صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار /

امسال هم مثل سال‌های پیش وقتی به روز معلم نزدیک می‌شویم، سر و صداها بالا می‌گیرد و اینجا و آنجا از مقام معلمان تجلیل می‌شود. اما همه اینها در حالی اتفاق می‌افتد که یک میلیون معلم چشم انتظار تحقق معوقات خود هستند. گرچه مسئولان درمیان این همه برنامه‌های پر زرق و برق، از پرداخت بخشی از مطالبات و معوقه‌های معلمان سخن می‌گویند، اما پای درد دل معلمان که می‌نشینیم، می‌بینیم که بسیاری از آنان دل خوشی از وضعیت حقوقی خود ندارند. موضوعی که این روزها از تریبون‌های مختلف توسط معلمان مطرح می‌شود، خواسته‌هایی مبنی بر رفع تبعیض بین میزان پرداختی به معلمان با دیگر دستگاه‌های اجرایی و همچنین پرداخت معوقات آنهاست.

سازمان معلمان ایران رسیدگی به وضعیت معیشتی، یکی از خواسته‌های همیشگی معلمان بوده است، موضوعی که در بیانیه امسال معلمان نیز به آن اشاره شده است. آنها تأکید می‌کنند همچنان مشکلات معیشتی و تنزل منزلتی به حرفه معلمی آسیب‌های جدی وارد کرده است. معلمان در بیانیه خود اعلام کردند، بحران چهارگانه معیشت، منزلت، معرفت و مهارت نظام آموزشی را به شدت تهدید می‌کند.
با این حال امسال هم دوباره همان وعده‌های همیشگی مسئولان برای بهبود معیشت معلمان به گوش می‌رسد. قول‌هایی که همواره در روزهای نزدیک به هفته و روز معلم پررنگ می‌شود و بعد از آن رنگ و بویش را از دست می‌دهد. گرچه مشکلات معیشتی معلمان، مربوط به این روزها و حتی این سال‌های کشور نیست، اما با این حال مسئولان دولت یازدهم از ابتدای شروع به کارشان این قول را به فرهنگیان می‌دهند که بتوانند بودجه‌ای اختصاصی برای پرداخت معوقات معلمان کنار بگذارند و تا حدودی از مشکلات معیشتی آنها بکاهند. موضوعی که معاون پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایران بر آن تأکید می‌کند و می‌گوید: «در بودجه سال ۹۴ نخستین بار یک حکم بودجه‌ای آمده که ۱۷۰۰ میلیارد تومان برای پرداخت مطالبات چندین ساله فرهنگیان پیش‌بینی کرده که بی‌سابقه است.»

محمد بطحایی در این باره می‌گوید: «طبق درخواستی که وزیر آموزش و پرورش از خزانه دولت داشته، قرار است 690 میلیارد تومان بودجه نیز به این وزارتخانه داده شود تا ظرف امروز و فردا تمامی معوقات سال 93 معلمان نیز پرداخت شود. بخشی از این بودجه پاداش به همکاران فرهنگی است که در 6 ماهه سال 93 بازنشسته شده‌اند.»وی تأکید می‌کند: «در بودجه سال 94 برخی از احکام بودجه‌ای آمده است که اگر این احکام واقعاً تحقق پیدا کند می‌تواند زمینه خوبی برای حل برخی از مشکلات معلمان ایجاد کند.» وی درباره پرداخت نشدن حق ایاب و ذهاب، غذا و مسکن معلمان نیز می‌گوید: «مهمترین عاملی که دولت نتوانسته است این حقوق را پرداخت کند، کسری اعتبار آموزش و پرورش است که مربوط به امسال و پارسال نیست بلکه در هیچ یک از سال‌های گذشته این مزایا به معلمان پرداخت نشده است.» بطحایی می‌گوید: «ما تلاش می‌کنیم از محل اعتباراتی که در سال 94 پیش‌بینی شده است به تدریج اعتبارات رفاهی معلمان را تأمین و به معلمان تقدیم کنیم.»
بطحایی درباره بیمه فرهنگیان نیز می‌گوید: «امسال قرارداد جدیدی را از اول خرداد ماه با شرکت بیمه بر اساس طرح جدید امضا خواهیم کرد تا انتظار به حق همکاران در پوشش کامل بیمه‌ای انجام شود، این مسأله طبیعی است که وقتی خدمات بیمه‌ای افزایش پیدا می‌کند حق بیمه هم افزایش پیدا خواهد کرد و بار سنگینی بر دوش سازمان و همکاران خواهد گذاشت اما تلاش ما این است که تا حد امکان این اشکال‌ها رفع شود.»

روزنامه ایران

چهارشنبه, 08 ارديبهشت 1394 20:09

حرفه معلمي از تقدس تا تنزل

شهیندخت میان دشتی هر كسي كه وارد دنياي تعليم و تربيت مي‌شود، پس از والدين «معلمان» و پس از خانه «مدرسه» را تجربه بي‌نظير مي‌بيند و به جايگاه و نقش «معلم» و « مدرسه » ناخودآگاه توجه ويژه‌اي خواهد داشت. چه از آن روزي كه معلمان مكتب‌خانه با ابزار چوب و فلك كودكان و نوجوانان را پاي درس مي‌نشاندند چه تا به امروز كه والدين با هزار ناز و نوازش آنها را به در مدارس مي‌رسانند و بخشنامه‌هاي اداري هر گونه تنبيه بدني را تخلف مي‌دانند، در همه زمان‌ها يك واژه مشترك بوده است و آن واژه « معلم » است.
رويكردها و فلسفه آموزشي و روش‌هاي آموزش در سير تحولات خود بسيار دگرگون شده است، دگرگوني‌هايي كه سرنوشت ملت‌ها را متفاوت ساخته است در سير گذار فكري تعليم و تربيت سنتي نيز جاي خود را به نظام‌هاي آموزشي مدرن داد و كشورهاي مدرن شده با تطبيق نظام‌هاي آموزشي خود با الزامات دنياي مدرن راه توسعه را در پيش گرفتند؛ راهي كه باز هم «معلم» همچنان جايگاه ويژه‌اي داشته و دارد اما نه از همان منظر نظام سنتي بلكه با رويكردي مدرن و نگرشي حرفه‌اي كه تجربه نظام‌هاي آموزشي كشورهاي توسعه‌يافته مصداقي از اين رويكرد است. شاخص جايگاه و نقش معلم مهم‌ترين متغير در ارزيابي يك نظام آموزشي است چرا كه ساير متغيرها از جمله محتواي آموزشي، روش‌هاي تدريس، اهداف آموزشي و ساختار نظام آموزشي خود را در جايگاه و نقشي كه براي معلم تعريف مي‌شود، نشان مي‌دهد به اين معنا كه در نظام آموزشي آرمان گرا معلم در جايگاه پيامبران مي‌نشيند و براي اهداف آموزشي كه همان اهداف آرماني و آسماني است بايد تلاش كند.
معلمي كه تقديس مي‌شود و بايد رفتارهاي او با مدل الگوي انسان ‌تراز آرمان مورد نظر سنجيده شود تا دانش‌آموزان او را نمونه يك انسان كامل دانسته و تمام رفتارها و كردارهاي خود را با وي هماهنگ سازند.
اما در نظام آموزشي مدرن معلم الگوي انسان كامل و معلمي شغل مقدس و آسماني نيست. اهداف مورد نظر اين نظام‌ها ساختن انسان كامل با تحقق آرمان‌هاي مكتبي نيست بلكه معلم يك راهنما و هدايتگر است كه كودكان و نوجوانان را در ميان انبوهي از انتخاب‌ها و مسيرها راهنمايي مي‌كند تا دانش‌آموز با درك تفاوت‌ها دست به « انتخاب » بزند و براي زندگي فردي و جمعي ضمن اينكه يك انتخابگر قوي باشد يك «شهروند مسوول» در قبال جامعه شود. متاسفانه در شرايطي ما همچنان با چالش‌هاي نظام آموزشي دست و پنجه نرم مي‌كنيم كه جايگاه معلمي به شدت آسيب ديده و اين معلم سقوط كرده از جايگاه مقدس نتوانسته جايگاه حرفه‌اي خود را هم به دست آورد.
سير تحول جايگاه معلم از تقدس تا تنزل بزرگ‌ترين چالش نظام آموزشي ما است؛ از يك سو سياست گذاران و برنامه‌ريزان و مسوولان همچنان بر اين جايگاه و نقش تاكيد دارند و برنامه‌ريزي‌هاي آموزشي مبتني بر اين رويكرد صورت مي‌گيرد از سوي ديگر واقعيت‌هاي دنياي معلمي والدين و دانش‌آموزان و حتي خود معلمان را به اين باور رسانده است كه معلمي حرفه‌اي بيش نيست و معلم به عنوان صاحب اين حرفه نقش و جايگاه تعريف شده‌اي جز آنچه انتظار معقول و  طبيعي مي‌رود نخواهد داشت.
اين واقعيت تلخ و حقيقت آشكار در دو بعد ويژگي‌هاي معلم و شرايط كاري معلمان به خوبي خود را نشان مي‌دهد؛ واقعيت و حقيقتي كه تا ديرتر نشده بايد چاره‌اي براي آن انديشيده شود و معلم سقوط كرده در اين نظام بحران‌زده آموزشي را ابتدا بايد نجات داد سپس براي او نسخه پيچيد و نقش و جايگاه واقعي برايش تعريف كرد.
روز معلم و مناسبت‌هايي كه معلم و معلمي در آن بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد فرصتي است تا صاحب‌نظران و قلم به دستان پيرامون اين مهم بگويند و بنويسند تا شايد چاره‌اي بتوان يافت.

*مسئول گروه مدرسه روزنامه اعتماد

منتشرشده در آموزش نوین
چهارشنبه, 08 ارديبهشت 1394 19:49

معلمي ؛نيازمند حمايت و پشتيباني

طاهره نقی ئی ايفـــــاي نقش‌هــــاي اجتماعــــي در جوامــــع امروزي نيازمند تمهيداتي است كه به شـكل مختصر به آنها مي‌پردازيم:
نقش معلمي نقشي تعيين‌كننده در شكل‌گيري هويت‌هاي فردي و جمعي انسان‌هاست. بنابراين معلمي شأني زيرساختي و توسعه‌اي دارد چون موضوع كار و حرفه معلم تربيت علمي و منشي انسان‌هايي است كه آينده‌سازان جوامع بشري هستند.
در ادبيات مديريت و برنامه‌ريزي توسعه، اجماع بي‌نظيري وجود دارد كه هيچ عاملي همتراز نيروي انساني توسعه‌يافته يا سرمايه‌اي انساني واجد اهميت و ارزش نيست. ساير عوامل همچون منابع مالي، تجهيزات، مواد اوليه و... تنها در ذيل وجود سرمايه انساني است كه مي‌توانند به ارزش‌هاي توسعه‌اي تبديل شوند. تربيت و تجهيز نيروي انساني و تبديل آن به سرمايه انساني تنها در سايه تعليم و تربيت صحيح امكان‌پذير است. در تعليم و تربيت نيروي انساني هيچ عاملي به اندازه معلم تاثيرگذار نيست. تنها جوامعي قادر خواهند بود به تمدن و توسعه و پيشرفت دست يابند كه به منابع زيرساختي انساني كه از جمله مهم‌ترين آنها به معلمان توجه ويژه داشته باشند.

ايفاي نقش معلمي در همه جا از جمله در جامعه ما منوط به وجود شرايط زير است:
١-علاقه به معلمي
٢-تعهد و وجدان كاري
٣-دانش و مهارت كافي
٤-شناخت محيط كار
٥-داشتن روحيه جست‌وجوگري و نوآوري
بديهي است كه داشتن ويژگيهاي فوق لازمه شغل معلمي است ولي كافي نيست. معلمين بايد به روش‌هاي زير پشتيباني و حمايت شوند تا كارايي داشته باشند:
١-به رسميت شناختن آزادي عمل آنها در محيط كار
٢-تامين نيازهاي معيشتي - رفاهي
٣-داشتن انجمن‌هاي حرفه‌اي و تخصصي
٤-ارتباطي دوسويه با دست‌اندركاران براي تدوين و تنظيم نظام آموزشي اعم از كتب درسي، مديريت ...
٥-مشاركت جدي و مستمر معلمان در مديريت‌ها از طريق نصب مديران به صورت انتخابي
٦-به رسميت شناختن سازمان‌يابي صنفي
نتيجه‌گيري:
در شرايط امروز كه آموزش و پرورش ما دچار بحران ناكارآمدي است لازم است با همكاري متخصصين و كارشناسان اين مشكل بررسي شود و راهكارهاي عملي براي خروج از وضعيت نامطلوب طراحي و اجرا شوند. اينك كه به دنبال اعتراضات معلمين به ابتكار رييس‌جمهور محترم جناب آقاي روحاني، كميته‌اي سه نفره مركب از آقايان جهانگيري، نوبخت و فاني تشكيل شده است، فرصتي است كه به مسائل آموزش و پرورش از منظري بالاتر پرداخته شود.

اميد است صداي اعتراض فرهنگيان كه هر يك به نوعي و با زباني درصدد اعلام مشكلات به دست‌اندركاران هستند شنيده شود.

ما معلمان آگاهيم كه حل مشكلات آموزش و پرورش زمان بر است، لذا اميدواريم به گفته‌هاي اين قشر دردمند و آگاه توجه بيشتري شود و با تغييرات دولت‌ها اقدامات انجام‌ شده پيشين رها نشوند و از همه مهم‌تر آن كه به اعتراض‌هاي آنها نگاه امنيتي نشود.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در دیدگاه

گروه گزارش/

قدیری ابیانه: تظاهرات معلمان به نفع دشمن است/ معلمان باید از حقوقشان بگذرند تا دولت از حقوق هسته ای پایین نیاید

منتشرشده در گفت و شنود
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

پيشنهاد درج مطلب

کردستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

بطحایی این جانب یک همکار با بیست شش سال سابقه در ارتباط با مطلب جناب آقای بطحایی  معاون  محترم توسعه، مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش که فرموده بودید :قانون اعمال این ضرایب  را مشروط کرده به اینکه دستگاه های اجرایی باید ساختار نیروی انسانی خود را اصلاح کنند و از محل ساختار نیروی انسانی فوق العاده شغل را پرداخت کند که به این تربیت آموزش و پرورش توانست در سال 93 گام بزرگی را برای اصلاح ساختار نیروی انسانی بردارد ، مطالبی را عرض می کنم .
همکار محترم ، برای اصلاح ساختار نیروی انسانی چه گامی بزرگی برداشته اید ؟
آیا معلمان زیاد هستند یا دستگاه های دیگر وزارت آموزش و پرورش زیاد هستند ؟ اصلاح ساختار نیروی انسانی فقط برای معلمان مدارس باید اجرا شود ؟ یا قبل از اجرای اصلاح ساختار نیروی انسانی  بهتر نیست فکری برای دستگاه های دیگر آموزش و پرورش کرد ؟
برای تعلیم و تربیت اسلامی فرزندان ایران اسلامی باید تمام نیروهای انسانی با اجرای سند بنیادین اقدام جدی نمایند یا اینکه معاونت های وزارت برای خود گام بردارند و دستگاه های دیگر هم برای خود !
پس داستان کمبود بودجه ، سریال هزار قسمتی حقوق پایین معلمان مدارس باید تا ابد ادامه یابد ؟
برای اتمام قصه کمبود بودجه و پایان خوش سریال هزار قسمتی حقوق پایین معلمان مدارس باید گام های بزرگی برداشت .


اولین گام بزرگ :
ادغام  ساختار سازمانی و نیروی انسانی دستگاه های مختلف همچون کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و انجمن اولیاء و مربیان در مرکز استان‌ها و شهرستان‌ها، سازمان دانش آموزی ، اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزی  در معاونت پرورشی و فرهنگی - سازمان مدارس غیرانتفاعی و مشارکت‌های مردمی ، ،سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ،سازمان آموزش و پرورش استثنائی ، نهضت سوادآموزی با معاونت های آموزش متوسطه ، ابتدایی - سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی ،پژوهشکده‌ها و دانشکده‌ها در معاونت پژوهش - سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشوردر معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی انجام پذیرد .
آیا وقت آن نرسیده است  از موازی کاری دست کشیده و در انجام امور محوله با هم پیوستگی اقدام کنیم .
پایان خوش قصه کمبود بودجه با ادغام سازمان ها در معاونت های وزارت آموزش و پرورش و کم نمودن نیروی انسانی ستاد در ادارات کل استان ها و وزارت ، رفع موانع و مشکلات فن آوری و تهیه سخت افزار و برنامه نرم افزاری و کم رنگ نمودن امور اداری به صورت سنتی و دستی ، پیگیری مطالباتی همچون ساخت مدارس توسط وزارت مسکن و شهرسازی ، دریافت عوارض و مطالبات مالی آموزش و پرورش از دستگاه های دیگر ...
مدیریت اقتصادی در آموزش و پرورش با ادغام دستگاه های موازی  به معاونت ها و کم نمودن نیروی انسانی و پیگیری مطالبات و وظایف دیگر وزارتخانه ها در اقبال این وزارت باعث شکوفایی و پویایی در این بخش خواهد بود .


پایان خوش سریال هزار قسمتی حقوق پایین معلمان مدارس
ذکر این نکته ضروری است که آموزش و پرورش تنها دستگاه اجرایی است که با نیروی انسانی کمتر از 1 میلیون نفر پاسخگوی جامعه دانش آموزی بیش از 14 میلیون نفری در یک روز کاری می باشد. با کمی تامل می توان حجم کاری این دستگاه را در طول یک سال تحصیلی با سایر دستگاه های اجرایی و موسسات آموزشی و دانشگاهی مقایسه نمود .
معلمان محترم مدارس ، براساس دستورالعمل  سازماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش نیروی آموزشی بوده  نه کارمند دستگاه اجرایی .
پس به استناد قوانین حاکم در مدیریت خدمات کشوری در کلیه امور اداری و حقوق و مزایا این عزیزان براساس موسسات آموزشی و هیات های علمی خواهد بود  .
راهکار مناسب این است از جایگاه معلم در قانون خدمات کشوری تعریف درست و منطقی تدوین گردد و بهترین تعریف از جایگاه معلم در نظام اداری که در احکام کارگزینی آنان اشاره شده است همان رسته ی آموزشی و فرهنگی می باشد.
اما متاسفانه در نظام هماهنگ خدمات کشوری ، دیدگاه به سمت معلم نه اداری است نه آموزشی .آن جایی که مبنای حقوق پایین ملاک است، سمت معلم را اداری تعریف می کنند مانند ضریب سال (مثلا در سال 94 برای کارکنان اداری برابر1376 ریال می باشد و برای موسسات آموزشی و هیات علمی 19597 ریال است) .در جایی دیگر که مبنا مزایا و امتیازات بالای حقوق است، بیان می شود معلم مانند سایر کارکنان اداری ساعات اداری را رعایت نمی کند و سمت آن آموزشی است و آموزش و پرورش مانند دیگر دستگاه های اجرایی  صرفه جویی ، در آمد ، تولید و ... را هم ندارد.پس امکان اجرای بند های1،2 و 5 ،6 از ماده 68 برای فرهنگیان میسر نیست.   
پس پایان خوش برای این سریال ، تعریف درست از  جایگاه معلم همان ردیف موسسات آموزشی و هیات علمی  در قوانین خدمات کشوری است . تا اینکه واژه فرق بین معلم با دیگر کارکنان و موسسات آموزشی و دانشگاهی در تدوین قوانین و پرداخت ها مرتفع گردد
پس از حل مشکلات معشیتی می توان طرح والای رتبه بندی باعث شکوفایی نظام تعلیم و تربیت خواهد شد را با قوت به اجرا در آوریم .

 


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در اقتصاد
چهارشنبه, 08 ارديبهشت 1394 05:13

الزام‌ها و تهديدهاي حرفه معلمي

گروه مدرسه|  نظام آموزشي كشور در فراز و نشيب‌هاي خود تحولاتي داشته، كه اين تحولات در مقاطع مختلف مورد نقد يا تاييد صاحب نظران بوده، در نتيجه تغيير رويكردهاي تئوريك و سبك‌هاي مديريتي در دهه‌هاي گذشته، نقش و جايگاه معلم نيز دستخوش تحولاتي شده است. اما آنچه در همه اين تحولات به عنوان وجه اشتراك مورد توجه بوده محوريت معلم در نظام آموزشي كشور است به اين معنا كه سرنوشت نظام آموزشي ما بسته به ويژگي‌هاي معلمي و شرايط كاري معلمان دارد.  هرچند سياست‌هاي كلان با جابه‌جايي دولت‌ها چندان تغيير نمي‌كند اما در ابعاد خرد و رويكردهاي مديريتي و اجرايي تفاوت‌هايي ايجاد مي‌شود كه مي‌تواند برخي امور را در مجراي واقعي خود قرار دهد. اين تفاوت‌ها را مي‌توان در دولت هفتم و هشتم با دولت نهم و دهم و در حال حاضر با دولت تدبير و اميد كه در ميانه راه چهار  سال خود است به روشني ديد.  صرف نظر از موارد ديگر آنچه بايد در اين تغييرات مورد توجه قرار گيرد جايگاه و نقش و شرايط حرفه معلمي يا به عبارتي الزامات و تهديدات معلمي است چرا كه اگر از معلماني برخوردار باشيم كه داراي ويژگي‌هاي مثبت ايفاي نقش معلمي باشند و شرايط كاري مناسبي براي چنين معلماني در ابعاد مختلف مهيا باشد به دستاوردهاي نظام آموزشي مي‌توان اميدوار بود؛ دستاوردهايي كه سرنوشت كشور را رقم خواهد زد.  براي تحقق اين منظور نظام تربيت معلم در كشورهاي توسعه يافته جايگاه وي‍‍‍‍ژه‌اي دارد و برنامه‌ريزان و سياست‌گذاران تلاش دارند معلماني در تراز شايسته‌اي كه اهداف مورد نظر آموزشي را محقق سازند تربيت كنند. جذب، تربيت و نگهداري و ارتقاي نيروي انساني در آموزش و پرورش بايد همواره مورد توجه جدي قرار گيرد و گزينش دانشجو معلمان نيازمند تجديد نظر جدي است تا افرادي مستعد و علاقه‌مند به حرفه معلمي جذب شده و تحت آموزش‌هاي حرفه‌اي براي ايفاي نقش معلمي آماده شوند. ايجاد دانشگاه فرهنگيان با ارتقاي مراكز تربيت معلم به دانشگاه مي‌تواند نويدبخش اين مهم باشد تا در سايه رويكردهاي حرفه‌اي‌تر، معلماني تربيت شوند كه ضمن برخورداري از ويژگي‌هاي معلمي بتوانند با كسب مهارت‌هاي خاص اين حرفه تحولي را در كيفيت نيروي انساني در آموزش و پرورش رقم بزنند. از طرفي بستر و شرايط ايفاي نقش معلمي نيز بايد مهيا باشد تا معلمي كه براي اين حرفه تربيت شده بتواند نقش خود را ايفا كند؛ بستري كه در ابعاد اقتصادي، امنيتي، سياسي و فرهنگي تامين‌كننده رفاه، امنيت، آزادي و منزلت و جايگاه مناسب براي معلمان باشد.  به همين منظور و در آستانه روز معلم در گفت‌وگويي با چند تن از معلمان به بحث و بررسي پيرامون الزامات حرفه معلمي و شرايط ايفاي نقش معلمان و تهديداتي كه اين حرفه با آن مواجه است پرداختيم. اميد مي‌رود با توجه ويژه به ابعاد حرفه معلمي در آينده شاهد تحولات كيفي در مديريت منابع انساني آموزش و پرورش باشيم.

 


  منتقدان آموزش و پرورش وقتي انگشت بر موضوع نيروي انساني مي‌گذارند به پايين بودن كيفيت اين نيرو هشدار مي‌دهند. اين هشدار بيشتر متوجه ويژگي‌هايي است كه معلمان بايد براي اين حرفه داشته باشند در حالي كه معيارهاي گزينش معلم و شرايط كاري و تهديداتي كه اين حرفه با آن مواجه است به‌شدت به جايگاه اين حرفه آسيب رسانده است. يكي از اين آسيب‌ها اين است كه علاقه معلمان به اين شغل كاهش يافته و از طرفي اكثر كساني كه جذب معلمي مي‌شوند استعداد لازم براي شغل معلمي را ندارند به همين منظور از معلمان حاضرين در ميزگرد خواستيم تا پيرامون علاقه و استعداد معلمي به عنوان دو ويژگي موثر در حرفه معلمي نظرات خود را ارايه دهند.
زهرا رحمت كه از معلمان باسابقه مقطع متوسطه است معتقد است به دليل اينكه حرفه معلمي نيازمند روابط گسترده انساني است و در فرآيند آموزشي هم ورودي و هم خروجي آن انسان است، اگر كسي بدون علاقه به اين حرفه بپردازد به طور حتم دستاوردي نخواهد داشت و شايد به همين دليل است كه امروزه به دليل كاهش علاقه شغل معلمان در بعد كيفي از سطح مطلوبي برخوردار نيستيم. ايشان مي‌گويد: تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد معلماني كه به كار معلمي علاقه دارند و به آن عشق مي‌ورزند بانشاط و پويا بوده و در حرفه خود بسيار موفق هستند. خانم رحمت همچنين معتقد است بايد كساني جذب معلمي شوند كه از هوش و استعداد بالايي برخوردار باشند تا بتوانند مهارت‌ها و فنون معلمي را بياموزند و آن را در كلاس درس به كار گيرند. ايشان مي‌گويد: متاسفانه در سال‌هاي اخير به‌شدت علاقه معلمان كاهش يافته و كساني جذب معلمي مي‌شوند كه از استعداد لازم براي اين شغل برخوردار نيستند.

خانم رحمت مي‌افزايد: من خودم با علاقه وارد معلمي نشدم اما به مرور به اين شغل علاقه‌مند شدم به طوري كه علاقه من موجب شده كلاس‌هاي پويا و بانشاطي داشته باشم كه هيجان كلاس‌ها من و دانش‌آموزان را به وجد مي‌آورد. خديجه اصغري كه سابقه تدريس در مقاطع متوسطه و ابتدايي را دارد مي‌گويد: من ازتجربه خودم بگويم هرچند بنده مي‌توانستم با توجه به رتبه مناسبم در كنكور رشته‌هاي ديگري را انتخاب كنم به دليل علاقه زيادي كه از دوره نوجواني به شغل معلمي داشتم رشته دبيري را به عنوان اولويت خود برگزيدم و تا زماني كه اين علاقه پايدار بود علاوه بر اينكه در كار تدريس موفق بودم از اشتغال به معلمي نيز لذت مي‌بردم اما وقتي به اجبار تغيير مقطع داده شدم به‌شدت علاقه من به معلمي آسيب ديد و از اين آسيب هم من و هم دانش‌آموزان متضرر شديم. لذا تجربه من مي‌گويد بدون علاقه كار معلمي معنايي نخواهد داشت. ايشان افزود: متاسفانه اكثر معلمان به دلايل مختلف به ويژه اقتصادي نسبت به شغل خود بي‌علاقه شدند در حالي كه ممكن است با علاقه اين شغل را انتخاب كرده باشند. خانم اصغري درمورد ضرورت برخورداري از استعداد مناسب در حرفه معلمي نيز معتقد است اگر معلمي حداقل از متوسط استعداد برخوردار نباشد به درد معلمي نمي‌خورد. وي نظام گزينش و تربيت معلم را مورد انتقاد قرار مي‌دهد و معتقد است معيارهاي گزينشي و شيوه‌هاي تربيتي چندان معلمان توانمندي را وارد سيستم آموزشي ما نمي‌كند و اين نظام نيازمند تجديدنظر جدي و اساسي است.
رضا مرادي كه هم سابقه مديريت و هم سابقه تدريس را در كارنامه خود دارد همچون خانم اصغري و رحمت علاقه را شرط اصلي حرفه معلمي مي‌داند و مي‌گويد خودش نيز به خاطر علاقه به معلمي از بسياري از موقعيت‌هاي شغلي با شرايط اقتصادي مناسب صرف نظر كرده و اين شغل را انتخاب كرده است. ايشان تاكيد مي‌كند كه اگر دوباره به گذشته برگردد باز هم معلمي را انتخاب خواهد كرد. اما در زمينه استعداد نظر كاملا متفاوتي از آنها دارد. ايشان معتقد است استعداد امري گنگ و مبهم است و اصطلاحي استعماري است لذانمي توان از آن به عنوان شاخص قابل اتكايي نام برد. او مي‌گويد: به نظر من هركسي جذب معلمي شود به شرط آنكه مهارت‌هاي معلمي را به خوبي فراگيرد مي‌تواند معلم موفقي باشد.
   در بخش دوم ميزگرد با اشاره به اينكه در حرفه معلمي توانمندي روحي و رواني معلمان از اهميت و جايگاه ويژه‌اي برخوردار است حاضران را به اين نكته متوجه كرديم كه در سال‌هاي اخير ميزان خشونت در مدارس چه از طرف دانش‌آموزان و چه از سوي معلمان افزايش يافته است كه نشان از كاهش توان روحي و رواني معلمان دارد. از معلمان حاضر در اين ميز گرد خواستيم نظرشان را پيرامون توانمندي روحي و رواني و جايگاه آن در حرفه معلمي ابراز دارند.
 رضا مرادی رضا مرادي كه از اعضاي شوراي نويسندگان سايت سخن معلم است معتقد است اعتماد به نفس به عنوان يكي از بارزترين ويژگي‌هاي رواني، لازمه موفقيت در اين حرفه است چرا كه مديريت كلاس كار بسيار دشواري است و بدون برخورداري از اعتماد به نفس يك معلم نمي‌تواند در تدريس و اداره كلاس موفق باشد. خانم اصغري كه ٢٥ سال سابقه تدريس در مقاطع متوسطه و ابتدايي را دارد، مي‌گويد: يك معلم بايد صبور و دلسوز باشد و با صداقت و صراحت ضمن نقد‌پذيري تحمل خود را بالا ببرد كه لازمه برخورداري از اين ويژگي‌ها داشتن روحيه و روان بسيار قوي است. خانم رحمت كه ٢١ سال سابقه تدريس در رشته تاريخ و در مقطع متوسطه را در كارنامه خود به ثبت رسانده و به‌شدت به كار تدريس و رشته خود علاقه دارد با اشاره به تجربيات خود مي‌گويد: اگر يك معلم بخواهد پويا و پرتحرك در كلاس درس در تعامل با دانش‌آموزان به تدريس بپردازد بايد از توان روحي و رواني بالايي برخوردار باشد؛ ضرورتي كه متاسفانه بيشتر معلمان ما از آن بهره چنداني ندارند.
  در بخش بعدي اين ميزگرد پس از اينكه به مهم‌ترين ويژگي‌هاي حرفه معلمي پرداختيم و اين الزامات را با حاضران در نشست به بحث گذاشتيم بر ويژگي ديگري از شغل معلمي يعني مهارت‌ها و فنون اين حرفه متمركز شديم و از معلمان حاضر در اين نشست خواستيم پيرامون اينكه آيا معلمي نيازمند مهارت خاصي است و چه مهارت‌هايي لازمه اين حرفه است نظرات‌شان را ارايه دهند.
خديجه اصغري مهارت‌هاي شغلي معلم از قبيل مهارت‌هاي روانشناختي، روابط انساني و تدريس را از ضروريات اين حرفه مي‌داند. وي بر اين باور است كه بدون اين مهارت‌ها معلم حتي اگر به كارش خيلي هم علاقه‌مند باشد نمي‌تواند توفيقي به دست آورد. خانم زهرا رحمت نيز فن بيان، مديريت كلاس، مهارت‌هاي ارزشيابي و فنون تدريس را از جمله مهم‌ترين مهارت‌هاي معلمي برمي‌شمرد و تاكيد دارد كه اين فنون بايد با آموزش و تربيت معلمان آموخته شود و معلمان به جديدترين متدهاي آموزشي و فناوري‌هاي مربوطه مجهز شوند. رضا مرادي كه بيشتر ديدگاه محيط‌گرا دارد معتقد است اين مهارت‌هاست كه تعيين‌كننده موفقيت يك معلم است. او كه استعداد را امري مبهم و گنگ مي‌داند بر اين باور است هر كسي كه علاقه‌مند به شغل معلمي باشد با كسب مهارت‌هاي معلمي مي‌تواند معلم موفقي باشد.
 در بخش پاياني اين ميزگرد به بعد ديگري از الزامات شغل معلمي يعني شرايط و بستر مناسب براي ايفاي نقش معلمي پرداختيم و معلمان حاضر در نشست با توجه به تجربه تدريس و مديريت در مدارس به اين پرسش پاسخ دادند كه چه شرايطي براي ايفاي موفق نقش معلمي ضرورت دارد همچنين از آنها خواستيم تا مهم‌ترين تهديدات حرفه معلمي را مورد اشاره قرار دهند.
رضا مرادي نگرش جامعه نسبت به معلم و برخورداري از جايگاه ويژه در جامعه را مهم‌ترين شرايط و بستر حرفه معلمي مي‌داند و تاكيد دارد كه تضمين شغلي و امنيت حرفه‌اي در ابعاد مختلف به ويژه بعد اقتصادي از ابتدايي‌ترين شرايطي است كه بايد براي معلمان مهيا شود. مشاركت معلمان در تصميم‌گيري و تصميم‌سازي، تشويق آنها به تشكيل نهادهاي صنفي را از ديگر اقدامات زمينه‌ساز براي پويايي معلمان مي‌داند.
 ايشان جدايي نيروهاي صف از ستاد و عدم تعامل اين دو بخش را كه منجر به شكاف نيروي انساني در آموزش و پرورش شده است و تمركزگرايي را بزرگ‌ترين تهديد براي حرفه معلمي دانسته و نسبت به استمرار اين شرايط ابراز نگراني مي‌كند. خانم رحمت مي‌گويد وقتي حقوق و مزاياي يك معلم پاسخگوي ابتدايي‌ترين نيازهاي او نيست ديگر نمي‌شود از ساير تهديدها سخن گفت.

به نظر من ابتدايي‌ترين شرط كاري يك معلم تامين نيازهاي معيشتي اوست. ايشان فضاي آزاد كه تضمين‌كننده خلاقيت و پويايي دانش‌آموزان است را از مهم‌ترين بسترهاي حرفه معلمي مي‌داند. خانم اصغري با تاكيد بر تناسب نيروي انساني به ويژه در رشته و تخصص مربوطه، نامناسب بودن محتواي آموزشي را بزرگ‌ترين تهديد نظام آموزشي و حرفه معلمي دانسته و مي‌گويد محتواي آموزشي بايد پاسخگوي نيازهاي زندگي فردي و اجتماعي دانش‌آموزان باشد تا درس و مدرسه جذابيت بيشتري پيدا كند.

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار /

بر اساس حکم دیوان دولت موظف است مابه التفاوت افزایش نرخ تورم و نرخ حقوق را به کارمندان دولت پرداخت کند.

سه شنبه, 07 ارديبهشت 1394 21:36

آپارتاید شغلی

مزبان حبیبی  بیست و چهار سال است که در کسوت معلمی، با افتخار تمام در حال خدمت هستم، اما چند سالی هست که متاسفانه توسعه ی برنامه های آموزشی در ایران به فراموشی سپرده شده و شعارهای پر آب و رنگ جای عمل را گرفته و هر چه هست کاریکاتوریست بسیار ناشیانه از پیشرفت.
انجام برنامه ها در آموزش و پرورش غالبا برای تکمیل بیلان کار سالانه و یا صرفا جهت زیر سوال نرفتن در اجرای بخش نامه هاست و نه از بابت احساس نیاز در آموزش و پرورش.
در این مقوله ظلمی که به دانش آموزان و خانواده ها می شود بسیار وخیم تر از ظلمی است که در حق فرهنگیان بابت تبعیض های حقوقی اعمال می شود، که البته همان تبعیض حقوقی، در نهایت باعث بی انگیزه شدن معلم شده و این هم ظلم مضاعفی به دانش آموزان و خانواده های آنهاست.
وقتی دانش آموزی مجبور باشد برای ادامه آموزش خود از نظر کیفی (که وظیفه ذاتی وزارت آموزش و پرورش به نمایندگی از دوالت است) به دبیران خصوصی و موسسات آموزشی مراجعه کند، به سیستم آموزشی بدبین شده و نمی تواند به آموزش های ارائه شده در مدارس اعتماد کند. این بی اعتمادی ریشه ی بسیاری از مشکلات و معضلات کشور است.(مشکلات اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، روحی، ...)
اگر منطقی به برونداد برنامه های آموزش و پرورش نگریسته شود، نتیجه برنامه های غلط آموزشی است که باعث بروز ناهنجاری اجتماعی می شود، عدم پای بندی به اصول اخلاقی و مذهبی خود از نتایج بی انگیزه بودن مربیان و معلمان آموزشی است، چرا که معلمی که تمام فکرش معطوف به بدهکاری ها و تبعیضات ناروایی است که گریبان گیر وی شده است، چگونه می تواند عزت نفس و بزرگ منشی را آموزش دهد؟
ریشه ی بسیاری از ناهنجاری های دوران بزرگسالی را باید در جوانی و کودکی جست و جو نمود، کودکی را تصور کنید که در شهر یا روستایی دور افتاده زندگی می کند، معلم این مدرسه اگر از نظر معیشتی تامین نباشد تا بتواند به طور صحیح و کامل به وی خدمات آموزشی مناسب را ارئه دهد، در بزرگسالی نمی توان انتظار خدمت درست از او داشت. همین مساله در شهرها به گونه ای دیگر بروز می کند، وقتی دانش آموزشی در تمام سال های آموزش خود ناتوانی اولیا خود را در پرداخت هزینه های (غیرانسانی) کلاس های کمک درسی و کمک آموزشی و کنکور و  ... ، را مشاهده می کند و در مقابل همکلاسی و همسایه توانگر خود را با تزریق پول به آموزش، نمرات بالاتر و دانشگاه بهتر و رشته ی بازارپسندتری را اخذ می کند، در بزرگسالی نمی تواند شخصی اخلاق گرا و پای بند به اصول تعریف شده باشد.(هرچند ممکن است استثنائاتی داشته باشد.)
بسیاری از اولیا دانش آموزان از تامین معاش فرزندان خود عاجزند و این تاثیر مخربی بر فرآیند یادگیری دانش آموزان دارد(خود دانش آموزی داشتم که خانواده اش از دادن سه وعده غذای مناسب به فرزندان ناتوان بودند)، جهت رفع این معضل، دولت باید با راه کارهای مناسب از قبیل کمک های مالی به خانواده دانش آموزان و یا تامین اعتبار مناسب جهت مدارس شبانه روزی، ... این بار مالی را از دوش خانواده ها بردارد. این عمل می تواند در کاهش تبعیض های آموزشی موثر باشد.
مدارسی در کشور وجود دارد که از داشتن فضای آموزشی مناسب محرومند، در حالی که در نقطه ی مقابل، مدارسی هم وجود دارد که دارای آمفی تاتر و سالن همایش و ... هستند. این تبعیض در هیچ آئین و مذهبی قابل توجیه نیست. بارها برچیده شدن "مدارس کپری" در کشور را از زبان مسولین بلندپایه کشور شنیده ایم، اما هنوز هم ....
معلمین و پرسنل آموزش ابتدایی، آن دسته از فرهنگیانی هستند که ظلم مضاعفی را تحمل می کنند زیرا علاوه بر ساعت کار هفتگی بیشتر از حقوق پائین تری برخوردارند.(بنده از این دسته نیستم، جهت اطلاع البته) به علاوه برخی از این همکاران زحمتکش  مسافتی طولانی با هزینه های بالا، برای رسیدن به محل کار، را طی می کنند. همکارانی هستند که تا 100 کیلومتر را روزانه برای رسیدن به محل خدمت خود می پیمایند، بدون دریافت هزینه ی ایاب و ذهاب، حال آنکه در برخی از ادارات و سازمان ها هم حق ایاب و ذهاب دریافت می کنند و هم سرویس ایاب و ذهاب دارند! چنین تبعیضی نه جنبه ی قانونی دارد و نه از نظر انسانی قابل قبول است.
دو نفر فارغ التحصیل در یک دانشگاه، در دو وزارت خانه یا نهاد مختلف مشغول به کار شده و کار مشابهی را انجام می دهند، یکی از آنها تا 10 برابر حقوق دریافت می کنند. کسورات حقوق یکی از آنها از کل حقوق دیگری بیشتر است! چگونه باید چنین تبعیضی را توجیه نمود؟
در جامعه ای که آموزش و پرورش را نهادی مصرفی دانسته و استخراج نفت از زیر زمین، تولید نفت خواند می شود، باید انتظار تبعیض های این چنینی را داشت. 

در شرایط فعلی آنان که از نظر مالی توانگرترند به سادگی می توانند تبعیض های اعمال شده را منطقی و قانونی جلوه دهند، مقاله های فراوانی برای تایید آن بنویسند، سمینارهای متعدد برای روش های "تولید" نفت برگزار کنند، میزگرها بسیاری برای چگونگی تامین اعتبار جهت پرداخت بدهی های آموزش و پرورش که یک نهاد مصرفی است تشکیل دهند.

 


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور