گروه اخبار/
جبار کوچکینژاد نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس معتقد است با کاهش بودجه بخش سایر آموزشوپرورش عملا تمام فعالیتهای این وزارتخانه بهویژه در بخش خرید و افزایش تجهیزات مدارس فنیوحرفهای تعطیل شده است.
وی با اشاره به پیش بینی افزایش آمار دانشآموزان محصل در رشتههای فنی تا پایان برنامه ششم توسعه، گفت: آموزش و پرورش باید حدود ۵۰ درصد از دانشآموزان را به بخش فنی هدایت کند که در حال حاضر توانسته به رقم ۳۸درصد برسد اما کیفیت مهارت این دانشآموزان و تسلط آنها به یک حرفه مشخص بسیار پایین است.
با این کاهش بودجه عملا تمام فعالیتهای آموزش و پرورش به ویژه خرید و افزایش تجهیزات مدارس فنیوحرفهای تعطیل شد، درحالی که تحصیل در مدارس فنی و حرفهای عاری تجهیزات تفاوتی با مدارس رشتههای نظری ندارد و دانشآموز نمیتواند در این مدارس فن و شغلی را متناسب با علم روز فرا بگیرد چراکه امکانات بسیار قدیمی و منسوخ شده هستند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه کیفیت پایین کارآموزی دانشآموزان فنیوحرفهای به یک بحران تبدیل شده است، افزود: کیفیت آموزشها، امکانات و تجهیزات این مدارس پایین است؛ اگرچه بودجه ردیف مربوطه در اعتبارات آموزش و پرورش در سال ۹۵ نسبت به سال گذشته کاهش ۵۰ درصدی داشته و به کمتر از ۱۰۰۰ میلیارد تومان رسیده است.
کوچکینژاد با بیان اینکه دولت باید توجه ویژهای به این بخش داشته باشد تا مشکل بیکاری به معنای واقعی در جامعه حل شود، اضافه کرد: امروز همه فکر و ذهن مسئولان آموزش و پرورش به حقوق معلمان و کارمندان منوط شده است.
نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در پایان گفت: آموزش و پرورش باید به منظور تجهیز و به روز کردن وسایل مدارس فنی و حرفهای مصوبهای جداگانه داشته باشد و این مبلغ را میتوان از «صندوق توسعه ملی» تامین کرد، درغیر این صورت تحصیل در مدارس کار و دانش و فنی و حرفهای نه تنها منتج به آموختن یک حرفه نمیشود بلکه به لحاظ نظری هم سطح علمی مناسبی نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه وضعیت بودجه آموزش و پروش اسفناک است، گفت: ۴۰ درصد دانشآموزی که در مدارس فنی و حرفهای مشغول به تحصیل هستند بههیچ عنوان کارآمد نبوده و تواناییهای لازم را ندارند در حالی که بیشتر این مدارس در پرداخت پول برق و گاز خود ماندهاند.
خانه ملت
گروه اخبار/

مراسم ترحیم استاد دکتر غلامحسین شکوهی ، شکوه معلم ایران ؛ روز چهارشنبه ٢٢ اردیبهشت از ساعت ١۶ الی ١٧:٣٠ در مسجدالنبی، واقع در خیابان کارگر شمالی (امیرآباد) بالاتر از خیابان شانزدهم برگزار می گردد.
پایان پیام /
بررسی علل قتل ستایش قریشی در انجمن حامی/ نباید خطای یک فرد مهاجر به کل جامعه افغان تسری داد/ قتل ستایش نه یک مسئله سیاسی – ملیتی است و نه یک مسئله هویتی/ آزار جنسی اغلب از سوی افراد مورد وثوق اتفاق می افتد/ دو طرف این پرونده کودک (زیر 18 سال) هستند و باید حقوق متهم مورد توجه قرار گیرد/ ایجاد آگاهی و آموزش های مرتبط با فرزندپروری ضروری است/ نقش رسانه های تصویری در ترویج خشونت بسیار زیاد است/ ایران عضو کنوانسیون حمایت از حقوق پناهندگان است/ مواد این کنوانسیون در حکم قوانین داخلی و لازم الاجرا است/ همه حقوق انسانی و اجتماعی مهاجران باید رعایت شود

با سلام خدمت دست اندركاران محترم سايت صداي معلم ؛
احتراماً در مورد مطلب آقاي نوبخت با عنوان: " نوبخت : اکنون نیز به نمایندگی از فرهنگیان و مردم در بدنه دولت هستم/ اگر شما فرهنگیان فکر میکنید در این سالها مسیر خود را اشتباه رفتهایم نظرتان را به بنده اعلام کنید/با وجود این مسئله، رقمی که در اختیار فرهنگیان قرار میگیرد، کافی نیست"
مطالبی به شرح زیر تقدیم می گردد :
آقاي نوبخت !
١) شما در روستاي بدون آب آشاميدني، برق، مدرسه، محل اقامت، راه و هر آنچه حقوق اوليه زندگي يك انسان است تدريس كرده ايد؟
٢) شما مسافت ٦ ساعته از جاده اصلي تا روستاي محل تدريس را در سرماي شديد زمستان ميان برف و كولاك با گذشتن از رودخانه و بارها افتادن در آن طي كرده و زانوهاي شما در سرماي سخت زمستان منجمد شده است؟
٣) شما دستمزد معلم حق التدريسي دوره ابتدايي پنج پايه تحصيلي را كه در طول سال تحصيلي حداكثر ٢٠٠٠٠٠ تومان بوده دريافت نموده و بيش از ٣٠٠٠٠٠ تومان فقط در آن سال پول كرايه ماشين داده ايد؟
٤) شما در اثر نبود آب آشاميدني و عوارض ناشي از سرما و نبود بهداشت در محل خدمت، دچار امراض شديد شده ايد كه به خاطر آن تنها زميني كه از كودكي با مشقات زياد براي آينده مهيا كرده بوديد بفروشيد تا هزينه دوا و درمان بيماري به وجود آمده حين خدمت به بچه هاي محروم اين آب و خاك كنيد؟
شما در منزل ساخته شده روي بام شكسته طويله در سرماي شديد زمستان زندگي كرده ايد كه از گاز و بوي آن مجبور شويد درِ اتاق را شب ها باز كنيد و سگي را به آن ببنديد تا شب گرگ و حيوانات وحشي شما را ندرند و صبح ها تا نصف ارتفاع درب منزل را برف بيرون پارو كنيد؟
و...
به احترام حفظ لياقت، كرامت و عزت معلمين عزيز و مظلوم سرزمينم ايرانِ سرفراز از بيان سئوالات و درد دل هاي بيشتر كه چه بسا درد دل آنان نيز باشد خودداري مي كنم.
آقاي نوبخت!
با دو دهه خدمت صادقانه و خلاقانه و از دست دادن تمام سرمايه گذشته ام كه نتيجه وضعيت بسيار وخيم و نابه سامان جامعه معلمين ايران است بازهم با جسم و روحي مريض به خاطر حرفه معلمي و احساس وظيفه از انجام خدمت به بچه هاي فقير كوتاهي نخواهم كرد و از مسئولين كه توانايي خدمت به جامعه بزرگ فرهنگيان را ندارند مي خواهيم استعفا نموده تا بيشتر از اينها به معلمين و تحصيل بچه هاي فقير اين سرزمين متمدن ويران شده آسيب نرسد.
آقاي نوبخت!
من بعد از دو دهه خدمت شرافت مندانه در انواع و اقسام مدارس، مستأجرم، داراي يك بچه خردسال مي باشم، انواع وام ها با درصدهاي گزاف بر دوشم مي باشد، ماهانه ٣٠٠٠٠٠ تومان تا محل كارم كرايه ماشين مي دهم، ماهانه ٤٠٠٠٠٠ تومان كرايه منزل مي دهم، حدود ٢٠٠٠٠٠ تومان هزينه آب و برق و گاز و تلفن و... پرداخت مي كنم، حدود ٢٠٠٠٠٠ تومان هزينه دوا و دكتر مي پردازم و ديگر مخارج، تنها درآمدم حقوق دريافتي ماهانه ١١٠٠٠٠٠ تومان مي باشد، فاقد اتومبيل، پس انداز و هر نوع ملك و سرمايه اي مي باشم ؛ شما كه حساب و كتاب مملكت دستتان هست بگوييد من و امثال من كجاي خط زندگي هستيم؟
... جامعه فرهنگيان ايران عوام نيستند كه اين چيزها را نفهمند، تدريس و تحصيل به شكل أسفناكي دچار ركود و نابه ساماني شده، آمار ترك تحصيل در ايران فاجعه بار است، هر روز به علت بي فكري و سردرگمي مسئولين غير متخصص مدلي از مدل هاي پيشرفت كشورهاي موفق را وارد اذهان فرهنگيان مي كنند بدون اينكه حتي بدانند در مملكت ما هيچ كاربردي ندارند و هيچ بستر نرم افزاري و سخت افزاري و توانايي نيروي انساني و امكانات تخصصي و نيز امكانات مالي براي چنين موضوعاتي فراهم نمي باشد.
جامعه فرهنگيان و دانش آموزان به شدت ملتهب بوده و اكثر آنان به علت مشكلات معيشتي و روحي و رواني و به تبع آن مشكلات جسمي با عوارض جبران ناپذيري مواجهه مي باشند.
اين همه آسيب شناسي بدون آسيب درماني كمر آموزش و پرورش را خم نموده و اگر فوري براي عدم گسترش آسيب كاري نكرد قطعاً خورشيد ( آموزش و پرورش ) خواهد مرد.
با عرض پوزش از جامعه فهيم فرهنگيان!
با آرزوي اينكه هيچ معلم و هيچ دانش آموزشي مريض نشود و محتاج كسي نباشد!
آرزو مي كنم هيچ كودكي در دنيا فقير نباشد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ساده و بیپیرایه سلام و احترام بنده را از دیار تنهایی و از دست روزگار نامهربان و عمر سپری شده مردمانی از یاد رفته و سوخته از آتش فقر از کلان شهرپر هزینه و آلوده تهران و بازنشستگانی که با سیلی و غفلت مسئولین صورت شان سرخ گشته پذیرا باشید .
امروز در کمال صفا و صمیمیت میخواهم بی تعارف و بی مقدمه با شما سخن بگویم . شاید سالی یک بار ، وجدانی بیدار و گوش شنوایی حتی از اعماق اقیانوس ها با حس مسئولیت پذیری و در نظر گرفتن کسی که ناظر بر اعمال همه شماست صدای ضعیف معلمان بازنشسته فرهنگی را با آن موسیقی دلانگیز گچ و تخته و زمزمه های دلنشین قطعه ای از بهشت دانایی با هیاهوی دانش آموزان از درون مدرسه و از کنج خانه را بشنوید که با آهنگ صدایش زنگارهای جهالت را از تن خسته جویندگان علم می زادیید و مشق سیاه ناتوانی را به دنیا دانایی و عشق به معبود بدل می کند.
صدای مظلومیت و محرومیت این قشر فرهیخته را بشنوید !
شاید مسئولین کشورم از خواب زمستانی و غفلت روزگار بیدار شوند و به فکر بازنشستگان فرهنگی زیر خط فقر باشند ، شرایط و موقعیت آن ها را درک کنند.
مردمانی که تکیه گاه شان فقط خداوند و فریاد رسی بر روی زمین ندارند ، نه تریبونی که بتوانند مشکلات عدیده خود را بیان کنند و نه گوش شنوایی که درصدد رفع مشکلات این قشر فرهیخته باشد .
وزیر ما فرهنگیان دکتر علی اصغر « فانی » است و از آن جایی که ایشان گویا فراموش کردهاند معلمان بازنشسته ای هم در این سر زمین در گرداب سختی ها غوطه ور و در طوفان های سمهگین روزگار نامهربان متحیر و برای امرار معاش خود مستاصل و نگرانند ؛ بنابراین وظیفه یک وزیر در قبال کارکنان تحت امرش چیست ؟
من به نمایندگی از جمعیت چند صد هزارنفری فرهنگیان بازنشسته کشور این نامه به شما مینویسم تا در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی و یا در جلسه هیئت دولت حضور یابید ، کنار وزیر ما نشسته و از میکروفون و زمان ایشان و به جای ایشان درددل ما فرهنگیان بازنشسته را به دولت و شخص رییس جمهور و البته دکتر فانی و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی برسانید ؛ این کار را حتما به خاطر رضای خدا و احقاق حق و خشنودی همه بازنشستگان فرهنگی انجام دهید .
ان شاء الله از این به بعد در بازدیدهایتان سری هم به ادارات آموزش وپرورش در امور بازنشستگان هم بزنید و فیش های حقوقی آنان را مشاهده کنید ، به راحتی عدالت در نظام پرداخت ها را مشاهده و درک خواهی کرد و در مصاحبههای رادیو تلویزیونی و مطبوعاتیهایتان مشکلات ما را هم مطرح کنید و پی گیر خواسته های به حق ما باشید ، همان کسانی که دانش آموختگان گذشته ما و الان از مقامات عالی رتبه کشور هستند که این گونه نسبت به استادان و معلمین خود بی التفات و نامهربان شده اند که با تصویب قوانین منع به کارگیری بازنشستگان عملا آن ها را خانه نشین و نیمکت نشین بوستان ها نموده اند و خود مستثنی از قوانین هستند در صورتی که از حقوق مکفی هم برخودار نیستند .
لطفا و حتما به احترام ۱۲سال تحصیل و الفبای پاکی و صداقتی که خردمندان این سرزمین به شما آموختند و شما را به این مقام و مرتبه علمی و کسب معنویت رساندند. این کارها را در اولویت تصمیم گیری و تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی قراردهید و از تریبون مجلس صدای ما را به گوش شنوای همه برسانید.
جناب دکتر !
بیمه طلایی فرهنگیان بازنشسته پشیزی ارزش ندارد !
فقط هزینه ای به معیشت ما افزوده کرده است و به نفع بیمه گذاراست چون بیمه کار آمد و پاسخ گو نیست ؟
جناب دکتر کاتب !
مشکل ما فرهنگیان بازنشسته را فقط در یک جمله کوتاه و منطقی مطرح کنید. عدم همسان سازی حقوق و مزایا با سایر ادارات و رفع تبعیض و فقر و تفاوت و عدم بهره مندی از امکانات رفاهی و تسهیلات و عنایت بیشتر به قشر آسیب پذیر جامعه که سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در این مورد تعلل کرده است که 7 سال است که این قانون اجرا نشده است ، آیا این فرصت برای دولت مردان کافی نیست ؟حقوق ما فقط برای ده روز کافی است و ۲۰ روز بعدی را با مشقت و بعضا با شغلهای بسیار کاذب که در شان و شخصیت معلم بازنشسته نیست گذران زندگی می کنیم .
عدم پاسخ گویی مسئولین آموزش وپرورش و صندوق بازنشستگی باعث شده که بازنشستگان متوسل به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزیر محترم بهداشت شوند و این امر شایسته خردمندان فرهنگی نیست !
جناب دکتر !
چرا صندوق بازنشستگی را به سازمان مستقل بازنشستگی تبدیل نمی کنید ؟ این خاص همه فرهنگیان بازنشسته است ؟
می دانم جناب دکتر کاتب دوره ابندایی را در شهرستان گرمسار و روستاهای تابعه شروع کردید و در آن جا دیپلم گرفتید، اما خوب میدانم هرکجا بودهاید درایت و مدیر و مدبری توانا ولایق هستید که توانسته اید با کسب بالاترین آرا برای چهار سال دوم به عنوان نماینده فعال و دلسوز مردم شهرستان گرمسار انتخاب شوید که موجب خرسندی و زحمات بی وقفه شما در چهار سال گذشته قابل سپاسگزاری و رضایت است ، اما نمی دانم چرا مسئولین کشورم از پذیرفتن سخن منطقی و فریاد حق طلبانه فرهنگیان بازنشسته گریزانند ؟
بی انگیزگی معلمان و دانش آموزان و تغییرات ناگهانی و بدون زیر ساخت نظام آموزشی ، کمبود بودجه و کمبود امکانات آموزشی و هزاران مشکل سبب بی انگیزگی و عدم رضایت فرهنگیان شده که در این مجال نمی گنجد من همه موارد را بیان کنم؟
کاش می شد چند ماهی جای ما با مسئولین عوض می شد تا شرمندگی اهل و عیال را بیشتر درک و طعم تلخ فقر و تبعیض رابیشتر بچشند.
چرا کسی به فکر بازنشستگان فرهنگی نیست ؟
سال هاست که بازنشستگان فرهنگی از فقر و فرق ناراحت و دلسرد هستند اما نمی دانم چرا همه مدیران ارشد کشور از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، هئیت وزیران و شخص رییس جمهور و رئیس سازمان مدیریت خدمات کشوری چرا زحمات معلمان و بازنشستگان خود را فراموش میکنند و حاضر نیستند حداقل با آنها رفتاری عا دلانه مانند سایر کارکنان دولت داشته باشند. وقتی پای درد دل بازنشستگان فرهنگی می نشینید غم وشادی با هم آمیخته از زندگی دلسرد و قلبشان آزرده و به اندازه یک کشتی گلایه دارند ؟
حکایت پراز رنج قصه مردمانی از یاد رفته ناتوان که روزگار نامهربان برف سفیدی را در تارهای موی آنان نشانده و با صورت چروکیده و چشمان کم سوی خود دست بی رحم زمانه عینک و عصایی را به آن ها هدیه داده است . این نیز بگذرد و این بار نوبت کسانی خواهد شد که نسبت به استادان خود بی محبت و ظلم مضاعف را به آن ها روا داشته اند ؟
با خود فکر می کنم چه بر سر این فرهنگ جامعه آمده است ؟
چرا به بزرگان و خردمندان احترام نمی گذاریم و دنیای مشکلات را برسرشان آوار می کنیم ؟ جامعه بزرگ معلمان بازنشسته در این کشور که خردمندان و صاحبان اندیشه و مجربان آموزش جامعه هستند درگروهانی پیاده نظام از افراد ساعی و بعضی ناتوان که سی سال از بهترین عمر گرانمایه خودرا در طبق اخلاص نهاده و صرف تعلیم و تربیت این نظام کرده اند و دانایی و فرهنگ غنی نظام اسلامی رابه مردم کشور هدیه داده اند ، حالا خود به اجبار سر خم کرده و در گرداب مشکلات غوطه ور و در معرض بادهای سمهگین روز گار بی رحم قرار گرفته اند و در زیر چرخ های سنگین اقتصادی باید گرانی و تورم و تغییرات ناگهانی قیمت ها و البته تبعیض و تبعیض و تبعیض، را با نفس های به شماره افتاده و با ناتوانی و میوه تلخ بی عدالتی به حیات شرافت مندانه خود ادامه دهند ؟
آیا این حق و انصاف است که این همه ظلم مضاعف را در حق بازنشستگان فرهنگی روا داریم ؟
حال که شما در این مدت اندک این همه تغییر و تحول در سطح شهر خود و محبوبیت در بین مردم شهرستان گرمسار کسب کرده اید و در تمام برنامههای خبری شاهد تلاش شما برای رفع مشکلات برای خطه زر خیز شهرستان گرمسار بوده اید برآن شدم این نامه را خدمت شما بنویسم ؛ شاید ان شاءالله دیگر وزرای محترم و خصوصا دکتر فانی و مسئولین عالی رتبه صندوق بازنشستگی نیز به تبعیت از شما پی گیر مطالبات و رفع فقر و تبعیض و مشکلات وزارتخانهها و پرسنل خدوم خود باشند و از پذیرش گفتار صادقانه گریزان نباشند ،راهکاری مناسب و منطقی بیابند .
در پایان تنها هدیه معلمان بازنشسته به افراد ساعی و توانا ،امتیاز خیلی خوب میباشد که با احترام این امتیاز را در کارنامه توصیفی شما ثبت میکنم و در کارنامه جناب فانی و مسئولین صندوق بازنشستگی امتیاز نیاز به تلاش بیشتر را ثبت میکنم که خودشان اگر معلمی کرده باشند معنایش را میدانند…
با احترام
یک فرهنگی بازنشسته از جمعیت بازنشستگان ایران زمین(گرمسار - آرادان)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید