صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مهدی احمدی مقدمه :   

از سال هاى گذشته همواره شنيده ايم كه وزارت آموزش و پرورش بزرگترين و حجيم ترين  وزارتخانه از جهت نيروى انسانى ، وظايف و بودجه متعلقه به آن مى باشد ، يعنى وزارت آموزش و پرورش بيش از نيمى از پيكره دولت و كارمندان آن را تشكيل مى دهد. گرچه آن باقيمانده كارمندان و اقشار جامعه نيز به نوعى از طريق فرزندان شان با آموزش و پرورش و فرهنگيان در ارتباط مى باشند ( نيمه اول كه همان فرهنگيان باشند ، در حقيقت توليد كننده و متولى علم و آموزش و پرورش و نيمه دوم كه دانش آموزان و اولياء آنها باشند به نوعى مصرف كننده اطلاق مى گردند ) .   

اما ارتباط نيمه اول ( فرهنگيان ) با نيمه دوم (كارمندان و ديگر اقشار جامعه و فرزندان آنان ) چنان به هم نزديك و گره خورده است كه جدا كردن اهداف و منافع اين دو گروه ، كارى بيهوده و غير ممكن است . زمانى را كه فرزندان گروه دوم در مدارس و در كنار معلمين شان مى گذرانند ، بيشتر از ميزان حضور آنان در كنار خانواده و اولياء شان مى باشد و حتى گاهى حضور و تاثير گذارى اولياء دانش آموزان در مدارس فرزندان شان ، بيش از محل كار و اداره خودشان  و ارتباط معنوى و اجتماعى آنان با معلمين مدارس بيشتر از ارتباط آنان ، باهمكاران و روساى ادارات خود مى باشد . 

 معلمين نيز به واسطه شاگردان شان ، ناخودآگاه از حال و روز زندگى آنها و اولياء محترم شان آگاه و در غم و شادى آنها شريك مى باشند و گاهى به ناچار در جريان مشكلات خانوادگى آنان قرار گرفته و اقدام به نصيحت و مشاوره دانش آموزان و حتى گاهى اولياء آنان مى نمايند كه اين موضوع يكى از مهمترين رسالت هاى پرورشى عزيزان فرهنگى و خصوصا مشاورين مدارس مى باشد.
     
 گاهى اين موضوع ، حالت معكوس داشته و دانش آموزان و اولياء آنان در غم و شادى معلمين شريك و نسبت به پيگيرى مشكلات آنان وهمكارى در رفع آنها اقدام مى نمايند ، زيرا مى دانند يك معلم ناراحت و معذب مستقيما بر روى اخلاق و رفتار فرزندان شان تاثير منفى گذاشته و موجب نااميدى و مايوس شدن آنان مى گردد .
 
به هرحال منافع و مصالح اين دو گروه غير قابل تفكيك و تاثير آنها بر روى يكديگر در همه جهات اجتناب ناپذير است ، به گونه اى كه گاهى اولياء محترم وقتى در بيان يا تفهيم مسايل آموزشى و تربيتى به فرزندان شان عاجز مى شوند ، به دليل محبت ، حرف شنوى و ارادتى كه فرزندان شان ، به معلمين خود از جهات آموزشى و پرورشى  دارند ، موضوع و حل آن را به معلمين محترم ارجاع و خواستار استفاده از نفوذ معنوى آنان ، در حل مسايل خود و فرزندان شان گرديده و حتى دانش آموز بدون اطلاع پدر و مادر ، براى تفهيم خواسته هاى خود به والدينش ، از  معلم خود يارى مى جويد.
 وقتى كاريكاتوريست روزنامه همشهرى و دست اندر كاران آن اقدام به چاپ كاريكاتور موهن و سخيف در ارتباط با فرهنگيان در آستانه روز معلم نمودند اولين واكنش ها ، مبين اين موضوع بود كه فرزندان اين افراد فرداى آن روز و يا در روز معلم ، با چه رويى در محل مدرسه و كلاس خود حاضر خواهند شد و شايد اولين معترضين ، فرزندان همين افراد بودند كه پدر يا مادر معنوى آنان توسط ، پدر و مادر واقعى آنان به استهزاء و تمسخر گرفته شده است .
 اين موضوع ضرورت بازنگرى در برخورد با فرهنگيان و شغل معلمى (تاثير گذارى و تاثير پذيرى ) را بيش از پيش ، يادآورى و تاكيد مى نمايد و اقدام اين افراد قطعا مصداق " تف سر بالا " مى باشد."

درس معلم ار بود زمزمه محبتى            جمعه به مكتب آورد طفل گريز پا را "   

 در قسمت دوم  به موضوع چگونگى بازنگرى در نقش و ساختار آموزش و پرورش و اصلاح اين ساختارها و پيشنهادات مطروحه خواهم پرداخت .

( انشاا... )

ادامه دارد


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 07 ارديبهشت 1394 06:48

دغدغه ی این روزهای معلمان

عبدالجلیل کریم پور  معلمان در سراسر کشور، در این روزها به تکاپو افتاده اند تا با سکوت خود فریاد کنند که از این همه فرق گذاشتن ها به ستوه آمده اند!

آن ها می خواهند یادآوری کنند که چندیست در پس کوچه های خاطره ها هم حس نوستالژی قشنگی ، دیگر برای مدرسه وجود ندارد؟  هنوز هم باید معلمان شاهد دهن کجی های زیاد از جانب همه نسبت به جایگاه و موقعیت خود باشند . باز هم باید شاهد این باشند که یک روزنامه خیلی راحت ، وقیحانه به شرافت شان توهین کند و اتفاق خاصی هم نیفتد!  

هر روز از رسانه های مختلف باید گوش فلک کر شود که بنا هست حق معلمان پرداخت شود و متاسفانه هیچ کدام از این ها هم به واقعیت پیوند نخورد! امتیاز فوق العاده شغل شان با همه ی حرف و حدیث ها ی دیوان عدالت مبنی بر این که بنا به مدرک تحصیلی تا 2000 تغییر پیدا کند 1300 شود و حتی آب هم از آب تکان نخورد.  بسته های بی قاعده ی بیمه ی تکمیلی افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کند و معلمان را دچار بهتی مضاعف نماید! به گونه ای که اگر معلمی با سابقه ی بیش از 20 سال و خانواده ای 5 نفری بسته ی شماره ی دو را انتخاب کند باید نصف افزایش حقوقش را برای این بسته اختصاص دهد! وقتی هم معلمی فیش حقوقی فروردین ماهش را دریافت کند و به رقم بالای مقرری ماه اول که حتی بیشتر از میزان افزایش حقوق است نظر کند ، شاهد دریافتی کمتر از حقوق اسفندش باشد و دوباره باز هم شوکه شود که سال نو را این گونه شروع کرده است که این هم نکته ای در خور تامل است!

اما همه ی آن چه بیان شد سوای این مطلب جدی است که به آموزش ، نگاهی کارمندی و سطح پایین شده و دیگر اقتدار و کاریزمایی اش دچار بحران گشته است!

حال این سوال همچنان ذهن را به خود مشغول می کند که چرا جناب وزیر حتی وعده های سر خرمن خود را هم فراموش می کند و دوباره فقط غوغایی به جا می گذارد که تهی از نتیجه است. چرا معلم و آموزشش در جامعه ی ما دچار این همه سرکوفتگی شده است؟ راستی مقصر این قضیه کیست؟ آیا تحصن های سکوت راه به جایی خواهد برد؟ آیا ما روزی شاهد این مهم خواهیم بود که احترام به جایگاه معلمی را در عمل افتخار خودمان محسوب کنیم؟

بی شک همه ی این موارد مستلزم این واقعیت جدی است که فرهنگ و آموزش از اولویت بالایی برخوردار شود و اندیشه و اندیشه ورزی در صدر رفتارهایمان قرار گیرد! از شعار و شعار زدگی دوری گزینیم و کمی بیشتر قلب مان برای فرهنگ بتپد! هفته ی معلم نزدیک است. بیاییم رفتارهای کلیشه ای همیشگی را حذف شان کنیم و به اقتدار و حرمت معلمان بیندیشیم که چندیست هم به موقعیتش آسیب وارد شده و هم به معیشتش بی توجهی شده است!

شوربختانه این واقعیت را باید پذیرفت که نسبت به این قشر موثر ، کم لطفی می شود و همچنان شاهد جایگاه پایینی حتی در کابینه ی محترم نیز نسبت به مجموعه هستیم .

امیدوارم دولت تدبیر این امید را در دل فرهنگیان زنده کند که آموزش بی دغدغه نتیجه ای در خور شان جامعه ی ما در پی خواهد داشت و این مهم زمانی امکان پذیر خواهد بود که فرادستان نگاهی متناسب با شان این مجموعه به آن ها داشته باشد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش /

امروز بیش از 100 نفر از بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش مقابل مجلس گرد آمدند

منتشرشده در بازنشستگان

گروه اخبار /

خسرو نظری، رئیس مرکز منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش گفت: نیروهای مازاد برای انتقال به سایر دستگاه‌ها باید به‌ لحاظ جنسیت و رشته مورد نیاز نهادهای دیگر باشند، البته آموزش و پرورش هم‌ اکنون شرایطی برای انتقال نیرو ندارد

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

واقعیت

خراسان جنوبی

منتشرشده در نامه های دریافتی
دوشنبه, 06 ارديبهشت 1394 19:30

به مناسبت روز با شکوه معلم

دکتر شکرالله مسیح پور با درود بسیار صمیمانه ترین سپاس و ستایش خود را به شما فرزانگان عاشقی که فردای سرافراز و شکوه مندی را برای جوانان و نوجوانان میهن عزیز ایران رقم می زنید پیش کش می کنم.

درود من به آموزگاران با شرف و زحمت کش در سراسر گیتی به ویژه زادگاهم بهبهان. در آغاز باید بگویم گر چه بنا به شرایط سال ها از زادگاهم دور مانه ام اما هویت پر افتخارم را به عنوان یک شهروند بهبهانی و دوستدار ایران عزیز فراموش ننموده و نخواهم نمود.آنچه مرابه پیش کش نمودن این پیام وامی دارد پیوند تاریخی بین من و شما و به ویژه آموزگارانی است که روز هایی از عمر ارزشمند خود را به آموزش فرزندان این دیار سپری نموده اند. من خود از این افتخار بی بهره نبوده ، چرا که سال های بین 1352 تا 1357 را در دبیرستان های بهبهان به آموزش انگلیسی پرداخته ام. اجازه می خواهم که پیام عشق و دلبستگی خودم را به مردم زادگاهم که ریشه در خاک آن دارم آن چنان که شاعر در وصف این شهر سروده آغاز کنم.
آلا ای شهر من ای بهبهان شیرین تر از جانی تو تنها یادگار از باستان شهر ارگانی تو از آن سوی تاریخی تو عمری دیر پا داری تو پا جوش نژاد آریایی های ایرانی تو در این برهه ی تاریخ هم بر تارک میهن به فخر شیرمردانت چو مروارید رخشانی .
قلب آموزگار قلبی است که با آرمان یاری رساندن و حفظ گنجینه های انسانی که آینده کشور را می سازند می طپد. در دنیای پر چالش امروز نگرانی پدر ها و مادرها این است که سرنوشت و آینده ی فرزندان شان چگونه رقم می خورد. آن ها با امید به آینده ای پر بار برای فرزندان دلبند خویش آنان را به آموزگاران می سپارند و این گونه است که باری سنگین بر دوش آموزگاران گذارده می شود.

آموزگاران و ویژگران (متخصصان) پیمان مند(متعهد) با این باور که آگاهی پای بندی (تعهد) می آورد نقش آفرینی میکنند.

نقش آموزگار در فرهیختن (تربیت) انسان های شایسته و پرتوان آن قدر کرامند است که می توان گفت پیشرفت و رشد و توسعه یک کشور در گرو کار آموزگارانی است که در راه شکوفایی نوجوانان امروز که شیر زنان و دلیر مردان فردا هستند تلاش می کنند.

زنان ومردانی که با افتخار و بی پروا از حقوق خود و هم میهنان شان در برابر زورگویان ایستادگی نمایند. بر پایه اسناد یونسکو ( سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) ، روز معلم نشانی شکوه مند از آگاهی پراکنی، تفاهم و از خود گذشتگی آموزگاران در شکوفایی جوانان و نو جوانان است.

با نگرش به اینکه آرمان بنیادین آموزش و پرورش زدودن خرافه گرایی و آگاهی دادن به جوانان در پیوند با حقوق انسانی و حقوق شهروندی و نیز بالایش انسان می باشد ، در نظام های مردم سالار دسترسی همه کس به آموزش و پرورش از حقوق ریشه ای و گریز ناپذیر شهر وندان است .

بنا به اعلامیه جهانی حقوق بشر که توسط نمایندگان کشورهای هموند نگاشته شده همه شهروندان یک کشور حق دسترسی به آموش و پرورش را با بهره گیری از سرمایه ملی دارا بوده و هیچ کس حتا در دور افتاده ترین جاهای کشور نباید به خاطر نداری و تنگدستی ازآموزش و پرورش بی بهره بماند. در پایان اینجانب بر این باورم که سرافرازی ما به داشتن تکنولوژی پیشرفته در خدمت انسان و نیز مشعل فروزان علمی و فرهنگی است که به دست فرزندان مان دهیم تا آنان نیز آن را فروزان تر و پر فروغ تر به نسل های پس از خودبسپارند .

منتشرشده در دیدگاه
اخيراً يک مقام مسؤول در وزارت آموزش و پرورش گفته: برگزاري کلاس هاي آموزش زبان خارجي به صورت فوق برنامه در مدارس دوره ابتدايي ممنوع است.

 
آموزش زبان انگلیسی  در اين باره نکاتي چند قابل تأمل است:
1 - مسؤولان محترم وزارت آموزش و پرورش که در انديشه ايجاد محدوديت هاي آموزشي براي زبان هاي خارجي هستند، بهتر است اين بار کمي چشمان شان را بگشايند و هزاران مؤسسه آموزشي زبان هاي خارجي را در کشور ببينند تا بدانند که يادگيري زبان، يکي از نيازهاي آموزشي اين کشور است و آموزش و پرورش، "بايد" به اين نياز آموزشي پاسخ دهد. 
مسؤولان اين وزارتخانه لابد متوجه اين امر بديهي هستند که کار دولت، خدمتگزاري به مردم است و بايد ببينيد که مردم چه مي خواهند تا آن را برآورده کنند نه اين که براي مردم تعيين تکليف و محدوديت نمايند.اکثريت مردم ايران، تمايل جدي دارند که فرزندان شان يک زبان خارجي و ترجيحاً "انگليسي" ياد بگيرند و اين ، "وظيفه مسلّم" وزارت آموزش و پرورش است که ساز و کار اجرايي کردن اين مطالبه عيان را فراهم کند.شايد گفته شود که بعد از پايان دوران 6 ساله دبستان، زبان انگليسي در مدارس آموزش داده مي شود و اين همان پاسخگويي به مطالبه مردم است.زبان انگليسي و سياست نابخردانه آموزش و پرورش!
اما واقعيت اين است که نظام آموزش زبان انگليسي در مدارس ايران، عقب افتاده ترين و ناکارآمدترين شکل ممکن را براي آموزش دانش آموزان به کار مي گيرد و با تأکيد صرف بر گرامرمحوري، نهايتاً فارغ التحصيلاني را تحويل جامعه مي دهد که نه مي توانند به انگليسي حرف بزنند، نه بنويسند ، نه بخوانند و نه حتي بتوانند يک فيلم انگليسي را تماشا کنند و متوجه شوند! انگليسي مدارس، فقط به درد تست زدن مي خورد تا دانش آموزان در کنکور رتبه بهتري کسب کنند و ديگر هيچ: "يک اتلاف وقت و سرمايه به معناي واقعي کلمه!" وانگهي، بر اساس پژوهش ها، ترديدي وجود ندارد که بهترين سن براي يادگيري زبان دوم و سوم ، دوران کودکي است و حتي بعضاً سنين زير مقطع ابتدايي نيز به عنوان دوره مناسب براي يادگيري زبان غيرمادري، عنوان مي شود (+). 
بنابر اين، موکول کردن آموزش زبان خارجي به دوره دبيرستان، چيزي جز سوزاندن فرصت طلايي و تکرار نشدني دوران کودکي نيست و آموزش و پرورش ، نه متهم، که "مجرم" اين ماجراست.وانگهي در دوران دبيرستان، زبان عربي هم آموزش داده مي شود که اين امر مي تواند باعث ايجاد تداخل در آموزش دو زبان انگليسي و عربي شود.با توجه به اين مباحث، وزارت آموزش و پرورش بايد آموزش زبان انگليسي را در دوره ابتدايي به طور رسمي آغاز کند و در عين حال، روش کنوني تدريس زبان را تغيير دهد و از روش هاي جديد که کارآمدي شان اثبات شده است، استفاده نمايد.
2 - بعضاً گفته مي شود بگذاريد هر کس که به زبان خارجي نياز دارد ، همان موقع برود و ياد بگيرد. لذا لازم نيست که از دبستان آموزش زبان خارجي را آغاز کنيم چرا که شايد بسياري از افراد، اساساً در عمرشان نيازي به آن نداشته باشند.
در پاسخ بايد گفت که:
اولاً اين پيشنهاد به معني بر باد دادن فرصت بي بديل اوايل زندگي براي آموزش زيان خارجي است.
ثانياً زبان خارجي ، کالايي نيست که بتوان آن را فوراً تهيه کرد بلکه به فرآيندي طولاني نياز دارند. 
ثالثاً نياز به زبان انگليسي، رو به گسترش است و کسي نمي تواند منکر اين موضوع شود؛ وانگهي اگر بحث نيازهاي آموزشي را به اين شکل مطرح کنيم، بايد بخش اعظم آموزش هاي مدرسه را تعطيل کنيم زيرا اکثر آموزه هاي آن، در زندگي به کار نمي آيد.
3 - نکته اي که برخي مخالفان آموزش زبان انگليسي در مدارس ابتدايي به آن اشاره مي کنند، اين است که آموزش زبان انگليسي محملي براي ورود فرهنگ غربي به کشور است.
اتفاقاً همين نگراني آنها، دليل موجهي براي آموزش زبان خارجي در مدارس است. هم اکنون مؤسسات و افراد مجاز و غير مجاز متعددي در سراسر کشور به کودکان، زبان انگليسي ياد مي دهند و متون و کتبي که مورد استفاده قرار مي دهند عمدتاً با فرهنگ ايراني تطابق ندارد. اگر آموزش زبان انگليسي در مدارس ابتدايي به صورت رسمي محقق شود، هم خانواده ها که به مدرسه اعتماد دارند، آسوده خاطر مي شوند و نيازي به فرستادن فرزندان خود به اين مؤسسه و آن مؤسسه نخواهند داشت و هم متون آموزشي همسو با فرهنگ ملي، توليد و عرضه مي شود.
4 - اگر در سال هاي گذشته، يادگيري زبان انگليسي امري نه چندان لازم بود، امروز بي ترديد يک الزام گريزناپذير است. کشوري که مي خواهد به طور جدي در مسير رشد علمي قرار بگيرد، نمي تواند يادگيري زبان علم را - که انگليسي است سر سري بگيرد. از سفرهاي خارجي و خواندن بروشور يک کالاي خارجي گرفته تا منوي تلفن هاي همراه و رايانه و اينترنت و ... ، همه و همه يادآور نياز مستمر ما به زبان انگليسي در دوران جديد است. 
کسي که انگليسي نمي داند، درهاي بخش عمده اي از دانش بشري که در هزاران کتاب و سايت وجود دارد به رويش بسته است. همين الان يک موضوع را در نظر بگيريد و ببينيد چقدر متن بروز درباره آن به زبان فارسي وجود دارد و چند برابر آن به زبان انگليسي ؛ حال بماند مباحث متعددي که اساساً متن فارسي درباره شان وجود ندارد.
نياز به زبان انگليسي، روز به روز تشديد مي شود و محروم کردن کودکان ايراني از آموختن اين زبان، "ظلم آشکار" به آنها و آينده آنها و فرداي کشور است.
5- محققان ثابت کرده اند که يادگيري زبان دوم ( حتي در سنين زير سه سال) باعث تقويت توانمندي هاي مغزي افراد مي شود ، انعطاف ذهني را بيشتر مي کند و عملکردهاي شناختي را ارتقا مي دهد و حتي باعث مي شود در سنين کهنسالي، شانس ابتلاي افراد به "آلزايمر" کاهش يابد. (+) (+)با توجه به نکات فوق، اولاً ممنوعيت آموزش زبان هاي خارجي که از سوي برخي مسؤولان آموزش و پرورش اعلام شده، کاملاً نابخردانه است و انتظار مي رود وزارت آموزش و پرورش با نگاه منطقي به آينده اين موضوع را هر چه سريع تر اصلاح کند و ثانياً به خانواده ها پيشنهاد جدي مي شود، منتظر نظام کُند و تنبل نظام آموزشي رسمي نمانند و آموزش زبان انگليسي به فرزندان شان را به عنوان يک سرمايه گذاري بي بديل براي فرزندان خود در نظر بگيرند و در اولين فرصت، زمينه يادگيري زبان انگليسي شان را فراهم کنند.
کساني که انگليسي نمي دانند، کافي است دقيقه اي به اين بينديشند که اگر زبان مي دانستند، چه فرصت هاي بهتري در زندگي داشتند و اي بسا، سرنوشت شان هم به گونه اي ديگر رقم مي خورد. 
قطعاً فرزندان مان در آينده ، از اين که به آموزش زبان شان اهتمام داشته ايم، قدردان ما خواهند بود.
عصر ایران
منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار /

جمعی از آموزگاران منطقه شهریار با ارسال نامه به معاونت محترم آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش که نسخه ای از آن برای سخن معلم ارسال گردیده است ؛ خواهان توجه و رسیدگی به مشکلات و مطالبات خود گردیدند .

گروه سایت سخن معلم از پاسخ گویی مسئولان محترم اداره آموزش و پرورش شهرستان شهریار در جهت تنویر و احترام به افکار عمومی استقبال می کند .

گروه اخبار /

وزیر دولت احمدی نژاد :

خواسته اصلی فرهنگیان این است که یک ارتباط معقول، متناسب و توازن منطقی میان دریافتی آنها و سایر کارمندان دولت ایجاد شود

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور