هر سال با فرارسیدن ۱۲ اردیبهشت، واژه هایی چون مقام شامخ معلم، شان و منزلت فرهنگیان بهطور گسترده در رسانهها و سخنرانیها تکرار میشود. اما پرسش اساسی این است:
آیا این واژهها چیزی فراتر از تزئینات و شعارهای مقطعی هستند؟
روز معلم به جای آن که فرصتی برای شنیدن صدای واقعی معلمان باشد، به یک مراسم نمادین تبدیل شده ؛ محفلی برای دیده شدن مسئولان، تریبونی برای آمارسازی و وعدههای تکراری آنها.
معلمانی که در طول سال با تورم، حقوق ناکافی، مطالبات انباشته، تبعیض، و امکانات حداقلی آموزشی دستوپنجه نرم میکنند، در این روز فقط مصرفکننده سخنانی میشوند که هیچ نسبتی با واقعیت زندگی آنها در اجتماع ندارد.
آیا تکریم واقعی معلم، فقط با تقدیم یه تقدیرنامه و یک شاخه گل محقق میشود یا با تصویب قوانین حمایتی، اجرای عدالت در پرداختها، ارتقای کیفیت بیمه درمانی شاغلین و بازنشستگان و...؟
مسئولانی که در این روز لب به تمجید از معلم میگشایند، آیا حاضرند برای یکبار هم که شده، پای درد دل معلمان، بدون دوربین و بدون نطق از پیش نوشته شده، بنشینند؟
فرهنگیان کشور امروز از یک خستگی مزمن رنج میبرند؛ خستگی از شنیدن حرفهایی که هر سال تکرار میشود، اما تغییر ملموسی در زندگیشان ایجاد نمیکند.
اگر قرار است این روند ادامه یابد، شاید بد نباشد روز معلم را نه روز تکریم معلم، بلکه روز بیتفاوتی سیستماتیک به جایگاه معلمان و یا روز گزارش دهی مسئولان بنامیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان