کاظم عقلمند آبدارچی یک شرکت است. این آبدارچی جوان در فضای مجازی فعال است و چندی پیش هشتمین سالگرد ورود او به این شغل شریف بود. او در صفحه اش نوشت :
"روزهای اولی که اومدم شرکت برام غیر قابل تحمل بود که با سن حدود 23 یا 24 سالگی نظافت کنم . به هر حال جوون بودم و پر از غرور ؛ قشنگ توی خاطرم هست که وقتی مثلا توالت رو تی می زدم حالم در حد سکته بود ، در دستشویی رو می بستم و گریه می کردم .
یه روز به این فکر کردم که من 3 راه دارم :
اول اینکه بی خیال کار بشم و دنبال یه کار جدید باشم که با سوادی که من داشتم کار بهتری نمی تونستم پیدا کنم.
دوم اینکه با نفرت کار کنم و از زمین و زمان شاکی باشم.
سوم اینکه قبول کنم کارم خیلی مناسب نیست ولی باهاش بسازم و با عشق کار کنم.
من راه سوم رو انتخاب کردم . هنوز همون آدمم ، هنوزم یکی از کارام اینکه توالت رو تی بزنم ولی یه فرق بزرگ با اون موقع دارم و اون اینکه با عشق کار می کنم و از درآمدم لذت می برم .
این روزها دارم با قطره قطره زندگی ام لذت می برم و هیچ وقت حسرت نداشته هام رو نمی خورم ."
فضای مجازی برای خیلی ها جای لاف و گزاف های سیاسی و شخصی و پرخاشگری به این و آن و تندروی و قهرمان بازی است. اما این آبدارچی هر روز برگی از زندگی واقعی خود را به تماشا می گذارد. آقای عقلمند دیپلم ندارد و تازگی بعد از 17 سال دوری از مدرسه ، دبیرستان شبانه می رود تا دیپلم بگیرد.
آقای عقلمند دلش می خواهد کار بهتر و درآمد بیشتری داشته باشد، اما به جای نق زدن و به جای اینکه زندگی را برخودش و اطرافیانش تلخ کند .دنبال راه عملی برای پیشرفت است. او مثبت اندیش است و به همین خاطر از زندگی لذت می برد. این آبدارچی خوشبخت از کارخودش لذت می برد . آدم وقتی کاری را با علاقه انجام می دهد ، هر قدر کار سنگین باشد ، احساس رضایت می کند . اگر به کار خود علاقه نداریم یا باید کار را عوض کنیم یا ذهن خود را اصلاح کرده و خودمان را با همین کار تطبیق بدهیم از انجام ان لذت ببریم.
تعارض بین احساس ما و نوع کاری که انجام می دهیم باعث می شود کارمان بازده نداشته باشد ( زیان به دیگران ) و از نظر روحی و روانی هم عذاب بکشیم (زیان به خود). آقای عقلمند به زندگی عشق می ورزد. دنبال معنای عجیبی برای زندگی نیست.
زندگی واقعی هر یک از ما مجموعه ای از اتفاقات معمولی است. این نگاه من و شما است که به این اتفاقات معنا می دهد. خوردن آش رشته در خانه مادر همسر ، دیدن یک فیلم خوب ، دیدار اتفاقی یک دوست، دود اسپند خانه مادر، یک فنجان چای با یک لبخند، مهمانی خانوادگی ، قدم زدن در خیابان ، لبخند یک رهگذر و هزاران اتفاق دیگر خود زندگی است.
آبدارچی خودش را با دیگران مقایسه نمی کند. مقایسه با دیگران زندگی را به کام انسان تلخ می کند. مهم نیست خانه شما چقدر می ارزد و در کدام محله شهر زندگی می کنی. اگر قلب من مملو از حسادت است ، همیشه خانه ای بزرگ تر و محله ای گران تر برای مقایسه هست. مهم نیست فیش حقوقی شما یک میلیون است یا چند میلیون . همیشه یک فیش برای مقایسه و غصه خوردن وجود دارد. مقایسه خود با دیگران انسان را حسود و تنگ نظر می کند.
آقای عقلمند با نفرت کار نمی کند. نفرت به دیگران در درجه اول قلب خود آدم را تیره می کند و توان تفکر منطقی را از بین می برد. فرقی نمی کند نفرت طبقاتی یا نفرت اعتقادی یا نفرت نژادی یا نفرت جنسیتی باشد. تراکم نفرت منجر به خشونت می شود.
پس اگر با خشونت مخالفیم اول نفرت را از قلب خود پاک کنیم. آقای عقلمند از درآمد اندکش لذت می برد. هیچ کس از درآمد بیشتر بدش نمی آید. احتمالا راه های معقولی برای افزایش درآمد وجود دارد. یک راه این است که دنبال شغل دیگری برویم. اما اگر چاره ای نداریم، با شغل خود کنار بیاییم و زندگی را با نق زدن برخود و اطرافیان تلخ نکنیم.
* اگر فکر می کنیم فلان بند قانون در مورد ما اجرا نشده، برای اجرای آن اعتراض کنیم.
* اگر تبعیضی وجود دارد با سند و استدلال بیان کنیم و به دولت فشار بیاوریم .
نق زدن چه فایده دارد؟
*اگر فکر می کنیم راه افزایش حقوق حضور در تشکل ها است عضو تشکل ها بشویم.
* اگر به نظرمان مشکل ریشه سیاسی دارد ، از طریق سیاسی دنبال حقوق خود برویم.
* اگر فکر می کنیم مخالفت با دولت ضروری است به دنبال تغییر دولت برویم.
* اگر فکر می کنیم اعتراض مفید است اعتراض کنیم .
* اگر رفتن راه حل، رفتن دنبال شغل دوم است دنبال شغل دوم برویم .
اگر...
اما اینکه اعصاب خودمان را خرد کنیم و در مدرسه و خانه و تاکسی و مهمانی خودمان را ذلیل و فقیر نشان دهیم، فقط « نوعی خودزنی » است.
اینکه در خیابان پلاکارد بلند کنیم که ما گرسنه ایم ، توهین به خودمان است.
اینکه در نوشته ها خود را مزدبگیر و فرودست و بدبخت و علیل و ذلیل نشان دهیم نشانه « مازوخیسم » است.
آقای عقل مند، روزی که به خاطر شغلش گریه کرد یک راه دیگر هم پیش رو داشت که آن را رد کرد . اینکه کارش را ادامه دهد اما از زمین و زمان شاکی باشد.
« نارضایتی » در جامعه ما نوعی « مُد روز » است. آن هم نارضایتی کور . من به کمبود حقوقم اعتراض دارم ،یقه کارمندهای دیگر ، مهندس و پزشک و سوپری محل و فامیل دور و نزدیک را می گیرم . انگار آنها حق مرا خورده اند.
من به جای پرخاش به دیگران باید حق خودم را طلب کنم.
همه در جامعه ما شاکی اند. حتی مسئولان هم یاد گرفته اند که شاکی باشند . آنها هم در سخنرانی ها انتقاد و گله می کنند. در حالی که وظیفه مسئول انتقاد نیست. رفع مشکلات است.
اغلب این نارضایتی ها و شکایت ها، عامیانه ، بی سروته و عقیم است. نه منجر به نتیجه ای می شود و نه کسی آن را جدی می گیرد.
ظاهرا هیچ کس از کار و شغل و موقعیت خود راضی نیست یا حداقل در ظاهر چنین وانمود می کند. تاجر بازار ، وزیر ، کارخانه دار ، معلم ، کارگر ، همه می نالند. اما شکایت ها فقط به درد تخلیه احساسات می خورد. خیلی ها به زندگی و تفکر این آبدارچی غبطه می خورند.
همه شکایت های ما یک آدرس دارد : "دولت!" .
همه راه حل ها هم یک آدرس دارد : دولت !
جالب است که ما دولت را هم درد و هم درمان می دانیم.
هم دولت را ریشه و عامل مشکلات می دانیم و هم از دولت انتظار داریم مثل جادوگران افسانه ای مشکلات ما را حل کند.
ما به عنوان شهروند هیچ مسئولیتی در قبال وضعیت خود نداریم. هیچ کاری از ما بر نمی آید. ما فقط این جمله را تکرار می کنیم : "دولت باید ... " جای این سه نقطه هر چیزی می توانیم بگذاریم.
اگر نق زدن و جمله "دولت باید... " را از ما بگیرند ،حرفهایمان ته می کشد.
پای حرف و روشنفکر بازی که به میان می آید ژاپن را مثال می زنیم ،اما برای ما مهم نیست که مردم ژاپن برای برخاستن از خاکستر جنگ جهانی چه سختی هایی را تحمل کردند.
از جامعه ژاپن فقط رفاهش را می بینیم اما عمدا چشممان را بر سایر جنبه های زندگی آنها می پوشانیم.
عاشق پیشرفت ها و رفاه کره جنوبی هستیم. اما شعارمان مانند رفقای کره شمالی است و فریاد می زنیم : "فقر را به مساوات تقسیم کنید."
اهل مطالعه هم نیستیم که تاریخ 60 سال اخیر شبه جزیره کره را مطالعه کنیم تا دریابیم که شعار شمالی ها این بود : " ما با فقر مخالف نیستیم با فرق مخالفیم ." و شعار جنوبی ها اقتصاد آزاد و رقابتی و مبارزه با فقر و پذیرش فرق بود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
*اگر فکر می کنیم راه افزایش حقوق حضور در تشکل ها است عضو تشکل ها بشویم.
* اگر به نظرمان مشکل ریشه سیاسی دارد ، از طریق سیاسی دنبال حقوق خود برویم.
* اگر فکر می کنیم مخالفت با دولت ضروری است به دنبال تغییر دولت برویم.
* اگر فکر می کنیم اعتراض مفید است اعتراض کنیم .
* اگر رفتن راه حل، رفتن دنبال شغل دوم است دنبال شغل دوم برویم .
اگر... اینکه اعصاب خودمان را خرد کنیم و در مدرسه و خانه و تاکسی و مهمانی خودمان را ذلیل و فقیر نشان دهیم، فقط « نوعی خودزنی » است.
ضمنا من همیشه با نق زدن و غُر زدن مخالف بوده ام . اگر نوشته ای از من در تایید نق زدن سراغ داری لینکش را بگذار .
بعید میدونم شما این مسایلو درک نکنین فقط تعجب میکنم که چرا خودتونو به راهی می زنین که انگار از هیچی خبر ندارین؟!
همه راه حل ها هم یک آدرس دارد : دولت !
جالب است که ما دولت را هم درد و هم درمان می دانیم.
جنابعالی که رسما شدی نماینده دولت اما به این سوال من پاسخ بده مگر در تمام کشورهای دنیا دولت حقوق معلمین را پرداخت نمی کند ؟ شما انتظار دارید حقوق ما را شهرداری یا بازاریها پرداخت کنند ؟ دولت از درامد نفت و مالیات و صادارات و واردات و ....... باید حقوق معلمین را پرداخت کند شما زیاد نگران منابع دولت نباشید تا دلتان بخواهد در این کشور درامد و پول هست منتهی جیب اقازاده ها و اختلاس گران خیلی گشاده خوشبختانه با وجود نویسندگان بی منطق چون شما و شهسوارزاده دولت کارش راحت است
پیشنهاد شما عالم فرزانه عالی قدر برای برخورد با این دانش آموزان چیست؟در آموزش و پرورش امروز ما چه راه عملی برای این 3 مورد وجود دارد؟فقط لطفا نگویید این موارد وجود ندارد که هست و ما فقط مخفی کننده و تحمل گر تمام مشکلات شده ایم.شما که خودتون رو عقل کل میدونید
شما نپرسیده ندیده به من تهمت میزنی؟
نخیر عقل کل من معلمی هستم که چندین تشویقی استانی دارم بعد هم من تنبیه نکردم. مدیر و معاون و مشاورر کاملا از مشکلات جنسی مطلع هستند اما بی تفاوتند چون از عواقب ارجاع میترسند.
الان این کجاش جواب من بود؟؟
من میگم امکان مطرح کردن از سمت هیچکسی نیست جو عشایریست معلوم است شما اصلا معلم خوبی نبوده اید و درکی در مورد مناطق عشایری ندارید
شما پیر و فرتوت و از کار افتاده ید درک میکنم فقط اهل شعار
نمونه شما در سیستم کم نداریم در عمل هیچ چیزی نیستند
متاسفم من دیگر با شما حرفی ندارم به اندازه عقل تون باید باهاتون صحبت بشه
ضمنا خود شما ندیده و نشناخته به من تاختی این خود حرف شماست:::: به نظر می رسد شما مهارتهای لازم برای کلاسداری و نحوه تعامل با دانش آموزان را نیاموخته ای . حدس من این است که رابطه شما با دانش آموزان غلط است و شما خودتان را تا سطح رقابت و کل کل با دانش آموز پایین آورده ای
من هم امیدوارم شما از قضاوت عجولانه دست بردارید و از خشم خود نسبت به معلمان بکاهیسد
در آخر بگم وقتی راهکاری ندارید با شهامت بگویید راهکار ندارم از تکنیک محمود که فقط حریف رو تخریب میکرد استفاده نکنید
لطفاً دوستان هیئت تحریریه یک بررسی میدانی انجام دهند ببینند موانع قانونی بر سر راه تشکیل اتحادیه فرهنگیان کشور چیست ؟
قبلاً چه افرادی برای این منظور پیشقدم شده اند؟ نتیجه اقدامات چه بوده؟ علل ناکامی چه بوده؟ آیا قوانین حال حاضر چنین اجازه ای می دهد؟ آیا قانون نیاز به اصلاح دارد؟ یا قانون روش جایگزین پیش بینی نموده است.
به نظرم روشن شدن اذهان در این رابطه بسیار می تواند در طرز تفکر دوستان مرثر باشد و این که در صورت امکان مراحل قانونی پی گیری مطالبات در کشورهای جهان و همچنین در کشور عزیزمان را یک مقایسه تطبیقی نمایید . بی نهایت از زحمات مسئولین سایت سپاسگذارم .
دوست عزیز
قبلا مطالبی در این زمینه نگارش شده است .
سعی می کنیم مطالب تکمیلی به منظور تامین نظر شما ارائه شود .
پایدار باشید .
به شرطی که این رقابت از صدر تا ذیل جامعه باشه تا بعدش ببینیم رانت و امتیاز نداشته معلما قطع میشه یا همونایی که مارو زیاده طلب و آویزون دولت میدونن!
مطمأن باشین از این شرایط غیررقابتی خیلی بیشتر از معلما کسایی سود میبرن که فعلا مقابل معلما قرار گرفتن!
پر از خشم نسبت به معلمان است راستی چرا؟؟؟؟؟
این رو من تنها نمیگم همه خوانندگان میگن
در ضمن شما سخت در اشتباه هستید
اگر طبق حرف شما باشه هر کسی که حقش ضایع شده هم باید تحمل کنه و بپذیره و دم بر نیاره
و یا اینکه از حقش بگذره
این منطق سراسر غلط رو از کجا آوردید؟؟؟؟؟؟؟؟
* اگر فکر می کنیم فلان بند قانون در مورد ما اجرا نشده، برای اجرای آن اعتراض کنیم.
* اگر تبعیضی وجود دارد با سند و استدلال بیان کنیم و به دولت فشار بیاوریم .
نق زدن چه فایده دارد؟
*اگر فکر می کنیم راه افزایش حقوق حضور در تشکل ها است عضو تشکل ها بشویم.
* اگر به نظرمان مشکل ریشه سیاسی دارد ، از طریق سیاسی دنبال حقوق خود برویم.
* اگر فکر می کنیم مخالفت با دولت ضروری است به دنبال تغییر دولت برویم.
* اگر فکر می کنیم اعتراض مفید است اعتراض کنیم .
* اگر رفتن راه حل، رفتن دنبال شغل دوم است دنبال شغل دوم برویم .
اگر...
می بینی دوست عزیز من نگفته ام : "هر کسی که حقش ضایع شده هم باید تحمل کنه و بپذیره و دم بر نیاره و یا اینکه از حقش بگذره"
کسی که مشکلی نداشته باشد مثل شما نفسش از جای گرم وحرف قشنگ می زتد ,
پدر ملت رو در اوردن تو چی می گی ,
قرار بود اب ,برق وغیرهمجانی باشه ,فقر نباشه ,کار باشه
وحرف وحدیث دیگر ,,,هر چه خاطرات خوبه مال ان دورانه ,راستی ,درستی ,کار فراوان وخوشی ,محیط عالی بود
تو این اختلاس گران چه چیزی به مردم رسید که معلم وملت بهش افتخار کنند ,,
خواهشا دیگه شما حرف نزن ,,هیچ وقت از منطق بدورید کاملا !
؛من نمی خواهم نسبت به حرفای شما موضع بگیرم ولی برادر بزرگوار لطفا فارغ از تعصب یکبار مطالب یا جواب هایتان را در پاسخ به معلمان مطالعه کنید شما نیز از قبل قضاوت می کنید ببیند شما گاهی به سیاست احمدی نزاد می تازید گر چه من نیز دوست دار چنین اشخاصی که کار کردند که امروز باید گره را با دندان باز کنیم نیستم اما شما نیز در جای هستید و نه اجازه دارید به همکارانتان بتازید گاهی همه را بیسواد می پندارید و این دید شما اشکال دارد اگر برادری از مشکلات دانش آموزان (ناهنجاری اخلاقی- رفتاری و خشونت) گفت نباید او را به دروغگویی محکوم کنید
به جای اینکه شغل معلمی را با مشاغل ممتازی مثل پزشکی ، قضاوت ، مهندسی ، وکالت و ... مقایسه کنید اونا با ی توالت شور بیسواد همتراز می کنید؟
همین امثال شما با قلمتون منزلت معلمی را..... کشیده اید.....
معلمان اغلب قشر فرهیخته و تحصیلکرده این جامعه هستند و مقایسه آنها با یک توالت شور بیسواد قطعا به منزلت معلم آسیب می زند.
متاسفانه این نوشته شما لجن مال کردن کرامت و منزلت معلم است.
را از دولتمردان بگیرم صدایم به کجا میرسد شما برادر بزرگوار راهی را پیش پا ما بگذارید.
گیری مطالبات وجود داشت کسی بقول شما نق نمی زد اگر نمیدانید بهتراست بدانید که همین امروز اقای کمیجانی را دستگیر نمودند پیشنهاد میکنم در مورد جامعه شناسی فرهنگ نق زدن با یک متخصص جامعه شناسی صحبت کنید مطمعنا به جواب خواهید رسید
ضمن اینکه از مطالب قبلیتان بی نهایت متشکرم اما به گمانم در این مورد چندان محق نباشید. شعار "ما با فرق مخالفیم" را برای کودک و نوجوان نساخته اند. برای دولت مردان و فرهیخته گان و فهمیدگان جامعه سر داده اند. به عبارتی ایمان داریم که بر سر اصول و بنیان هایی اشتراک نظر داریم و نیازی به اطناب و ... وجود ندارد.
انتظار معلمی که به دانش آموزان مقطع راهنمایی یا متوسطه تدریس می کند این است که دانش آموزش در درک مسایل و مفاهیم مشکل بنیانی و ریشه ای نداشته باشد، به همین قیاس انتظار از دولتمردان و نویسندگان و ... هم این است که ایجاز این شعار را به آسانی درک کنند. معلم با فرق مخالف نیست. با فرق و تبعیض توجیه ناپذیر مخالف است.
به چه علت معقولی حقوق یک دانشگاهی با مدرک و سابقه مشابه (بلکه بسیار پایین تر) باید به مقدار قابل توجهی بیش از فرهنگی باشد؟
نیروی انسانی در نهادهای فرهنگی و آموزشی نیازمند توجه اند تا رضایت شغلی آنها افزایش یابد. دولت برای عدم توانایی خود می بایست توجیهات عقل پسند ارایه کند نه آنکه همه را به رها کردن آن شغل (با ذکر مثالی از یک خدماتی پارک) دعوت کنیم که یا بمان و بسوز، یا رها کن و برو.
خدا میدونه چطور معلمی بودی با این همه خشونت
آقای عبداللهی
من یکی از همکاران شما در منطقه 9 تهران هستم .
حقیقتا از یادداشت های شما لذت می برم و آن را به سایر همکاران معرفی می کنم .
از سخن معلم هم که در این مورد فرهنگ سازی می کند بسیار سپاسگزارم .
منتظر سایر مقالات وزین شما هستم .
با تشکر .
و مخرب هم هست کاملا موافقم، اما دوست عزیز چند ایراد هم به
فرمایشاتون هم وارده، مثلا
1. شما ظاهرا به نقش حداکثری برای دولت در فرهنگ سازی
قائل نیستید همین فرهنگ نق زدن هم میتونه یه جوری به سیاست های
اشتباه دولت در فرهنگ سازی برگرده
2. شما ظاهر فراموش کردید که در کجا زندگی می کنید وقتی که
بزرگانی چون هاشمی، خاتمی،موسوی و غیره نمی تونند قانونی
حق خود رو بگیرن انتظار دارید یک معلم به تنهایی بتونه حق خودش رو بگ ره
یا انتظار دارید یه جهش چند ساله داشته باشیم بتونیم از طریق کمپین
و اعتراضهای سازمان یافته طلب حق کنیم حتما قبول دارید با چنین وضعیتی
فاصله زیاد داریم
3. پیشنهاد شغل دوم از جانب بزرگواری مثل شما که دیگه آخره ش
اولا معایبش بر همه ی ما کاملا آشکار ثانیا در این وضعیت اقتصادی
واقعا معتقدی فرصت های شغلی زیادی وجود داره تا کسی برا و شغل دوم
انتخاب کنه
1- فرض کنیم دولت مروج فرهنگ نق زدن است و می خواهد ما را گول بزند. همین یک دلیل کافی است که ما به جای نق زدن ، واکنش فعال نشان دهیم و تلاش آنها برای جا انداختن فرهنگ نق زدن را خنثی کنیم.
2- من روشی موثر بجز اعتراض فردی و جمعی در چارچوب قانون نمی شناسم. این روش نتیجه می دهد هر چند ممکن است طبق فرمایش شما طول بکشد. ضمنا پیگیری مطالبات صنفی کمتر از مطالبات سیاسی حساسیت برانگیز است.
3- الان خیلی از معلمان مرد در شهرهای کوچک و روستا و حتی شهرهای بزرگ شغل دوم دارند. برای خانم ها هم شغل معلمی جذابیت زیادی دارد چون می توانند در کنار کار بیرون از خانه به امور خانه داری و تربیت فرزندان هم برسند.
1. به هر حال ما معلمیم، سعی کنیم محیط کاری خود را آنگونه بسازیم که در آنجا اگر لذت نمی بریم لااقل زجر نکشیم.
2. اگر دانش آموزمان را واقعا دوست داشته باشیم از تدریس خود لذت می بریم.
3. همه دانش آموزان نمی توانند ایده آل باشند، اگر این نظریه را بپذیریم خودمان راحت تر می شویم.
4. نق نزنیم و نگوییم گرسنه ایم!
5. معلمی را افتخار بدانیم و تک تک ما سعی کنیم معلم خوبی باشیم.
6. مهربان باشیم و کسی را کتک نزنیم که دون شان معلم است.
خواهشا اگر می خواهید به نویسنده این نظر فحش می دهید رانصاف و ادب فراموش نشود.
متأسفانه در کشور ما با قشر معلم با دو رویی رفتار می شود برای روشن شدن موضوع سوالاتی مطرح می کنم .
1 - اگر از شما در ارتباط با تناسب ساعت درس با محتوی درسی بپرسند به احتمال قریب به یقین پاسخ شما منفی است به این معنی که زمان کافی نیست اکثر همکاران دلسوز ما که رفع مشکلات یادگیری را هدف خود قرار داده اند چنین نظری دارند .دوستان از یک طرف ساعت کار ما را محدود کرده اند از طرف دیگر حق ما را درست پرداخت نمی کنند . از سوی دیگر معلمان را زیاده خواه و تن پرور می نامند و این درحالی است که فرهنگی جزو زحمتکش ترین اقشار است.
جناب سراوانی
سلام
استراتژی گروه سخن معلم در مورد انتخابات مجلس قبلا اعلام شده است .
لطفا با دقت آن را مطالعه بفرمائید .
پایدار باشید .
همکار فرهیخته
100 درصد همین است که شما می گویید
نمونه بارزش این که تا کنون بارها جناب فانی را به کمیسیون اورده اند و ناگهان همه چیز حل و فصل شده !!!!!!
وچیزی که فراموش شده معلم است . دوست عزیز من هم 25 را تمام کرده ام به خاطر 20 ساعت ضمن خدمت عالی را به من نمی دهند اما باور کنید راه دیگری نیست در کشوری که معلم اجازه راه اندازی وبلاگ صنفی ندارد صحبت از اتحادیه شهامت می خواهد که مطمئناً اجازه نخواهند داد پس یک راه می ماند و آن این است که فعلاً از مسیر قوانین موجود جلو برویم دوست عزیز با تشکیل فراکسیون فرهنگیان در مجلس خیلی از طرح ها و مباحث را می شود به صحن علنی برد و یا در کمیسیون با وزیر حل و فصل کرد بدون این که نیاز باشد فرهنگی به خیابان برود و ببخشید اینطور می گویم بی حیثیت شود هنوز همکاران ما در بند هستند بیاد داریم چه رفتارهای زننده ای که با آن ها شد حالا که همه سیاسی شده اند معلم هم چاره ای ندارد خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ....
حمایت قاطع از جبهه متحد فرهنگیان در انتخابات مجلس اینجوری همون دانش آموز ها هم به خودشون میان دوست عزیز.