اگر تو بهر دینت کوشش کنی به غایت وعده ی او نجات است زندگی طیبه است
خد ای مهربانت روزی دهد تو را پیش ای مردنیک اندیش برخیز و بگذر از خویش
آرامشت بود نیک در روزگار مستی پاداش تو دو چندان در خواب و در بیداری
بندگی خدایت مصداق این حیات است خیانت و جسارت آتش است و مصیبت
نشانۀ توجه صلح و رفاه و دوستیست تلاش تو بهر دین ، نهایتِ سروریست
نیک عملیُّ و ایمان باشد تو را نهایت وز بدیِّ روزگار آید تو را سلامت
وعده ی قرآن بود زندگی طیبه ترقی و عزیزی صفا ی دل بنموده
نیک عمل روزگار عاشق آن کبریاست در این جهان فانی مانند یک کیمیاست
ای پسر نازنین بشتاب اگر توانی در این دو روزه ی کم فضیلتی بیابی
ترسی به دل ندارد عاشق در این زمانه هراس از غربتش ، هست ، در این میانه
با کشتن هوسها شیطان بیند زوالش بنده ی پاک خدا کامل شود کمالش
زندگی طیبه عاشق را کند شا د هر لحظه در دل خود معشوق را کند یاد
نشانۀ حیات است حقایق را بدیدن انسان کامل شدن ، و ز هوسها بریدن
دیدن عالم غیب ، عزیز ی و کرامت توجه دلبرست بر کسی که غلامست
خشم و دروغ و غفلت باشد تو را تباهی نیکان هر دو عالم د هند تو را گو اهی
دو روزه ی زندگی ماند به سان کاهی گر نکنی بندگی دهد تو را گمراهی
پوریا : جرسِ ( بیدار کند ) آید به گوش پس در این دنیا بباید داشت هوش
نظرات بینندگان