گروه اخبار /
بخشدار مرکزی هشترود با تایید این خبر گفت: هفته پیش آتش سوزی مدرسه روستای قوپوز توسط دهیار به بخشداری گزارش شد و این گزارش به آموزش و پرورش ارجاع داده شد اما تا به امروز جوابی از این اداره به فرمانداری فرستاده نشده است.
محمدرضا سلیم پور افزود: آموزش و پرورش هشترود در این حادثه مقصر است زیرا رئیس این اداره در حضور مدیر کل نوسازی مدارس استان اعلام کرده بود که در منطقه هشترود هیچ گونه بخاری غیر استانداردی وجود ندارد.
وی گفت: بنا به دلایلی که من نمی دانم از طرف آموزش و پرورش خواسته شده بود که قضیه آتش سوزی مدرسه روستای قوپوز رسانه ای نشود.
مدیر آموزش و پرورش هشترود نیز در این خصوص گفت: آتش سوزی که در مدرسه شش کلاسه روستای قوپوز به وقوع پیوست خوشبختانه تلفات جانی در پی نداشت و فقط به مدرسه خساراتی وارد شده بود که آن هم تعمیر شد.
سلیمان بهشتی نیا اظهار کرد: بعد از آتش سوزی در کلاس، معلم دانش آموزان را از کلاس خارج کرده و نگذاشته بود کوچک ترین خطر و حادثه ای بچه ها را تهدید کند اما خود معلم از ناحیه دست دچار سوختگی شده است.
بر اساس این گزارش؛ مردم ایران هنوز حادثه تلخ شین آباد را فراموش نکرده اند و وقوع چنین حادثه هایی هر چند که تلفات جانی نداشته باشد زنگ خطری برای مسئولان ماست تا اقدامی اساسی برای حذف بخاری نفتی از مدارس انجام دهند. مردم روستای قوپوز از توابع بخش مرکزی شهرستان هشترود هم اکنون از گاز طبیعی استفاده می کنند.
ایسنا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
اخیرا نامه ای در خصوص افزایش سن بازنشستگی در سخن معلم منتشر شده که ظاهرا یکی از معاونین این سازمان اعلام نموده که فقط 18 درصد از بازنشستگان فوت کرده اند و 88 درصد همچنان زنده بوده و حقوق دریافت می کنند و این موضوع باعث کمبود منابع مالی در صندوق شده و پرداخت ها را با مشکل روبه رو کرده است !
متوسط سن بازنشستگی نزدیک به 50 سال است در حالی که در فرانسه برای مردان 68 و برای زنان 65 سال است .
جالب اینکه علی رغم آلودگی هوا و تغذیه نامناسب به دلیل کم درآمدی بازنشستگان و وجود اجناس خوراکی ناسالم که هرچند وقت یک بار اداره بهداشت اعلام می کند که این چیزی که مدت هاست که می خورید سرطان زا بوده یا پالم داشته یا تقلبی بوده و قس علیهذا .
اما بااین همه عامل تخریبی؛ بازنشستگان پای فشرده و میزان مرگ و میر خود را محدود نگه داشته اند و همین موضوع صدای سازمان بازنشستگی را در آورده که این دیگر چه وضعی است ؟
این در حالی است که وزیر محترم به دنبال تعدیل نیروی انسانی و افزایش حقوق معلمان است ، آن وقت سازمان بازنشستگی می گوید سن بازنشستگی افزایش یابد ؟!
به قول شاعر ، هر کسی از ظن خود شد یار من ؟
اما جالب است که هم وزیر محترم و هم سازمان بازنشستگی روی تعدیل نیروها البته از روش های مختلف هم نظرند!
شاید سازمان مربوطه فکر می کند با این همه تضییع حقوق بازنشستگان آنها چه طور دوام آورده اند و فقط 18 درصد از دور خارج شده اند ؟! البته شاید ایشان نداند که حتی در صورت فوت بازنشسته مرد حقوقش به همسرش می رسد و بازنشسته زن اگر دختر مجرد یا مطلقه داشته باشد حقوق فرد متوفی به آنان می رسد و چیزی به صندوق نمی رسد !
اما افزایش سن بازنشستگی را همه خواهانند البته نه در کلاسهای 40 نفره و نه با این حقوق ناچیز !
اگر مثل بعضی از کارمندان بین 5 تا 50 میلیون حقوق بگیرند اصلا قید بازنشستگی را خواهند زد و شاغل به دنیای دیگر رجعت می کنند !
علت تقاضاهای بازنشستگی شرایط بد کاری است که با تضییع حقوق و تبعیض همراه است وگرنه هیچ آدم سالمی تن به خانه نشینی یا پارک نشینی نخواهد داد !
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیر محترم آموزش و پرورش در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما درباره علت پرداخت نشدن سرانه مدارس این گونه پاسخ داد: « شما مثل اینکه اصرار دارید من را عصبانی کنید، من دارم میگویم هر وقت که منابع مالی ما تأمین بشه توزیع میکنیم.»
اين نوع رفتار برخي مسئولان در پاسخ گويي به پرسشهاي خبرنگاران تازگي ندارد ولي چون اين رفتار در يك بخش خبري پربيننده سيما (20:30پنجم آذر) پخش شد تعجب بسياري از مردم را بهدنبال داشت. خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش پيش از اين نيز شاهد چنين برخوردهايي بودهاند كه البته هيچگاه رسانهاي نشده است.
آنهايي كه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم با آموزش و پرورش سروكار دارند، مي دانند كه در مدارس عادي دولتي به بهانههاي مختلف از والدين دانشآموزان به اجبار پول دريافت ميكنند و در توجيه ميگويند « كمكهاي داوطلبانه و مشاركت مردمي » است!
از سوي ديگر سر مردم منت گذاشته ميشود كه دولت به ازاي هر دانشآموز 2ميليون تومان هزينه ميكند. ولي هرگز توجهي به اصل 30قانون اساسي نميشود كه دولت موظف است همه امكانات لازم براي تحصيل رايگان شهروندان را تا پايان دوره متوسطه فراهم كند. هر مدرسهاي قانون خاص خودش را دارد. مدير واحدهاي آموزشي مبلغ بهاصطلاح كمكهاي داوطلبانه يا مشاركت مردمي را تعيين ميكند و با توجيه اينكه چون انجمن اوليا و مربيان كه نمايندگان اوليا هستند آن را تأييد كردهاند قانوني جلوه ميدهيد و نظارتي در اينباره نيست.
كم نيستند كساني كه به نان شبشان محتاجند و توان پرداخت پول به مدارس را ندارند و با توجه به هزينه بالا، از ادامه تحصيل فرزندشان صرفنظر كردهاند. حتي برخي از مديران مدارس، والدين دانشآموزان را تهديد ميكنند كه اگر كمك به مدرسه را پرداخت نكنيد فرزندتان را به مدرسه راه نميدهيم يا اينكه چرا ميتوانيد فلان خودرو را سوار شويد ولي نميتوانيد به مدرسه كمك كنيد.
معلمان از وضعيت معيشتي و رفاهيشان عصباني هستند و از آنچه شما آن را طرح رتبهبندي ميخوانيد رضايت ندارند و از تبعيضها مينالند. تراكم كلاسي بالاست و معلمان عملا امكان رسيدگي به وضعيت تحصيلي دانشآموزان را ندارند. با وجود صرف انرژي فراوان بازدهي چندان مطلوب نيست و افت تحصيلي كاملا مشهود است البته به جز برخي مدارس خاص. ديگر از بيمه طلايي كه روزگاري فرهنگيان به آن دلخوش بودند خبري نيست.
مديران مدارس عصبانياند چون به مدارس سرانه داده نميشود و آنها توان تأمين هزينههاي جاري واحدهاي آموزشي را ندارند پس بهناچار دست به دامان والدين دانشآموزان شدهاند، درحاليكه چنين وظيفهاي ندارند و قاعدتا بايد بهدنبال رشد كيفي آموزشوپرورش دانشآموزان باشند.
فرهنگيان طي سالهاي اخير همواره از پرداخت نشدن به موقع مطالبات خود انتقاد داشتهاند. فرهنگياني كه سال گذشته بازنشسته شدهاند عصباني هستند زيرا با وجود گذشت يك سال و نيم از زمان بازنشستگيشان هنوز پاداش پايان خدمتشان را دريافت نكردهاند و همچنان به آنها وعده امروز و فردا ميدهيد.
نمايندگان عضو كميسيون آموزش مجلس هم ناراضي هستند. براي مثال آنها معتقدند آنچه شما تحت عنوان طرح رتبهبندي معلمان اجرا ميكنيد همان قانون مديريت خدمات كشوري است و ربطي به طرح رتبهبندي ندارد. بسياري از آنها از وضعيت مديريتي آموزش و پرورش چه در سطح كلان و چه در سطح حوزه انتخابيه خود رضايت ندارند و بارها آن را اعلام كردهاند.
مطرح كردن اين مطالبات بخشي از وظيفه رسانهها است و نبايد موجب عصبانيت مسئولان شود.
روزنامه همشهری
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
وجیه الله پرویزی درباره انتقادات معلمان پذیرای دانش آموزان با نیازهای ویژه در مدارس عادی از اینکه هیچ مزایایی ندارند، گفت: سیاست ما در خصوص دانش آموزانی که در مدارس عادی به صورت تلفیقی تحصیل می کنند این است که تعدادی از معلمان را از طرف سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان معلمان رابط تلفیقی به مدارس عادی بفرستیم و با توجه به نوع معلولیت خفیف یا شدید ۲ یا ۴ ساعت به این دانش آموزان سرکشی و امور آنان را پیگیری می کنند. تعدادی از معلمان پذیرا نیز در مدارس عادی هستند که دانش آموز با نیازهای ویژه دارند.
وی افزود: اولویت ما به ترتیب دانش آموزان دارای معلولیت های شدید، معلولیت های خفیف و هوش مرزی ها هستند که تحت پوشش مدارس سازمان استثنایی و مدارس عادی قرار می گیرند.
مدیر آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران تصریح کرد: باید به دانش آموزان هوش مرزی توجه ویژه ای شود و با تشکیل کمیته ای در آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران برنامه های خاصی را برای این گروه از دانش آموزان در نظر گرفته ایم.
پرویزی خاطرنشان کرد: دستورالعملی را در حال تهیه هستیم تا تسهیلاتی برای معلمان پذیرا در نظر گرفته شود که به ازای هر دانش آموز تلفیقی ۳ تا ۵ دانش آموز را کم کنیم.
وی افزود: البته دستورالعملی نیز چندین سال پیش وجود داشت و مزایایی دیده شده بود اما باتوجه به اجرای قانون خدمات کشور وقفه ای ایجاد شد. سیاست سازمان این است که مجددا طرحی را تهیه کند تا به معلمان پذیرا تسهیلاتی ارایه شود.
پرویزی گفت: ارائه تسهیلات در ابعاد مختلف از جمله تقدیر، کاهش تعداد دانش آموزی و حمایت های مالی است اما هر طرحی که بار مالی داشته باشد پیگیری آن سخت است اما تلاش خود را می کنیم.
بر اساس طرح آموزش فراگیر - تلفیقی، دانشآموزان با نیازهای ویژه در کلاس های آموزش و پرورش عادی در کنار سایر دانشآموزان با بهرهگیری از برنامههای مشترک و فضای آموزشی مناسب مشغول به تحصیل میشوند.
مهر
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
شناخت و حلوفصل مسائل عدیده بازنشستگان در بودجه ٩۵ و برنامه پنجساله جدید، در اولویت بوده است و رابطه تنگاتنگی با حفظ شأن بازنشستگان در اجتماع دارد. در زندگی سنتی، بار نگهداری از سالمندان بر دوش فرزندان بود ولی یکی از فلسفههای بازنشستگی و تأمین اجتماعی، برداشتهشدن فشار نگهداری از سالمندان، از دوش نسل بعدی است.
از سوی دیگر، بیکاری جوانانی که در سنین کار و اشتغال قرار دارند و تحمیل هزینه جاری زندگی آنان بر دوش والدین بازنشسته، تعادل درآمد و هزینه خانوارها را بیشازپیش بر هم زده است. واقعیت این است که دولت در تلاش برای حل مسائل است اما صندوقهای بازنشستگی هم به خاطر نداشتن استقلال کافی، مدیریت امور از دستشان در رفته است.
سیاستهای نادرست دولت گذشته و مداخلات ناخواسته در دخل و خرج صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی، آنها را در آستانه ورشکستگی قرار داده است.
البته عوامل بیرونی همچون افزایش جمعیت بازنشسته و نرخ بالای تورم اقتصادی نیز بهطور طبیعی، تعادل دریافتها و پرداختهای صندوق بازنشستگی و تأمین اجتماعی را بر هم زده است. دریافتهای صندوق، همان کسورات بازنشستگی است که از حقوق کارمند یا دستمزد کارگر برداشت میشود؛ به علاوه سهم کارفرما که اگر دولتی باشد غالبا به تعویق میافتد.
بازنشستگیهای زودرس و پیشازموعد نیز دریافت صندوقها را کاهش و پرداخت آن را افزایش میدهد که در دهههای گذشته فراوان شاهد آن بودهایم. قدر مسلم اگر صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی، هیأتهای امنای مستقل و با اختیارات کافی داشتند، میتوانستند در برابر بخشی از تصمیمات نادرست و مداخلهگرانه دولت، نقش تصحیحکننده داشته باشند.
علاوه بر بازنشستگی زودرس، افزایش سالهای خدمت نیز از سیاستهایی است که به تعادل دریافت و پرداخت صندوقها کمک میکند و بیشتر کشورها آن را تجربه کردهاند چنانکه در برخی کشورها سالهای خدمت رسما به ۴٠ سال رسیده است. اما اعمال این سیاست هم شرایطی دارد که در کشور ما کمتر مراعات میشود.
از همه اینها گذشته، کمک دولت به صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی، دستکم در جبران بخشی از کملطفیهای گذشته، میتواند آنها را سر پا نگه دارد.
شرق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
رئیس کمیته آموزش عالی مجلس معتقد است آزمونهای آموزش و پرورش به اندازه کافی قابل اتکا نیستند . براساس قانون سنجش و پذیرش دانشجو، مصوب شهریور ۹۲ نمایندگان مجلس، تأثیر سابقه تحصیلی در پذیرش دانشجو باید بهصورت تدریجی و صعودی افزایش یابد و پس از ۵سال حداقل ۸۵درصد ظرفیت پذیرش دانشجو در کل کشور بر مبنای سابقه تحصیلی باشد.
ولي طي 2سال اخير تاثير سوابق تحصيلي همان 25درصد باقيمانده و در كنكور سال آينده نيز افزون بر 25درصد تاثير، 5درصد هم تاثير مثبت خواهد داشت. در يك ماه گذشته وزير آموزش و پرورش بارها اعلام كرده كه موافق افزايش سهم سوابق تحصيلي در كنكور بوده ولي اعضاي شوراي تصميمگير در اينباره رأي مخالف دادهاند. در اينباره با دكتر رضا صابري، رئيس كميته آموزش عالي مجلس و عضو ناظر مجلس در شوراي سنجش و پذيرش دانشجو به گفتوگو نشستهايم.
براساس تصميم نشست اخير شوراي سنجش و پذيرش دانشجو، مقرر شد تاثير سابقه تحصيلي در ورود به دانشگاه افزايش پيدا كند، به همينخاطر نظر تعدادي از اعضاي شورا بر اين بود كه رشد تدريجي تاثير سابقه تحصيلي در پذيرش دانشجو بايد عملياتي شود. در اين جلسه نگرانيهايي از سوي سازمان سنجش آموزش كشور مبني بر اينكه سوابق تحصيلي دانشآموزان كارآمدي لازم را ندارد مطرح شد، با وجود اين شوراي سنجش و پذيرش دانشجو مصوب كرد كه ميزان تاثير سابقه تحصيلي در ورود به دانشگاه در كنكور سال 95 به 30درصد افزايش يابد. با اين شرط كه افزايش 5درصدي تاثير مثبت داشته باشد تا ما به يك ارزيابي از عملكرد تحصيلي سابقه تحصيلي در برگزاري آزمون سراسري برسيم.
هماكنون سوابق تحصيلي دانشآموزان قابل اتكا نيست، به همين علت شوراي سنجش و پذيرش دانشجو تأكيد دارد كه آموزش و پرورش به سمت آزمونهاي استاندارد برود تا امكان غربالگري در سابقه تحصيلي فراهم شود. اين موضوع خيلي كمك ميكند تا بتوانيم ارزش سابقه تحصيلي را در سنجش و پذيرش دانشجو بيشتر كنيم.
نميتوان پذيرفت بدون يك غربالگري مطمئن تاثير سابقه تحصيلي در ورود به دانشگاه را افزايش داد. البته ما معتقديم اقدامات مثبتي در اين باره انجام شده ولي هنوز با هدفمان فاصله داريم.فكر ميكنم اگر طي يك 2 سال آينده وزارت آموزش و پرورش اقدامات مثبتي را براي شيوههاي برگزاري آزمونهاي خودش انجام دهد ميتوانيم تا 2سال آينده شاهد افزايش سابقه تحصيلي تا 50درصد باشيم.
بله اين موضوع، وزارت علوم را درباره افزايش سهم سوابق تحصيلي در پذيرش دانشگاهها دچار ترديد كردهاست.مجددا تأكيد ميكنم براي افزايش سهم سوابق تحصيلي در پذيرش دانشجويان نياز است تا آموزش و پرورش در بحث سنجش و ارزيابي دانشآموزان با حساسيت بيشتري ورود كند تا سوابق تحصيلي دانشآموزان بتواند بهعنوان شاخص مورد اتكا براي پذيرش در دانشگاهها مبنا قرار بگيرد.
در جلسه اخير شوراي سنجش و پذيرش دانشجو تصميم گرفته شد كه در كنكور سال 95 افزون بر دروس نهايي سال سوم دبيرستان، تعدادي از دروس پيشدانشگاهي نيز تاثير داشته باشد. آموزش و پرورش هم متعهد شد اين سابقه را پيش از برگزاري كنكور سال آينده در اختيار سازمان سنجش آموزش كشور قرار دهد.من فكر ميكنم از كنكور سال 96 شاهد اين باشيم كه سابقه تحصيلي سال اول دوره دوم متوسطه يا پايه دهم نيز به سوابق تحصيلي مؤثر در ورود به دانشگاه اضافه شود و در يك فرايند3ساله سوابق تحصيلي كامل شود.
آموزش و پرورش هم بايد براي حذف كنكور پيشقدم شود. براي نمونه ، اكنون تمركز نمرات دانشآموزان عمدتا روي نمرات 18تا 20 است. براي مثال وقتي ميخواهيد به يك فردي بگوييد ميتواند در رشته فيزيك دانشگاه تهران يا شريف ادامه تحصيل بدهد، اختلاف اينها بايد در پارامترهاي جزئي باشد. با روش فعلي نميتوان دانشآموزاني كه را نمرات20دارند از هم تفكيك كرد و به برخي بگوييم شما در دانشگاه صنعتي شريف ادامه تحصيل بدهيد و به برخي ديگري بگوييم در دانشگاه تهران. پس آموزش و پرورش بايد فاصلههاي صدمي ايجاد كند كه امكان غربالگري وجود داشته باشد.
بيشترين آسيب از بازار كنكور متوجه وزارت آموزش و پرورش است.عملا در پايههاي متوسطه اول و دوم، بخش عمدهاي از دانشآموزان بهجاي توجه به كلاس آموزش به سمت مؤسسات غيرآموزش و پرورش گرايش پيدا ميكنند. بزرگترين علت اين گرايش، بحث كنكور است. اگر بتوان وزن كنكور را كاهش داد قاعدتا اين مؤسسات ضرورت حضورشان را از دست ميدهند. بايد براساس آنچه در مدرسه با دانشآموزان كار ميكنيم فرآيند آموزش و پرورش در كشور را رقم بزنيم.
روزنامه همشهری
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گسترش آموزش عمومی و برقراری عدالت آموزشی بخش جداییناپذیر از عملکرد موفق دولتهایی است که نه فقط در شعار، بلکه در عمل در پی توسعه سیاست اجتماعی هستند. بههمینمنظور این دولتها، سیاستهایی را همسو با رویکرد و شعارهایشان اتخاذ میکنند. توجه به برنامههای توسعه در ایران نشان میدهد، دولتها بر برقراری عدالت آموزشی اهتمام داشتهاند اما گاه نهتنها همسو، بلکه گاه وارونه عمل کردهاند.
نمونه اخیر این سیاست بند ج تبصره ١٢ قانون بودجه ١٣٩٣ و تکرار آن در بند الف تبصره ١٣ قانون بودجه سال ١٣٩٤ است. در قانون بودجه سال ١٣٩٣ آمده است: « بهمنظور پوشش کامل تحصیلی دانشآموزان لازمالتعلیم در مناطقی که ظرفیت کافی در مدارس دولتی وجود ندارد، نسبت به خرید خدمات آموزشی از مدارس غیردولتی از طریق پرداخت سرانه دانشآموزی اقدام نماید».
این تبصره با حذف قید شرطی « مناطقی که ظرفیت کافی در مدارس دولتی ندارند» دوباره در بند الف تبصره ١٣ قانون بودجه سال ١٣٩٤، اعلام و به وزارت آموزش و پرورش اجازه داده شده است تا «بهمنظور پوشش کامل تحصیلی دانشآموزان لازمالتعلیم نسبت به خرید خدمات آموزش از مدارس غیردولتی از طریق پرداخت سرانه دانشآموزی اقدام نماید ».
بهغیراز معدود اظهارنظرهای کارشناسانه موافقان و مخالفان، درباره چگونگی اجرائیشدن این سیاست و نیز اثرات اجرای آن، بحث دقیقی وجود ندارد. به نظر نمیرسد مطالعات پسین و پیشین این سیاست انجام شده باشد و اگر هم مطالعهای انجام شده، در اختیار پژوهشگران قرار ندارد. سیاستی که با وجود ادعای موافقان آن، درواقع استمرارِ روند خصوصیسازی آموزش عمومی در ایران است. طبق مدعای این سیاست، قرار است وزارت آموزش و پرورش با خرید خدمات آموزشی، اهدافی ازجمله عدالت آموزشی، تحصیل رایگان دانشآموزان در مناطق محروم و حاشیهای، صرفهجویی در هزینههای سنگین آموزشی، افزایش مشارکت در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی و جبران کمبود نیرو، بهویژه در مناطق محروم را دنبال کند؛ اما توجه به این تبصره از منظر سیاستگذاری اجتماعی حاوی چند نکته است:
•طبق این تبصره، بهمنظور ارائه خدمات باکیفیتتر باید آموزش به بخش خصوصی واگذار شود و آنهم با یکسوم هزینهای که درحال حاضر دولت برای آموزش و پرورش هزینه میکند. به اعتبار تعاریف موجود، خصوصیسازی یعنی « تعادل به نفع بازار »؛ اما این تعادل مستلزم توجه به همه ابعاد دیگر خصوصیسازی یعنی تقویت « حقوق مالکیت » و « اصلاح مقررات » است که اقتصاددانان به قدر کفایت درباره وضعیت این ابعاد در ایران و پیامدهای توجهنکردن به آن توضیح دادهاند. درحالیکه منطق نهفته در این تبصره با منطق خصوصیسازی مغایرت دارد.
از بیتوجهی به همه ابعاد منطق بازار در این سیاست که بگذریم، ازجمله اهداف این سیاست، خرید تجهیزات آموزشی و کمکآموزشی، تأمین نیروی انسانی کارآمد برای آموزش، تأمین فضای آموزشی مناسب و استاندارد از جمله اهداف این طرح ذکر شده است. درصورتیکه برای نجات دانشآموزان از خانههای مستهلک و غیراستاندارد و فاقد کاربری مسکونی به نام مدارس غیرانتفاعی و ایجاد عدالت کمیوکیفی در آموزش نیازمند افزایش هزینه اجتماعی آموزش هستیم و نه کاهش آن.
طبق اظهارات موجود با اجرائیشدن این سیاست، دولت بهجای یکمیلیونونیم سرانه دانشآموزی قرار است مبلغ ٥٠٠ تا ٦٠٠ تومان هزینه کند. با کاهش این سرانه چگونه کیفیت آموزش عمومی حفظ شده و خدمات باکیفیتتر در ازای هزینه کمتر ارائه میشود؟
درحالحاضر طبق برآوردهای موجود، همین سرانه نیز اندک بوده و تکافوی هزینههای آموزش را نمیدهد.
• طبق این سیاست، دولت خود را ملزم به پرداخت سرانه دانشآموزی به مدارس خصوصی کرده تا بار هزینه آموزش خانوادههای محروم را کاسته و عدالت اجتماعی برقرار کند. درحالیکه نهتنها مکانیسم آن، بلکه ضمانت اجرای آن نیز شفاف نیست. منطق اقتصاد لیبرالی و نیز تجربه خصوصیسازی آموزش در ایران، نشان داده است جلب مشارکت مردمی یا بهتر است گفته شود خصوصیسازی آموزش عمومی، به معنی پرداخت هزینهها توسط خانوادههاست.
نشان آشکار دیگر در افزایش « پرداخت از جیب مردم در پرداخت هزینههای آموزش » و خصوصیسازی آموزش عمومی طبق گزارش بررسی لایحه بودجه سال ١٣٩٤ مرکز پژوهشهای مجلس، کاهش منفی ١٠,٦٨ درصدی اعتبار سازمانهای مدارس غیردولتی و توسعه مشارکتهای مردمی است. این نیز با منطق سیاست خرید خدمات آموزشی از مدارس غیردولتی همخوانی ندارد. وقتی در دهه ٧٠ موضوع توسعه مشارکتهای مردمی در چارچوب تأسیس مدارس غیرانتفاعی مطرح شد، قرار بود دولت اعتبار لازم را در اختیار این مدارس قرار دهد؛ دریغ از اینکه هرسال اعتبار اختصاصیافته دولت به این مدارس، کاهش یافته است.
حال، داستان افزایش مشارکت مردمی به نحو دیگری دوباره از سر گرفته شده است. چه تضمینی وجود دارد که با اجرائیشدن این سیاست، دولت به کاهش بودجه خرید خدمات آموزشی از این مدارس مبادرت نکند و نظام کاستی آموزشوپرورش از این که هست بدتر نشده و بار هزینه آموزش عمومی بیشازاین به دوش مردم نیفتد؟
مدعیان خصوصیسازی باید پاسخ دهند که چگونه خانوادههای فقیر در مناطق محروم میتوانند هزینه آموزش فرزندانشان را بپردازند؟ درحالیکه طبق آخرین گزارشها، ٧٠ درصد خانوارهای دارای فرزند شش تا ١٨ سال در استانهای محروم –بهعنوانمثال کردستان- ماهانه کمتر از دو هزار تومان برای آموزش هزینه میکنند.
از سویی، طبق منطق نولیبرال، مشارکت مردم نهفقط در تأمین هزینههای آموزش، بلکه باید در نظارت بر عملکرد آموزش، محتوای آموزش و اداره مدارس نیز تعریف شود؛ که البته سیاستگذار درباره آن نیز غفلت کرده است.
• اینکه با خرید خدمات از مدارس خصوصی میتوان با هزینه کمتر، آموزش باکیفیتتر را از این مدارس انتظار داشت، توهمی بیش نیست.
طبق منطق بازار، انتظار میرود صاحبان مدارس خصوصی دنبال کسب سود نیز باشند و نه ایجاد خیریه. درباره این غفلت که آموزشوپرورش خصوصی مغایر با اصول ١٣ و ٣٩ قانون اساسی بوده و به معنی بارکردن وظایف حاکمیتی دولت بر مردم است نیز بحث همچنان باقی است.
• طبق این سیاست، خرید خدمات آموزشی بهمنظور صرفهجویی در هزینههای آموزشوپرورش ذکر شده است. اگر ٩٠ درصد بودجه آموزشوپرورش به پرداخت حقوق کارکنان و هزینههای پرسنلی اختصاص مییابد، کاهش سرانه دانشآموزی بهمنظور صرفهجویی وزارت آموزش و پرورش هیچ مصداقی ندارد. چون سرانه دانشآموزی خود دچار کسری است. طرح این موضوع جز تشویش اذهان خانوادهها در تأمین خدمات آموزشی برای فرزندانشان و نارضایتی از نظام آموزش و درنهایت سرخوردگی از مسئولیتپذیری و پاسخگویی دولت، پیامدی ندارد. خرید خدمات آموزشی به معنی افزایش « پرداخت از جیب خانواده برای آموزش عمومی » و بارکردن هزینه آموزش بر مردم، آنهم بیش از گذشته است.
در یک نگاه کلی و واقعبینانه، موضوع صرفهجویی در هزینه آموزش، موضوعی مبتذل است و ضرورت دارد این ادبیات از افکار، اذهان و الفاظ دولت، سیاستگذاران و مجریان سیاستهای آموزشی کشور حذف شود. چراکه بدیهی است هر میزان هزینه بهینه برای آموزش، سودمند بوده و بازده اقتصادی و اجتماعی دارد. مصرف بهینه یعنی بهکارگیری نیروی انسانی کارآمد در ساختار نظام آموزش و پرورش بهمنظور تصمیمگیری، سیاستگذاریهای دقیق و مبتنی بر مطالعه و اجرای دقیق سیاستها؛ و کارآمدی سیاستهای آموزش در گرو هزینهکرد بهینه، دقیق و متناسب همین بودجه ناکافی است.
کاهش سرانه دانشآموزی پیامدی جز افت کیفیت آموزش، دانشآموزان بیسوادتر و منابع انسانی ناکارآمدتر و ناتوانتر ندارد. این نتیجه خود با اهداف طرح تحول نظام آموزش مغایر است و عملا دست یابی به برخی اهداف آن طرح را ناممکن میکند. درحال حاضر بر هیچ اقتصاددان، جامعهشناس و سیاستگذاری پوشیده نیست که عامل اصلی توسعه یک کشور، منابع انسانی و قدرت دانش است؛ بنابراین باید پذیرفت و در عمل نیز به آن توجه کرد که سیاستگذاری در حوزههای مختلف رفاه و ازجمله آموزش نهتنها هزینه نیست بلکه به خلق فرصتها و توانمندیها انجامیده و نشاندهنده یک سرمایهگذاری منطقی و مبتنی بر دوراندیشی است.
• چگونه میشود بدون تحلیل دقیق و اولیه از واقعیت و مطالعات عمیق در ارتباط با این موضوع و تنها با اتکا بر شناخت ساده از هزینهها و تغییرات آنها دست به سیاستگذاری زد.
نهاد اداری آموزش و پرورش باید بتواند اگر از منظر آیندهنگر نمیتواند، حداقل از منظر گذشتهنگر به این پرسشها پاسخ دهد. این نهاد باید مطالعاتی را در این زمینه انجام و نتایج تحلیلهای دقیق، انتقادی و واقعی خود را برای اتخاذ تصمیمات مناسب در اختیار این سیستم بگذارد. سیاستگذاری بدون ارزیابی سیاست و بدون اتکا بر واقعیت، بیپشتوانه است. به گفته کروزیه در کتاب دولت مدرن، دولت فروتن «اگر دولت باید به جامعه خدمت کند باید واقعیت خدمات بیشماری که ارائه میکند و یا میپندارد ارائه میکند را بشناسد».
روزنامه شرق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
امروز ، دومین و آخرین روز از همایش « توسعه و عدالت آموزشی » است .
سخنران بعدظهر ، وزیر آموزش و پرورش بود .
ایشان پس از سخنرانی بلافاصله نشست را ترک کرد که با اعتراض برخی از حاضران و معلمان روبه رو گردید .
یکی از سخنرانان ، آقای « سهیل محمودی » از این حرکت فانی انتقاد کرد .
خانم « اسکندری » ضمن تائید سخنان آقای محمودی گفت که بهتر بود آقای وزیر به سخنان دیگران گوش فرا می داد و به پرسش ها و ابهامات پاسخ می گفت .
گزیده ای از سخنان وزیر آموزش و پرورش :
* خوشحالم در جمع شما ذیل عنوان عدالت و توسعه در خدمت این جمع هستم .
* عدالت آموزشی را در دو بعد کمی و کیفی می توان طبقه بندی کرد .
* عدالت کمی در دوره ابتدایی را تقریبا به نتیجه رسیده ایم .
* در رابطه با عدالت کمی موفق بوده ایم. درسال گذشته 110مدرسه با یک دانش آموز داشته ایم .
* برای دوره متوسطه دو روش روستامرکزی و شبانه روزی را داریم .
* در روش روستا مرکزی ، کلاس ها در یک روستای مرکزی برگزار می شود .
* بعد دوم عدالت کیفی است.آیا مدارس ما از کیفیت لازم برخوردار است؟
* در دوحوزه عدالت کمی وکیفی توزیع در کشور یکسان نیست .
* تفاوت های سطوح آموزش قابل توجیه نیست.
* برای تحول و کیفیت در آموزش و پرورش به شش زیر نظام نیاز داریم .
* یکی از سیاست هایی که ما دنبال می کنیم ارتقاء مدیریت آموزشی است .
* ارتقا کیفیت مدیریت آموزشی سیاست جدی ماست.یک مدیر توان مند با امکانات کم هم می تواند خالق باشد .
* یک وزارتخانه به تنهایی قادر به اداره تعلیم و تربیت نیست .
* با مخاطب چهل میلیونی که آموزش و پرورش دارد کوچکترین تصمیمی همه را دربرمی گیرد .
* امسال خیرین مدرسه ساز تعهد سپرده اند که 800 میلیارد تومان مدرسه بسازند .
* امروز آغوش آموزش و پرورش برای بهره مندی و ارتقاء کیفیت به روی همه باز است .
* شعار ما در برنامه ششم توسعه ، توسعه عدالت و ارتقاء کیفیت در آموزش و پرورش است .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
اقرأباسم ربک الذی خلق
بخوان به نام پروردگاری که تو را خلق کرده است (سوره علق آیه 1) خواندن از جمله وسایل مهم فهمیدن در دنیای کنونی است ، چون فرد می تواند کتاب ها را به سهولت مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و دانش خود را افزایش و به دنیای ناشناخته جهان راه یابد .
خوب خواندن از عوامل مهّم پیشرفت و سرگرمی و لذّت بردن و رفع خستگی و دانایی است. امروز باید به کودکان خود خواندن را بیاموزیم تا فردا بتوانند بخوانند و یاد بگیرند و به طورنیکو در جامعه روابط عمومی قوی داشته باشند و حق خود را بستانند.
نکته ی مهّم در امر خواندن ، توجّه و تأکید بر امر فهمیدن می باشد. بعضی بچه ها بدون توجه به کلمات فقط متن کوتاهی از کتاب را حفظ می کنند که این روش شایسته نیست . آنها باید بفهمند و درک کنند.
یکی از علل ضعف دانش آموزان در درس ها مخصوصاً ضعف در حل کردن مسئله های ریاضی و نفهمیدن آنها مربوط به ناتوانی آنها در روخوانی و عدم درک مطالب می باشد . بعضی ازبچه ها حتی نمی توانند مسئله ریاضی را از رو بخوانند چه برسد حل آن و این ضعف ناشی از رو خوانی فارسی است . اغلب مشاهده می شود دانـش آموزی مطلبی را می خواند اما نمی فهمد یا دانش آموز دیگری با وجود این که تلاش می کند اما در املانویسی مشکل دارد .
تمام این اشکالات بر می گردد به ضعف دانش آموز در روخوانی و آگاه نبودن او به روش های مطالعه که برای دانش آموزان ما معضل بزرگی است .متاسفانه در کشور ما میزان مطالعه بین افراد جامعه نسبت به کشورهای پیشرفته دنیا بسیار پایین است . ما به اندازه یک بستنی و پفک در رسانه ها برای کتاب خوانی تبلیغ نکرده ایم ؛ حالا انتظار داریم بچه های ما همه دانشمند و نابغه باشند !
یک معلّم آگاه و علاقه مند به شغل معلّمی باید ابتدا روش های مطالعه و روان خوانی را به دانش آموزان خود بیاموزد و سپس در پی برطرف کردن اشکالات در دروس دیگر باشد و این مقدور نمی باشد مگر این که خود معلّم از روش های مختلف مطالعه و روان خوانی اطّلاع کافی داشته باشد .
خواندن، از مهم ترین مهارت هایی است که کودکان در مقطع ابتدایی، بدان دست می یابند و کسب این مهارت، مبنایی برای کوشش های تحصیلی آینده ی آن ها خواهد بود ، اما خواندن در تربیت مقوله ی ساده ای نیست.
این مهارت ها دارای فرآیندی بسیار پیچیده و مراحل گوناگونی دارد. خواندن از مهّم ترین مهارتهای پایه ی برای رشد توانایی های درونی کودکان است که مورد توجّه محقّقان فراوانی قرار گرفته است. ناتوانی در خواندن و نوشتن معمولاً مشکلات زیادی را برای دانش آموز ناتوان در یادگیری به وجود می آورد. تحوّل مهارت های زبانی، گوش دادن، سخن گفتن، تحول حرکتی، تمیز دیداری و شنیداری، تحول مفهوم و تفکر شناختی، توانایی دقّت و تمرکز حواس در انجام فعالیت ها تحت عنوان پیش نیازها، همخوانی بین صوت ها و نمادهای بینایی حروف، شناخت کلمه، لذّت بردن از خواندن کلمه ها و در نهایت درک و فهم مطالب، از جمله مهارت های اساسی در فرآیند خواندن محسوب می شوند.
اما برخی از کودکان، به رغم دریافت آموزش کافی و برخورداری از بهره هوش به هنجار و با وجود برخورداری کامل از سلامت جسمانی و روانی قادر به یادگیری خواندن حروف و کلمات نیستند و در این زمینه با مشکلاتی روبه رو هستند. این کودکان به هنگام خواندن اشتباهات متعدد و گاهاً متفاوتی مرتکب می شوند که با تجزیه و تحلیل این اشتباهات می توان راه کارهای مناسبی برای رفع آنها به کار گرفت.
طی مصاحبه ای که با دو تن از معلمان مجرب و ساعی و برتر پایه اول دبستان در مدرسه هیات امنایی عمارابن یاسر منطقه ده داشتم خانم دینا لشکری و مرضیه رحیمی ضعف رو خوانی دانش آموزان را این گونه بیان کردند :
عدم همکاری اولیا ء با معلم ، تراکم زیاد دانش آموزان در کلاس ؛ عدم تطابق حروف با کتاب و ناملموس بودن آنها ، تفاوت های فردی دانش آموزان ، دو زبانه بودن بعضی از دانش آموزان ، تغذیه نادرست و ضعف جسمانی ، عدم آگاهی اولیاء از آموزش های درس جدید ، گاها دخالت نابه جا در کار تدریس معلم ، تک فرزندی و عدم تربیت مناسب بعضی کودکان و اختلال یادگیری و کند نوشتن مشق سبب ضعف روخوانی کودکان شده است .
اما پرسش اینجاست که در برخورد با این گونه دانش آموزان چه کاری می توان انجام داد؟
آن ها می گویند : ما معلمان دوره ابتدایی به خصوص در پایه اول شاهد آن بوده ایم که بچه ها بیشتر حفظ خوانی متن بدون تشخیص کلمات را انجام می دهند ، اما کودکانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند به مراتب پیشرفت قابل توجهی نسبت به همسالان خود داشته اند .
آنها معتقدند استفاده زیاد کودکان در منزل از وسایل ارتباطی ، رایانه ، تبلت و بازی های رایانه ای و تلفن های همراه در مدت طولانی و عدم مراجعه به کتاب و درس روزانه مدرسه به ضعف آن ها شدت داده است و بچه ها با استفاده ازاین وسایل بازی فقط با دیدن کار انجام می دهند و چیزی را نمی نویسند و حافظه آن ها تقویت نمی شود و قوه ی شنوایی آنها ضعیف شده و بچه ها خوب نمی شنوند و در نتیجه بیان خوبی ندارند.
پژوهشگران معتقدند که انسان دارای سه توانش زبانی جداگانه است. این سه توانش در سه سطح زبان شنیداری، زبان گفتاری و زبان نوشتاری بروز می کند. برخی از کودکان زبان شنیداری کاملی دارند ولی در زبان گفتاری اشکال دارند مثلاً کتاب را به خوبی می شنوند ولی در گفتار به صورت تتاب بیان می کنند.
اگر در گفت وگو به آنان تتاب گفته شود ناراحت می شوند چون زبان شنیداری کاملی دارند. این گونه کودکان در شنیدن درست می شنوند ولی در گفتن درست بیان نمی کنند ؛ این دسته در زبان گفتاری مشکل دارند لذا در زبان نوشتاری نیز غلط می نویسند.
معلمان گرامی باید که آموزش انفرادی این گونه کودکان را پیوست آموزش جمعی آنان نمایند ، در برخورد با این گونه مشکلات راه حل های متعددی وجود دارد . متناسب با نوع ضعف عملکردی دانش آموز از این فعالیت ها بهره گرفته شود.
برای برخورد با مشکل خواندن، یکی از مهم ترین راه هایی که مورد توجه و تأیید پژوهش های فراوان بوده است استفاده از روش های چند حسی است که با عناوین مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند.
کلماتی که برای دانش آموز نارساخوان مشکل ایجاد می کند، از مقوای رنگی تهیه و بر روی مقوای سفید بچسبانید. دانش آموز در مرحله ی اول، این واژه ها را با انگشت خود و در جهت نوشتن واژه لمس و تعقیب می کند و در حین انجام این تمرین، تلفظ واژه را نیز یاد می گیرد. تمرین بالا را با ماسه یا نمک نیز می توانید انجام دهید بدین صورت که دانش آموز درون ظرفی پر از ماسه نمناک، حروف یا واژه ها را بر روی آن با انگشت خود می نگارد و هم زمان آن ها را با صدای بلند تکرار می کند. دانش آموز با استفاده از خمیر، حروف الفبا – علائم نقطه گذاری (علامت سؤال، علامت تعجب ) و واژه های نامفهوم و مدلی از معنای واژگان را می سازد و تمرین می کند. هدف این تمرینات این است که دانش آموز، معنای واژه ای را که برایش قابل فهم نیست، به صورت تصویر سه بعدی خلق کنداساسی ترین منظور خواندن فهمیدن است و اگر همین هدف بر آورده شود سایر اهداف آموزش خواندن باکمی کوشش بر آورده می شود.خوب خواندن باعث بهتر و سریع تر شدن یادگیری است و این که راه وروش یادگیری بهتر از یاد دادن است .
مهارت در « خواندن » یکی از اساسی ترین و مهم ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان به خصوص در دوران ابتدایی است. توانایی درک مطلب، تفسیر و نتیجه گیری از متون درسی و غیر درسی، دانش آموزان را با افکار و اطلاعات جدیدی آشنا می سازد تا راه بهتر اندیشیدن و بهتر زیستن را بیاموزند. با کمک " خواندن و فهمیدن " به معنای علمی و جامع آن می توان به ذخایر بی انتهای تجربه بشری دست یافت.
" خواندن درست " و یادگیری آن مستلزم تمرین و تسلط بر ریز مهارت های خواندن است .به نظر من اگر وزارت آموزش وپرورش در برنامه های خود زنگی مجزا را در مدارس ابتدایی به نام کتاب خوانی قرار می داد و نیروهای ماهری را برای انجام این کار تربیت می کرد اقدام شایسته و خواست همکاران فرهنگی و کمک به گسترش فرهنگ کتاب خوانی و تقویت زبان گفتاری و نوشتاری جامعه راتقویت می کرد.
یکی دیگر از عوامل تقویت رو خوانی فارسی رفتن کودکان قبل ازورود به مدارس ابتدایی به مدارس پیش دبستانی است آن هم به گفته بسیاری از اولیاء به علت شهریه نجومی ، خانواده ها تمایل و رغبت نشان نمی دهند و بچه های واجب التعلیم را در خانه نگه می دارند.
آنچه والدین می توانند برای تقویت مهارت خواندن در فرزندانشان انجام دهند عبارتند از: بازی کردن با اسباب بازی های الفبایی، استفاده از رایانه برای انجام فعالیت مربوط به خواندن، تماشای برنامه های تلویزیونی با زیرنویس، خواندن کتاب قصه، شعر و سرود، بازی با کلمات، خواندن تابلوها و علائم راهنمایی و رانندگی در خیابان برای دانش آموز، شرکت دادن کودکان در بحث های خانوادگی واهمیت به سخنان کودکان لازم وضروری است .
برای تقویت فرهنگ مطالعه و افزایش علاقه مندی و به وجود آوردن انگیزه در دانش آموزان، برنامه های ویژه دانش آموزان ابتدایی در صدا و سیما، مانند خواندن داستان و اخبار متناسب با روحیه آنها، نمایش فیلم با زیرنویس تهیه گردد. همچنین روزنامه ها و مجلات ویژه دانش آموزان بیشتر چاپ و تکثیر گردد تا دانش آموزان را به سوی مطالعه سوق دهد.
از دانش آموزان خواسته شود در مورد اعیاد و مراسم ملی، مذهبی، حوادث و وقایع روز، باورها و اعتقادات، کشفیات جدید علمی که از رادیو، تلویزیون یا رسانه ای بوده، سخنرانی کنند. یکی از کارهای نیکوی وزارت آموزش و پرورش درس تفکر و پژوهش است که باید در مدارس جدی گرفته شود تا مهارت های کلامی و شنیداری دانش آموزان تقویت و اعتماد به نفس در آنان ایجاد شود و فرهنگ کتاب خوانی در جامعه تقویت و مورد حمایت و پشتیبانی دولتمردان قرار گیرد و قیمت کتاب ها کاهش یابد تا همه توان خریدن کتاب ها را داشته باشند .
به راستی ما برای فرهنگ کتاب خوانی به اندازه تنقلات و تلفن همراه هزینه و در رسانه ملی تبلیغ کرده ایم ؟
با برپایی نمایشگاه کتاب در مدارس و تخفیف ویژه برای کتاب ها و تشویق دانش آموزان به کتاب خوانی و خلاصه نویسی مطالب و تقویت حس ارزشمندی و روحیه مسئولیت پذیری و خود باوری و جلب اعتماد آنان و برگزاری مسابقات کتاب خوانی در سطح کلاس و مدرسه و منطقه فرهنگ کتاب خوانی را گسترش دهیم و مدارس را تجهیز به کتاب خانه با کتاب های مختلف با خاص هر سنین کنیم تا جامعه با نشاط و پیشرفته ای داشته باشیم ؛ اما متاسفانه بعضی از مدارس کشور حتی از حداقل امکانات بی بهره اند با برنامه ریزی و آموزش و فرهنگ سازی در جامعه می توان معضل رو خوانی زبان فارسی بچه های این مرز وبوم را مرتفع کرد .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید