صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

در پی درگذشت « مهدی بهلولی » کنش گر مدنی در حوزه آموزش  ؛ « سیدرازی طبیب » از فرهنگیان پیش کسوت تهران پیام تسلیتی را خطاب به خانواده محترم ایشان مرقوم نموده است .

منتشرشده در یادداشت

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

احترام را باید در خانه آموخت. در مدرسه تمرین کرد و در جامعه کامل نمود. (آندره موروآ - نویسنده، تاریخ‌نویس، مقاله‌نویس و حکایت پرداز قرن بیستم میلادی اهل فرانسه)

حس عمیق و خوشایندی در انسان ها وجود دارد که بر اساس آن نیازمند توجه، دلنوازی و احترام دیگران هستند. تمنّایی که به سختی سیراب می شود و قادر است صداقت را در وجود و عمل فاعل تشخیص دهد. یک کودک وقتی توانایی انجام برخی از امور را می یابد، انتظار تأیید شدن توسط والدین خود را دارد. با احترام گذشتن به خواسته ها و کرده های کودک و تشویق او می توان اعتماد به نفس و عزت نفس را در او ایجاد و تقویت کرد. امروز بهتر است باور غلط دیرین تفکر سنتی را مبنی بر این که کودکان نمی فهمند و درک نمی کنند، کنار نهیم و به توانایی های آنان احترام بگذاریم.

امر انتخاب در هر حیطه ای مهم و نوع و تعداد آن نسبت به درجات سنی افراد متفاوت است. یک کودک می تواند لباس یا اسباب بازی ترجیحی خود را برای امروز انتخاب نماید و این ما هستیم که در نحوه برخوردمان با او، استقلال فکری او را تأیید و بدان احترام می گذاریم یا بر عکس، همانند میلیون ها والدین دیگر در سراسر جهان، دست و پای کودکان خود را با دلخواسته های خود به اسارتِ وابستگیِ تفکر محکوم می سازیم و صاحب کودکانی هستیم که در مدرسه توانایی و مهارت احترام گذاشتن به دیگرانِ همکلاس، معلم، مدیر و غیره را ندارند، چون آن را نیاموخته اند.

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

این همان کودک یا دانش آموزی است که چموش و سرکش نامیده می شود و برخی از معلمان با تنبیه بدنی و ترکه سعی در آدم نمودن او دارند. او که هر دائم شاهد مشاجرات و منازعات لفظی و فیزیکی پدر و مادر خود بوده، هرگز خواسته هایش مورد توجه قرار نگرفته است و مهارت احترام گذاشتن را تجربه نکرده است، حال چگونه باید به دیگریِ همکلاس یا معلم احترام بگذارد؟

احترام گذاشتن امری ذاتی و بالقوه نیست که خود به خود ظاهر شود، بلکه فرآیندی است اکتسابی که از طریق عمل و تکرار یاد گرفته می شود. حال با محروم نگه داشتن این کودک از فضای مفرّح و روح انگیزی که با احترام گذاشتن معطّر می گردد، چگونه انتظار داریم تا به انجام آن قادر باشد؟ ظرف کاملا خالی است و ارزشی به نام احترام گذاشتن در آن تعبیه نشده است. اگر به کودک خود احترام نگذارید او مقیّد به انجام آن نسبت به دیگران نخواهد بود. او باید لذت حاصل از رفتار احترام آمیز را بچشد تا به انجام دائمی آن مشتاق گردد و گر نه با موعظه، سخنرانی یا پند و اندرز، نمی توان او را به چنین کاری واداشت.

در واقع کودکان بیشتر از ما بزرگ تر ها عمل گرا هستند و آنان بیشتر طی عمل کردن، یاد می گیرند تا بر اثر گفته های شفاهی. برخی از والدین یا معلمان با نادیده گرفتن این مهم، کودکان عصیانگر را وادار می سازند تا یک جمله را برای صدها بار بنویسند. هدف تنبیه و یادگیری کودک است اما سرکشی کودک بیشتر می گردد و او چیزی یاد نمی گیرد، چون کانال یادگیری این نیست.

بیشتر ما در همین جامعه، هر روز با افرادی که قابلیت احترام پذیری یا احترام گذاری ندارند، برخورد می کنیم و کراهت رفتار آنان باعث بدگمانی ما به روابط اجتماعی می گردد، اما کمتر می اندیشیم که ایراد کار کجاست؟

افراد بالغ بسیاری هستند که هنگام گفت و گو، وسط حرف طرف مقابل می پرند، یا هنگام تعامل اجتماعی به دلیل خشم یا از روی عادت، با چاشنی چند فحش صدرنشین مجلس انس می گردند و این ما هستیم که با عدم اعتراض و با تحمل حرف های زشت، میدان را برای آنان داغ و آماده نگه می داریم. افرادی که با ریختن زباله، حقوق اجتماعی ما را لگدمال می کنند، رانندگانی که با عبور از چراغ قرمز امنیت فردی و اجتماعی را نادیده می گیرند و بسیاری مصادیق دیگر که یا دیگران و یا خودمان با احترام نگذاشتن به همنوع خود مرتکب می شویم. پس خمیرمایه های اصل احترام را هنجارها و ارزش ها تشکیل می دهند و ما خود موظف و مکلّف به انجام و آموزش آنها به کودکان در خانواده و مدرسه هستیم.

احترام به همین شکل ذره ذره ذوب می شود و از تعاملات اجتماعی مابین افراد حذف می گردد. بیشتر مردم متوقع و از شرایط پیش آمده ناراضی هستند اما به تنها جایی که برای چاره اندیشی نمی نگرند وجودِ خویش است. اکثر ما به مُثله شدن اصل مهم و اولیه زندگی اجتماعی یعنی احترام گذاشتن و دریافت احترام، چشم می پوشیم اما در جست و جوی آن شدیدا به ناکجاآباد حمله می کنیم. چرا باید به سختی و با سرگردانی در پی گمشده اصلی مردم این سرزمین یعنی احترام متقابل بگردیم، مگر جام جم در بین ما و در خود ما نیست؟! احترام گذاشتن به نمادهایی همچون پرچم، سرود و تاریخ ملی نیز برای همدلی و انسجام بیشتر مردم با یکدیگر است.

معلمان نسل ما با یک جمله جادویی، به نیکی ما را موم می ساختند و نیازی به ترکه و تنبیه هم نبود. آنان در واقع ما را به تمرین اصل احترام وامی داشتند، با این حساب که ما قبل از مدرسه آن را از خانواده خود یاد گرفته ایم. آنان برای ایجاد نظم و سکوت در کلاس درس ما را نماینده شخصیت خانواده معرّفی می کردند و ما به عنوان سفیر والدین و خانواده خود با رعایت ادب و انضباط، به معلم خود در کلاس داری یاری می نمودیم. نمره انضباط بیشتر ما بیست بود اما همه نسل من در خانواده خود اصل احترام گذاشتن به طرف مقابل را فرا نگرفته بودند. ما فقط تحت تأثیر جمله جادویی معلم، خانواده خود را بسیار محترم معرّفی می کردیم و از این فعل خود نیز خشنود بودیم.

اما امروز با افعال نهی بسیاری، لجاجت دانش آموزان را تحریک می کنیم و آنان را در شکست ادب و احترام ترغیب می کنیم. خشت اول تربیت کودک در بِستر خانواده بنا شده و بعد از خانواده، مدرسه نیز کارکرد خود را برای تفهیم اصل اول زندگی اجتماعی یعنی احترام گذاشتن، به خوبی تمرین نکرده است. این اصل در مفاهیم کتب درسی گنجانده نشده است و در روابط اجتماعی کادر مدرسه با دانش آموزان بسیار کم رنگ و بی اثر است، چون اصولا مدرسه چنین هدفی را تعقیب نمی کند.

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

در یک مدرسه تأکید بیشتر ما بر یادگیری مطالب درسی است، مأخذی که کمتر در پی جامعه پذیری کودکان و درونی شدن ارزش ها در درون کودکان است.

هدف غایی ما در مدارس ساکت نگه داشتن کودکان برای گوش دادن به سخنان یک سویه ماست. مثلا اصلی به نام احترام نسبت به معلم که در دو واژه مبصران نهفته بود یعنی برپا، برجا، امروز کمتر از سوی دانش آموزان اهمیت دارد و بدان وقعی نمی نهند، چون دریافته اند که ضرورتی برای آن نیست. اگر یک معلم مخالف نقض این جنبه از احترام باشد، حسابش با کرام الکاتبین خواهد بود. هر روز کلی انرژی و وقت باید صرف کند تا به زور هم که شده نشستگان را به برخاستن بی میل و اجباری وادارد. اما احترام گذاشتن، این گونه یاد گرفته نمی شود و برعکس موجب بیزاری و نفرت نیز می گردد. درونی شدن ارزش برای همین حائز اهمیت است. برخاستن و احترام گذاشتنی ارزشمند است که با طیب خاطر دانش آموز انجام بگیرد نه از روی ترس و اجبار. فلسفه این به پا خاستن، همان درک تفاوت ها مابین معلم و دانش آموز است. تا اگر او نیز چنین عزتی می خواهد بیشتر تلاش کند و معلم خود را الگوی رفتاری خود نماید. اما برخورد تند یک معلم در این خصوص چگونه اثری برجای خواهد گذاشت؟ ظاهرا موضوعی بسیار کوچک و کم اهمیت است اما در واقع معلمان در حال یاد دادن عملی به دانش آموزان هستند. یا هنگام پرسش کردن باید دست بلند کرد و اجازه خواست.

رفتارهای معمول یک کلاس، خود در پی آموزش جریان احترام گذاشتن هست اما وقتی یک سویه و با چاشنی تأدیب، توأم می گردد تلخی آن مانع یادگیری درست می گردد. در ضمن چون آموزش و پرورش ما هنوز به شیوه سنتی و غیرفعال انجام می گیرد لذا نحوه و شکل احترام گذاشتن نیز در همان شیوه پادگانی سنتی، ثابت مانده است و گرنه انتظارات و توقعات احترام گذاری در مدارس کشورهای برتر آموزشی بیشتر بر حول مفهوم عزت، ارجمندی، مهربانی و صمیمیت و انسانیت نهفته است تا تثبیت معنای بردگی!

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

در واقع احترام، احساسی مثبت از ارج نهادن به فرد یا چیزی است که فرد احترام گذارنده آن را سزاوار احترام می شمارد. احترام با توجه کردن همراه است. فردی که به شخص یا چیزی احترام می‌گذارد به آن شخص یا چیز توجه می‌کند و برای آن ارزش قائل می‌شود. یک فرد ابتدا باید به خود احترام بگذارد تا بتواند به دیگران نیز احترام بگذارد یا از آنان احترام دریافت کند. بیشتر مردم متوقع و از شرایط پیش آمده ناراضی هستند اما به تنها جایی که برای چاره اندیشی نمی نگرند وجودِ خویش است.

همچنان که گفتم باید به کودکان خود در دو نهاد مهم اجتماعی یاد دهیم که احترام متقابل، باعث عزتمندی و ارزشمندی انسان ها می گردد و گر نه در عمل یک سویه تبدیل به برده ای بی غل و زنجیر خواهیم شد.

باید دانست هر آدم محترمی، محترم نیست. باید مابین تظاهرات شخصیتی افراد با واقعیت رفتاری آنان، تفاوت قائل شویم و با عوام فریبی عده ای، خود را مکلّف به احترام گذاشتن به خصایص زشت و ناروای آنان مجبور ندانیم. بهترین تشویق برای انجام رفتار احترام آمیز از سوی هر کس در هر گروه سنی و پایگاه اجتماعی، پاسداشت بزرگترها، علما، ارزش های ادبی و فرهنگی هر جامعه است.

احترام گذاشتن به نمادهایی همچون پرچم، سرود و تاریخ ملی نیز برای همدلی و انسجام بیشتر مردم با یکدیگر است.

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

به یاد داشته باشیم که احترام را باید در خانه به فرزندان خود آموزش دهیم، سپس در مدرسه تمرین کنیم تا بیشتر و عمیق تر یاد گرفته شود تا فردا در جامعه کامل تر گردد. جامعه محترم به انسان های محترم تری نیازمند است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

احترام گذاشتن به دیکران را باید کجا آموخت و تمرین کرد

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

چند درصد از جامعه ایران دچار اختلالات روانی هستند

اختلالات روانی پس از بیماری‌های قلبی و عروقی بیشترین حجم از بیماری‌ها را در کشور به خود اختصاص داده‌اند و این خود زنگ هشداری برای سلامت روانی جامعه است، موضوعی که در نهان جامعه ما درحال گسترش است و آن را می‌توان در انواع و اقسام قتل‌ها، خودکشی‌ها، جنایات و… دید اما متاسفانه همچنان اقدام جدی برای مقابله با آن صورت نگرفته است.

طی سال‌های اخیر انتشار اتفاقات و حوادث ناگوار در جامعه شدت گرفته و با یک نیم نگاهی حتی به یکسال اخیر می‌توان وحشتناک‌ترین اتفاقاتی که می‌تواند در یک قرن اتفاق بیفتد را دید؛ از قتل رومینای ۱۳ ساله با داس به دست پدرش گرفته تا خودکشی عجیب و غریب و پُرابهام یکی از مجریان سابق تلویزیون و حالا هم قتل وحشتناک یک کارگردان به دست پدر و مادرش.

چند درصد از جامعه ایران دچار اختلالات روانی هستند

البته هنوز هیچ اظهارنظری قطعی نیست اما از وقتی قتل بابک خرمدین با یافتن بخشی از پیکرش و بلافاصله اعترافات پدر و مادر مبنی بر قتل خشونت بار وی علنی شد، موجی از اظهارات درباره سلامت روانی این افراد در فضای مجازی مطرح شد و به جزء واکنش‌های مخاطبان درباره شنیدن چنین قساوتی که در دل این ماجراست.

علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با اشاره به تعداد افرادی که در ایران دارای اختلال روانی هستند، گفت: در گروه سنی ۱۴ تا ۶۵ سال یعنی میان ۵۰ میلیون نفر از جمعیت کشور، حدود ۲۳ تا ۲۵ درصد آنها دارای یک اختلال روانپزشکی هستند یا یک اختلال روانی را تجربه کردند درواقع تعداد این افراد بالغ بر ۱۲ تا ۱۵ میلیون نفر است.

چند درصد از جامعه ایران دچار اختلالات روانی هستند

او درباره تاثیر حوادث، جنایات و اخبار تلخ اخیر بر افزایش اختلالات روانی بیان کرد: اتفاقات تلخ و ناگواری که اخیرا در کشور رخ داد، می‌تواند اختلالات روانی را در مردم تشدید کند نه این صرفا باعث بیماری شود چراکه این حوادث در همه جای دنیا رخ می‌دهد و طبیعی‌ست برای مثال در کشور آمریکا ناگهان فردی اسلحه به دست می‌گیرد و در بازار، فروشگاه، مدرسه، خیابان و… به مردم تیراندازی می‌کند و کشت و کشتار راه می‌اندازد اما این اتفاقات می‌توانند به عنوان یک آسیب روانشناختی تاثیرات منفی در جامعه بگذارند و ترس، وحشت، بی اعتمادی،کاهش همبستگی، احساس عدم امنیت در افراد جامعه و تغییر رابطه انسان‌ها با یکدیگر و… ایجاد کنند و در نهایت باعث آسیب‌های رفتاری شوند بنابراین اگر قتل و جنایتی در جامعه صورت بگیرد، به تنهایی باعث ایجاد اختلال روانپزشکی نمی‌شود اما اگر کسی زمینه یک اختلال روانپزشکی را داشته باشد، طبیعتا با شنیدن این اخبار و حوادث بیماری او تشدید می‌شود مانند یک بیمار قلبی که ممکن است بیماری‌اش با شنیدن اینگونه فجایع، بدتر شود.

اسدی در پاسخ به این سوال که چه تعداد از مردم کشور از وجود اختلال روانی در خود بی‌خبر هستند؟ گفت: حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند که اطلاعی ندارند و نمی‌دانند که بیماری دارند و باید خود را درمان کنند از طرفی حدود ۴۰ درصد مردم می‌دانند به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند اما فکر می‌کنند خودش خود به خود خوب می‌شود به همین دلیل به روانشناس، مشاور و روانپزشک مراجعه نمی‌کنند و تصور دارند با استراحت کردن، گل گاوزبان خوردن و… می‌توانند خودشان را درمان کنند درصورتی که افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلالات خلقی و… جزء بیماری‌های روانپزشکی است که فرد در صورت ابتلا باید از طریق مراجعه به پزشک، مداخلات دارویی و غیردارویی خود را درمان کند.

خبرگزاری فارس


چند درصد از جامعه ایران دچار اختلالات روانی هستند

در سوگ مهدی بهلولی

باید اِستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد.
برای هر اتفاقی می توان پاسخی یافت جز رفتن های نابه هنگام ..‌.شاید رفتن خود پاسخ یک اتفاق است و هیچ کس نمی داند جز آن که رفته است !


از زمانی که خبر تاسف بار پرواز ابدی استاد مهدی بهلولی را شنیدم قصد نگارش چند سطری در سوگ ایشان داشتم . اکنون که قلم به دست گرفته ام یافتن واژه ها در وصف شخصیت ایشان بسی دشوار است.

با وجودی که آقای بهلولی زاده بروجرد بودند ، شوربختانه توفیق دیدار حضوری با ایشان هیچ گاه برایم میسر نگردید ولی سالهاست که با اشتیاق یادداشت های ایشان را در رسانه های مکتوب و مجازی مطالعه می کردم و از این طریق ارتباطی ناگسستنی بین ما پیوند خورده بود.

مهدی بهلولی از آن دسته منتقدانی بودند که هرگز قلم خود را به مثلث زر ، زور و تزویر آلوده نکردند و همواره دغدغه تعلیم و تربیت داشتند.

در سوگ مهدی بهلولی

( فیس بوک مهدی بهلولی )

 

استاد بهلولی مترجمی توانمند و زبردست بودند و آثار ارزشمندی در این حوزه از خود به یادگار گذاشتند.

ایشان از معلمان فعال در عرصه رسانه بودند که همواره در نوشتارها و نقدهای دلسوزانه خود دغدغه عدالت آموزشی ، پرهیز از خصوصی سازی در آموزش و پرورش و لزوم بازگشت نظام تعلیم و تربیت به مدارس دولتی را داشتند.

بی شک ایشان معلمی اندیشمند ، آزاده ، شجاع و دلسوز بودند که متاسفانه بعضا از سوی برخی نهادهای حاکمیتی به دلیل تلاشهای ایشان در کانون صنفی معلمان ایران جهت تحقق آرمان های نظام آموزشی و تربیتی مدنظرشان مورد بی مهری قرار گرفتند که در این بین از سوی مدیران ارشد وزارتخانه هم حمایتی درخور از ایشان صورت نپذیرفت.

در سوگ مهدی بهلولی

( فیس بوک مهدی بهلولی )

 

ایشان هیچ گاه یک شخصیت سیاسی نبودند و به سادگی می توان وجه غالب فرهنگی و اجتماعی شان را در مقالات و یادداشت های ارزشمندشان مشاهده کرد.

درگذشت این آموزگار فرهیخته و مطالبه گر را به خانواده محترمشان تسلیت عرض کرده و از درگاه حضرت دوست برای آن مرحوم طلب رحمت و مغفرت الهی خواهانم.
روحش شاد و یادش گرامی

منتشرشده در یادداشت

ویزگی های مهدی بهلولی از نظر دکتر شهین ایروانی عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران

 خبر درگذشت آقای مهدی بهلولی را خواندم.

خبری تلخ بود. ما هنوز با غم از دست دادن همکارمان دکتر محمدرضا شرفی کنار نیامده ایم و حالا فقدان یک بزرگ دیگر در عرصه دانش و عمل تعلیم و تربیت کشورمان!

اولین بار ایشان را زمانی که برای یک جلسه گفت و گو درباره موضوع خصوصی سازی در آموزش و پرورش به دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران دعوت کردیم، ملاقات کردم. توضیحات تحلیلی ایشان، دانش گسترده شان در زمینه آموزش و پرورش و مسایل آن و در کنار این قابلیت ها، معلم بودن ایشان، بسیار تحسین برانگیز بود.

هر چند فرصت های زیادی برای تداوم این تعامل علمی در دانشکده فراهم نشد، اما هنگام برنامه ریزی علمی برای همایش دهم انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران  در پاییز 98  که به چالش های اصلاحات آموزشی در ایران اختصاص داشت، از ایشان برای عضویت در کمیته علمی همایش دعوت به عمل آوردیم. من بسیار مشتاق بودم تا نشستی با جریان معلمان کنشگر داشته باشیم و در این نشست چالش های اصلاحات آموزشی را از منظر معلمانی که فعالانه برای ارتقای شرایط معلمان فعالیت می کنند، بررسی کنیم. اما با وجود تلاش ایشان، این تصمیم امکان اجرا نیافت.

آقای بهلولی برای شخص من به عنوان یک محقق عرصه مسایل آموزش و پرورش ایران، روشنگر لایه ای از واقعیت ها به ویژه در فرهنگ مدیریتی نظام آموزشی بود که موجب گشودن پنجره ای جدید به سوی ریشه های دشواری های نظام آموزش و پرورش کشورمان است. ایشان حقیقتا فردی عمیق و دقیق در تحلیل مسایل و چالش های آموزش و پرورش بودند و بی تردید وجود افرادی نظیر ایشان  برای مواجهه واقع بینانه با مسایل واقعی آموزش و پررورش و ممانعت از توجیه گری و ساده انگاری در مواجهه با مسایل یک ضرورت است و امیدوارم که تمامی ما به ویژه همکاران ایشان این مسیر را ادامه دهند!

فقدان ایشان را عمیقا به جامعه آموزش و پرورش کشورمان تسلیت عرض می کنم.

ویزگی های مهدی بهلولی از نظر دکتر شهین ایروانی عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 05 خرداد 1400 11:56

بدرود ای " مهدی بهلولی "

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

امروز پنج شنبه ششم خرداد خانواده و دوستان « مهدی بهلولی » آموزگاری که بر اثر بیماری " کرونا " صبح سه شنبه دار فانی را وداع گفت در بهشت زهرای تهران گرد هم آمدند تا آخرین دیدار را با این معلم صداقت پیشه به جای آورند .

باب الرضای بهشت زهرا و جایی که به غسالخانه مشهور است مملو از خانواده ها و جمعیتی بود که برای بدرقه عزیزانشان در آن جا حضور یافته بودند .

مادر مهدی بهلولی 29 خرداد 1397 درگذشت ( این جا ) . مهدی تک پسر خانواده بود و خواهران وی در سوگ برادر بسیار بی تابی می کردند .

یکی از دوستان وی به « صدای معلم » گفت زمانی که موضوع تقسیم ارث پیش آمده بود بهلولی گفته بود که سهم وی را با خواهران مساوی در نظر بگیرند و این موضوع می تواند موید این باشد بهلولی به آن چه می گفت و می نوشت باور داشت .

در مرگ مهدی بهلولی بسیاری متاثر شدند و وزیر آموزش و پرورش به مناسبت درگذشت وی پیامی صادر کرد .

حاجی میرزایی در این پیام نوشت :

« خبر درگذشت معلم محبوب، پرتلاش و دغدغه‌مند، مهدی بهلولی، اندوهناک بود .

فقدان این معلم مسئولیت پذیر را به خانواده محترم آن مرحوم و جامعه فرهنگی کشور تسلیت می گویم و از پیشگاه خداوند رحمان برای  آن مرحوم، آرامش و آمرزش الهی و برای بازماندگان محترم، صبر، سلامت و شکیبایی، مسألت می نمایم . »

پیش تر و در پی ابتلای مهدی بهلولی به کووید۱۹ و‌ بستری شدن وی در بیمارستان، وزیر آموزش و پرورش، طی تماس تلفنی، با همسر وی گفت وگو و از طریق معاون برنامه ریزی و توسعه منابع، پیگیر روند درمان وی شده بود .

« محمدحسین کفراشی » مدیرکل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش به نمایندگی از وزیر آموزش و پرورش از نخستین ساعات روز در بهشت زهرا حضور یافته بود تا ضمن همدردی با خانواده داغدار بهلولی پیام حاجی میرزایی را به آنان ابلاغ نماید .

در این مراسم ، « رسول پاپایی » مدیرکل امور شوراها و مناطق آزاد تجاری وزارت آموزش و پرورش و محمد روزبهانی حضور داشتند . همچنین برخی از اعضای کانون صنفی از جمله « محمدتقی فلاحی » دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران ، محمدرضا نیک نژاد ، علیرضا هاشمی سنجانی دبیر کل پیشین سازمان معلمان ایران و محمد حبیبی حضور داشتند .

کفراشی به صدای معلم گفت :

« به نمایندگی از وزیر محترم آموزش و پرورش وظیفه داشتیم خدمت خانواده ایشان برسیم . آقای حاجی میرزایی امروز با مدیران کل استان ها جلسه داشتند و این ماموریت به من محول گردید .

آقای بهلولی فردی بسیار دلسوز و دغدغه مندی بود . معلمی بود که اشراف کاملی بر مسائل آموزش و پرورش داشت .

ایشان فردی خوش اخلاق بود که هرگز از دایره انصاف خارج نمی شد .

وقتی مطالب ایشان را می خوانید همه از روی دلسوزی است . هیچ گاه در قلمش به کسی اهانتی نمی کرد و کسی را مورد رنجش قرار نمی داد .

بیشتر نقدهای ایشان به برنامه ها و فعالیت ها بود و وقتی همه دوستان خبر درگذشت ایشان را شنیدند همه ناراحت شدند . حتی کسانی که ایشان را ندیده بودند هم بسیار متاثر شدند اما به قلمش آشنا بودند و بسیار متاسف شدند .

خداوند به خانواده و دوستان ایشان صبر عنایت فرماید . »

زمانی که پیکر مهدی بهلولی در خاک آرام گرفت برخی از دوستان وی و از جمله فلاحی سخنانی در مورد ایشان بیان کردند.

یکی از اعضای کانون صنفی معلمان گفت که چرا بهلولی را دستگیر کردند و این قدر ایشان و خانواده تحت فشار قرار گرفتند ؟

وی از عملکرد وزارت آموزش و پرورش در مورد فعالان صنفی انتقاد کرد .

محمدتقی فلاحی دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران ضمن تسلیت درگذشت مهدی بهلولی گفت :

« مهدی بهلولی از یک فرد و از یک مجموعه به نام کانون صنفی فراتر رفته بود .

ایشان یک نویسنده زبردست ، یک مترجم ، یک فعال صنفی و یک انسان دغدغه مند بود .

مهدی دو ویژگی مهم و بارزی داشت . یکی این که فطرت انسانی پاکی داشت و هیچ گاه مثل خیلی ها آلوده به برخی مسائل نشد . از کسی کینه ای به دل نمی گرفت هر چند در ظاهر ممکن بود به اون تندی کند و یا رابطه ای با او نداشته باشد .

او فقط به دنبال دغدغه های انسانی بود .

ویژگی دوم ایشان داشتن ذهن نقاد و جست و گو و پشتکار بالای ایشان بود .

ما خیلی آرام حرکت می کردیم اما مهدی خیلی جلوتر از ما بود . نمونه آن آثار قلمی ایشان و نظرات دقیق و کارشناسی ایشان در حوزه آموزش و پرورش بود که دلسوزانه بیان می کرد .

متاسفانه این سرمایه انسانی را به دلیل برخی بی توجهی ها ، بی کفایتی ها و برخی مسائل دیگر از دست دادیم بزرگ ترین بزرگداشت وی این است که راه وی را برجسته کنیم و ادامه دهیم .

در این میان زنی از بستگان مهدی بهلولی به جلوی تریبون آمده و با عصبانیت و در حالی که می گریست با فریاد چنین گفت :

« آیا سهم این معلم واکسن نبود ؟ ما دستمان به این مسئولان نمی رسد اما چرا ؟ »

سپس محمدحسین کفراشی به عنوان نماینده وزیر آموزش و پرورش پشت تریبون حاضر شد و ضمن ابلاغ پیام تسلیت محسن حاجی میرزایی با خانواده ایشان همدردی نمود .

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

( محمدحسین کفراشی - نماینده وزیر آموزش و پرورش )

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

( محمدتقی فلاحی - دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران )

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

پایان گزارش/


گزارش صدای معلم از مراسم تشییع و تدفین مهدی بهلولی

منتشرشده در گفت و شنود

آذربایجان غربی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور