دوران بازنشستگي دوراني است كه زنان و مردان سالخورده پس از يك عمر كار و تلاش مستمر توأم با استرسهاي خاص هر شغل و حرفهاي، بايد به استراحت بپردازند. اما اين مهم زماني اتفاق ميافتد كه آنان كمتر نگران حقوق و مزاياي متناسب با تورم جامعه باشند و امكاناتي براي گذراندن زندگي داشته باشند.
متأسفانه بسياري از افراد بازنشسته به دليل عدم همخواني ميزان حقوق دريافتي و مخارج زندگي ناگزيرند با چشمپوشي از زمان استراحت خود شغل ديگري دست و پا كنند تا بتوانند حداقل بخشي از مشكلاتشان را رفع كنند. مسافركشي، نگهباني در ادارات، كارهاي خدماتي و... از جمله شغلهايي است كه بازنشستگان چارهاي جز پذيرفتن آن ندارند. هرچند اين قشر از جامعه بارها از طريق رسانهها صحبتها و خواستهاي خود را مطرح كردهاند، اما معتقدند مسئولان فقط قول رسيدگي به مشكلات را ميدهند و معضلات آنان بدون آنكه اقدام جدي در رفع آن صورت گيرد به قوت خود باقي است.
به راستي برنامههاي ويژه دولت تدبير و اميد درباره بازنشستگان و كاهش دغدغههاي مالي و اقتصادي آنان چيست؟
آرامش و آسودگي خيال در سالهايي كه ديگر توان و رمقي براي انسان نمانده، شايد تنها خواست ميليونها قشر بازنشستهاي باشد كه آن را طلب ميكنند. اقشاري كه به حق دين خود را طي سالها به نظام و جامعه ادا كردهاند و امروز براي ديدن نتيجه عمل خود چشم به ياري مسئولان دوختهاند و فراهم كردن اين خواست براي اين گوهران ناب و با ارزش جامعه از سوي مسئولان كار سخت و غيرعملي نيست.
همه مسئولان بالاخره وارد دوران بازنشستگي ميشوند و چنين دوراني را تجربه خواهند كرد. در روزهاي پيري اميد انسان به شدت كاهش پيدا ميكند و كوچكترين روزنههاي اميد و گشايش براي آنها ارزش فراوان دارد. يك جوان يا يك ميان سال حتي اگر با مشكلي مواجه شود اميد فراوان دارد كه طي گذشت زمان آن مشكل برطرف شود و با كار و كوشش مضاعف برآن غلبه كند، ولي يك كهنسال چنين ذهنيت ملموسي ندارد و هر روز كه ميگذرد احساس نااميدي بيشتري ميكند. مسئولان بايد خود را جاي آنها بگذارند، بايد به پدر و مادر پير خود توجه كنند، بايد انديشه كنند تا به خوبي دريابند كه دوران بازنشستگي دوران سختي است و اگر همراه با مشكلات مالي باشد. سختتر ميشود و چه بسا برسرعت اختتام زندگي بيفزايد.
اگر مسئولان به جوانان وعده ميدهند و امسال نتوانستند قول سال ديگر را ميدهند، اگر اين امكان وجود دارد كه به جوانان و ميان سالان 5 يا 10 سال ديگر وعده داد، اين معنا براي از كار افتادگان و بازنشستگان چندان قرين صحت و انصاف نيست. رسيدگي به امور بازنشستگان كه حقوق پيش پرداخته خود را طلب ميكنند چندان سخت نيست. اگر برنامهريزان كشور به اين مهم توجه كنند با آرامش خاطر اين عزيزان، افزون بر تحصيل ارزش اخلاقي و انساني، جامعه هم از آرامش بيشتري برخوردار خواهد شد.
وقتي همه آحاد جامعه ببينند كه بعد از جواني و ميان سالي دوران خوب و كم مشكل بازنشستگي و استراحت و تمدد اعصاب فرا خواهد رسيد قطعاً با توش و توان بيشتري كار ميكنند و براي رسيدن به دوران آرامش و تفريح اتفاقاً روزشماري خواهند كرد. رسيدگي مسئولانه به امور بازنشستگان وضع اخلاقي، انساني، فرهنگي و حتي مديريتي جامعه را ارتقا خواهد داد و خانوادهها و فرزندان و نوهها را آكنده از اميد و شادابي خواهد كرد.
وقتي بزرگ خانوادهاي در آرامش و اطمينان زندگي كند و مشكل خاصي نداشته باشد، نه تنها بار خانواده نخواهد بود كه در حل بسياري از مشكلات تكيهگاه همه اعضا ميشود و طراوت را در خانه و خانواده منتشر خواهد كرد.
روزنامه اطلاعات
آن قدر گفتند و گفتند و شنیدیم و آن قدر جلسه و همایش و سمینار برگزار شد و بررسی و تحقیق انجام گرفت و سند و نقشه راه تدوین شد که بالاخره علاج درد بی درمان آموزش و پرورش کشف شد . داروی کشف شده همان " صرفه جویی " و " تعادل نیروی انسانی " است. کلید واژگانی که این روزها ورد زبان مقامات رده بالای آموزش و پرورش مخصوصا مقام عالی وزارت شده و از این منظر مورد تشویق و تایید دولت نیز قرار گرفته . برای اینکه ایده بی نظیر صرفه جویی و کاهش تعداد معلمین از یک میلیون نفر به هفتصد و پنجاه هزار نفر عملی و محقق شود ، چند راهکار خدمت این عزیزان ارائه می گردد.
تاچه قبول افتد و چه در نظر آید !
1- پیشنهاد می گردد مدارس فقط با یک مدیر اداره شوند و عنوان پست سازمانی از « مدیر واحد آموزشی » به « مدیر همه کاره آموزشی » تغییر یابد .
2- با توجه به ورود تعدادی " یار " به مدرسه از قبیل " همیار معلم " ، " فن یار معلم " و " همیار مشاور " ( که از میان دانش آموزان انتخاب می گردند ) پیشنهاد می شود ، که تعدادی " یار " جدید مانند « مدیر یار »، « معاون یار » ، « پرورش یار» ، « تربیت یار » ، « آموزش یار » ، « خدمتگزار یار » ، « سرایدار یار » و « مراقب بهداشت یار » ، به مجموعه این " یاران " اضافه شده تا بیت الغزل تعادل نیروی انسانی بلند سروده شود .
3- با توجه به اینکه این روزها بازار تغییر نظام آموزشی همچنان داغ است و این پرونده مفتوح ، پیشنهاد می گردد نظام آموزشی از 6-3-3 به 6-6 تغییر یابد و انتخاب رشته به بعد از ورود به دانشگاه موکول گردد .
4- در صورت اجرایی شدن راهکار شماره (3) که می تواند زمینه ساز صرفه جویی مورد علاقه وزراتخانه شود ، پیشنهاد می گردد ، کلاس ها به شیوه « مسجدی » برگزار شود . البته قبل از آن باید با میز و صندلی و نیمکت خداحافظی کرد .
در شیوه " مسجدی " می توان کلاس ها را تا خرخره پر کرد و در مواقع لزوم از دانش آموزان خواست که با ذکر یک صلوات یک گام عقب تر روند تا جا برای ورود تعداد بیشتری از دانش آموزان باز شود . در این شیوه ضرب المثل معروف " آب که از سرگذشت ، چه یک وجب چه صد وجب " نیز عینیت پیدا می کند . بدین معنی که " وقتی تعداد دانش آموز در کلاس از حد مشخصی مثلا 25 نفر بالاتر رفت ، چه یک نفر چه صد نفر " دیگر فرقی نمی کند .
نتیجه :
با اجرای راهکارهای فوق تعداد مدارس ، کلاس ، عوامل اجرایی و معلم کاهش چشم گیری خواهد یافت و با این سبک و سیاق حقوق معلمین 33 درصد افزایش خواهد یافت !
معلمان بر صدر نشسته و قدر خواهند دید و از گوشه عزلت به درخواهند آمد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
عبدالرسول عمادی روز دوشنبه در افتتاحیه کنفرانس فیزیک ایران در دانشگاه خرم اباد افزود: بررسی نتایج امتحانات نهایی مربوط به دانش آموزان سوم متوسطه در رشته های نظری و فنی و حرفه ای حاکی از این است که میانگین نمره قبولی دانش آموزان این مقطع در امتحانات نهایی نزدیک به 12 بوده است.
وی اظهار کرد : میانگین نمره 12بدین معنا است که دانش آموزان این مقطع تنها 60 درصد محتوای آموزشی دروس را فرا می گیرند و این در حالیست که بیش از 40 درصد محتوا آموزشی که مدنظر است به دانش آموزان منتقل نشده است.
وی گفت: در حال حاضر 80 درصد دانش آموزان این مقطع در امتحانات نهایی نمره قبولی را کسب می کنند اما این در حالی است که این قبولی در امتحانات میانگین نمره قبولی آنها 12 است.
وی افزود: میانگین نمره قبولی 12 نتیجه مطلوبی نیست چراکه این نمره با احتساب نمره سال به امتحان نهایی حاصل شده است.
عمادی گفت :همچنین در حال حاضر میزان تمایل و گرایش دانش آموازن به رشته ریاضی در کشور بسیار پایین است.
وی افزود : در حال حاضر تنها 12 درصد دانش آموز به رشته ریاضی گرایش دارند و بیش از 60 درصد دانش آموزان به رشته تجربی تمایل و گرایش دارند.
وی اظهار کرد : این امر نشان دهنده انحراف در هدایت دانش آموزان به رشته های تحصلیی است و تمایل پایین دانش آموزان به رشته ریاضی موجب شده که گرایش به رشته فیزیک نیز وضعیت مطلوبی نداشته باشد.
وی با بیان اینکه رشد صنعت و توسعه نیازمند رشد ریاضی و پرورش مهندسان در این رشته است گفت : رشد ریاضی نیازمند همت خانواده ها، دبیران و توسعه و فراهم نمودن زمینه رشد در این رشته است .
شانزدهمین کنفرانس آموزش فیزیک کشور روز دوشنبه در خرم آباد آغاز به کار کرد.
ارائه راهبردها و شیوه های تدریس در آموزش علوم، پژوهش در آموزش فیزیک، آموزش حرفه ای معلمان فیزیک، نقد و بررسی برنامه های درسی دانشگاه ها در تربیت معلمان فیزیک و نوآوری در آموزش مفاهیم اساسی فیزیک از جمله محورهای کنفرانس فیزیک ایران است.
در این کنفرانس آموزشی 44 مقاله علمی و 121 پوستر ارایه خواهد شد.
این کنفرانس به مدت سه روز با حضور اساتید برتر فیزیک کشور در محل دانشگاه لرستان در حال برگزاری است .
ایرنا
فرصت مناسبی بود که به الگوهای رانندگی نگاه کنم/ تقریباً و تحقیقاً به این نتیجه رسیدهام که کسی نمیتواند یک ساعت در خیابانهای شلوغ شهر رانندگی کند و ویژگیهای شخصیتی خود را پنهان کند. حتی اگر مستقیماً بداند که در معرض سنجش و نظارت قرار دارد / ا چه عادت هایی را در رانندگی رعایت میکنیم و هر یک از این عادت ها ریشه در چه فرهنگ و باوری دارند/ سطح درک و هوش من بیشتر از دیگران است/ فکر میکنم فقط به عقل من رسیده و من این شعور را داشتهام که خط سوم بهتر از خط دوم است. غافل از اینکه بقیه هم، به همین مسئله توجه داشتهاند و همین کار را انجام دادهاند و به خط سوم آمده اند و الان خط دوم خلوتتر است/ این عادت را در فرهنگ اقتصادی و اجتماعی هم میشود دید. از پرداخت مالیات دولت فرار کرده و خوشحال است. راهی برای یک دزدی کوچک پیدا کرده و خوشحال است. یاد گرفته که یواشکی مدرک بخرد و دکتر یا مهندس بشود و خوشحال است. تز ارشد یا تحقیق دکترایش را خریده و از زیرکی خود در صرفهجویی در وقت خوشحال است/ فراموش میکند که او تیزهوشترین فرد این جامعه نیست و همه دارند به همین میانبرها فکر میکنند/ همیشه باورم بر این بوده که یکی از دلایل از بین رفتن اخلاق در هر جامعهای، این است که من فکر میکنم که خیلی زیرکتر از متوسط جامعه هستم/ جامعهی ما – به هر دلیلی که در اینجا جای بحثش نیست – یک جامعه بسیار جنسیت زده است. بخش عمدهای از ذهن و زبان ما، به بحثهای جنس مخالف اختصاص یافته است/ این جنسیت زدگی را در جاهای دیگر هم میتوان دید. قبلاً نوشتم که اگر لغت “چطور” یا لغت “راه های” را در گوگل بنویسید و یکی از حروف فارسی را به انتخاب خود بعد از آن، تایپ کنید، میتوانید دغدغههای غالب “مغز ایرانی” را بهتر و زیباتر و واقعیتر بشناسید/ مردان زیادی را میبینید که وقتی میبینند ماشینی که میخواهد خط عوض کند، رانندهی خانم دارد، با جرات و جسارت بیشتری مسیر او را قطع میکنند و مانع حرکت او میشوند. وقتی هم که یک خطای رانندگی از زنان میبینند، برخورد بسیار شدیدتری میکنند و وقتی مشابه همان خطا را از مردان دیدند، همدلانهتر برخورد میکنند/ کاش یک سری از این دوستانی که از بیکاری، مجبور به ادامه تحصیل در مقطع ارشد و دکترا میشوند، حالا که وقت آزاد دارند و کار دیگری ندارند، در این زمینه تحقیق جدی بکنند و ببینیم که چقدر از برداشت ما صحیح است و چقدر از آن، به همین نگرش جنسیت گرای افراطی در جامعه ایرانی باز میگردد/ اثرات بلندمدت رفتارهای کوچک را نمیبینیم/ آن چیزی که در سطح کلان یک جامعه دیده میشود، انعکاس همان رفتاری است که در سطح خرد انجام میدهیم/ نکته دوم اینکه شاید فرهنگ زیرکیهای حقیر، یکی از بزرگترین گرفتاریهای امروز همهی ما باشد. کسی که در پمپ بنزین، به جای انتخاب لاین مشخص، بین دو خط میایستد تا هر ماشینی که زودتر رفت، جای آن را بگیرد، زیرک نیست. حقیر است. چنین فردی، به صورت بالقوه یک جنایتکار خطرناک فاسد است. او همین الگوی فرصتطلبانه را در محیط کار هم رعایت خواهد کرد/ در بین گفت و گوی دو معاون شرکت، حتی وقتی میداند که حق با کدام است، وقتی نظر او را میپرسند، باز هم موضع میانه میگیرد. چون نمیداند که کدامیک از آنها مدیر خواهند شد و ترجیح میدهد که آینده خود را در معرض ریسک قرار ندهد و چنین است که فرصت طلبی پمپ بنزینی در قالب محافظه کاری سازمانی، بازآفریده میشود....
گروه اخبار /
دوران پرداخت پاداش بازنشستگی در آموزش و پرورش، اعصاب خرد کنترین دوران برای فرهنگیان بازنشسته است. معلمی که با خرسندی این دوران را آغاز میکند، افزون بر اینکه چند ماهی قطعی حقوق را باید تاب آورد، گاه تا چند ده ماه نیز پاداش خویش را یا دریافت نمیکند یا چنان دریافت میکند که در کل، بهره درست و چشم گیری از آن نمیبرد. در واپسین پرداختها نیز که در هفته معلم رخ داد، فرهنگیانی که از مهر سال گذشته بازنشسته شده بودند پس از هشت ماه و آن هم یک سوم تا نصف پاداش خویش را دریافت کردند.
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران در روزنامه جهان صنعت نوشت: در گردهماییهای سکوت و اعتراضهای چند ماه گذشته فرهنگیان، بازنشستگان پای ثابت بودند. آنها نیز از کمی دریافتی و تبعیض گسترده میان آنها و بازنسشتگان دیگر نهادهای دولتی گلهمند و دلخورند. این گلهمندی ریشههای گوناگونی دارد.
1- کارمندان با میزان دریافتی سالهای پایانی خدمت بازنشسته میشوند بنابراین کارمندانی که دریافتی آنها کم است دوران بازنشستگی خویش را نیز با درآمدی کمتر آغاز میکنند. این میزان دریافتی سبب میشود که بسیاری از فرهنگیان در دوران بازنشستگی رو به شغلهای تازهای آورده و دوران آرامش بازنشستگی! برایشان چالشهای تازهای به ارمغان میآورد و به دنبالش استرس و نگرانی و فشارهای چندینگانه.
2- دوران پرداخت پاداش بازنشستگی در آموزش و پرورش، اعصاب خرد کنترین دوران برای فرهنگیان بازنشسته است. معلمی که با خرسندی این دوران را آغاز میکند، افزون بر اینکه چند ماهی قطعی حقوق را باید تاب آورد، گاه تا چند ده ماه نیز پاداش خویش را یا دریافت نمیکند یا چنان دریافت میکند که در کل، بهره درست و چشم گیری از آن نمیبرد. در واپسین پرداختها نیز که در هفته معلم رخ داد، فرهنگیانی که از مهر سال گذشته بازنشسته شده بودند پس از هشت ماه و آن هم یک سوم تا نصف پاداش خویش را دریافت کردند. اگر اینگونه پرداخت پاداش پایان خدمت را با نهادهای دیگر بسنجیم که بیشترین دوره انتظار برای آنها یک ماه است، پی میبریم که حتی در این دوران مسوولان امر سابق و کنونی با رفتاری تبعیضآمیز این عزیزان را مینوازند و با چنین رفتار تحقیرآمیزی زمینه رنجش فراوان آنها را فراهم میکنند.
3- رتبهبندی معلمان که چند ماه است پر آوازه شده و قرار است از مهر 94، 160 تا 600 هزار تومان به دستمزد فرهنگیان بیفزاید، برای بازنشستگان سودی در پی ندارد. این افزایش تنها معلمان شاغل را در برگرفته و اگر هم گشایشی در دستمزدها پدید آورد، بازنشستگان از آن بیبهرهاند. اینگونه افزایش برای شاغلان نیز چندان پشتیبان محکمی نیست و ظلمی است که دیر یا زود درِ خانه هر فرهنگی را میکوبد و کاهش ناگهانی بخش مهمی از حقوق، بیگمان ضربه ویرانگری بر سازمان زندگی خانوادههای بازنشسته خواهد زد.
4- بیمه تکمیلی (طلایی!!) فرهنگیان که در سالهای نخست اجرا توانست آرامشی بر تن و جان فرهنگیان ببخشد، هیچ گاه درست و حسابی بازنشستگان را در برنگرفت و همچنان با اما و اگرهای فراوانی روبهرو است. بر کسی پوشیده نیست که هزینههای درمانی برای بازنشستگان فرهنگی پس از سالها سر و کله زدن با پرانرژیترین شهروندان کشور، جان و تنشان را فسرده و ناتوان کرده و آنها را بیش از دیگران سزاوار بیمههای تکمیلی کارآمد میسازد.
بیگمان اینگونه برخورد با بازنشستگان افزون بر اینکه بخش مهمی از نیروهایی که سالهای سال برای پرورش نسلهای آینده تلاش کردهاند را تحت فشارهای روحی و روانی قرار میدهد، میتواند انگیزه در فرهنگیان شاغل را هم از میان برده و نابود کند.
در اوج اعتراضهای فرهنگیان یکی از وزیران پیشین که همسرش فرهنگی است، گفته بود شوربختانه انگیزه برای برگزیدن حرفه معلمی به شدت کاهش پیدا کرده و این حرفه ارزشمند در ردههای پایانی انتخاب شغل قرار دارد.
آیا در چنین وضعی انگیزهای برای ورود به شغل معلمی و ادامه آن باقی میماند؟
آیا حرفه آموزگاری که در جهان کنونی یکی از پراهمیتترین شغلهاست، میتواند چشم به راه نیروهای نخبه و پرانگیزه و توانمند باشد؟
آیا آینده کشور با چنین معلمانی بیانگیزه و رنجکشیده شکوفا و پیشرفته خواهد شد؟
دیدگاه اخلاقی، حرفهای و توسعهای، حکم میکند که بیش از گذشته بازنشستگان را دریابیم. این گرامیان که مهمترین گوهر خویش یعنی عمر و جوانیشان در کلاس و با نوباوگان این مرز و بوم فرسوده شده است، اینک چشم به راه شاگردان گذشته خویشند تا آنها را دریابند.
يكشنبه شب در گروههاي مجازي فرهنگيان خبري دست به دست چرخيد كه براي مدتي باقي اخبار و نوشتههاي صنفي و حرفهاي آنان را مسكوت گذاشت. «معلم سنقري خودسوزي كرد.» خبر مرگ معلم دست به دست چرخيد و روز گذشته از سايتها و خبرگزاريها سردرآورد: منصور كيهاني، معلم آموزش و پرورش شهرستان سنقر به علت پارهاي مشكلات مالي اقدام به خودكشي كرد. روز شنبه معلمي در پشت مجتمع اداري شهرستان سنقر ايستاد، روي خودش بنزين ريخت و كبريت را كشيد. مردي كه ميگويند « آرام، متواضع و شريف » بود.
يكي از همكاران سابق اين معلم كرمانشاهي به «اعتماد» ميگويد: «هشت سال پيش بود كه من و آقاي كيهاني در مدرسه راهنمايي ايرانزمين شهرستان سنقر با هم همكار شديم. ايشان دبير علوم تجربي بود و دو سال هر روز با هم در يك مدرسه به تدريس مشغول بوديم.»
رامين نيكروش كه حالا در تهران مشغول به كار است، از سنقر پشت خط تلفن ميآيد تا هنوز از شوك خبر درگذشت همكار قديمياش درنيامده، كمي از دلايل اقدام به خودسوزي او بگويد: « من در همه اين مدتي كه به تهران رفتم هميشه از طريق دوستان يا محافل گاهبهگاه آقاي كيهاني را ميديدم و با او در تماس بودم. مرد آرام و شريف و متواضعي بود و ١٨ سال بود كه از همسرش كه قطع نخاع شده بود و خانهنشين پرستاري ميكرد. آنها چهار فرزند دارند، يكي از پسرانش هم حالا معلم است و همكار ما. قرار بود كه آقاي كيهاني خانهاش را بازسازي كند تا پسرش در طبقه بالاي خانه ساكن شود و بتواند در پرستاري از مادرش كمك دست پدرش باشد. اما تقريبا ٢٠ روز بود كه كار بازسازي خانه تعطيل شده بود.»
نيكروش ميگويد كه همكارش درگيرودار گرفتن مجوز شهرداري براي تكميل خانه بوده و در اين مدت مجبور به اجارهنشيني بوده و اضافه ميكند: « آقاي كيهاني دو سال آخر خدمتش پيش از بازنشستگي را به عنوان مدير مدرسهاي در روستاي هزارخاني بالا گذراند، روستايي كه ٤٠ كيلومتر با سنقر فاصله دارد و پيگيري او براي اينكه بتواند نزديك به خانه باشد و هر روز با توجه به وضعيت همسرش اين مسافت را مدام در رفت و آمد نباشد به جايي نرسيد.»
اين عضو كانون صنفي معلمان ميگويد كه نيمساعت پس از حادثه و پس از شنيدن خبر خودش را سريع به محوطه فرمانداري رسانده تا از صحت آن مطلع شود: «اوضاع خيلي بد بود، نگذاشتند ما وارد شويم، همه محوطه را بسته بودند و ماشين پزشكي قانوني هم بود. ديشب به خانه مرحوم كيهاني سر زديم. اوضاع خانواده خيلي به هم ريخته است.»
نيكروش اضافه ميكند: «من خودم درگير كارهاي شهرداري بودهام هميشه سخت گيري و بدو بدو دارد. ميدانم كه عوارض نوسازي و هزينه كار تجديد بنا براي آقاي كيهاني خيلي زياد بود البته يكي از اعضاي شوراي شهر به من گفت كه مشكل ايشان با شهرداري چندان حاد نبوده است براي همين الان مطمئن نيستيم كه دليل اصلي خودسوزي چه بوده است. با اينكه آدم آرامي بود اما گاهي فشارهاي روحي در طول زمان آن قدر روي آدم زياد ميشود كه براي شعلهور شدنش فقط يك جرقه كافي است.»
روز يكشنبه وقتي كه هنوز هويت جسد سوخته محوطه فرمانداري سنقر مشخص نبود خبرگزاري ايرنا نوشت: «ساعت ١٠ صبح امروز (يكشنبه، هشتم شهريور) كاركنان مجتمع اداري فرمانداري شهر سنقر، با جسد سوختهاي مواجه شدند كه در سكوت و خاموشي كامل، نشان از پايان يك زندگي داشت.»
امير شاهآبادي، سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري كرمانشاه همان روز با اشاره به اينكه پليس احتمال ميدهد كه جسد پيداشده متعلق به كسي است كه از ديوار كوتاهي كه در پشت ساختمان وجود دارد، خود را به درون حياط مجتمع رسانده باشد. به اين خبرگزاري گفت: «گزارشهاي اوليه پليس نشان ميدهد كه جنسيت متوفا به احتمال زياد، مرد است اما سن و هويت كامل وي هنوز مشخص نيست. با توجه به اين وضعيت و شدت سوختگي و اينكه خودسوزي در سكوت كامل و بدون سر و صدا اتفاق افتاده است، فعلا نميتوان در مورد انگيزههاي خودسوزي اين شخص، اظهارنظر كرد ولي پليس و پزشكي قانوني در حال بررسي جسد هستند.»
حالا جسد ناشناخته شناسايي شده است و نامش در تيتر و ليد خبرهاي حوادث تكرار ميشود. به مدد شعلههاي آتش نام معلم ديگر ناشناخته نيست؛ معلم آرامي كه ديگر نتوانست آرام بماند.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار /
« محمدرضا نیک نژاد » و « مهدی بهلولی » روز دوشنبه نهم شهریور ماه بازداشت شدند .
از علت و یا علل بازداشت این دو فعال صنفی هنوز اخباری منتشر نشده است .
یک مقام مطلع در وزارت آموزش و پرورش در این باره به سخن معلم گفت : " دیرور که این دو معلم بازداشت شدند بلافاصله آقای فانی در جریان قرار گرفتند . وزیر آموزش و پرورش و سایر نهادهای مربوطه قرار شده است که این موضوع را از طریق مراجع ذی صلاح پی گیری کنند . "
گفتنی است این دو فعال صنفی معلمان از فعالان حوزه آموزش و پرورش در عرصه رسانه ها هستند .
تاکنون علیرضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران ، علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون صنفی معلمان ایران و اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران برای اجرای احکام خود که قبلا صادر شده است به زندان فراخوانده شده و اکنون در حبس به سر می برند .
پایان پیام /
زمزمه های اجرای طرح رتبه بندی به گوش می رسد،جدای از اینکه قبل از اجرای طرح رتبه بندی لازم بود عدالت و قانون هماهنگ کشوری اجرا می گردید تا حداقل تاحدودی این فاصله معنادار و زیاد حقوقی و تسهیلاتی بین معلمین شاغل و بازنشسته و سایر کارمندان دولت - که البته اکنون تبدیل به شکاف و ازآن خطرناک تر تبدیل به گسلی شده که اگر چاره ای برای آن اندیشیده نشود و طبق معمول مسئولین محترم سر خود را زیر برف کرده و بگویند همه چیز امن و امان است، طبق شواهد تاریخی نتایج غیر قابل پیش بینی را به بار خواهدآورد - خیلی کمتر می شد،اما همین اجرای طرح رتبه بندی درحالی عملی می شود که عدالت را نادیده گرفته است ؛ زیرا اصلا بازنشستگان را به حساب نیاورده است.
بازنشستگانی که سی سال از بهترین ایام عمر خود را در کلاس های درس غیر استاندارد و تحمل تقریبا تعداد دانش آموزان دو کلاس در یک کلاس، با کمترین تسهیلات سپری نمودند و سالیان درازی منتظر همین قانون نیم بند" رتبه بندی " بودند، اما با تاسف در اثر کم کاری و بی توجهی مسئولین آموزش و پرورش در اجرای آن، آن قدر اجرای این طرح عقب افتاد که گروه گروه فرهنگیان یا بازنشسته شدند و یا بر اثر فشارهای مادی و معنوی که تاب و توان را از آنان سلب می کرد، با حقوق ناچیز حاضر به بازنشستگی پیش از موعد می شدند، و اکنون وزارت محترم آنان را از این حق قانونی خود محروم کرده است.
به راستی، جریمه عدم اجرای به موقع "طرح رتبه بندی" ،که بازنشستگان هیچ دخالتی در آن نداشتند را ، باید این قشر از همه چیز محروم،یعنی بازنشستگان بپردازند ؟
وزیر محترم آموزش و پرورش و سایر کارشناسان حقوقی که روی این طرح کارمی کنند، حتما می بایست در اسرع وقت ،مواد این قانون را بازبینی و اصلاح نمایند،تا این اجحاف بر اجحاف های دیگری که بر بازنشستگان آموزش و پرورش می رود اضافه نگردد.
با تاسف قسمتی از اجحاف های دیگری که بر بازنشستگان آموزش و پرورش می شود را می توان این گونه شمرد:
1- محمد اسماعیل سعیدی، نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، عدم اجرای قانون همسان سازی حقوق بازنشستگان را احجافی در حق این افراد دانست. وی افزود: در اصلاح قانون خدمات کشوری افزایش حقوق و مستمری ها در نظر گرفت می شود. در اصلاح قانون نظام جامع خدمات کشوری، تمامی موارد مرتبط با بازنشستگان و همچنین کارمندان دولت مد نظر قرار گرفته شده که البته قرار بود در سال جاری اصلاح آن نهایی شود که بنا به درخواست دولت، ۶ ماه دیگر اجرای قانون قبل تمدید شده است.
سعیدی گفت: تمدید قانون قبل اجحافی است در حق کارمندان و بازنشستگان، به طوری که در حال حاضر اختلافات فاحشی میان دریافتیهای کارمندان قوای مختلف وجود دارد و این اختلافات یک نوع بیعدالتی محسوب میشود.
محمد اسماعیل سعیدی با اشاره به اینکه دولت درخواست تمدید دو ساله قانون نظام جامع خدمات کشوری را در سال جاری داشت، گفت: با توجه به اینکه در سال ۹۳ نیز به درخواست دولت یک سال این قانون تمدید شده بود، به همین دلیل مجلس با تقاضای دولت موافقت نکرد و فقط ۶ ماه اجرای قانون قبلی تمدید شد.
2- قسمتی از پیام های همکاران بازنشسته آموزش و پرورش که گویی قرار است عمدا نادیده گرفته شوند:
* بازنشستگان مظلوم آموزش و پرورش در میان بازنشستگان اداره و شرکت های برق و مخابرات و موسسات آموزش عالی و شرکت نفت و... با کمال تاسف پایین ترین حقوق ها را می گیرند .
در صورتی که مسئولین می گویند بالاترین تاثیرگذاری را فرهنگیان در جامعه دارند.
* یک بازنشسته تامین اجتماعی هم ردیف با بازنشسته کشوری 2 برابرحقوق می گیرد این چه عدالتی است؟
* با تشکر فراوان از نماینده محترم جناب آقای سعیدی، بنده از نمایندگان محترم می خواهم تمام تقصیر را به گردن دولت نیاندازید ؛ چطور در بعضی مسایل دولت را ملزم به اجرا می نمایید اما دراین مورد دولت را مقصر می دانید. شما یا دولت را ملزم نمایید و منابع آن را تعریف نمایید یا ما را ...نپندارید...
" وزیر محترم،کارشناسان گرامی ، بازنشستگان زحمتکش منتظرند "
قسمت پیام های همکاران و حرف های نماینده مجلس،از سایت محترم سخن معلم استفاده شده است .
گروه اخبار /
در حال حاضر مرحوم کیهانی دارای ۴ فرزند تحصیلکرده است.
کیهانی در پشت مجتمع اداری شهرستان سنقر اقدام به خودکشی کرده است.
پزشکی قانونی تاکنون علت اصلی خودکشی مرحوم کیهانی را تاکنون مشخص نکرده است.
ایلنا
گروه اخبار /
وزیر آموزش و پرورش گفت: طرح رتبهبندی امروز در شورای توسعه مدیریت مصوب شد و احکام معلمان تا قبل از مهر صادر میشود.
پیش ازظهر امروز علیاصغر فانی در حاشیه جشنواره تجارب برتر تربیتی در جمع خبرنگاران اظهار کرد: هر فعالیتی که در راستای ماموریت معلمان باشد میتواند در بحث رتبهبندی موثر واقع شود.
کانونهای ارزیابی که در سال های آینده تشکیل خواهد شد نسبت به این فعالیتها اقدام خواهد کرد تا در بحث رتبهبندی معلمان موثر باشند و به طور قطع الگوهای برتر تدریس یکی از شاخصهای موثر در بحث رتبهبندی معلمان است.
وی افزود: طرح رتبهبندی امروز در شورای توسعه مدیریت مصوب شد و احکام معلمان تا قبل از مهر صادر میشود و میزان افزایش حقوق ها متفاوت است چرا که شرایط افراد با هم دیگر متفاوت است.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص کمبود معلم در آغاز سال تحصیلی جدید عنوان کرد: پروژه مهر که در وزارت آموزش و پرورش سال ها به عنوان یک پروژه مهم پیگیری میشود به دنبال بهینهآمادهسازی فضا، تجهیزات و نیروی انسانی است. از بهمن سال 93 بحث پروژه مهر سال 94 را آغاز کردیم.
فانی ادامه داد: سال گذشته با کمترین مشکل سال تحصیلی را آغاز کردیم و امسال نیز با هماهنگیهای صورت گرفته تلاش میکنیم تا سال تحصیلی جدید را بدون مشکل خاصی آغاز کنیم .
فانی در خصوص تدریس مدیران مدارس در کلاس درس افزود: تدریس مدیران به میزان 6 ساعت در هفته از مصوبات گذشته بود که اجرایی نمیشد و این موضوع جزو وظایف مدیران مدارس است.
مرکزاطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش