صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

تکذیب خبر حذف رشته علوم انسانی از سوی دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش  گروه اخبار /

جنجال‌ها بر سر ممنوعیت ثبت‌نام رشته علوم انسانی در مدارس دولتی همچنان ادامه دارد. دو روز پیش مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرد: «از سال آینده ثبت‌نام در رشته ادبیات و علوم انسانی را در مدارس دولتی عادی نخواهیم داشت و دانش‌آموزان متقاضی رشته علوم انسانی باید در دبیرستان‌های «فرهنگ» ثبت‌نام کنند.» 

با اعلام این خبر موجی از واکنش‌ها از سوی خانواده‌ها، معلمان و کارشناسان تعلیم و تربیت به راه افتاد. خانواده‌ها نگران شدند و پرسیدند آیا این « مدارس فرهنگ » جوابگوی آنها خواهد بود و آیا در کلان شهری مثل تهران مدارس فرهنگ به اندازه کافی وجود دارد؟
 معلمان گمانه زنی کردند که مسئولان آموزش و پرورش می‌خواهند رشته علوم انسانی را محدود کنند و کارشناسان تعلیم و تربیت هم این سؤال جدی را پیش کشیدند که آیا این مدارس فرهنگ، پیرو همان مدرسه «فرهنگ» به مدیریت خانواده حداد عادل هستند یا خیر؟

گرچه فریدالدین حداد عادل این موضوع را تکذیب کرد و به «ایران» گفت: «ما هم مثل شما خبر را خوانده‌ایم و اصلاً نمی‌دانیم چرا آموزش و پرورش این اسم را برای مدارس علوم انسانی‌اش انتخاب کرده است. ما هیچ گونه همکاری با مدارس دولتی نداریم و مدیریت این مدارس فرهنگ برعهده پدرم نیست.»
 با این حال این سؤال هم پیش آمد که آیا پس از تهران، در سراسر کشور دانش‌آموزان برای ورود به رشته علوم انسانی با شرایط ویژه‌ای مواجه خواهند شد؟

خبرنگار «ایران» این موضوع را از مسئولان آموزش و پرورش پیگیری کرد. برخی از آنها حاضر به گفت‌و‌گو نشدند و اعلام کردند که موضوع باید از سوی مدیرکل آموزش شهر تهران پیگیری شود و برخی دیگر هم این موضوع را تکذیب کردند و اعلام کردند که اصلاً معلوم نیست بر چه اساسی این تصمیم گرفته شده است.

«مهدی نوید ادهم»، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در این باره گفت: « اصلاً موضوع حذف علوم انسانی در شورای عالی آموزش و پرورش مطرح نبوده است. ما نمی‌دانیم بر چه اساسی آقایان اظهار نظر کرده‌اند. اساساً حذف علوم انسانی را در مدارس دولتی غیر ممکن می‌دانیم.»

ادهم گفت: «بر اساس سند تحول بنیادین کارشناسان تعلیم و تربیت مطرح کردند که رشته‌های تحصیلی دبیرستان را سر و سامانی دهند. این موضوع در حد حرف باقی مانده و اصلاً کار کارشناسی روی آن انجام نگرفته است. حذف رشته علوم انسانی در مدارس دولتی با عدالت آموزشی همخوانی ندارد.

ما اصلاً نمی‌خواهیم که رشته علوم انسانی را محدود کنیم. با اصل و اساس این موضوع مخالفم و به صورت جدی این موضوع را تکذیب می‌کنم.»

او می‌گوید: «به عنوان کارشناس تعلیم و تربیت می‌گویم که آموزش و پرورش باید رشته علوم انسانی را تقویت کند نه اینکه بخواهد برای دانش‌آموزان و علاقه‌مندان این رشته محدودیت به وجود آورد.»

نوید ادهم می‌گوید: «طبق اصل 30 قانون اساسی د‌‌‌ولت وظیفه د‌‌‌ارد‌‌‌ که زمینه‌های تحصیلات مقد‌‌‌ماتی تمام مرد‌‌‌م را به صورت رایگان فراهم کند‌‌‌. ما هم نمی‌خواهیم هزینه‌ای به خانواده‌ها تحمیل کنیم. هر تصمیمی که از سوی مسئولان مطرح می‌شود باید در شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب برسد. هنوز درباره رشته علوم انسانی بحثی در این شورا نشده است.»


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

سه شنبه, 16 آذر 1394 16:55

بلاتکلیفی در ارزشیابی ها !

بلاتکلیفی در ارزشیابی ها در وزارت آموزش و پرورش

متاسفانه در یکی از وبسایت ها با مطلبی روبه رو شدم که به نقل از رییس اداره تکنولوژی و گروه های آموزشی ابتدایی کرمان ، جناب حسینی آورده شده است :

" متاسفانه معلمان ما مقیاس کمی را برداشته و مقیاس کیفی را جایگزین آن کرده اند "

به زبان ساده تر یعنی اینکه معلمین عزیز ما ارزشیابی مقیاس کمی یعنی درج نمره در کارنامه دانش آموزان را حذف کرده و به جای آن از کارنامه توصیفی استفاده می کنند یعنی برخلاف نظام ارزشیابی گذشته که نمره در کارنامه دانش آموزان درج می شدٰ، حال در کارنامه توصیفی از مقیاس کیفی خیلی خوب خوب ، متوسط و ضعیف استفاده می شود !

این گونه ؛ در پایان سال کارنامه ای به دانش آموز ارائه می گردد که دارای سه صفحه است که وضعیت دانش آموز در آن شرح داده شده و در یکی از این صفحه ها با مقیاس خیلی خوب و... وضعیت نهایی اعلام می گردد.

با توجه به توضیحات فوق الذکر و اظهار بیان جناب حسینی عزیز پیرامون موضوع مطروحه  و اینکه این اشتباه را به گردن معلمین می اندازند و اظهار نموده اند که متاسفانه معلمین ما مقیاس کمی را برداشته و مقیاس کیفی را جایگزین آن کرده اند!

بنده به عنوان یک فرهنگی واقعا" متاسفم که ایشان در این زمینه اشتباه مسئولان ذی ربط در مقطع ابتدایی را به گردن معلمان زحمتکش ابتدایی انداخته اند

در صورتی که مقصر اصلی افرادی هستند که سال هاست تلاش داشته و دارند نظام آموزشی کشور را با آزمایش و خطا تغییر دهند و تغییر ارزشیابی هم خواست مسولین ذی ربط بود نه همه معلمان !

متاسفانه در طول دوران وزارت جناب آقای حاجی بابایی بزرگترین ظلم به نظام آموزشی کشور شد، طوری که اغلب مشکلات نظام آموزشی موجود به دلیل روی کار آوردن افراد بی تجربه ای بود که فقط پست ها را اشغال کرده بودند!

برای اجرای هر طرح جدیدی هم به جای نظر خواهی و نظر سنجی از معلمان،  آقایان از بالا تصمیم می گرفتند ؛ سپس با دعوت مدیران واحدهای آموزشی از آنها می خواستند تا طرح های مورد نظرشان را به معلمان منتقل و اجرایی کنند .

مدیران واحدهای آموزش هم با جلساتی از معلمان واحد های خود درخواست می کردند تا آنها هم در جلسات مختلف از جمله جلسات طرح های فراگیر اولیا را ترغیب به همکاری طرح های جدید نمایند!

نمونه هایی از این طرح ها :

*  طرح ارزشییابی کیفی به توصیفی (حذف نمره و جایگزینی خیلی خوب...در کارنامه دانش آموزان )

* طرح جابربن حیان

* طرح نظام قدیمی ! ( پایه ششم یا همان طرح 6 3 3 )

و....

طوری که وقتی جناب  حاجی بابایی رفتند با روی کار آمدن آقای فانی ایشان فرمودند حاجی بابایی سنگی را در چاهی انداختند که....!

برادران و خواهران گرامی !

اولیا و دانش آموزان عزیز  !

حقیر در صدد نفع همه این طرح ها و یا فواید آنها نبوده و نیستم !

ولی اغلب طرح ها در این ده سال گذشته متاسفانه تیشه به ریشه علم و نظام آموزشی کشور زده شد و همچنان همه سردر گم هستیم ...

بلاتکلیفی در ارزشیابی ها در وزارت آموزش و پرورش


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 16 آذر 1394 09:57

دل نوشته های یک معلم ( 2 )

کلاس داری و فن معلمی  ششمین سال خدمتم بود.بعد از چند سال خدمت در روستاها برای اولین بار قرار بود در سطح شهر تدریس کنم.در کنار ساعات کاری که داشتم ابلاغ شش ساعت ریاضی سال اول دبیرستان (پایه دهم کنونی) را به عنوان اضافه تدریس به دستم دادند و روانه یکی از دبیرستان های سطح شهرم کردند که چندان خوشنام نبود و همه از اکثریت بچه های ناهنجارش شاکی بودند.

خلاصه اینکه بنده بدون اطلاع از این موضوع با اشتیاق به دبیرستان مربوطه مراجعه کردم و ابلاغ را تسلیم مدیر مدرسه نمودم.القصه جناب مدیر پسر همسایه روبه رویمان بود که حدود ده سالی از بنده بزرگ تر بود . آدم محترم ، دلسوز و متینی بود.
من را که دید خیلی تحویلم گرفت و در کنار خود نشاند و پذیرایی نمود. تا اینجای قصه اوضاع عادی بود ، تا اینکه علت آمدنم را جویا شد. من نیز ابلاغ را تسلیمش نمودم.به محض دیدن ابلاغ فورا گفت ابلاغ را در جیبت بگذار و به اداره برگرد  و بگو که این اضافه تدریس را نمی خواهی !
علت را جویا شدم.
فرمود: راستش را بخواهی ما هفت تا کلاس سال اول داریم و از هر کلاس چهار پنج نفر [به قول خودش ] نخاله را جمع آوری و فیلتر کرده و هشتمین کلاس را تشکیل داده ایم و این دانش آموزان به تنها چیزی که فکر نمی کنند درس و کتاب و مدرسه است ، چه برسد به درس سنگینی چون ریاضی و حال چون همسایه بودیم و هستیم و دوستت دارم ، اجازه نمی دهم به چنین کلاسی بروی و خود را درگیر چنین جوی کنی.

اما بنده با احترام کامل به دلسوزی ایشان اصرار به رفتن به کلاس و قبول کردن ابلاغم نمودم که دست آخر نیز پذیرفتند.این اصرار بنده دلیلش مادی و برای حق الزحمه اضافه تدریس در آن مدرسه نبود ، چون به راحتی می توانستم با شش ساعت دیگر در مدرسه ای دیگر عوضش کنم ؛ بلکه بیشتر به خاطر شوق و اشتیاق تدریس در دبیرستان ، آن هم در سطح شهر، و اینکه زیاد برایم دانش آموز نخاله و غیر نخاله فرقی نداشت بود.

با وجود تازه کار بودنم اعتماد به نفس عجیبی داشتم.مع الوصف اقدام به جفت و جور کردن برنامه نمودیم، که ایشان عمدا شش ساعتم را در سه روز قرار دادند ( بعدها فهمیدم که ایشان برای اینکه بنده منصرف شوم این کار را انجام داده بودند )
دو روز بعد برای اولین بار وارد کلاس مربوطه شدم.

در اولین جلسه به رسم عادت و روال سال های گذشته که حتی تا الان نیز ادامه دارد و خواهد داشت، هیچ کتابی را باز نکرده و تدریس ننمودم ، بلکه بعد از معرفی خود ، فقط برای بچه ها از روش کار ، و قوانین کلاس، خواسته ها و اصول رفتاری خودم و... صحبت کردم.بچه های بامرام و باحالی بودند.از قیافه هایشان شیطنت و منش لات گونه می بارید. به هر صورت ، جلسه اول به خوبی و خوشی تمام شد.
جلسه دوم که زنگ اول و اول صبح بود وارد کلاس شدم و بعد از سلام و احوال پرسی از جایم بلند شدم و گچ را در دست گرفتم تا شروع به درس دادن نمایم. هنوز اولین کلمه را بر روی تخته ننوشته بودم که از ته کلاس یکی از بچه ها با صدای بلند گفت: " آقا معلم برای کی داری درس میدی؟ باشکم گشنه که آدم ریاضی جالیش نمیشه." هنوز رویم به تخته بود و مشغول نوشتن بودم و در عین حال پرسیدم : صبحانه نخوردی؟ هم او و هم بقیه دانش آموزان همگی با صدای بلند گفتند: نههههه خییییر !
گچ را جلوی تخته گذاشتم و رویم را به کلاس کردم.دستم را تکاندم و کنار میزم رفتم.از جیبم یک پنجاه تومانی بیرون آوردم و روی میز گذاشتم.بعد رو به بچه ها گفتم : حرفتان منطقی است و حرف حساب جواب ندارد. پس هر کس که صبحانه نخورده است یک پنجاه تومانی بیاورد و روی این پول بگذارد.در عرض یک چشم بر هم زدن همه دانش آموزان نفری پنجاه تومان روی میز گذاشتند . سپس دوتا از بچه ها را برای خریدن سنگک و پنیر و کره به بیرون از کلاس فرستادم . ده دقیقه نگذشت که برگشتند و به همراه بچه ها صبحانه مختصری در کلاس خوردیم. از جمع کردن پول ، و آوردن سنگک و مخلفات صبحانه تا خوردن آن کلا نیم ساعت از کلاسم مصرف شد.بعد از آن و در ساعت باقیمانده تدریس اولین درس ریاضی را شروع کردم.
از آن روز به بعد به صورت برنامه ای منظم و تا پایان سال ، نیم ساعت از آن جلسه ای که اول صبح بود را به خوردن صبحانه با بچه ها در کلاس مصرف می نمودم.چون شیفت مان چرخشی بود دو هفته یک بار به این برنامه می پرداختیم و چون در هفته سه جلسه با این کلاس بودم (دو جلسه اصلی و یک جلسه جبرانی )
از هر شش جلسه، یک جلسه آن ( آن هم نیم ساعتش ) صرف این کار می شد.
این کار باعث شده بود که دانش آموزان به شدت علاقه مند به کلاس ریاضی شده و برای کلاس ریاضی و مخصوصا آمدن آن جلسه ای که در آن صبحانه می خوردند بیقراری می کردند و کار تا جایی پیش رفته بود که حتی بچه هایی که در آن زنگ ورزش داشتند و ساعت بیکاری داشتند نیز به جمع مان اضافه شده بودند.بعضی جلسات تعداد دانش آموزان کلاسم که در اصل حدود سی نفر بودند تا مرز پنجاه نفر هم می رفت.
شرط برهم نخوردن صبحانه هم توجه به درس و کسب نمره های خوب در آزمون هایی بود که به صورت دو هفته یک بار از آنها می گرفتم و افرادی که نمره کم می گرفتند را از همراهی کردن در صرف صبجانه به نشانه تنبیه حذف می کردم و با دانش آموزانی که نمره بالای 12 می گرفتند ماهی یک بار در حیاط مدرسه فوتبال بازی می کردم.

گاهی معلمان دیگر و حتی معاون و یک بار مدیر مدرسه نیز در این فوتبال ما را همراهی می کردند.
خلاصه اینکه ؛ فضایی درست شده بود که خودم نیز برای رفتن به این کلاس بیقراری می کردم.
یک ماه اول سال هم که گذشت، یکی از دبیران ریاضی آن دبیرستان استعفا داد و به استخدام آموزش عالی در آمد و جناب مدیر 12 ساعت تدریسش را به اصرار به بنده محول نمود.
و در همه کلاس هایی که در آن دبیرستان داشتم همین برنامه را پیاده کرده و تعداد دانش آموزان همه کلاس هایم همیشه از مرز 40 نفر تجاوز می کرد و هیچ کس هم جرات نداشت که کوچکترین کم توجهی در کلاس نماید ، چون تنبیهش محروم شدن از مراسم صبحانه و فوتبال و کلاس بود.
آن سال با بهترین آمار و درصد قبولی به پایان رسید و هیچ وقت تکرار نشد و فقط خاطره ای از آن برایم باقی ماند.
البته اکنون خیلی از آنها کاره ای شده اند.

یکی شان استاد دانشگاه در رشته کامپیوتر و یکی دیگر استاد دانشگاه در رشته ریاضی شده. یکی کارمند بانک و یکی دیگر معاون کلانتری شده و قس علیهذا...
و همگی وقتی به من می رسند فقط از آن سال یاد می کنند...
و من این درس را از آن دانش آموزان نخاله یاد گرفتم که :


راه حل ایجاد انگیزه و شکوفایی استعداد دانش آموزان چیزهایی فراتر از روابط و ضوابط خشک کلاس و مدرسه است.

بخش اول


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار /

اعتراض دانشجویان شهید رجایی به پیدا شدن سرنگ در غذا

دانشجویان دانشگاه شهید رجایی در اعتراض به پیدا شدن سرنگ در غذا جلو سلف سرویس و حوزه ریاست تجمع کردند که مسئول کمیته انضباطی با اعمال زور اقدام به جمع آوری تلفن های همراه دانشجویان کرد.

دانشجویان پیرو اتفاق شب گذشته و پیدا شدن سرنگ در غذا خوابگاه ظهر امروز جلو سلف سرویس تجمع کردند که مسئول کمیته انضباطی با اعمال زور تلفن های همراه دانشجویان را گرفت و آن ها را به دفتر کمیته انضباطی برد.

پس از این ماجرا اعتراض ها گسترش پیدا کرد و دانشجویان در جلو دفتر ریاست تجمع کردند که با حضور ریس دانشگاه در سالن آمفی تئآتر ابتدا دانشجویان معترض صحبت کردند سپس رئیس دانشگاه به خاطر برخورد بد با دانشجویان عذرخواهی کرد و قول پیگیری موضوع را داد.

حال پرسش این است :

دانشجویان دبیری تا چه زمانی باید برای کوچک ترین اعتراضی با امنیتی ترین دیدگاه ها و یا عکس العمل ها مواجه شوند ؟

منتظر پاسخ هستیم .

پایان پیام /

اعتراض دانشجویان شهید رجایی به پیدا شدن سرنگ در غذا

اعتراض دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

اعتراض دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

اعتراض دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

بحران اعتیاد در مدارس  گویا هشت سال زمان لازم بود تا مسئولان وزارت آموزش و پرورش، مساله اعتیاد بین دانش‌آموزان را بپذیرند و این علی‌اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش بود که پس از سال‌ها انکار دانش‌آموزان معتاد، این مساله را به‌طور علنی اعلام کرد.

براساس آماری که ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده بود، یک درصد از دانش‌آموزان معتاد هستند و این آمار با توجه به تعداد دانش‌آموزان، عددی حدود 130هزار دانش‌آموز معتاد را در کشور نشان می‌دهد.

همین آمار دلیلی شد که وزیر آموزش و پرورش عنوان کند: «دانش‌آموز معتاد در مدارس هست، اما تعدادشان خیلی کمتر از چیزی است که از منابع غیررسمی اعلام می‌شود.»

همچنین علیرضا جزینی، قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز پیش از این گفته بود: «شیوع پدیده اعتیاد میان دانش‌آموزان بسیار نگران‌کننده است و توقع ما در حوزه آموزش و پرورش بیش از این است، زیرا مدیران و معلمان مدارس در موضوع آگاه‌سازی حرف اول را می‌زنند.»

اسفندیار چهاربند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در مورد آمار دانش‌آموزان معتاد اظهار کرد: «اعتیاد، جامعه را تهدید می‌کند و محدود به محیط مدرسه نیست. ضمن اینکه رویکرد در آموزش و پرورش، رویکرد پیشگیری است و خانواده، دانش‌آموز و مربیان را تحت آموزش قرار می‌دهیم.»

او در نشست خبری دیروزش که قرار بود با محوریت «آسیب‌های اجتماعی و کودکان کار» باشد بیشتر به مسائل آموزشی و رشته‌های تحصیلی پرداخت و درباره کودکان معتادی که ناچار به ترک تحصیل می‌شوند، گفت: «هیچ‌یک از مراجع قانونی تاکنون گزارش رسمی‌ای را از اعتیاد دانش‌آموزان ارائه نداده‌اند و گزارش رسمی تایید‌شده در این باره وجود ندارد؛ آماری از سوی نهادها اعلام می‌شود که از نظر آموزش و پرورش رسمیت ندارد. از طرفی آموزش و پرورش با نگاه خوش‌بینانه و ساده به این پدیده نگاه نمی‌کند و اگر مواردی از اعتیاد دانش‌آموزان مشاهده شود، به واحدهای مشاوره ارجاع خواهد شد.»

 مخدر صنعتی، مصرف را راحت کرده است
جعفر ابراهیمی، آموزگار و فعال صنفی در مورد وضعیت دانش‌آموزان معتاد معتقد است: «از گذشته تا امروز دانش‌آموز معتاد وجود داشته‌‌اند و انکار دانش‌آموز معتاد نمی‌تواند مشکل آنان را حل کند، زیرا حقیقتی است که در جامعه وجود دارد.» او با بیان اینکه من به‌عنوان معلمی که در منطقه آسیب‌دیده تدریس می‌کند بارها سرنوشت دانش‌آموزان معتاد را دیده‌ام، افزود: «در گذشته مصرف مواد مخدر به دلیل اینکه سنتی بود، سخت‌تر و کمتر بود؛ اما امروزه با وجود مواد روانگردان و صنعتی، تعداد دانش‌آموزان معتاد بیشتر از گذشته شده است، به‌خصوص در مناطق آسیب‌پذیر که بیشتر دانش‌آموزان با خانواده معتاد زندگی می‌کنند، این موضوع بیشتر دیده می‌شود.»

ابراهیمی بر این باور است که چاپ پوستر و نصب آن تنها تبلیغاتی است که به محیط‌زیست آسیب می‌زند و هیچ کمکی به پیشگیری از مصرف مخدر و درمان اعتیاد دانش‌آموزان نمی‌کند. او معتقد است مسئولان آموزش و پرورش باید فکر اساسی‌تری برای پیشگیری و آموزش در این زمینه بکنند. او تاکید کرد: «در مناطق محروم، خانواده‌ها دانش‌آموزان را به مدرسه می‌فرستند تا ساعتی را در محلی امن باشند.

حالا تصور کنید دانش‌آموز که برای دور ماندن از محیط بیرون به مدرسه می‌آید، با فضایی که هیچ جذابیتی ندارد مواجه می‌شود. همین موضوع باعث می‌شود برخی از آنها از مدرسه زده شوند.»

ابراهیمی با بیان اینکه پشت درهای مدرسه به‌ویژه در مناطق آسیب‌پذیر، مواد مخدر و هزار و یک خطر در انتظار دانش‌آموزان است، معتقد است: «زمانی که نه سرانه فضای آموزشی و نه سرانه ورزشی مناسبی برای دانش‌آموزان در مدرسه وجود نداشته باشد، هر لحظه ممکن است به سمت خطرهایی که پشت در مدرسه وجود دارد، کشیده شوند.»
 او در مورد سرنوشت و نحوه برخورد با دانش‌آموزان معتاد اظهار کرد: «پارسال دانش‌آموزی که به دلیل مصرف و شرارت برای مدتی به کانون اصلاح و تربیت رفته بود، زمانی که آزاد شده بود مدیر مدرسه به هیچ عنوان قبول نکرد که این دانش‌آموز را ثبت‌نام کند و چنانچه من اطلاع دارم وضعیت الان این دانش‌آموز اصلا مناسب نیست؛ اما معتقدم این شیوه در مواجهه با دانش‌آموزان آسیب‌دیده شیوه‌ای است که آنها را بیشتر دچار آسیب می‌کند.»

روزنامه فرهیختگان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز
دوشنبه, 15 آذر 1394 17:20

طنزانه ؛ وزیر حاضر جواب !

طنزانه ای برای وزیر آموزش و پرورش  اندر حکایت پاسخ های حکیمانه وزیر به معلمان
حکایت کرده اند که فانی ، آن وزیر دولت روحانی ، آن معدن رازهای نهانی ، آن ساکن وزارتخانه از دوران جوانی ، در جمع معلّمان نزول اجلال فرموده ، و پاسخگوی سؤالات آنان بوده ، یکی او را پرسید: ای وزیر گُل و ای دانای کُل ، حقوقم کم است و کمرم زیر بار مشکلات خم ، از شما تقاضای درمان دارم و مرهم .

وزیر دستی بر ریش خویش کشید و گفت:معلّمی شغل انبیاست و پاداش آن با خداست . پول ، چرک کف دست است و آرزوی انسان های پست .به جای این همه شکایت ، صبر داشته باش و قناعت ، خود به خود مشکلت حل خواهد شد .
دیگری او را پرسید : ای وزیر با کفایت و ای دکتر با درایت  !

سبب چیست که حقّ الزّحمه مان را دیر دهند و در حدّ بخور و نمیر فی المثل مزد مهر و آبان را در ماه تیر دهند مگر نه آن که مزد کارگر قبل از خشک شدن عرقش باید پرداخت شود ؟

وزیر بادی به غبغب انداخت و گفت : اوّلأ ، آن حدیث مربوط به کارگر است و باربر و نه معلّم ، ثانیأ شما که برنداشته اید سنگین تر از گچ و مداد و ورق ، کِی بدن هایتان نموده است عرق که بخواهیم سر موعد حقوق تان را بدهیم .
دیگری او را پرسید : ای وزیر لایق و ای داننده ی دقایق ، سبب چیست که جدیدا مزدمان را درصدی می دهند و با هزار نکبت و بدی ؟

ایشان اندکی مکث کردند و گفتند : معلّمان قلب هایشان ضعیف است و بدن هایشان بیمار و نحیف ، ترسیم اگر مطالبات شان را یک جا و کامل بدهیم و با رغبت و از ته دل، با دیدن آن همه پول ، قلب هایشان از شدّت شعف و شادمانی از حرکت باز ماند و غزل خداحافظی را بخواند .

دیگری او را پرسید : ایّها الوزیر! چرا با آن که در روز دهم اسفند عدّه ی بی شماری از معلّمان تجمّع سکوت کردند و توپ را به درون زمین شما شوت، خم به ابروی تان ننشست و قلب مبارک تان نشکست ؟

ایشان پس از اندکی تأمّل فرمودند : از قدیم گفته شده است در حدیث و روایت ، که سکوت هست نشانه ی رضایت ، ما را گمان بر آن شد که شما خواسته اید با زبان بی زبانی ، اظهار رضایت کنید و شادمانی .

دیگری او را پرسید : ای وزیر فرهیخته که تمام ذرّات وجودت با وزارت درآمیخته ، سی و شش سال است که در وزارتخانه ای ، حاصل کار تو نیست به جز ویرانه ای ، سبب چیست ؟ ایشان فرمودند : نام من فانی است به معنای نابود کننده و فنا کننده ، من مناسب نامم ، به وظیفه ام عمل کردم و خود را انگشت نما و ضرب المثل کردم ، دیگر از من چه توقّعی دارید ؟
دیگری او را پرسید : ای وزیر دانا و ای مدیر توانا ، سبب چیست که هر گاه معلّمان ، تحصّن و تجمّع و اعتراض می کنند بلافاصله حقوق دیگر کارمندان افزوده گردد و بیشتر از آنچه بوده گردد، فی المثل بعد از تجمّع اعتراضی سنه ی 1385 طرفة العینی حقوق برادران سپاهی اضاف شد و خبرش تا کوه قاف و ایضا در اسفند سنه ی 1393 پس از تجمّع عظیم اعتراض معلّمان فی الفور حقوق بانکیان افزون شد و چهره هاشان شادمان و گلگون ؟

وزیر در بحر تفکّر فرو رفت و پس از مکثی طولانی گفت : این از الطاف خدا به شماست که شما را بانی کار خیر قرار داده و وسیله ای برای رفع مشکلات غیر، پس خدا ی را شکر کنید .
دیگری او را پرسید : ای دریای علم و ای مظهر صبر و حلم ، وقتی در بلاد دیگر مسئولی نتواند از پس مشکلات اداره ی متبوعش برآید کنار می رود تا کسی از او بهتر آید ، ناتوانی اش را مایه ی ننگ و عار می داند و خود را مستوجب خودکشی و دار، سبب چیست که در ایران این گونه نیست ؟

وزیر اندکی اخم کرد و گفت : عمل آن ها سوسول بازی و قرتی بازی است ؛ ما که مثل آن ها ضعیف نیستیم . در ایران ما هر مسئولی تا زمانی که نفس می کشد از پست و مقام خویش پا پس نمی کشد . ما بیدی نیستیم که از باد اعتراض ها بلرزیم و از تجمّع سکوت بترسیم .
دیگری او را پرسید : ای ولیّ نعمت و ای عاشق خدمت ، سبب چیست که مطالبات و معوّقات ما را در بوق و کرنا می کنید و ما را مضحکه ی پیر و برنا ؟ برای پرداختش تاریخ و قرار مدار می گذارید امّا دروغ از آب در آمده و همه را سر کار می گذارید.

وزیر اندکی روی ترش کرد و گفت : دیدیم مملکت حساب و کتاب ندارد و معلّم محلّی از اعراب ، اگر به شما وعده و وعید دادیم و قول پرداخت شب عید دادیم ، خواستیم شما را دعوت به آرامش کنیم و خشم شما را فروکش ، امّا به شما قول شرف می دهم که طلب تان سوخت و سوز دارد ولی دیر و زود ندارد خاطرتان جمع باشد .
حاضران از آن همه حاضر جوابی و پاسخ های درست و حسابی ، انگشت حیرت به دندان گزیده ، خدای را به داشتن چنین وزیری سپاس کرده و عمر دراز بر وزارت او از خدای التماس کرده ...!


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

استیضاح چندباره فانی وزیر آموزش و پرورش

حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی‌نژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش امروز به حجت‌الاسلام سیدمحمدحسن ابوترابی‌فرد نائب‌رئیس مجلس شورای اسلامی تحویل داده شد.

وی افزود: این استیضاح که به امضای 40 نفر از نمایندگان رسیده به دلیل عدم عمل به تعهدات در قبال فرهنگیان و بخش‌های آموزشی و همچنین ترک تحصیل تعدادی از دانش‌آموزان تهیه شده است.

انتهای پیام/


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

انتقاد یک معلم بارنشسته از حذف رشته علوم انسانی از مدارس دولتی

در خبرها آمده بود تدريس علوم انساني در مدارس دولتي ممنوع است و از اين به بعد دانش آموزان علاقه مند بايد تنها در مدارس فرهنگ آموزش ببينند . براي من كه يك معلم بازنشسته هستم يك علامت سوال جهاني در ذهنم ايجاد شد ؛ چرا ؟
آيا بر مبناي سند ملي چنين تصميمي گرفته شده است ؟

كجاي سند ملي آموزش و پرورش مدارس فرهنگ را تنها مرجع آموزش علوم انساني معرفي كرده است ؟

بر چه اساسي چنين تصميمات شتاب زده ، بدون تامل و تفكر گرفته مي شود ؟

آيا شوراي عالي آموزش و پرورش براساس نظريه علمي و مدون چنين تصميمي را تصويب كرده است يا مي خواهد و يا ناچار است تصويب كند ؟


هردم از اين بار بري مي رسد

تازه تر از تازه تري مي رسد


جدا  از تمامي مسئولان امور ، برنامه ريزان آموزشي و در راس آنان معلمان می خواهم که بي تفاوت از كنار اين قضيه نگذرند .
من به عنوان فردي از اين جامعه تاكيد مي كنم اگر قرار بر چنين تصميماتي بود چرا ميلياردها تومان صرف تدوين سند ملي و برنامه درس ملي شد ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

حذف رشته علوم انسانی در مدارس دولتی

  آموزش‌‌ و پرورش اعلام کرد: از‌ سال آینده مدارس دولتی رشته علوم انسانی نخواهند داشت و درتهران تنها ١٢ مدرسه فرهنگ دانش‌آموزان این رشته را ثبت‌نام می‌کنند. با حدف رشته علوم انسانی محدودیت‌های زیادی در انتظار بچه‌ها و خانواده‌های آنهاست و این چیزی نیست که مسئولان آموزش‌‌وپرورش از آن بی خبر باشند و دقیقا به همین دلیل است که مدیرکل آموزش‌ و پرورش استان تهران دیروز به خانواده‌ها هشدار داد که: «خانواده‌ها بدانند که ورود به رشته‌های ادبیات انسانی دیگر برای دانش‌آموزان سهل و ساده نیست.»
«اسفندیار چهاربند»، مدیرکل آموزش‌‌ و پرورش شهر تهران در نشست خبری دیروز از تصمیم‌گیری تازه آموزش‌وپرورش برای حذف علوم انسانی از مدارس دولتی خبر داد و گفت: «براساس تصمیم‌گیری‌های جدید در ورود به رشته علوم انسانی محدودیت‌هایی خواهیم داشت و در ‌سال تحصیلی ٩٦-  ٩٥  هیچ مدرسه دولتی عادی نمی‌تواند دانش‌آموزان را در رشته ادبیات و علوم انسانی ثبت‌نام کند.»

او در پاسخ به این‌که سرنوشت بچه‌هایی که علاقه‌‌مند هستند، علوم انسانی بخوانند از‌ سال آینده چه خواهد شد، گفت: «دانش‌آموزان مستعد باید درمدارس فرهنگ این رشته را بخوانند البته ما تلاش می‌کنیم مدارس فرهنگ را توسعه بدهیم. اکنون تعداد ۱۲ مدرسه فرهنگ وجود دارد که درتلاشیم تا‌ سال آینده ۲۴ مدرسه فرهنگ جدید راه‌اندازی کنیم.»
او در بخش دیگری از صحبت‌هایش خطاب به خانواده‌ها گفت: «هم‌اکنون به خانواده‌ها اطلاع‌رسانی و اعلام می‌کنیم که ورود به رشته‌های ادبیات انسانی دیگر برای دانش‌آموزان سهل و ساده نیست و برهمین اساس تنها استعدادهای برتر می‌توانند در این رشته تحصیل کنند.»

دیروز البته مدیرکل آموزش‌وپرورش تهران در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره چرایی حذف رشته علوم انسانی از رشته‌های دانشگاهی، گفته است که هدف آموزش‌وپرورش کیفی‌سازی رشته علوم انسانی است: «در سند تحول بنیادین وزارت آموزش‌ و پرورش، ارتقای کیفی رشته علوم انسانی آمده است و اگر رشد کمی داشته باشیم و هرکسی از هرجا ماند، به رشته انسانی ورود پیدا کند، این‌گونه به ارتقای کیفی و جایگاه و منزلتی که علوم انسانی داشته باشد، دست نمی‌یابیم. در رویکرد کیفی، استعدادهای برتر شناسایی می‌شوند و در رشته علوم انسانی جذب خواهند شد.»


علوم انسانی را به بن‌بست رسانده‌اند
برخی معتقدند این اتفاق برای رشته علوم انسانی در دبیرستان‌های ایران از نگاهی دیگر می‌تواند بخشی از برنامه محدودکردن علوم انسانی درکشور باشد. برنامه‌ای که در سال‌های اخیر در دانشگاه‌ها و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال شده و حالا خبرهای تازه نشان می‌دهد که دامنه محدودسازی آن به مدارس هم کشیده شده است.

حذف رشته علوم انسانی در مدارس دولتی

  «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه تهران معتقد است تصمیمی که وزارت آموزش‌وپرورش در این زمینه گرفته، نشان‌دهنده بن‌بست علوم انسانی در ایران است و درواقع علوم انسانی را به بن‌بست کشانده‌اند.

او می‌گوید: «مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی به‌عنوان ابزاری برای  انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه می‌شود و نه برای فهم جامعه، فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بی‌طرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.

از آن‌جا که در این زمینه توفیقی حاصل نشده، بنابراین علوم انسانی را ناکارآمد دیده و علوم انسانی هم در این شرایط دچار بحران عمیقی شده است.» زیباکلام ادامه داد: «از یک‌سو آموزش‌وپرورش می‌خواهد علوم انسانی را به کلی جمع کند، ازسوی دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌خواهد علوم انسانی را اسلامی کند و درهمین احوال سند تغییر بنیادی علوم انسانی تهیه می‌شود، همه اینها نشان‌دهنده شکست تلاش‌های نظام آموزشی ایران در بهره‌گیری از علوم انسانی است و این راهکار حذفی اعلام به بن‌بست رسیدن در این زمینه است.»

زیباکلام افزود: «همه ما می‌دانیم اگر آموزش‌ و پرورش احساس می‌کرد که از علوم انسانی نتیجه گرفته و موفق هستند و فارغ‌التحصیلان روز‌به‌روز به خواسته آنها نزدیک می‌شوند، این رشته را حذف نمی‌کرد.»
به گفته زیباکلام، حذف علوم انسانی از دبیرستان‌ها درواقع مقدمه‌ای برای حذف تدریجی آن در دانشگاه‌ها در سال‌های آینده است. البته او این اقدام را تصمیمی شتاب زده می‌داند که پیامدهای اجتماعی آن در سال‌های آینده روشن می‌شود: «متاسفانه یکی از روش‌های نامعقول درجامعه ما این است که در آموزش‌ و پرورش تصمیمات سریع گرفته می‌شود، مثلا تصمیم گرفته می‌شود پیش‌دانشگاهی حذف شود و چند ‌سال بعد تصمیم می‌گیرند، راهنمایی را جمع کنند و دوباره مشخص می‌شود که این تصمیم درست نبوده است. حالا حذف علوم انسانی از دبیرستان‌های دولتی هم، متاسفانه و بدبختانه یک تصمیم شتابزده و ناپخته است. بدون این‌که با دانشگاهیان و صاحب‌نظران مطرح شده باشد، این تصمیم را گرفتند و چند ‌سال بعد مشخص خواهد شد که این تصمیم چقدر غلط بوده و کسانی که علاقه‌مند به علوم انسانی هستند، قربانیان این تصمیم می‌شوند.»


حق انتخاب از دانش‌آموزان گرفته می‌شود
جدا از فشاری که در سال‌های اخیر از ناحیه نگاه سیاسی به این حوزه علمی متحمل شده، تصمیم تازه آموزش‌ و پرورش برای حذف این رشته از دبیرستان‌های دولتی پیامدهای آموزشی و تحصیلی برای دانش‌آموزان دارد.

«محمدرضا نیک‌نژاد»، آموزگار و کارشناس آموزش‌ و پرورش معتقد است که ‌ این تصمیم پیامدهای منفی فراوانی خواهد داشت و  مهم‌ترین  مشکل، گرفتن حق انتخاب از دانش‌آموزان است. او گفت: «به نظر می‌آید این سیاست کلی دولت در بخش آموزش است که آموزش را به صورت پولی دربیاورد. مدارس فرهنگ، غیرانتفاعی هستند و به دنبال خود هزینه‌های بسیار زیادی را خواهند داشت علاوه بر آن به علت گستردگی مناطق خانواده‌ها متحمل هزینه ایاب و ذهاب برای فرزندشان می‌شوند و شهروندانی که به علت این تصمیم اجباری نتوانند هزینه‌‌ها را پرداخت کنند، ناگزیر باید از تحصیل در رشته مورد علاقه‌شان چشم‌پوشی کنند. دقیقا به همین دلیل است که به نظر می‌آید این تصمیم را می‌توان مغایر با قانون اساسی دانست و از این منظر به آن انتقاد کرد که حق آزادی شهروندان را سلب کرده است. به هر دلیلی که دانش‌آموز بخواهد در رشته علوم  انسانی تحصیل کند، دولت حق ندارد که مانع حق شهروندی او شود.»

به گفته نیک‌نژاد، مدارس غیرانتفاعی دست‌کم هزینه‌های ١٠ تا ١٥‌میلیون تومانی دارند و بعید است هر خانواده‌ای از پس این هزینه‌ها بربیاید.این کارشناس آموزش‌وپرورش با انتقاد از حذف رشته علوم انسانی و ادبیات در مدارس دولتی، به مشکلات دیگر این تصمیم اشاره کرد، ازجمله اینکه: «شاید داوطلبان رشته انسانی در منطقه‌ای ٦٠٠نفر باشند اما گنجایش مدرسه فرهنگ آن منطقه ٤٠٠نفر باشد، تکلیف ٢٠٠ دانش‌آموز علاقه‌مند دیگر چه خواهد شد؟ با وضعیت نابسامانی که هم‌اکنون در زمینه رشته‌های انسانی درحوزه آموزش عالی هم برقرار است، این تصمیم اخیر مشکلات تازه‌ای هم می‌تواند ایجاد کند که بخش عمده‌ای از آنها هنوز مشخص نیست و پس از اجرا روشن می‌شود.»

روزنامه شهروند


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

داستان تبعیض میان معلمان و سایر کارمندان   مطالعه احوال و عملکرد دولت ها و شعارهای تبلیغاتی آنها در انتخابات بعد از انقلاب اسلامی نشان می دهد هر دولتی که سرکار می آید از اصلی ترین شعارهای آنها رفع تبعیض و اجرای عدالت در جامعه بوده و کاهش فاصله طبقاتی محوراصلی گفت و گوی آنهاست .


اما به راستی این شعارها جامه ی عمل پوشیده اند ؟


در رهگذر بیش از سی و چند سال از گذشت انقلاب اسلامی مشاهده می شود به نوعی این گفته ها تحقق نیافته و فاصله غنی و فقیر افزایش یافته هر چند در عرصه اجتماعی قدرت خرید یا دریافتی مزد آنها افزایش داشته است اما این فاصله در باب مقایسه درآمدها نشان می دهد دولت ها در ایجاد فاصله طبقاتی نقش به سزایی داشته اند تا جایی که از مشاغل به عنوان مشاغل پردرآمد درخانواده ها هم نهادینه شده و فرزندان خود را از همان بدو شروع تحصیلات به سوی مشاغل پردرآمد سوق داده اند.
در جامعه ما و نزد مسئولان ،  هدف و تاکید برتوزیع عادلانه ثروت و ایجاد تعادل در پرداخت ها و هزینه ها بوده که عملا" نشانی از آن وجودندارد ؛ به عنوان مثال :
* به شغل پزشکی اگر نگاهی اجمالی داشته باشیم در این دهه اخیر چنان مورد حمایت دولت بوده که حداقل هر سال مبلغ گزافی به حق ویزیت پزشکان «  علی الخصوص متخصصان »  افزوده شده که با احتساب ویزیت پزشکان در مطب ، جراحی ها و به اصطلاح حق چاقویی که دریافت نموده اند اکثرا" به قطب مرفه و تاجران بازاری تبدیل شده اند که درآمد یک متخصص با مقایسه درآمد یک دکترای مکانیک و... که به عنوان استاد در دانشگاه مشغول بوده و هر روز ملزم به مطالعه و سر و کله زدن با کلی دانشجو بوده نشان می دهد که اجحاف و فاصله درآمدی چقدر می باشد و از این رو انگیزه ای برای متخصصان علوم دیگر باقی نمانده که یا باعث می شود به کشورهای اروپایی مهاجرت کنند و یا حداقل در زمینه دیگر فعالیت نمایند که در آینده نه چندان دور آثار این تبعیض مشخش خواهد شد و تربیت دانشجویان با سطح علمی پایین از تبعات آن است.

 

« درآمد یک دندان پزشک در ماه به طور میانگین 60 میلیون تومان است درحالی که استاد دانشگاه با مدرک دکتری مکانیک یا برق به سختی به 4 میلیون خواهدرسید، درحالی که تخصص رشته های فنی و سطح تحصیلات به مراتب بالاتر است »


* در میان حقوق بگیران دولت نیز با مقایسه دریافتی یک تحویل دار ساده بانک با مشاغلی همچون بهداشت و درمان ، آموزش و پرورش و.... ؛ وضع زندگی ، مسکن و... نشان می دهد کارمندان بانک ها با وام هایی که سالانه به بهانه های مختلف خرید مسکن ، اتومبیل و.... دریافت می کنند و اقساطی با شکل و شمایل ....پرداخت می نمایند و زنجیر وار نیز ادامه می بابد فاصله زیادی از سایر کارمندان ایجاد نموده اند گویی که سایر ادارات فرزند ناخوانده دولت ها هستند و عملا" کاری دررفع این تبعیض صورت نگرفته است .
اینک این سئوال پیش می آید که مصادیق و تعریف پرداخت های کلان یا وام ها و... به قشر خاص به چه معنی است ؟

اگر معلمی شغل انبیاء است ، اگر بهداشت رکن اساسی سلامت جامعه است ، اگر نیروهای نظامی و انتظامی جان برکفان امنیت اند ؛ زندگی آنان به کدام سو می رود؟

چرا هیچ وقت مدافعان حقوق مردم « نمایندگان مجلس » دم از اجرای عدالت نمی زنند ؟

چرا اشل های حقوقی با چنین تفاوتی اجراء می شود ؟

چرا پرداختی کارگران با قانون کار تظلم محسوب نمی شود مگر اجاره بها و سبد خرید مردم افزایش نیافته که طبقه پایین در چاله چوله های زندگی کمر خم نموده اند ؟


اگر امور بانکی گره گشایی کار مردم است تعلیم و تربیت و بهداشت و.... زیربنای جامعه است .پس چرا زیربناها همه لرزانند ؟!

کدام قانون اجازه می دهد کارمندان بانک ها وام هایی آن چنانی دریافت کنند که همان قانون باعث گردیده سایر کارمندان نتوانند ؟!


کدام قانون حق مسکن کارمندان را با ارزش های ریالی متفاوتی سنجیده درحالی که همه در یک کشور، جامعه و شهر زندگی می کنیم ؟


کارانه ، سبد خانوار، جیره غذایی ، هزینه ایاب و ذهاب ،و... که در تمام ادارات به نوعی اجراء می شوند و یا اصلا" وجود ندارند.


کدام نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت تساوی را برای کارمندان اجراء خواهد کرد ؟


چه کسی جواب گوست ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور