با سپاس از « سایت سخن معلم » به جهت ایجاد بستری مناسب جهت تنویر افکار
یکم : به استحضار استاد عبداللهی معروض می دارم ؛ معلم روستای دوشک بند پی ، فرضی نبوده و اتفاقا از طرف مسئولان آموزش و پرورش بارها مورد تشویق و تقدیر قرار گرفته است ، چرا فکر می کنید چنین معلمانی که بسیار هم در همه روستاها و شهرهای کشور وجود دارند ، فرضی و ماست مالی و خیالی هستند ، استاد باید بدانید بازگویی و برجسته سازی از خوبی های یک معلم در روستایی دورافتاده ، به خاطر پخش فیلم کذایی و یا ساختگی کتک کاری یک معلم در جایی دیگر، ماست مالی نیست ، که اتفاقا نشر الگوهاست ، اصطلاحی که از قلم نویس فرهیخته چون شما دور از انتظار بوده است .
دوم : در مقاله عذرخواهی بی هنگام وزیر تعلیم و تربیت ( این جا ) هیچ گاه از تنبیه دفاع نشده که استاد سفر کرده به غرب را آن چنان آشفته کرده است .
و اما نقد :
آیا استاد شیرزاد عبداللهی زمانی که معلم بودید به همین تیزی یک طرفه بجای قاضی می نشستید و بخشنامه های آموزش و پرورش را به رخ معلمان می کشیدید یا اندکی انصاف به خرج می دادید و به بن مایه حرف های مدافعان حریم معلم توجه می کردید ، به گمانم شما بر بال سفسطه نشسته اید و به تندی ، همه نوشته های دیگران را مدافع تنبیه نامیدید .
نگارنده به جهت توجه به شما و افکار عمومی و مخاطبان ، فقط یک مقاله گزارش گونه شما را که در سال 79 درمجله لوح شماره 9 با نام « ناظم ، ترکه ، جذبه » در مقصر نبودن صرف معلمان در تنبیه نگاشته اید را واخوانی نموده و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامی واگذار می کنم .
شما در قسمتی از مقاله تان می فرمایید : ایهاالناس نمی توان به راحتی حکم بر مقصر بودن معلمان و معاونان ترکه به دست داد چه آنچه می فرمایید : پدر و مادر « چوب معلم را گل می دانند » و به معلم می گویند « گوشتش مال شما استخوانش مال ما » و در بخشی دیگر گزارش می فرمایید که ما اگر چه ظاهرا تعلیم و تربیت به شیوه کشورهای پیشرفته را پذیرفته بودیم اما تئوری سنتی تعلیم و تربیت _ تا نباشد چوب تر/ فرمان نبرد گاو و خر- بر آموزشمان حاکم بود .
شما بفرمایید ما نظر شما را در باره تنبیه در زمانی که معلم بودید و داخل گود و یا اکنون که در بیرون هستید و دور از واقعیات ماجرا و می گوئید آقا لنگش کن کدام رابپذیریم ؟
اما شما به عنوان معلم مدارس تهران دهه 70 ، عمده مشکلات و درگیری و تنبیه بدنی و بی انضباطی های دانش آموزان را بر می شمارید و مصاحبه ای را با معاون مدرسه درمجله لوح همان شماره ترتیب می دهید و با نقد آیین نامه های آموزشی همه قصور را به گردن معلم و اولیای مدرسه نمی اندازید . البته بخش مهم این تناقض و تنبیه را به گردن آئین نامه انضباطی – سلب مسئولیت آموزش و پرورش در قضیه تنبیه دانسته و در عوض هیچ راهکار و المانی را از این موضوع مهم ارائه نمی کنید .
شما در شماره دیگری از همان نشریه در دهه 70 ، به آتش کشیدن « سمور» حیوان دوست داشتنی دختر دانش آموز عاشق شده تهرانی و درنهایت خودکشی کرده را برجسته می کنید ، اما در مقاله و گزارش خود به پس زمینه های ایجاد اغتشاش ، آوردن حیوان ناشناخته شبیه موش « سمور » در کلاس درس و انداختن زیر پای دختران معصوم و غش یکی از دختران در وحشت از پریدن حیوان در کلاس و فرار معلم و تعطیلی و به هم ریختن نظم مدرسه را نادیده گرفته و از اینکه مدیر مدرسه به اشتباه به تشابه سمور و موش ، از وحشت و حرص شیطنت دختر بازیگوش ، حیوان را در جلوی چشمان دختر خاطی آتش می زند ، خشمگین می شوید و آن را ضد تربیتی و برجسته سازی و رسانه ای می کنید ، در صورتی که ماجرا چیز دیگری بوده است که جناب عالی با استفاه از شیوه ژورنالیستی و ماست مالی و مفروضات صغری و کبری سوژه را بر علیه معلمان و مدیر به کار گرفته تا جایی که مدیر مدرسه از کار برکنار می شود .این اعوجاج و تناقض گویی را چه گونه توجیه می کنید ؟
شما در بخش دیگری از مقاله خود در باره دفاع از تنبیه کادر مدرسه می نویسید :
می توان در مورد رفتار معلمان و مسئولان مدرسه یک طرفه به قاضی رفت و بر اساس تئوری های مدرن تربیتی نصیحت شان کرد اما آنها هم حرف هایی برای گفتن دارند . مسئله خشونت های رفتاری در مدارس پیچیده تر از آن است که بار همه تقصیرها را به گردن معاون درمانده و خسته مدرسه بیندازیم . بخش اداری آموزش و پرورش با صدور بخشنامه در مورد تنبیه بدنی از خود سلب مسئولیت کرده و با تاکید مداوم بر ممنوع بودن تنبیه بدنی باعث بروز نوعی دوگانگی در مدارس شده است .
همه اولیای و مربیان مدارس متفق القولند که آیین نامه انضباطی مدارس جواب گوی مشکلات نیست . کسی به این سئوال پاسخ نمی دهد که معلم در کلاس 40 – 50 نفره و ناظم و مدیر در مدرسه 500-600 نفره با چه مکانیزمی نظم را برقرار کنند. اصولا نظم مطلوب چگونه نظمی است؟ کدام اعمال درمدرسه تخلف انضباطی محسوب می شود ؟
اینها مفاهیمی سیال و تابع سلیقه و برداشتهای معلمان و مربیان اند .
به قسمتی از ادامه متن طولانی شما توجه می کنیم :
در واقع زمینه های عصیان و بی نظمی در مدرسه وجود دارد ، تعداد زیاد دانش آموزان که گاه به دو برابر ظرفیت استاندارد می رسد ، ناهم گونی علمی و تربیتی دانش آموزان یک کلاس ، کمبود فضاهای عمومی ، کمبود امکانات و وقت برای تفریح و ورزش ، برنامه های خشک آموزشی و پرورشی که با طبیعت بچه ها در تضاد است و روش های غلط تربیتی . اینها دانش آموز را از درس و مدرسه بیزار می کند و به عصیان وا می دارند. آموزش پرورش نمی تواند زمینه های بی انضباطی را از بین ببرد ، اما کار مدرسه بدون نظم سامان نمی یابد به این ترتیب بار همه مشکلات به دوش مسئولان مدرسه ومعلمان می افتد. آنها مجبور می شوند از راه های ممکن و عملی ( و نه بهترین و علمی ترین راه ها ) نظم را برقرار کنند . استفاده از روش های مدرن تربیتی ، نیاز به وقت و امکانات و فضایی دارد که در اکثر مدارس ما موجود نیست .
شما در ادامه این گزارش با کار ژورنالیستی ، مصاحبه معاون یکی از مدارس تهران را درج نموده و در حاشیه آن می نویسید این مدرسه با 446 دانش آموز فقط 92 نفرآنان تخلف نداشته اند.
یکی از سئوالات شما از معاون مدرسه پایتحت در سال 79 نه الیگودز سال 94 ، بسیار خواندنی و جالب است !!!
سئوال : به نظر شما تنبیه بدنی اثر تربیتی دارد ؟
جواب معاون پایتخت ، سال 79 که هنوز از ماهواره ، اینترنت ، موبایل و دنیای مجازی خبری نیست !!! :
گاهی موثر است بستگی به دانش آموز و فرهنگ خانوادگی او دارد من گاهی این کاررا می کنم ، تشخیص مربی اهمیت دارد ، در کل کتک زدن بچه ها به ریسکش نمی ارزد. اما بعضی وقت ها واقعا لازم است ، بچه ای که در خانه از دست پدر و مادر خود کتک می خورد با حرف زدن به راه نمی آید ، یک طرفه نمی شود قضاوت کرد .
روان شناسان تنبیه بدنی را مردود می دانند ، اما نسخه آنها همه جا قابل اجراء نیست . وظیفه معاون حفظ نظم و رعایت مقررات است ، هنر معاون این است که از همه ابزارهای تربیتی استفاده کند ؛ نصیحت ، تشویق ، تنبیه و حتی تنبیه بدنی .
البته درج تمام و کمال این پرسش و پاسخ جالب و طولانی از این مقال خارج است ، اما شیرزاد عبداللهی به گونه ای آن را تنظیم کرده است که بیشتر معلم و اولیای مدرسه را مبرا می کند و آنان را در مقوله کتک زدن مقصر نمی داند و یا به آسانی از این قصور و عمل می گذرد و نوک فشار را بر مسئولان وارد و یا حداقل تحلیلی از این ماجرا در مذمت تنبیه معلم ارائه نمی دهد !!!
او در پایان لیستی از تخلفات ثبت شده در دفتر معاون مدرسه پسرانه در سال 77-78 تهران را برای توجیه تنبیه اولیای مدرسه و معلمان ارائه می دهد که ما در اینجا به اهم بعضی آیتم های گزارش ایشان اشاره می کنیم و قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنیم .
انجام ندادن تکلیف – همراه نداشتن کتاب – بلد نبودن درس – مداخله بی مورد در کار دبیر
ارائه تکلیف دیگری به جای خود – تقلب از روی دفتر در جواب دادن به دبیر -- شلوغ کردن – داد زدن و سرو صدا کردن در کلاس -- دلقک بازی و مزه پرانی در کلاس - چسباندن عکس پشت دانش آموز همکلاسی – نشان دادن... خود به دیگران در کلاس – در آوردن صدای حیوانات – آدامس جویدن – توهین به معلم – سوزن زدن به همکلاسی – پرت کردن موشک – راه رفتن بی مورد در کلاس – درگیری با همکلاسی در حضور دبیر- آرایش نامناسب و قرتی بازی – خط ریش نامناسب – تسبیح بلند در دست گرفتن در کلاس – همراه داشتن زنجیر دانه درشت و چرخاندن – شماره تلفن منزل همکلاسی را به بچه ها دادن – استفاده از دستشویی معلمان و ....
اینها همه نمونه هایی از نظرات متن گزارش شیرزاد عبداللهی بود در سال 79 زمانی که در ایران و معلم مدارس تهران بود ، اما اکنون که در خارج است ، واقعیت را نادیده می گیرد و به نظرها و نوشته ها و نانوشته آئین نامه ها و کتاب ها توجه دارد و نظریه مزلو را به رخ معلمان می کشد و عجیب به دیوار کوتاه معلمان می تازد و سنگ می اندازد و عجیب تر آن که هماهنگ با رسانه های هوچی گر، در این موقع حساس به قلم نویسان مدافع حرمت و حریم معلمان حمله می کند که چرا از تنبیه دفاع می کنید .
شاید استاد نعل وارونه می زند و مقالات آنان را برعکس می خواند و برداشت معکوس می کند !!!
شاید ...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بنده از سال 77 كه با جناب عبداللهي همكار عزيز در صفحه الفباي روزنامه اطلاعات مقالات انتقادي در عرصه آموزش و پرورش مي نوشتيم با تراوشات ذهني ايشان آشنايي دارم. برخي سخنان ايشان كاملا درست و منطقي و بسياري ديگر از منظر جايگاه خودشان دقيق و بي عيب است. البته اگر خود را به جاي ايشان بگذاريم و تاكيد مي كنم كه: اگر!!
ادامه ...
آقاي عبداللهي قطعا در دفاع از منافع جمعي معلمان(بويژه در مسائل صندوق ذخيره) مطالب ارزشمندي نگاشته اما زياد هم عجب نيست كه گهگاهي به دروازه خودي نيز گل بزند. در عالم ورزش فوتبال ديده ايم كه بزرگترين بازيكنهاي تاريخ به خودشان گل زده اند. گرچه داشتن شهامت عذرخواهي و اعتذار، خود حكايت مفصلي ديگر است.
دبير رياضي
درشتی و نرمی به هم در به است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است
نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یکباره تن در مذلّت دهد
بگفتا نیک مردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ تیز دندان
بنده واقعا قصد جسارت به ساحت جنابعالي را ندارم و خود را واقعا كوچكتر از آن مي دانم كه انديشه شما را نقد كنم. فقط مسائلي بر من مشتبه شد كه صادقانه عرض كردم. اگر خاطرتان مكدر گرديده صميمانه عذر مي خواهم.
ایکاش اگه کاری از دستشون برنمیاد که برای رفع مشکلات انجام بدن حداقل باری نمیشدن روی شانه های خسته ما…
گاهی تنبیه در حد یک پس گردنی ملایم به دانش اموز در خفا ودور از چشمان دانش اموزان است وگاهی تنبیه به صورت خالی کردن عقده وعصبانیت وبه شکل بسیار زنند ه ای در کلاس وبین دیگر دانش اموزان است(لطفا همکاران کلیپی که در سایت تابناک چند هفته پیش برای دانلود گذاشته بودند را ببینند که چگونه معلمی دو دانش اموز دبستانی را وادار می کند که چندین بار به هم سیلی بزنند باور بفرمایید از تنبیه گذشته وبود وبه شکنجه رسیده بود
اگر این طوره مقالات ایشون چه در دفاع از تنبیه و چه در مذمت تنبیه دانش آموزان, موضوعیت ندارد, مسلما بین کسی که وسط آتشه با کسی که از دور دستی بر آتش دارد خیلی فرقه.
بحث بر سر شرایط غیر استاندارد ونابهنجار کلاس درس و نسل امروز است که گاه ناخواسته منجر به تنبیه میشود.
آیا همین خانواده هایی که می فرمایید دلشون نمی خواهد فرزندانشون کتک بخورند، خودشون اصلا فرزندشونو تنبیه نمی کنند.
همکار محترم گاهی اوقات شرایط حاکم بر کلاس معلم رو ناخواسته به سمت تنبیه سوق میده. البته منظور من تنبیه بدنی صرف نیست.
من شخصا دلم نمی خواد حتی صدامو برای سر دانش آموزانم بالا ببرم اما گاهی چاره ای نمی ماند.
بازهم میگم کسی که از دور دستی بر آتش داره متوجه سوز و گداز آتش نمیشه.
برادر گرامی استاد عزیر صورت معلم دیگر تحمل زخم ناخن کشیدن و چنگال زدن ندارد بس کن حق می گوی اما زیاد و خیلی زیاد و بی جا می گوی جای حرف شما اینجا نیست یک معلم بدبخت چنین حرکتی کرده چرا جامعه معلمان را مخاطب قرار دادی
نمی دان یا بیکاری یا بازم بیکاری برای خودت شغل درست کردی؛ زدن معلم یا حرفای به ظاهر مودبانه و قانونمند و لی در باطن به تیزی بیشتر شبیه است که از غافل و به ناحق زده می شود
متن نوشته شما ؛ ناظم ترکه جذبه دوقسمت دارد ، دو صفحه عینا نظر شماست که می شود گفت مقاله است ص 17 و 18 و چهار صفحه ادامه گزارشی است که به تفصیل مصاحبه و امار و تحلیل و... می پردازید من هم عینا ابتدا در قسمت اول نظرات شما را اوردم و سپس قسمتی از گزارش..
چون اصل مجله را دارم دسترسی به لینک ندارم
اگر شما و اقای وزارت ، مثل وزیر بهداشت یاد بگیرید که گل به خودی نزنید بهتر است شما چرا در مجله رشد معلم در مورد تنبیه نمی نویسید و چرا مدافعان حرمت حریم معلم را مدافعان تنبیه تلقی می کنید ؟
فراسوی فردایمان کجاست نکند خداوند از ما رو گردانده است
استاد شیرزاد فردای شما کدامین مقصد است امیدوارم شما نیز خنجری در پشت جهت جریحه دار کردن جامعه معلمی نداشته باشید
با اینکه با نظرات شما کاملا موافقم الان نباید هیچ فردی از جامعه معلمان با کارهای دور از تدبیر خود بهانه به دست افراد مغرض ومریض ندهد ولی امیدوارم شما نیز حدی برای خود در دفاع از آنچه که نیک و صحیح می پندارید داشته باشید و شما نیز خط قرمزی متصور داشته باشید
شما با ز ادبیات خودتان را دارید بگذار خیالتانرا راحت کنم من در 27 سال حتی یکبار تا این لحظه که در تمامی پایه ها و اکنون هنرستان تدریس کردم تا امروز حالا فردا را خدا می داند دست روی دانش اموز بلند نکردم اما حرف ما این است که شما با مقالات خودتان ذهن بیمار تاثیرگذاران حقوق معلم البته حقوق به معنای عام همه جوانب مادی معنوی و... را به سمت و سوی نزول و بدتر شدن اوضاع هدایت می کنی اگر ما وزیری مثل ظریف یا هاشمی بهداشت داشتیم صد مقاله شما هم اثر نداشت اما وقتی در مجلس امثال مظفر و در دولت نوبخت و فانی را داریم سما گل به خودی نزن
اما به آنها این را هم اضافه کنم که از برچسب زدن بپرهیزید، هرکه از مقاله ی شما انتقاد می کند مدافع تنبیه نیست. بحث سر نوع نگارش شماست که فقط و فقط معلمان را مقصر جلوه می دهید. درست است که شرایط نافی مسئولیت ما نیست، ولی صرف فرهنگسازی و نصیحت هیچ جامعه ای را اصلاح نمی کند، هرچقدر هم نصیحت کنید تا شرایط موجود اصلاح نشود تخلف هم متاسفانه ادامه پیدا خوهد کرد. معلمان نباید از مسئولیت خود شانه خالی کنند و شما هم نباید مسئولیت آ.پ و جامعه را در این باب نفی کنید و بگویید کدام قوانین مسخره؟!
عدم یادگیری درس توسط دانش آموزان ظلم به آنان محسوب نمی شود؟ البته در ابتدا بی نظمی توسط یک یا چند نفر محدود شروع می شود واگر معلم با هر روشی نتواند جلوی آن چند نفر را بگیرد به بقیه کلاس سرایت می کند بنا بر این باید قانونی باشد که جلوی چند نفر محدود دانش آموز خاطی را بگیردتا بقیه دانش آموزان بتوانند مطلب درسی را بفهمند ویاد بگیرند، جناب عبدالهی شما می فرمایید که خود معلم باید مهارت کنترل کلاس را فراگیرد وجلوی بی نظمی را بگیرد این گفته ی شما تا حدودی درست است اما باید توجه داشت که اولا همه ی معلمان در یک سطح نیستند که بتوانند این مهارت را در خود نهادینه کنند ثانیا همه ی دانش آموزان قابل تربیت نیستند ثالثا بازه ی زمانی این اجازه را نمی دهد که معلم ابتدا آن ها را تربیت کند وسپس به ارائه تدریس بپردازد رابعا عقل سلیم می گوید برای یادگیری اکثر دانش آموزان کلاس ،باید راه چاره ای باشد تا بتوان جلوی چند نفر دانش آموز خاطی را گرفت لطفا شما بفرمایید این راه چاره چیست ؟
در ضمن من نیز با تنبیه دانش آموز به شدت مخالفم اما بر خلاف شما یکطرفه معلم را محکوم نمی کنم واعتقاد دارم ریشه ی مشکلات وتنبیه دانش آموز خود وزارت آموز و پرورش است نه معلم هرچند دانش آموز توسط معلم تنبیه شود.
همکار گرامی جناب شیرزاد عبدالهی عزیز
با سلام
بر هر دوی شما و همه همکارانی که نظر داده و پیشنهاد می دهند. در واقع امر آقای عبدالهی با مخالفت صریح با تنبیه در صدد دفاع از این مقال است که شان معلم مبراء از خشونت است و جناب خورشیدی گرامی در صدد اثبات این موضوع است که در صورت وقوع تنبیه بدنی نباید معلم مسئول همه تقصیرات شناخته شود . از آنجائی که هیچ معلمی ابتداء به ساکن به هیچ دانش آموزی حمله ور نمی شود بلکه کلی اتفاقات از بی ادبی محصل ؛بی پناهی معلم ؛ به سخره کشیده شدن آموزش و شخصیت معلمی ؛ بی برنامگی نظام تربیتی کشور ؛ مداخله نهادهای غیر مسئول در آموزش و .... و یا حتی شروع حمله از ناحیه محصل ؛ مجتمعا مسبب چنین حوادثی است لذا حق با جناب خورشیدی است و بایستی ورودی این خروجی بازنگری شود و گرنه هیچ معلمی اعم از دلسوز وغیر آن موافق تنبیه نیست.