هر آن چه حاجی بابایی گفت ...

گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .

به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .

حاجی بابایی :

آیا شما می توانید 7000 هزار معلم جمع کنید .

این 7000 هزار معلم را جمع کردن ؛ آن موقع شما می گویی تشکل ها ؟!

شما بفرمائید چند درصد معلمان جزء تشکل ها هستند ؟ تشکل های محترم .

آیا یک درصد معلمان هم جزء این تشکل ها هستند ؟ شما بفرمایید نیم درصد !

به جای معلمان حرف نزنید !

من الان خودم مرتبط ترین آدم با معلم ها هستم . 

من هفته قبل از آن به خراسان شمالی رفتم .سر مسیر در چند جا فقط خواستیم همدیگر را ببینیم .در این فضا خبرهای دیگری هست .

سخن معلم :

جناب حاجی بابایی

روز دوشنبه دوم تیر ماه ساعت 15 سال 1393در اردوگاه شهید باهنر جناب عالی همراه با مدیران و همکاران دوران وزارت خویش جلسه گذاشته بودید .

مدیر سایت سخن معلم در آن جا به عنوان خبرنگار حضور پیدا کرد . زمانی که ایشان در سالن نشست و دوستان شما او را شناختند از آن جا  بیرونش کردند !

حاجی بابایی :

این را تکذیب می کنم ! قطعا تکذیب می کنم !

سخن معلم :

دوستان شما گفتند این فرد کیست ؟ ایشان هم خود را معرفی و سمت خود را " معلم " عنوان نمود . آن ها گفتند جلسه داخلی است . جلسه داخلی یعنی چه ؟

ما بابت این جلسه در آن زمان به آقای فانی انتقاد کردیم .

گفتیم آقای فانی !

چگونه است که شما به تشکل ها ، فعالان رسانه ای و... جا نمی دهید اما به آقای حاجی بابایی این امکانات را می دهید ؟

حاجی بابایی :

من الان چنین چیزی را می شنوم ! البته گاهی وقت ها چنین چیزهایی اتفاق می افتد !

من قبلا در مورد خمینی شهر گفتم . در مورد بچه های کانون صنفی گفتم .من اصلا تیپ این این گونه است . من با منتقدترین آدم حتی تا ساعت ها حرف می زنم .

من الان هم با شما صحبت می کنم .من برای شما احترام قائل هستم .

بحث طلبگی است .نشستیم داریم با هم دوستانه صحبت می کنیم .

وقتی من در خیابان می روم و دانش آموز کلاس ششم بدو بدو می آید در بغل من . آیا او مرا امنیتی می بیند ؟

پدرش و خودش لبخند می زند .

یک روز با هم بیایید برویم فروشگاه .برویم بچرخیم . ببینید معلم ها با من چه برخوردی دارند ؟

سخن معلم :

شما 16 سال نماینده مجلس و 4 سال وزیر بوده اید . مشخص است که شما را بهتر از ما می شناسند ! ما معلم معمولی هستیم !

حاجی بابایی :

من اصلا نمی خواهم خودم را با شماها مقایسه کنم .ما مسئولی داریم که از کنارش رد می شوند و متلک بارش می کنند !

آن چیزی که شما به عنوان " روحیه معلمی " به دنبالش می گردید در من هست . پیچش ندهید !

هر کاری هم بکنید این عوض نمی شود .بین معلم ها هم عوض نمی شود .

پس چرا با هم همراهی نکنیم ؟

خدا می داند من می خواهم با شما همراهی کنم .من نمی خواهم علیه شما موضع بگیرم .ما فقط خواستیم بنشینیم و دور هم یک گپی بزنیم .

می توانید آن را پخش هم نکنید .

فرخنده قربانی مقدم ( از اعضای شورای نویسندگان سخن معلم ) :

ما هر کدام برای خودمان تفکرات مستقلی داریم .من زمانی که در مدرسه بودم و شما وزیر بودید جزء کسانی بودم که در نشریه نگاه کامنت می گذاشتم و می گفتم که " نگاه " تغییر کرده است .من می دیدم که شما یک " نامه خالی " در نگاه گذاشته بودید که دانش آموزان و معلمان بنویسند .

من زمانی که دخترم دانش آموز سال اول دبیرستان بود از معاون مدرسه اش ناراحت بود و به بچه ها توهین می کرد .

گفتم الان وزیر عوض شده است و رویه تغییر کرده است و تو می توانی نامه ات را بنویسی و برای وزیر بفرستی .

دخترم نامه را فرستاد اما البته جوابی هم داده نشد !

من از این که شما با معلمان تعامل داشتید آن را می دیدم .

باید بگویم که سخن معلم فقط خبری نیست بلکه تحلیلی هم هست .کامنت های موافق و مخالف را منتشر می کند .

حاجی بابایی :

من از سخن معلم تشکر می کنم و این خوب است .

ادامه :

در سخن معلم دیده ام که حتی خوانندگان و مخاطبان سخن معلم مدیر سایت یعنی آقای پورسلیمان را خیلی زیر سوال می برند .

دائم به او می گویند که تو داری دائما از فانی دفاع می کنی !

سخن معلم :

در همین دولت و در وزارت آموزش و پرورش آقای فانی بابت یک مطلب از ما شکایت کردند !

آقای حاجی بابایی . این گونه نیست که شما فکر می کنید ؟

حاجی بابایی :

بهتر است آقای پورسلیمان را یک دوره وزیر کنند ببینند ایشان چه کار می کند ؟

( فرخنده قربانی مقدم ):

دائم می گویند معلم اگر سیاسی شود دیگر با او کاری نداریم .آخر چرا ؟

معلم زمانی که در جنگ دستش را از دست داد سیاسی نبود  ؟ وقتی در انقلاب سینه اش را سپر کرد سیاسی نبود ؟ زمانی که آقایان به واسطه همین معلمان در صندلی ها جلوس کردند ، سیاسی نبود ؟

الان چرا نباید سیاسی باشد و دائم برچسب صنفی بخورد ؟

همه باید سیاسی باشند و فقط معلم سیاسی نباشد ؟!

مگر قبلا نمی گفتند که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست . چرا به معلم که می رسد همه چیز عوض می شود ؟

چه اشکالی دارد که معلم هم سیاسی باشد ؟ شما از تشکل ها صحبت کردید و این که چند نفر عضو آن هستند . شما می فرمایید با 7000 هزار معلم نشست می گذاشتید .

مگر تشکل ها از همین معلمان برنخاسته اند ؟تعدادی از آن ها دچار مشکل شدند و در زمان شما پی گیری نشد .مگر آن ها برای صنف و معیشت نیامده بودند ؟

آن ها می توانستند راه ساده ای را در پیش بگیرند و مثل همه در خانه شان بنشینند و خود را درگیر نکنند ...

الان معلمی را داریم که از زمان شما حقوقش  را تا الان قطع کرده اند  و معلمان خرج خانواده اش را  می دهند ...

حرف من این است که ارتباط شما با این تشکل ها و  معلمان و خانواده های آن ها دلسوزانه نبوده است هر چند خصلت های انسانی شما قابل ذکر و تشکر است .

حاجی بابایی :

من قبلا هم گفتم . موضع " دفع " نسبت به هیچ کس ندارم ." نه گفتن " به شدت برای من سخت است .

آقای پورسلیمان به من برای نشست زنگ زدند و گفتند .

دوستان می دانند . خبرگزاری ها و حتی تلویزیون چندین ماه به من زنگ می زنند و من یک جوری از صحبت در رفتم .اما وقتی ایشان طرح کردند اعتقاد داشتم که هر چه زودتر نشست برقرار شود و دوستان بیایند و با یک عده فرهنگی بنشینیم و صحبت کنیم .

من واقعا اعتقادم این است .البته این را نمی شود کتمان کرد که ما دین مان را ادا نکرده ایم .

ما می توانستیم دین مان را بهتر ادا کنیم .ما اشتباه هم داشته ایم .وزیر بالاخره اشتباهاتی می کند .در وزارتخانه وقت خیلی سنگین است .

سخن معلم :

ما اقدامات شایسته شما را فراموش نمی کنیم .گره های کوری در آموزش و پرورش مانند سیاست زدگی ، روزمرگی و... وجود دارد که آن را پیچیده کرده است .   باید دید که وزیر چه اقداماتی را می تواند انجام دهد و چه اموری از توانش خارج است .

شما اقدامات خوبی در زمینه معیشت ، بیمه و... انجام داده اید .

به رغم این اقدامات شایسته ، آن تبعیضی که همیشه بین معلمان و اقشار دیگر وجود دارد از بین نرفت .

پس از دکتر نجفی ، اعتقاد خیلی از فرهنگیان این بود که شما " قهرمان " فرهنگیان هستید .

اما آن مشکلات هم چنان استمرار یافت .

آقای حاجی بابایی

گره های کور کجاست ؟

آیا حاکمیت قصد جدی برای حل مشکلات معلمان را دارد ؟

وقتی که ما می توانیم در قضیه برجام مشکلات خود را با دنیا حل کنیم اما چرا این مشکلات هم چنان ادامه یافته است ؟

برخی وزرا و دولت مردان می گویند شما زیاد هستید . سه ماه تعطیلی دارید و...

سخن معلم بر خلاف آن چه که شما گفتید نه از کسی و یا جایی تغذیه می شود و نه بازوی وزارتخانه است !

حاجی بابایی :

من قبل از آن که چهار سال وزیر آموزش و پرورش شوم ، 4 دوره نماینده مجلس بودم .

این که چرا آموزش و پرورش پیشرفت نمی کند باید چیزهایی را بگویم .

زمانی که من در مجلس بودم به شرکت نفت و... گیر دادم .آن ها کلی علیه من شدند .یک روز من را به شرکت نفت دعوت کردند و گفتند که تو از جان ما چه می خواهی ؟

من گفتم با شما کاری ندارم .من گفتم معلمان هم باید مثل شما شوند .وقتی وزارتخانه ها را ادغام می کردند من به حیاط دولت آمدم .

خبرنگار از من پرسید شما با کدام وزارتخانه می خواهید ادغام شوید مثلا وزارت علوم و...

من گفتم فقط با وزارت نفت ادغام می شوم .من این را شوخی نکردم !

من می خواستم به جامعه پیام دهم .

من در مجلس با آن حرکتم زمانی که تشکل ها می آمدند و من برای آن ها سخنرانی می کردم ، چه بسیار آدم های بزرگی که به من می گفتند فلانی !   تو چرا این کار را می کنی ؟

من می گفتم که من به این قضیه اعتقاد دارم .این ها برای کارشان این جا آمدند و شما خیال تان راحت باشد .این ها مشکلی ندارند و آن ها هم قبول می کردند .

آن زمان آقای کروبی رئیس مجلس بودند .

من این معلمان را به کمیسیون بردم  ( احتمالا آقای پورسلیمان هم بودند ) و آن ها حرف شان را زدند .بحث می کردیم ، گفت و گو می کردیم .

من می خواهم این را بگویم :

چرا من که آمدم و دفاع کردم ؛ چرا همه دوستان ما به دنبال آن هستند که منی که این همه قدرت دارم ( بالاخره دانش آموزی هستم که روی این مساله تحرک دارم  ؛ چرا همه سعی می کنند تحرک من را بزنند ؟ )

شما چرا نیروی خود را می زنید ؟

من فرضا ضد سیاست ایکس و فلان حزب ...مگر برای معلمان دلسوز نیستم ؟

پس چرا کمکم نمی کنید ؟

چرا من را می زنید ؟

من تا الان با شما دشمنی کردم ؟

آیا تا الان شما را دیدم ؟

آیا با شما تلخ حرف زده ام ؟

آیا شما بدتان می آید یک معلمی یک جا رای بیاورد ؟

چرا همه اش می گویید رای ندهید ؟

این ها را معلمان می فهمند !

سخن معلم :

ما کی و کجا از معلمان خواستیم که به شما رای ندهند ؟

حاجی بابایی :

من کلی گفتم .شما آن را با خودتان قیاس نکنید .

ببین کار ما به کجا رسیده است که من معلم در پایتخت تاریخ و تمدن زندگی می کنم و فلان کس از فلان جا به نماینده محبوب من می گوید که به فلانی رای نده !

چه فکر می کنند ؟

فکر کردید این کارها ساده است ؟

همین جور دیمی ! بعد می گویید گیر کجاهاست ؟

گیر این جاست که ما در درون اجازه نمی دهیم یک آدم موفق ، موفقیتش کسب شود .

می خواستند وزیر آموزش و پرورش ( فانی ) را استیضاح کنند ، من نظرم چه بود ؟

به رئیس مجلس زنگ زدم ، به نایب رئیس زنگ زدم .گفتم نظرم این است .

سخن معلم :

درست است . شما مخالف استیضاح فانی بودید ؟

حاجی بابایی :

درست است . مخالف بودم .گفتم که ایشان گرفتار مشکلات خودش است .بگذارید یک سال جلو برود .من که نمی خواهم کینه ام را خالی کنم .

چرا آن ها و  شماها دنبال آن هستید که یک حربه بزنید که  من جواب شماها را بدهم ؟

من بروم جواب آن هایی که همیشه ساکت هستند و دیر جواب می دهند را بدهم ؟

شما همه اش به دنبال آن هستید که بگویید که حاجی بابایی این کار را کرد . 633 این کار را کرد و...

من یک روز به این جمع بندی رسیدم . من به این رسیدم که این قانون مدیریت خدمات کشوری چیزی ته آن نمانده است !

شما هم ممکن است حرف داشته باشید . آخرین تیرش را من تیرماه شلیک کردم . آن ماده 65 و 68 را بنده اجرا کردم .

آن 20 درصد ابتدایی را من اجرا کردم .

پس چرا شما غوغا نمی کنید ؟ چرا چیزی نمی گویید ؟

این 1500 امتیاز بوده است .مصوبش کردم .1300 میلیارد تومان پول می خواست . آن روز من به سازمان مدیریت رفتم و کار به دعوا کشید !

من آن موقع 5 روز حقوق را دیر دادم .دولت زیر بار نمی رفت که پول را بدهد .

من گفتم اگر 3 ماه حقوق معلمان را ندهم اگر این اضافه را ندهند ، پرداخت نمی کنم .

آخر حرفم را زدم . اگر بزنم هی می گویند تو پوپولیست هستی !
من به این اعتقاد دارم .

در نقشه علمی جامع کشور که در شورای عالی انقلاب فرهنگی که می نوشتند من که ورود پیدا کردم پیش نویس نوشته بودند .

پیش نویس آن را ببینید وقتی که قانون شد آن را هم ببینید .

ببینید آن جا دو تا معلم به کار رفته بود ؟ الان در ماده 6 آن از 56 سیاست ، 28 ماده آن متعلق به معلمان است .

یکی از آن ها این بود :

ارتقاء جایگاه معلمان ، فن آوران ، هیات علمی  ( یعنی آن ها را یکی کرد ).

دوستان را جمع کردم . شورای عالی انقلاب فرهنگی را دعوت کردم .کمیسیون را به مشهد دعوت کردم .در سال 91 یک جلسه سه جانبه تشکیل دادم .جمع بندی این بود که نظام رتبه بندی را بنویسیم .

آقای سحر خیز !

شما بگو !

من چه دعواهایی با چه آدم هایی کردم ؟

این که چقدر روی کلمه " هیات علمی " حساسیت داشتند ؟

می گفتند این ها یعنی " هیات علمی "؟!

آقای نوید بودند و چند نفر دیگر هم بودند . من فیلمش را دارم .

من گفتم جمع بندی ام این است .اسم را باید " مهندس " کنم تا حقوق مهندسی بگیرد .جز این هیچ راهی ندارد .

رفتیم و نظام رتبه بندی را نوشتیم .گفتم این نظام رتبه بندی یک قلبی دارد .وقتی این 4 کلمه را بردارید یعنی : " هیچ " .

می شود همان " کارگری " .

من ساختار را می شناسم .وقتی بودجه می دهند مثل ریل حرکت می دهم تا سر جای خودش بایستد .

یک جوری نوشتیم که حساب و کتاب دارد .

سخن معلم :

در بحث رتبه بندی بعدا وارد می شویم .

شما به قانون مدیریت خدمات کشوری اشاره کردید .چرا وقتی که در کسوت " نمایندگی مجلس " مشغول تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری بودید سعی نکردید که آموزش و پرورش در ذیل ماده 8 یعنی مشاغل " حاکمیتی " قرار بگیرد و این دستگاه مهم و مولد در ذیل ماده 9 یعنی امور اجتماعی و فرهنگی قرار گرفت  و بعد زمانی که وزیر شدید این طور وانمود می کردید که آموزش و پرورش در رده مشاغل حاکمیتی است در صورتی که واقعا چنین نبود .

حاجی بابایی :

سوال خوبی است .یکی از بحث هایی که تا 6 ماه طول کشید همین بحث قانون مدیریت خدمات کشوری بود .آقای خاتمی آن را آورد اما در آن " بازنشستگان " نبودند و ما آن را قبول نکردیم و آن را برگرداندیم .

گفتم قانون مدیریتی که در آن بازنشستگان نباشند ما قبول نداریم .

بعد دوره آقای احمدی نژاد شد .زمان آقای احمدی نژاد هم 6 ماه طول کشید .

این قانون را آقای عسگری آزاد به عنوان نماینده دولت  نوشته بودند . زمان آقای احمدی نژاد هم دو سال بود .ایشان آورده بود  .ایشان به کلی اعتقاد داشت که آموزش و پرورش یک موضوع غیرحاکمیتی است .

ما محکم جلوی آن ایستادیم . آن که می گویید ماده 9 این را نمی رساند .

این ها آمدند یک تعریفی نوشتند که اموری که در هنرستان ها مثلا اگر می خواهید یک دوره در کارخانه بگذارید می توانید آن را به کارخانه اجاره بدهید .

اگر در قانون مدیریت خدمات کشوری حاکمیتی نیست پس این همه تلاش برای چیست ؟

 سخن معلم :

آقای حاجی بابایی . شما در آن زمان در مورد  نظر آقای عسگری آزاد موضع گیری کردید ؟

آیا اعتراض کردید ؟

این اعتراض شما کجا مستند است ؟

حاجی بابایی :

فراوان ! دعوای ما تا حد پرت کردن قندان به آن طرف میز کشید !

من یک سر سوزن از بحث حاکمیتی کوتاه نیامدم .من در مجلس نطق هایی در مورد موضوع " حاکمیتی " دارم  که نسبت به من موضع می گرفتند .

می گفتند تو فقط به معلم ها فکر می کنی . به هیچ کس دیگر فکر نمی کنید .آن زمان که نماینده بودم کارمندی می آمد و به من می گفت که شما نماینده ما نیستید ؟

آن جا این جوری شویم این جا هم این طوری ؟! این دیگر خیلی حرف است .

یکی من بودم دیگری آقای نوعی اقدم نماینده اردبیل بود .

ما دو نفر سردمدار این کار بودیم که باید حاکمیتی باشد .این ها همه می خواستند  آن را ماده 9 کنند اما ما نگذاشتیم .

وقتی که وزیر شدم هرسال در بودجه به هم کمک می کردند . آمدند گفتند 5 درصد از بودجه آموزش و پرورش باید خصوصی سازی شود .من سال اول اجرا نکردم .

دیوان محاسبات من را خواست .چه طوری نجات پیدا کردم ؟

سیاست های کلی رهبری را بردم که امور حاکمیتی است و دیوان دست برداشت .

سال بعد آوردم . مجلس را بسیج کردم .رای ندادند .

سال بعد آوردند . مجلس را بسیج کردیم باز هم رای ندادند .

نگذاشتیم خصوصی سازی رای بگیرد . چرا ؟

چون اعتقاد داریم که آموزش و پرورش همه چیزش همین است .

این موضوع را این دولت و یا آن دولت نکنید !

سخن معلم :

پس جای مردم در این پروسه کجاست ؟

حاجی بابایی :

نه . این ربطی به آن ندارد . این در برابر خصوصی سازی است .شما در نظر بگیرید این مدرسه ای که این طرف خیابان است و 50 سال سابق دارد و مال فلان کس است و تقدیم به دولت کرده  و به نام خانواده او می باشد .

این را من بردارم با 2 یا 3 هکتار حیاطش تحویل آن آقا بدهم که مثلا 40 نفر فک و فامیلش را بیاورد و استخدام کند !

هم از دولت پول بگیرد و هم از مردم !

آیا این اولین ضربه را به مدارس غیردولتی نمی زند ؟

یک مدرسه غیردولتی که یک بیچاره دو طبقه خانه اش را مدرسه کرده است ، حیاط ندارد ،اتاق ندارد ،قسط هم گرفته است و دمار از روزگارش درآمده است ...چقدر آدم ها از اول انقلاب این زمین ها را خورده اند ؟

آدرس بدهم ؟ چه کسانی بردند و چه کسانی خوردند ؟

یک زمانی هم عده ای بردند و تفکیک کردند .

اگر شما می خواهید مدرسه درست کنید دولت وظیفه دارد به شما کمک کند .اما اگر مدرسه دولت را تحویل بدهید چه ؟

در مجمع تشخیص مصلح نظام بحث سیاست های کلی بود .به عنوان وزیر حضور داشتم .در آن جا بحث شد که مدارس را به وزارتخانه ها و... بدهیم که اداره کنند .من مخالفت کردم .

با واگذاری آن به شهرداری ها مخالفت کردم .

گفتم شهرداری که 4 سال چپ است ، 4 سال راست است ؛ آموزش و پرورش را دست آن بدهید دمار از روزگارش درمی آورد !

شورا 15 نفر است .نمی شود با آن ها مدرسه را اداره کرد .

با اختلاف یکی یا دو تا شهرداری رای آورد .وقتی سیاست های کلی خدمت آقا رفت و آقا ابلاغ کرد دیدم که کلمه شهرداری نیست .

امروز آمریکا تئوری امنیت نوشته است . در تئوری امنیت اولین جایگاه نیروی انسانی است .دیگر توپ ، تانک و... نیست .هسته ای و... نیست .فقط نیروی انسانی است .

من رفتم و فرانسه را بررسی کردم .

سخن معلم :

مسئولان در برابر این تئوری چه وظیفه ای دارند ؟

شما از حاکمیتی کردن موضوع آموزش و پرورش دفاع کردید و این خوب است .نگرش شما نسبت به امر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش چیست ؟

نگرشی وجود دارد که می گوید ما از آموزش و پرورش انتظار داریم که انتخابات ما را برگزار کند ،مروج ارزش ها باشد ،دفاع بکند و کارکردهایی نظیر این ... اما هزینه اش را پرداخت نمی کند .

نمی خواهد و یا نمی تواند معلمش را تامین کند و روی آموزش و پرورش سرمایه گذاری کند .

شما کدام نگرش را قبول دارید ؟

آیا نگرش ابزاری را قبول دارید و یا این که به دور از شعار واقعا باید در صدر مسائل و موضوعات باشد ؟

حاجی بابایی :

من که حرف هایم را زدم و شما می گویید " پوپولیستی " و این حرف ها !

من حرف هایم معلوم است .این حرف هایی که من می زنم می خواهید بپذیرید و یا نپذیرید !

این ها توی قلبم است . اعتقاد من این است .

سخن معلم :

آقای حاجی بابایی ! لطفا حاشیه نروید ! سوال ما را جواب دهید !

شاید پوپولیستی به این معنا است که 4 سال دیگر اثرش نماند !در دوره آقای دکتر نجفی 140 خانه معلم ساخته شد .بعدا 40 مرکز اضافه شد .همین طور درمانگاه فرهنگیان ساخته شد .چه آقای نجفی باشد و یا نباشد این مساله ادامه دارد .

این اقدامات خوب شما که قابل مشاهده باشند کجا هستند ؟

اقدامی که پس از 4 سال اثرش نماند نمی توان اقدام ریشه ای بر آن نام نهاد .

حاجی بابایی :

شما نمی توانید این " حزبی بودن " را ول کنید ! دست خودتان نیست !

برادر عزیز !

پنجره ها را درست کردیم . پیش دانشگاهی را درست کردیم .این 633 که ما درست کردیم همه را جمع کرد .

سخن معلم :

لطفا سوال قبلی ما را پاسخ دهید ؟ نگرش خود را نسبت به حاکمیتی بودن آموزش و پرورش بیان کنید .

من مثال می زنم . مگر این از بحث هسته ای سخت تر است ؟ دولت آن را حل کند .

من روزی که به آموزش و پرورش آمدم آن را حل کردم .

برای من نمایندگی خیلی بهتر از وزارت است .برای آن که از عالم و آدم از وزیر سوال می پرسند و من باید جواب بدهم .

من نامه نوشتم .4 سال فکر کرده بودم که فقط نظام رتبه بندی را اجرا کنم و پولش را می توانستم جذب کنم .

روزی که ورود پیدا کردیم 6700 میلیارد تومان پول داشتیم . بودجه آموزش و پرورش همین مقدار بود .میانگین حقوق معلم 489 هزار تومان بود .روزی که تحویل دادم 7 / 2 برابر شد .

در آن 4 سال من 14 بار حکم زدم .حکم های عمومی وگرنه رزمنده هست ، سرپرست هست ... 6 تا 7 تا حکم اضافی خورده است .

فرد باید پای کار بایستد و توان کار داشته باشد .

گزارش می دهند این 25 درصد مناطق محروم شد 6 درصد .وقتی ما 25 درصد را اجرا کردیم چند وزارتخانه هم اجرا کردند .جالب است که در دولت اکثر وزرا گفتند ما اجرا نکردیم !

گفتند فقط حاجی بابایی آن را اجرا کرده است .پای آن ایستادم .

دولت مصوبه گذراند که هر کس اجرا کرده است برگردانید اما من برنگرداندم !

به خیلی جاها رسید .حل شد . در تیرماه سال بعد به شکلی اجرا شد که الان برخی ها به من گیر می دهند آن " سایر " چه بود که درست کردید ؟

برای این که 25 درصد را اجرا کردیم ، جایگزین کردیم . حدود 50 تومان در قانون جا نمی گرفت گذاشتیم در " سایر " که حذف نشود .

ما 25 درصد را اضافه کردیم .کامل و برای همه کشور اجرا کردیم .همین الان هم مدیران کل به این خاطر به دیوان محاسبات می روند .

بگویید اجرا کردیم . انصاف داشته باشید .

اگر پای آموزش و پرورش اراده وجود داشته باشد .

در هیات دولت نشسته بودم . یک وزیری اعتراض کرد .من سراغ معلم رفته ام .به او می گویم بیا بشو مدیر کل در وزارتخانه ؛  می گوید نمی صرفد !

معاون اجرایی بهتر است !

آموزش و پرورش این طوری شده بود .من نمی گویم کافی بود . هرگز کافی نبود .اول کار بود .

آن روز حقوق بقیه چگونه بود ؟

آن موقع وضعیت چقدر بود الان چگونه است ؟

آن موقع نقدینگی 460 هزار میلیارد تومان بود الان نقدینگی 900 هزار میلیارد تومان است .

سخن معلم :

البته آقای دکتر . لطفا درآمدهای نفتی تان را هم در نظر بگیرید !

حاجی بابایی :

برای آن هم جواب محکم دارم  با عدد و رقم .درآمدهای این دولت در سال خیلی بیشتر بوده است . از خود دولت عدد و رقم دارم خیلی بهتر !

برای شما می گویم .

الان به آموزش و پرورش نمی رسند ، هی می گویید دلار زیاد بود تا دلار را بچرخانید جای دیگر .وضع خراب است . شما نمی خواهید وضع درست بشود .ما می خواهیم قبل را محکوم کنیم که از این فرار کنیم .

بگویید وضع خراب است .شما هی می خواهید دولت قبل را محکوم کنید .که چی ؟

اصلا ما محکوم ، سیاه ، ذغال ،صفر ؛ شما چه کردید ؟

در این دو سال 44 تا قول داده اند ، کدام شان اجرا شده است ؟

کو سازمان اقتصادی ؟ کو روز بدون کیف و کتاب ؟ کو آن بیمه طلایی بهتر ؟

کو آن 750 تا انتقاد به آموزش و پرورش ؟

وزیری که در عرض یک ماه 750 چالش پیدا کرد ، چگونه بررسی کرد ؟

از کجا پیدا کرد ؟ چرا نقد نمی کنید ؟ چرا نمی گویید ؟

این ها آموزش و پرورش را زمین گیر کرده است .آموزش و پرورش را این زمین گیر کرده است که اگر حزب راست بیاید راستی ها صد درصد از آن دفاع می کنند ، اگر هم چپ بیاید ، چپی ها از آن دفاع می کنند .با آموزش و پرورش هم کاری ندارند .

با معلمان کاری ندارید . دنبال سیاست می روید و این بد است . از معلم دفاع کنید .

اگر حاجی بابایی بد عمل کرده است به دینی که می پرستید او را نقد کنید  اما برای معلم ها .

اگر دیگری هم اشتباهی دارد او را نقد کنید .

سخن معلم :

آیا اتهامی متوجه او نمی شود ؟

حاجی بابایی :

نظام جمهوری اسلامی از کسی که از معلم دفاع کند با او کاری ندارد . اعتقاد قلبی من این است .

شما بیا در میدان 3 روز برای معلم سخنرانی کن کسی کاری ندارد .

سخن معلم :

آقای حاجی بابایی . لطفا سوال را جواب دهید . نگرش خودتان را نسبت به امر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش را بیان کنید .

حاجی بابایی :

آن را هم می گویم .دارم همین را می گویم .اگر همه از معلمان و جایگاه او دفاع و تقویت کنند . وزرا که می آیند دست به دست هم کار کنند چرا نمی شود ؟

اگر نظام رتبه بندی درست اجرا می شد حاکمیتی بودن آموزش و پرورش قشنگ جا می افتاد .

عقبه نیروی انسانی تا 15 روز طول می کشید .

ممکن است به من ایراد بگیرید . سوالات بعدی شما همین گونه است .

ممکن است شما به من بگویید که فلانی خدمتگزار را معلم کرد .

من یک روزی وارد آموزش و پرورش شدم . این مال قبل از دوره 84 است .تفکری که تا 2 سال بعد از احمدی نژاد هم حاکم بود .

آن آقا رسما در کمیسیون این حرف را می زد باید کارمند را قراردادی بیاوری تا کار کند .

اگر رسمی شود دیگر کار نمی کند !

این تفکر است .این اندیشه است .این همه آدم را به عنوان شرکتی درست کردند و روی دست نظام گذاشتند .

آمدیم استخدام کردیم . 100 نفر هم ایراد بگیرند از کار خودم راضی هستم .

برای این که می گویم ممکن است کاری که من کردم یک یا دو درصد ایراد داشته باشد اما صدها هزار نفر آدم هایی که کنار خانواده شان زجر می کشیدند مشکل شان حل شد .

معلم روزمزد ! می گفتند تابستان ها به او حقوق بدهیم یا ندهیم ؟

عید به آن ها حقوق بدهیم و یا ندهیم ؟

از این معلم چه چیزی در می آید ؟

همین الان بررسی کردید  چند نفر از آموزش و پرورش وارد شدند ؟

سخن معلم :

شما گفته اید 20 هزار نفر یواشکی وارد شده اند !

حاجی بابایی :

نگاه کنید . بررسی کنید . بگویید حرف فلانی اشتباه است .

همین الان از بوشهر معلم به من زنگ می زند و تلفنی صحبت می کند .از گیلان زنگ می زنند . از اصفهان زنگ می زنند .

همه مطالب را به من می گویند . من همیشه با تلفن مرتبط هستم .

معاونین من تلفن شان خاموش بود اما تلفن من روشن بود .

امکان نداشت من روز جمعه با 32 مدیر کل صحبت نکنم .

سخن معلم :

پس با این تفاسیر ، روابط عمومی شما چه کار می کرد  وقتی که ارتباط شما این همه مستقیم بود ؟ این همه سازمان درست کردید پس برای چه حقوق می گرفتند  ؟

حاجی بابایی :

من گفتم که آقای کریمیان با شما ارتباط برقرار کند .

 سخن معلم :

شما دائما می فرمایید که من 7000 هزار نفر را دعوت می کردم . با همه ارتباط داشتم .  تلفن بغل دستم بود  و...

حاجی بابایی :

یک ذره دندان روی جگر بگذارید !

سخن معلم :

همین کارهایی که آقای احمدی نژاد انجام می داد !

حاجی بابایی :

شما کار خوب را حتی نمی توانید تحمل کنید .دست خودتان هم نیست ! شما کار خوب مرا نمی توانید تحمل کنید .

سیاست های کلی رهبری را دارم .اعلام کرده است دو چیز را نباید در مورد معلمان محدود کنید .یکی  پول  و دیگری نیروی انسانی .

سخن معلم :

پس چرا انجام نمی شود ؟

حاجی بابایی :

پس چرا هسته ای را گوش می کنند ؟ شما جلوی مرا نگیرید ما کارمان را می کنیم .

سخن معلم :

شما از ابتدای مصاحبه دائما  و مکررا تکرار می کنید : " من " !

ما آمده ایم با شما گفت و گو کنیم که در 16 سال نمایندگی و 4 سال وزرات برای حاکمیتی شدن آموزش و پرورش چه کار کرده اید ؟

حاجی بابایی :

کلماتی که آدم به کار می برد که چیزی نیست !

سخن معلم :

شما دائما از خودتان تعریف می کنید ؟

حاجی بابایی :

نه . پس از شما تعریف کنم ! شما سوال می پرسید من هم جواب می دهم .

سخن معلم :

از این که تا الان ما را تحمل کرده اید و با همراهی می کنید سپاسگزاریم .

آقای حاجی بابایی

ما از شما واقعا تشکر می کنیم .

پرسش بعدی در مورد دانشگاه فرهنگیان است .

در گفت و گویی که قبلا سخن معلم با سرپرست محترم دانشگاه انجام داد به مسائل مختلف این دانشگاه اشاره شد .

در مورد کسر حقوق که یک بحث جدی میان دانشجو معلمان است  :

دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان عنوان می کنند که در دولت گذشته بابت خدمات رفاهی  از حقوق آن ها کسر نمی شده است اما در مصوبه هیات امناء  این دانشگاه تصمیم آن گرفته شده بود ( 24 / 4 / 91 )  !

( به استناد همان تبصره ماده 6 قانون متعهدین به خدمت ، 45 درصد از حقوق بچه ها از آن کسر می گردید .از این 45 درصد ، 35 درصد بابت غذا و 10 درصد بابت خوابگاه بوده است . )

هیات امنای دانشگاه فرهنگیان  در زمان وزارت جناب عالی  این مصوبه را  اجرا نکردند و آن را به دولت جدید واگذار کردند !

خودشان وصول نکردند و حتی در بحث های عمومی اعلام کرده بودند که نباید وصول شود و...اما متاسفانه به شکل واقعا " غیر قابل توجیه " در هیات امناء این را مصوب کرده بودند که گرفته شود اما آن را اجراء نکردند !

این با ایام انتخابات مصادف شد و اجرای آن را به دولت و سرپرست فعلی واگذار کردند !

چرا این کار انجام شد ؟

حاجی بابایی :

در زمان من مطلع شدم که دوستان شروع به انجام دادن این کار کردند . من سریعا آن را برگرداندم .اعتقادی به انجام این کار نداشتم .یعنی آن حقوق باید کامل در اختیار دانشجو قرار بگیرد . آن را لغو کردیم . باز اجرا کنند ، قابل قبول نیست .

ما باید برای دانشجو هزینه کنیم ، معلم شود . 500 یا 600 هزار تومان به این دانشجو حقوق داده می شد . این ها دنبال لقمه چرب و نرمی بودند که ماهانه 200 تا 250 هزار تومان از دانشجو بردارند و آن وقت هزینه کنند . پس بودجه خودشان چه می شود ؟

این قابل قبول نبود و من به آن اعتقادی به آن نداشتم .حتی زمانی که تربیت معلم هم بود چنین چیزی نبود .

ما اعلام کردیم که نظر وزارتخانه این است که حقوق به صورت کامل در اختیار دانشجو قرار بگیرد .

من در دو یا سه که یکی از آن ها مشهد بود اعلام کردم .

سخن معلم :

پس چرا لغو مصوبه هیات امنا را رسما اعلام نکردید ؟

حاجی بابایی :

به آن ها اعلام کردیم .

من اصلا چنین مصوبه ای ندیدم .

سخن معلم :

آقای دکتر مهر محمدی در مصاحبه این را رسما اعلام کرد .

حاجی بابایی :

من اصلا چنین چیزی را ندیدم . من اصلا به آن اعتقادی نداشتم .

اگر بود چرا خودم آن را لغو کردم .خودم رئیس هیات امنا بودم .من این مصوبه را لغو کردم .

اعلام رسمی کردیم و حقوق ها را کامل  پرداخت کردیم .گفتیم که از وزارتخانه کمک می کنیم .الان هم اعتقادم بر این است .

ما باید برای دانشجو معلمان هزینه کنیم . 4 سال تمام این ها را پرورش دهیم تا یک معلم شده و سر کلاس بروند .

بعضی ها می گویند چرا از جای دیگر نمی گیرید ، فکر می کنند فقط پول است .من اعتقادم این است که دانش آموز 17 سال دیپلمش را می گیرد . 4 سال تربیت معلم درس می خواند و می شود 21 ساله .

30 سال برای آموزش و پرورش کار می کند می شود 51 ساله .

ما الان دانشجو می گیریم 36 سال و یا 37 سال دارد . بعضی مواقع خانم ها 40 سال دارند .

وقتی استخدام شد چند سال باید کار کند تا 70 سالگی .

این یک موضوع است . ما فراوان موضوع داریم .

اعتقاد من این است که دانشگاه فرهنگیان خون ساز بدن آموزش و پرورش است . برخی ها می گویند این جوان هایی که دانشگاه رفتند چه گناهی دارند ؟

می گوییم چه فرقی می کند . می خواهند جوان ها را از این مملکت بگیرند .

آن را بگیرند و حقوق به آن ها بدهند .

من به شدت با معلم حق التدریس و شرکتی مخالفم .

بدترین چیز این را می دانم که یک معلم برود جلوی دفتر این و آن و بگوید من را استخدام کنید .

طرفدار این بشود  و طرفدار آن بشود ...

خوب برود دانشگاه فرهنگیان معلم شود و جلوی کسی سرخم نکند .

من خواهشم از شما این است که کمک کنید تا دانشگاه فرهنگیان با روند خودش بماند .

اگر نیرو از جای دیگر بیاوریم می شود ضمن خدمت و دانشگاه فرهنگیان نیست و با روح مصوبه مجمع و مجلس مغایرت دارد .

سخن معلم :

شما فرمودید که این مصوبه بود و من آن را لغو کردم .

حاجی بابایی :

آن اجرایی که آقای محبی نیا انجام داده بود و با آقای کیارشی صحبت کرده بودند .

معاونت پشتیبانی خوششان می آید که درآمد زایی داشته باشند .

من جمع بندی کردم  .دیدم رفتند یک ماه انجام دادند .این جور در ذهنم می آمد .

یک جا رفتم ، من خبر نداشتم .

دانشجویان گفتند . من پرسیدم چه کسی این کار را کرده است . گفتم که به  شدت مخالفم و من گفتم از همین جا دستور می دهم لغو شود و قابل قبول نیست .

سخن معلم :

آیا این لغو کتبی بوده است ؟ آیا مستند است و یا شماره ای دارد ؟

حاجی بابایی :

نمی دانم . عمل شد .

سخن معلم :

 اگر لغو شد پس چرا بعدا کسر کردند ؟

ادامه دارد

بخش اول