استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی :
باید از آموزش و پرورش شروع کنیم و آن را به دست کسانی که به این شرایط تاریخی آگاه هستند بسپاریم . کتاب های درسی ما پر از ابتذالات و تحریف های تاریخی است و این ها به خراب تر شدن اخلاق ما کمک می کنند.
ما به رسانه ملی خردمند نیاز داریم . متاسفانه ، صدا و سیما یک ساعت برنامه تربیتی برای مردم تدارک نمی بیند .
از بالا درست شدن یک فکر اشتباه است . باید از پایین شروع کرد . در یک نظام تربیتی ، باید از پایین به بالا اصلاح صورت گیرد .
متاسفانه ، در یک صد سال اخیر ، طبقه روشنفکر در ایران ، کم کارترین و شرم آورترین طبقه ایرانی بوده است .
استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی گفت: عذرخواهی نکردن و رذایل اخلاقی نظیر مسابقه ثروت اندوزی و کسب مقام و مال به هر طریق ممکن از جمله با کمفروشیها،گران فروشیها و احتکار و ... این ها همه به سیستم تربیتی افراد برمیگردد.
دکتر منوچهر صانعی دره بیدی درمورد نهادینه نشدن فرهنگ عذرخواهی بین مردم و مسئولان کشور به خبرنگار مهر گفت: این مسئله برمیگردد به تربیت اخلاقی افراد که ریشه دربنیادهای تربیتی هر ملت و کشوری دارد. ما ایرانیان بنا بر اسناد تاریخی که به جا مانده ارزشهای اخلاقی نیکو بسیار داشتهایم.
وی افزود: بعدها به خاطر جنگها ، وضعیت اسفباری برای ما پیش آمد و با ورود ترکهای قفقاز و آسیای میانه، غزنویها، سلجوقیها، خوارزمشاهیان و بعد مغولها این وضعیت اسفناک ادامه یافت و روحیه ما ایرانیان به کلی عوض شد.
استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: مسئله فقط این نیست که ما حاضر نیستیم از اشتباهات مان فقط عذرخواهی کنیم بلکه رذایل اخلاقی در طول هزارسال در ما نهادینه شد. دورویی و ریاکاری و دروغ جزو اخلاق ما شده و پاک کردن آنها همان طور که هزارسال طول کشید که فضایل اخلاقی جایشان را به رذایل دادند زمان میبرد. ولی شرایط امروزی ما بسیار نامناسب است.
این محقق و پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: باید فضایل اخلاقی گذشتهمان که در کتابها باقی مانده است احیا کنیم و به فضایل اخلاقی سابق مان بازگردیم. به یک نوع بازشناسی و بازنگری احتیاج داریم.
ما ملتی نبودیم که مواد مخدر و فحشا و لواط و دروغ و رذایل اخلاقی دیگر در ما وجود داشته باشد. باید از آموزش و پرورش شروع کنیم و آن را به دست کسانی که به این شرایط تاریخی آگاه هستند بسپاریم. کتابهای درسی ما پر از ابتذالات و تحریفهای تاریخی است و اینها به خراب تر شدن اخلاق ما کمک میکنند. رسانهها هم باید شرایط تاریخی و فضایل اخلاقی گذشته ما را بازگو کنند. ما به رسانه ملی خردمند نیازداریم.
متأسفانه صداو سیما یک ساعت برنامه تربیتی برای مردم تدارک نمیبیند.
این مدرس دانشگاه افزود: ما هنوز حتی در میان تحصیل کردههایمان جای کیسه زباله در خیابان را نمیدانیم که در سطلهای مخصوصی است که در دوطرف کوچه یا سر خیابان میگذارند است. گرفتار یک سقوط اخلاقی شدهایم و رهایی از آن جز با بازگشت به فضایل اخلاقی گذشتهامان امکان پذیر نیست.
صانعی درمورد اینکه چه عواملی باعث می شود تا افراد جامعه نه تنها در مقابل عمل اشتباه خود عذرخواهی نکرده، بلکه در مقام یک مدعی نیز ظاهر شوند ، تصریح کرد: این مسائل به جهل و نادانی و بی توجهی به ارزشهای انسانی برمیگردد. این مسابقه ثروت اندوزی و کسب مقام و مال به هر طریق ممکن از جمله با کمفروشیها، گران فروشیها و احتکارو ... این ها همه به یک سیستم تربیتی افراد برمیگردد که میبایست از پایه و از سنین کودکی فرد درست تربیت شود.
وی درمورد اینکه در ساختارهای سیاسی اجتماعی کشورهای جهان سوم و یا در حال توسعه ، آیا فرهنگ عذرخواهی نکردن از سطح بالای قدرت به سطح پایین قاعده تسری نیافته است؟ اظهارداشت: از بالا درست شدن یک فکر اشتباه است باید از پائین شروع کرد. مردم وقتی زیر بار زور نروند و دروغ نگویند دروغگو و ستمگر بساطش را جمع میکند و میرود پی کارش. دریک نظام تربیتی باید از پائین به بالا اصلاح صورت گیرد.
صانعی درپایان گفت: خلاصه، مردم هستند که باید درست کنند اگر قرار است چیزی درست بشود. البته در این میان نقش روشنفکران جامعه حیاتی است ؛ متأسفانه در یک صد سال اخیر طبقه روشنفکر در ایران کم کارترین و شرم آورترین طبقه ایرانی بوده است.
همشهری آنلاین
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
سرنوشت نسل جوان و آینده ساز کشور با عملکرد معلمان -که عاملان اصلی اجرای برنامههای مدون آموزش و پرورش اند- گره خورده است. معلمان در فرآیند آموزش و پرورش نقش کلیدی دارند و به قول پیاژه، روان شناس نامدار معاصر، زیباترین طرح اصلاح و بازسازی نظام آموزشی در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد، با شکست روبرو خواهد شد.(۱)
در هر جامعهای معلمان هنگامی میتوانند نقش تاثیر گذار خود در فرآیند آموزشی را به درستی ایفا کنند که واجد اعتبار اجتماعی بالایی بوده و پایگاه اجتماعی مستحکمی در سطح جامعه داشته باشند؛ به عبارت دیگر از منزلت اجتماعی بالایی برخوردار باشند. مناسبترین مفهومی که عناصر اعتبار، منزلت اجتماعی و عناصر مشابه را میپوشاند، مفهوم سرمایهی نمادین است. سرمایهی نمادین به هرگونه دارایی گفته میشود (هرگونه سرمایهی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره)که دستهای از اعضای اجتماع آن را در مییابند، به رسمیت میشناسند و برای آن ارزش قائل می شوند.(۲)
به عبارت دیگر ، هرگاه یکی از سرمایههای فرهنگی، اقتصادی، انسانی و اجتماعی یک گروه یا یک جامعه به عرصهی آگاهی عمومی وارد میشود و در حافظهی عامهی مردم جای میگیرد و به مرز شهرت میرسد، به گونهای که در جمعی که آن سرمایه را دارند احساس افتخار و احترام بر میانگیزد، آن سرمایه به سرمایهی نمادین تبدیل شده است. با این همه سرمایهی نمادین فقط مختص سطح ملی و مربوط به یک ملت نیست. هرگروه یا مجموعه انسانی که بتواند یکی از انواع سرمایهاش را به مرز افتخار و احترام برساند سرمایهی نمادین تولید کرده است. بر این اساس هرگروه اجتماعی و هرکدام از مشاغل و اصناف میتوانند سرمایهی نمادین مربوط به خودشان را داشته باشند یا تولید کنند. سرمایهی نمادین به طور مشخص در مورد معلمان، همان داراییهای فرهنگی، اجتماعی و علمی معلمان است که اعضای اجتماع بزرگتر (افکارعمومی) آن را میبینند و به رسمیت میشناسند. به سخن دیگر، سرمایهی نمادین به معنای برخورداری معلمان از منزلت، احترام و دریافت احساس اعتماد به کارایی و مفید بودن از طرف افکار عمومی و پذیرش هویت و جایگاه فرهنگی و برجستهی معلمان توسط جامعه است.(۳) درطی دو دههی اخیر، که مفاهیمی همچون سرمایهی اجتماعی و سرمایهی نمادین مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی در ایران قرار گرفته، مقالات، مطالب و تحقیقات و پژوهشهای نسبتاً گستردهای درعرصههای مختلف اجتماعی در زمینهی سرمایهی نمادین و سرمایهی اجتماعی صورت گرفته است که عمدتاً نتایج نگران کنندهای را نشان میدهند. به طور مثال پژوهشی که نتیجهی آن در سال ۱۳۷۸ و با عنوان "آنومی یا آشفتگی اجتماعی" انتشار یافت، نشان میداد که میزان اعتماد اجتماعی شهروندان در حد قابل توجهی پایین آمده و اعتماد مردم به مسئولان کاهش بسیار زیادی داشته است.(۴) از طرف دیگر پژوهشهای مشابه در همین سالها نشان دهندهی کاهش سرمایهی نمادین گروههای اجتماعی و اصناف و مشاغل گوناگون در سطح جامعه است.(که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.) این روند نزولی در سالهای اخیر نیز همچنان ادامه داشته و معلمان نیز به عنوان جزئی از اقشار تاثیر گذار جامعه، قطعاً شامل این روند نزولی فراگیر شده و سرمایهی نمادین شان رو به کاهش است. نوشتار پیش رو، از همین زاویه به بررسی سرمایهی نمادین معلمان در جامعهی ایران پرداخته و مشخصاً به دنبال پاسخی برای دو سوال زیر است:
اول: درطی دو دههی اخیر، در مقایسه با سایر مشاغل، اصناف و گروههای اجتماعی، میزان سرمایهی نمادین معلمان درچه سطحی بوده است؟ دوم: روند نزولی نرخ سرمایهی نمادین معلمان درسالهای اخیر در مقایسه با دو دههی گذشته حاصل کدام سیاستهای دولتی در زمینهی آموزش و تعلیم و تربیت بوده است؟
الف: بررسی میزان سرمایهی نمادین معلمان در مقایسه با سایر اصناف
در طی دو دههی اخیر تحقیقات نسبتاً گستردهای انجام شده است و آمارهای نسبتاً جالبی ارائه شده است که میزان سرمایهی نمادین و اعتبار اجتماعی گروههای سیاسی و اجتماعی و اصناف و مشاغل، در سطح جامعه را مشخص میکند. پژوهشی که با عنوان "اعتماد مردم به گروههای سیاسی -اجتماعی" درسال ۱۳۷۴ انجام شده، نشان میدهدکه ۵۸ درصد مردم به گروههای سیاسی و اجتماعی اعتماد کمی دارند و تنها دوازده درصد از اعتماد کامل برخوردارند.(۵) درمورد سرمایهی نمادین مشاغل و اصناف نیز پژوهشهای انجام شده در طی سالهای ۷۹ و ۸۱ آمارهای قابل توجهی را نشان میدهد.
آمارها نشان میدهد که اعتماد مردم به ترتیب نسبت به صنفهایی چون معلمان، اساتید، ورزشکاران و پزشکان بیشتر بوده و گروههای شغلی مانند بنگاه داران و بازاریان پایین ترین اعتماد مردمی را به سمت خود جلب کردهاند. این نمونه پژوهشی شامل ۴۵۰۰ نفر از ساکنین ۱۵ سال و بالاتر مراکز استانهای کشور بوده است. به طور مشخص این جامعهی آماری نشان میدهد که میزان اعتماد زیاد به قضات در حدود ۳۵ درصد، رانندگان تاکسی ۲۰ درصد، تجار و بازاریان ۱۰ درصد، بنگاه داران ۴ درصد و نیروی انتظامی ۵۳ درصد بوده است. درحالیکه همین آمار برای اساتید دانشگاه ۷۰ درصد و برای معلمان ۷۸ درصد بوده است که نشان دهندهی فاصلهی معناداری با سایر مشاغل است.(۶)
آنچه در این آمار قابل توجه است پایین آمدن دو الی سه درصدی اعتماد اجتماعی مشاغل در سال ۸۱ نسبت به سال ۷۹ است. پدیدهای که از نظر کارشناسان در آن زمان در صورت ادامه میتوانست یرای یکپارچگی و توسعهی ایران زنگ خطری باشد و همانطور که پیشتر گفته شد آمارهای جدید نشان میدهد که این روند نزولی همچنان ادامه داشته است. آمارهای به دست آمده از یک پژوهش دیگر که در سال ۱۳۸۰ با عنوان "پیمایش ملی ارزشها و نگرشها" انجام شده حکایت از تایید آمارهای پژوهش ذکر شدهی قبلی دارد. این پژوهش که تحت سرپرستی دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد در۲۸ استان کشور انجام شده، نشان میدهد که ۸۰ درصد از پرسش شوندگان از اعتماد خیلی زیاد به معلمان سخن گفته اند. همین آمار در مورد نیروی انتظامی ۵۱ درصد، روحانیت ۴۶ درصد و قضات ۴۴ درصد بوده است. همچنین بازاریان با ۱۱ درصد در پایین ترین سطح اعتماد عمومی قرارگرفته اند.(۷) در واقع این رتبه بندی نشان میدهد که درسالهای آغازین دههی هشتاد به جز معلمان تقریباً تمامی گروههای مهم و تاثیر گذار اجتماعی از اعتبار اجتماعی متوسط و یا کمی برخوردار بودهاند. هرچه از سالهای دههی هشتاد به سالهای اخیر نزدیک میشویم با کاهش محسوس نرخ سرمایهی نمادین معلمان مواجه هستیم. با این همه ، همچنان اعتبار اجتماعی معلمان نسبت به سایر مشاغل بالاتر است.
نتایج یک پژوهش میدانی دیگر در سال ۸۹ در استان چهارمحال و بختیاری، کاهش محسوس سرمایهی نمادین معلمان را نشان میدهد. با این همه بالا بودن نرخ سرمایهی نمادین معلمان در مقایسه با سایر مشاغل را نیز مشخص میکند. جامعهی آماری این تحقیق شامل ۶۱۲ نفر، از میان جمعیت بالای ۱۸ سال در شهرهای مرکزی شش شهرستان استان چهارمحال بختیاری است. آمارها در این استان محروم حاکی از پایین بودن میزان اعتماد عمومی در میان شهروندان است. به طوری که ۷۹ درصد از پرسش شوندگان از میزان اعتماد متوسط و متوسط به پایین برخوردار بودهاند. در میان انواع مشاغل معلمان با 1 / 43 درصد اعتماد عمومی، پس از پزشکان با6 / 43 درصد اعتماد عمومی، در رتبهی دوم قرار دارند. همین آمار برای روحانیون ۳۳ درصد، کسبه و بازاریان 5 / 11 درصد، فعالان سیاسی 7 / 13 درصد، خبرنگاران 7 / 14 درصد و رانندگان 8 / 14 درصد بوده است.(۸) این آمارها نشان میدهد که سرمایهی نمادین مشاغل گوناگون در مقایسه با یکدیگر دراستانهای برخوردار و محروم تقریباً شاخصهای یکسانی دارند و معلمان همچنان جز آن دسته از مشاغلی هستند که سرمایهی نمادین بالایی دارند.
ب: بررسی سیاست گذاریهای آموزشی تاثیرگذار بر کاهش نرخ سرمایهی نمادین معلمان
همانطور که پیشتر ذکر شد، در این نوشتار صرفاً به بررسی عوامل خرد و مشخصاً سیاست گذاریهای آموزشی دولتها در دو دههی اخیر پرداخته میشود. سیاستگذاریهایی که از نظر نگارنده در کاهش سرمایهی نمادین معلمان تاثیر گذار بوده اند. این عوامل به صورت کلی به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- جهت گیریهای سود محورانه نسبت به آموزش:
در سالهای پس از جنگ و با آغاز سیاستهای تعدیل اقتصادی تلاشی هدف مند در جهت کاهش بودجهی آموزشی و سودآوری ساختار آموزش درکشور، در پیش گرفته شد. نمونهی بارز چنین سیاستهایی اجازهی تاسیس مدارس غیر انتفاعی و مراکز آموزشی خصوصی بود. با رشد مدرک گرایی در جامعه و علاقهی خانوادههای ایرانی به تحصیلات عالیهی فرزندان شان، زمینهی مناسبی فراهم شد تا مدارس غیر انتفاعی سودآوری بیشتری داشته باشند. ادامهی این سیاستها در دولتهای بعدی به رشد بی رویهی این مدارس منجرشد. به طوریکه امروز با انبوهی از مدارس غیر انتفاعی ناکار آمد مواجهیم که با وجود شهریههای سنگین از کمترین امکانات آموزشی ویژه برخوردارند .امکانات و فرصتهای آموزشی بعضی از این مدارس حتی از امکانات مدارس دولتی هم کمتر است و این درحالی است که تبلیغات گسترده، شرایط لازم را برای جذب دانش آموزان به این مدارس فراهم میکند. بعضی از این مدارس صرفاً به مکانی برای صدور مدارک تحصیلی در قبال دریافت پول تبدیل شده اند. این مسائل بیش از هر چیز بر نگرش خانوارهای ایرانی نسبت به مقولهی آموزش تاثیر ات منفی گذاشته و به دنبال آن اعتبار اجتماعی معلمان به عنوان رکن اصلی آموزش در کشور را زیر سوال میبرد.
۲-دریافت شهریه در مدارس دولتی:
قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آموزش رایگان از ابتدایی تا سطوح عالیه دانشگاهی تاکید دارد. با این وجود در شرایط کنونی تقریباً بیش از شصت درصد فرصتهای دانشگاهی نیازمند شهریههای کلان است. از طرفی در چند سال اخیر عملاً ادارهی مدارس دولتی از طریق پولهای دریافتی از اولیاء دانش آموزان صورت میگیرد. درحالیکه مسئولین آموزشی هر سال در آغاز سال تحصیلی از طریق تریبونهای رسمی، دریافت هرگونه وجه در هنگام ثبت نام را رد میکنند، مدیران مدارس تحت فشار ادارات کل از اولیاء دانش آموزان شهریههای غیرقانونی دریافت میکنند. این رویهی چند ساله، در آغاز سال تحصیلی جدید به بهانهی هوشمند سازی مدارس جنبهی رسمیتری به خود گرفته است. بعضاً مواردی از درگیری میان اولیاء دانش آموزان و مدیران مدارس بر سر دریافت وجه اضافی در هنگام ثبت نام هر ساله مشاهده می شود. از طرف دیگر دریافت مستقیم پول زمینه ساز فساد نهادینه در مدارس را فراهم میکند. رفتارهای تبعیض آمیز با دانش آموزان و طبقهبندی آنها بر اساس میزان پولی که اولیاء آنها پرداخت کردهاند، از آسیبهای دیگر چنین رویهی غلط و نامشروعی است. درنهایت این جایگاه اجتماعی مسئولین مدارس و به تبع آن معلمان است که در اذهان اکثریت جامعه ایرانی متزلزل شده و درنهایت موجبات کاهش سرمایهی نمادین آنها را فراهم میکند.
۳- گفتمان موفقیت تحصیلی:
هستهی اصلی گفتمان موفقیت تحصیلی، نمرهی قبولی پایان سال و قبولی در کنکور است. در این گفتمان خواست و انتظار اولیاء، مدیران، معلمان و در نهایت دانش آموزان نه پرورش خلاقیت -به عنوان یکی از اهداف نظام آموزشی- که موفقیت تحصیلی خواهد بود. موفقیتی که شاخصهی اصلی آن نمره است. از طرفی ، فشار سیستم آموزشی به مدیران مدارس برای افزایش آمار قبولی، زمینه ساز آسیبهای جدی در فرآیند آموزشی دانش آموزان میشود. مدیران مدارس با فشار به معلمان در پایان هر نیم سال، افزایش آمار قبولی را درخواست میکنند و دست به هر کاری میزنند که افت تحصیلی در مدرسه اتفاق نیفتد؛ از دست کاری نمرات گرفته تا افزایش نمرات مستمر دانش آموزان همه در جهت افزایش آمار قبولی صورت می گیرد.
در چنین شرایطی و با وجود مشکلات معیشتی معلمان، زمینه برای خرید و فروش سوالات امتحانی و دریافت نمرات قبولی فراهم میشود و دانش آموزان بدون هیچ گونه تلاش و کوششی، مدارج ترقی را طی می کنند. چگونه میتوان از دانش آموزی که سوالات امتحانی پایان سال را از معلمان یا مدیران مدارس می خرد، انتظار احترام و حفظ جایگاه معلمی را داشت!؟ این گونه است که سرمایهی نمادین معلمان به تاراج میرود و عملاً اعتبار اجتماعی معلمان قربانی سیاستهای غلط برنامه ریزان آموزشی میشود.
سخن پایانی
شاید در شرایطی که در جامعهی ایران، ارزشهای مادی گرایانه جایگزین ارزشهای انسانی و باورهای اخلاقی شدهاند و ملاک تشخص اجتماعی، فرآوری ثروت بیشتر به هر قیمتی است، این طور به نظر بیاید که سخن از اعتبار و جایگاه اجتماعی، بیهوده و گزاف است. این تغییر ارزشها بخش عمدهای از جامعهی معلمان را نیز فراگرفته است. براساس پژوهشی که که درسال ۱۳۸۹ در میان معلمین شاغل شهرستان بروجن صورت گرفته، نسبت افرادی که اولویتهای ارزشی شان مادی گرایانه بوده، درمقایسه با معلمانی که به ارزشهای فرامادی و انسانی توجه داشتهاند، تقریبا دو به یک بوده است. یعنی اولویت ۷۵ درصد معلمانی که مورد پرسش قرار گرفتهاند، ارزشهای مادی بوده است.(۹) با این حال همین پژوهشها نشان میدهد که کاهش اعتبار اجتماعی و سرمایهی نمادین معلمان اثرات منفی فراوانی در ساختار آموزشی به جا میگذارد.
امروزه بسیاری از کارکردهای سنتی خانواده، به نهادهای آموزشی منتقل شده است. درنتیجه نقش اصلی تربیت نسل جوان و انتقال ارزشهای اجتماعی به آنها بر عهدهی مدارس و به تبع آن معلمان است. افزایش کارایی و بهرهوری نظام اموزشی درگرو شکلگیری رابطهای مناسب میان معلمان و دانش آموزان از یک طرف و اولیاء دانش آموزان و مدیران مدارس از سوی دیگر است. این رابطهی مناسب مستلزم اعتبار اجتماعی بالایی است که در این سالها همواره درحال کاهش بوده است. از طرف دیگر متغیر پایگاه اجتماعی، به عنوان یکی از عوامل موثر بر فرسودگی شغلی معلمان معرفی میشود. یافتههای یک پژوهش در سالهای اخیر نشان میدهد که کاهش اعتبار اجتماعی معلمان از عوامل اصلی فرسودگی شغلی معلمان است. در نتیجهگیری این پژوهش آمده است: "در خصوص رابطه بین پایگاه اجتماعی و ابعاد فرسودگی شغلی معلمان، نتیجهی حاصل از انجام آزمون نشان میدهد که پایگاه اجتماعی با خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی و در مجموع با فرسودگی شغلی، همبستگی معکوس و معناداری دارد.
منابع:
۱- صافی، احمد، سیمای معلم، تهران، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۴
۲- پیربوردیو، ازفضای اجتماعی تا سرمایهی اجتماعی، سعید عطار، پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
۳- پژوهش نامهی علوم اجتماعی، سال سوم، شمارهی چهارم، زمستان ۱۳۸۸
۴- رفیع پور، فرامرز، آنومی یا آشفتگی اجتماعی، پژوهشی در زمینهی پتانسیل آنومی در شهر تهران، سروش، تهران، ۱۳۷۸
۵- اعتماد به گروههای سیاسی-اجتماعی، سلمان صفدری، پایان نامهی کارشناسی علوم اجتماعی، دانشکدهی علوم اجتماعی،دانشگاه علامه طباطبایی،۱۳۷۴
۶- فصل نامهی جامعه پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شمارهی اول، بهار و تابستان ۱۳۸۹، صص ۳۳-۶۱
۷- ثقفی، مراد و تاجبخش، کیان، سرمایهی اجتماعی و سیاستهای اجتماعی، فصل نامهی رفاه اجتماعی، ویژه نامهی سیاست اجتماعی
۸- فصل نامهی جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و یکم، شمارهی ۴۰، زمستان ۱۳۸۱، صص۹۷-۱۲۲
۹- مجلهی مطالعات اجتماعی ایران، دورهی پنجم، شمارهی سوم، پاییز ۱۳۹۰
________________________________________
خط سفید
یک جامعه سالم، متعادل و واقع گرا " رئال " حاوی مشخصات و ویژگی هایی است که بدون آن ها به مرداب و گنداب در " اشل " گسترده مبدل گشته و چشم اندازی تاریک و مرگ بار در انتظار آن جامعه قرار خواهد رفت. از جمله ممیزه های جامعه رشد یافته و سعادتمند از جامعه مرتجع و عقب مانده، عامل انتقاد می باشد. برخی به محض آن که با انتقاد مواجه می شوند، بلافاصله و بدون کمترین تفکر، تعمق و تاملی عکس العمل انفعالی بروز داده و به اصطلاح جبهه می گیرند و انتقاد را حمل بر خصومت و عناد ، نفاق، کفر و یا مصداقی از مصادیق " ستون پنجم " تلقی می کنند! و حال آن که انتقاد در یک فراگرد روان شناختی، و " ماکروپولتیک " یک اصل و ضرورت حیاتی به حساب می آید.
خداوند رحمان و رحیم با آن کمال مطلق و ربانیت و ربوبیت که معبود حقیقی و مالک علی الاطلاق بوده و هرگز اصل تعبد و سرسپردگی در برابر معبودیت و خالقیت و فرامین او را فراموش نمی کنیم، مع الوصف در سراسر قرآن کریمش، سخن از تامل، تفکر، سوال ، سیر و تفحص و کنکاش به میان آمده و همو که از اوئیم و به سوی اوئیم، به صرف پرستش، با ملائک الله با غلاظ و شداد برخورد نکرد و حتی می توان حدس زد، جهت تبیین فلسفه خلقت و راز آفرینش و سرک کشیدن به هزار توی عالم و عیان ساختن هدف و غرض غایی خالق از خلق مخلوق به ویژه انسان، این چنین مصلحت دید و برنامه ای را طراحی و مهندسی نمود تا کوچک ترین نقطه مبهم و مسئله انگیز نگران کننده باقی نماند!
به خوبی می نگریم که پس از سوالات فرشتگان و حتی انتقاد ملائکه و ماجرای ابلیس بود که رگه هایی طلایی و سرنوشت ساز از اسرار خلقت و عظمت و تعالی هستی و شگفتی های آفرینش و علوم و معارف و حکمت ها آن هم پس از قصه " هبوط " آغاز شد؛ مرز حق و باطل و هابیل و قابیل و سیر استکمالی بشر و شکوه وحی و رسالت انبیاء و امامت ائمه(ع) و تفسیر و تاویل عشق و عرفان در غار حرا و مکه و مدینه و کربلا و عاشورا و اتصال خط نورانی سرخ فام حسینی به خط مشعشع سبز مهدوی، تبلور و تجلی یافت.
پر واضح است که انتقاد با تخریب و عناد و بروز دادن عقده های شخصی، حسادت ورزیدن و به اصطلاح امروزی رو کم کنی فرق دارد. یادمان نمی رود در سال 67 در آستانه مجلس سوم وقتی بحث جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز مطرح شد، امام (ره) هرگز موضع نگرفت و انتقاد تعدادی از علماء و روحانیون را تخطئه نفرمود، بلکه آن را به فال نیک گرفت و در منشور برادری " رهنمود های لازم را ارائه نموده و به بصیرت دهی و آگاهی بخشی همت گمارد و همگان را متوجه خطرات اصلی از ناحیه استکبار جهانی و تشتت و تفرقه و غفلت از درون ساخت.
آن چه که از منظر بنیان گزار جمهوری اسلامی ایران مذموم و غیر قابل قبول از ناحیه عقل و شرع و عرف قلمداد گردیده، انتقام است نه انتقاد.
در سیره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و رسول گرامی اسلام و کلیت انبیاء نیز با وجود موضوع وحی و فرامین ربانی و مقوله واجب و ضروری انقیاد کامل ولاینقطع در قبال وحی الهی، دو مسئله را نمی توان به فراموشی سپرد: اول آن که با وجود معرفت به حق فرامین حضرت پروردگار و عشق و محبت و تسلیم اوامر خدا، جهت ایمان و یقین کامل یافتن و روشنگری، سوال و تحقیق و معرفت یابی یک حسن تلقی می شود. دوم آن که از نظر الهی و پیامبر(ص) و امام(ع) خود آنان اجازه داده اند تا سوال شود " ان قلت " منطقی و معقول آورده شده و شور و مشورت و چکش کاری و صیقل دهی در مباحث و مسائل روزمره و فردی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی و معیشتی در چارچوب اساسی حق و عدالت و حقیقت صورت پذیرد. موضوع جنگ خندق، نظرپردازی های سلمان، به سوال و جواب و مشورت گذاشتن و نظردهی اصحاب پیامبر(ص) در مورد چگونگی رتق و فتق امور، دفاع یا تهاجم، ماندن در شهر یا خروج از آن و... جملگی موید نظریات فوق الذکر می باشد.
باب " النصیحـةلأمةالمسلمین " که همان خیرخواهی و صلاح زمامداران در هجران جوامع انسانی است جایگاهی شایسته، بایسته و رفیع در هرم حکومتی و امت اسلامی دارد. با این دیدگاه و با غور و تفحص قرآنی روائی و سیره شناسی دینامیک و پویا، مردم سالاری و دموکراسی واقعی و منطقی و اصل همبستگی و اخوت و تحکیم مبانی دینی، اخلاقی و زمینه سازی یک جامعه ایده آل توام با واقعیت، دور از انتظار نیست و خواهیم دید ولایت، نبوت، امامت و امت و تعبد و تقید و آزاداندیشی، آزادگی و مشارکت، رقابت و تداول منطقی قدرت و بلکه اقتدار در هم تنیده و متباین و متغایز به نظر نمی آیند. با چنین نگرشی دیگر انگ سکولار ولائیسم ولاقیدی و لیبرال و یا در نقطه مقابل پاتریمونالیستیک، الیگارشی و الیت پردازی افسانه ای و آریستوکراسی محلی از اعراب نخواهد داشت.
برای نشان دادن اهمیت و ارزش و اثر انتقاد ولو در مواردی و بعضا تند و تیز استاد بزرگوار شهید مطهری معتقد بود هر جا انتقاد و چالش بوده، آن جا اسلام پیشرفت داشته در هر مقطعی از تاریخ که خفقان حاکم بوده و آزادی لازم داده نشده، رکود و عقب گرد وجود داشته است. در اهمیت موضوع انتقاد، جمله ای از مبارز فقید و اندیشمند معروف " روزالو گزامبورگ " وجود دارد که می گوید " لازمه رشد و کمال یک جامعه، خود انتقادی است."
فرهنگ توحیدی به ویژه اسلام که یک دین کامل و جامع الطرف است و هم چنین تشیع و قرآن کریم و انقلاب اسلامی ایران که منبعث از دین و مذهب حقه و سیره نبوی و علوی است مملو از نکاتی است که مبین شوری، مشارکت، رقابت و تداول سالم، سعه صدر، تحمل همدیگر و اخوت، صبر منطقی، درایت، تعمیق و تعمق و در نهایت ثبات و وحدت رویه اصولی و دکترین منضبط و پایدار " اصلها ثابت و فرعها فی السماء " و استراتژی هدف مند می باشد. در چنین حال و هوایی است که ترس و اضطراب و نگرانی بی جا و استاتیک و در جا زدن و انجماد و پوسیدن و پوک شدن رخت بر بسته، فرار مغزها بایکوت شده، بهانه ها از دست مغرضان،فتنه سازان واقعی نهان و آشکار، استکبار جهانی و منافقان ستانده شده و مدینه فاضله هر چند به طور نسبی و محدود، نهادینه می گردد.
تمدن اسلام آن چنان که بزرگانی نظیر سید جمال، عبده، شیخ شلتوت، مطهری، شریعتی، امام (ره) دکتر بهشتی و متفکرانی از غرب چون رنه گنون، ویل دورانت، آنه ماری شمیل، هانری کوربن، چامسکی و ... اظهار نظر کرده اند، برای تفکر، پویایی و دینامیسم و دیالکتیک حتی برتر از ایده های سقراطی، ارسطویی، کانتی و هگلی، ارزش قائل شده است. دیدارها و ملاقات و نشست های صمیمانه گوناگون و متعدد مقام معظم رهبری با اندیشمندان، نخبگان و متفکران و هنرمندان و الیت های جامعه در عرصه های مختلف نمونه و اسوه راستینی است در جا انداختن آن چه که دغدغه اصلی جامعه است و نشان دادن نقشه راه است به همگان و به ویژه کسانی که فرسنگ ها از این دکترین عقب مانده اند.
اگر به راستی دلسوز اسلام و جامعه و بلکه کل بشریت هستیم و خواهان فراچنگ آوردن چشم اندازی روشن تر و امیدوارکننده تر هستیم، با نصب العین قرار دادن منشور و مانفیست بزرگان دین و مذهب و انقلاب و بدون رودربایستی باید گفت یک خانه تکانی اساسی ضرورت تام دارد.
به نام خدا
دوستانی که در قالب این شورا همکاری و فعالیت دارند ، عبارتند از :
About us:
Please send your reports & articles to: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
The names of the writers in the authors' council are as follows:
همکاران گروه صدای معلم :
* نرگس کارگری ( خبرنگار )
* رضا قاسم پور ( خبرنگار )
* علی زینلی
* علیرضا کاشفی
* هادی عظیمی
رئیس کمیته آموزش و پرورش مرکز پژوهش های مرکز مجلس شورای اسلامی : " « صدای معلم » برای ما یک گروه مرجع است "
* صدای معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاظ تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .
* صدای معلم ( سخن معلم ) در مهر ماه 1388 به عنوان « وبلاگ برتر در حوزه ی اصناف ایران » شناخته شد .
* وزیر آموزش و پرورش ( بطحایی ) در نشست رسانه ای 29 / 11 / 96 : مدیر صدای معلم فردی کار کشته در حوزه رسانه است .
* « صادق ستاری فرد » سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای به مناسبت هفته معلم سال 1401 : « صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . «صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . »
قاسم احمدی لاشکی معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای یکشنبه 23 مرداد 1401 : « مشخص است که با « مطالعه » موضوعات را دنبال می کنید و از این بابت به عنوان « یک معلم » به صورت « ویژه » از شما تشکر می کنم » .
* هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها ، گروه ها و... جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد .
ارسال مطالب و اخبار فقط از طریق آدرس :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* صدای معلم در فیس بوک ( این جا )
* کانال گروه صدای معلم در تلگرام ( تلگرام باید آپدیت باشد ) : ( این جا )
* صدای معلم فقط در تلگرام کانال و در فیس بوک صفحه دارد . این رسانه در اینستاگرام و واتس اپ هیچ گونه صفحه ای ( PAGE ) ندارد .
* هر گونه استفاده از نام ، آدرس و یا لوگوی صدای معلم پیگرد قانونی دارد .
« صدای دانش آموز » برای انعکاس نظرات و تعامل با دانش آموزان سراسر کشور راه اندازی شده است . ( این جا )
( لطفا فقط دانش آموزان عضو شوند . )
توضیحات مهم :
*برای ثبت یادداشت ، خبر و... در ستون " نامه های دریافتی " به بخش " تماس با ما " مراجعه فرمایید .
*مطالب ارسالی فقط با فرمت word ارسال شوند و از ارسال با فرمت pdf و... خودداری شود.
*در نظر سنجی های صدای معلم شرکت کنید .
*بهتر است ارسال یادداشت ، خبر و... همراه با عکس و یا تصاویر با کیفیت باشد .
*دوستان گرامی در صورت داشتن "خبر " ، " شنیده ها " و... حتما شماره تلفن خود را نیز ذکر فرمایند .
*دوستان و همکارانی که به طور مرتب در ذیل پست ها ، کامنت ( نظر ) می گذارند در صورت امکان ای میل خود را حتما قید نمایند . این ای میل نمایش داده نمی شود و فقط مدیر سایت قادر به رویت آن است .
*همکاران و معلمانی که اقدام به ارسال نامه های جمعی و یا گروهی می نمایند ؛ در متن امضاء شده نام ، نام خانوادگی و شماره تلفن هر همکار باید قید شده باشد . این نامه ها در آرشیو صدای معلم مانده و محرمانه تلقی خواهد شد . نامه های جمعی فاقد این شرایط ، فردی تلقی شده و منتشر می شوند .
* « صدای معلم » رسانه ای برای انتشار نظرات و ایده های گوناگون است و انتشار آن ها الزاما نظر این رسانه محسوب نمی شود .مواضع رسمی این رسانه توسط مدیر مسئول و یا سردبیر و یا سایر اعضای شورا بیان می شوند .
* دانش آموزان گرامی در سراسر کشور ، برای پیوستن به گروه دانش آموزی ، مشخصات خود شامل نام ، نام خانوادگی ، نام مدرسه به همراه شهرستان مربوطه ، شماره تماس و عکس اسکن شده خود را به آدرس داده شده ارسال فرمایند .
* ارتباط با مدیر سایت :
ارتباط با مدیر سایت از دو طریق امکان پذیر است :
1-بخش تماس با ما ، گزینه " مدیریت "
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* در صورت استفاده از منابع دیگر ، حتما ذکر شود .
* نقل مطالب و موضوعات فقط با ذکر ماخذ مجاز است .
* فیس بوک علی پورسلیمان ( این جا )
*شماره نمابر ( فکس ) : 66054124 ( 021 )
* نشانی : تهران - خیابان آزادی - میدان استاد معین - ابتدای 21 متری جی - پلاک 298 - واحد 4
* ( از آن جا که هزینه های اداره این سایت شخصی بوده و بعضا توسط کمک های مردمی تامین می شود ، به منظور استمرار و نیز توسعه و بهسازی فعالیت ها ، در صورت تمایل کمک های خود را به نام علی پورسلیمان واریز نمایید )
شماره کارت :
6703 6826 3374 6104
شماره شبا :
IR09 0120 0000 0000 0161 1973 47
از توجه و همکاری شما سپاسگزاریم
علی پورسلیمان
مدیر گروه صدای معلم
گروه گزارش / حدود دو سال از واقعه تلخ آتش سوزی در دبستان انقلاب اسلامی شین آباد می گذرد .
تاکنون اخبار و گزارش های مختلفی در مورد این فاجعه منتشر شده است .
گروه گزارش سخن معلم تصمیم گرفت تا پای صحبت این کودکان و خانواده های آنان بنشیند و حرف ها و درد دل های آن ها را منعکس کند .
امید که مشکلات این خانواده ها در پیچ و خم نامه ها و مراحل اداری به بوته فراموشی سپرده نشده و مسئولان و تصمیم گیران مجدانه و دلسوزانه در جهت رفع مشکلات و مصائب این خانواده های آسیب دیده باشند .
طاهره نقی ئی - علی پورسلیمان
چندسال پیش، در یکی از زنگهای تفریح، مدیر مدرسه به اتاق دبیران آمد و مرا صدا زد و گفت، آقایی با شما کار دارد. رفتم دمدر، دیدم مرد میان سال خوش پوش و مرتبی ایستاده است. پنداشتم که پدر یکی از دانشآموزان است و آمده تا درس پسرش را بپرسد. کمی که صحبت کرد دریافتم که نه به دنبال درس پسرش بلکه به دنبال درس خودش آمده! ٢٠سال پیش تا دوم دبیرستان درس خوانده بود و حالا آمده بود از دبیران درسهای گوناگون، راهنمایی و کمک بگیرد و برود ادامه تحصیل بدهد. به گفته خودش میخواست دستکم تا لیسانس پیش برود. دریافتم که وضع مالی بسیار خوبی هم دارد و در یکی از پاساژهای زبانزد تهران، صاحب ٣ دهنه مغازه است و نزدیک به ٢٠ کارگر برایش کار میکنند. گفتم، خب، حالا با این وضع مادی فوقالعادهای که داری چرا میخواهی درس بخوانی؟ گفت دیگر نمیخواهم خیس عرق شوم وقتی از مدرک تحصیلیام میپرسند! من ٢ فرزند دارم. به مدرسههای بچههایم که میروم بیشتر به من پیشنهاد میدهند رئیس انجمن اولیای مدرسه بشوم، اما وقتی میپرسند مدرکتحصیلیات چیست، سخت خجل میشوم و تمام بدنم عرق میکند. حالا تصمیم گرفتهام که درس بخوانم و برای یک بار هم که شده ننگ کمسوادی را از خودم بزدایم.
باری، درسخواندن و نخواندن، پیامدهای گوناگونی دارد. بسیاری از اندیشهوران اجتماعی هم، درباره پیامدهای اجتماعی و فردی آموزش دیدگی و نادیدگی، بحثهای زیادی کرده و پژوهشهای فراوانی انجام دادهاند. چندی پیش، از یکی از اندیشهوران اجتماعی، به نام «کریگ رایدل» جستاری خواندم با عنوان «سودهای اجتماعی آموزش و پرورش». رایدل در درآمد نوشتهاش چنین آورده است: «آموزش و پرورش، برای افراد و جامعه، پیامدهای فراوان دارد. فرآیند آموزش، برای بسیاری از مردم، تا اندازهای فرآیندی با «ارزش مصرفی» است. انسانها، موجوداتی کنجکاوند و از یادگیری و فراگرفتن دانش نوین، لذت میبرند. آموزش و پرورش همچنین «ارزش سرمایهگذاری» چشم گیری دارد. آنها که آموزش بیشتری میبینند، اغلب از زندگیشان بهره بیشتری میبرند، سطوح بالاتر استخدام را به چنگ میآورند و از پیشههای رضایت بخشتر برخوردار میشوند. آموزش و پرورش، همچنین میتواند مردم را توانا سازد تا لذت بیشتری از زندگی ببرند، ادبیات و فرهنگ را پاس دارند و شهروندانی آگاهتر و به لحاظ اجتماعی پیچیدهتر شوند. آموزش و پرورش سودهای اقتصادی همچون درآمد بالاتر در طول عمر، سطوح بیکاری کمتر و رضایت شغلی بیشتر را در پی دارد. همچنین میتواند پیامدهایی همانند افزایش تندرستی و دیرزیستی را شامل شود».
البته در جامعه کنونی ما مسأله کمی فرق دارد و به دلیل بیکاری درصد چشم گیری از دانشآموختگان دانشگاهها، میتوان درستی برخی از سخنان بالا را به زیر پرسش برد. در سطح آموزش و پرورش اما شرایط متفاوت است و هنوز هم میتوان به قوت به دفاع از اهمیت آموزشدیدگی در این سطح، برخاست. از یک نظر، شاید بتوان چنین گفت که در آموزش، هر چه به پایههای نخستین نزدیک میشویم ارزش آموزش، بیشتر میشود. یعنی ارزش دوره دبستانی و حتی پیش دبستانی- از ارزش دورههای بالاتر، بیشتر است چرا که نبود آن، اثرات مهمتری بر زندگی شخصی افراد و جامعه بهطور کلی، میگذارد- البته در ارزش و اهمیت بسیار دورههای نخست آموزش به روشهای دیگری هم میتوان استدلال کرد. به همین خاطر است هنگامی که از کودکان بازمانده از آموزش دبستانی و راهنمایی سخن میرود بیگمان احساس زیان و اندوه بیشتری در وجود ما پدید میآید. البته این سخن به معنای نادیده گرفتن ارزش دورههای بالاتر نیست آنگونه که برخی از فرادستان آموزش و پرورش کنونی و چندسال گذشته، با تأکید بر آمار کودکان بازمانده از دوره ابتدایی میکوشند به نوعی آمار دانشآموزان دورههای بالاتر را کم اهمیت جلوه دهند و شگفتانگیز استدلالی است که برخی به دنبال فراگیر کردن و جاانداختن آن در جامعه هستند که چون در ٥٠،٤٠ سال پیش، آموزش و پرورش اجباری تا دبستان تعریف شده پس کودک بازمانده از آموزش دورههای نخست (راهنمایی) و دوم متوسطه، به آموزش و پرورش ربطی ندارد!
آموزش و پرورش نباید فراموش کند که برابر اصل سیام قانون اساسی، برخورداری از آموزش و پرورش رایگان، یکی از حقوق بنیادین کودکان است. افزون بر این، معنای آموزش با گذشت زمان درحال دگرگونی است. در ایران کنونی به هیچرو نمیتوان گفت که آموزش و پرورشی که در جریان است با کیفیت فراخور زمانه و زندگی نوین هماهنگ است. بیشتر کودکان ما، برابر شاخصهای تعریف شده جهانی، از آموزش کیفی یا با کیفیت، برخوردار نیستند. از اینرو، شاید بتوان از دانشآموزانی سخن گفت که به مدرسه میروند اما به نوعی بازمانده از آموزش به شمار میآیند!
به هر رو، آموزش، در زندگی افراد نقش برجستهای دارد. کودکی که از آموزش باز میماند، به احتمال بسیار زیاد، فرصت تجربه جهان انتزاع و اندیشه را از دست میدهد و فرصت داشتن ذهن پیچیده و دست یافتن به پیشهها و موقعیتهای مهم اجتماعی را. بیشتر کودکانی که در ایران کنونی، از آموزش باز میمانند، بهویژه در دوره دبستان، به دلیل فقر مالی خانوادههاست. ناگفته پیداست که چنین کودکانی، سر از کجاها در میآورند و به چه کارهایی میپردازند. کافی است کمی با آنان به گفتوگو بنشینیم تا به ژرفای حسرتی پی بریم که در وجود خویش نسبت به کودکانی که به مدرسه میروند احساس میکنند.
چند سال پیش، دانشآموزی داشتم در سال نخست دبیرستان. در میانههای سال، درس را رها کرد و به بازار کار رفت. چندی بعد، در یکی از مغازههای فروش لوازمخانگی در چهارراه سرچشمه تهران دیدمش. با کارگری دیگر داشت یخچالی را جابهجا میکرد. ایستادم تا کارش تمام شد. با هم کمی حرف زدیم. گفت من ناگزیرم کار کنم. پدرم مرده. حقوق مادرم هم آنقدر نیست که هزینه من، مادر و خواهرم را بدهد. پس باید کار کنم. اما بزرگ که شدم درسم را ادامه خواهم داد. میخواهم به دانشگاه بروم و تحصیل کرده شوم. الان هم وقتی دوستانم را میبینم که از مدرسه میآیند، ناراحت و اذیت میشوم اما آقا این نیز بگذرد و دوباره به مدرسه برخواهم گشت.
آخرین اخطار اداره توزیع برق به آموزش و پرورش شهرستان شوشتر ارسال شد .
در این اخطاریه آمده است در صورت عدم پرداخت بدهی تا تاریخ 25 / 8 / 93 برق مدارسی که قبوض معوقه خود را پرداخت ننمایند قطع خواهد شد .
لازم به ذکر است که اداره آموزش و پرورش شهرستان شوشتر تاکنون توانسته است فقط یکی از اقساط ۳۵ میلیون تومانی به اداره توزیع برق شوشتر را پرداخت نماید و از سررسید قسط ۳۵ میلیون تومانی دوم که بیست روز از مهلت آن سپری شده است به دلیل کمبود اعتبارات پرداخت نشده است./
حسن رفیعی - دبیر آموزش و پرورش زنجان
سخن معلم تریبونی است از برای تمامی معلمان و فرهنگیان عزیز و از وابستگی به احزاب یا جناح های سیاسی و...، مبری می باشد. سخن معلم درچهارچوب قانون اساسی کشور، نسبت به احقاق حقوق فرهنگی اقوام ایرانی اهتمام ورزید و به نقد عدم آموزش زبان مادری به عنوان یکی ازعوامل بی عدالتی، افت تحصیلی، ازخودبیگانگی و بی هویتی و عدم اعتماد به نفس وخودباوری همت گماشت. سخن معلم، برخلاف خیلی ازسایت ها و نشریات دیگر، توسط معلمان فرهیخته وزحمت کشی اداره می شود که دلسوزان واقعی نظام آموزش وپرورش به شمارمی روند و تنها دغدغه وهم وغم شان بهبود وسامان یافتن وضعیت نابسامان آموزش وپرورش می باشد. نگارنده ی حقیر ضمن آرزوی توفیق وسربلندی برای تک تک عزیزانی که دراین راه مقدس، قلم فرسایی ومجاهدت می نمایند،امیدواراست تافرهنگیان فرهیخته و شریف بیش ازگذشته با تریبون خویش انس گیرند و با نوشته های وزین خویش زینت بخش صفحات آن گردند وموجبات پربارترشدن محتوای آن نشریه ی گران بها را فراهم آورند.