صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شعر یک معلم لرستانی به مناسبت فرا رسیدن تاسوعای حسینی

در دلم سروده ایست، زخم دل نهفته یست؛

زخم های ماندگار

از سوار کهنه کار

با سروش تند آه در کمین یک پگاه

رنگ می پرید و سار

این ز روی شاخه ها

آن ز روی تک نگار

در نگارشی حزین

در پریش لحظه ها

آن سوار تشنه کام

 فکر دشت تشنه یست

گرچه با هبوط ماه

 پاره پاره های ماه

 درحضیض تنگ چاه

 بوسه می زند به ماه ؛

آن سوار تشنه کام ،دل نگیرد از فرات

همرهان نینوا با حسین مرتضی،

 رعد بی صدا شدند

درسکون لحظه ها در پی خدا شدند

گرچه دامن بهار ،خیس داغ لاله هاست ؛

 گرچه آن خدای نور،برمناره نیزه هاست ؛

قهرمان این نبرد دخت آل مرتضی ست

تازمان و این زمین

این ندای عاشقی

تاابد شنیدنی ست

آن صدای ماندگار

تا خدا شنیدنی ست.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار / تاکنون پیام ها و نظرات متعددی از سراسر کشور از سوی فرهنگیان محترم بازنشسته در مورد مطالبات بازنشستگان که مهم ترین آن " پرداخت پاداش پایان خدمت " است برای ما ارسال گردیده است .

« گروه سخن معلم » ضمن تشکر از حسن اعتماد همه همکاران به رسانه خودشان از مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش می خواهد که تا حد توان مساعی و تلاش خود را برای این امر مهم به کار گیرند .

منتشرشده در بازنشستگان

 افت تحصیلی پنهان و آمار سازی در آموزش و پرورش این روزها اگر گذرتان به اتاق مدیران مدارس ابتدایی بیفتد، حتما آمار قبولی دانش‌آموزان را به‌صورت نمودارهای میله‌یی پرزرق و برق روی دیوارهای  دفتر مدرسه  مشاهده خواهید کرد؛ جالب است بدانید به هر مدرسه‌یی که مراجعه کنید میله‌های این نمودار را بدون استثنا در بالاترین میزان و مماس با ۱۰۰ درصد خواهید یافت!

ولی آیا تمامی مدارس با صددرصد قبولی دانش‌آموزانشان سال تحصیلی را به پایان می‌رسانند؟!

جالب است که حتی اگر مصادیق و درجات مقیاس‌های موجود در کارنامه دانش‌آموزان را ملاک قضاوت در این زمینه بدانیم، تمامی مقیاس‌ها را در سطح بالاتر از قابل قبول (حداقل نمره قبولی) خواهیم دید و ظاهرا باید این آمار و ارقام را قابل قبول دانست!

اما آیا این مساله که در تمامی مدارس کشور تمامی دانش‌آموزان توانایی کسب حداقل‌های لازم برای ارتقای پایه را دارا هستند، کمی عجیب و دور از واقع نیست؟

آیا دریافت آمار ۱۰۰ درصدی قبولی از تمامی مدارس یک منطقه یا تمامی مناطق یک استان یا تمامی استان‌های کشور نباید حساسیت واحد‌های ارزشیابی عملکرد و کارشناسان آموزشی را به این مساله برانگیزد؟

اصلا آیا چنین امری از نظر تئوریک و نظری ممکن است؟

طبق آمارهای وزارت آموزش و پرورش در حدود ۱۳ درصد از دانش‌آموزان در مقطع ابتدایی به عنوان دیرآموز شناخته می‌شوند که این دانش‌آموزان بدون کاربرد روش‌هایی خاص، در یادگیری مباحث ساده درسی مشکلات اساسی دارند؛ بدیهی است که از میان این دانش‌آموزان تعدادی نتوانند به مقیاس‌های لازم برای ارتقاء به پایه‌های بالاتر را دست یابند؛ همچنین ناهمخوانی سن عقلی و سن تقویمی برخی از دانش‌آموزان ایجاب می‌کند که با تکرار پایه در کلاس‌هایی با دانش‌آموزان همتراز خود به تحصیل بپردازند.

البته در میان نظریه‌های یادگیری رویکردی با عنوان « یادگیری در حد تسلط » وجود دارد که معتقد است هر مطلبی را می‌توان به هر دانش‌آموزی آموخت؛ به شرطی که زمان و امکانات کافی مهیا باشد.

اما حقیقت امر این است که نسبتی از دانش‌آموزان با بودجه بندی، روش‌های تدریس فعلی و امکانات موجود، توانایی کسب حداقل مقیاس‌های لازم برای ارتقا به پایه بالاتر را ندارند؛ از همین رو « تکرار پایه » به عنوان یک دستورالعمل در ارزشیابی کمی و کیفی-توصیفی در نظر گرفته شده است، تا این قبیل دانش‌آموزان بدون کسب دانش و مهارت‌های لازم به پایه‌های بالاتر وارد نشوند. اما گویا آنچه در شیوه نامه‌ها آمده است و آنچه در مدارس می‌گذرد، تا حد زیادی منطبق بر هم نیستند. از سوی دیگر اگر پای درد و دل معلمان بنشینید و بحثی در رابطه با این موضوع پای بگیرد، بی‌گمان گلایه‌های این معلمان از مدیران مدارس و روال ارزشیابی دانش‌آموزان حتی در مقطع متوسطه را خواهید شنید؛ اینکه در پایان هر سال تحصیلی با انواع حربه‌ها و فشار و تهدید معلمان را مجبور به نادیده گرفتن مقیاس‌ها و نمرات واقعی ارزشیابی می‌کنند و از آنان می‌خواهند با زیر پای گذاردن وجدان شغلی به تمامی دانش‌آموزان مجوز ارتقا به پایه بالاتر را بدهند!

از نظر نگارنده این کارشکنی و تساهل  تا سطح معاونان جناب وزیر نیز ادامه می‌یابد وگرنه چگونه تاکنون یکی از معاونان وزارتخانه درباره این آمارهای کذایی حساسیت نشان نداده و سعی در اطلاع از چند و چون ماجرا نکرده است؟!

جز این است که به این قبیل کارشکنی‌ها با دید اغماض و در جهت حفظ بودجه نگریسته می‌شود؟

در واقع تکرار پایه برای نظام آموزشی هزینه بسیاری دارد؛ تمام هزینه‌های مالی و مادی و انسانی که در طول یک سال برای یک دانش‌آموز صرف شده است، باید دوباره و بدون هیچ نتیجه‌یی صرف همان دانش‌آموز شود.

اما متاسفانه مسوولان امر با دید کوتاه‌مدت به قضایا، یک نکته اساسی را در نظر نمی‌گیرند؛ اینکه ارتقای دانش‌آموزانی که حداقل‌های لازم برای تحصیل در پایه بالاتر را ندارند و خروج زودهنگام همان دانش‌آموزان در سال‌های آتی از چرخه آموزش، بسیار پر هزینه‌تر از تکرار پایه آنان خواهد بود.

روزنامه اعتماد


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

توضیح اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در مورد افزایش حقوق ناشی از رتبه بندی فرهنگیان  گروه اخبار /

در اطلاعیه اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش آمده است:

رتبه بندي حرفه اي معلمان در اجراي تصويب نامه شماره  10993/ت50510 ﻫ مورخ  2 / 2 / 94  هيات محترم وزيران و مصوبه شماره 126339 مورخ  21 / 6 / 94 شوراي توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور  از تاريخ  1 / 7 / 94 براي مشمولين طرح طبقه بندي مشاغل معلمان اجرا گرديده و افزايش ناشي از اجراي رتبه بندي به امتياز حق شغل آنان اضافه شده است.

این اطلاعیه می افزاید: به استناد ماده 106 قانون مديريت خدمات كشوري ، مبناي محاسبه كسور بازنشستگي كارمندان مشمول اين قانون : حقوق ثابت (حق شغل + حق شاغل + فوق العاده مديريت ) به اضافه فوق العاده هاي مستمر و فوق العاده بند 10 ماده 68 قانون مزبور مي باشد.

بنابراين با توجه به اين كه از حق شغل كاركنان كسور بازنشستگي كسر مي گردد ، پس در ميزان حقوق بازنشستگي هم موثر خواهد بود.

در خاتمه اعلام مي دارد ، تمام احكام با نرم افزار واحدي صادر مي شود و چنان چه بر خلاف موارد فوق اقدامي صورت گرفته ، مستند مربوط ارايه شود تا ضمن بررسي ،اقدام لازم انجام شود.

پایگاه اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه اخبار / مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران درباره تفاوت کیفیت تحصیل دانش آموزان مدارس غیر دولتی و دولتی، گفت: وقتی تنوع مدارس را قبول می کنیم باید تنوع فارغ التحصیلان را نیز قبول کنیم.

نقش و حقوق والدين در آموزش و پرورش و اهداف و وظايف انجمن اوليا ومربيان واحدهاي آموزشي  گروه اخبار /

مثلث والدين، دانش‌آموزان و معلمان معنادارترين تركيب فرآيند آموزشي است؛ تركيبي كه براي هر ضلع نقش و جايگاه ويژه‌اي را منظور مي‌كند تا جايگاه هر عنصر به درستي تبيين و كاركردهاي آن مورد توجه جدي قرار گيرد.

در اين سه ضلعي آنچه پايه و اساس است، « دانش‌آموز » است، چرا كه والدين و معلمان و مربيان براي دانش‌آموز و براي كشف و شكوفايي استعداد او بايد تلاش و نقش‌آفريني كنند، به عبارتي بدون ضلع دانش‌آموز ساير اضلاع معنا نخواهند داشت.

كارشناسان و صاحب نظران به مقوله دانش‌آموز و معلم و مربي بسيار پرداخته‌اند، اما در نهايت تاسف بايد گفت كمتر به نقش و جايگاه پدران و مادران توجه مي‌شود يا اگر هم توجهي صورت مي‌گيرد يك نگرش سطحي و تك بعدي عموميت دارد كه اين نقش و جايگاه را به حداقل كاهش داده است و يك جايگاه تداركاتي و پشتيباني براي آنها قايل مي‌شوند.

اين نگرش، «نقش» و «حقوق» والدين را از نظر دور نگه مي‌دارد و با تقليل حداكثري موجب مي‌شود از حداقل ظرفيت‌هاي پدران و مادران نيز بهره نبرد و فرآيند آموزشي را ناقص گرداند و از طرفي والدين را از حقوق خود در اين زمينه محروم مي‌كند. بررسي نظام‌هاي آموزشي نشان از آن دارد كه هرچه نقش و حقوق والدين جدي انگاشته شده است، اين نظام‌ها پويا و كيفي‌تر شده‌اند و دخالت و پشتيباني پدران و مادران را هم جلب كرده‌اند و هر جا اين مهم مورد كم توجهي قرار گرفته شكاف عميق خانه و مدرسه بيگانگي تخريب‌كننده‌اي را در نظام آموزشي رسمي و نظام غيررسمي ايجاد كرده است. به اين علت كه متاسفانه نظام آموزشي ما نيز چندان توجهي به نقش و حقوق والدين ندارد .

ما در گروه مدرسه روزنامه اعتماد به بهانه هفته پيوند اوليا و مربيان كه همه ساله در نخستين ماه سال تحصيلي قدري مدارس و مسوولان و خانواده‌ها را به ياد نقش و حقوق والدين مي‌اندازد، به بررسي اين موضوع پرداختيم.

اميد است فعالان عرصه آموزشي و كنشگران صنفي و مدني اين حوزه در كنار پرداختن به ساير موضوعات به اين مهم نيز توجه و تلاش كنند تا با ارتقاي نقش پدران و مادران و توجه به حقوق آنها در تعيين سرنوشت فرزندان‌شان، قدري بر تحرك و پويايي نظام آموزشي بيفزايند و از توانمندي‌هاي خانواده‌ها بهره لازم و كافي را ببرند و با پيوندي واقعي ميان خانه و مدرسه از شكاف عميق نارضايتي و بيگانگي اين دو نهاد بكاهند.

 

از انجمن خانه و مدرسه تا انجمن اوليا و مربيان

انجمن اوليا و مربيان، يكي از تشكل‌هاي مردمي است كه اينك بيش از ٥٠ سال از تاسيس آن در ايران مي‌گذرد. اين انجمن، بر اساس توصيه كنفدراسيون آموزش اوليا، وابسته به يونسكو، با عنوان انجمن خانه و مدرسه در ايران تشكيل شد و از همان زمان، با نام انجمن‌هاي خانه و مدرسه به انجام وظايف خود پرداخت.

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، انجمن خانه و مدرسه كه نمايانگر همكاري دو كانون اثرگذار، به نام انجمن اوليا و مربيان بود، با بار فرهنگي و انساني عميق تغيير نام يافت تا امكان ارتباط همه‌جانبه ميان اوليا و مربيان را تحكيم بخشد.

امر تعليم و تربيت، مشاركت جدي و همه‌جانبه را مي‌طلبد كه در يك سوي آن اوليا، يعني نخستين آموزگارانِ فرزندان در خانه هستند و در سوي ديگر مربيان، يعني آموزگارانِ دانش‌آموزان در مدرسه قرار دارند. اوليا و مربيان، همواره در تكوين تعليم و تربيت فرزندان در تعامل هستند؛ به اين صورت كه حاصل تربيت فرزندان در خانواده‌ها، به عنوان پيش‌نياز و خميرمايه شروع كار معلمان در مدارس است و حاصل كار مربيان در مدارس، تربيت عضوي مفيد و آشنا به وظايف براي نهاد خانواده و اجتماع است. اين تعامل و داد و ستد خانه و مدرسه يا اوليا و مربيان، تعاملي پيوسته و هميشگي است و محصول آن، تربيت نسلي پويا، با نشاط، دانش پژوه و با كفايت است كه نقش موثري در سازندگي و خودكفايي كشور بر عهده خواهند داشت.

 

كار انجمن اوليا و مربيان نبايد نمادين باشد

نهاد انجمن اوليا و مربيان در بين مسوولان مدرسه و اولياي دانش‌آموزان به درستي مورد توجه قرار نگرفته است.

اگرچه برخي مدارس با اطلاع از نقش سازنده انجمن در مدرسه، فعاليت اين نهاد در مدرسه را از حالت اجراي فعاليت‌هاي كليشه‌اي و تكراري خارج كرده‌اند اما هنوز انجمن اوليا و مربيان در بسياري از مدارس كشور مهجور و ناشناخته است. هنوز از نهاد انجمن اوليا و مربيان به عنوان تداركاتچي مدرسه نام برده مي‌شود و اين امر دقيقا خارج از وظايف و اهداف اين انجمن است.

نظام آموزشي كشور اگر به دنبال يك انجمن اوليا و مربيان كارآمد و تاثيرگذار در مدرسه است بايد ابتدا وظايف و اهداف اين نهاد را به درستي نزد اوليا و مربيان تبيين و تبليغات مربوط به انجمن را در خارج از مدرسه پيگيري كند.

انجمن اوليا و مربيان هنوز براي رسيدن به يك نهاد تاثيرگذار و سازنده در مدرسه فاصله طولاني دارد و اين مهم با اصلاح و اجراي مفاد اساسنامه اين انجمن قابل دستيابي است.

 

اهداف و وظايف انجمن اوليا و مربيان واحدهاي آموزشي

در آيين‌نامه انجمن اوليا و مربيان وظايف اين انجمن به اين شرح آمده است:

* تامين مشاركت فكري، فرهنگي، عاطفي و آموزشي اوليا و تقويت، هماهنگي و همسويي تربيتي و آموزشي خانه ومدرسه

* جلب همكاري اولياي دانش‌آموزان جهت مشاركت و كمك و ارتقاي كيفيت فعاليت‌هاي مربوط و ارايه پيش نهادهاي لازم به مدير مدرسه

* مشاوره و برنامه‌ريزي درجهت تحقق هرچه بهتر اهداف انجمن

* همكاري و مشاركت با شوراي معلمان دربرگزاري كلاس‌هاي فوق برنامه

* برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري جهت تشكيل جلسات آموزش خانواده 

* همكاري و مشاركت با مدير مدرسه در اجراي فعاليت‌هاي پرورشي، برگزاري اردوهاي دانش‌آموزي و بازديد از مراكز علمي، آموزشي و فرهنگي

* تلاش و همكاري براي جلب مشاركت اولياي دانش‌آموزان، صاحبان حرف، افراد خير و موسسات خيريه در تامين امكانات مورد نياز و بهبود اداره امور مدرسه 

* تهيه برنامه بهداشتي و پزشكي با مشاوره افراد آگاه و كمك به مراقبان بهداشت و نظارت بر اجراي آن درمدرسه

* همكاري و مشاركت درباره چگونگي قدرداني از كاركنان، اولياي دانش‌آموزان و اعضاي شوراهاي مدرسه با رعايت ضوابط و مقررات مربوطه 

* برنامه‌ريزي و تشكيل جلسات عمومي اولياي دانش‌آموزان

* نظارت برچگونگي اخذ كمك‌هاي مردمي با رعايت قوانين و مقررات مربوطه 

* تشكيل شوراي مالي مدرسه با عضويت مدير مدرسه، رييس انجمن و نماينده شوراي معلمان درنخستين جلسه انجمن

* مشاركت در اجراي برنامه‌هاي كارآموزي هنرجويان در هنرستان ها

* نظارت بر نحوه هزينه وجوه حاصل از كمك‌هاي مردمي، خدمات فوق برنامه، سرانه دانش‌آموزان و كمك‌هاي شوراهاي آموزش‌وپرورش از طريق شوراي مالي و مطابقت موارد هزينه با برنامه‌هاي مصوب شوراي مدرسه

* بررسي و اتخاذ تصميم نسبت به سرويس رفت و برگشت و انتخاب نماينده براي شركت در شوراي مدرسه.

 

مشاركت اوليا يك حق طبيعي است

براي آشنايي با آنچه در مدارس مي‌گذرد و جايگاه و نقش اوليا، گفت‌وگويي انجام داديم با ليلا دادايي يكي از اوليايي كه ١١سال سابقه عضويت انجمن در مقاطع دبستان، راهنمايي و دبيرستان را دارد و بيش از نيمي از اين مدت يعني شش سال نايب رييس انجمن بوده است.

* در ارتباط با نقش و جايگاه والدين ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد و از طرفي با وجود شعارهاي زيبا متاسفانه در عمل چندان مورد توجه قرار نمي‌گيرد، به نظر شما والدين چه نقش و جايگاهي دارند؟

پدران و مادران مهم‌ترين نقش را در زمينه‌سازي رشد و تحول فرزندان برعهده دارند. اولياي دانش‌آموزان در همراهي هدف مند خود با مدرسه به ويژه در پشتيباني و اجراي طرح‌هاي تربيتي سياست گذاري و تصميم‌گيري‌هاي جمعي و سازنده، به خصوص طرح‌هاي تربيتي نقش اساسي را بايد ايفا كنند، در واقع بازوي قدرتمند و كارآمدي براي مدرسه به حساب مي‌آيند. نهادهاي مردمي در هر راستايي و سازماني تاثير چشم گيري در فرآيند نقش‌دهي به آن سازمان دارند. در حوزه آموزش و پرورش نيز اوليا در ارتقاي سطح كمي و كيفي امور مي‌توانند تاثيرگذار باشند. در ديدگاه اسلامي نيز مشاركت اوليا و مربيان در فرآيند تربيت يك تكليف ارزشمند تلقي مي‌شود. توجه به اين جايگاه همدلي و تعامل موثري ميان دو كانون اصلي خانواده و مدرسه ايجاد مي‌كند.

* به نظر شما چرا مدارس نيازمند مشاركت اوليا هستند؟

از آنجا كه به سرانجام رساندن تصميمات، پيگيري‌ها و ارتقاي سطح كيفي در امور آموزشي، عمراني و اتخاذ تصميمات مهم نيازمند استفاده از خرد جمعي است و از طرفي مديران مدارس درگير مسائل متعدد تداركاتي، آموزشي و تربيتي دانش‌آموزان هستند و امكان رسيدگي و تحقق بخشيدن به اهداف و خواسته‌هاي اوليا، دانش‌آموزان را ندارند، ضرورت دارد از مشاركت والدين استفاده شود و نكته مهم‌تر اينكه معلمان و مربيان براي موفقيت نيازمند نظرات والدين هستند چراكه شناخت دانش‌آموزان كه از ضرورت‌هاي كار تربيتي است بدون كمك پدران و مادران امكان‌پذير نيست.

* در ساختار آموزش و پرورش كشور سازماني به نام انجمن اوليا و مربيان وجود دارد كه به طور مشخص وظيفه دارد مشاركت خانواده‌ها را جلب كند و اين سازمان كه عمر حدود ٥٠ساله دارد انتظار مي‌رود موفق عمل كند. به نظر شما آيا چنين انتظاري برآورده شده است؟

سهم و نقش اوليا در آموزش و پرورش كشور متاسفانه جدي گرفته نمي‌شود و از آنجا كه اوليا عزيزترين و مهم‌ترين سرمايه‌هاي زندگي‌شان را در اختيار مدرسه قرار مي‌دهند اين نقش بايد جدي گرفته شده و خواسته ايشان در فرآيند تربيت و آموزش عزيزان‌شان يك حق طبيعي دانسته شود درحالي كه نقش‌آفريني والدين در اين مسير مي‌تواند موثر و مفيد باشد و نقش كليدي و راهگشايي داشته باشند ، متاسفانه كمتر به اين مهم توجه مي‌شود.

* براي ارتقاي جايگاه و نقش والدين كه در واقع تحقق بخش حقوق آنها در تربيت فرزندان‌شان است به نظر شما چه بايد كرد؟

در درجه اول بالابردن سطح آگاهي اوليا در رابطه بااهميت تشكيل انجمن اوليا و مربيان درمدرسه و اهميت حضور ايشان دركنار فرزندان مي‌تواند بستر حضور آنها را در غالب قانوني فراهم سازد و سپس با مشاركت جدي و واقعي اين نگرش توسعه داده شود كه مدرسه به عنوان يك نهاد اجتماعي محل تعامل اوليا و مربيان است و موفقيت آن در گرو اين تعامل است.

گروه صفحه مدرسه اعتماد


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

راز و نیاز یک معلم بازنشسته با خدا در یکی از روزهای پاییزی در حالی که هوای سرد و بارانی بود صدای هیئت های عزاداری سرور و سالار شهیدان در هر کوی و خیابان شنیده می شد . با خود عهد بستم هر شب تاملی کوتاه برکارها و رفتار روزانه خود داشته باشم .

دیر وقت بود  .خوابم نمی برد . تقریبا ساعت 2:30 بامداد بود .وضویی ساختم و بعد از نماز و حمد و ثنای پروردگار دردل تاریکی های شب در آن فضای خلوت و معنوی دست به دعا برداشتم ، قدرتی که مغز روح عبادت است چون هیچ دعایی دردرگاه خداوند بی اثر نمی ماند . دعا ، سپر مومن در مقابل بلاها است و ما رابه مقامات قرب معنوی نزدیک می کند . باقلبی پاک و امیدوار با نیتی خالص و با روحیه شاد چنان خود را آماده و متوجه حق کردم که گویی مهمان درگاه الهی و درحضور او بودم  ، به طوری که گذر زمان را متوجه نشدم .
این گونه سخن گفتم . خدایا یادم است که تو چه قدر کریمی و رحیمی ؟ بسیار بخشنده و مهربانی . آن کس که عذر بخواهد نه تنها می بخشی بلکه مشتاقانه از او استقبال می کنی و از مهربانی بی مانندت جان و روحش را نصیب می دهی . هم چون مادری که فرزند گم شده اش را پیدا کرده و تشنه ای که در کوهستان از چشمه زلال معرفت و بخشش تو آب گورایی می نوشد ، اما آیا بخشش من درمقابل خطاها دیگران این چنین است ؟


بارالها

تو رحیمی و غفوری . تو بخشنده و مهربانی اما من بنده سر پا تقصیر را بی درنگ می بخشی همین که بنده گناهکارت اظهار ندامت و پشیمانی و تاسف و تصمیم برای ترک گناه کند می بخشی لطف و عنایت ویژه خود را به بعدها و آینده موکول نمی کنی چرا که بندگانت را دوست داری .

آیا بخشش ما انسان های روی زمین این گونه است ؟

آیا هزاران بار مشکلات عدیده حقوق و مزایا و همسان سازی آن را با سایر ادارات و اعتراض خود را بیان نکردیم ؟

آیا به راستی کسی صدای ما را شنید و پاسخگو بود ؟

ما بازنشستگان فرهنگی مظلوم ترین و محروم ترین قشر جامعه هستیم و کسی به حرف و خواسته های به حق ما گوش نمی دهد و هیچ اقدامی نمی کنند.

فقط ما را با وعده هایی که تاکنون عملی نشده  سر گرم کرده اند.


خداوندا 

وقتی بندگات را می بخشی و توبه اش را می پذیری دعایش را مستجاب می کنی ، اگر بعدها از سر نادانی و غفلت خطایی از او سر زد هرگز که گناهان گذشته اش را که بیش از این بخشیده بودی به رویش نمی آوری ، پرونده پر از گناه و سیاه گذشته اش را ورق نمی زنی !
همه کارها را با گذشت و رحمت خود می سنجی  .هرگز نمی گویی تو همان کسی هستی که قبلا فلان گناه را انجام داده ای .

آیا ما بندگان نسبت به هم این چنین هستیم ؟

آیا پاداش آخر خدمت بندگان فرهنگی که سی سال جوانی و بهترین لحظات عمر و جوانی خود را هزینه کرده اند باید میوه پاداش خود را با طعم تلخ و تبعیض و فقر و نسبت نابرابر نسبت با سایر ادارات دریافت کنند ؟ آن هم یک سال است که خبری نیست فقط در حد شعار دادن است !

خدایا ، تو بر همه چیز آگاه و از ماجرای زندگی ما بازنشستگان با خبر هستی . تو شاهد باش کسری بودجه و فقر و تبعیض و تفاوت مخصوص ما باز نشستگان فر هنگی و گویا به نام ما سند زده اند . خدایا تو به حق قضاوت می کنی چون حق و انصاف سر لوحه ی کار توست.


خداوندا 

تو هرگز بندگانت را شرمنده نمی کنی . در سخت ترین لحظات زندگی به ندای قلب آنان پاسخ می دهی . در کمال ناامیدی بندگانت ، درهای نعمت و رحمت خود را می گشایی به طوری که همه تعجب می کنند در صورتی که بندگانت در روی زمین مشکلات معیشتی ما را می دانند ولی بی تفاوت از کنار ما می گذرند و هیچ توجهی به خواسته های ما نمی کنند ...

بارالها

شاید دانش آموزان گذشته ی خود را که اکنون مدیران ارشد و مسئولین کشورهستند را درست آموزش و تربیت نکردیم که نسبت به استادان و معلمین فرهیخته خود نامهربان و بی التفات شده اند .

اگر این چنین است طلب عفو و عذر می خواهیم . آن ها ما را شرمنده اهل و عیال می کنند.

خداوندا

آن قدر بخشنده و مهربانی که خود گفته ای صد بار اگر توبه شکستی ، باز آی. از بخشندگی و مهربانی تو همین بس که بارها بندگات زیر قول خود زده و توبه شکسته اگر باز هم از سرپشیمانی و عذر خواهی سر افکنده از تو طلب عفو کنند آن ها را می بخشی اما بخشش بندگان این گونه نیست .

سال هاست درسختی و گرفتاری های مالی غوطه ور و دست و پا می زنیم .حتی حاضر نیستند سخنان حق طلبانه ما را بشنوند و نسبت به افزایش حقوق و مزایای ما بازنشستگان قدم مثبتی بردارند و درصدد راه کارهای عملی و منطقی باشند .

همه چیز درحد شعار است ، شعار...


بارالها 

تو ارحم الراحمین هستی . همیشه درهای رحمت و آغوش پر مهرت به روی بندگانت باز است . بیماری مان را شفای عاجل عنایت بفرما آن هم بدون ویزیت و هزینه خرید دارو چون در روی زمین بیمه جامع درمان و پاسخگو نداریم .همه چیز به نفع بیمه گذار است . خدمات بیمه ای بسیار ضعیف عمل می کند . این حقوق اندک ما کدام هزینه زندگی را جواب دهد.

چرا به فکر ما نیستید ؟

خداوندا

اگر کسی کار نیکی انجام دهد در وقت مقتضی یا هر موقع که صلاح بدانی آن را مضاعف جبران می کنی ولی چرا مسئولین کشورم گذشته کمبود حقوق و مزایا و اجحافی که به این عزیزان در سال های متمادی شده را، درصدد جبران و ترمیم نیستند ؟


معبودا 

تو بسیار بخشنده هستی ، یا وهاب ...

نعمت های تو قابل شمارش نیست ،  تو را سپاس می گویم . بعد از توبه و بخشش بنده هایت ، وقتی دست های او را خالی می بینی به او هدیه می دهی تا سرمایه زندگی اش کند و از سر مهربانی بدی هایش رابه خوبی تبدیل می کنی . تو چقدر مهربانی که روزی ما را به دست بندگانت ندادی .

از خزانه بیکران لطف و مهربانی و بخشش خود باران فراوانی را بر ما نازل کن و قلب های اندوهگین ما را شادمان و رزق و روزی فراوان و سختی های زندگی را بر ما سهل بگردان  چون دعا کلید همه رحمت ها است .

من تو را صدا می زنم و حل مشکلات و آشفتگی زندگی و جبران آن را از تو درخواست دارم .

ای خالق زیبایی ها

من هم مانند تو فقر و تبعیض و تفاوت را دوست ندارم اما بند گانت به ما تحمیل کرده اند !


خدایا ؛ در دل شب با دستی خالی و قلبی امیدوار اما شرمنده از گناهانم دستم را به سوی تو بلند می کنم .می دانم باران نعمت و رحمت تو همچون باران های بهاری پیوسته بر همه بندگانت می بارد.

خداوندا ؛ آن قدر خیر و برکت خود را بر مردم کشورم مخصوصا بازنشستگان فرهنگی نازل کن تا همه کسانی که به ما بی توجهی و ما را فراموش و از یاد ما غافل شده اند شرمنده و پشیمان شوند.

خدای خوبم 

چشمانم از شوق دیدار ملاقات تو برق می زند و اشک همچون مرواریدی بر گونه هایم غلطان و جاری است . کمکم کن تا این بخشندگی و مهربانی بی پایانت مرا از این که دوباره بخواهم خطا و گناه کنم شرمنده و منصرف کند نه این که بی شرم تر شوم .

از تو بار دیگر کمک می طلبم تا من هم کار خدایی کنم مانند تو دیگران را که در حقم بدی کرده ا ند عاشقانه و با مهربانی ببخشم .

 

خداوندا

دوستت دارم چون در محضر تو هستم و بدون واسطه با تو سخن می گویم . مشکلات معیشتی بندگان را به تو می سپارم  .

ای حلال گرفتاری ها و روزهای سخت . تو امن ترین و مطمئن ترین پناهگاه همه هستی . حالا که طرح نظام رتبه بندی معلمان برای بازنشستگان اجرا نمی شود باید فکر دیگری کرد مثل این که ما جزء خانواده ی بزرگ آموزش و پرورش نیستیم .

تبعیض از فرش تا عرش ادا مه دارد ...

 

خداوندا

تو شاهد باش .دلم با نام و یاد تو آرام گرفت .

 

بارالها

دعاهایمان را به اجابت ، روزی با برکت و در بهترین جای بهشت همکاران فرهنگی و بازنشستگان را ساکن بگردان .

خدایا از تو بخاطر همه چیز سپاسگزارم .

آمین یا رب العالمین


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان
دلایل بی سوادی ایرانیان و فرهنگ شفاهی  اين روزها در هر جايي كه باشي از تاكسي گرفته تا صف بانك، مردمي‌ را مي‌بيني كه همه يك پا تحليل گر و كارشناس مسائل اجتماعي و سياسي شده‌اند در حالي كه در اغلب اوقات طرز فكر و داده‌اي كه به تو انتقال مي‌دهند زرد است و کمتر بار محتوايي دارد. در كنار اين نااميدي، بعضا حس ناامني نيز در مكالمات و گفتارهاي اكثر شهروندان ايراني از ديرباز وجود داشته و در طي اين سال‌ها تثبيت شده است.
«آرمان» با يك كارشناس مسائل اجتماعي و استاد دانشگاه درباره ارزش محتوايي گفت‌وگوهاي روزمره ايرانيان به گفت‌وگو پرداخته است. حسن عشايري معتقد است: توهم داشتن به دليل بي‌سوادي و نخواندن تاريخ از ديرباز شكل گرفته و استمرار يافته است. 
 
* دليل اينكه اين روزها همه مردم علاقه دارند درباره موضوعات سياسي و اجتماعي كه در دايره فعاليت شان نيست و اطلاعات درستي هم از آن ندارند اظهارنظر كنند چيست؟
يك معضل اجتماعي كه درباره سوادآموزي بخش زيادي از مردم در كشور ما رخ داده اين است كه سواد شنيداري و شفاهي شده است. مردم بيشتر اطلاعات خود را از تاكسي و گفت‌وگوهاي روزانه و محاورات خود كسب مي‌كنند. زماني كه كسي كتاب نمي‌خواند و اشتراك روزنامه و مجله ندارد نمي‌تواند با گفت‌وگو و حتي تماشاي رسانه‌هاي جمعي سواد كسب كند و حتي اگر اطلاعاتي نيز به دست بيايد اين اطلاعات نمي‌تواند منبع تجزيه و تحليل قرار گرفته و تفكر نقادانه را در فرد شكل بدهد. اين گفت‌وگوهايي كه بين مردم عادي در كوچه و خيابان رخ مي‌دهد و براي خيلي‌ها منبع كسب سواد و معلومات تنها همين گفت‌وگوهاست، چندين ويژگي منفي دارد:
در درجه اول اين گفت‌وگوها سطحي است و چون بر اساس منابع سطحي دريافت اطلاعات همچون تلويزيون و راديو يا به‌تازگي شبكه‌هاي اجتماعي كسب شده نمي‌تواند منبع تجزيه و تحليل قرار بگيرد. در درجه دوم حس بدبيني و منفي‌بافي در تمام اين محاورات موج مي‌زند و هيچ كسي سعي ندارد وضع موجود را مطلوب جلوه داده يا حداقل بر نقاط مثبت تاكيد كند و صرفا همه‌چيز منفي‌بافي بدون استدلال محكم و داده حقيقي است.
اين يك بيماري جمعي است كه بايد آن را درمان كرد. داده‌هايي كه در اين گفت‌وگوها محور بحث و صحبت قرار مي‌گيرد داده‌هایي است كه فرد از جايي شنيده و با آب و تاب و شاخ و برگ دادن آن را مطرح و سعي مي‌كند جالب توجه باشد. اين فضاي مسموم را در ايران در روابط اجتماعي اكثر افراد مشاهده مي‌كنيم و متاسفانه ما حتي در دانشگاه‌ها و ميان اساتيد دانشگاهي و قشر فرهنگي هم كه انتظار مي‌رود ديد نقادانه با پشتوانه تحليل و پژوهش حاكم باشد، اين‌طور نيست و اظهارنظرها زياد و گسترده اما سطحي و كم‌ارزش است. 
 
‌* نقد و اعتراض به وضع موجود هدف اصلي اين افراد و محور اصلي گفت‌وگوهاست. تفكر نقادانه چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد؟
تفكر انتقادي بر پايه دانش، بينش و صورت‌ورزي شكل مي‌گيرد؛ يعني بايد اول بينش باشد و بعد با دانش فرد سعي كند، داده را تجزيه و تحليل كند تا از اين معبر به يك مفهوم يا داده اجتماعي دست يابد.
ارتباط سالم و موثر در فضاي نقد در صورتي رخ مي‌دهد كه فرستنده و‌گيرنده هر دو حاضر باشند و بتوانند درباره موضوع بحث و تبادل‌نظر كنند. در حالي كه درباره اكثر اين گفت‌وگوها ما شاهد اين موضوع هستيم كه گفت‌وگو بيشتر حالت تماس داشته و فرد فقط سعي مي‌كند نظر خودش را بر ديگران تحميل كند و اصلا به نقد و اظهارنظري كه ديگران بر صحبت‌هاي او وارد مي‌كنند كاري ندارد.
ارتباط يعني شوق تغيير و با اين معني ما در ارتباطات خود با شكاف عظيمي‌ مواجه هستيم. در ميان روشنفكران و دانش‌پژوهان كشور ما حتي اين تفكر نقادي را در غالب جدل و گفت‌وگوهايي كه در نشريات خاص و كتاب‌هاي اين نويسندگان منتشر مي‌شود مشاهده مي‌كنيم در حالي كه اين بحث‌هاي عميق و ريشه‌دار در مسائل مختلف اجتماعي زندگي براي مردم چندان جذابيتي ندارد و در بررسي اخيري كه در نمايشگاه كتاب درباره تعدادی از خوانندگان اين نشريات داشتيم متوجه شديم اقبال عمومي‌درباره آنها وجود ندارد. اغلب افراد كتاب نمي‌خوانند و روزنامه و مجله را چيزي غيرضروري مي‌دانند و بنابراين بيشتر ‌گيرنده اطلاعات از اين طرف و آن طرف هستند و چون منبع مشخص و دقيقي وجود ندارد اين اطلاعات را پس مي‌زنند. اين مدل تفكر را با نام « نشخوار فكري » مي‌خوانند كه افراد اظهاراتشان فكر و ديدگاه شخصي خودشان نيست.
اگر درباره اين اطلاعات آمارگيري كنيم متوجه مي‌شويم اينها نه بر پايه كتاب و معلومات است و نه حتي در بينش و جهان‌بيني شخصي فرد ريشه دارد بلكه بيشتر نجواهايي است كه همه افراد روزانه در دور و اطراف خود مي‌شنوند و مثل ضبط صوت آن را تكرار مي‌كنند.
كساني كه بي‌سواد هستند شايد بي‌سواد باشند اما به هر حال فكر و جهان‌بيني دارند اما بعضي باسوادها با اطلاعات نادرست و غيرواقعي كه كسب و ترويج مي‌كنند نوعي بي‌سوادي اتيكت‌دار را در كشور ترويج مي‌كنند.
« بي‌سوادي مدرن » مربوط به افرادي است كه فكر مي‌كنند مي‌توانند درباره سياست، اقتصاد و همه موضوعات اجتماعي نظر بدهند در حالي كه نظر دادن درباره اين امور نيازمند دانش و بينش است. 
 
دلایل بی سوادی ایرانیان و فرهنگ شفاهی
 
 * حس منفي و نااميدي كه در اين اظهارنظرها وجود دارد همان چيزي است كه از گذشته درباره توهم به وفور ديده مي‌شود. دليل اين امر چيست؟
در نشست‌ها و همايش‌هايي كه نظريه‌پردازان و كارشناسان برگزار مي‌كنند شاهد اين هستيم كه افراد با نوعي بدبيني اصرار دارند كه ديگري يا ديگراني درصدد اين هستند كه به ما ضربه بزنند و بايد دائما احتياط كرده و مواظب بود.
برخی بيشتر با توهم از خودشان سلب مسئوليت مي‌كنند و همه تقصيرها را گردن بالادستي‌ها مي‌اندازند در حالي كه هميشه معتقدند يك عده‌اي درصدد ضربه زدن به آنها هستند. اين تفكر از آنجا نشات مي‌گيرد كه متاسفانه تاريخ نمي‌خوانند و آنهايي هم كه خوانده‌اند به درستي نمي‌خوانند و برداشتشان از وقايع گذشته سطحي است.
اعتراض دائمي ‌و گله كردن نمي‌تواند مشكلي را حل كند و خلأ اين مساله فقط با مطالعه برطرف مي‌شود، مطالعه‌اي كه به افراد بينش بدهد و آنها را وادار كند در دستگاه فكري خودشان مطالب را بررسي كنند.
روزنامه آرمان

آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در آموزش نوین

فعالیت صنفی در مدرسه و نقش معلمان و تشکل های معلمان  مسایل مبتلا به معلمان در مدرسه از چه جنسی است ؟ فعال صنفی روی چه چیزهایی در مدرسه کارکند؟

وظیفه تشکل ها توانمند سازی معلمان است. توانمند کردن معلم از راه شعارهای کلی و پوپولیستی در خیابان تامین نمی شود. معلم توانمند معلمی است که نقش مهمی در مدرسه ایفا کند. معلم توانمند، باسواد است و رفتار حرفه ای دارد. اولیا او را قبول دارند. کم کاری نمی کند . حقوق حرفه ای خود را می شناسد و با همکاران خود احساس همبستگی می کند.

در حال حاضر معلم در نظام مدرسه ضعیف است و حداقل بخشی از این ضعف به خود معلمان بر می گردد و بخش عمده آن البته به سیستم بی در و پیکر استخدام و گزینش معلمان برمی گردد که در استخدام معلمان ضوابط حرفه ای را رعایت نمی کند.
برخی دوستان می گویند درکنار انتقاد راهکارهای عملی برای کارصنفی بدهید.

در زیر فهرستی از کارهای صنفی را ارائه می دهم و وارد مسایل ریز می شوم . البته در مدرسه فعالیت صنفی محدود به این هایی که من می گویم نمی شود . این فهرست را می توان طولانی کرد. دوستانی که ایده های خیلی بزرگ دارند قاعدتا باید ابتدا از کارهای کوچک شروع کنند. عده ای ممکن است بگویند فضا بسته است و اجازه این کارها را نمی دهند. این حرف تا حدودی درست است اما مطلق نیست. اگر در سیستم به قدری خفقان وجود دارد که اجازه فعالیتهای خُرد در مدرسه را نمی دهد ، همین سیستم به طریق اولی اجازه فعالیتهای کلان خارج از مدرسه را هم نمی دهد.
من در اینجا فهرستی از کارهای صنفی درون مدرسه که اغلب آنها در چارچوب مقررات و قوانین موجود تحمل می شود را می نویسم . این فهرست را به راحتی می توان طولانی کرد. اما در شرایط فعلی اصولا فعالیت صنفی در مدرسه به گونه دیگری تعبیر می شود و برداشت عمومی این است که فعالیت صنفی یعنی شلوغکاری و دعوت به اعتصاب و تجمع خیابانی و زیرپا گذاشتن قانون. این تلقی با اعتمادسازی اصلاح می شود و مسیر اعتمادسازی مسیری طولانی است. ممکن است فعالان صنفی بگویند اینهایی که من می نویسم فعالیت صنفی نیست. بسیار خوب دوستان هم با همین وضوح فهرستی از فعالیت صنفی ارائه دهند و بگویند جای فعالیت صنفی کجاست؟ مدرسه یا خیابان ؟


1- ما در مدرسه نهادی به نام « شورای معلمان » داریم که توسط خود معلمان به ابتذال کشیده شده است. تلاش برای احیای این نهاد بسیار مهم، یک کار صنفی است.
2- در خیلی از مدارس معمولا چند نفر آدم بیکاره آشکار و پنهان وجود دارند که سر ماه حقوق می گیرند ولی عملا یا در مدرسه حضور ندارند یا کار مفیدی نمی کنند. تقاضا برای خروج اینها از مدرسه یک کار صنفی است.
3- برخی دوایر اداری کاملا زاید هستند تقاضا برای حذف این بخش ها یک کار صنفی است. الان به ازای هر دو معلم گچ به دست ، یک نیروی اداری و خدماتی مشغول کار است. تقاضا برای کاهش نیروهای خدماتی و اداری کاری صنفی است.
4- همکاران اغلب مطالعه نمی کنند. در هر مدرسه می توان کتابخانه وژه ای متشکل از 40-50 کتاب خوب و مفید برای معلمان ایجاد کرد. کتاب ها حتی الامکان سیاسی نباشند که حساسیت ایجاد کند. این یک کار صنفی است.
5- خرید یک یا چند روزنامه با گرایش متفاوت برای دفتر معلمان و آشنا کردن آنها به مطالعه و در مرحله بعد خرید روزنامه یک کار صنفی است.
6- راه اندازی سایت های علمی در فضای مجازی و تشویق همکاران به آشنا شدن با کار با کامپیوتر و حضور در فضای مجازی و شرکت در بحث و گفت و گوهای صنفی و علمی و حرفه ای یک کار صنفی است.
7- تلاش برای اختصاص پست های مدیریتی و اداری بیشتر به همکاران زن و تشویق همکاران زن برای پذیرش پست های مدیریتی یک فعالیت صنفی است.
8- حل معضل قدیمی بودجه نان و پنیر و چایی معلمان در زنگ تفریح و تامین اعتباری پایدار برای آن یک کار اساسی صنفی است.
9- تلاش برای احیای بُن معلمی در مناسبت های مختلف به شکل آبرومند و نهادینه کردن آن یک اقدام صنفی است.
10- ایجاد چهارچوبی محترمانه برای برگزاری روز معلم و هدیه دانش آموزان به معلمان یک کار صنفی است.
11- آموزش و کنترل معلمانی که دست بزن دارند و قادر به کنترل اعصاب خود در برخورد با بی انضباطی دانش آموزان نیستند یک کار صنفی است.
12- مذاکره با وزارتخانه و مدیران کل و روسای مناطق برای کاهش تراکم دانش آموز به 30 نفر در کلاس به خصوص در برخی مدارس حاشیه شهرهای بزرگ یک کار صنفی است.
13- تلاش برای با معنا کردن و تغییر محتوای دوره های آموزش ضمن خدمت در جهت تخصصی و حرفه ای شدن آموزش ها یک کار صنفی است.
14- با معنا کردن فعالیت انجمن اولیا و مربیان مدرسه و تغییر جایگاه آن از ابزاری در دست مدیر به یک نهاد موثر در اداره مدرسه یک کار صنفی است.
15- کمک به تفویض اختیارات بیشتر به مدرسه به خصوص به انجمن اولیا و مربیان و شورای معلمان یک کار صنفی است.
16- پافشاری بر اینکه مدیر مدرسه باید بر اساس ضوابط حرفه ای و تخصصی و تجربی منصوب شود و نه بر اساس معیارهای خویشاوندی یا وابستگی های سیاسی ، یک کار صنفی است .
17- تهیه یک صندلی و میز آبرومند در کلاس درس برای نشستن معلم و تهیه وسایل کمک آموزشی یک کار صنفی است.
18- مخالفت با استخدام های بی رویه در آموزش و پرورش و تلاش در جهت تعدیل نیرو و تعیین تکلیف افراد مازاد و معذور و بیمار به نفع شاغلان، یک کار صنفی است.
19- اداره مدارس توسط تعاونی های معلمان با قیمت تمام شده هم برای معلمان منفعت مالی دارد و هم مدارس را از زیر نفوذ دولت خارج می کند و یک کار صنفی است.
20- ضابطه مند کردن اخذ کمک های مالی اولیا به مدرسه و نظارت نماینده معلمان بر روند اخذ و هزینه کرد کمک ها و غیر اجباری بودن آن یک کار صنفی است.
21- برپایی جلسات بحث و گفت و گو در فضاهای سرپوشیده (تالارها و سالن ها ) با حضور معلمان و دعوت از افراد صاحب نظر ، یک کار صنفی است.
22- شناسایی تبعیض های موجود در قانون مدیریت خدمات کشوری به صورت مستند و مذاکره با مسئولان برای رفع تبعیض یک کار صنفی است.
23- پافشاری بر افزایش حقوق سالانه متناسب با تورم سال قبل یک در خواست قانونی و صنفی است.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دیدگاه
چهارشنبه, 29 مهر 1394 13:42

پازل تربيت

نقش مدرسه در تربیت کودک و علت بی اعتمادی جامعه و اولیا به مدرسه تربيت يك اتفاق نيست، آموزش يك رويداد مقطعي و موضوعي نيست، آموزش و پرورش محدود به يك دوره نيست بلكه فرآيند طولاني و پيچيده‌اي است كه همچون قطعات يك پازل از نخستين روزهاي تولد در كنار يكديگر گذاشته مي‌شود تا سرشت و سرنوشت يك فرد را شكل دهد.

نخستين قطعات تربيتي و آموزشي توسط والدين به ويژه مادران چيده مي‌شود با اخم و لبخند‌ها و قهر و آشتي‌ها خشت‌هاي اوليه شخصيت كودك گذاشته مي‌شود و نقش‌هاي عميق همچون نقش بر سنگ بر ذهن و جان كودك به دستان پدر و مادر حك مي‌شود.

هفت سال نخست كه مهم‌ترين و اساسي‌ترين دوره شكل‌گيري ابعاد شخصيتي كودك است در ارتباط تنگاتنگ با والدين سپري مي‌شود و اين نخستين مربيان كودك دانسته يا ندانسته نقش خود را شبانه‌روز ايفا مي‌كنند و آنها چه بخواهند و چه نخواهند، و چه بتوانند و چه نتوانند تاثيرگذارترين افراد در ذهن فرزندان‌شان هستند.

اين نقش كه در واقع از تكاليف و مسووليت‌هاي آنها سرچشمه مي‌گيرد يك نقش مقطعي نيست، هرچند با بزرگ شدن فرزندان و جدايي آنها براي ساعات و روزهايي از خانواده كاهش مي‌يابد اما قابل حذف شدن و ناديده گرفتن نيست و هرگونه كم‌توجهي و ناديده گرفتن آن منجر به اتفاقات جزيره‌اي و چيده‌شدن ناهماهنگ پازل تربيت مي‌شود.

اين بدان معنا نيست كه فرزندان عروسك دست پدر و مادران هستند كه تصوير دلخواه خود را ‌بايد با چيدن قطعات موردنظرشان تحقق دهند، بلكه بدان معناست كه آنها هم وظيفه و هم حق دارند كه در ساختن شخصيت فرزندشان نقشي داشته باشند، نقشي كه تضمين‌كننده آينده فرزندشان باشد نه تامين‌كننده كمبودها و آرزوهاي پدران و مادران.

حال اين نظام‌هاي آموزشي هستند كه به اين حق توجه داشته و با تعريف و تبيين ساختارهاي قانوني و تدوين راهكارهاي عملي موجبات اعمال نقش‌هاي پدران و مادران را فراهم سازند و به حق دخالت آنها در فرآيند آموزشي جامه عمل بپوشانند.

براي چيدمان بهتر پازل تربيت دو دست توانمند و تاثيرگذار نياز است؛ يكي دست والدين و ديگر دست معلمان و مربيان. اين دستان توانمند نيازمند ساختار كارآمدي هستند كه پيوندي معنادار برقرار سازند، پيوندي كه شوق به همكاري و مشاركت را ايجاد كند و هم‌افزايي تاثيرگذاري را رقم بزند.

بي‌ترديد انگيزه و علاقه فراواني در والدين براي ايفاي نقش وجود دارد اما دو مساله موجب شده در حال حاضر پدران و مادران كمتر نقش داشته باشند، اول بي‌اعتمادي به نظام آموزشي و ديگر ناآگاهي به اهميت اين نقش مهم و سرنوشت‌ساز است.

رفع بي‌اعتمادي وظيفه مسوولان و دست‌اندركاران تعليم و تربيت است و جلب اعتماد يك ضرورت حياتي براي كارآمد كردن نظام آموزشي است كه بي‌ترديد افزايش كيفيت خدمات آموزشي مهم‌ترين عامل در جلب اعتماد است و آگاه كردن والدين به اين نقش يك وظيفه عمومي است كه رسانه‌ها بايد پيش قدم اين مهم باشند.

تلاش دراين‌ راستا كمك مي‌كند تا پازل تربيتي فرزندان با مشاركت والدين در يك ساختار كارآمد و فرآيند حرفه‌اي منجر به چيده شدن پازل تربيتي به بهترين شكل ممكن شود، شكلي كه تصويرگر شهروندي مسوول، پاسخگو، پرسش گر و داراي مهارت‌هاي عمومي براي يك زندگي بهتر در جامعه باشد و محصول مشترك خانه و مدرسه بتواند سرمايه مشتركي باشد براي جامعه‌اي كه بيش از هر چيزي براي زندگي جمعي آرام توام با پيشرفت و توسعه، به نسلي توانمند براي تحقق جامعه پايدار نيازمند است.

روزنامه اعتماد


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور