گروه استان ها و شهرستان ها:
صبح روز پنجشنبه دوازدهمین دوره همایش خردپویان سرافراز با حضور مهدی حاجتی مدیرکل آموزشوپرورش گیلان، نماینده، فرماندار شهرستان لنگرود و تعدادي از مسئولين استاني و شهرستاني در سالن آمفیتئاتر دانشکده پرستاری لنگرود با محوریت تجلیل از دانش آموزان کنکور سراسری با رتبه زیر دو هزار در حالی برگزار شد که به هیچیک از خبرنگاران شهرستان برای پوشش خبری اطلاعرسانی نشده بود.
این نخستین بار نیست که برنامهای توسط اداره آموزشوپرورش شهرستان لنگرود بدون دعوت از خبرنگاران برگزار و حتی در مواقعی بهصورت گزینشی از برخی خبرنگاران خاص دعوتشده است که شاید با این کار بهنوعی تلاش خود را برای پنهان کردن ضعفهای خود در بخش اجرای همایشهای مختلف کردهاند.
دعوت از اصحاب رسانه برای پوشش برنامههای شهرستان علاوه بر رویکرد شهرستانی آن، بازتاب استانی در معرفی شهرستان و توانایی و ظرفیتهای آن را دربر دارد.
البته پُست روابط عمومی در لنگرود در اداراتی همچون آموزشوپرورش بهصورت کاملاً مبتدی و غیرتخصصی اداره شده و نوعی از نیروهای ناتوان در اداره بهعنوان مسئول یکی از مهمترین بخشهای هر ادارهای استفاده میشود.
ظاهراً لازم است متوليان اطلاعرسانی و روابط عمومي آموزشوپرورش نيز مجدد چند واحد درسي در خصوص اهميت اطلاعرسانی را بگذرانند.
البته اين بیتوجهی نهادها و ادارات شهرستان لنگرود همواره تكرار شده بود و گويي درك درستي از رسانه و اهميت اطلاعرسانی با توجه به عصر حاضر را ندارند.
پايگاه اطلاعرسانی لنگر خبر
گروه اخبار/
پيش ازظهرامروز علیاصغر فانی در حاشیه اختتامیه هفتمین دوره مجلس دانشآموزی که در ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی در حال برگزاری است، در جمع خبرنگاران در خصوصا قدامات مجلس هفتم دانشآموزی ، اظهار كرد: همان طور که میدانید مجلس دانشآموزی، مجلس مشورتی است و دانشآموزان در مدارس، نمایندگان خود را به عنوان شوراهای دانشآموزی مدرسه انتخاب میکنند.
وی ادامه داد: در سطح منطقه از بین شوراهای دانشآموزی مدرسه، استان و کشور، افراد انتخاب میشوند و این تعداد دانشآموزان تحت عنوان مجلس دانشآموزی حضور دارند که عصاره 13 میلیون دانشآموز کشور هستند.
فانی افزود: این دانشآموزان در قالب کمیسیونهای مختلف فعالیت داشته و پیشنهادات آنان در لایههای مختلف وزارت آموزش و پرورش مورد بررسی و استفاده قرار میگیرد.
وزیر آموزش و پرورش گفت: اعضای مجلس دانشآموزی در پایان این نشست دو روزه، سندی تحت عنوان عدالت آموزشی آماده کردهاند که امیدواریم با حمایتهایی که همه دستگاهها و دولت خواهد داشت، عدالت آموزشی را گسترش دهیم.
وی با بیان اینکه در دولت یازدهم در بسیاری شاخصها پیشرفت داشتهایم، افزود: امیدواریم نظر دانشآموزان در توسعه عدالت و کیفت آموزشی مؤثر باشد.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص اجرایی شدن پیشنهادات دانشآموزان یادآور شد: دانشآموزان از منظر خود و مدرسه مسائلی را مطرح میکنند و ما این مسائل را در سطح کلان، امکانات و محدودیتها بررسی میکنیم و تعدادی از نظرات را که امکان اجرایی شدن باشد، اجرایی میشود.
وی در خصوص پرداخت فوقالعاده ویژه فرهنگیان افزود: برای کارکنان اداری به دلیل آنکه آنها نتوانستهاند از رتبهبندی استفاده کنند، بنا بر مصوبه دولت، از اول فروردین 95 این فوقالعاده برقرار میشود که امیدواریم گامی برای جبران بخشی از تلاش فرهنگیان در ادارات باشد.
فانی در خصوص کاهش زمان تدریس درس عربی و افزایش درس زبان از سال تحصیلی آینده گفت: جدول دروس متوسطه دوم را به تصویب رساندهایم و مجموعه دروس را در قالب 35 ساعت درس هفتگی در متوسطه 2 پیشبینی کردیم.
وی ادامه داد: ورود درسهایی مانند مهارت زندگی، سلامت و محیط زیست، سواد رسانهای را داریم که دروس جدیدی است و براساس سند تحول نظام آموزشی و برنامه درسی ملی که به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است، پیشبینی شده است.
عضو كابينه تدبير و اميد در خصوص وجود یکهزار مدرسه خشت و گلی و تمهیدات لازم برای بازسازی آنها در سال جاری گفت: جهتگیری ما در تأمین امنیت برای ایمنی مدارس بوده است و روز پنجشنبه هفته گذشته که در شورای آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان حضور داشتم، مصوب کردیم همه مدارس خشت و گلی استان سیستان و بلوچستان که بیشترین تعداد را دارد، حداکثر تا پایان سال 96 ایمن شده و تبدیل به فضای مناسب شود.
فانی با بیان اینکه تلاشهای خوبی در دو سال اخیر برای تبدیل مدارس غیرایمن به مدارس ایمن شده است، افزود: امیدواریم تا پایان برنامه ششم توسعه مدرسه غیرایمن نداشته باشیم.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص اختصاص 500 معلم بالاتر از برنامه برای استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی آینده گفت: بله، در سال گذشته نیز افرادی که در آزمون ما شرکت کرده بودند اگر صلاحیت داشتند به کار گرفته میشدند که متأسفانه تعدادی از آنها صلاحیت نداشتند و امیدواریم تا قبل از مهر 95 این 500 دبیر را بتوانیم برای استان سیستان و بلوچستان جذب کنیم.
وی در خصوص تکمیل کردن مدارس نیمهتمام تصریح کرد: مصوبه مجلس داریم تا پروژههای نیمهتمام را برای تکمیل شدن در اختیار خیرین قرار دهیم و سال گذشته نیز از این اختیار قانونی استفاده کردیم.
فانی ادامه داد: از اعتبارات دولتی و نیز مشارکت خیرین کمال استفاده را میکنیم تا بتوانیم پروژههای نیمهکاره را به مرحله بهرهبرداری برسانیم؛ در سال گذشته 11 هزار و 400 کلاس درس به مجموع کلاس درس اضافه کردیم که با زیربنایی بیش از یک میلیون و 580 هزار مترمربع بود و تلاش داریم که از طریق اعتبارات دولتی و مشارکت خیرین و مردم در تکمیل فضای نیمه کاره استفاده کنیم.
وزیر آموزش و پرورش در خصوص متولی مدارس و نحوه نگهداری آن خاطرنشان کرد: اعتباری از سال 95 در موافقتنامهها پیشبینی میکنیم تحت عنوان تعمیر و نگهداری فضای آموزشی که خلأهایی بوده که سالها وجود داشته است و امیدواریم سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور همکاری در این خصوص داشته باشد تا بتوانیم فضاها را با تعمیر و نگهداری به موقع نسبت به افزایش عمر مفید ساختمان اقدام کنیم.
فانی در خصوص اینکه آیا مدارس صاحب متولی میشود، تصریح کرد: صاحب متولی شدن با توجه به گستردگی آموزش و پرورش کاری نیست که در ظرف یکسال امکانپذیر باشد، اما بحث تعمیر و نگهداری فضاها بحث مهمی است که امیدواریم از سال 95 شروع شود و بخشی از اعتبارات عمرانی را به این بخش اختصاص میدهیم.
وی در خصوص اینکه در بسیاری از شهرها مدرسه برای کودکان اوتیسمی وجود ندارد، افزود: در دو سال اخیر نسبت به رسیدگی کودکان اوتیسم اقدامات بسیار خوبی انجام دادیم که توصیه میکنم با رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی مصاحبهای داشته باشید.
مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش
مهم ترين بحران فرهنگي ايران امروز ما نه « آزادي يا انسداد » فرهنگي که « عقلانيت و مسئوليت » فرهنگي است .
عدم ارتباط ارگانيک بين برنامه ريزان و طراحان و متخصصان، مجريان ستادي آموزش و پرورش ازيک طرف و " تشکل هاي مدني " از طرف ديگر مهم ترين چالش آموزش و پرورش است .
دره عميق بين صف و ستاد را فقط و فقط ، پل هاي واسط بين مردم و مسئولين يعني "تشکل هاي مدني " پوشش مي دهند .
وظيفه « سازمان هاي مردم نهاد » سازمان دهي « ملت هميشه در صحنه » در گفت وگوي دو سويه مردم و مسئولين است .
انسان براي ارتقاي سطح زندگي اجتماعي ، خرد جمعي را به کار مي گيرد که لازمه آن تعامل مردم و مسئولين است .
اين ارتباط دو سويه چگونه حاصل مي شود ؟
بدون حضور « تشکل هاي مدني » و بدون ارتباط دو سويه بين اين نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، به هيج وجه مردم سالاري تحقق نمي يابد .
حاکم شدن فضاي گفت وگوی يک سويه در آموزش و پرورش ، سم مهلک براي جامعه مي باشد .
هر دو گروه « تشکل هاي مدني » و مسئولين ( هريک به سهم خود ) در اجراي رسالت خود (تعامل بين مردم و مسئولين ) کوتاهي کرده اند .
در اين جا ، عدم مسئوليت پذيري « تشکل هاي مدني » را نقد مي کنيم .
چگونه ممکن است « سند تحول بنيادين » در آموزش و پرورش و يا « سند برنامه درسي ملي » و ... تدوين شود و به تصويب شواري عالي آموزش وپرورش هم برسد ولي خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته که مجريان اصلي اين طرح ها و اسناد هستند ، در کنار متخصصين و مسئولين دلسوز نظام آموزشي با هم در اين موضوعات مهم تعامل نداشته باشند ؟
آيا چالشي مهم تر از اين عدم همکاري ، که جامعه را به پرتگاه نيستي و سقوط مي کشاند وجود دارد؟
وقتي در نقطه اي از کشور عزيزمان يک بلاي طبيعي مانند زلزله رخ مي دهد ، صداو سيما ، تربيون هاي نماز جمعه ، سازمان هلال احمر ، کميته امداد و ده ها نهاد ديگر ، هنرمندان ، ورزشکاران ، پزشکان ، مهندسان و قشر هاي مختلف مردم رابه طرق مختلف در کمک رساني بسيج مي نمايند.
اين اطلاع رساني و سازمان دهي مردم و ايجاد عزم ملي براي رفع مشکل پيش آمده جهت بهره مندي نظام از همه توانايي هاي ، "ملت هميشه در صحنه" قابل ستايش است .
زيرا توده بي تشکل و سازمان دهي نشده ، مخرب است درصورتي که سازماندهي توده ها معجزه آسا مي باشد .
متأسفانه وقتي زلزله ای بزرگ ، تمامي سرزمين بزرگ ايران اسلامي را به لرزه درمي آورد و حدود سيزده الي چهارده ميليون دانش آموزان ( آينده سازان ايران اسلامي ) و يک ميليون فرهنگي ، به همراه خانواده هاي عزيرشان را تهديد مي کند ، براي برون رفت از اين بحران ، عزم ملي مشاهده نمي شود !
در ذيل ، جهت روشن شدن موضوع ، چگونگي پديد آوردن « سند برنامه درسي ملي» را و عدم همکاري « سازمان هاي مردم نهاد » و مسئولين و متخصصان را مورد نقد و بررسي قرار مي دهيم .
لازم است ،خلاصه روند پديد آوردن « سند برنامه ملي درسي » را به نقل از متن آن ارائه گردد.
کار از اسفند 1384 با تشکيل دبير خانه طرح آغاز شد . پس از تحقيقات و مطالعات اوليه و ابلاغ مصوبه به هفتصد و چهل و پنجمين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش در ارديبهشت 1386 با پشتوانه نيرومند حقوقي ادامه يافت ...کميته هاي هفت گانه تخصصي... تشکيل شد...بالاخره نخستين نگاشت برنامه درسي ملي در بهمن 1387 تدوين و براي اظهار نظر در اختيار صاحب نظران و کارشناسان حوزه هاي ستادي و استاني قرار داده شد...دومين نگاشت در 25 اسفند 1387 براي استفاده فرهنگيان و صاحب نظران به همراه پرسش نامه ارزيابي ، بر روي سايت دفتر تأليف و برنامه ريزي کتب درسي قرار گرفت ... متن حاضر ...تا بهمن ماه 1389 است براي تقديم به شوراي عالي آموزش و پرورش و ساير مرجع ذي صلاح آماده شده است ...
از « تشکل هاي مدني » به خصوص نهاد هاي مدني فرهنگيان انتطار مي رفت بر اساس مسئوليت خود ، وقتي اين طرح بر روي سايت قرار داشت ، نظر کارشناسي خود را ارائه مي نمودند .
محمد قوچاني در مقاله حرفه روشنفکر ( ماهنامه تجربه شماره 27 آغاز سال چهارم نوروز 93 صفحه 8و 9) مي گوید :
" ... مهم ترين بحران فرهنگي ايران امروز اما نه " آزادي يا انسداد " فرهنگي که " عقلانيت و مسئوليت " فرهنگي است .
... جهل عمومي در روزگار ما جاي افکار عمومي را گرفته است و شگفت آن که اين جهل عمومي را عقل جمعي مي خوانند !
عقل جمعي نه در فضاي مجازي که در جامعه مدني ايجاد مي شود و جامعه مدني بر اساس نهاد هاي مدني ( صنفي / حرفه اي ) شکل مي گيرد .
... اگر روشنفکران بتوانند در اين دولت ( منظور دولت آقاي دکتر روحاني مي باشد ) استقلال مدني و صنفي خود را به دست آورند به بزرگترين پيروزي تاريخي خود رسيده اند ؛ فرصتي که هر لحظه از دست دادن آن خطاي بزرگ و تاريخي است چه براي دولت مردان و چه براي روشنفکران.
... دولت در ميانه يک دو گانه تکراري گرفتار آمده است . محافظه کاري فرهنگي و راديکاليسم روشنفکري که هر دو تماميت خواه و افراط گرا هستند .
ايجاد تعادل و اعتدال ميان اين دو کار سختي است . گروهي در شبکه هاي اجتماعي دولت را محافظه کار مي خوانند و گروهي در نهاد هاي حاکميتي دولت را به استيضاح تهديد مي کنند.مسئوليت تاريخي روشنفکران در اين دوران همان مسئوليت پذيري آنان است. "
امروز که جمهوري اسلامي ايران به عضويت « سازمان هاي مردم نهاد » سازمان ملل متحد درآمده است ، و از طرف ديگر، تشکل هاي مدني جهت يافتن مهم ترين چالش آموزش و پرورش برنامه ريزي نموده اند ، اين دواتفاق خوب را به فال نيک مي گيرم.
بدون سازمان دهي "همه ملت و نخبگان ملت هميشه درصحنه" ، بدون ايجاد "ديالوگ بين مسئولين و فرهنگيان فرهيخته در کميته هاي تخصصي ، اميدي به اصلاح و پيشرفت جامعه وجود ندارد. "
فقط و فقط با عزم ملي ، مي توان آموزش و پرورش را اصلاح نمود .
چالش هارا برطرف کنيم ،تهديد ها را به فرصت تبديل نموده موفقيت را گسترش دهيم .
پيش به سوي تشکيل اتحاديه فرهنگيان ايران ( صنفي و حرفه اي ) که لازمه آن توجه به وجوه مشترک است . برنامه هاي حداقلي در اتحاديه سراسري دنبال مي شود و برنامه هاي حداکثري در تشکل هاي خاص پيگيري مي گردد .
پيش به سوي تشکيل کميته هاي تخصصي جهت بررسي کارشناسانه چالش ها ي آموزش و پرورش .
به دليل آن که ، وقتي « تشکل هاي مدني فرهنگيان » حرفي براي گفتن داشته باشند ، يقينأ گوشي براي شنيدن آن باز خواهد شد .
"تشکل هاي مدني فرهنگيان " ( صنفي و حرفه اي ) به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسولين ، مي توانند ، علما ، خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته ، والدين دانش آموزان ، دانشگاهيان ،هنر مندان ، اصحاب رسانه ها ،ورزشکاران ، پزشکان ، مهندسان ، وکلا ، متخصان علوم اجتماعي ، اقتصاددانان ،مديران واحدهاي توليدي و خدماتي و . . . را سازمان دهي نمايند و با ايجاد عزم ملي در خدمت دانش آموزان ( آينده سازان جمهوري اسلامي ايران ) باشند .
يعني از يک سو با ظرفيت سازي قانوني ، نيازهاي فرهنگيان ، چالش ها و ... را به شکل مدون و طبقه بندي شده به اطلاع مسئولين و برنامه ريزان مي رساند و بازخورد اطلاعات آموزش و پرورش به مسئولين مي باشند .
از طرف ديگر تنگناهاي جامعه و دولت مردان را به اطلاع فرهنگيان مي رسانند و فرهنگيان فرهيخته را در اجراي برنامه ها سازماندهي مي نمايند .
پيشنهاد مي شود :
کميته هاي تخصصي با حضور مسئولين و نمايندگان اين نهادهاي مدني ، تشکيل شود تا جهت اصلاحات کوچک و بزرگ در آموزش و پرورش گفت و گوي دو سويه نوين آغاز شود .
گام نخست مي تواند بررسي ديدگاه هاي مطرح شده در نشست هم انديشي بين « تشکل هاي مدني فرهنگيان » با رئيس سازمان سنجش وزارت آموزش و پرورش جناب آقاي دکتر عمادي باشد .
زيرا باور داريم :
« اتاق فکر » تشکل ها ي مدني وظيفه دارند با مطالعه اسناد بالا دستي ، اسناد ملي و طرح هاي جامع ، برنامه ها و پيش نويس برنامه هاي تحقيقاتي و... اولأ فهم درستي از آنها به دست آورند ؛ سپس با بررسي و نقد منصفانه و علمي با تکيه به تجارب و تخصص خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته که مجريان اصلي اين برنامه هستند . نقاط ضعف و قوت برنامه را ارزيابي کرده ، بازخورد آن ها را به اطلاع مسئولين ذ يربط برسانند ؛ تا در يک تعامل سازنده يکي از وظايف تشکيلاتي خود را به ثمر برسانند.
گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست یا آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.
بایک حساب سر انگشتی و دو دو تای ساده مشکلات چندین و چندین ساله ی جامعه ی فرهنگی اعم از وضع معیشتی و منزلت اجتماعی شان، بدون دردسر و بادست مبارک خودشان قابل حل است. اما نمی دانم به جای انتخاب این راهکار ساده چرا از دیگران انتظار حل مشکلات شان را دارند و انواع راهکارهای ضعیف را انتخاب می کنند و حتی رنج کتک خوردن و زندان را به جان می خرند ؟
راهکار:
کافی است اولاً با کمی عمق دادن به افکارمان، خرد جمعی را بالا برده و سطح فکرمان را به هم نزیک کرده و یکسان عمل کنیم، ثانیاً سعی کنیم هیچ گاه با پاک کردن صورت مسئله، مسئله را حل نکنیم.
به طوری که مستحضر هستید، آزمون هایی که در کلاس های مان برگزار می کنیم، نتایج این آزمون ها نشانگر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد برنامه های وزارت خانه است و این آزمون ها عملکرد هرسه گروه را می سنجند. اگر نتایج آزمون ها قابل قبول نباشد که هیچ موقع نیست و اکثراً مابین بیست الی سی درصد را نشان می دهند، این نتایج برای انسان اندیشمند و فکور پیام می دهد که نه یک پای کار بلکه تمام پای کار می لنگد که هم عملکرد معلم به دلیل گرفتاری های مالی و معیشتی و هم عملکرد دانش آموز به دلایل مشکلات پیچیده اجتماعی که مجال گفتن در اینجا نیست و هم عملکرد برنامه های وزارت خانه اصلا و ابدا قابل قبول نیست و نتایج آزمون های تیمز و پرلز هم که هر چهار سال یک بار توسط یک موسسه معتبر بین المللی برگزار می شود و نشانگر جایگاه ایران در رده های آخر در میان شصت هفتاد کشور شرکت کننده در آزمون هاست دقیقآ مؤید این قضیه است. ولی هزاران اسفا که اکثریت قریب به اتفاق معلمان بنا به هزار و یک دلیلی که هیچ گونه پایه ی علمی ندارد، خودشان را توجیه کرده و نتیجه را غیر واقعی (هشتاد الی صد در صد قبولی) اعلان می کنند و با این کار نسنجیده به مسئولین رده بالا پیام می دهند که عملکرد معلم، دانش آموز و برنامه های وزارت خانه در حد عالی است و قطار آموزش و پرورش همیشه در مسیر مستقیم خود در حال حرکت است و ندانسته هم دنیای شان را خراب می کنند (هم شرمنده اهل و عیال و فرزندانشان هستند و هم در سطح پایینی از منزلت اجتماعی قرار دارند که حتی دانش آموزشان هم بیرون از مدرسه قبول شان ندارند) و هم آخرت شان را خراب می کنند (نمی دانم روز قیامت در پیشگاه عدل الهی چه توجیهی برای این کارشان خواهند داشت) و سپس گریه و زاری و داد و فریاد راه می اندازند که این چه وضعیت حقوق است و ما در راه ماندگانیم.
یکی نیست به این عزیزان بگوید که بابام جان آن پیام های عالی و مثبت دادن تان به مسؤلین چیست و این گریه و زاری کردن تان چیست؟ و هر دو کار را خودتان کرده اید که اصلاً قابل جمع نیستند. (جالب این جاست که بعضی از مدیران مجموعه که جز دیدن منافع زودگذر خویش و حفط چند صباح صندلی خویش توان دیدن کل مسئله را ندارند، با همراه کردن بعضی از معلمان با خود، بر علیه معلمانی هم که گزارش درست و واقعی از کارشان ارائه می کنند صورت جلسه و طومار امضا نموده و برایشان پرونده سازی می کنند و آنها را افراد نا سازگار می دانند).
یکی نیست به این عزیزان بگوید بابام جان در آن طرف دنیا نتایج به دست آمده از آزمون های تیمز و پرلز نه تنها موجب عزل وزرای آموزش و پرورش کشورها می شود بلکه لرزه بر اندام رئیس جمهور کشورها می اندازد ولی توی بزرگوار از ابتدا خودت و کارهایت را زیر سوال برده ای و با پر کردن ریزنمرات صد در صد قبولی که این کار را هر شخصی که سواد خواندن و نوشتن دارد هم می تواند بکند، نا خواسته به محیط پیام می دهی که بود و نبود من در کلاس و آزمون هایم هیچ ارزشی ندارند.
عزیزم ! حقوق خودت را که با حقوق کارمند بانک، پرستار و مهندسین مقایسه می کنی؟ هیچ کدام از آنها گزارش غیر واقعی از کارهایشان را که تو میدهی نمی دهند. اگر حقوق کارمند بانک کم باشد یا به علت عدم تمرکز فکری آن قدر دچار اشتباه می شود که بلافاصله صدایش در می آید یا خودش باید از طریق غیرقانونی از پول های دم دستی اش کمبودش را جبران کند که بازهم صدایش در می آید. اگر حقوق پرستار کم باشد یا دچار افسردگی می شود و یا انگیزه کاری اش را از دست می دهد و بیمار جان خود را از دست می دهد و صدای این کار در جامعه در می آید.
همچنان که اخیراً در اخبار 20:30 شاهد بودیم اگر معیشت مهندسین نظام مهندسی تأمین نشود مهندس امضاء فروشی کرده و از زیر بار مسؤلیت شانه خالی می کند و ساختمان بر روی سر مردم خراب می شود ( همچنان که هر سال بیش از 250 مورد در خود تهران ریزش ساختمان را شاهد هستیم ) و صدای این کار در جامعه در می آید. ولی کاری که توی معلم می کنی (که جنس کارت از نوع پروسه و فرهنگی است نه مانند کارهای سه گروه فوق الذکر که کار آنها از نوع پروژه است) یعنی همان انعکاس نتایج غیر واقعی در ریزنمرات و تحویل یک نسل بیسواد به جامعه به همین زودی ها شنیده نمی شود بلکه چند نسل بعد و موقعی شنیده می شود که کار از کار گذشته و تو هفت کفن پوسانده ای. لذا بهترین راه برای مطلع نمودن مسؤلین از مشکلات و رساندن صدایت به گوش مسولین گزارش درست از کارت هست و بس.
بینک و بین الله اگر تو خودت وزیر بودی و جامعه ی معلمان این گونه به تو گزارش می دادند چه فکری به ذهن تان خطور می کرد و چه اقدامی می کردی؟آیا جز این فکر می کردید که همه ی کار ها درست است و هیچ اقدامی نمی کردید؟
اکثر معلمان با این گزارش های غیر واقعی از عملکردشان محیط های کار و مدارس را به جهنم خانه ای تبدیل کرده اند که به هیچ وجه قابل تحمل نیست و خدا را گواه می گیرم که چه عمل هایی که در این محیط ها اتفاق نمی افتد که آدم شرمش می آید بیان کند و مسؤل همه ی این کارهای منا هستیم .
نمی دانم روز قیامت در قبال این دانش آموزان معصوم و اولیایشان و از طرفی با ظلم کردن به خانواده هایشان چه پاسخی خواهند داشت؟
همچنان که در ابتدا اشاره شد ما در قبال کارمان هم در این دنیا و هم در آخرت مسؤلیم و باید کارمان را درست انجام دهیم و این به معنی آن نیست که خدای نکرده حق دانش آموزانی را که در دست ما امانت هستند ضایع کنیم بلکه با ارائه گزارش درست از عملکردها، مسئولین مربوطه را از عیوب کار آگاه سازیم تا به فکر چاره ی کار باشند.
عزیزی که ادعا داری اگر جامعه را به بدن انسان تشبیه کنند، معلم سر آن بدن است که مرکز فرماندهی (مغز) در آن قرار دارد، خداییش چه کسی مقصر است جز خود ما؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پس از حادثه ای که «حمیدرضا گنگوزهی» در روستای نوکجو از توابع خاش قربانی آن شد دوباره بحث «مدارس ایمن» مطرح شده است و این در حالی است که هنوز در جوار منطقه آزاد چابهار روستاها و مناطق بسیاری هستند که از داشتن یک کلاس درس آبرومند محرومند.
مدرسه ای که در تصویر می بینید در روستای سندسر بخش زرآباد، شهرستان کنارک واقع است که فاصله چندانی با منطقه آزاد چابهار ندارد.
اهالی این منطقه با انتشار این عکس در کانال تلگرامی عیاران سیستان نوشته اند: « خدا را شکر نه دیواری دارد و نه سقفی که بر روی دانش آموزان و معلمین آوار شود».
این وضعیت شامل سایر مدارس روستایی منطقه چابهار و کنارک هم می شود کما اینکه مدارسی چون «شهید دوران» که از سال 1384 ساخته شده بود تا سال قبل برق نداشت و مشکل آب به عنوان یکی از ویژگی های مدارس مطرح بود تا جایی که دانش آموزان برای دستشویی باید به خانه خود بازمی گشتند یا اصلا به مدرسه نمی رفتند!
لیرضا راشکی، مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان سیستان و بلوچستان در پاسخ به وضعیت مدارس منطقه چابهار به ویژه با وجود فعالیت منطقه آزاد چابهار به کلیدملی گفت: با توجه به اینکه بندر چابهار هم روبه رشد است و سرمایهگذاریهای خوبی در منطقه چابهار در حال انجام گرفتن است انتظار خود من شخصا بیشتر بودهاست. انتظار بیشتری دارم که هم منطقه آزاد نقش خودش را در منطقه و محدوده شهرستان چابهار پررنگ تر ایفا کند و انتظارم فراتر از محدوده شهرستان است که بتواند در سطح استان هم اقدامات خوبی را انجام دهد.
کلید ملی
گروه اخبار/
قبلا چندبار هشدار داده بودند و کسی هشدارشان را جدی نگرفته بود؛ هشدار درباره مدارسی که یا خودشان خشت و گِلیاند یا به دلیل نداشتن حصار و دیوار، از ساختمانهای قدیمی اطرافشان جدا نشدهاند. تا اینکه آن روزِ یکشنبه آمد؛ روزی که یک معلم اهل منطقه مرکزی «روتك» در بخش مركزی خاش در سیستانوبلوچستان برای اینکه دیوار نم کشیده خانه کنار مدرسه روی دانشآموزان نریزد، خودش را سپر کرد و کشته شد.
هفتهای که گذشت، اگر هفته «حمیدرضا گنگوزهی»، معلمی که حالا فداکار و شهید نامگرفته ندانیم، باید یکی از هفتههایی دانست که درچند روز آن خیلی از خبرها تحتتاثیر حادثه مرگ او بودند؛ معلمی که حالا او را به نام «شهید» میشناسند، تعداد زیادی از مسئولان از او قدردانی میکنند و حتی ٤روز پیش، میدانی در «خاش» به نام او ثبت شده است.
ماجرای «حمیدرضا گنگوزهی»، معلم فداکار خاشی هنوز ادامه دارد؛ حالا و بعد از گذشت چند روز و پس از انتشار پیامهای تسلیت و همدردی با خانواده این معلم از زبان وزیر آموزشوپرورش و دیگر مسئولان، به نظر میرسد این ماجرا آنقدر مهم بوده که وزیر آموزشوپرورش را به «خاش» بکشاند؛ آن هم چند روز بعد از خاک سپاری معلم فداکار.
«علیاصغر فانی»، در پنجشنبهای که گذشت، با ورود به «خاش» بر مزار معلم ایثارگر و فداکار حمیدرضا گنگوزهی حاضر شد و بعد از آن با خانواده این معلم دیدار کرد. او در این دیدار گفت: «ایثار معلم فداکار خاشی که با نثار جانش زندگی را به دانشآموزان هدیه داد، در تاریخ ثبت میشود. معلمان بارها و بارها در تاریخ ایران اسلامی فداکاری و جانفشانیهای مختلفی را ثبت کردهاند و ادامه این جریان نشاندهنده روحیه جهادی آنان است.»
فانی ادامه داد: «آنان همواره جهادگونه در راه تقویت و پیشبرد نظام تعلیم و تربیت در ایران اسلامی مشغول به کار هستند و حتی برای حفظ آیندگان ایران اسلامی جان خود را هدیه میدهند. ایران اسلامی به خود میبالد که چنین انسانهای فداکاری را دارد و باید قدر چنین تفکری را دانست که افراد همواره آماده جهاد درعرصههای مختلف ایران زمین هستند.»
مدرسه روستاي نوكجو ٥٣ دانشآموز در مقطع ابتدايي و ١٣ دانشآموز درمقطع راهنمايي دارد و گرچه ساختمان مدرسه نوساز است اما به گفته مسئولان آموزشوپرورش مانند بسياري از مدارس سه و چهاركلاسي ديوار حايل ندارد اما اینطور که پیداست، در روزهای گذشته در تعداد زیادی از مطالبی که درباره این موضوع منتشرشده، آمده است که دیوار خشت و گِلی دبستانی که «حمیدرضا گنگوزهی» در آن کشته شد، روی دانشآموزان و معلمان آنها آوار شده است ولی با بالاگرفتن شایعهها در اینباره، مسئولان آموزشوپرورش دیروز دراینباره توضیح دادهاند؛ نمونهاش «مرتضی رییسی»، معاون وزیر آموزشوپرورش و رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس.
او در واکنش به اینکه گفته میشود دیوار فرسوده مدرسه در خاش، باعث مرگ معلم شده، به ایلنا گفته است: «مدرسه فرسوده نبوده و درسال ٨٢، ٨٣ ساخته شده؛ قدمت مدرسه کمتر از ١٣سال است و خود ساختمان هیچ مشکلی نداشته است. اتفاقی که افتاده این بوده که یک اتاق خشت و گِلی با فاصلهای از فضای آموزشی وجود داشته است و هنگام بارندگی آب جمع شده و موجب مرطوبشدن دیوار شده و با شدت گرفتن باد، دیوار فرو میریزد و در آن زمان دانشآموزان در آن محل بازی میکردند و به یک دفعه دیوار خراب میشود و معلم برای حفاظت از جان دانشآموزانش این فداکاری را میکند. این چیزی است که به بنده منتقل کردهاند. فیلم هم موجود است و شما میتوانید ببینید که خود ساختمان مدرسه هیچ صدمهای ندیده است.»
رییسی با بیان اینکه ساختمان مدرسه کاملا ایمن و استاندارد بوده است؛ چرا که مدرسه اصلا دیوار نداشته، گفته: «معمولا مدارس یک کلاسه و دو کلاسه دارای حصار نیست. دو کلاس درسال ٨٢-٨٣ به شکل استاندار ساخته شده و این یک ساختمانی بوده که مالکیت آن احتمالا متعلق به آموزشوپرورش نیست؛ چون مالکیت زمین ارتباطی به ما ندارد و ما فقط سازنده هستیم.»
اما نکتهای که درمیان حرفهای رییسی میتوان پیدا کرد، موضوعی است که هرچند خودش آن را کماهمیت دانسته ولی به نظر هشداری جدی است. معاون وزیر آموزشوپرورش، دیروز گفته است که درحال حاضر بیش از ٥٣٢هزار کلاس درس درکشور وجود دارد که به دانشآموزان سرویس میدهد و هزارتای آنها خشت و گِلیاند؛ تعدادی که البته رئیس آن را کم دانسته است: «تعداد کلاسهای خشت و گِلی بسیار پایین است؛ یعنی کمتر از حتی ٢دهمدرصد است.»
او گفته است: «سال گذشته حدود 1200 - 1300 کلاس خشت و گِلی را شناسایی کردیم که بخشی از اعتبارات برای بهبود وضعیت، تأمین اعتبار شده و هماکنون در استانهای خراسانشمالی، کرمان، سیستانوبلوچستان و خراسانجنوبی کار جایگزینی شروع شده و بخشی به پایان رسیده و بخشی همچنان نیمهتمام است.»
معاون وزیر آموزشوپرورش البته خبری هم دراینباره داشته است: «در یکی دوسال آینده کلاسهای خشت و گِلی تخریب و کلاسهای استاندارد جایگزین آنها خواهند شد. برای ما قابل قبول نیست که بعضی از مدارس دارای بالاترین استاندارد، بیشترین سرانه و بالاترین امکانات باشند اما در بعضی مناطق دانشآموز در کلاسهای خشت و گِلی و سنگ و گِلی درس بخوانند. درحال حاضر بیشترین تعداد مدارس خشت و گِلی را استان سیستانوبلوچستان دارد که برای سال ٩٥ اعتبار ویژهای به این استان تخصیص داده شده است.
حذف این مدارس، اولویت اول ما درسال ٩٥ به شمار میرود و سمت و سوی اعتبارات ما رفع تنگناها و نواقص، ایجاد امکانات آموزشی برابر، برقراری عدالت آموزشی و تأمین امکانات است برای اینکه دانشآموز روستایی احساس نکند، درمناطق شهری امکانات بیشتری حتی از لحاظ فضای آموزشی وجود دارد.»
رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور ادامه داده است: «رسالت جمهوری اسلامی رفع محرومیت و برقراری عدالت و رسیدگی به مناطق محرومتر است و ما در این جهت تلاش میکنیم. تلاش ما بر این است که اعتبارات دولتی و اعتباراتی که خیرین اختصاص میدهند، به مناطق محروم اختصاص دهیم.»
او با بیان اینکه کمکی که سایر نهادهای غیردولتی میکنند، رقم قابل توجهی است، گفته: «بنیاد برکت، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و برخی بانکها ازجمله این نهادها هستند و ما کلا منابعی که این نهادها میدهند را به سمت مناطق محروم کشور هدایت میکنیم.»
رییسی توصیهای هم به مدیران آموزشوپرورش داشته است: «نکات ایمنی را رعایت کنند؛ چراکه شما اگر بهترین امکانات و فضا و تجهیزات را استفاده کنید، درصورتی که نکات ایمنی رعایت نشود، باید منتظر حادثهای بود. به نظرم ما بهعنوان مسئولان آموزشوپرورش کشور و مدیران استانها باید بدانیم که امانتهای مردم دراختیار ماست و انشاءالله به وظایف خود به خوبی عمل کنیم.»
معاون وزیر آموزشوپرورش با بیان اینکه دو سوم مدارس کشور کاملا ایمن است و یکسوم همچنان نیاز به بازسازی و مقاومسازی و تخریب دارند، گفته است: «درصد مدارس تخریبی در قیاس با مقاومسازی پایینتر است، اما اولویت اول ما مدارس تخریبی و مدارسی است که ٤٠ یا ٣٠سال قدمت دارند.»
اما با وجود اینکه رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس، تعداد مدارس خشت و گِلی در ایران را کم دانسته است، این مدیرکل نوسازی مدارس سیستانوبلوچستان است که او هم دیروز درباره وضع مدارس تخریبی و قدیمی در این استان هشدار داده است.
«علیرضا راشکی» دیروز درجلسه شورای آموزشوپرورش استان سیستانوبلوچستان گفته که بیش از ٣٣درصد مدارس سیستانوبلوچستان تخریبیاند: «درحال حاضر ١٨هزارو٨٥٣ کلاس درس در سطح استان وجود دارد که ٤٣درصد آنان مستحکم بوده و ٢٣درصد نیز مقاومسازی شدهاند اما ٣٣درصد این کلاسها تخریبی هستند که باید دراینباره اقدامات لازم صورت پذیرد. درحال حاضر بازسازی ٧٠درصد کلاسهای استان مانده که با تصویب اعتبار لازم میتوان تا پایان سال ٩٦-٩٥ جشن برچینی مدارس خشتی و گِلی را در استان برگزار کرد.»
وجود مدارس خشت و گِلی و تخریبی در مناطق محروم ایران، یکی از موضوعاتی است که حالا سالها مسئولان آموزشوپرورش این مناطق و کارشناسان آموزشی درباره آن هشدار میدهند؛ موضوعی که حالا و بعد از کشتهشدن معلم اهل «خاش» در سیستانوبلوچستان که بیشترین تعداد این مدارس را دارد، باعث شده دوباره با جدیت بیشتری مطرح شود. اینها همه درحالی است که در سالهای گذشته، تعدادی از مسئولان شهرهایی که بیشترین تعداد مدرسههای خشت و گِلی را دارند، از تخریب این مدارس خبر دادهاند؛ موضوعی که البته به نظر میرسد هنوز اتفاق نیفتاده است. مثلا بهمنماه سال گذشته بود که استاندار سیستانوبلوچستان از تخریب و بازسازی مدارس خشت و گِلی سیستانوبلوچستان در دوسال آینده خبر داد. او گفت تمام مدارس خشت و گِلی استان ظرف دوسال آینده تخریب و بازسازی خواهد شد.
از طرف دیگر سال گذشته این «علینقی یزدانپناه»، مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته و عشایر وزارت آموزشوپرورش از وجود ۵۰۰ مدرسه خشت و گِلی در مناطق عشایری ایران خبر داد. او با بیان اینکه مدارس خشت و گِلی خطرسازتر از کپری است، گفت که مدارس کپری برای دانشآموزان خطرساز نیست: «اما مدارس خشت و گِلی با کوچکترین زمینلرزه تخریب میشود و برای دانشآموزان مشکل ایجاد میکند.» یزدانپناه بعد از آن به «شهروند» هم گفت که با سازمان نوسازی توافق جدیدی انجام شده که مدارس خشت و گِلی جمع و مدارس جدید و استاندارد ساخته شوند: «۵۰۰ فضای خشت و گِلی به تفکیک استانها به سازمان نوسازی مدارس داده شده و قرار شده این مدارس بازسازی شوند. در کل ۸۰۰ مدرسه در مناطق کمتر توسعهیافته و عشایری وجود دارد که نیاز به تعمیرات اساسی دارند که میتوان به مدارس کپری، خشت و گِلی، فرسوده و چادری اشاره کرد.» از طرف دیگر به گفته یزدانپناه ۸۰۰ مدرسه چادری و ۴۲ مدرسه کپری در مناطق کمتر توسعهیافته و عشایری وجود دارد.
حالا «محمدسعید اربابی»، نماینده مردم ایرانشهر در مجلس هم وجود مدارس خشت و گِلی استان سیستانوبلوچستان را یکی از مشکلات مناطق بلوچستان میداند: «در بسیاری از مناطق جنوبی استان هنوز مدارس خشت و گِلی وجود دارد که شرایط تحصیل را برای دانشآموزان منطقه مشکل کرده است. با توجه به رشد بالای جمعیت دانشآموزی روند آموزش در مدارس فرسوده با مشکل مواجه شده و دیگر این مدارس جوابگوی مردم منطقه نیست. اعتبارات لازم برای بازسازی و تجهیز مدارس مناطقی که خشت و گِلی و فرسوده است، باید درنظر گرفته شود.»
به گفته او، در مناطق روستایی شهرستان ایرانشهر ٣٥٠ مدرسه وجود دارد که از این تعداد ٣٥ مدرسه خشت و گِلی است و نمیشود از آنها استفاده کرد: «حذف مدارس کپری سیستانوبلوچستان و رفع مشکلات آموزشی دانشآموزان مدارس مناطق محروم استان باید به سرعت توسط مسئولان پیگیری شود. بودجه عمرانی شهرستان ایرانشهر کم است و باید افزایش یابد.»
روزنامه شهروند
تا کنون از خود پرسیده ایم که چرا ما این همه تصادف می کنیم؟ چرا با وجود جرائم سنگینی که وضع شده است این همه تخلفات رانندگی داریم؟ چرا با وجود منابع زمینی و زیرزمینی فراوانی که داریم باز اقتصادمان ضعیف است؟ چرا با وجود شعائر اسلامي آمار فساد و تجاوز و رشوه خواری و... افزایش می یابد؟ چرا با وجود کمیته امداد و موسسات خیریه بسیار و صندوق های صدقه فراوان ، باز هر روز به تعداد فقرا و گرسنگان و کودکان کار در جامعه افزوده می شود ؟ چرا و صدها چراي ديگر كه با وجود پرسش هاي فراوان اما باز هم گرهاي از جامعه گشوده نمي شود.
به نظر مي رسد كه ريشه همه این مسائل ناشی از نظام آموزش و پرورش ضعیفی است که بر جامعه حاکم است . نظامی کاملا تئوریک و ناکارآمد که به جز ایجاد فضایی رقابتی هیچ نوع حس همیاری ، همکاری ، نوع دوستی و احساس مسئولیتی به کودکان که در آینده کار به دستان جامعه هستند، القا نمی کند.
پس می توان نتیجه گرفت که مقصر اصلی و پررنگ چنین اوضاعی در جامعه معلمان آن جامعه هستند که شاگردان خوبی تربیت نکرده و به جامعه تحویل نداده اند.
مشكلاتي كه ريشه در آموزش دارد
بی شک نماینده مجلس ، رئیس جمهور ، وزرا و... همه و همه از کانال آموزش و پرورش و حوزه و دانشگاه عبور می کنند تا به جايگاه هاي شغلي خود برسند.در چنين شرايطي عدم نظارت و تربیت صحیح در نظام آموزشی باعث می شود تا مسئولان و کار به دستانی در جامعه حضور یابند که توانایی و اشراف لازم مدیریتي را نداشته باشند .
البته همیشه استثنا وجود داشته و یقینا این سخنان در مورد همه جامعه یا کاربه دستان صدق نخواهد کرد اما بخش اعظمی از جامعه را در بر خواهد گرفت و صد البته الان معلمان عزیز با خواندن این متن فورا جبهه گرفته و با مظلوم خواندن خود و عدم دخالت در سیاست گذاری های کلان آموزشی کشور خود را از همه این مباحث مبر ا می دارند که در جواب باید گفت همین سکوت و عدم دخالت معلمان عذر بدتر از گناه بوده و پیشبرد این سیاست های غلط آموزشی توسط معلمان به عنوان اجرا کننده محض این سیاست های نادرست ، گرای خوبی به آن دسته از فرادستان بی تدبیر که باعث و بانی این آشفته بازار هستند ، جهت تجاوز هرچه بیشتر به حقوق معلمان و دانش آموزان و مدارس داده و میدهند.
آن راننده ای که سبقت غیر مجاز می گیرد یا با سرعت بسیار بالا حرکت کرده و باعث بروز تصادف میشود ، فرهنگ درست رانندگی کردن را یاد نگرفته است . آن مامور راهنمایی و رانندگی ای که به جای حضور مداوم و مستمر در جاده ها خود را در پیچ و خم های جاده ها و پشت درختان و... قایم می کند تا ببیند کدام خودرو عمل خلافی مرتکب شده و فورا جلویش را بگیرد و کلی جریمهاش کند ، بی شک خودش هم نمی داند که چرا پلیس راهنمایی و رانندگی شده است و مسئولیت اصلی اش چیست ؟ و قطعا نمی داند که قبل از جریمه کردن وظیفه وی پیشگیری از وقوع تخلف و حادثه است ، نه جریمه کردن بعد از تخلف...
وقتي نمي دانيم چه كاره ايم
همه این ها نشان از عدم وجود آموزش صحیح در جامعه در همه سطوح است . اين طور به نظر ميآيد كه اگر ماموران راهنمایی و رانندگی با رانندگان قایمباشکبازی نکنند ، قطعا رانندگان هم از سرعت و سبقت های غیرمجازشان لذت نمی برند .
بارها شاید تجربه کرده باشید که وقتی سبقت غیر مجازی در جاده می گیرید و پلیس متوجه نمی شود کلی کیف کرده و به خود می بالید که از دست ماموران گریخته اید و آنها متوجه خلاف تان نشده اند . این نشانه چیست ؟ مگر نه اینکه نشانه لج کردن با ماموران و پاسخ استراتژی غلط آنهاست ؟ این ناشی از ضعف بزرگ در آموزش ریشه ای و نحوه مدیریت در جامعه و علی الخصوص این ارگان است و البته که این موضوع فقط به این ارگان ختم نشده و تقریبا در همه ارگان های کشور رخنه کرده است .
در واقع بیشترمان به درستی نمی دانیم که برای چه در یک ارگان مشغول به کار هستیم و وظیفه اصلی مان چیست ؟ و صرفا برای بقا و ارتقا در جایگاه هایمان تلاش میکنیم و می خواهیم مافوق مان را راضی کرده و درآمد بیشتری داشته باشیم و فقط در حد شعار خدمت به مردم را بر زبان جاری می کنیم .
ضرورت اصلاح نظام آموزشي
بیاییم واقع بینانه جامعه و هنجارشکنی های آن را به نقد بکشیم . یک مجرم یقینا از بدو تولد مجرم به دنیا نیامده و خیلی عوامل محیطی باعث سوق دادن وی به طرف جرم و جنایت می شود . پس باید قبول کنیم که بستر آموزشی و تربیتی جامعه مان نامناسب ، ناقص و دارای کمترین نتایج مثبت است .
به طور قطع هیچ پدر و مادری دوست ندارند بچه شان دزد و جنایتكار از آب در بیاید و هیچ فردی هم دوست ندارد به چنین تخلفاتی کشیده شود . پس فشارهای اقتصادی ، روحی، روانی و... زیادی باعث می شود تا فرد به این مسائل ورود کند .
بسیاری از ناهنجاری های جامعه جدای از مسائل و فشارهای اقتصادی ناشی از معترض بودن به وضع موجود و نا آگاهی در چگونگی بیان این اعتراض و همچنین ترس از ابراز نارضایتی در جامعه است و اینکه خیلی از ماها آن چیزی که مال خودمان نیست را نمی توانیم قبول کنیم که مال دیگران باشد . وسایط، وسایل و محیط های عمومی را متعلق و از آنِ خودمان نمیدانیم .
بی شک نمی توان در همه مسائل خیلی ریز شد و با جزئیات آنها را موشکافی کرد . اما می توان همه این مسائل را ناشی از نادرست بودن سر منشأ همه آنها که همان آموزش و پرورش است دانست و در اين ميان به فرمايش بنيانگذار كبير انقلاب امام خميني (س) «اگر دانشگاه اصلاح شود، كشور اصلاح مي شود» ميتوان اميدوار بود با اصلاح نظام آموزشي و تربيتي نسل هاي بعد اين كشور را به گونه اي رشد و تربيت كرد كه كوه عظيم مشكلات امروز جامعه به تپه اي كوتاه تبديل شده و شاهد فردايي بهتر باشيم.
روزنامه قانون
گروه اخبار/ مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش از اعمال فوقالعاده ویژه برای حقوق پرسنل این وزارتخانه از اول فروردین امسال خبر داد.
وقتی خبر پزشک خمینی شهری پخش شده بود یه سری به سایت ها زدم. همه فحش داده بودن! انواع و اقسام فحش ها! دونستن اصل قضیه و واقعیت پیشکش،خیلی ها حتی نمیدونستن که بچه پسر بوده نه دختر ولی بازم فحش ها نثار خانواده ی پزشک و پرستار کرده بودن!! مدتی قبل که در حاشیه با اعتراض پزشکان مواجه شد به هر سایتی می رفتی مردم فحش داده بودن! خیلی گفته بودن همتون بی سوادین! یه عده هم کمپین حمایت از مدیری راه انداخته بودن. اولش ناراحت بودم.گفتم واقعا این زندگی که به راحتی فدای پزشکی کردم اون عمری که همش با بی خوابی و استرس طی شد واقعا ارزشش همینه!؟
بعد یکم دیگه تو سایت ها چرخ زدم. خبر نامزدی سحر قریشی...همه بهش فحش داده بودن! مردم تبریز به توهین فیتیله اعتراض کردن...همه به تبریزی ها فحش دادن تبریزی هام به فیتیله ای ها! خبر اعتراض مردم کرمان به توهین سریال شهرزاد به کرمان...کرمانی ها به ایزدیار و همه مردم به کرمانی ها فحش داده بودن!
هانیه توسلی تو اینستا فوت پاشایی و تسلیت نگفت... همه مردم آن قدر فحش دادن تا صفحه ش و بست. پریناز ایزدیار عکس از سوییچ ماشینش گزاشته بود مردم آن قدر فحش دادن تا صفحه ش و بست! آزاده نامداری دوباره ازدواج کرد..مردم آن قدر فحش دادن و تهمت بهش زدن تا صفحه ش و بست! ملیکا شریفی نیا از گربه ش عکس گذاشته بود همه بهش فحش داده بودن! یه جا خوندم به مادر بهنوش بختیاری فحش داده بودن!
آن قدر سوابق ما ایرانی ها تو فحش دادن زیاد هست که تا صبح میشه مثال زد!
ما حتی به مرده ها هم رحم نمی کنیم. می ریزیم تو صفحه ی یه دختر مرفهی که تصادف کرده و فوت شده و بدون اینکه حتی یک لحظه فکر کنیم پدر و مادرش چه حالی دارن بهش فحش میدیم و انگ فاحشه بودن بهش می زنیم.
خارجی هام از دست ما در امان نیستن. اگه تو بازی فوتبال گل خوردیم می ریزیم تو صفحه ی مسی و به خواهر و مادرش فحش رکیک میدیم و این جوری فرهنگ خودمون و به همه ی دنیا ثابت می کنیم.
اگه صدا و سیمای بی جنبه برنامه جام جهانی و به خاطر لباس مجری برزیلی پخش نکرد میریزیم تو صفحه ی یه خانم خارجی و بابت لباسش بهش فحش میدیم! ما حتی آن قدر جو گیریم که یه عده میتونن تحریکمون کنن تا به حضور یک توریست انگلیسی در ایران اعتراض کنیم و جلوی هتلش جمع شیم و شعار بدیم و از ایران بیرونش کنیم!! اونم کسی که در تمام مدت حضورش توی ایران در صفحه ش از خوب بودن ایران و ایرانی می نوشت!
اهایی که ادعای مهمان نوازی داریم!!
مردم ما روز به روز از فرهنگ و تمدن دور تر میشن از ملتی که سرانه ی مطالعه ی کتابش از همه دنیا پایین تر هست چه انتظاری میشه داشت!
.....
ما ملتی هستيم که فکر نمی کنيم بلکه اجازه میديم دیگران افكارمون رو شکل بدن .ملتی که با آدم های موفق مشکل داريم!
ملتی که در مواجهه با هر موضوعی به جای فکر کردن دو کار انجام میديم اول جو گیر مي شيم و سپس از ابزار بسيار پر قدرت و مفرح فحش استفاده مي كنيم!
دیگه براي چنين رفتارهايي و چنين آدمايي ناراحت نیستم!
يه لبخند مي زنم و براي خودمون دعا مي كنم!
منبع : شبکه های مجازی