صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

  گروه اخبار/

حق التدریس و مطالبات معلمان و اعتراض فرهنگیان

خودتان را جای افرادی بگذارید که از مهرماه تا کنون برای یک وزارت خانه مهم در کشورمان کار کرده‌‎اند، ولی حقوق یک ماهشان واریز شده است؛ تا کی صبوری خواهید کرد؟

به گزارش «تابناک»، جمعی از معلمان حق التدریسی که تعطیلات آغاز سال نو را بی دریافت حقوق پشت سر گذاشته‌ و از این بابت رنجیده خاطر هستند، در اعتراض به محقق نشدن وعده مسئولان در پرداخت معوقه هایشان، از حضور در کلاس های درس سر باز زده‌اند تا بلکه به این روش بتوانند حقوق معوق خود را دریافت کنند.آن گونه که از برخی شهرها از جمله کرج خبر می‌رسد، هرچند مسئولان تلاش کرده‌اند تا عدم حضور معلم های معترض در کلاس های درس را به نوعی جبران کنند، شماری از کلاس های درس به این دلیل تشکیل نشده و گلایه اولیای دانش آموزان را به همراه داشته است.این در حالی است که به گفته برخی پدران و مادران، حضور نیافتن معلمان معترض در کلاس های درس، از پیش از عید آغاز شده و جسته و گریخته تا امروز ادامه داشته است؛ اعتراضاتی که بعید است والدین دانش آموزان علت آن را بدانند و به معترضان حق ندهند، چون خوب می‌دانند ایجاد تعادل میان دخل و خرج در اوضاع کنونی اقتصاد، تا چه اندازه مشکل است؛ چه رسد که حقوق هم به هر دلیل به تعویق بیفتد!

زمانی بیشتر به معترضان حق خواهیم داد که بدانیم پیش از عدم حضور ایشان در کلاس های درس، درخواست های مکرری از جانب معلمان حق التدریسی برای پرداخت حقوق های معطل مانده شان مطرح و حتی بی تفاوتی مسئولان به این مهم، با اعتراض برخی نمایندگان مجلس نیز مواجه شده بود.

در نتیجه این اعتراض ها بود که سيدمحمد بطحايي، معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش پيش از نوروز گفته بود: اميدواريم در اسفندماه اعتباري به آموزش و پرورش در اين خصوص اختصاص يابد تا مطالبات معوق فرهنگیان حق التدریس که مربوط به مهر ٩٤ تاكنون است، پرداخت شود. وعده ای که محقق نشد و توضیحی که نمی‌توانست به این ابهام پاسخ دهد که اگر اعتباری وجود نداشته، چرا قرارداد حق‌التدريس با معلمان بسته شده و اگر بوده، چرا حقوق ایشان پرداخت نمی‌شود؟

آیا چیزی جز کاهلی و قصور برخی مسئولان موجب معوق ماندن حقوق معلمان حق التدریس، آن هم در این مدت طولانی شده است؟

ابهامی بزرگ که مدتی است بزرگ تر هم شده، چون بررسی لايحه بودجه ۹۵ حکایت از كاهش اعتبارات حق‌التدريس معلمان دارد و به نوعی ثابت می‌کند، ندید گرفتن معلمان حق التدریس، موضوعی جدی تر و اساسی تر از تأخیر در پرداخت و کوتاهی در رسیدگی به مشکلات ایشان است و حتی می‌توان آن را گام نخست حذف حق التدریسی ها از آموزش و پرورش خواند و درباره کمبودهای این وزارت خانه پس از این اقدام نگران شد!

آن گونه که لایحه بودجه سال جاری نشان می‌دهد، با كاهش چشمگیر اعتبارات وزارت آموزش و پرورش در بخش «هزينه‌هاي ساير» -كه شامل حق‌التدريس معلمان، حق‌الزحمه امتحانات نهايي و هزينه‌هاي جاري آموزش وپرورش مي‌شود ـ مواجهیم. به این صورت که این ردیف بودجه از 1700 میلیارد تومان در سال 94 به ۴۷۰ ميليارد تومان در بودجه سال 95 رسیده است.

از دید کارشناسان این حوزه، معنای این اتفاق چیزی نیست جز كاهش يا قطع برخي فعاليت‌ها در آموزش و پرورش از جمله خدمات بيمه تكميلي، حق‌التدريس، حق‌الزحمه امتحانات نهايي؛ رویکردی که نمی‌دانیم نتیجه غایی آن چه می‌شود اما اکنون شاهد آنیم که «حال» معلمان حق التدریس را کسی نفهمیده و درک نمی‌کند و در نتیجه دانش آموزان، آنهایی که آینده ساز خوانده می‌شوند، یا با کلاس های درس خالی از معلم مواجهند و یا معلمانی دارند که جسمشان در کلاس درس است و فکرشان پیش خرج های سنگین زندگی و حقوق معوق!

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

جریان افزایش 67 درصدی

خوزستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

جایگاه آموزش در ایران و دولت تدبیر و امید جایگاه وزیر آموزش و پرورش در دولت  بارها و بارها بنده به فانی و معاونان ایشان انتقاد کرده ام و دوستان فرهنگی نیز به همین صورت حمله های زیادی به فانی و دستگاه تحت رهبری ایشان داشته اند.
سوالی که مطرح است به راستی چه اتفاقی می افتد که وزیر آموزش و پرورش در چارچوب تلویزیون ملی! ظاهر شده و قول پرداخت مطالبات فرهنگیان را در روزها و هفته های بعد می دهد ( آخرین مورد آن همین یکی دو روز پیش ) اما رورزهای بعد سیل انتقادات به سمت وزارتخانه سرازیر می شود که چرا پرداخت نشد؟ در مورد سایر قول های ایشان و معاونانشان نیز اوضاع بر همین منوال است.
در همین شش ماه گذشته حداقل سه بار وزیر به طور زنده و در قاب تلویزیون قول پرداخت بدهی ها را تا روزهای آینده دادند اما پرداخت نشد.


چرا چنین است؟

مگر وزیر نمی دانستند که پولی در حساب وزارتخانه نیست؟ یا اینکه بر اساس قول دولت به فرهنگیان قول پرداخت داده و دولت بدقولی کرده است؟


در مقابل، وزیر بهداشت در یک دیدار عادی از یکی از شهرستان های خوزستان قول افتتاح بیمارستانی را می دهند و در کمتر از یک ماه بیمارستان تجهیز شده و راه اندازی می شود، اینجاست که مردم شروع می کنند به ترانه سرایی از توانمندی های وزیر بهداشت !


چگونه است که حقوق 600 هزار نفر پرسنل وزارت بهداشت در کمتر از یک سال به حدود سه برابر و در برخی بخش ها بیشتر از پنج برابر (مانند حقوق پزشکان مناطق محروم) و دولت در پرداخت این حقوق هیچ مشکلی نداشت، اما افزایش کمتر از ده درصد حقوق پرسنل 900 هزار نفری وزارت آموزش و پرورش، چالشی وحشتناک برای دولت و حاکمیت ایجاد می کند و نیاز است که تمامی نمایندگان مجلس و تمامی وزرای دولت و معاونین آنها هر کدام حداقل یک بار خبر از افزایش 200 هزار تومانی حقوق معلمین اعلام کنند و در آخر هم بسیاری از پرسنل وزارت آموزش و پرورش از این افزایش بی بهره ماندند !


به راستی چرا چنین است؟

مگر وزیر آموزش و پرورش یک ماشین حساب ساده نداشتند که مبلغ مورد نظر را بر تعداد پرسنل تقسیم کنند تا متوجه شوند با 1700 میلیارد تومان نمی توان بیش از 170 هزار تومان افزایش حقوق داد! که معاونان ایشان در اعلام افزایش 800 هزار تومانی را اعلام نکنند!


چطور است که دولت در پرداخت حقوق ارزی بیش از 20 هزار نفر پرسنل مامور وزارت خارجه در خارج از کشور (حداقل حقوق 3500یورو و برخی موارد تا 10000 یورو) و هزینه های سرسام آور سفرهای خارجی آنها، مشکلی ندارد اما برای پرداخت پاداش پایان خدمت 25 هزار معلم دولت دچار چالش می شود؟ ( توجه داشته باشید که پاداش پایان خدمت هر یک از معلمان بازنشسته، کمتر از 4 ماه حقوق مامورین وزارت خارجه است!)


چرا این تناقضات رخ می دهد؟


اما پاسخ بسیار ساده است !

« آموزش و پرورش » از اولویت های مسئولان و سیاست گزاران نیست، وقتی اولویت دولت آموزش و پرورش نباشد نتیجه همین خواهد بود که دولت برای پرداخت حقوق روزمره کارکنان این حوزه هم دچار مشکل می شود چون هیچ برنامه ای برای آن ندارد و تا مجبور نباشد چنین کاری را انجام نخواهد داد.
اما "بهداشت" و "وزارت خارجه" از اولویت های اصلی دولت است و لذا مشاهده می کنیم که رئیس دولت و دولتمردان تمام سعی و توان خود را در تحقق قول ها و برنامه های وزیر و حوزه های آنها، به کار خواهند گرفت.


اعتقاد راسخ دارم اگر فانی وزیر بهداشت و یا وزارت خارجه دولت رئیس جمهور روحانی بود، قطعا ایشان از قوی ترین وزاری دولت می بود و ما نیز نام شان را به نیکی یاد می کردیم و در مقابل اگر ظریف وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم بود تمام حملات ما به فانی تبدیل می شدند به حمله هایی به ظریف، چون حوزه آموزش و پرورش از سرفصل های قابل اجرای دولت خارج یازدهم شده است (برخلاف شعارهای روحانی در زمان تبلیغات).


در تمام مدت بیست و پنج سال خدمتم وزیری به توانمندی نجفی ندیدم و اعتقاد دارم که مجلس لطف بزرگی در حق ایشان نمودند و نگذاشتند وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم شود چرا که اگر ایشان هم وزیر آموزش و پرورش می شدند، وضعیت ما بهتر از این که هست نمی شد !


حال به انتظار تشکیل مجلس آینده در مردادماه امسال می مانیم تا ببینیم که آیا آموزش و پرورش از اولویت های مجلس خواهد بود یا خیر؟


شاید مجلس جدید بتواند با ایجاد تغییر در نگرش هزینه ای اشتباه به آموزش و پرورش، نگاه به این حوزه را به ضرورت سرمایه گذاری در آموزش و پرورش تغییر دهد.


در تمام کشورهای توسعه یافته، به آموزش به عنوان « سرمایه و زیرساخت توسعه » نگاه می کنند و مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... کشورشان را با سرمایه گذاری در آموزش و پرورش حل می کنند.


مدتی یوهان اشنایدر امان، رئيس جمهور کشور سوئیس ، در سخنرانی خود در دانشگاه تهران، عوامل بنیادین موفقیت سوئیس را این‌گونه اعلام کرد:
١. قوانین مناسب کار
٢. مشارکت اجتماعی
٣. سرمايه گذاری در نظام آموزشی


حالا شما بگوئید که چگونه فانی می تواند وزیری قوی باشد وقتی نمی تواند از دولت حقوق ماهیانه کارمندانش را اخذ کند؟
فانی چگونه می تواند 900 هزار نفر معلم را راضی کند در حالی که برای افزایش 10 درصد حقوق پرسنلش باید در راهروهای سازمان مدیریت و ... التماس کند؟

جایگاه آموزش و پرورش در توسعه


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

وضعیت و شاخص انتخاب معلم نمونه در آموزش و پرورش  گروه اخبار/

محمدحسين سليمي جهرمي درمورد نحوه انتخاب معلم نمونه در سال‌جاري اظهاركرد: سال هاي گذشته انتخاب معلم نمونه بر اساس يك ضابطه كلي، كشوري بود، ولي امسال اين مهم به استان‌ها واگذار شد.
وي بيان كرد: ادارات كل آموزش و پرورش هر استان، معلمان نمونه مناطق و استاني خود را معرفي مي‌كند و در نهايت يكي از معلمان برگزيده استان به نمايندگي از معلمان برگزيده در برنامه كشوري هفته معلم حضور مي‌يابد.
جهرمي افزود: شاخص انتخاب معلمان نمونه هر استان با استاني ديگر متفاوت و قابل قياس نيست، بنابراين در سطح استان، معلمان نمونه بر اساس شاخص‌هاي استاني انتخاب مي‌شوند.
سليمي جهرمي افزود: در سال تحصيلي جاري، دستورالعملي باعنوان برنامه‌ريزي بزرگداشت مقام معلم ابلاغ شد و دستور اجرايي صادر نشد، اين در حاليست كه در سال‌هاي پيش دستورالعملي تحت عنوان انتخاب معلم نمونه به استان‌ها ابلاغ مي‌شد كه يك‌سري ضوابط مشخص كليشه‌اي درآن پيش‌بيني شده بود كه عموماً جنبه‌هاي كمي داشت و به جنبه‌هاي كيفي حرفه‌ معلمي كمتر توجه داشت و علت آن هم تمركز و كلان نگري طرح بود.
رئيس مركز برنامه‌ريزي، منابع انساني و فناوري اطلاعات وزارت آموزش و پرورش گفت: عدالتي كه بايد حفظ شود در كار كيفي با ابزار و سنجش‌هايي كه داريم، اتفاق نمي‌افتد و خود به خود به سمت يك‌سري شاخص‌هاي كمي عيني تمايل پيدا كرده؛ ضمن اينكه شاخص‌ دقيقي براي انتخاب معلم شايسته بر اساس سند تحول آموزش و پرورش نبود.
به گزارش روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش، وي افزود: امسال با پيشنهاد استان‌ها، كار را به آنها واگذار كرديم كه در سطح مدارس، مناطق و استان بر اساس شاخص‌هاي خود و روش‌هايي كه در سطح استان‌ مي‌توان طراحي كرد، معلماني را به عنوان نمونه‌ برتر به جامعه معرفي كنند.
سليمي جهرمي اضافه كرد: مبناي كار بيشتر بر اساس جلب مشاركت و استفاده از ظرفيت‌هاي استاني است و نكته مهم اين است كه چون براساس سند تحول حركت‌ها صورت مي‌ گيرد و تأكيد بر اعتلاي فرهنگ عمومي بر تكريم معلم است، اين موضوع بايد تبديل به برنامه‌هاي مدرسه‌اي و منطقه‌اي شود تا بتوان فرهنگ عمومي را در تحكيم مقام معلم بسيج كرد و از سوي ديگر جامعه، اوليا و دانش‌ آموزان وارد صحنه شوند و از مقام معلمان تقدير و تجليل شود.

سازوكار دولت براي پرداخت مطالبات فرهنگيان  گروه اخبار/

نمايندگان در ادامه جلسه علني روز دوشنبه مجلس شوراي اسلامي بخش درآمدي بند الحاقي 1 تبصره 9 لايحه بودجه سال 95 كل كشور را تصويب كردند.
بر اساس بخش درآمدي بند الحاقي تبصره 9 لايحه بودجه سال 95 كل كشور، صددرصد(100%) وجوه اداره‌ شده پرداختي از سال 1385 تا سال 1394 به صندوق هاي رفاه و دانشجويان وزارتخانه هاي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان كمك جهت افزايش سرمايه صندوق هاي رفاه دانشجوئي تلقي مي‌شود.
همچنين نمايندگان در بخش درآمدي بند الحاقي 2 تبصره 9 لايحه بودجه سال 95 كل كشور مصوب كردند كه به منظور ارتقاي كيفيت مدارس و پرداخت مطالبات فرهنگيان به‌ويژه بازنشستگان، دولت مكلف است ماهيانه معادل يك درصد از يك دوازدهم اعتبارات هزينه اي و تملك دارائي هاي سرمايه اي شركت هاي دولتي، بانك ها و مؤسسات انتفاعي سوده وابسته به دولت مندرج در پيوست شماره 3 اين قانون را كسر و در رديف شماره 130424 جدول شماره 5 اين قانون منظور كند. ( ایرنا )

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

معلم نمونه

اصفهان

منتشرشده در نامه های دریافتی

مدیریت در آموزش و پرورش و ضعف مدیریت در ستاد و مدیران فوقانی و میانی وزارتخانه   عملکرد سی ماهه علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش را از جنبه های مختلفی می توان بررسی کرد . چندی پیش در گروه تلگرامی آموزگاران اندیشمند یک نظر سنجی در خصوص مقایسه عملکرد و میزان رضایت معلمان از شش وزیر آموزش و پرورش از مظفر تا فانی ا انجام گرفت .

در این نظر سنجی  فانی بعد از مرتضی حاجی دومین رتبه برتر  را از معلمین کسب کرد.

مدافعان عملکرد وی معتقدند عدم موفقیت فانی برای حل مشکلات مالی وزارت خانه به وضیعت اقتصادی کشور باز می گردد ولی عملکرد او در سیاست تعدیل نیرو، ارتباط با تشکل ها و فعالین صنفی و پیگیری مشکلات آنها و وضعیت معلمان زندانی، برخورد قابل قبول با منتقدین و نگاه علمی تر به آموزش و پرورش قابل دفاع است .


بر عکس ، منتقدین عملکرد فانی معتقدند او نتواسته برنامه هایش را عمل کند ، اقتدار لازم برای وزارت را ندارد ، فاقد کاریزمای مناسب است و ارتباط قابل قبولی با جامعه معلمان ندارد .

منتقدان عملکرد وی بر این باورند فانی و تیم مالی اش توان چانه زنی و تاثیر گذاری بر سیاسیون ارشد نظام و نمایندگان مجلس را ندارد و نتواسته اعتبارات و امتیازات لازم را جهت مرتفع ساختن مشکلات آموزش و پرورش کسب کند.

همچنین منتقدین بیان می کنند فانی اشراف مدیریتی و اطلاعاتی بر مجموعه تحت مدیریتش ندارد و مهم تر آن که نتواسته همسو با شعار و برنامه های دولت تدبیر و امید تغییراتی در مدیران وزارت خانه ایجاد کند و اکثرا افرادی بر صندلی مدیریت تکیه دارند که با برنامه های دولت همسو نیستند.


 موردی که موافقان و مخالفان عملکردش از آن بسیار ناراضی بوده و آن را محکوم کرده و از تاثیرات مخرب آن سخن می گویند سایه ی سنگین روابط شخصی وزیر بر مدیریت وزارت خانه است .


در این نوشته به برخی از این موارد اشاره می شود :

چندی پیش در یکی از گروه های تلگرامی آقای ج - ش خاطره ای تعریف کرد؛ ایشان در خاطره اش بیان می کند: به علت آنکه من در حضور وزیر و معاونینش از بی دانشی و ضعف کارایی یکی از مدیران ارشد وزارت خانه نقد کردم ایشان که تحمل نقد را ندارند به دل گرفتند و دست به افترا می زنند ! سوال مهمی که اینجا مطرح است آقای ج - ش نیروی آموزش و پرورش نیستند و مسئولیتی در این خصوص ندارند؛ با چه عنوانی در جلسه وزیر و معاونینش شرکت می کند و با چه توجیهی از عملکرد و دانش فردی کارکنان انتقاد می کند؟

مگر برگزاری این جلسات قانونی ندارد که همه بتوانند در آن شرکت کنند ؟ یا چون ایشان نسبت نزدیک با وزیر دارند می توانند شرکت کرده و انتقاد کنند ؟ آیا معیار سنجش توانایی و دانش کارکنان و مسئولین وزارت خانه وزیر می باشد و  یا دیگران ؟

ممکن است هر فرد با هر عنوانی به عملکرد کلی آموزش و پرورش یا بخشی از آن نقد داشته باشد ولی اینکه فردی خارج از مجموعه در حضور وزیر و معاونینش از عملکرد و دانش فردی اشخاص نقد کند هیچ دلیلی جز داشتن رابطه شخصی وزیر با فرد مذکور نمی تواند داشته باشد؛ مشاهده مواردی از این دست شنیده ها در خصوص رفت و آمد خارج از عرف و بیش اندازه ج - ش و دیگر بستگان و نزدیکان خارج از سازمان وزیر در وزارت خانه و دخالت در تصمیمات وزارت خانه را باور پذیر می کند.


مورد دیگر از تاثیر روابط شخصی فانی در مدیریت وزارت خانه به کارگیری دوستان بازنشسته وزیر در پست های کلیدی و مهم وزارت خانه است که طبیعتا موجب بروز مشکلات و پایین آمدن کارایی آن بخش آموزش و پرورش شده است.

انتصاب دکتر « علی اصغر احمدی » به عنوان قائم مقام وزیر در سازمان انجمن اولیا و مربیان از این موارد است . در مورد عملکرد این بخش مهم آموزش و پرورش با هر که سخن می گویم اذعان دارد کم کار و نیمه فعال است .

دکتر احمدی از اساتید صاحب نظر و بنام روان شناسی دانشگاه تهران است . بسیاری معتقدند دوستی نزدیک با فانی دلیل اصلی به کار گیری او علی رغم بازنشستگی او است . او در عمل به صورت نیمه وقت در وزارت خانه و سر کار حاضر می شود و روزهای کاری هفته را بین وزارت خانه و دانشگاه و مرکز روان شناسی تقسیم کرده است .

آموزش و پرورش با داشتن حدود ۱ میلیون معلم و ۱۳ میلیون دانش آموز که در آن تحصیل می کنند و ۲۶ میلیون اولیا؛ به صورت تقریبی با ۴۰ میلیون نفر درگیر است ؛ آیا انتخاب یک مدیر بازنشسته و پاره وقت برای بخشی که بیشترین تماس را با این ۴۰ میلیون دارد در بین انبوه پرسنل توانمند و کار آمد توجیه منطقی و مدیریتی دارد ؟


عملکرد ضعیف سازمان انجمن اولیا و مربیان در زمینه های ارتباط اولیا و مربیان و مشارکت اولیا در مسایل تربیتی و استقبال معلمان و مربیان از مجلات پیوند و .... مبین این قضیه است .

شایان ذکر است مصاحبه و گفت و گوی قابل توجه و ارزش مندی در خصوص عملکرد این بخش هم از آقای احمدی در رسانه ها مشاهده نمی شود.


انتخاب و انتصاب « اسفندیار چهاربند » به عنوان یک بازنشسته برای مدیرکلی استان تهران هم موج انتقادات را علیه وزیر ایجاد کرد .

موارد این چنینی را باز هم می توان یافت ؛ به طوری که یکی از معلمان مدعی بود فانی به یکی از بستگان بازنشسته او که از زمان مدیر کلی فانی در استان کردستان رابطه ی دوستی نزدیک و همکاری داشت پیشنهاد همکاری داده بود ولی او که پس از بازنشستگی مشغول کشاورزی در سنندج است این پیشنهاد را نپذیرفته بود...

انتظار می رود که آقای فانی به جای میدان دادن به افراد ضعیف که گاه سخنان دیگران را برای جلب رضایت وزیر بازگو و بازنشر می دهند با توجه به انتقادات صحیح و اصولی و بر طرف کردن ایرادات موجبات ارتقاء و اعتلای بیشتر آموزش و پرورش را فراهم نماید.

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

صدور حکم محمد کلهر قاتل محسن خشخاشی معلم بروجردی

بر اساس شنیده ها ؛ حکم دادگاه بدوی «  محمد کلهر » قاتل محسن خشخاشی، دبیر فیزیک بروجردی صادر شد.

بر اساس  این حکم، قاتل به سه سال حبس و پرداخت دیه محکوم شده است.

خانواده ی محسن خشخاشی درخواست حکم قصاص را در ابتدا به دادگاه ارائه کرده بودند و قصد دارند به این حکم اعتراض کنند .

معلم فقید در تاریخ یکم آذر 93 در دبیرستان حافظی بروجرد و در هنگام تدریس توسط چاقو کشته شد .

سال قبل ، علیرضا کاشفی از دبیران فیریک ناحیه یک کرج در یادداشتی که در صدای معلم منتشر گردید ( این جا ) از خانواده مرحوم خشخاشی خواسته بود که قاتل را مورد بخشش قرار دهند .

پایان پیام /

دوشنبه, 22 فروردين 1395 15:48

الزامات تحول در آموزش و سنجش

الزامات و بایسته ها در آموزش و پرورش و نظام سنجش و ارزشیابی 

تحول به معنای متبلور ساختن توانایی‏ ها و استعدادها به وسیلۀ تجربه و تدبیر است. همچنین تحول فرآيند ذوب شدن انديشه‌ها، باورها و رفتارهاي سنتي و تثبيت ارزش‏ هاي نوين و استقرار نظام‌هاي جديد در یک سازمان است. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هر چند هم سندی جامع و کامل باشد، نمی تواند موجب تحول در آموزش و پرورش شود مگر اینکه این تحول در افکار، نگرش ها، الگوهای رفتاری و منش مجریان این سند نیز،صورت گیرد. اگر چنین نبود بایست سایر کشورها نیز با نگاشتن سندی شاهد تحول در سیستم های آموزشی و سنجشی خود می‏ بودند.

یکی از موانع اجرای تحول در سیستم آموزش و پرورش عدم وجود مدیران تحول ‏گراست. حتی اگر این سند تحول که از اسناد بالادستی همانند قرآن، نهج البلاغه و سیرۀ ائمه اخذ شده باشد، اگر مجریان آن اعتقادی به تحول و رشد نداشته باشند، تحقق اهداف آن با چالش جدی مواجه خواهد شد.

در حال حاضر بسیاری از لایه‏ های میانی مدیریت آموزش و پرورش از اهداف و برنامه‏ های این سند اطلاع کافی ندارند. حتی اگر برخی از این مدیران نیز قادر به درک آرمان ها و اصول سند تحول باشند، باز عدم همگونی و ارتباط سیستمی بین آنها، باعث خواهد شد، رسیدن به اهداف مشترک به دشواری صورت یابد. از سوی دیگر عدم هماهنگی کل اجزای سیستم آموزش و پرورش و دخالت عوامل برون سازمانی چشم انداز ضعیفی برای اجرای این طرح ترسیم می کند.

یکی از چالش ‏های دیگر تحول در نظام آموزشی کشور عدم توجه به امر پژوهش، ارزشیابی نظام آموزشی و کنترل کیفی در جهت بهبود برنامه‏ ها  و تصحیح روش ‏های به کار گرفته شده است.

در حال حاضر ما در تربیت نیروهای آموزش و پرورش شاهد یک موازی کاری هستیم. از یک سو دانشگاه فرهنگیان، رسالت تربیت نیروهای مورد نیاز آموزش و پرورش را بر عهده دارد و از سوی دیگر دانشگاه‏ های وابسته به وزارت علوم نیز به تربیت این نیروها می ‏پردازند، اگر قرار است نیروهای آموزش و پرورش از بین فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان باشند، چه الزامی وجود دارد دانشگاه ها نیز در به تربیت این نیروها بپردازند؟

و اگر قرار است دانشجویان سایر دانشگاه ها در آموزش و پرورش استخدام نشوند، به چه دلیلی باید در رشته های مرتبط با آموزش و پرورش، تحصیل نمایند؟

بنابراین، ادغام آن دسته از رشته ها و دانشکده ‏های وزارت علوم که به تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش می ‏پردازند، با دانشگاه فرهنگیان ضروری به نظر می رسد.

دانشگاه فرهنگیان علاوه بر تربیت معلمان باید وظیفه ی پژوهش و ارزیابی از کارکردهای نظام آموزشی را برعهده داشته باشد، همچنین باید پرورش دانشجویانی که رشته هایشان با آموزش و پرورش مرتبط است به دانشگاه فرهنگیان واگذار گردد.

به طور نمونه بهتر است دانشکده ‏های روان ‏شناسی و علوم تربیتی که بیشتر زمینه های آموزشی و پژوهشی شان با آموزش و پرورش مرتبط است، با دانشگاه فرهنگیان ادغام گردند و رشته هایی نظیر روان شناسی بالینی نیز که بیشتر در حیطۀ تشخیص و درمان بیماری های روانی، تحصیل و کارآموزی می ‏کنند، به وزارت بهداشت و آموزش پزشکی واگذار شود ؛ زیرا در این صورت دانشجویان این دانشگاه‏ ها با دانش آموزان و مدارس نیز ارتباط خواهند یافت و فرصت خوبی برای کسب تجارب عملی و انجام پروژه های پژوهشی برای آنها فراهم خواهد شد و به کمک کارهای پژوهشی آنها مشکلات آموزش و پرورش نیز شناسایی و رفع خواهد گردید.

چنانچه ما شاهد هستیم، واگذاری دانشگاه های علوم پزشکی به وزارت بهداشت و درمان، باعث بهبود کارکرد این دانشگاه و وزارتخانه شده است زیرا آموزش پزشکی بدون حضور در مراکز بهداشتی و درگیر شدن با مسائل درمانی نمی تواند، مؤثر واقع شود. در برخی از دانشکده های فنی نیز که ارتباط تنگاتنگی با صنعت دارند، ما شاهد رشد علمی و فناوری هستیم.

به طور نمونه در بخش‏ های فناوری های دفاعی، هسته ای، نفت و ... پیشرفت‏ های شایانی حاصل شده است. دانشگاه فرهنگیان هم در درجۀ نخست یک دانشگاه است و هدفش پرورش نیروهای آموزشی و تربیتی می باشد، بنابراین استخدام آزمایشی دانشجویان و اخذ تعهد خدمت از آنها بر عهده دانشگاه نیست و آموزش و پروش می ‏تواند از از بین دانشجویان این دانشگاه که در مقاطع کارشناسی و بالاتر فارغ التحصیل شده‏ اند و شایستگی لازم برای احراز شغل معلمی را دارند و این قابلیت  را در طی چهار سال دورۀ تحصیل خود در دانشگاه به اثبات رسانده اند و با ارزیابی ‏های دقیق اعضای هیأت علمی و کارشناسان مربوطه،این شایستگی آنها محرز شده است، نیروهای آموزشی و پرورشی خود را انتخاب نماید. همچنین می ‏توان حقوق پرداختی به دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فرهنگیان را صرف توسعه زیرساخت‏ های آموزشی و پژوهشی آن دانشگاه نمود.

افزایش انگیزۀ کارکنان آموزش و پرورش از دیگر ملزومات اجرای برنامه‏ های سند تحول بنیادین است، افزایش انگیزه کارکنان آموزش و پرورش بستگی به رفع تبعض در حقوق دریافتی آنان با کارکنان سایر ادارات دارد. نارضایتی شغلی در بین کارکنان آموزش و پرورش می‏ تواند هر تحولی را با مشکل مواجه کند، بنابراین، توجه به معلم و حقوق وی از ملزومات تحقق تحول در سیستم آموزش و پرورش است.

علاوه براین، هماهنگی و هم سویی شیوه‏ های سنجش و ارزشیابی در آموزش و پرورش و کنکور، یکی از ضروریات تحقق تحول در نظام آموزش و پرورش است. اعمال سیستم ارزشیابی کیفی در دورۀ ابتدایی، زمانی می‏ تواند مؤثر واقع شود که آزمون ورود به مدارس استعدادهای درخشان نیز در راستای اهداف و شیوه ‏های این نوع  ارزشیابی باشد.

در سال‏ های اخیر اغلب رتبه های برتر کنکور از مدارس استعدادهای درخشان هستند، به طوری که در کنکور سال 1394 تقریبا 75/0 رتبه های برتر کنکور که از رشته ها  و دانشگاه های برتر کشور پذیرفته شدند، از دانش‏ آموزان مدارس استعدادهای درخشان بودند. این مسأله باعث شده، از همان دوره ابتدایی اغلب خانواده ‏ها، برنامه‏ هایی را برای قبولی فرزندشان در مدارس استعدادهای درخشان تدارک ببینند.

می توان گفت که کنکور و رقابت بر سر رشته ها و دانشگاه ‏های برتر به دورۀ ابتدایی انتقال یافته است ؛ به طوری که گردش مالی آموزشگاه‏ های آزاد و کلاس‏ های خصوصی، از گردش مالی وزارت آموزش و پرورش نیز بیشتر شده است. آموزشگاه های آزاد با ارائه برنامه ‏های خاص خود درصدد پاسخ گویی به دغدغۀ والدین دانش آموزان، با تأکید بر قبولی فرزندان آنها در کنکور هستند و در سال های اخیر متقاضیان زیادی پیدا کرده ‏اند.

در حال حاضر مدارس، در ایفای رسالت آموزشی و پرورشی، شناسایی و رشد استعدادها، اجتماعی کردن دانش آموزان، پرورش اخلاقی، مذهبی و ... نسبتاً ناکام مانده ‏اند. روی آوردن دانش آموزان به آموزشگاه‏ های آزاد و کلاس ‏های خصوصی نه تنها به پرورش افراد، متعهد و معتقد به مبانی سند تحول بنیادین منتهی نخواهد شد، بلکه ممکن است تنها از آنها، ماشین ‏های تست زنی خوبی بسازد که به درد قبولی در آزمون کنکور و رشته‏ های خوب دانشگاه‏ های برتر بخورند. چنانچه در سال های اخیر مهاجرت معنادار نخبگان به برخی ازکشورها، نشانۀ همین بی تقیدی است که تنها هزینۀ آموزش و پرورش این نوع از فراگیران بر دوش نظام آموزشی کشور باقی مانده است.   

برای رفع این مشکلات، در سال های اخیر آموزش و پرورش به منظور شناسایی و هدایت استعدادهای برتر، طرحی را به صورت آزمایشی اجرا می ‏کند. این طرح که با همکاری بنیادملی نخبگان، در صدد شناسایی استعدادهای برتر از بین دانش ‏آموزان و از سال چهارم ابتدایی است و در نظر دارد، به پرورش آن استعدادها در سال های آتی نیز همت بگمارد. مبنای این طرح را باید در نظریه هوش چندگانۀ گاردنر جستجو کرد، اما ممکن است  این طرح نیز نتواند اهداف تعیین شده را تحقق بخشد. یکی از دلایل آن وجود مدارس استعدادهای درخشان و اجرای آزمون تستی برای ورود به آن مدارس است که دانش آموزان این نوع مدارس و حتی سایر مدارس نیز هدفی جز رفتن به رشته های تجربی و دربرخی موارد رشتۀ ریاضی، جهت ورود به رشته‏ های پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی، برق، مکانیک، کامپیوتر و ... و تحصیل در دانشگاه های برتر، ندارند.

چنان چه در سال های اخیر با خیل عظیم داوطلبان کنکور گروه آزمایشی علوم تجربی مواجه هستیم و دلیل آن ظرفیت محدود رشته‏ های پزشکی و عدم اشباع بازارکار آن و نیز افزایش حقوق و مزایای این نوع از رشته ها توسط دولت در سا های اخیر می‏ باشد.

بنابراین، ممکن است معلمین با استفاده از چک لیست به شناسایی استعدادهای دانش آموزان بپردازند و بدانند که او استعداد ادبی یا هنری دارد، ولی آن دانش آموز یا اولیا او رغبتی به انتخاب آن رشته از خود نشان ندهند و معلم یا نظام آموزشی نتواند آنها را مجبور به انتخاب و تحصیل در آن رشته بنماید.

از سوی دیگر بعد از شناسایی، نیاز به پرورش و رشد استعدادها می باشد. ولی بودجۀ فعلی آموزش و پرورش امکان تهیه و تأمین امکانات پرورش این استعدادها را نمی دهد و دیگر اینکه معلمینی که مجریان این طرح به شمار می ‏آیند، انگیزۀ کافی برای اجرای آن ندارند زیرا برای اجرای آن حق الزحم ه‏ای به آنها تعلق نمی گیرد. همچنین بیشتر معلمان نه تنها از فلسفۀ اجرای چنین طرحی نا آگاهند، بلکه به نتیجه بخش بودن آن نیز به دیدۀ تردید می نگرند.

از سویی دیگر انتخاب دانش ‏آموزان برتر بر مبنای کنکور نیز محدودیت‏ هایی دارد، از آن جمله می‏ توان به عدم توانایی آزمون کنکور در شناسایی قابلیت‏ هایی نظیر قدرت، ابتکار و خلاقیت و  تشخیص سطوح بالای یادگیری  که در دیدگاه بلوم مطرح است، اشاره نمود.

سنجش توانایی ‏های دانش ‏آموزان بر مبنای تست‏ های چهار گزینه ‏ای کنکور نمی ‏تواند روش درستی در شناسایی قابلیت ‏های واقعی آنها باشد. معمولاً سنجش دانش و قابلیت‏ های فراگیران در چهار بعد تکوین یافته است:

1-    دانش واقعی که شامل دانش اصطلاحات و دانش اجزا و عناصر خاص و منابع اطلاعاتی مطمئن می باشد.

2-    دانش مفهومی که شامل دانش طبقه‏ ها، اصول و نظریه ها است.

3-    دانش روندی که مشتمل بر دانش مهارت ها، فنون و اصول و قواعد استفاده از آنها می باشد.

4-    دانش فراشناختی که شامل شناخت راهبردها، دانش مربوط به تکلیف و دانش مربوط به توانایی ها و ضعف های خود فرد می باشد.

آزمون چهارگزینه‏ ای کنکور تنها می‏ تواند دانش مفهومی و واقعی را اندازه گیری کند، در حالی که در نظام های آموزشی اخیر دانش روندی و فراشناختی نیز اهمیت زیادی دارند. تفاوت دانش مفهومی با دانش روندی به دانستن چگونگی انجام یک عمل و انجام دادن آن است. به طور مثال ممکن است کسی که در رشتۀ مهندسی مکانیک تحصیل کرده، مفاهیم و اصول مربوط به مکانیک خودرو را بداند، ولی مشکل مکانیکی یک خودرو را نتواند رفع نماید.

همچنین یکی از اشکالات آزمون کنکور این است که می خواهد در یک روز  و تنها با یک آزمون کل توانایی ‏های تحصیلی دانش ‏آموز را که در طی چندین سال اخذکرده، ارزیابی کند. هر چند کسانی که در این آزمون از رشتۀ مورد علاقۀ خود قبول نشوند، امکان شرکت در آزمون های سال‏ های آتی را دارند ولی تجربه نشان داده پسرها به دلیل رفتن به سربازی و دخترها به دلیل ازدواج،کمتر فرصت قبولی در آزمون های سال‏ های آتی را دارند.

در سال های اخیر برخی از صاحب نظران امور سنجش و ارزیابی و برخی از نهادهای قانون‏ گذاری برای رفع این مشکلات سوابق تحصیلی دانش آموزان را در قبولی از رشته های دانشگاهی لحاظ نمودند. به نظر آنها این طرح می توانست نواقص موجود در آزمون کنکور را تا حدودی مرتفع نماید. با این وجود آزمون نهایی سال سوم متوسطه تنها یک بار اجرا می‏ شود و کسی که در یک درس با نمرۀ پایینی قبول شده، نمی تواند مجددا در آزمون امتحانات نهایی شرکت کند.

محدودیت این طرح از آنجا آشکار می‏ شود که ممکن است فردی در امتحانات نهایی سال سوم به دلایلی خوب مطالعه نکند و با نمرات کمتری قبول شناخته شود. اعمال سوابق تحصیلی او در نتیجۀ آزمون کنکور باعث خواهد شد نتواند از رشتۀ مناسبی قبول شود و اگر هم در سال های بعد انگیزۀ کافی نیز برای مطالعه داشته باشد و در کنکور نمرات خوبی کسب نماید، کاستی در نمرات نهایی سال سوم، امکان قبولی‏ اش از رشته های برتر و دانشگاه های خوب را کمتر خواهد نمود.

البته امسال قانونی وضع شده که دانش ‏آموزان می‏ توانند تنها یک بار مجدداً در آزمون نهایی شرکت کرده و نمرات خود را ارتقا دهند، اما از آنجا که مبنای محاسبۀ نمرات نهایی آخرین نتیجۀ آزمون مأخوذه از دانش آموزان می باشد، در صورتی که فرد مورد نظر نمرۀ کمتری بگیرد، تکلیف چیست؟ آیا این نمره در کارنامۀ سال سوم او درج خواهد شد یا فقط نمرۀ آن در آزمون کنکور محاسبه خواهد گردید؟ ممکن است نمرۀ کسب شده در آزمون کنکور مورد محاسبه قرار گیرد. به این دلیل که نمی ‏توان کسی که در آزمون نهایی سال سوم متوسطه امتحان داده و قبول شده و برای بار دوم برای ارتقای نمرۀ خود مجدداً آزمون داده ولی نمرۀ کمی گرفته، در سال سوم نمرۀ او را کم کرد و او را در آن درس مردود شناخت. 

علاوه بر این، آنچه که در این قانون نادیده گرفته شده نقش نمرات تراز در پذیرش دانشجویان دانشگاه هاست. بدون تردید آزمون کنکور برای داوطلبانی که از سال های قبل در پشت دروازه های ورود به دانشگاه ها مانده اند نیز برگزار می شود.

حال 3 نفر را در نظر بگیرید که یکی در سال 94، یکی دیگر در سال 93 و نفر سوم در سال 92 در امتحان نهایی درس فیزیک شرکت کرده و هر سه نمرۀ16 گرفته اند، آیا نمرات 16 هر 3 نفر باید به یک میزان در قبولی آنها نقش داشته باشد. ممکن است ضریب دشواری سؤالات فیزیک در این سه سال یکسان نباشد و نمرۀ 16 داوطلبی که در سال 92 در آزمون نهایی این درس شرکت داشته در یک آزمون آسان تر و در میان آزمون دهندگان نسبتاً ضعیف تر به دست آمده باشد و نمرۀ 16 داوطلبی که در سال 94 در آزمون نهایی این درس شرکت داشته، در یک آزمون مشکل تر و و با حضور آزمون دهندگان قوی تر حاصل شده باشد.

بنابراین، ما مبنای یکسانی برای مقایسۀ نمرات این داوطلبان نداریم. در هر سال میانگین و انحراف معیار نمرات آزمون شوندگان مقادیر متفاوتی را در بر می‏ گیرد و بر اساس آنها، نمرات استاندارد و نمرات تراز نیز متفاوت خواهد بود. حتی اگر نمرات تراز آن سال ها نیز مبنای مقایسۀ نمرات افراد باشد، باز به خاطر متفاوت بودن افراد آزمون گرفته شده در سال‏ های متفاوت، نمی توان از آن به عنوان مبنای مقایسۀ برای نمره گذاری استفاده کرد. 

همین امسال نیز خبر رسید که یکی از داوطلبین کنکور که در آزمون کنکور سال های گذشته، پذیرفته نشده با ارائۀ شکایت نسبت به اعمال سوابق تحصیلی خواستار استیفای حقوق خود شده است و قاضی دیوان عدالت اداری حکم به ابطال، اعمال سوابق تحصیلی نموده است. حال اگر اعمال سوابق تحصیلی نادرست بوده است، تکلیف افرادی که در سال های گذشته با این شیوه به دانشگاه راه یافته اند چیست؟ و کسانی که به خاطر اجرای این روش نادرست به دانشگاه راه نیافته اند، چگونه باید تسبت به احقاق حقوق خود اقدام کنند؟

با توجه به دلایلی که قبلا ارائه شد، می توان نتیجه گرفت که دیوان عدالت اداری تصمیم درستی گرفته است. اما اگر آخرین مرجع تصمیم گیری در گزینش دانشجویان برای دانشگاه‏ ها دیوان عدالت اداری است، بهتر است این دیوان، در گزینش دانشجویان در تحصیلات تکمیلی نیز ورود پیدا کند ، زیرا نحوۀ گزینش آنها نیز با ابهام‏هایی مواجه است. از جمله اینکه اعمال معدل دورۀ کارشناسی برای قبولی در مقطع کارشناسی ارشد و معدل دوره ‏های کارشناسی و کارشناسی ارشد در مقطع دکترا نیز می ‏تواند عدالت در گزینش دانشجویان این مقاطع تحصیلی را با چالش مواجه کند.

باید توجه داشت که معدل های کسب شده در دانشگاه ‏های مختلف ارزش یکسانی ندارند، چه بسا که در برخی از دانشگاه ها با اخذ امتحانات دشوار، دانشجویان نمی توانند معدل بالاتری را کسب نمایند و در برخی از دانشگاه های دیگر سطح دشواری سؤالات امتحانی پایین است و معدل بالای آنها دلیل بر شایستگی بیشتر شان نیست.

همچنین، در انتخاب رتبه‏ های برتر دانشگاه ها به عنوان افراد دارای استعدادهای درخشان نیز باید تجدید نظر شود. به طور مثال دانشگاهی که سطح بالاتری دارد، رتبۀ آخر قبولی آن از رتبۀ اول دانشگاهی که سطح علمی پایین تری دارد، توانایی بیشتری دارد و اگر مبنای مقایسه برای انتخاب دانشجویان دارای استعدادهای درخشان درست باشد، آن دانشجو باوجودی که در دانشگاه خود رتبۀ پایین ‏تری دارد، ممکن است استعداد درخشان تری نسبت به رتبۀ اول دانشگاه سطح پایین ‏تر داشته باشد.

بنابراین، امتیاز دانشجویان استعدادهای درخشان در قبولی از مقاطع بالاتر نیز می تواند نادرست باشد و تجدید نظر در آن لازم به نظر می رسد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

تسلیت گروه صدای معلم به احمد کرمی زاده مدیر مسئول سایت آوای فرهنگی  " بازگشت همه به سوی اوست "

جناب آقای احمدکرمی زاده

مدیر محترم سایت وزین آوای فرهنگی

خبر درگذشت مادر بزرگوارتان موجب تألم و تاثر ما شد .

« گروه صدای معلم » این ضایعه را به جناب عالی و جامعه فرهنگی تسلیت گفته ، موفقیت روز افزون شما و همکاران محترم را از ایزد منان خواهان است .

ما را در غم خود شریک بدانید .

گروه صدای معلم

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور