ناظم وارد دفتر شد و رو به من گفت: « آقای حیدری! بچّه هاتون کلاسو گذاشتن رو سرشون.» گفتم:« الان میرم.»
پشت درب کلاس ایستادم و از لایِ در، نظاره گر وقایع و شنوای حقایق شدم. تا اینکه نماینده ی کلاس متوجّه حضورم شد و فرمانِ برپا داد. بچّه ها در لحظه ساکت شدند، به اتّفاق بلند شدند و ایستادند. وارد کلاس شدم، در حالی که در ذهنم کلمات را از پی هم می چیدم تا جملاتی شکل بگیره که دلم می خواست.
- این همه سر و صدا به خاطر چیه؟
و این طوری حجمی از گلایه ها بر سرم آوار شد. خب این طوری نباید می پرسیدم. معلوم بود که هیاهو پدید میاد.
کف دست هامو به هم کوبیدم. چَک. چَک. چَک. بعد از سومی بچّه ها کاملاً ساکت شدند. نوکِ پیکان شکایات به سمتِ نماینده ی کلاس بود.
- باز هم که مثل دفعه ی قبل همه از مبصر شاکی هستید؟
تازه دومین روزی بود که مبصر شده بود. با رای اکثریت بچّه ها و در انتخاباتی کاملاً آزاد. بدون هیچ پیش شرط و مرز و حدود انضباطی.
- این طوری نمیشه بچّه ها. مسئولیتِ شما با رای دادن به پایان نرسیده. هر کدوم از شما، بنا به دلایلی به ایمان رای دادید. احتمالاً بعضیاتون به خاطر ساندویچ یا کلوچه ای که قولش رو بهتون داده. بعضیاتون هم رو این حساب که 3 یا 4 بار اسمتونو تو خوب ها بنویسه و یا چند باری شیطنت های شما رو ندید بگیره، اسمشو تو برگه نوشتید. کسانی هم هستند که به خاطر اخلاق خوبش یا به این دلیل که فکر می کنند ایمان آدم مسئولیت پذیریه، انتخابش کردند. شما از اینکه کلاس منظم نیست، ناراضی هستید. من هم همین طور. ولی هنوز روز دوم کاریشه. بهتر نیست بهش بیشتر وقت بدیم؟
{بعضی از بچّه ها مصرّند پابرهنه بدوند وسط حرفام، امّا من این اجازه رو بهشون نمیدم.}
در ضمن این بی نظمی، از تعداد زیادی بی نظمیِ کوچک تشکیل شده که تک تک ما پدید آوردیم. بهتر نیست به ایمان کمک کنیم تا از پس مسئولیتی که بهش سپردیم، بربیاد؟
5 ماهی می شد که روحانی رای آورده بود و 3 ماه از تنفیذ حکمش می گذشت. یاد خروارِ خواسته هایی افتادم که از صبحِ روزِ پیروزی بر سرش آوار شده بود. از بچّه ها پرسیدم: راستی فکر می کنید چرا بعضی از مردم انتظار دادند کسی که بهش رای دادند ظرفِ مدّت کوتاهی همه ی وعده هاشو عملی کنه بدون اینکه خودشون کاری بکنند. تو اداره جدول حل می کنه و انتظار داره رئیس جمهور یک شبه مسئله ی فساد اداری رو حل کنه. زیرمیزی می گیره و انتظار داره رئیس جمهور تا فردا صبح فلانی و فلانی رو بالای دار بکشه.
در پاسخ هر کسی چیزی گفت. و من به این فکر می کردم: راستی اگه هر کسی فقط وظیفه اش رو انجام می داد، چی می شد؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
چندی پیش نامه ای از یک دبیر ریاضی اصفهان با عنوان "اداره کل ارزیابی را چه کسی ارزیابی می کند؟! " در سخن معلم منتشر گردید . ( این جا )
چند روز بعد فردی از اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات با این رسانه تماس گرفته و ضمن معرفی خود و ارائه شماره تماس مستقیم و حتی تلفن همراه آمادگی خود و اداره مربوطه را برای پیگیری خواسته این معلم و پاسخگویی اعلام نمود .
اما زمانی که با هر دو شماره تماس گزفته شد ، حتی پاسخ تماس داده نشد !
این کار به فاصله چند روز متوالی تکرار شد ، اما وضعیت تغییری نکرد ...
به تازگی مدیرکل پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش از راه اندازی سامانه پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش از ابتدای مهر ماه خبر داده است .
حال پرسش این است که با وجود چنین رفتارهایی که حتی در مورد یک رسانه سراسری و پر مخاطب انجام می شود ، آیا دیگر زمان حرکات نمایشی و یا تبلیغاتی سپری نشده است ؟
اصل خبر را بخوانید :
" میرشاهولد با بیان اینکه جایگاه ارزیابی عملکرد جایگاه رفیعی است، مهمترین وظایف کارشناسان ارزیابی عملکرد ادارات را با توجه به شرایط فعلی نظام آموزش و پرورش « هدایت گر، تسهیل گر و ناظر » برشمرد.
میرشاهولد، کلید کار و اساس برنامهریزی در ادارات را برنامههای مصوب وزارت متبوع اعلام و بیان کرد: هرگونه تغییرات و ابتکارات در امور بایستی در راستای شاخصهای تنظیم شده از سوی وزارت آموزش و پرورش باشد.
مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش، پاسخگویی به شکایات توسعه نظارت مستمر و دقیق را مهمترین عامل در کاهش فساد اداری عنوان کرد.
وی در ادامه با اشاره به راه اندازی سامانه پاسخگویی به شکایات از ابتدای مهرماه سال جاری در سراسرکشور تاکید کرد: شکایاتی قابل بررسی است که نام ونام خانوادگی شاکی و متشاکی را داشته باشد.
میرشاهولد خاطر نشان کرد: مستند سازی فعالیتها و نیز مستند نمودن عملکرد کارکنان و مدیران در بازدیدهای دورهای،توسط ارزیابان و کارشناسان ادارات از الزامات این حوزه است.
شایان ذکر است؛ این جلسه با حضور کارشناس مسوولان و کارشناسان ارزیابی عملکرد ۴۰ منطقه و نواحی در سالن اندیشه اردوگاه کشوری شهید بهشتی برگزار شد. "
روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
گروه اخبار /
اسفندیار چهاربند خبر جذب نیروی جدید حق التدریس در آموزش و پرورش شهر تهران تکذیب کرد و افزود: کمبود معلم در شهر تهران را با اضافه کاری معلمان رسمی و ساماندهی معلمان مازاد تامین خواهیم کرد.
وی تاکید کرد: نیروهای حق التدریس قبلی که دارای شماره پرسنلی هستند به فعالیت خود ادامه خواهند داد.
چهاربند گفت: به مربیان پیش دبستانی مجوز فعالیت در مراکز آموزشی پیش ضمیمه داده می شود و این مربیان می توانند از مراکز مازاد آموزش و پرورش نیز برای تأسیس مراکز پیش دبستانی استفاده کنند.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران افزود: مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در به کارگیری مربیان پیش دبستانی و نیروهای شرکتی در آموزش و پرورش به صورت حق التدریس مشمول شهر تهران نمی شود و این نیروها به صورت حق التدریس در آموزش و پرورش فعالیت نخواهند کرد.
چهاربند گفت: 174 فرهنگی از سایر استان ها برای انتقال به شهر تهران درخواست دادند و تاکنون 80 نفر از آن ها به دلیل بالا بودن هزینه های زندگی در شهر تهران از درخواست خود انصراف دادند.
وی از خریداری 14 مدرسه استیجاری در شهر تهران نیز خبر داد و افزود: مبایعه نامه با مالکان چهار مدرسه استیجاری منعقد شده است و توانستیم با تغییر کاربری برخی مراکز آموزش و پرورش اعتبار خرید مدارس استیجاری را تأمین کنیم.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گفت: با خریداری مدارس استیجاری شهر تهران مشکل پلمپ شدن این مدارس برطرف شده است و هم اکنون هیچ مدرسه پلمپ شده ای در شهر تهران وجود ندارد.
چهاربند افزود: قبل از شروع سال تحصیلی مبلغ 5 هزار تومان به ازای هر دانش آموز به عنوان سرانه دانش آموزی به همه مدارس شهر تهران پرداخت خواهد شد.
وی همچنین به پرداخت مطالبات فرهنگیان شهر تهران اشاره کرد و گفت: امیدواریم تا پایان شهریور و قبل از شروع سال تحصیلی بخشی از 90 میلیارد تومان بدهی آموزش و پرورش به فرهنگیان شهر تهران پرداخت شود.
خبرگزاری صدا و سیما
تهران-ایرنا- کارشناس مسایل آموزش و پرورش گفت: طرح انتخابی شدن مدیران مدارس توسط معلمان که پیشتر مطرح و در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شده بود؛ به فراموشی سپرده شده است.
در کشور ما هر پزشکی که بخواهد طبابت کند باید عضو سازمان نظام پزشکی باشد. هر وکیلی که بخواهد وکالت برعهده بگیرد باید عضو کانون وکلا باشد و هر مهندسی که بخواهد نقش کلیدی در یک طراحی و اجرای مهندسی ایفا کند باید عضو نظام مهندسی باشد. اما انگار معلم شدن را هر دانشجویی که تازه دیپلم خودش را گرفته و وارد دانشگاه شده است، بلد است.
شاید این موضوع از آنجا ناشی میشود که برخی تصور می کنند مدرسه باید جایی باشد که از کودکان مراقبت میکند و همین که یکسری افراد معمولی در آنجا مراقب کودکان باشند کفایت میکند و مربیان و معلمان هم همراه کودکان یاد میگیرند و میآموزند و تجربهشان زیاد میشود که چطور با کودکان رفتار کنند و به آنها مطالب مختلف آموزش دهند.
این تصور نادرست که حتی زمانی در بدنه آموزش و پرورش رایج بود، باعث شد پس از افزایش سال های مقطع ابتدایی از پنج به شش سال برای برخی خدمتگزاران مدارس حکم آموزگاری صادر شود. از سوی دیگر در مجلس شورای اسلامی به جای تصویب قوانینی که نهاد مجری آموزش عمومی را مجبور به کیفیت بخشی دورههای خود کند، قوانینی تصویب شد که دولت را مجبور میکرد معلمان حق التدریسی را بدون توجه به داشتن دانش مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت، استخدام کند. وزیر جدید آموزش و پرورش نیز به خاطر تغییر رویه استخدام نامربیها و توجه نکردن به مصوبه مجلس در این مورد کارت زرد دوم خود را از مجلس گرفت.
معلم حرفهای، معلم با کیفیت
در واقع آنچه باعث کاهش روزافزون کیفیت آموزش و پرورش است، فقط برنامه ریزی و طراحی آموزشی و تالیف کتاب و تصویب طرحهای نسنجیده نیست. حتی با بررسی عملکرد حوزه ستادی آموزش و پرورش به خصوص سازمان پژوهش و برنامه ریزی و مطالعه اسناد منتشر شده توسط آنها میتوان به وجود عزمی راسخ در تحول نظام آموزشی پی برد. درواقع خالی شدن مدارس از معلمان حرفهای با کیفیت که بتوانند با روش های روز و نوین آموزشی اهداف نظام آموزش و پرورش کشور را محقق سازند نتیجه سیاستهای آموزش و پرورش از ابتدای امر تاکنون بوده است.
دکتر ابراهیم طلایی پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت معتقد است:« مربی گری و معلمی را از حرفهایگری در آوردهایم و آن را به شغل و پیشه، تنزل داده ایم. پس نباید انتظار داشته باشیم بچههایی که پارسال و امسال وارد پیش دبستانی و دبستان شدهاند در سال 1404 (نقطه هدف سند چشم انداز)، طور دیگری دیپلمه شوند؛ یعنی بتوانند درخصوص پدیدهها و مسائل اجتماعی و شخصی خود عمیق بیندیشند، نظم در امور داشته باشند، بر کار و هدف خویش تمرکز کنند، خود تنظیم و کارآفرین باشند (به آب باریکه کار دولتی نیندیشند)[1].»
جذب معلم حرفهای
گفته میشود در فنلاند که الان جزو کشورهای اول جهان از منظر کیفیت آموزش و پرورش است، تنها 10 درصد از افرادی که تمایل به مربی شدن دارند، پس از طی مراحل متنوع و دقیق انتخاب، موفق به پذیرش میشوند. متخصصین تعلیم و تربیت اصلیترین خوان از هفت خوان ورود به مربی گری را خوان تحول نگرش نسبت به خود، تربیت، مربی گری، متربی، رب، کودک، رشد و بالندگی، ارتباط، شنوایی و پذیرش میدانند و سوال مهم این است که چه مکانیزمی برای جذاب افرادی با این ویژگیها میتوان به وجود آورد؟ آزمون، مصاحبه، مشاهده و سنجش حین کارآموزی و یا روش های دیگر؟
رشد حرفهای معلمان
آنگونه که مشاهدات نگارنده نشان میدهد در سالهای گذشته یکی از مرسوم ترین شیوه های استخدام در آموزش و پرورش، جذب نیروهای حق التدریسی به شرط گذراندن دوره های ضمن خدمت بوده است. دورههایی که رایگان توسط ادارات آموزش و پرورش برگزار میشد و معلمان حق التدریس به امید کسب امتیازهای استخدامی و معلمان رسمی به امید افزایش گروه و پایه شغلی در آن شرکت میکردند و معمولا با امضای برگه حضور و غیاب جای یکدیگر و سهلگیری برگزار کنندگان دوره گواهی حضور و کسب حدنصاب نمره را دریافت میکردند. ( بهتر است به تقلب معلمان در دورههای ضمن خدمت آنلاین اشاره نکرد ).
در حال حاضر آموزش و پرورش مدعی است که یگانه راه ورود معلم به این وزارتخانه دانشگاه فرهنگیان است و فقط کسانی مجوز تدریس در کلاس درس را خواهند داشت که فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان باشند و سرپرست این دانشگاه تاکید دارد که صرف ورود به دانشگاه نمیتواند خیال متقاضی تدریس را از استخدام شدن راحت کند بلکه پشت سر گذاشتن آزمونهای مختلف اجازه ورود او به کلاس را میدهد. هرچند پرداخت حقوق به دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خیال خیلی از آنها را راحت کرده است که قطعا استخدام آموزش و پرورش خواهند بود.
جای خالی سازمان های مردم نهاد غیردولتی در رشد حرفهای معلمان
چند سال پیش که بنای المپیاد نانو در کشور و در باشگاه نانو (پروژه آشناسازی دانش آموزان با فناوری نانو ) گذاشته شد. بازاری گشوده شد به نام تدریس المپیاد نانو. از آن جایی که ستاد نانو به منظور ترویج این دانش و فناوری از تمام فعالیتهای آموزشی هم راستا با المپیاد حمایت مالی میکرد برای اینکه راه سواستفاده افراد غیر متخصص از این فرصت پیش آمده را ببندد گفت فقط از کلاسهای المپیاد نانویی حمایت مالی میکند که معلم آنها تاییدیه ستاد نانو را داشته باشد. برای این منظور همه ساله در کنار مسابقه ملی فناوری نانو آزمونی از کسانی که می خواهند مربی این حوزه باشند میگیرد و لیستی از مربیان المپیاد نانو در سایت خود معرفی می کند. البته که این آزمون صرفا دانش مربی را می سنجد و کاری به حوزه مهارت او ندارد. معمولا مهارت معلمان با لایک خوردن از شاگردان سنجیده میشود و معلمی که کارش بهتر باشد برای دوره های بعدی هم دعوت به کار میشود.
ظاهرا خیلی سال قبل نیز دکتر رضا منصوری به انجمن فیزیک ایران (که در آن زمان مسابقه دانش آموزی هم برگزار می کرد) پیشنهاد داده بود که همانند دیگر انجمن های مردم نهاد علمی برای معلمان دوره برگزار کند و به معلمانی که حداقل سواد فیزیکی برای تدریس درس فیزیک را دارند گواهی نامه بدهد. امری که در کشورهای مترقی ظاهرا مرسوم است.
شاید اگر معلمان انجمن صنفی خوبی داشته باشند که ویژگی عضویت در آن صرفا معلم بودن نباشد بلکه داشتن مهارت و دانش تدریس باشد و این انجمن صنفی به جای اینکه فقط به مشکلات معیشتی معلمان بپردازد هدف خود را ارتقای کیفیت معلمان و رشد حرفهای آنها بگذارد جایگاه معلمی به آن قلههای رفیعی در شعارها و تعارفها وجود دارد، برسد. همچنین وجود یک نهاد صنفی قوی و تاثیرگذار میتواند بنگاههای خصوصی فعال در عرصه آموزش و پرورش را نیز ساماندهی کند و دولت را در رسیدن به اهداف خود که کوچک شدن، برونسپاری کارهای اجرایی و خصوصی سازی است کمک کند.
مجله صدا
امروز ساعت بیست و پنج دقیقه به هشت رسیدم جلوی در مدرسه. مثل هر روز سرایدار مدرسه ایستاده بود جلوی در مدرسه تا دانش آموزانی که دیر می آیند جلویشان را بگیرد و پیش معاون بفرستد. صدای مراسم صبحگاهی مدرسه می آمد. آقای اصغری پدر یکی از شاگردانم که سال پیش با اصرار مدیر برای قبول کردنش روبه رو شده بودم پسرش را با ماشین شاسی بلند گران قیمت شان آورده بود. با دیدنم جلو آمد و بی مقدمه وضعیت درسی پسرش را جویا شد.خلاصه وار گفتم که مثل پارسال ضعیفه و حتی بدتر و ضمناً دیروز هم سر کلاس خوابش می اومد. گفت: بله دوشنبه شب دیر وقت از سفر اومده بودیم و دیر خوابیده بود. گفتم: توی زمستان چه سفری؟ آن هم وقت تلاش و درس و امتحان بچه ها؟ گفت: اسکی کار می کنم و سه چهار روز، خانوادگی می ریم پیست اسکی و ناچاراً چند روز بیرون از خونه می مونیم.البته منظورش از بیرون ، هتل بود.بعد پوزخندی بهم زد وگفت: راستی آقای صمدپور شنیدم قراره وضعتون خوبِ خوب بشه ها. دیشب اخبارتلویزیون می گفت.
با تعجب گفتم:چطور مگه؟! دوباره پوزخندی زد و گفت: قضیه رتبه بندی معلمان رو می گم...لبخند تلخی زدم و سر تکاندم.کمی خجالت چاشنی سر تکاندنم شد و صورتم سرخِ سرخ. یاد نداشتم تا امروز در کلاسم یا حتی بیرون مدرسه در مورد معیشت و مشکلات مالی خودم حرفی زده باشم. دیگر تیر خلاص را زده بود ولی من هنوز زنده مانده بودم.گفتم:باید برم و گرنه مدیر مدرسه می گه دیر اومدی... و با عجله و بی خداحافظی رفتم.
مدیر مثل اکثر مواقع جلوی پله های راهرو ورودی ایستاده بود و آمد و شد معلمان را رصد می کرد.با دیدنش به حرمت سنش نه سمتش سلام دادم .اما او بدون دادن جوابِ سلامم با طعنه و اخم آلود گفت: ساعت خواب صمدی پور...گفتم:چند دقیقه ای جلوی در مدرسه داشتم با یکی از اولیای بچه ها حرف می زدم. وقتم رو گرفت.شما که می دونید من با تمام مشقات و گرفتاری هایی که دارم تا حالا حتی یک روز هم تاخیر نداشتم .او با اخم دوباره به من طوری نگاه کرد گویی طلب پدرش را می خواست بگیرد که من نداده بودم. بلافاصله رفتم دفتر دبیران و دفتر کلاسی را از کمد برداشتم و رفتم سرکلاس. به محض اینکه داخل کلاس شدم و بچه ها برخاستند، یکی دو تا از شاگردان بلند بلند گفتند : آقا شنیدیم وضعتون داره خوب می شه ها. قراره حقوقتون پونصد ششصد هزار تومان زیاد بشه و سپس فریاد زدند: به افتخار آقا ... بچه های کلاس به دنبال آن ها هورا کشیدند و کف زدند و این شادی و شعف آن ها چه با نیت خوب و چه بد، چند دقیقه ای ادامه یافت.
بهت زده ی رفتار بچه ها بودم که یک دفعه در کلاس باز شد و معاون مدرسه جلوی در کلاس ظاهر شد. او تنها کسی در مدرسه بود که هنوز بچه ها تا حدودی از او حساب می بردند و سر و صدا یک دفعه خوابید. صورتم مثل لبو سرخ شده بود. فکرنمی کردم سر و صدا این قدر زیاد باشد.معاون وقتی قضیه را فهمید لبخندی زد و رفت و من شروع به تدریس نمودم و آن زنگ را به خیر گذراندم. زنگ تفریح اول داشتم به سمت دفتر دبیران می رفتم که دیدم چندین اولیا نزدیک در دفتر دبیران ایستاده اند. دو زن و یک مرد. سلام و علیک کردم. یکی که مرد بود گفت : تبریک آقای صمدی پور!!! نوش جونتون .حیرت زده گفتم: چی؟ چی چی ؟ متوجه نشدم! گفت: ای بابا ! قضیه رتبه بندی دیگه. ماشاء الله هر سال چند بار حقوقتون رو زیاد می کنند. ایشا الله بعد از زیاد شدن حقوقتون ازین به بعد بیشتر برای بچه های ما وقت بذارید...
یکی اززن ها که کنار تر ایستاده بود: گفت: مبارکتون باشه آقای صمدی پور. شوهرم کارمند شرکت....هستش.با یه حقوق بخور نمیر داریم خودمون و سه تا بچه رو می چرخونیم اونوقت همه اش دارن به حقوق شما تند تند اضافه می کنن.تازه بازم ناراضی هستین.آخه این درسته؟؟؟...
داشتم به این مثل قدیمی می اندیشیدم که :درونمان خودمان را مثل خوره می خورد و بیرونمان مردم را ،که آن زن دیگر پرید توی فکرم و گفت: فقط تو رو خدا یه کم بیشتر به این بچه ها توجه کنید. مانده بودم چه بگویم .ناخواسته گفتم: چشم حتماً ...و پس از لحظاتی که منگ شده بودم دوباره دهانم را گشودم و گفتم: مگه تا حالا برای بچه هاتون کم گذاشتم خانم که به خاطر رتبه بندی کذایی آموزش و پرورش بخوام زیادش کنم.آن مرد گفت: نه ...ناراحت نشید....منظوری نداشت !
و من شروع کردم در مورد وضعیت درسی و اخلاقی بچه هایشان در کلاس صحبت کردن. لب و لوچه ام دیگرخشک شده بود.یک دفعه صدای زنگ کلاس بلند شد.نیم نگاهی به ساعتم انداختم.کل زنگ تفریحم با سوال و جواب شان طی شده بود.هنوز یکی دو تا اولیای دیگر که تازه آمده بودند و کمی آن طرف تر ایستاده بودند ، منتطرم بودند تا با من در مورد فرزندان شان یا حتی شاید رتبه بندی صحبت کنند.
بعد از رفتن آن سه نفر اولیا ،تازه مشاوره و گفت و گو با این دو نفر جدید شروع شد.در همین اثنا ،بچه ها هم داشتند به کلاس هایشان می رفتند و من زیر چشمی می دیدم مدیر مدرسه به سمت دفتر دبیران می رود و می دانستم که می خواهد به معلمان تذکر دهد که زودتر بروند سر کلاس هایشان. با عجله و تیتر وار به آن دو اولیای جدید وضعیت بچه هایشان را گزارش دادم و از ترس اینکه مبادا مدیر یا معاون گیر بدهد که چرا دیر می روی سر کلاس، با لبی تشنه و دلی رنجور و چهره ای خسته به سمت کلاس بعدی راه افتادم.
امروز کلاً روز بدی بود خیلی بد. بعد از تعطیلی مدرسه هم از فرط ناراحتی ، ماشین زوار در رفته ام را جلوی مدرسه جا گذاشته و با اتوبوس به خانه آمده بودم و در پارکینگ خانه بود که تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش امروز در حاشیه آیین افتتاح مرکز رفاهی ـ آموزشی توحید (ویژه اسکان همراهان و بیماران صعبالعلاج فرهنگی) در جمع خبرنگاران در خصوص تغییر کاربری دبیرستان دخترانه و ساخت این مرکز، اظهار داشت: بر اساس آخرین آمار، این مرکز آموزشی زیر 200 دانشآموز داشته است که با توجه به اینکه مراکز اطراف قدرت پذیرش دانشآموزان این مدرسه را داشتهاند، به این جمع بندی رسیدیم که این مرکز را تبدیل کاربری داده و به محل اسکان فرهنگیان و همراهان آنان که برای معالجه به تهران میآیند تبدیل کنیم؛ ضمن اینکه هیچ مشکلی برای دانشآموزانی که قبلاً در آن مدرسه تحصیل میکردند، بهوجود نیامده است.
وی در خصوص خدمات دندانپزشکی و عینک در بیمه طلایی فرهنگیان، افزود: مشکل عینک حل شد و مشکل دندان پزشکی هم با توجه به توسعه مراکز دندانپزشکی درمانگاههای فرهنگیان و عقد قراردادهایی که با دانشگاههای علوم پزشکی در جریان است، به دنبال آن هستیم که امیدواریم آن نیز حل شود.
وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش دیگر در خصوص پذیرفته شدن بسته شماره 2 بیمه طلایی یادآور شد: بله، همان بسته شماره 2 به توافق رسید.
وی در خصوص جذب نیروی حقالتدریس در آموزش و پرورش، گفت: ما بر حسب نیازمان عمل میکنیم یعنی نیاز بر حسب رشته، جنسیت و موقعیت جغرافیایی است و از قبل نیز این کار را انجام میدادیم و امسال نیز اگر نیاز داشته باشیم، عمل میکنیم.
فانی اضافه کرد: همان طور که در قانون مصوبه مجلس آمده، بر حسب نیاز آموزش و پرورش باید حقالتدریس داده شود و ما بر حسب نیازمان اقدام میکنیم که در مناطق مختلف متفاوت است و آمار دقیقی ندارد.
* توزیع شیر در مدارس از اول مهر
وزیر آموزش و پرورش درخصوص توزیع شیر مدارس، افزود: از اول مهرماه در دوره ابتدایی و متوسطه، توزیع شیر را خواهیم داشت که با بیش از 500 میلیارد تومان انجام میشود و با اولویت 70 نوبت حرکت میکنیم و اگر اعتبارات بیشتری تخصیص دادند، آن را بیشتر میکنیم.
وی با اشاره به هدف از ایجاد مرکز رفاهی ـ آموزشی توحید، افزود: برخی فرهنگیان که به بیماریهای صعبالعلاح دچار شدهاند و در شهری محل خدمت آنها، امکانات درمانی مناسبی وجود ندارد، راهی شهرهای بزرگ از جمله تهران، تبریز، کرمان، مشهد و شیراز میشوند و ما با رفاه ابن فرهنگیان، این مراکز را ایجاد کردهایم.
فانی ادامه داد: امروز چهارمین مرکز افتتاح شد تا برای اسکان فرهنگیان و همراهانشان استفاده شود و آنها از مراکز درمانی تهران استفاده کنند.
* ایجاد کتابخانههای کلاسی در مدارس ابتدایی
وزیر آموزش و پرورش در خصوص سرانه مدارس تصریح کرد: پیگیر هستیم چراکه از محل قرار است سرانه مدارس از محل درآمد گاز تأمین شود و امسال 200 میلیارد تومان به موجب مصوبه مجلس برای سرانه مدارس از محل فروش گاز خانوادهها و مصارف داخلی تأمین میشود که به دنبال آن هستیم تا از طریق وزارت نفت و شرکت گاز، این مبلغ را بگیریم.
وی درخصوص اینکه مصوبه مجلس بهکارگیری نیروهای بازنشسته را ممنوع کرده است آیا این کار برای آموزش و پرورش مشکلی ایجاد نمیکند، گفت: نه ما مدیریت کردهایم و برنامه ریزی خودمان را سامان دادهایم.
وزیر آموزش و پرورش درخصوص 3 زنگ انشاء، کتابخوانی و گفتوگو در مدارس خاطرنشان کرد: در مهر 92 رئیسجمهور در آیین بازگشایی مدارس توصیه بر توسعه کتابخوانی، زنگ انشاء و گفتوگو داشت و به موجب دستور وی و نیازهای واقعی که آموزش و پرورش در این مقوله دارد، اقداماتی صورت گرفته که از جمله سال گذشته کتابخانه مدارس را تجهیز کردیم و در مدارس ابتدایی نیز کتابخانههای کلاسی ایجاد کردیم که این سیاست امسال نیز ادامه پیدا میکند.
انتهای پیام/
فارس
در مهد کسب دانش، تحصیل علم و معرفت متاع کم بهایی است !
یکی از تأمل برانگیزترین تناقض های مشهود در آموزش و پرورش، کم ارزش شمردن سطح علمی و تحصیلات معلمان به عنوان اصلی ترین متولیان ارتقاء سطح علمی دانش آموزان است. در نظام تعلیم و تربیت ما تفاوت ناچیزی در پرداخت حقوق و مزایا بین معلمان با سطح تحصیلات مختلف وجود دارد، به طوری که معلمان دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و حتی دکتری با سنوات یکسان و مسؤلیت های مشابه تفاوت دریافتی غیر قابل قبول و ناعادلانه ای وجود دارد. این بدان معناست که تحصیل علم و دانش در نظام آموزشی ما اهمیت چندانی ندارد و این تناقضی بسیار تعجب برانگیز است.
علاوه بر این تناقض غیر قابل انکار و البته تأسف بار، تلاش هایی برای متوقف کردن و محدود کردن ارتقاء سطح تحصیلات معلمان در جریان است ، به گونه ای که پس از استخدام، معلمان همانند سایر کارمندان در دیگر دستگاه ها مجازند تنها یک بار از مزیت اندک ارتقاء سطح تحصیلات از بدو تا پایان خدمت بهره مند شوند و این نیز تناقض تأمل برانگیز دیگری است.
البته شاید در دستگاه های دیگر اتخاذ چنین تصمیمی قابل توجیه باشد، اما چنین قانونی در مهد کسب علم و دانش، آن هم برای مروجان آن در دستگاه تعلیم و تربیت یک کشور، چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟
در پایان ذکر کلام بزرگان، جهت یاد آوری اهمیت شان و جایگاه ویژه معلمان در جامعه برای تصمیم گیران امر تعلیم و تربیت، خالی از لطف نخواهد بود:
• ملتي كه بهترين معلمان را دارد نيازی به معادن طلا و نقره ندارد.
• معلمي حرفه اي است كه تمام حرفه هاي ديگر را درس مي دهد.
• اگر معلم و مدرسه هزينه بردار است بايد دانست كه جهل خانمان سوز و ريشه برانداز است.
• جامعه اي كه به معلم اش بهائي نمي دهد ارزشي در بين جوامع ندارد.
• معلمان سازندگان يك ملت اند، واي بر ملتي كه با سازندگان خود بيگانه است.
• يك روز با معلم خردمندي مصاحب بودن بهتر از مطالعه هزار صفحه با ارزش است.
• معلمان دشمنان جهل، مخالفان فقر و پيام آوران صلح و دوستي در جهان مي باشند.
• معلمان در ظاهر انسان هاي معمولي اند اما به بزرگترين و خطيرترين كار جهان مشغولند.
• نقش معلم در جامعه، نقش انبیاء است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
طرح رتبهبندی معلمها بعد از مدتها به اجرا درآمد و براساس این طرح، دستمزد معلمها بین 128 تا 420 هزارتومان افزایش یافته است. البته گویا کمبود بودجه و مشکلات مالی این وزارتخانه باعث شد وعده وزیر آموزش و پرورش مبنیبر افزایش 300 تا 800 هزار تومانی حقوق معلمان در این طرح محقق نشود.
به وزیر پیغام دادهایم
عباس مقتدایی، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات در مورد طرح رتبهبندی معلمها میگوید: «به وزیر آموزش و پرورش در اینباره پیغام دادهایم و به همین منظور کمیته مشترکی تشکیل شد تا به عملکرد آموزش و پرورش رسیدگی کند.»
او در گفتوگو با «فرهیختگان» با بیان اینکه به دنبال کمک به دولت هستیم، میافزاید: «با دقت رفتار آموزش و پرورش را رصد میکنیم، هرجا هم لازم باشد از طریق تذکر شفاهی یا کتبی، سوال و... رفتار آموزش و پرورش را اصلاح خواهیم کرد.»
مقتدایی تاکید میکند: «مشکل اصلی آموزش و پرورش نبود مدیریت و برنامهریزی دقیق است. اگر آموزش و پرورش از تمام منابع و امکاناتش درست استفاده کند میتواند به تعهداتش درمورد طرح رتبهبندی عمل کند.»
او با اشاره به اینکه در بودجه 94 فضاهای جدیدی برای تامین بودجه آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است، میگوید: « وزارت آموزش و پرورش میتواند با فروش اموال مازاد خود هزاران میلیارد تومان درآمد داشته باشد و با آن بخشی از مشکلات معلمها را کاهش دهد، اما متاسفانه از این ظرفیتها استفاده نمیکند.»مقتدایی بر این باور است که اجرای طرح رتبهبندی معلمها هرچند با اشکال و کند، خود یک گام به جلو است، اما ما نیازمند کیلومترها حرکت در آموزش و پرورش هستیم.
معلمها ناراضی هستند
اگرچه وزیر آموزش و پرورش به وعدهاش برای رتبهبندی معلمها قبل از سال تحصیلی جدید عمل کرد، اما افزایش حقوقها با آنچه وزیر قولش را داده بود خیلی متفاوت است.
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان در گفتوگو با «فرهیختگان» با بیان این مطلب میگوید: «طرح رتبهبندی معلمها رضایت معلمها را جلب نکرد. وعدههایی که وزیر آموزش و پرورش به معلمها داده بود فراتر از این مبالغ بود. افزایش 100 هزار تومان حقوق چه کمکی میتواند به معلمها بکند.» او تاکید میکند: «اجرای رتبهبندی فرهنگیان میتواند میانگینی نزدیک به 250 هزار تومان به دستمزدها بیفزاید. اما با توجه به اینکه خط فقر نسبی در شهرها و برای یک خانواده چهارنفره 5 / 2 تا سه میلیون تومان است و میانگین دریافت فرهنگیان یک میلیون و 500 هزار تومان است، این افزایشها نمیتواند گشایش چندانی در زندگی معلمان پدید آورد.» نیکنژاد میافزاید: « بیش از 80 درصد معلمها در رتبه نخست قرار دارند و خبرهایی که تا این لحظه از طرح رتبهبندی به گوش میرسد افزایش دستمزد 128 تا 420 هزار تومانی را نشان میدهد.»
اعتیاد به باور بسیاری ضعف اراده و مشکل اخلاقی است. این اعتقاد از دیر باز به طور سنتی در بیشتر جوامع از جمله جامعه ما وجود داشته و بر اساس همین باور با فرد معتاد برخورد شده است. در بین خانواده ها نیز چنین باوری وجود داشته و دارد و این نوع نگاه از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا کرده است. حتی در بین مسئولین و کار به دستان جامعه همین نگاه به اعتیاد و معتاد رواج داشته و دارد. در این دیدگاه برخورد با فرد معتاد ، برخورد با بیمار نیست بلکه برخورد با مجرم است. یعنی فرد معتاد ، نه یک معتاد که یک مجرم است . فرد مجرم را به مجازات می رسانند نه اینکه به دنبال درمانش باشند. متاسفانه خانواده ها نیز تا حد بسیاری این گونه می اندیشند.
در این فرصت بیشتر به تاثیر و تاثر اعتیاد بر خانواده ها و راهکارهای پیش روی خانواده ها برای برخورد با فرد معتاد و چگونگی طی کردن روند بهبود توسط این فرد در داخل خانواده می پردازیم .
خانواده ای که در خود فرد معتادی را دارد ، به احتمال بسیار همراه با فرد معتاد به مرور زمان بیمار می شود. یعنی پیامدهای بیماری اعتیاد که بر فرد معتاد اثر گذار است و باعث می شود که در ویژگی های شخصیتی او تغییرات صورت گیرد به مرور زمان بر دیگر اعضای خانواده موثر واقع می شود و از نظر افکار و رفتار ، دیگر اعضای خانواده نیز همانند فرد معتاد می شوند. خانواده ای که یکی از اعضایش معتاد است به مرور و به دلیل نا آگاهی ممکن است همانند فرد معتاد دچار مشکل شوند.
اگر اعضای خانواده ای دچار ویژگی های زیر شوند می توان گفت که در « چرخه معیوب بیماری اعتیاد » گرفتار شده اند.
1- خانواده سعی در کنترل رفتار عضو معتاد و تغییر دادن او دارد .
2- تمرکز بر کارهای عضو معتاد خانواده و عواقب کارهای او
3- مقصر دانستن عضو معتاد در زمینه ی اعتیادش
4- احساس شرمندگی از اینکه عضوی از خانواده معتاد شده است و یا کم اهمیت جلوه دادن اعتیاد عضو خانواده .
5- قطع ارتباطات با دیگران برای اینکه کسی از اعتیاد عضو خانواده خبر دار نشود
6- توجیه رفتار های فرد معتاد و حمایت بیش از حد از او برای اینکه پیامدهای رفتار معتاد گونه را کم اثر نمایند .
7- ترس و اضطراب همیشگی از رفتارهای احتمالی عضو معتاد خانواده و ...!
این نوع عمل کردن توسط اعضای خانواده معتادان نشان از این دارد که دیگر ا عضای خانواده از بیماری اعتیاد عضو خانواده شان بی نصیب نمانده اند و به نوعی آنها نیز عوارض این بیماری را در خود دارند. درست است که سایر اعضای خانواده مواد مخدر مصرف نمی کنند اما پیامدهای مصرف مواد یک عضو در خانواده بر دیگران تاثیر گذاشته است و آنها نیز بدون اینکه خودشان بدانند در چرخه بیماری اعتیاد گرفتار شده اند،حال شاید این چرخه به مصرف مواد ختم نشود اما بر زندگی اعضای خانواده اثر گذار است.
اگر یکی از والدین در خانواده اعتیاد داشته باشد ، بر کودکان آن خانواده تاثیر خواهد گذاشت. کودکان در این نوع خانواده ها به کمبود اعتماد به نفس، تنهایی، احساس گناه ، نا امیدی ، درماندگی، نگرانی از رها شدن ، افسردگی و ... دچار می شوند. در روابط اجتماعی و تحصیلی به مشکل برخورد می کنند و زمینه ی گرایش به مواد مخدر و اعتیاد فعال در آنها بسیار زیاد است. همسر فرد معتاد نیز هم از نظر روحی و روانی هم از نظر روابط اجتماعی و اقتصادی درگیر بحران های مختلف می شود. دچار شدن به این نوع مشکلات و مسائل خود زمینه ی گرایش به مصرف مواد مخدر و اعتیاد فعال را به همراه دارد.
موارد بسیار زیادی از همسرانی را داریم که به دلیل ناآگاهی از چگونگی بیماری اعتیاد و برخورد با فرد معتاد در چرخه اعتیاد گرفتار و در نهایت به مصرف مواد مخدر کشیده شده اند.
به طور کلی اعتیاد می تواند بر خانواده این تاثیرات داشته باشد، از جمله :
1- تغییر در مقررات خانواده
2- به وجود آمدن مقررات جدید در خانواده
3- تغییر در احساسات و تغییر جهت آن به سمت مخرب بودن
4- تاثیر بر اعضای خانواده از جمله کودکان ، نوجوانان و همسران .
در بیشتر خانواده هایی که یکی از اعضایشان به بیماری اعتیاد دچار است، نه تنها فرد معتاد کمک موثری از طرف خانواده دریافت نمی کند، بلکه به مرور این فرد معتاد است که خانواده را به پیامدهای بیماری اعتیاد آلوده می کند. این زمانی است که خانواده در چرخه ی رفتارهای اعتیادی گرفتار می شود و نه تنها به فرد معتاد که به سایر اعضا نیز نمی تواند کمکی کند. در این گونه خانواده ها است که می توان گفت خانواده بیمار است و حتی بیماری اعتیاد ،بیماری خانوادگی است ؛ یعنی نه تنها خانواده یک بیمار ندارد بلکه همه ی اعضا بیمار می شوند.
بهتر است خانواده برای جلوگیری از شیوع بیماری در خانواده ، مهارت هایی را کسب نماید.
بنابراین خانواده هایی که معتاد دارند قبل از هر اقدامی بهتر است با مشاورانی که در زمینه بیماری اعتیاد و درمان و بهبودی آن تخصص دارند مشاوره نمایند تا بتوانند به عضو بیمار خانواده کمک نمایند.
خانواده برای کمک کردن به فرد بیمار می بایست اقداماتی انجام دهد. اولین مرحله کمک به فرد معتاد در یک خانواده این است که به فرد معتاد به عنوان یک بیمار نگاه شود. در مرحله دوم بیماری بعد از پذیرش اعتیاد به عنوان یک بیماری ، باید برای انجام اقداماتی که بیمار برای بهبودی نیازمند است آماده باشد و در نهایت در تمام مدت روند بهبودی عضو بیمار خانواده را با کمک و حمایت افراد آگاه طی نمایند.