برای ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی به کار گیرد و لی درقانون اساسی مومن شدن همه افراد ملت ذکری نشده است .
نویسندگان سند تحول در موارد مختلف به حق انتخاب آگاهانه افراد اشاره نمایند ولی ضمن پذیرش انتخاب آگاهانه پذیرش مفاد سند را تنها راه حل برشمرده اند .
فقدان تعریف روشن و شفاف از مفهوم حیات طیبه و نامشخص بودن نسبت آن با جمهوری اسلامی ، قانون اساسی و حقوق و ملت موجب عدم شفافیت سند تحول شده است .
گزارش وضعیت و شرایط موجود اجتماعی و تربیتی کشور و شاخص های مطلوب دینداری و تربیتی، این سند را به یک متن غیر قابل اجرا تبدیل نموده است.
همواره منتقدین وزارت آموزش و پرورش می توانند آن وزارتخانه را متهم به عدم اجرای سند تحول نمایند و همواره متصدیان وزارت آموزش و پرورش می توانند از عملکرد خود در اجرای سند تحول دفاع کنند و برنامه های اجرایی خود در این زمینه ارائه نمایند.
سند تحول در شرایط موجود به دلیل ابهام در تعریف مهم ترین واژه های آن از جمله حیات طیبه نیازمند دگرگونی اساسی یا تدوین سند مکملی است که به صورت شفاف و ملموس آن را تبیین نماید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

امروز یکشنبه 25 خرداد نشست رسانه ای « سیدجواد حسینی » معاون وزیر و رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با عنوان "سنجش نوآموزان بدو ورود به دبستان" برگزار گردید .
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به مدت 28 دقیقه به ارائه دیدگاه های خود پرداخت .
سپس خبرنگاران به نوبت پرسش های خود را مطرح کردند .
این نشست بر خلاف سایر نشست های رسانه ای برای مدیران آموزش و پرورش استثنایی از طریق ویدئو کنفرانس پخش می گردید .
مطابق روال بسیاری از مدیران ، مجری نشست و مسئول روابط عمومی سازمان در ابتدا به خبرنگاران گفت که فقط حق طرح یک پرسش را دارند که این امر با مخالفت آقای حسینی رو به رو گردید .
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به رسانه ها گفت که محدویتی درتعداد و حتی موضوع نشست ندارند و می توانند آزادانه در مورد مسائل این سازمان پرسش های خود را طرح کنند .
حسینی گفت :
ما 12 راهبرد را برای سازمان طراحی کردیم که در دفترچه سازمان آمده است . یکی از آن راهبردها بحث جامعه پذیری و اجتماعی شدن سازمان است که انتظار می رود شما عزیزان در ایفای این نقش سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور همراه باشید .
در جلسه ای با حضور معاون اول رئیس جمهور عرض کردم آموزش و پرورش کشور دو بخش است : آموزش و پرورش عادی و آموزش و پرورش استثنایی .
آموزش و پرورش استثتایی با جمعیتی کم تر و ویژه تر تمام ماموریت هایی که آموزش و پرورش عادی دارد در آن تعریف شده است .
این سازمان با جمعیت دانش آموزی 152 هزار نفر در 1600 مدرسه خاص استثنایی و بیش از 20 هزار مدرسه پذیرا و در 741 مرکز اختلالات یادگیری و 16 مرکز مشاوره در حال پوسش دهی هستیم .
این سازمان به دلایل ویژه و خاص خودش شدیدا نیاز به جلمعه پذیری و اجتماعی شدن دارد که شما عزیزان در این مسیر حتما کمک می کنید .
اجازه بدهید این جلسه را اختصاصا به بحث سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی بپردازیم که البته در قسمت سوالات به این بخش پاسخ دهیم البته به خارج از این موضوع هم پاسخ خواهیم داد .
در این نشست « مدیر صدای معلم » گفت :
پیش تر و در نشست رسانه ای با مدیر کل امور شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش از عدم برگزاری نشست رسانه ای برخی دوایر ستادی مانند معاونت آموزش متوسطه ، معاونت امور حقوقی و مجلس ، اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات ، هیات مرکزی گزینش ، ستاد همکاری های حوزه های علمیه و آموزش و پرورش و ... انتقاد شد .
با توجه به تاکید وزیر آموزش و پرورش مبنی بر پاسخ گو بودن این وزارتخانه لازم است که تدبیری در این مورد اتخاذ گردد .
پورسلیمان گفت :
شاهد هستیم معلمانی را که با تحصیلات دانشگاهی ویژه و با گذراندن دوره های خاصی در آموزش و پرورش استثنایی پذیرفته می شوند و این رسالت عظیم را بر عهده می گیرند با امید به خدمتی برای کودکان معصوم و آماده کردن آنان برای زندگی در جامعه ای پر هیاهو در این مدارس مشغول به کار می شوند، ولی چرا پس از گذشت چند سال، در آنها از انگیزه ای به همان اندازه که در آغاز ورودش به این حوزه وجود داشت خبری نیست؟
برنامه ی سازمان شما برای تعدیل فرسودگی شغلی زودرس معلمان در این حوزه چیست ؟
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در پاسخ گفت :

چند نکته مهم را آقای پورسلیمان به آن اشاره کردند و خوشحالیم که مطالب ما پی گیری می شوند و خیلی دقیق ایشان به مسائل اشاره کردند .
معلمان ما علاوه بر آموزش و پرورش باید توان بخشی هم بلد باشند . این اهمیت دارد که از " معلمان حرفه ای " کمبود نیرو تامین شود .
ما به ازای هر 6 دانش آموز باید یک معلم داشته باشیم اما در حال حاضر باید به ازای هر 11 دانش آموز یک معلم داریم .
معلمان آموزش و پرورش استثنایی باید و حتما مزایای بیشتری داشته باشند .
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر خواهد شد .
پایان گزارش/
یزد