به واقع هسته اصلي توسعه كشور از آموزش و پرورش شروع خواهد شد و بار اصلي و سنگين پيشرفت كشور برعهده آموزش و پرورش است زيرا آموزش است كه نقش كليدي و پايهاي در پرورش نسلهاي آينده و پيشرفت كشورها برعهده دارد و از همينرو است كه چندين دهه است رقابتي جهاني براي توسعه و روزآمد كردن آموزشوپرورش در سطح جهان به راه افتاده است؛ رقابتي براي تربيت نسل آينده كه به بار نخواهد نشست مگر آنكه اهميت و جايگاه آن در ذهن تصميمگيران و برنامهريزان كشور به درستي احساس شود و جا بيفتد.
متاسفانه بر اثر مشغلههاي پيدرپي و گرفتاريهاي پشت سر هم از ابتداي انقلاب آن طور كه شايسته و بايسته بوده است اهميت آموزش و پرورش جايگاه خود را در ذهن برنامهريزان كشور پيدا نكرده است؛ بهرغم آنكه انقلاب اسلامي ايران جايگاه والايي را براي آموزش و پرورش قايل بود و بنيانگذار انقلاب امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري هميشه بر نقش كليدي آموزش و پرورش تاكيد داشته و دارند. پيام اصلي انقلاب اسلامي توجه به كرامت انسانها و ساختن انسانهايي واقعي، مومن با شخصيتهاي مستقل، باعزت نفس و... بوده است؛ آرمانهايي كه اگرچه در جهت آنها گام برداشته شده است ولي آن چنان كه بايد به مقصد نرسيدهاند و نياز به بازنگري دارند. لذا اگر امروز ما در روند توسعه و حركت به سمت پيشرفت انساني حركتي سينوسي و نقطه به نقطه را طي ميكنيم، اگر در مسير برنامهريزي و هدفگذاري به سمت توسعه پايدار يك گام به پيش و ١٠ گام به عقب را طي ميكنيم همگي ريشه در بيتوجهي و سهلانگاري به آموزش و پرورش دارد.
امروز اگر در ابتداييترين موضوعات اجتماعي همچون اجراي قانون، رعايت نظم اجتماعي، همگرايي كانون خانواده، عدم رعايت قانون مالياتها، فرهنگ رانندگي، فرهنگ همسايگي و مجموعا فرهنگ زندگي عمومي و شخصي و هزاران موضوعات در ارتباط با اخلاق فردي و اجتماعي دچار مشكل هستيم و با چالشهايي روبهروييم بايد ريشه آن را در آموزش و پرورش جستوجو كنيم؛ اكنون حتي نگاه مثبت به اقلام، اجناس، كالاها و توجه به فرهنگ خارجي را نيز بايد در عدم توجه مناسب و نفهمي جايگاه آموزش و پرورش بيابيم؛ بيتوجهياي كه آسيبهاي بسياري به دنبال داشته است و براي ترميم و بازسازي آن چارهاي جز بازنگري در نگاه مسوولان و آحاد جامعه به آموزش و پرورش و نقش آن وجود ندارد. اما نكته مهم ديگري كه در كنار توجه به آموزشوپرورش بايد جدي مورد توجه قرار گيرد نگاه ويژه به معلمان و فرهنگيان به عنوان بازوي اصلي آموزش و پرورش است؛ اينكه امروز موضوع تبعيض در پرداختهاي حقوق در بين وزارتخانههاي ما شكل گرفته است و معلمان و فرهنگيان معترضان اين شرايط هستند؛ اينكه معلم ما مجبور است و بايد براي گذران زندگي به غير از معلمي صرف به شغلهاي ديگري هم تن دهد و معلمي تنها يكي از مشاغلش باشد و تدريس به فرزندان كشور به شغل فرعياش تبديل شود، جاي تاسف دارد. اينكه ذهن و روان معلم ما در طول تدريس تنها معطوف به آموزش نباشد و به هزاران هزار چالش ديگر زندگي و پيچ و خم روزمرهاش فكر كند جاي تاسف دارد؛ نكاتي كه بايد تلنگرهاي جدي به ذهن برنامهريزان و مسوولان كشور بزند.
بايد به اين سوال مهم فكر كرد كه آيا از اين كلاس و آموزش و پرورش توليد انسانهايي مقتدر، با شخصيتهاي قوي و با روح آزاد را ميتوان و بايد انتظار داشت؟ اگرچه معلمان ما هماكنون با تمامي اين چالشها از جان و ذهن خود مايه گذاشته و براي تربيت فرزندان كشورمان تلاش ميكنند.
در اين بين روزنامه اعتماد با تبريك روز معلم و تاكيد بر اهميت و جايگاه معلمان و فرهنگيان كشور و در سطح كلانتر آموزش و پرورش كشور اين آمادگي را اعلام ميكند كه بتواند نقشي هرچند كوچك در بيان مشكلات و چالشهاي معلمان، فرهنگيان و آموزش و پرورش با وجود همه محدوديتها داشته باشد؛ نقشي كه چندماهي است با راهاندازي صفحهاي ويژه با عنوان «مدرسه» در جهت عملي كردن آن گام برداشته است و اميدواريم در آينده بتواند با كمك معلمان، فرهنگيان و كارشناسان آموزش و پرورش آن را وسعت بخشد و حتي به چهار صفحه در هفته برساند.
نظرات بینندگان
متشکریم در این ناعدالتی رسانه ای طرف مظلوم راگرفته
انشالله مقطعی نباشد.و تا حصول مطلوب همراه معلمان مظلوم باشند.
بعنوان يک معلم از قلم ، قدم ها ، تپش قلب ها يي که فرهيختگاني چون الياس حضرتي براي آموزش و پرورش دارند سپاسگزارم . جهت اصلاح آموزش و پرورشي که چندين دهه است رقابتي جهاني و بلکه منطقه اي براي توسعه و روزآمد کردن آموزش و پرورش در سطح جهاني و منطقه اي به راه افتاده است ، رقابتي براي تربيت نسل آينده که به بار نخواهد نشست مگر آنکه اهميت و جايگاه آن در ذهن تصميم گيران و برنامه ريزان کشور به درستي احساس شود و جا بيفتد .
به باور کارشناسان حلقه مفقوده بين چهار وجهي معلمان، نهاد هاي مدني ، رسانه ها و کارشناسان آموزش و پرورش براي آنکه آموزش و پرورش با نگاه ملي نگريسته شود و عزم ملي براي ارتقاي آن فراهم گردد . غيبت نخبگان خاموش در آموزش و پرورش است . معني اين کلام ناسپاسي از نخبگان فعال درآموزش و پرورش نيست . يا اينکه نخبگان در جامعه خاموش هستند . بلکه معني آن است که نخبگاني چون الياس حضرتي و... بايد به آموزش و پرورش ورود پيدا کنند تا پنج وجهي کامل شود .
ادامه دارد .
حضور نخبگاني چون الياس حضرتي و رسانه هاي مورد اعتماد جامعه چون اعتماد ، تعادل و... در کنار ديگر رسانه ها چون سايت وزين " گروه سخن معلم " نگاه و ... که بصورت تخصصي به آموزش و پرورش مي پردازند . با تشکيل کار گروه هاي تخصصي که نخبگان خاموش در زمينه هنر ، ورزش ، اقتصاد ، بانکداري ، حقوق ، تعليم و تربيت و....را به صحنه آموزش و پرورش بياورد قادر است نگاه ويژه به معلمان و فرهنگيان به عنوان بازوي اصلي آموزش و پرورش ايجاد کند .
پيش به سوي تشکيل انجمن هاي تخصصي در حوزه آموزش و پرورش
با تقديم شاطسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
سپاس