در تاریخ ششم اردیبهشت ماه سال 1394 و در اثنایی که معلمان کشور به سبب بی توجهی مسئولین امر به اعتراضات پیاپی و خواسته های صنفی و معیشتی آنان به شدت کلافه شده بودند، مهدی میرمحمدصادقی رئیس دفتر مشاوره و روانشناسی سازمان بهزیستی کشور در یک نشست خبری و در تشریح برنامههای دفتر یاد شده معلمان و همه روشنفکران کشور را در بهت و حیرت فرو برد. او از پیشنهاد اجرای طرح غربال گری سلامت روان معلمان کشور با همکاری وزارت آموزش و پرورش خبر داد و یاد آور شد که حتی تأمین اعتبار آن از سوی سازمان بهزیستی انجام گرفته است تا در صورت موافقت وزارت آموزش و پرورش با اجرای این طرح، آن را در شش ماهه اول سال جاری اجرایی کند(ایسنا).
حال این پرسش مطرح می شود که چرا خبر اجرای این طرح مبارک و میمون (!) بدون مقدمه و بلافاصله پس از اوج گرفتن اعتراضات به حق معلمان سراسر کشور و آن هم درست در آستانه هفته معلم رسانه ای می شود. گذشته از آن، چرا از میان اقشار مختلف تحصیل کرده و بیسواد جامعه باید معلمان به عنوان جامعه ی هدف مورد غربالگری قرار بگیرند؟!
به راستی دست اندرکاران امر با اجرای این طرح به ظاهر موجه چه اهدافی را دنبال می کنند؟
اگر مروری اجمالی به تعریف بهداشت یا سلامت روان داشته باشیم متوجه خواهیم شد که سلامت روان چیزی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است. در واقع، طبق تعريف كارشناسان سازمان جهاني بهداشت، سلامت روان به "حالت رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي" (كاپلان، سادوك، 1370) اطلاق می شود که در آن فرد ضمن شناسایی توانایی های خود، می تواند نقشهای روانی و جسمی خود را به خوبی ایفا کرده و با غلبه بر استرس های معمول زندگی، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد. در عین حال، از دیدگاه اريک فروم (روان شناس معروف) سلامت روان بستگي به اين دارد که جامعه تا چه اندازه نيازهاي اساسي افراد را برآورده مي کند، نه اين که فرد تا چه حد خود را با جامعه سازگار مي سازد. به اعتقاد این روان شناس "سلامت روان بيش از آن که امري فردي باشد، يک مساله اجتماعي است" و این جامعه ي سالم است که به اعضاي خود امکان مي دهد که به يکديگر عشق ورزیده، بارور، کارآمد و خلاق بوده و قوه تعقل خود را نيرومند سازند.
حال این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا جامعه ی ما و دست اندرکاران امر شرایط و زمینه های لازم برای برخورداری معلمان از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی را فراهم ساخته اند تا در پی غربالگری سلامت روان او هم باشند؟ هنگامی که نیازهای اولیه ی یک معلم بر آورده نشده و او پیوسته زیر فشار استرس و هجمه ی سازماندهی شده ی رسانه ها قرار می گیرد، چگونه می توان انتظار داشت که او از سلامت روان برخوردار بوده و وظایف خود را به شکلی بی نقص ایفا نماید؟ ظاهراً فرادستان جامعه فراموش کرده اند که اولین ویژگی افراد دارای سلامت روان "احساس آرامش، امنیت و کفایت و برخورداری" می باشد که متاسفانه معلمان جامعه ی ما سالیان سال است از موهبت آن ها برخوردار نبوده اند.
البته جناب میرمحمدصادقی در بخش پایانی بیانات خود فرموده اند که درحوزه آموزش غربالگری سلامت روان کودکان و معلمان را به طور جدی پیگیری میکنیم؛ چون "اگر معلمان استرسی داشته باشند، این استرس به کودکان جامعه منتقل میشود"!
در این جا باید به رئیس دفتر مشاوره و روانشناسی سازمان بهزیستی کشور و تصمیم گیرندگان این طرح به ظاهر موجه و علمی یادآور شد که برای پی بردن به این موضوع نیازی به غربال گری سلامت معلمان وجود ندارد چرا که وجود همه ی ما معلمان سراسر کشور لبریز از اضطراب و استرس و پریشانی است. زمانی که معلمی در زیر خط فقر قرار گرفته و از کوچکترین رفاه فردی و اجتماعی برخوردار نیست، چگونه می توان انتظار داشت که استرس نداشته باشد؟ زمانی که معلم احساس امنیت نکرده و زندگانی وی پر از تلاطم باشد چگونه می توان از او انتظار آرامش داشت؟
لذا ما معلمان حق داریم که به موضوع از زاویه ای دیگر نگاه کرده و در وهله ی اول از خود بپرسیم که طرحی با این عظمت چگونه یک شبه تنظیم شده و بدون مقدمه روی میز اجرا قرار گرفته است؟ آن هم در شش ماهه ی اول سال که بخشی از آن سپری شده و در بخش قابل توجهی از آن یا مدارس تعطیل است و یا دسترسی به معلمان آسان نیست. چرا دست اندرکاران برخوردار از توان لازم برای تامین اعتبار برای چنین طرحی، برای پرداخت مطالبات دیرین معلمان اقدام نمی کنند؟
در مجموع می توان به این نتیجه رسید که عوامل پشت پرده ی این طرح به ظاهر موجه در تلاشند که با یک تیر چند نشان را مورد هدف قرار دهند:
1- تخریب چهره ی معلمان تحت لوای یک طرح به ظاهر علمی
2- تحقیر معلمان از طریق واگذاری اجرای چنین طرحی به سازمان بهزیستی
3- فراهم ساختن زمینه برای زدن انگ "عدم برخورداری از سلامت روان" در موارد لازم
4- بهره گیری از چماق "سلامت روان" برای حذف معلمان معترض
5- موجه جلوه دادن اقدامات حذفی لازم در پیشگاه مردم
ولی گردانندگان این معرکه ی مضحک باید بپذیرند که چنین چماقی برای برخورد حذفی با معلمان معترض، ابزاری بس ناکارآمد است؛ آنان باید بفهمند که اینک کارد به استخوان معلم رسیده است. او دیگر حاضر نیست به این همه تبعیض و نابرابری تن دهد. او دیگری ابایی ندارد که در زیر"چماق سلامت روان" هم از این زندگی سرشار از درد و رنج و حرمان و شرمندگی ابراز نارضایتی کرده و با سکوتش فریاد بکشد؛ البته فریاد سکوتی دیر یا زود تغییر ماهیت خواهد داد. آنان باید بدانند بهترین کار برای یک شاگرد در مقابل کسی که الفبا را به یاد داده است، تواضع و فروتنی است.
منابع:
1- پورزارعی، محسن. سلامت روان. http://poorzare.blogfa.com/
2- سلامت روان مردان در گرو چیست؟ http://www.tabnak.ir/fa/news/
3- علی اکبری، محمد. بهداشت روانی.http://emtedaderah.persianblog.ir/
4- غلامی توارن پشتی، مرضیه؛ منصوبی فر، (۱۳۸۸)؛ بهداشت روان در معلمان دانش آموزان عادی و استثنایی؛ اندیشه و رفتار، ش ۱۳.
5- سلامت روان چيست و چگونه حاصل مي شود؟ http://www.tebyan.net/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ما معلمین، به سلامت روانی شما و همکاران دخیل در این طرح مضحکتان شک داریم. طبق تعریف سازمان بهداشت، "تأمین رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبود بیماری و نقص عضو" سلامتی نام دارد که سه بعد جسمانی، روانی و اجتماعی دارد و هر سه نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل دارند. خروجی مغز شماها بعد اجتماعی سلامت را در انظار دیگران کمرنگ و شاید از بین می برد. این بر دو بعد دیگر قطعا تاثیر خواهد داشت. جالب است بدانید در بدو استخدام هر کدام از ما هر یک از این ابعاد به تأیید رسیده اند. چیزی که در سازمانهای دیگر منجمله همان بهزیستی شما بعید می دانم انجام گرفته باشد. پس لطف کنید و طرحی را که برای سازمان خودتان لازم و ضروری است، فی الفور اجرا نمایید چون سلامتی ما قبلا تأیید شده است. از شخص شخیصتان شروع کنید!!
اجنه داشدان کسر
بقال یمیشدن کسر
ما هم میدونیم چه کنیم
بهزیستی - کمیته امداد- تامین اجتماعی اداره کار بیمه سلامت - اینها همشون دارن یه کار انجام میدن وبی خودی حقوق می گیرن لذا برا اینکه نگن بیکارن گفتن یه کاری می خوایم بکنیم
پیشنهاد می کنم هر کس عاجز از حل مشکلات فر هنگیان است در هر مقا می که هست استفا ء دهد چون نمی تواند مسائل را ببیند با این افراد دیگر چانه نمی زنیم
آقای حیدری سپاس که حرفتان حرف دل ما معلمان بود.
سازمان بهزیستی یکی از نهاد های دولتی است که پیشگیری ازآسیب های اجتماعی یکی از ماموریت های اصلی آن به شمار می رود . غربالگری های در حوزه سلامت جسمانی و روانی یکی از برنامه های رایج د رهمه دنیاست . غربالگری اضطراب کودکان مهدهای کودک در سال گذشته آغاز شد . غربالگری سلامت روان جامعه کارگزی در سال جاری آغاز شده است و این طرح هم می توانند ادامه این طرح ها باشد . آنطوری که برخی دوستان اعلام کردند هیچ ربطی با حقوق و جایگاه و شان والای معلمان ندارد . منصفانه قضاوت کنیم اگر قرار است سلامت روان در سطح جامعه مورد توجه قرار گیرد چه کسانی مهمتر از کودکان و دانش آموزان و باطبع نقش معلمان ، در این خصوص بسیار جدیست . چرا وقتی کاری علمی و اساسی در جامعه می خواهد انجام شود عده ای اینقدر جبهه می گیرند ؟