گروه اخبار /
عثمانی نماینده مردم بوکان در مجلس، معتقد است زمانی که معلم به عنوان مهمترین رکن آموزشی و تربیتی، رضایت و امنیت شغلی کافی نداشته باشد، هیچ افق روشنی برای خود و خانواده اش متصور نباشد و وضع اسفبار فرهنگیان بازنشسته ی موجود را فرجام آتی کار خود بداند، چگونه می توان از او انتظار تربیت صحیح فرزندان ایران اسلامی را داشت.
محمدقسیم عثمانی نماینده مردم بوکان در مجلس شورای اسلامی در یادداشتی با عنوان" تلنگر و توصیه ای به وزیر آموزش و پرورش از باب همدلی و همزبانی" بر لزوم توجه به وضعیت معیشتی فرهنگیان شاغل و بازنشسته تاکید کرد که متن این یادداشت به شرح ذیل است:
باسمه تعالی
در سالی که به نام همدلی و همزبانی دولت و ملت مزین شده است به عنوان نماینده ى ملت ایران برخود واجب می دانم در جهت تحقق این مهم، که یکی از رسالت های انقلاب اسلامی است، نکاتی را به استحضار رسانم تا بلکه بتواند تاثیری در تحقق این آرمان مهم و حیاتى داشته باشد.
درد مشترکى که متأسفانه اکثر دولت ها به آن مبتلا شده اند اینست که به جای اهمیت دادن به امور زیربنایی که آثار آن در بلندمدت خود را نشان مى دهد، به امور روزمره و روبنایی تمرکز مى کنند و این درد مشترک حوزه های مختلفی همچون آموزش و پرورش، ورزش، بهداشت و فرهنگ را در بر می گیرد و نیک پیداست که اکنون با کمال تأسف توجه به امر درمان به مراتب بیشتر از ورزش و بهداشتى است که باعث پیشگیری می شود در حالی که پیشگیرى به مراتب کم هزینه تراز درمان است. این یک درد مزمن و فراگیر است که باید فکری اساسی برای درمان آن صورت گیرد و هر دولت صرفاً بر امورى که در دوره ى مدیریت آن نتیجه خواهد داد، متمرکز نشوند چون اهل بصیرت رفتار دولت ها را به خوبى رصد می کنند و آیندگان در مورد عملکرد و عمق دیدگاه دولت ها به قضاوت خواهند نشست.
به نظر می رسد نیازى به پرداختن به اهمیت آموزش و پرورش نیست، چرا که درحوزه ی نظری و تئوری، وزیر محترم خود متخصص هستند و آن قدر اهمیت این نهاد ریشه ای بر زبان رانده شده است که همگان در لفظ و کلام، این اهمیت را در حافظه ی موقت خود دارند و فرهنگیان نیز از این همه تعریف و تمجید مکرر اما بى حاصل، خسته و مأیوس اند.
این در حالیست که در عمل، شاهد درک محتوایی اهمیت آموزش و پرورش نیستیم و با کمال تأسف، در شأن این نهاد مهم و انسان ساز، در عمل و اجرا اهمیت داده نمى شود. جامعه ی هدف در آموزش و پرورش، دانش آموزان و فرزندان ملت هستند که در آینده سکان مدیریت، اقتصاد، بهداشت، آموزش ، صنعت و فناوری و سایر حوزه های اقتصادى، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در دست خواهند گرفت و هر چه پایه ى این نسل، قوی تر و محکم تر باشد، هم از هزینه های مختلف آتی کاسته خواهد شد و هم کارآمدی و بهره وری نیروی انسانی افزایش خواهد یافت ، اما واقعیت این است که آنچه اهمیتى به آن داده نمى شود هزینه هاى آتى و بهره ورى آینده است و دولت ها چنان در مسائل حال درگیر مى شوند که آینده را به باد فراموشى مى سپارند.
با این توضیح هر چه روی نسل امروز هزینه شود، باید نوعی سرمایه گذاری بلندمدت و زاینده برای آینده ى کشور محسوب گردد و هرگز نباید به هزینه هایی که برای آموزش و پرورش صرف می شود با دید هزینه ی جاری نگاه کرد بلکه باید به عنوان هزینه ی عمرانی تلقى شود چرا که مخارج آموزش و پرورش سرمایه گذاری بلندمدتی است که منافع آتی برای کشور در پی خواهد داشت.
در حال حاضر به مخارج آموزش و پرورش در حد سایر هزینه های جاری هم توجه نمی شود در حالی که باید برای آموزش و پرورش اهمیتی حتی بالاتر از امور عمرانی قائل شد ، در غیر این صورت چیزی را از دست خواهیم داد که قابل بازیابی و جبران نبوده و فرصت از دست رفته ای خواهد بود که غیر قابل برگشت است و ما را دچار خسران خواهد نمود.
ذکر این نکته نیز ضروری است که گاها به منابع صرف شده در آموزش و پرورش به عنوان مبالغ صرف شده برای معلمان نگاه می شود که این ذهنیت نیز، ناشی از درک نادرست از موضوع و رسالت آموزش و پرورش است چرا که هر هزینه ای که برای آموزش و پرورش صورت می گیرد، منافع آن متوجه دانش آموزان خواهد بود و ذی نفع تمامی مخارج آموزش و پرورش، فرزندان ملت ایران هستند نه فرهنگیان.
طبیعی است که هر چه هزینه ی بیشتر و نظارت دقیق تری بر کار آموزش و پرورش صورت گیرد شاهد بازدهی بیشتر و کیفیت بالاتر خواهیم بود و خدمات شایسته تری در این حوزه رخ خواهد داد و بالعکس.
در راستای رسالت آموزش و پرورش، سه عنصر اصلی به حوزه ی وظایف وزیر مربوط می شود که عبارتند از: مدیریت و برنامه ریزی، نیروی انسانی، محیط و فضای آموزشی که در ذیل به صورت خلاصه به آنها اشاره می شود.
الف) مدیریت و برنامه ریزی.صرف نظر از برنامه ریزی آموزشی که به طور مکرر تغییر پیدا می کند - و عمدتا به دوره مدیریت وزراى قبلى مربوط می شود - مدیران در سطوح مختلف از اختیار و ابزارهای اولیه ى مدیریت، برخوردار نیستند و بعضا توان مدیریتی لازم را در حوزه ی کاری خود نداشته و بر اساس شاخص هایی غیر از کارآمدی، انتخاب ، انتصاب و ماندگار مى شوند. وزیری که اختیار کامل درانتخاب مدیر کل خود را در استان نداشته باشد و مدیر کلی که در سطح استان، اختیار انتخاب آزادانه ی مدیر شهرستان را نداشته باشد و مدیر شهرستانی که حق انتخاب مدیر مدرسه اش را نداشته باشد و مدیر مدرسه ای که هیچ اختیاری در تشویق معلمان کارHمدتر و معاون هماهنگ و مؤثرتر نداشته باشد، چگونه می توان به عملکرد آنها امیدوار بود ؟ خروجی چنین سیستمی، از چه کیفیتی برخوردار خواهد بود ؟ و اصولا باید چه انتظاری از محصول چنین کارخانه ای داشت ؟
شک نکنید که این شیوه و فضاى مدیریتى محصول با کیفیتى را عرضه نخواهد کرد.
ب) نیروی انسانی. در حوزه ی نیروی انسانی، زمانی که معلم به عنوان مهمترین رکن آموزشی و تربیتی، رضایت و امنیت شغلی کافی نداشته باشد، درد معیشت و مسکن که نیازهای اولیه ی انسان است اعصاب و روانش را فرا گرفته باشد، هیچ افق روشنی برای خود و خانواده اش متصور نباشد و وضع اسف بار فرهنگیان بازنشسته ی موجود را انتها و فرجام آتی خود بداند، در مقایسه با بسیاری از مشاغل دیگر خود را مورد تبعیض و بی مهری ببیند، زندگی خود را نتواند با شغل مقدسش تأمین نماید، هیچ تفاوتی بین قوی ترین و ضعیف ترین آنها وجود نداشته باشد، معیار و محک درست و دقیقی برای ارزیابی عملکردشان احساس نشود، در حین تدریس نتواند به علت مشکلات زندگی روزمره ی خود و خانواده اش، تمرکز کافی بر وظیفه ی اصلی خود داشته باشد و از این بابت هم درونش به درد آید، اجبارا به شغل دوم و چندم که به هیچ وجه با شأن و وجهه ی معلمی همخوانی ندارد، پناه ببرد، علی رغم میل باطنی به مشاغلی که دون شأن معلم است پناه ببرد، همکاران خود را اجبارا در قبال کرایه جابه جا کند، قبل از ظهرها معلم دانش آموز و بعد از ظهرها راننده ی تاکسی دانش آموز باشد، درآمد راننده ی سرویس مدرسه اش بیشتر از خود او باشد، نتواند از جیب خود برای تشویق دانش آموز بی بضاعت و یا زرنگ خود هدیه ای ناقابل بخرد، علی رغم میل خود ساعت استراحت در دفتر مدرسه را به بحث خرید و فروش ملک و ماشین برای تامین معاش خود بگذراند و دفتر مدرسه بجای محلی برای هم اندیشی آموزشی و تربیتی به بنگاه معامله ی املاک تبدیل شده باشد، در خانواده ی خود در مقایسه با وضعیت دیگران مورد سرزنش و بعضا تحقیر قرار گیرد، و از وضع خراب مالی خود از مهمانی رفتن و مهمانی دادن فراری باشد، از ازدواج دختر و پسر جوان خود ناچارا طفره رود، به خاطر ناتوانى در تأمین هزینه ی تحصیلی، در فرستادن فرزند خود به دانشگاه های خوب و اصلی کشورناتوان بماند، با لباس دست دوم ظاهر خود را بپوشاند و این روند را هر روز بدتر از دیروز ببیند، از گفتن این مشکلات در هراس و از حل آنها عاجز و ناتوان باشد و … آیا و باز هم آیا می تواند نیروی باکیفیت و کارامد برای آینده ی کشورمان تربیت کند؟
آیا این تکلیف مالایطاق از فرهنگیان نیست ؟
چه چیزی به یک معلم داده ایم تا مابه ازای آن را مطالبه کنیم ؟
شک نکنید که هرچقدر پول بدهیم همان قدر آش خواهیم خورد !
جناب وزیر حتماً ارزیابى توصیفى دانش آموزان را مطالعه کرده اند که حاصل آن چیزى جز کاهش کیفیت نبوده است! و حتماً در جریان هستند که دانش آموزى که می داند حتماً باید نمره بگیرد و حتماً قبول مى شود نه تنها درس خواندن ، مدرسه و معلم برایش مهم نخواهد بود بلکه براى مدرسه آمدنش بر معلم خود منت مى گذارد و مسئولیت ناپذیرى را از همان مقطع یاد می گیرد و اینکه اصولاً دانش آموز پاسخگو نخواهد بود زاییده ى همین مکانیزم هاى غلط ارزیابی است.
صرف نظر از کیفیت پایین تحصیلی دانش آموخته گان فعلى، موجی از دانش آموزانى که به این شیوه بالا آمده اند، در راهند که باید به حال آموزش و نیز پرورش آنها گریست و خون دل خورد !
ج) محیط و فضای آموزشی.محیط و فضای آموزشی نیز وضعی مشابه خود فرهنگیان دارد. سرانه ی ناچیز مدارس پرداخت نمی شود و عملا مدارس دولتی به مدارس خودگردان تبدیل شده است، تشکیل جلسات با اولیای دانش آموزان از دید اولیاء، به بهانه ای برای گرفتن پول از آنها تبدیل شده است و همین مسئله باعث شده است که رابطه ی خانواده و مدرسه به شدت آسیب ببیند که حضرتعالی خود در شناخت آثار این گسیختگی صاحب نظرید، مردم کم کم به مدرسه و معلم با دید دیگرى نگاه می کنند و هر دعوت نامه اى از جانب مدرسه را به مثابه ی برگ تشخیص مالیاتی و یا قبض آب و برق می پندارند.
درمناطق مختلف کشور وضعیت مدارس آن قدر نامناسب است که به قداست درس و مدرس و محصل خدشه وارد شده است. تراکم دانش آموزی، بی امکاناتی و مبلمان مدارس در اوج خرابیست و مدارس مناطقی همچون منطقه ما و بسیاری دیگر از مناطق محروم کشور، همه دوشیفته اند و کلاس های چهل نفره به همه چیز جز کلاس درس، شباهت دارد. هنرستان ها مواد وقطعاتی برای کار عملی ندارند و آزمایشگاه ها از نبود تجهیزات، به انباری برای صندلی های شکسته تبدیل شده است و قبض آب و برق و گاز مدارس همه و همه معوق مانده است و القصه جناب وزیر وضعیت بسیار نامطلوب و وخیمی را در مدارس شهر و روستا شاهد هستیم. به علت فقدان و یا دوری مدارس شبانه روزی و ظرفیت پایین آنها بسیاری از دختران و پسران مستعد ما به ناچار ترک تحصیل می کنند و بیچاره مدیران ناچارند براى صرفه جویی در هزینه ى تغذیه، از هر فرصتى براى مرخص نمودن دانش آموزان استفاده نمایند و هیچ کس دراین میان احساس مسئولیت نمی کند و یا احساس مسئولیتش احساس نمی شود.
جناب آقای وزیر !
با این وضعیت مدیریت ، با این میزان رضایت مندی معلمان و با این فضا و محیط آموزشی به کجا می رویم ؟ و چه انتظاری از فرزندان امروز و آینده سازان فردایمان باید داشته باشیم ؟
وزیر محترم دو راه پیش رو دارند ، یا باید توجه دولت و مجلس را به این دردها و درمان آنها جلب نماید تا با توجهی واقعی و نه شعاری و تبلیغاتی، مشکلات آموزش و پرورش کشور برطرف شود یا باید از جایگاه وزارت کنار برود یا کنار گذاشته شود تا بلکه یک فرد مطالبه گر که بتواند همگان را متقاعد به تغییر اساسی در وضعیت مالى و مدیریتى آموزش و پرورش نماید، در این جایگاه حساس ایفای نقش نماید.
هرچند استیضاح وزیر به علت ضرورت تحقق همدلی و همزبانی در همین ماه اول از سال جدید، شاید چندان مورد اقبال قرار نگیرد ولی با کمال احترامی که برای جایگاه اخلاقی، علمی و کارشناسی وزیر قائلیم، چنانچه یکی از دو اتفاق فوق رخ ندهد چاره ای جز طرح استیضاح باقی نخواهد ماند که مقدمات این امر فراهم شده است.
به نظر حقیر و بسیاری از فرهنگیان فرهیخته ی کشور، وزیر شخصیتی فاضل، متین و متدین هستند که تابه حال امکان جلب توجه قوای ذیربط، جهت حل مشکل آموزش و پرورش کشور برایشان میسر نشده است و به عنوان یک وزیر، قادر به تأمین مطالبه ی حقوق موردانتظار و رضایت جامعه ی فرهنگیان کشور نشده اند که اصولا یا باید سریعا این کمبود به شیوه ای منطقی و اجرایی جبران شود و یا اینکه فضا برای شخصی دیگر که این توان را داشته باشد، مهیا گردد.
توصیه ی برادرانه و دلسوزانه ی حقیر به وزیر محترم این است که به دولت و مجلس التیماتوم دهد که چنانچه برای رفع مشکلات آموزش و پرورش وی را یاری ندهند به احترام فرهنگیان و جامعه ی دانش آموزی کشور، از سمت خود استعفا دهندتا به خاطر مطالبه ی حقوق فرهنگیان و بهبود آموزش کشور،در اذهان عمومی ماندگار بمانند و از این فرصت برای متوجه ساختن دست اندرکاران استفاده نمایند.
در پایان توفیق وزیر محترم را در خدمت ماندگار به آموزش و پرورش کشور عزیزمان از خداوند منان مسئلت می نمایم.
/پایان پیام
خبرگزاری خانه ملت
نظرات بینندگان
آقای عثمانی خدا به شما خیر دهد که حداقل انصاف خود را با این نوشته نشان دادید.
از شما متشکریم
فوق العاده شغل از 800 شده 1300 الان به دروغ آقای وزیر گفته 1500
آموزش و پرورش ایران هیچ موقع درست نخواهد شد
تماااااااام
از سایت وزین سخن معلم بابت انتشار این نامه و فرآیند آگاه سازی جامعه تشکر می کنم .
موفق باشید .
من خبر موثق دارم که از بهمن ماه هر طرحی که وزیر میده برا افزایش حقوق معلمها مجلسیها سنگ میندازن ومیگن بودجه نیست .بعدش هم توبوق وکرنا میکنن که وزیر به فکر معلمها نیست مگه غیر اینه که هر افزایشی باید به تصویب مجلسیها برسه؟چرا موقع تصویب بودجه یاد ما نبودن وبعد از گذشت ماجرا دارن پالون خالی رو میکوبن این بازی کثیف سیاست حالمو بهم میزنه.
چقدر دروغ ؟مجلسیها مگه دکتر نجفی رو یادشون رفته؟
نکنه دم انتخابات میخوان دوباره پا رو شونه های ما بذارن وترقی کنن؟
واقعیت اینه که :قسمت اعظم بد بختیهای ما حاصل بی کفایتی وبد خواهی مجلسیهاست.
البته منظورم همه اعضا نیست ومیدونم همه جا خوب وبد داره
ولی از بدبختی ما انگار همیشه خوبها تو اقلیت هستن،؟
اشخاصی را که باید به عنوان امین درنظر میگیرند و مسئولیت اجرای یک قسمت یا نظارت در تمام امور را به او می سپارند درصورتی که این صلاحیت و لیاقت واهلیت را درخود نمی بینند نباید آن را بپذیرند و اگر پذیرفتن باید کمال مراقبت را در اجرای عدل داشته باشند و بدین فرموده حضرت علی(ع) بیندیشند که به یکی از فرماندهان خود یادآوری می کند: شغلی که به عهده تو گذاشته شده راه امرارمعاش و وسیله جمع مال نیست که از موقعیت خود سواستفاده کنی و خود و خاصان خود را برمردم مسلط سازی و مصالح عموم را نادیده بگیری، بلکه امانتی است که دراختیار تو قرار گرفته است.
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
راستی موجب رضای خداست
کس ندیدم که گم شده از راه راست
میگم جسارت نباشه ها .....
ولی نکنه شما هم برا دور بعد دنبال رای زیاد ما معلمهای زیادی هستین!!!!!!
البته :الله اعلم
آقای عثمانی اگر راست می گویی چرا به نجفی رای ندادید حال که انتخابات نزدیک است اشک تمساح در میاورید
حال حکایت ما معلمان است با نمایندگان مجلس وجناب وزیرو معاونانشان و صدا وسیمای عزیز. همه این عزیزان بعد از چندین ماه اعتراض معلمان وطومار نوشتن و تجمع کردن متفق القول شده اند که بله حقوق معلمان نسبت به سایر کارمندان کمتر است و مزایای دریافتی معلمان از قبیل خدمات پزشکی و وامهای بدون بهره و حق لباس وایاب وذهاب و خوراک و مسکن و غیره در قیاس با دیگر کارمندان بسیار ناچیز است وخلاصه شده اند مانند کوهی بزرگ در برابر معلمان که فریاد معلمان را با طنینی بلند تر ودل انگیز تر انعکاس می دهند و انتظار دارند که معلمان هم خوشحال وشاد بروند به دنبال کار خودشان چون بالاخره مسئولان محترم به خودشان زحمت داده اند وکلی فکر کرده اند و فهمیده اند که بله اوضاع معلمان کشور ناجور است.( فقط اعتصاب تا رسیدن به حقمان)
من چند روز گذشته تمام سایتهای مربوط به معلمان را مرور کردم
اینکه همه به این فکر هستند که امتیاز فوقالعاده شغل کامل اجرا بشه صحیح است
ولی سوالی که از همکاران و مدیر سایت دارم اینه:
“اگه از سال گذشته این قانون باید اجرا میشد و نشده مگر نباید ماالتفاوت را بهمون بدند؟”
چرا کسی این مطلب را بیان نمیکنه؟
مدیر محترم لطفا این مورد را هم با مسئولین صنفی در میان بگذارید.
ممنون
پیشنهاد بنده به این نماینده بزرگوار:
از زمان نطق پیش از دستور خود یک دقیقه سکوت برای احترام مرگ آموزش و پرورش درخواست نمایند
طبق قانون 5 درصد سود شرکت بین اعضای هیئت امنا تقسیم می شود (حدود 62 میلیارد تومان) این اعضا حدود 20 نفر می باشد و از آموزش و پرورش آقای فانی و آقای بطحایی (معاون پشتیبانی وزیر) عضو هیئت امنا هستند.
ناقابل خدود 3 میلیارد تومان گیرشون اومده (این تازه یه قلمشه)
حالا با این وضعیت فکر می کنید اینها به فکر ما هستند…..
رتبه بندی معلمان ادعایی پوچ و اقدامی عبث می باشد. معلمی با این زندگی اسفناک و زیر بار فقر و فلاکت ، تالیف از کجا بیاره ؟؟ یک میلیون معلم مولف ، با تیراژ حداقل 1000 جلد چند جلد کتاب میشه ؟ درباره چه موضوعی ؟ چه کسی بخونه ؟ بخدا این ها توهین به شعور ما معلمان بدبخت هست .
کارمندان وزارت بهداشت و بانک ها چند جلد کتاب دارند ؟؟؟؟؟
وقتی سیستم ارزشیابی شده « آفرین - دست مریزاد _ پیر بشی و ... !!!!» ، وقتی مدارس پولی سوال و جواب را با هم به دانش آموز میدهند ، وقتی آموزش و پرورش جولانگاه طرح های مضحک و بی ارزش عده ای خاص شده ، معلم چه کار کنه ؟؟؟؟؟
ای کاش همه ی نمایندگان مانند آقای عثمانی جرات داشتند و توانایی دفاع از معلمین را داشتند ، انشاالله شاهد حضور چنین نمایندگانی در بدنه ی وزارت آموزش و پرورش باشیم .
با تشکر مجدد ،انشاالله آقای عثمانی تا حصول نتیجه رضایت بخش این مباحث را پیگیری نمایند.
اولا که وزیر شهامت این دو کاری را که شما فرمودید ندارد
ثانیا نمایندگان محترم به فکر لابی برای جذب آراء دوره بعدی و گرفتن امتیاز های مالی بوده به فکر قشر فرهنگی جامعه نیستند
می خواستم به عنوان معلم یک سوال ازخدمت شما بزرگوار داشته بشم .
چرا در شهر ستان مرند (استان آذربایجان شرقی )یک عده که در اداره کار میکنند با استفاده از روابط دو سال آخر خدمت خود را با پست مدیر و یا معاونت باز نشسته می شوند تا حقوق آنها افزایش یابد . آیا این افزایش بار مالی بر آموزش و پرورش نیست و چرا این کار را برای معلمانی که سال ها در روستاها خدمت انجام نمی دهند .
.