از رسانه ملي به دليل انعکاس خبر تنبيه بدني دانش آموز توسط معلم در اليگودرز سپاسگزارم .
نمايش اين واقعيت تلخ انديشمندان و فرهيختگاني چون استاد بزرگوار جناب آقاي شيرزاد عبدالهي و... را دست به قلم مي نمايد .
اينجانب به عنوان شاگرد استاد بزرگواري چون شيرزاد عبدالهي ، برخود واجب مي دانم در مذمت اين عمل ناشايست ، مقدماتی را خدمت فرهنگيان فرهيخته عرض نمايم :
تنبيه (punishment) در لغت ، به معناي « بيدار کردن ، هوشيار کردن و آگاه کردن بر امري آمده است » (فرهنگ عميد)
« تنبيه بدني عبارت است از وارد کردن درد بر شخص براي تغيير دادن رفتار شخص و يا مجازات کردن او » (ويکي پديا ، دانشنامه ي آزاد)
از گذشته نه چندان دوري شنيده ايم يا به عينه ديده ايم براي آنکه حيواني برقصد ( پا به پا شود ) وي را بر روي صفحه داغي قراداده و آهنگ مي نوازند تا احساس درد از يک سو و شنيدن آهنگ از سوي ديگر بازتاب شرطي ايجاد نمايد تا حيوان بي پناه با شنيدن صداي آهنگ پا به پا شدن را نمايان سازد .
امروزه بشر براي آموزش به دولفين ها، به جاي تنبيه و درد و بازتاب شرطي به تشويق و محبت نسبت به حيوانات رو آورده است زيرا انجمن هاي حمايت از حيوانات فعال شده اند و نقش آفريني مي کنند .
اگر در گذشته نه چندان دوري ، معلم متکلم وحده در کلاس درس بود و از مذمت هاي تنبيه بدني ، به شرح ذيل سخن به ميان مي آمد :
1. شکستن شخصیت
تنبیهات چه به صورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنشها، عتابها، تحقیرها، محرومیتها و... شخصیت افراد را خرد مىکند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مىکشاند.
2. بىاعتمادى به مربیان
تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستم کار به حساب آورد. کودکى که از والدین و مربیان کتک خورده نمىتواند نسبت به حسننیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.
این احساس در کودکان کم سنتر بیشتر پدید مىآید به ویژه به هنگامى که ندانند چرا تنبیه شدهاند و علت کتکخوردن شان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبت شان دروغین است.
3. ایجاد زمینه براى خشونتها
آرى ؛ تنبیه ممکن است جلوى سربه هوا بودن کودکان را گرفته و به طور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد ولى این امکان را هم پدید مىآورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.
4. پیدایش ترس و اضطراب
تنبیه در مواردى امکان دارد زمینهساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کنارهگیرى کند و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش از او گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت.
در کل به این نکته باید تکیه کرد که نابه سامانىهاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنىها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.
5. تسلیم و بردگى
البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند ، در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چارهجوئى براى نجات است.
تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. به هنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائىهاى مربى است ولى به هنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد به نحوى از دستورات طفره رود.
از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى به خاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست.
آن کس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدی اش نیز دچار مخاطره خواهد شد.
6. جرم و تبهکارى
بررسىها نشان مىدهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینهساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسىها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مىدهند و یا افرادى بىبندو بار و لاابالى بار مىآیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونتهائى که دیدهاند عقدهاى بار آمدهاند.
7. بد آموزىها
تنبیهات به ویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مىتواند درس بدى براى کودکان به حساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مىکند و آنان را به آزاررسانى سوق مىدهد.
کودکانى هستند که دعوائى به حساب مىآیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیفتر از خود برخورد کردهاند سر از ستم کارى درآورده و به اعمال قدرت پرداختهاند. این رفتار از یک سو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفتهاند و از سوى دیگر وسیلهاى است براى عقده تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.
8. آسوده کردن ناصواب وجدان
کودکى که جرمى مرتکب شده و به دنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مىبیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده و عقوبت خود را یافته است و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مىسازد و وجدان او را مىکشد.
بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مىتواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هماکنون پیشبینى وضع خود را داشته باشد. مىداند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مىپردازد !
جرم از او، تنبیه از آنان.
« همان گونه که تنبيه بدني عواقب جسمي در پي دارد ، تنبيه هاي کلامي و روحي باعث از هم پاشيدن شخصيت کودک شده ، رفتارهاي پرخاشگرانه ، عدم تشخيص صحيح از ناصحيح ، پناه بردن به دروغ و ...را منجر مي گردد» ( همان منبع ) همين طور « محققان با بررسي بيش از ۱۸ هزار بزرگسال ، رابطه ي وضع روحي آنان را در دوره ي کودکي با ابتلاي آنان به آسم ارزيابي کردند .
اين بررسي نشان مي دهد ،افرادي که در دوره کودکي آزار جسمي ديده اند ، بيش از ديگران به آسم مبتلا مي شوند .بر اساس اين بررسي ، اضطراب و افسردگي کودکان يکي از عوامل مهم ابتلاي آنان در دوره بزرگسالي است .
پي آمد اجتماعي اين مسأله ايجاد افت تحصيلي در اشکال مختلف آن ، اعم از ترک تحصيل موقّت ، مردودي و يا تکرار واحد خواهد بود.
امروز که منشور حقوق بشر و حقوق شهروندي تدوين شده است . امروز که آموزش زیرمجموعه حقوق بشر است ، هر دانش آموز يک نسل تلقي مي شود . هر يک از ابناي بشر زير آسمان کبود و روي اين کره خاکي بايد از حق آموزش بهره مند گردد.
امروز که معلم ازسکوي پاي تخته پايين آمده، به جاي آموزش به تک تک دانش آموزان تلاش گروهي را مديريت مي کند . امروزکه معلم متکلم وحده نيست ، امروزکه وظيفه معلم آموزش حقوق شهروندي مي باشد . امروز که فضاي داخل و خارج مدرسه ، محيط آموزشي تلقي مي شود . امروزکه آموزش همگاني و يادگيري مداوم و مادام العمر مطرح است . امروز که ميدان دادن به معلم و توسعه پايدار مطرح است . امروزکه مفهوم توسعه به توسعه پايدار ارتقاي ژنتيکي يافته است .
معني و مفهوم آموزش در دنياي امروز به کلي متفاوت از قرن گذشته و حتي دهه گذشته است .
امروز تنبيه بدني به کلي منسوخ شده است .
به قول استاد بزرگوار جناب آقاي شيرزاد عبدالهي شکنجه ممنوع مي باشد .
امروز که انسان به دنبال یافتن هویت خویش٬ در مسير شکل دادن به شخصيتی متکی به خود٬ گام برمی دارد. داشتن امنيت روحی و روانی در این دوره تاثير به سزایی در هویت یابی دانش آموزان دارد و بر همين اساس٬ نيازمند احساس امنيت و آرامش هستند و وظيفه ما معلمان٬ ایجاد این امنيت است و باید راه های رسيدن به این مهم٬ را برای دانش آموزان فراهم کنيم.
از آن جایی که آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعليم و تربيت است قطعا در چنين نهادی برقراری امنيت جسمی و روحی روانی کودکان در اولویت قرار دارد٬ چراکه ابتدا باید امنيت جسمی و روانی تامين شود تا آموزش و تربيت اثرگذار باشد و حال آنکه هرگونه تنبيه اولين مولفه ای است که آرامش جسمی و روحی روانی را به هم می ریزد و فردی که احساس آرامش نکند٬ نمی تواند یاد بگيرد.
با تاکيد بر اینکه هرگونه تنبیه در پيکره آموزش و پرورش مطلقا ممنوع است زيرا با فلسفه تعليم و تربيت مغایرت دارد و اعتماد به نفس دانش آموزان را از بين می برد ؛ این در حالی است که ما سعی در تقویت کسب مهارت های زندگی نوين را در آموزش و پرورش داریم و معتقدیم برای رسيدن به اهداف عاليه تعليم و تربيت٬ باید اعتماد به نفس را در دانش آموزان هر چه بيشتر تقویت کرد.
امروز جامعه فرهنگيان فرهيخته با محکوم کردن هرگونه تنبيه بدني ( شکنجه ) راه خود را از گذشتگان خود جدا کرده و شتابان به سوي آموزش نوين روي مي آورند .
سخن را با گلايه از رسانه ملي به پايان مي رسانم .
رسانه اي که شايد نسبت به معلمان مي تواند کمي واقع بين تر باشد . اين رسانه که کاستي ها را نشان مي دهد مي تواند در نمايان ساختن رو ديگر سکه هم نقش آفريني کند .
امروز ما در گوشه کنار سرزمين خود و در سرتاسر کره خاکي شاهد ايثار ، گذشت ، جان فشاني معلمان هستيم . از رسانه ملي انتظار مي رود که در معرفي اين بزرگ انديشمندان ايثار گر و فداکار کوتاهي نکند .
در ذيل به حکم وظيفه به معرفي مشتي از خروار مي پردازم :
1. « حسن اميد زاده » معلم فداکار گيلاني که در حادثه آتش سوزي در مدرسه محل خدمتش با به خطر انداختن خود ، جان چند دانش آموز را نجات داد و خودش از ناحيه سر، صورت و گردن دچار سوختگي شديد شد .
حسن اميدزاده در اواخر تير ماه 1391 پس از 15 سال تحمل درد و رنج ناشي از سوختگي شديد در سن 58 سالگي و در اثر عوارض و عواقب ناشي از سوختگي در بيمارستان فومن درگذشت و پيکر بي جانش در زادگاهش روستاي بيجار سر شهرستان شف به خاک سپرده شد .
2. « فاطمه مولوي » معلم نمونه و فداکار نهاوندي هنگام برگزاري اردوي دانش آموزان ابتدايي يکي از از مدارس روستايي شهرستان نهاوند در منطقه سراب کاماسياب نهاوند با به خطر انداختن جان خود دانش آموز دختر پايه دوم ابتدايي را از خطر مرگ حتمي نجات داد .
آتنا زريني دانش آموز پايه دوم ابتدايي بر اثر حادثه به داخل رودخانه کاما سياب سقوط مي کند . فاطمه مولوي معلم فداکار اين دانش آموز در اقدامي ستودني براي نجات جان دختر خود را به داخل رودخانه خروشان کاماسياب پرت مي کند و با نجات دادن دانش آموزش خود را از دست مي دهد . جريان خروشان آب سر او را به سنگ رودخانه مي کوبد و پس از طي 500 متر بدن بي جان وي توسط يکي از حاضران در سراب به بيرون آب منتقل مي شود .
3. « امير رضا سلطاني » تنها معلم روستاي سنجگان دچار ديسک کمر مي شود و دکتر به وي 2 ماه مرخصي استعلاجي و اجباري مي دهد . او که نمي توانست دو ماه بر سر کلاس حاضر شود ،آگاه بود که دانش آموزان در اين دو ماه چقدر از درسشان عقب مي مانند ؛ لذا کلاس درس را به خانه خودش منتقل مي کند .
شايد به نظر امير رضا سلطاني ، او يک معلم ساده روستايي باشد ولي براي ما او يک قهرمان واقعي محسوب مي شود .
کافي است کمي با دقت به اطراف خود نظاره کنيم ، بي شمار معلم فداکار و ايثار گر، ليست مي شوند .
از رسانه ملي انتظار مي رود در معرفي اين بزرگ زنان و رشيد مردان نقش آفريني کند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
سخنگوي آموزش و پرورش تهران در گفتگو با خبرگزاري ها و صدا سيما گفت: براساس بررسي هاي به عمل آمده کمیته اضطرار آلودگی هوای پایتخت، مهدکودک ها، پیش دبستانی ها و كليه مدارس مناطق 19 گانه شهر تهران فردا سه شنبه اول ديماه تعطیل است.
به گزارش اداره اطلاع رساني و روابط عمومي آموزش و پرورش شهر تهران ، مسعود ثقفي گفت: با توجه به شرایط پایدار جوی و بروز پدیده آلودگی هوا و مصوبه امروز کمیته اضطرار آلودگی هوا، تمامی مدارس مناطق 19 گانه شهر تهران در مقاطع مختلف و مهدهای کودک و پیش دبستانی فردا سه شنبه اول ديماه تعطيل مي باشد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
ننه یه جا بند نمی شد ، یه بند می رفت اتاق ته ای و با مشت پر بر می گشت ، نخود کشمش و بادوم بود که سرریز می شد روی کرسی .
حرف تو حرف میومد و کسی رفت و برگشت ننه رو نمی دید .
ننه کم حرف بود اما شیرین سخن می گفت و لابه لای کلام شیرینش قهقهه می زد . فضای کوچک اتاق رنگ و رو می گرفت وقتی ننه چارقد گلی می پوشید و لانجین خمیرش رو ورز می داد؛ می دونستیم تا چند ساعته دیگه خونه پر میشه از بوی کلوچه.
اونقدر فرز بود که تو هرثانیه از این ور حیاط به اون ور حیاط پر می کشید. یلدا که می رسید کبکش خروس می خوند هر چی باشه نوه ها جمع می شدند کوچکتره رو بغل می زد و باقی قصه....
کمتر مجال قصه گویی داشت اما قشنگ ترین قصه های زندگی را از بر بود.
به هر مناسبتی بنا می کرد به موعظه همیشه کوتاه و مختصر اما نغز .
مثل و متل فراوان در کلامش نمود داشت ؛ با اینکه هرگز رنگ مکتب ندیده بود درس ناخوانده اشعار بسیاری حفظ بود . گاهی از دنیای درونش می گفت. چه دنیای غریبی بود گویی سده ها با دنیایش فاصله داشتی .
دنیایش رنگارنگ ، اما دلش بی رنگ ترین بود برخلاف ما که دنیای بی رنگی ساخته ایم اما درونی پر از رنگ داریم . واژه هایش بوی غربت نمی داد . دلش یک رنگ بود مثل آسمان بالای سرش.
وقتی کنارش بودی گذشت زمان کلافه ات نمی کرد ... آن قدر کلامش زلال بود که آن سوی دلش را می توانستی ببینی.
گاهی تصور می کنیم ما ازنسل آدم های دیروز نیستیم.
« نقاب مبهم » زندگی های امروزی چنان گسترش یافته که حتی قلب های مان نقاب پوش است .
کاش می شد عقربه زمان را با گذشته کوک می کردیم. شاید ننه برمی گشت ، این یلدای بلند بدون حضور او چگونه خواهد گذشت؟
ما گیر ودار مان آینده است ؛ آینده ای که آمدنش را کسی ندیده . مثل گذشته ای که هرگز ندیدیم همچون امروز .
کاش آن یلداها رفت و برگشت ننه را می دیدیم و ذوق سرشارش را.
ما همان نسلی هستیم که در ذهن و جان خود خانه ای ساخته ایم و در دنیای تک سلولی خود غریبانه شب را به صبح می رسانیم.
آیا وقت آن نرسیده خود را از حصار سلول های خود ساخته برهیم ؟
کار سختی نیست وقتی فرزند زمان خود باشیم ؛ می دانیم واژه ها را چگونه نو کنیم همچنان که باورهای مان را نو کردیم اما دریغ در این نوگرایی فراموش کردیم واژهایی چون ننه فقط واژه نبودند تا با رنگ تجدد نو شوند ؛ باورهایی که حاصل خرد جمعی ست . هیچ فناوری پیشرفته ای قادر نیست بوی دیرینگی اش را بزداید . ننه را باید با چارقد گل گلی سرود کنار همان لانجین گلی میان واژهایی به قدمت تاریخ .
همچنان که برخی خاطرات را نمی توان از ذهن تاریخ پاک کرد درست مانند دار قالی که نقش هایش ابدی ست.
این یلدا نیز نیامده خواهد گذشت ؛ اما با بلندترین یلدای زندگی خود چه کنیم.
دیده اید این روزها رفته رفته رنگ برخی خانه ها تم سنتی یافته است ، به گمانم این بخش از جامعه ی امروز چیزی در گذشته ی خود جا گذاشته است.
باید به اینان گفت ننه برنمی گردد .بوی خوش واژه های قدیم فقط در ذهن ها خوشایند است ؛ باید سنت ها را دوباره ساخت اما در این بازسازی مراقب باشیم به روح واژه ها لطمه نزنیم .
اینکه برخی سازمان ها بخشی از فرهنگ گذشته را بازخوانی می کنند؛ تا از نو مردم را سنت پوش کنند ؛ مانند این است بخواهیم ظروف مفرغ قدیم را در کنار رنگ و لعاب امروزی جای دهیم .
ابهت تخت جمشید در جایی ست که قرار دارد .
آیا عقل سلیم می پذیرد این بنای تاریخی را کنار برج های شیشه ای ببیند ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یادش به خیر شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است. در کانون گرم خانواده کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ و افراد خانواده زیر کرسی گرم با قصه های مادربزرگ .
شبی با لطف و صفا و پر از صمیمیت با عشق به خدا و با خواندن دو رکعت نماز حاجت توسط بزرگ ترها و دعا برای شفای همه بیماران به درگاه باری تعالی و غذای مخصوص شهر گرمسار و با گوشت تازه بره محلی که عطرش ذائقه ها را تحریک می کرد و چیدن وسایل پذیرایی در سینی های مسی و قرآن سرسفره و خواندن سوره یاسین شب نشینی رسما آغاز می شد .
حلاوت و خاطره آن روزها هرگز از اذهان پاک نمی شود .فقط صفا بود و صمیمت و سادگی نه تجمل گرایی ، دلی ساده و بی رنگ و ریا . عشق کمک به همنوع .
ای کاش!
این سنت های گران بها دوباره احیا شود ...
ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند. شاد و خرم بودند و غم ها جایش را به شادی ها می داد .
چه صفایی داشت در کنار افراد خانواده شب نشینی ، گپ زدن و خندیدن و انرژی گرفتن برای فعالیت روز افزون ؛ محبت و صمیمت که بهترین آیین ایرنیان است . نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن ؛ مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند و روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه ای از غلبه تاریکی.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه خیر و برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، تزیین هندوانه ، برش زدن آن و شکستن گردو و تعارف به کوچکترها نشانه احترام و محبت به کوچک ترها بود که بزرگ ترها انجام می دادند.
نخستین شب زمستان ، بلندترین شب سال است.
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است . مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند و اشعار آن توسط بزرگ ترها معنی می شود و این شعرها موجی از امید را در دل حاضران بر می انگیزد و در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد.
بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند، اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند و نگرانی ها را فراموش و انرژی بگیرند . شادی و سرور را تا تحویل سال داشته باشند و همه این ها بهانه ای برای دور هم جمع شدن و صله رحم است که غصه ها مرتفع و عمرها را طولانی و رسیدن به نقطه امیدواری و سبز بودن را نوید می دهد.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. بعضی از مردم براین باورند با خوردن هندوانه تا پایان سال از بیماری مصون وروزی آنها افزایش می یابد ؛ به هرحال شب به یاد ماندنی برای همه به خصوص کودکان است .
مردم شهر گرمسار و روستاهای تابعه در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند، آنها در این شب سفره یی می گسترانند و حتما در آن شب ته چین یا سبزی پلو خاص آن شهر را می پزندکه بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند.
گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های و لبوی پخته شده و برگه زردآلو و قیصی و غیره ...را که محصول درختان باغ هایشان است برسفره شب یلدا می گذارند تا حاضران از آن میل نمایند.
در استان سمنان و شهرستان گرمسار مردم با خوردن هندوانه باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد هندوانه ،گندم برشته و شاه دونه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می خورند.
هر قبیله اعتقادات خاص خود را دارد ، بعضی ها می گویند : خوردن هندوانه در شب چله باعث عدم تشنگی در تابستان و در زمستان باعث عدم احساس سرما می شود . همه این ها برگرفته از آداب و رسوم ایرانی ها و بستگی به اعتقادات مردم هر منطقه دارد .
در فصل پاییز، مردم این منطقه از کشورمان انارهای سالم و شیرین و خربزه های زرد رنگ شهر ایوان کی را در جای خنک و بین پوشال یا کاه نگه داری می کنند تا شب یلدا از راه برسد و تدارکات زیادی را برای این شب می بینند و به گفته بزرگترها و جوانان قدیم این شب برای آنها مقدس است و در کنار هم بودن و صبحت کردن علاوه برشب نشینی در صدد رفع مشکلات احتمالی خانواده ها هم هستند .
بنا به روایت :
مردم گرمسار تا دیر وقت می نشینند . پدر بزرگ با پند و نصیحت افراد حاضر در شب نشینی را موعظه و بعد تناول تنقلات بازی دست جمعی و طرح معما و گاهی هم بزرگ ترهای محفل برای همگان دعا و برای بیماران شفا از خداوند طلب می کنند . یکی از میوه هایی که حتما باید سر سفره ی آنها باشد خربزه زرد رنگ طلایی است که می خورند و پای لرز آن می نشینند .
خلاصه کلام این شب در هیچ شب دیگر نیست و به دور از هر تنش و خستگی کار و تلاش روزانه خوش می گذارنند .
اهالي منطقه کالپوش در شمال شرق شهرستان شاهرود شب اول زمستان را چلهکلان مينامند و در روستاي نامنيک واقع در منطقه کالپوش خواندن 2 رکعت نماز در شب چله و حاجتطلبي از خداوند متعال مرسوم است.
در بسياري از روستاها مرسوم است که دامداران در شب چله گوسفند پرواري را تحت عنوان چلهکشي قرباني کرده و گوشت آن را قورمه ميکنند و از این گوشت غذاهای متنوع می پزند تا حاضران میل کنند . آن ها قورمه را برای روزهای سرد نگه می دارند و از این فرآورده پروتئینی در زمستان بهره می برند .
دامغانيها بنا بر باوري سنتي ،خوردن ميوه های زیادی را در اين شب توصيه کرده و به منظور رفع گرمي در فصل تابستان خوردن هندوانه را لازم ميشمارند؛ همچنين اهالي روستاي بادلهکوه از توابع دامغان به اين شب «شب الله» ميگويند.
شب یلدا بر همه فرهنگیان عرصه علم و دانش و بر مدیریت گرامی و مجموعه دست اندرکاران گروه سخن معلم مبارک باد .
ای کسی که نام تو دوا و ذکر تو شفا است . در این شب طولانی از دریای رحمت و مهربانی ویژه خودت همه فرهنگیان بیمار را شفای عاجل عنایت بفرما و به زودی لباس عافیت و سلامتی بر همه این عزیزان بپوشان.
ای مهربان ترین ، مهربانان عالم .
امیدوارم همه ملت ایران به دور از هر تنش و مشکل همیشه شاد و سلامت باشند و همه روزها و شب ها برایشان شب یلدا باشد و عمر طولانی و باعزت داشته باشند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سال هاست که در آیین نامه اجرایی مدارس کشور بخشی به عنوان آیین نامه انضباطی و قسمتی تحت عنوان تنبیه و تشویق وجود دارد . کادر مدارس اعم از مدیر و معاونین و معلمان می بایست بر اساس این آیین نامه و مواد و تبصره هایش اقدامات تنبیه و تشویق دانش آموزان را انجام دهند .
البته مدیران مدارس کشور پیشگیری را از استفاده این آیین نامه مقدم می دارند و در هنگام ثبت نام دقت می کنند دانش آموزان مشکل دار را ثبت نام نکنند و اگر مجبور به ثبت نام شوند با نهایت سخت گیری و گرفتن انواع تعهدات ثبت نام می کنند تا در طول سال دچار دردسرهای انضباطی منجر به تنبیهات نشوند .
آموزش و پرورش نیز با ایجاد مدارس دولتی نمونه دولتی و هبئت امنایی و برگزاری آزمون ورودی و تعیین شهریه البته اختیاری سعی کرده دانش آموزان بدون مشکل وارد مدارس شوند .
تمامی این نکات نشان دهنده ناکارآمد بودن آیین نامه انضباطی در زمان فعلی است . دوره ای که با به وجود آمدن دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی ، تلگرام ، وایبر ، واتس آپ و... طیف وسیعی از اطلاعات مثبت و منفی و حتی مخرب را به راحتی در اختیار دانش آموزان قرار می دهد .
مردم عصر فعلی به تلفن همراه خود معتاد شده اند و لحظه ای نمی توانند آن را از خود دور کنند . در چنین شرایطی مدارس باید از ورود گسترده تلفن همراه توسط دانش آموزان جلوگیری کنند.
رطب خورده کی منع رطب کند
من متوجه شدم که تلفن همراه به جان دانش آموزان و مردم بسته است و سخت گیری در این مورد می تواند عواقب خطرناکی برای دانش آموزان داشته باشد .
در مدرسه خودم در خصوص همراه داشتن موبایل توسط دانش آموزان روشی را به کار می برم که شاید در بسیاری از مدارس نیز در حال اجرا است .
در وهله اول اعلام عمومی که همراه داشتن موبایل در مدرسه ممنوع است .مرحله دوم اگر دانش آموزی برحسب اضطرار موبایل با خود داشت همان ابتدای صبح قبل از ورود به کلاس به مدیریت و معاون تحویل بدهد و در آخر وقت آن را تحویل بگیرد ، چون اکثر دانش آموزان موبایل را برای استفاده در مدرسه همراه نمی آورند .
مشکل آن ها بعد از مدرسه است که به دلایل مختلف به آن نیاز دارند که در اکثر موارد دلایل موجهی است ؛ حتی اولیا هم می توانند از طریق موبابل از سلامتی دانش آموزان خود در صورت دیر کردن آنها مطمئن شوند .
حتی یک بار دانش آموزی که به علت کتک خوردن از پدر از خانه فرار کرده بود با استمداد خانواده از من از طریق تلفن همراه دانش آموز و دوستانش مشکل را حل کرده و از حاد شدنش جلوگیری کردم .
همیشه سعی می کنم که شماره موبایل دانش آموزان خود را داشته باشم ، ممکن است روزی به درد بخورد .
همه دانش آموزان از این طرح من استقبال می کنند و خوشحالند و دیگر پنهان کاری هم نمی کنند و گاهی اوقات هم با هم در مورد نوع گوشی هایمان با هم صحبت می کنیم و دیگر معلمان در کلاس مشکلی به نام گوشی روشن ندارند .
آیین نامه انضباطی نیازمند تغییرات اساسی است که تشویق در آن باید پررنگ تر و بیشتر باشد .تشویق روح انسان را زنده و شاداب می کند .تشویق باعث پیشرفت روحی و جسمی و کاری انسان می شود .
من در بسیاری از مواقع با بیان این جمله به دانش آموزان شرور که تو آدم خوبی هستی و مودب و قابلیت موفقیت و پیشرفت داری ؛ حرکت کن من کمکت می کنم بین 20 تا 60 درصد شاهد بهبود رفتاری آنها بوده ام .
تنبیه در شراط خاص و زمانی که چاره دیگری نداریم باید به گونه ای باشد تا در دانش آموز اثر کند که دیگر خطا را تکرار نکند .
در جامعه فعلی ما بهترین و موثرترین تنبیه برقراری جریمه نقدی و کالایی است که هم اکنون در برخی از کشور های جهان اجرا می شود و می تواند از خسارت به مدارس و تنبیه بدنی و تحقیر کلامی که خطرناک ترین شیوه به اطاعت در آوردن دانش آموزان است جلوگیری کند که البته نیاز به آیین نامه ای دقیق و قانونی دارد و همچنبین بررسی های دقیق و میدانی در کشورهایی که آن را اجرایی کرده اند .
از نظر من هر چه تشویق در خصوص دانش آموزان بیشتر باشد دارای مدارسی شاداب تر خواهیم بود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
حضور محترم جناب آقای صفدری
سرپرست معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
با سلام و ادب
احتراما به استحضار می رساند ، طبق تبصره الف ماده 103 قانون مدیریت خدمات کشوری و بخشنامه شماره 102363 / 200 - 5 / 11 / 1388 معاونت توسعه مدیریت وسرمایه انسانی رئیس جمهور ، سنوات خدمت لازم برای بازنشستگی مشاغل تخصصی با مدرک تحصیلی ( تحصیلات دانشگاهی ) کارشناسی ارشد و بالاتر 35 سال می باشد.
در راستای قانون فوق الذکر شورای توسعه مدیریت در جلسه 1 / 6 / 89 و بخشنامه 31792 / 200- 21 / 6 / 89 جهت رفع ابهام ،مصادیق کارشناسی ارشد را به کلیه دستگاه های اجرایی مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری ارسال داشته است ، ولی دیوان عدالت اداری طی دادنامه 775 – 7 / 11 / 92 بر اساس شکایت فردی به نام حسین اسماعیلی ، بند های 3،2،4 و تبصره بخشنامه مذبور را به علت عدم تایید ریاست محترم جمهور (ذیل ماده 116) و فاقد تحصیلات دانشگاهی ضمن نپذیرفتن توضیحات لایحه 18 / 90 / 29537 – 18 / 11 / 90 رئیس امور حقوقی و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی، لغو نموده است ( در حالی که در دادنامه 640- 9 / 4 / 93 در خصوص عدم امضاء استدلال می کند که حکم مقرر در ذیل ماده 116 تنفیذ تصمیمات و تفویض اختیار به شورای توسعه مدیریت می باشد ) و متعاقبا وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامه 22 / 710 – 23 / 12 / 93 و تصویر دادنامه مربوطه ،همکاران اداری و آموزشی را اجبارا بازنشسته کرده است.( البته در بعضی از استان ها)
ما « جمعی از معلمان استان همدان » که مدرک تحصیلی خود را از موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی وابسته به آن سازمان (بند 2 بخشنامه ابطال شده ) که با اخذ مجوزهای لازم در زمره موسسات آموزشی و پژوهشی عالی مورد تایید وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری اطلاعات قرار دارد، گرفته ایم از جمله ( مجوز 149 شورای عالی انقلاب فرهنگی- ردیف 108 فهرست موسسات و مراکز دانشگاهی مورد تایید- مصوبه 18 / 5 / 83 و 130978 / 22 - 18 / 7 / 90 شورای گسترش آموزش عالی – ماده 19 و 23 آیین نامه آموزشی و اساسنامه موسسه و پاسخ سوال 11 مندرج در سایت مربوطه و هم چنین با توجه به مصوبه 845 شورای گسترش وزارت علوم ،آیین نامه شرکت کنندگان مدارک معادل و غیر رسمی در آزمون های ورودی مقطع بالاتر و مجوز 25 / 193620 / 180 سازمان سنجش آموزش کشور و دستوالعمل شماره 2 / 77663 مورخه 28 / 5 / 92 معاون آموزشی وزارت علوم و مجوز 771 - 26 / 8 / 94 شورای عالی انقلاب فرهنگی جهت ادامه تحصیل فرهنگیان.)
با عنایت به توضیحات صدر الذکر تقاضا و درخواست می شود جهت احقاق حقوق از دست رفته ما معلمان و ممانعت از تبعیض روا داشته با توجه به اجرای نظام رتبه بندی معلمان ،موضوع مجددا به استناد بند های 4 و 5 ردیف ب ماده 116 قانون مدیریت خدمات در شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی مطرح و اصلاحیه تصمیم به حکم ذیل ماده 116 به تایید ریاست محترم جمهوری رسانده و به دستگاه های اجرایی اعلام تا ما معلمان اعاده به خدمت و تا 35 سال استمرار خدمت بیابیم .
در ضمن یادآوری می شود جناب آقای نوبخت در ملاقات 9 / 8 / 94 با آقای خجسته نماینده مجلس و نماینده معلمان همدان (بهزادمقدم ) اعلام داشتند مجوز لازم برای استمرار خدمت تا 35 سال همانند سایر مدارک کارشناسی ارشد، به وزارت آموزش و پرورش از طرف سازمان مدیریت و برنامه ریزی داده شده ولی ما همچنان بی بهره ایم .
با تشکر و سپاس از مسئولین دلسوز و محترم
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
زمستان كه از راه مي رسد، ياد برف و باران مي افتيم. اينكه كنار پنجره بايستي و درحالي كه بخار استكان چاي روي شيشه نقش مي بندد، كوچه پر از برف را نگاه كني. اما ديگر از برف و باران خبري نيست و تمام شهر تحت محاصره آلودگي هوا قرار دارد.حتي باران و برف هم توان مقابله با آلودگي هوا را ندارند. طرح های ترافيك و زوج و فرد دیگر چاره ساز نیستند. ماجرا وخيم تر از آن چيزي است كه فكرش را مي كرديم. كار به كميته اضطرار كشيد و باز هم چند روزي مدارس را تعطيل كردند.
اما چرا با اين همه طرح و محدوديت ترافيكي، روز به روز آلاينده ها بيشتر مي شوند و نفس شهر بزرگي مثل تهران را به شمارش انداخته اند؟
نبی اله منصوري، استاد محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران درباره همه علل بروز آلودگي شديد هواي كلان شهري مثل تهران مي گويد: داستان آلودگي هواي تهران يك داستان قديمي و كهنه است. همه به فراخور اطلاعات و رشته خودشان، مسئولين و مردم متخصص بحث آلودگي هوا هستند. بسياري از اين اظهارنظرها و نظرات درست است، اما علل آلودگي هواي تهران و بقيه كلان شهرهاي ايران را مي توان به دو گروه تقسیم نمود.
وي ادامه داد: يك گروه، منابعي است كه آلودگي توليد مي كنند و مردم آنها را مي بينند مثل خودورها و كارگاه ها و كارخانه هاي صنعتي و دودكش هاي تأسيسات حرارتي خانه ها و اداره ها و به علاوه يك مقدار فعاليت هاي عمراني مثل ساختمان سازي، جاده سازي، خدمات شهري. همه اين موارد كه ذكر شد، مي توانند آلودگي توليد كنند.
این استاد دانشگاه اضافه كرد: از اين نظر، ايران شبيه بقيه كشورها است و اوضاع انتشار آلودگي از منابع در آن نه خيلي بهتر و نه خيلي بدتر است. كشورهاي اروپايی وضعيت بهتري نسبت به ایران دارند؛ چرا كه خودروهاي پيشرفته و منابع گرمايشي پيشرفته تري دارند و درمقابل، كشورهاي عقب افتاده تري هم از ايران وجود دارد كه خودروها و سوخت مصرفي آنها كيفيت پايين تری دارد. اين درحالي است كه سوخت منابع گرمايشي منازل كشور ایران گاز است، و این ماده، سوخت نسبتاً خوبی به شمار مي آيد و در شرایطی که در سایر كشورها از این سوخت، کمترین اثری پیدا می شود، باید این پرسش را مطرح کرد که پس چرا شهر تهران آلوده تر از كشورهاي ديگر است و حتي كار به تعطيلي مدارس و ادارات و شرايط بحراني مي رسد؟
گاهی این روزها مردم تهران به محدوده هاي تردد خودروها نمی توانند وارد شوند و حتي اجرای طرح زوج و فرد به درب منازل شهروندان تهرانی افزایش یافته است.
منصوري در ادامه با اشاره به اينكه طرح هایي كه تاكنون براي كاهش آلودگي هوا وجود داشته است را نمي توان رد كرد، افزود: اين طرح ها به عنوان يك مُسَكِن بايد مورد استفاده گيرند لیکن نمی توانند کل مشکل را حل کنند.
نویسنده کتاب آلودگي محيط زيست، در تشریح گروه دوم عومل مؤثر در آلودگی هوا در شهر تهران گفت: اما گروه دومي كه باعث تشدید آلودگي هوا مي شود، شرايط هواشناسي است؛ مثلاً باد يكي از عواملي است كه مي تواند آلودگي را از بين برده و شهر را تميز كند، اما تهران باد را كمتر تجربه می کند. باد، تأثير شديدي روي كاهش آلودگي هوا دارد، اين درحالي است كه بادهاي تند می توانند بیش از 500 درصد باعث از بين رفتن آلودگي هوا شوند و 5 تا 10 برابر، از غلظت آلودگي هوا بکاهد.
این استاد محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران با اشاره به خصوصیات دیگر هواشناسی تهران گفت: در مورد پایداری هوا که در موارد شدید از آن به عنوان اینورژن نام برده می شود، کاری از دست مردم و مسئولان مدیریت شهری، ساخته نیست. در اخبار هواشناسي به پايداري هوا در کلان شهرهای کشور و از جمله، تهران اشاره می شود. هوایی كه پايدار باشد، هوا در قسمت هاي بالا گرم تر مي شود و هوا به صورت عمودي تهويه نمي شود. در حالت عادي كه هوا ناپايدار است، در ارتفاع، هوای خنك وجود دارد، هواي گرمي كه آلوده است به ارتفاع مي رود و هواي تميز كه در ارتفاع است، پايين مي آيد و به اين ترتيب، هوا تميز مي شود. اما در شرايط پايداري، هوا تكان نمي خورد و آلودگي در نزدیکی سطح زمین باقي مي ماند و انباشتگی آلاینده ها بوجود می آید. از طرفی وقتی در شهري مثل تهران متأسفانه وزش باد وجود ندارد، این مسئله شیوع پايداري هوا در پایتخت را افزایش می دهد، چون وجود باد علاوه بر تأثیر مستقیم آن در کاهش آلودگی هوا، پایداری هوا و اینورژن را نیز از بین می برد.
منصوري درباره عوامل دیگر هواشناختی موثر در آلودگی هوا، اظهار داشت: نكته بعدي، بارش برف و باران است. بارش ها هم آلودگي هوا را از بين مي برد و هم سطح زمين را خيس مي كند و در نتيجه گرد و غبار هم كم تر خواهد شد. آلودگی هوا برای شهر، مانند فرد بيماري است كه نیاز به جراحی دارد و درد می کشد؛ مادامی که جراحی نکند ناچار است مُسَكِن دریافت کند؛ به همين دلیل، شهر را تعطيل مي کنند تا آلودگی بیشتر نشود.
به نظر می رسد مسئولان مدیریت شهری تهران با این اقدام، به نوعی خودزني مي كنند و فعلاً چاره ای جز این ندارند. شهر كه تعطيل مي شود يعني اقتصاد و آموزش تعطيل مي شود و ما به خود ضرر می زنیم، اما به ناچار وقتی طی روزهایی که آلودگی هوا به وفور وجود دارد و از وزش باد و بارش باران و برف خبري نيست و پايداري وجود دارد، مسئولان مجبورند شهر را تعطیل کنند تا افراد آسیب پذیر کمتر در معرض مخاطرات آلودگی هوا قرار گیرند.
وی ادامه داد: طی 40 يا 50 سالی كه در تهران آلودگي هوا وجود داشته است، كارهاي زيادي در جهت مقابله با آلودگی هوا انجام شده است؛ مثلاً در سال 80، تركيبات سرب از بنزين حذف شد، سوخت ارتقاء داده شد، گازوئيل كم گوگرد تولیدشد، صنعت خودروسازي نه به اندازه كشورهاي پيشرفته اما تا حدودي وضعیت بهتری پیدا کرد و نسبت به گذشته، در يك پله بالاتر قرار گرفت.
منصوری ادامه داد: با وجود چنین اقداماتی باید این پرسش را مطرح کرد که چرا از آلودگی هوا در کلان شهرها به ویژه در تهران کاسته نشده است؟
وی تصریح کرد: باوجود همه اقداماتي كه درجهت مقابله با آلودگی هوا انجام گرفته است، مردم و مدیریت شهری با دست خودشان شهرهاي كشور را به بن بست زيست محيطي كشانده اند؛ يعني بن بستي كه بازگشت ندارد و اين مسئله چيزي نيست جز افزایش تراکم غیرقابل تحمل شهری که به تبع آن، ترافیك شهري نیز افزایش یافته است.
این استاد مهندسی محیط زیست دانشگاه، افزود: تراكم شهر تهران ده هزار و پانصد نفر در كيلومتر مربع است و اين درحالي است كه متوسط جهاني در 125 شهر اول دنيا كه ايران در رتبه 16 شهرهاي پرجمعيت قرار دارد، پنج هزار نفر در کیلومترمربع است و متوسط شهرهاي خوب و پاك دنيا كه مشكل آلودگي هوا ندارند، حدود دوهزار و پانصد نفر در کیلومتر مربع است.
وی تأکید کرد: وقتی شهر تهران با پايداري هوا و عدم وزش باد و بارش كم، مواجه است، بايد تراكم این شهر از سایرشهرهای دنیا كمتر باشد، اما متأسفانه طی سال های اخیر 400 درصد به تراكم شهر تهران افزوده شده، پس چگونه مي توان تصور کرد که در این شهر، ترافيك وجود نداشته باشد و آلودگی هوا نداشته باشیم؟
منصوری افزود: بارها در رسانه ها و در سطح جامعه به عنوان راهکار مطرح شده که مردم ماشين کمتر داشته باشند. اما این ایده خلاف است و ما می گوییم بايد مردم در رفاه باشند و ماشین از رفاهیات است، لیکن سخن اصلی این است که مردم باید از وسایل نقلیه خود به درستي استفاده کنند و خودروهای خود را در مکان و فضاي مناسب استفاده کنند، یعنی فضا و بستر استفاده بر آن ها تنگ نشده باشد و از طرفی حمل و نقل عمومی مناسب، کافی، در دسترس و در عین حال پاک برای استفاده های روزمره در اختیار آن ها باشد.
وي گفت: مسئولين به خصوص اعضاي محترم شهر تهران اگر خود درباره روند رو به رشد تراکم شهر و افزایش تعداد واحدهای مسکونی و به تبع آن جمعیت شهر در واحد سطح، در تهران قضاوت کنند، متوجه خواهند شد که مشکل آلودگی بیش از حد تهران، غیر از شرایط اقلیمی که در کنترل ما نیست، مسئله طرح تفصيلي شهر تهران است که به قانون نیز تبدیل شده و شهر را همچنان به سوی تراکم بیشتر سوق می دهد و آن را شلوغ تر و غیر قابل تحمل تر می کند، زیرا اين طرح مشخص كرده كه تمام خانه هاي کم واحد یک و دو طبقه تهران به خانه هاي 4 طبقه به بالا و پر واحد تبديل شوند، و این تبدیل سود بسیار سرشاری دارد که هیچ بساز بفروشی از آن چشم پوشی نمی کند.
وی تصریح کرد: نکته نا امید کننده آن است که مشکلی که به این صورت برای تهران و شهرهای ما به وجود می آید، در هیچ زمان دیگری قابل حل نیست، زیرا هیچ زمان دیگری را نخواهیم دید که بتوان مردم را از این ساختمان های ساخته شده بیرون کرد و شهر را دوباره به تراکم ایده آل کاهش داد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران گفت: نکته اساسی که می توان خطاب به مسئولين مدیریت شهری تهران مطرح کرد این است که اگر در یک شرایط سخت شهروندان به اجبار بنزين و گازوئيل بی کیفیت و نامرغوب استفاده کنند و در نتیجه هوا آلوده تر شود، این امیدواری وجود دارد كه روزی پالایشگاه های کشور بنزين و گازوئيل مرغوب و باکیفیت توليد كنندتا آن مشکل حل شود و از مقدار آلودگي هوا کاسته شود، اما آیا می توانیم امیدوار باشیم زمانی فرا رسد كه اين آپارتمان ها و برج هایی که به مجوز طرح تفصیلی قانونی تهران احداث شده اند را تخريب کرد تا شهر دوباره آرام و كم ترافيك شود؟!
این استاد دانشگاه تأکید کرد: مسلماً اين اقدام امكان پذير نيست. چنين پولي درهيچ کجاي دنيا براي هيچ كشوري وجود ندارد؛ چرا كه بايد حدود 75 درصد خانه هاي شهر تهران را خريداري کرد و از صاحبان آنها خواست كه براي زندگي به خارج از شهر بروند!
وی افزود: چنين اقدامی بیشتر شبیه افسانه است، پس تراكم و ترافيك موجود در تهران همچنان تداوم خواهد یافت.
منصوری ادامه داد: با این وجود، مجموعه ای از راه حل ها را می توان برای رفع بحران آلودگی هوای تهران و مقابله با عواقب آن به کار بست؛ به طور مثال افزايش خطوط مترو و يا پرواز هواپيماهاي كوچك بر فراز آسمان شهر و يا عدم استفاده مردم از خودروهاي شخصي و استفاده از دوچرخه، راه حل های پیشنهادی است كه البته اين ايده ها به جز توسعه مترو در حد تئوري باقي مي مانند.
استاد محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران تصریح کرد: افزایش تراکم پایتخت کشور تا آنجا ادامه می یابد که روزي فرا خواهد رسید شهروندان تهرانی آژانسی را برای عزیمت به محل کار خود استفاده می کنند، اما به دلیل ترافيك بیش از حد، در وسط راه پياده خواهند شد و پیاده به خانه باز می گردند، زیرا آن خودرو نه راه پس خواهد داشت و نه راه پیش!
وی تأکید کرد: وجود اراده اي ملي و در سطح مقامات كشور و به خصوص شوراي شهر تهران لازم است تا با پرداختن به تنها راه حل بسيار مشكل خروج از بحران آلودگی هوای پایتخت کشور، همين امروز طرح تفصيلي شهر تهران را اصلاح، و تبدیل ساختمان های کم واحد را به ساختمان های بلندتر و پر واحد ممنوع کنند.
نبی اله منصوری تصریح کرد: البته می توان برای نوسازی واحدهای فرسوده اجازه داد و حتی تشویق به بازسازی تمود و به آن ها تسهیلات و امتیازهای تشویقی نیز اختصاص داد، لیکن بازسازی باید با همان مساحت قبل باشد نه اینکه یک ساختمان 4 واحدی تبدیل به یک برج 20 تا 30 واحدی شود که این همان مصداق افزایش تراکم شهری است که ما اعتقاد داریم شهر تهران را به بن بست زیست محیطی کشانده است و هر روز بدتر می کند و باید هر چه زودتر متوقف شود.
انتخاب خبر
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
رییس شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه آلودگی هوا مانند مرگ تدریجی است که نسلهای آینده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد گفت: تصمیماتی که برای کاهش آلودگی هوا گرفته می شود باید منطبق بر راهکارهای عملی و علمی نظیر گسترش و توسعه حمل و نقل عمومی باشد؛ غیر از این با راهکارهای مقطعی ره به جایی نمی بریم.
مهدی چمران در آغاز دویست و هفدهمین جلسه شورا با اشاره به تعطیلی مدارس به واسطه آلودگی هوا افزود: آلودگی هوا مرگ تدریجی است که بر سر مردم تهران سایه افکنده و این آلودگی همه را در بر می گیرد و کسی را جا نمی گذارد.
وی ادامه داد: امروز و فردا مدارس با تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا تعطیل اعلام شده؛ اما باید متذکر شویم که با تعطیلی مدارس ره به جایی نمی بریم.
چمران افزود: آلودگی هوا توسط همه ساکنان شهر استنشاق می شود، آلودگی که بر نسلهای آینده ما نیز تاثیر گذار خواهد بود همچنان که بر میزان هوش و جسم آنان تاثیر خود را خواهد داشت.
وی ادامه داد: در حالی که با شیوع یک بیماری و مرگ چندین نفر اذهان متوجه آن می شوند باید گفت آلودگی هوا مرگ ناپیدایی است که متاسفانه از آن غافل ماندیم و فکر می کنیم خبری نیست حال آنکه خبری هست، مرگ تدریجی بر مردم تهران مستولی شده است.
رییس شورای اسلامی شهر تهران تاکید کرد: ما به جای پرداختن به راهکارهای اساسی به راه حلهایی می پردازیم که تا به این جا چندان کارایی نداشته نظیر تعویض بنزین در حالی که چاره اصلی ریشه کن شدن آلودگی هوا در 18 راهکار عملیاتی بیان شده که اولین و مهمترین آن توسعه حمل و نقل عمومی است.
چمران افزود: ذرات با قطر کمتر از 2.5 میکرون تا اعماق ریه افراد رسوخ می کند و باید هر چه سریع تر برای کاهش آلودگی هوا فکری کنیم.
رییس شورای اسلامی شهر تهران همچنین به تعطیلی یک هفته ای معادن شن و ماسه با تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا اشاره کرد و گفت: بعد از پی گیریهای فراوان اعضای شورا از جمله آقای حافظی و حقانی و نیز دوستداران و فعالان محیط زیست و هشدارهای فراوان، اعضای کمیته اضطرار به این جمع بندی رسیدند که این معادن تنها یک هفته تعطیل شود، فکر می کنید با تعطیلی یک هفته ای این معادن هنر کردید!
وی افزود: اجازه نامه این معادن سالها است که پایان پذیرفته و حتی کمیسیون ماده 20 درباره آن رأی صادر کرده اما واقعا علاج کار تعطیلی یک هفته ای این معادن بوده است ؟! معادنی که طبیعت و ژئودزی زمین را تغییر دادند، هر روز میلیونها تن گرد و غبار را به ریه مردم شهر تزریق می کنند و آسیبهای فراوان به مردم و محیط زیست وارد می کنند آیا تنها یک هفته باید تعطیل شوند.
چمران تاکید کرد: امیدوارم این سخن ما به گوش مسئولان برسد و من درخواستم از آقایان حافظی و حقانی و دیگر اعضای شورا این است که خسته نشوند و دست از تلاش برندارند تا این معادن به کل تعطیل شوند.
انتهای پیام
سایت شورای شهر تهران
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .