گروه اخبار / گفت و گوی صدای معلم ( سخن معلم ) و حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و نیز نماینده 4 دوره مجلس حاوی نکات فراوان و مهمی است .
یکی از همکاران شهر تبریز متن زیر را با باز نشر بخش هایی از این گفت و گو برای گروه صدای معلم ارسال نموده است .
ضمن تشکر و قدردانی از این معلم وظیفه شناس و مسئول از سایر همکاران دعوت می شود تا مطالب و نقدهای خود را در مورد این گفت و گو برای ما ارسال فرمایند .
تغییرات سریع اجتماعی، طی دهههای اخیر، روندی کاملاً مرئی و مشاهدهپذیر است که روان شناسان و رفتارشناسان اجتماعی بسیار درباره آن سخن گفتهاند . ویژگی مهم این تغییرات در سالیان اخیر، « شدت » تغییرات و ویژگی مهمتر آن « شتاب » در تغییرات است. تغییرات اجتماعی، تقریباً خارج از اراده و کنترل ما، نه تنها وسیع است بلکه هرچه به پیش میرویم بر «شتاب» آن افزوده میشود.
اکنون با صلابت میتوان ادعا کرد که جامعه ایران نسبت به چند دهه پیش دچار دگردیسی شده است. جدای از « شدت » و « شتاب » تغییرات، بُعد سومی که نشانه اهمیت موضوع است، « عمق » تغییرات است. تغییر در رفتارها و کنشها، ممکن است در لایه رویی جامعه رخ دهد اما زمانی که «ارزش»های یک جامعه تغییر یابد، نشانه عمق یافتن تغییرات است. تبدیل بسیاری از ضد ارزشها به ارزشها و بالعکس، نشان میدهد جامعه در حال دگردیسی است و اینکه این دگردیسی، پدیدهای مذموم است یا ممدوح، پرسشی است که باید متولیان اخلاق جامعه به آن پاسخ دهند.
تغییرات ارزشی در جامعه امروز ایران، به قدری آشکار و مرئی است که اساساً استدلال و برهان نمیخواهد. ارزش در معنای جامعهشناختی به معنای امر مقدس نیست بلکه به معنای باورهایی است که قاطبه مردم به آن وفادارند و با پایداری و وسواس از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. هرچند فضائل و مکارم اخلاقی از جمله صداقت، عدالت، سلامت، پاکی، فداکاری و تقوی از جمله مفاهیم ارزشی همه جوامع از جمله جامعه ماست اما، مصداقهای عملی و عینی این مفاهیم در عملکرد واقعی و عینی، در معنای « ارزش اجتماعی » قرار دارد.
بر همین اساس اگر بخواهیم میزان تغییر در ارزشهای اجتماعی که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود را بسنجیم، یکی از روشها بررسی ترمینولوژیک (واژهشناسی) برخی مفاهیم است. مثالهای زیر میتواند منظور این سخن را روشنتر کند:
« زرنگ »: زرنگ کسی است که در تاریکای نیمهشب، گازوئیل پای درختان باغ بریزد و صبح با زد و بند با شهرداری آن را به ملک تجاری تبدیل کند و به جای اینکه پنجاه سال یا شصتسال زحمت بکشد و خون دل بخورد، با استفاده از اکسیر زرنگی و پرداخت مبالغ معتنابهی رشوه ـ ببخشید، شیرینی ـ خیلی راحت میلیاردر شود و نسلهای بعدش هم در رفاه و عزت زندگی کنند.
« کار راه انداز »: کار راه انداز به کسی نمیگویند که کار مردم را از مسیر قانونی راه میاندازد بلکه کسی است که بلد است کار خود یا احباب را راه بیندازد. مثلاً در منطقهای که جنگلی است و مجوز ساخت نمیدهند، مجوز قانونی بگیرد، یا در شهر آلوده مجوز واحد صنعتی دریافت کند یا در کوچهای که اجازه ساخت چهار طبقه هم نمیدهند، مجوز برج ۲۵طبقه بگیرد یا برای گرفتن پایان کار ساختمان یا پایاننامه دانشگاه ـ فرقی نمیکند ـ هزار آشنا و رفیق و راه دارد.
« تیز »: کسی است که کُند نیست! یعنی کسی که به سرعت برق و باد حرکت میکند و ره صد ساله را یک شبه طی میکند. بلد است که کار نکند اما از حاصل کار دیگران بهرهمند شود و به زبان سادهتر دستش در جیب همه باشد جز خودش!
چنین کسی هم به زودی ثروتمند میشود و هم صاحب منزلت و عزت و همگان هم به او احترام میگذارند و همه جا جلو پایش بلند میشوند و خطابش میکنند آقای دکتر! در حالی که اصلاً لازم نیست تا ششم ابتدایی هم خوانده باشد.
« باهوش »:کسی است که راههای «در رو» را خوب بلد است. یعنی همان کارهای گروههای قبلی را میکند اما گیر نمیافتد و اگر ـ خدای ناکرده! ـ گیر افتاد بلد است چگونه در برود. خیلی عالی و سریع و آبرومندانه!
« بنده خدا »: کسی است که بلد نیست از حاصل کار دیگران بهرهمند شود، دلش رضا نمیدهد که رشوه بگیرد، زد و بند کند، پشت هماندازی کند، تغییر کاربری دهد، از موقعیتش در نظام اداری برای منافعش استفاده کند. اختلاس کند… معمولاً بنده خداها آدمهای بدبختی هستند!… بنده خدا یعنی یک آدم ساده شریف و قانع٫ بیعرضه، پپه!
میبینید که چه طور واژگان معنای متفاوت و متضاد گرفتهاند. زرنگ با فاسد مترادف شده است و شرافت با بدبختی!
این تغییر مفهوم عینی و کاربردی واژگان به نسبت چند سال یا چند دهه قبل، نشان از تغییر در باورهای جامعه ـ یا دست کم بخش قابل توجهی از جامعه ـ دارد که از یک سو، روز به روز نسل تغییر ناپذیرفته را تحت فشار قرار میدهد و به اقلیت و حاشیه میراند و از دیگر سو، تاثیراتش بر رفتارها و کنشهای جامعه بسیار وسیع و آشکار است.
چه طور شده است که تا چندی پیش، سلامت نفس و قناعت و پاکی و شرافت و تقوی، بر جامعه غلبه داشت و آدمی زرنگ بود که خود را از انواع آلودگیها و آلایندهها حفظ میکرد، اگر در کارخانه قندسازی کار میکرد و بیاختیار دهانش از گرد قند معلق در هوا شیرین میشد، شبهه داشت که حلال است یا نه، اما اینک آدم زرنگ، در طرفهالعینی نه قند را، که کارخانه را میبلعد…اما چرا باورهای جامعه، با این سرعت سرسام آور در حال تغییر است؟
کدام تند باد بر جامعه ما وزیدن گرفته است؛ آیا این اتفاقات محصول جبری و فرارناپذیر مدرنیسم است؟ یا کژکارکردی نهادهای متولی اخلاق و معنویت جامعه؟
اینک پرسشی که دغدغه اهل اندیشه است، پرسشی مهم و نگران کننده است: این تغییرات تا کجا پیش خواهد رفت؟ چه موقع اشباع خواهد شد و به عبارتی «حد» این تغییرات کجاست؟ و آثار و عوارض و عواقبش، در نهایت چه خواهد بود؟
اینها پرسشهایی است که هم متفکران جامعه و هم متولیان جامعه در برابر آن مسئولند .
روزنامه اطلاعات
گروه رسانه و تشکل /
امروز شنبه ساعت 8 صبح نشست تشکل های معلمان با 3 نفر از نامزدهای دهمین دوره نمایندگی مجلس در محل انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار گردید .
در ابتدای این نشست علی محمد مصلحی به عنوان مسئول کمیته ائتلاف فرهنگیان سراسر کشور گفت :
ما از این نمایندگان می خواهیم که معلم بمانند و در کنار سایر امور نمایندگی ، مشکلات و مطالبات صنفی فرهنگیان و معلمان را فراموش نکنند .
ما از دوستان می خواهیم مانند آقای محجوب که مسائل کارگران را دنبال می کند ، پی گیر مشکلات معلمان باشند .
ما با این دوستان میثاق نامه امضا می کنیم و از آنان به عنوان کاندیداهای ملی فرهنگیان نه فقط در تهران بلکه در همه شهرها حمایت می کنیم .
تنها خواسته ما از این همکاران آن است که در صورت ورود به مجلس به صورت ویژه برای آموزش و پرورش و معلمان وقت بگذارند .
پی گیری این دوستان در مجلس تا حدود زیادی معلمان را از ورود به خیابان ها و هزینه های بعدی معاف خواهد کرد و دیگر شاهد اهانت و تحقیر آنان برای احقاق حقوق شان نخواهیم بود و حضور آنان در مجلس مطالبات و تجمعات معلمان را مدیریت خواهد نمود .
تشکل هایی که از این کاندیداها حمایت ویژه می کنند عبارتند از :
سازمان معلمان ایران ، فعالان صنفی معلمان ،مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ،انجمن اسلامی معلمان ایران ،شاخه فرهنگیان حزب ندای ایرانیان ،شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه ،شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت ، منتخبان فرهنگیان بازنشسته و شاخه فرهنگیان حزب کارگزاران ایران اسلامی .
در ابتدا « داود محمدی » دبیر کل انجمن اسلامی معلمان ایران و نامزد مورد حمایت تشکل های معلمان گفت :
بنده به عنوان یک معلم در مدرسه همواره درگیر مشکلات بوده ام . همیشه تبعیض را می دیدیم و این موجب نگرانی ما بود .
همیشه سوال ما این بود که از معلم چه کسی باید دفاع کند ؟
ما از ابتدا فاقد یک تشکیلات منسجم بودیم که از حقوق و مطالبات معلمان دفاع کند .
مثلا در مدارس غیرانتقاعی که حدود 27 سال پیش شکل گرفت معلمان شاغل در آن ها به خاطر نیازشان استثمار می شدند .
بسیاری از حقوق آن ها رعایت نمی شود .
در واقع ، تشکلی نبوده است که از حقوق آن ها و سایر معلمین دفاع کند .
البته ما در انجمن اسلامی وارد این مسائل می شویم اما وضعیت به گونه ای که خیلی سریع مسائل از حالت صنفی به سوی مسائل سیاسی چرخش پیدا می کنند .
باید تشکل ها به صورت کارشناسی و ریز وارد مسائل شوند و برای آن ها برنامه داشته باشند .
بنده به نمایندگی از انجمن اسلامی معلمان نگران دوستان و فعالانی هستم که اکنون در این جمع حضور ندارند .
این دوستان غیر از کار صنفی کار دیگری انجام نداده اند .
این که خلاء کار کجا بوده است به نظرم به این بر می گردد که ما تاکنون فاقد یک تشکیلات صنفی سازمان یافته و منسجم بوده ایم .
دوستان میثاق نامه ای را نوشته اند و اگر توفیق خدمت حاصل شد موظف به پی گیری آنان خواهیم بود و اگر هم موفق به ورود نشدیم در کنار سایر دوستان که موفق می شوند پی گیر مطالبات معلمان خواهیم بود .
باید پی گیری هایمان مدنی و از طرق قانونی و در چارچوب خرد جمعی باشد و برای گرفتن آن باید مبارزه کنیم .
من روی تشکیل " سازمان نظام معلمی " تاکید می کنم .
لازمه موفقیت ؛ کار جدی ، اراده و پشتکار است .
در ادامه ، خانم « فریده اولاد قباد » از دیگر کاندیدهای مورد حمایت تشکل های فرهنگیان گفت :
امیدواریم که در صورت ورود بتوانیم مطالبات معلمان را احیاء کنیم .متاسفانه این مطالبات به حاشیه رفته است و با این که مصوب شده است اما اجرایی نمی شود .
باید بتوانیم پی گیر حقوق فرهنگیان بازنشسته و نیز احیای منزلت اجتماعی آنان باشیم .
من قبلا برنامه هایم را اعلام کرده ام که در این جا و جهت یادآوری دوستان اشاره مجددی می کنم :
برنامه کوتاه مدت به منظور تحکیم و تعالی نهاد خانواده : ۱- تصویب برنامه جا مع مقابله با آسیب های تهدید کننده امنیت خانواده و عوامل ترلزل کیان آن ۲- تصویب و پیگیری مستمر اسناد: نظام جامع رفاه وتآمین اجتماعی زنان” یا تاکید بربهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار و بی سرپرست و ارائه آن به مراجع ذیصلاح ۳- تاکید و اصرار بر کمک دولت درجهت تاسیس و تقویت شبکه های تلویزیونی خانواده با حضور جامعه شناسان و روان شناسان و دیگر متخصصین حوزه خانواده با محوریت نهادینه سازی سبک زندگی ایرانی- اسلامى ۴- لزوم طراحی و تصویب میان رشته های جدید ارقبیل مشاوره خانواده، بهداشت خانواده ،حقوق خانواده متناسب با نقش و کارکرد خانواده. -تدوین نطام جامع سلامت اجتماعی خانواده ایرانی- اسلامی
برنامه میان مدت : ۱- به روز رسانی وظایف و عملکردهای کمیته کنترل و پیشگیری از آسیب های اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، کارتن خوابی و با هدف برنامه ریزی هدایت و جریان سازی و نظارت اقدامات مرتبط باتحکیم خانواده ۲- توانمند سازی خانواده های آسیب دیده اجتماعی از طریق آموزش و کسب مهارت های مقتضی و متناسب با شرایط اجتماعی- اقتصادی به جای تسکین های مقطعی و فریبنده ۳- تلاش و همکاری مجدانه با نظام آموزشی کشور درجهت تدوین محتوای کتب درسی متناسب با نظام آموزشی واقتضائات اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی با تاکید بر سرمایه اجتماعی چون اعتماد، صداقت، خیرخواهی و تلطیف گفتمان های حاکم بر روابط اجتماعی ۴- تقویت وگسترش رشته های تحصیلی خانواده و سلامت جنسی درمقاطع تحصیلات تکمیلی بر اساس اسناد و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی -۵ تصویب قوانین مربوط تسهیلات اعتباری برای سازمان های مردم نهاد (سمن) در جهت شناسایی و مقابله با آنها با روش های جدید جنگ نرم که خانواده و جوانان را هدف قرارداده ۶-فراهم نمودن بسترهای قانونی لازم جهت ساماندهی و توسعه مشاعل ازراه دور، کسب و کار خانگی و تنوع بخشی به مشاغل نو متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی و ایجاد تسهیلات شغلی برای ایفای بهینه مسولیت های خانوادگی۷-شناسایی نقاط آسیب خیز و بحران زای اجتماعی دربافت شهری و حاشیه شهرها و تمرکز بخشیدن حمایت های اجتماعی، خدمات بهداشتی درمانی مددکاری، مشاوره اجتماعی و حقوقی و برنامه های اشتعال حمایت شده و جلب همکاری های بین همکاری های بین بخشی و سامانه مدیریت آسیب های اجتماعی.
برنامه هاى بلند مدت : 1-تقویت انجمن اولیا ومربیان که مهمترین حلقه ارتباط و اتصال خانه و مدرسه است و لزوم یکسان سازی الگو ها ۲- اصلاح ساختار صنعت فرهنگ سینما و فیلم سازی و دیگر امور هنری با هدف تقویت بنیان های خانواده و حذف وپیشگیری از عوامل مفسده انگیز ۳- نظارت جدی بر عملکرد موسسات هنری فعال در عرصه ساخت فیلم های خانوادگی با هدف مبارزه قاطعانه با عوامل مفسده انگیزه۴- تهیه و تدوین طرح سامان دهی مشاعل خانگی و حمایت ازکمی و کیفی آن با تاکید بر بهره گیری ازظرفیت ها و پتانسیل های منطقه ای.
متاسفانه منزلت اجتماعی معلمان در جامعه به گونه ای شده است که حتی فرزندان آنان قصد ادامه شغل آنان را ندارند .
معیشت معلمان این وضعیت را برای آنان رقم زده است .
در جمعی که افراد آذری زبان حضور داشتند مهم ترین دغدغه خودم را فرهنگیان و مطالبات آنان و ارتقای پایگاه اجتماعی آنان معرفی کردم و در صورت ورود به مجلس خودم را موظف به پی گیری مفاد میثاق نامه خواهم دانست.
« فاطمه سعیدی » سومین کاندیدای مجلس و مورد حمایت تشکل های معلمان از حوزه انتخابیه تهران گفت :
اهل شعار دادن نیستم . کارم را از روستاهای کرمان شروع کردم . 10 سال در محروم ترین نقطه کشور خدمت کرده ام .
34 سال در خدمت نظام آموزشی هستم و به کسوت معلمی ام افتخار می کنم .
برای من منزلت و احترام معلمی مهم است که متاسفانه خیلی کم رنگ شده است .
4 سال در خدمت خانم تندگویان در وزارتخانه بودم . شبانه روزی سایت امور زنان آموزش و پرورش را اداره کردم تا آمار دختران بازمانده از تحصیل ، دختران بد سرپرست و بی سرپرست را استخراج کردیم .
در مورد تغییر رنگ پوشش دختران اولین اقدام توسط امور زنان انجام شد .
من این میثاق نامه را امضا می کنم اما باید بدانید که ما معلمان خود " میثاق نامه مجسم " هستیم و سرمایه ما صداقت است .
من زمانی پیش آقای چهاربند مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران رفتم و به او گفتم که شما نماینده دولت تدبیر و امید هستید و آبروی او هستید .
به ایشان گفتم که مشکلات را احصا کرده و برای آن ها برنامه دارم اما تا الان از ایشان خبری نشده است !
ما چه وارد مجلس بشویم و یا نشویم باید از آن هایی موفق می شوند بخواهیم .
معلمان باید حتما اتاق فکر داشته باشند و حتما باید برای مشکلات برنامه داشته باشند .
پایان گزارش /
گروه اخبار /
حجتالاسلام والمسلمین محیالدین بهرام محمدیان رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در جلسه مدیران این سازمان اظهار داشت: پس از استقرار نظام جدید آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین و در راستای برنامه درسی ملی، هر سال موظف به تغییر کتابهای دو پایه تحصیلی بودیم که امسال پایههای پنجم و نهم، جدیدالتألیف بود و سال آینده موج تغییرات به پایه دهم میرسد که با توجه به تنوع شاخهها و رشتههای تحصیلی، سالی سخت و پر کاری پیش رو خواهیم داشت.
وی با تأکید بر اینکه جابه جایی معلمان، بدون آموزش مورد تأیید نیست، افزود: گاهی ضرورت ایجاب میکند از معلمان یک پایه که دیگر وجود ندارد، در پایه دیگری استفاده شود، لذا مراکز آموزشی موظفند با برنامهریزی مناسب دورههای توجیهی و روش آموزش کتابهای جدید را برای معلمان ارائه کنند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدیان ضمن تشریح فرآیند تدوین تا تألیف کتب درسی، اضافه کرد: در سال جاری هر فصل از کتاب که آماده شد، به منظور رویت و اظهار نظر معلمان، کارشناسان و صاحب نظران روی سایت دفتر تألیف قرار گرفت و پس از گردآوری و بررسی نظرات و اعمال پیشنهادات منطقی و اعتبار بخشی، کتاب برای چاپ ارسال شد و در واقع کتابی بدون رویت معلمان انتشار نمییابد.
ایلنا
جناب دکتر روحانی عزیز رئیس جمهور محترم و محبوب ایران
با سلام
همگان واقفیم که طی دو سال و نیم گذشته با تلاش های شبانه روزی و قابل تقدیر شما رئیس جمهور محترم و وزارت امور خارجه و شخص دکتر ظریف عزیز و و موافقت رهبر معظم انقلاب ، علی رغم سنگ اندازی های مخالفان داخلی و خارجی ، بالاخره توافق هسته ای بین ایران و غرب صورت گرفت و تحریم های ظالمانه در حال برداشته شدن است.
یکی دو ماه پیش طی پرسشنامه ای که در قالب پرسش مهر در برخی مدارس به دانش آموزان داده شد و از دانش آموزان و والدین آن ها خواسته شده بود که رئیس جمهور را در مورد اتخاذ راه کارهای اداره کشور در شرایط پسا تحریم راهنمایی کنند .
حال که هنوز بودجه ی سال آینده در مجلس مطرح نشده و فرصت باقی است به عنوان یک فرهنگی و پدر دو دانش آموز می خواهم مواردی چند را خدمت شما رئیس جمهور محترم و محبوب عرض کنم ( البته نیک می دانم که دولت مردان خودشان از کوله باری از تجربه و دانش اداره ی امور برخوردارند ):
1- با توجه به آزاد شدن دارایی های توقیف شده که حدود سی میلیارد دلار می باشد و رفع تحریم های مختلف از لحاظ مالی دست دولت تا حدودی باز شده است ، انتظار می رود مطالبات عقب افتاده ی فرهنگیان شاغل و باز نشسته هرچه سریع تر پرداخت شود .
2- مدارس فرسوده و قدیمی که فضای پژمرده و ناراحت کننده ای دارند که لازم است هرچه سریع تر مرمت و بازسازی یا نوسازی شوند. امیدوارم در شرایط پسا تحریم ، بازسازی و نوسازی این مدارس در اولویت دولت قرار گیرد .
3- مدیران مدارس در طی چند سال گذشته ، با سرانه های ناچیز مدارس را با زحمت بسیار اداره کرده اند . اگر کمک اولیاء و افراد خیر نبود مدارس فلج بودند. پرداخت سرانه ی کافی به مدارس باعث می شود که کیفیت اداره مدرسه بهبود یابد .
4- فعالیت های پرورشی یکی از ارکان آموزش و پرورش می باشد که در سال های اخیر به دلیل کمبود بودجه این فعالیت ها خیلی سطحی و کم رنگ شده است . با اختصاص بودجه کافی به فعالیت های پرورشی (فرهنگی ، هنری ، ورزشی ، اردو و گردش های علمی و تفریحی ...) مدارس باعث شادابی و جذابیت مدارس شوند.
5- همیشه فرهنگیان از نبودن عدالت در پرداخت حقوق و مزایا بین کارکنان دولت ناراحت و شاکی هستند . گاهی اوقات می بینیم در بین کارمندان ادارات و نهادهای دیگر به مناسبت های مذهبی و ملی پرداخت های قابل توجهی صورت می گیرد یا وام های مسکن و ... با سود پایین و مبالغ قابل توجه دریافت می کنند در حالی که برای فرهنگیان خبری از این موارد نیست .
حقوق مزایای دریافتی مدیران و کارمندان دستگاه های دولتی و حاکمیتی را که با آموزش و پرورش مقایسه می کنیم بعضا تفاوت زیادی وجود دارد. این اختلاف در پرداخت حقوق و مزایای مدیران ارشد سازمان های دیگر دولتی با آموزش و پرورش معنادار تر است ؛ به طور مثال مدیر آموزش و پرورش یک شهرستان یا حتی استان با حدود بیست و چند سال تجربه و مدرک فوق لیسانس حدود سه میلیون دریافتی دارد در حالی که مدیران هم رتبه ی آن ها در ادرات دیگر خیلی بیش از این رقم ها دریافت می کنند.
5- انتظار می رود در شرایط پسا تحریم بعد از آموزش و پرورش بخش تولید مورد توجه ویژه دولت قرار گیرد . همان طور که خود واقفید شرکت های بسیاری با رکود دست و پنجه نرم می کنند . بسیاری از کارگران از کار بیکار شده اند ، کارگرانی هم که سر کار هستند به دلیل شرایط وخیم شرکت ها ماه ها حقوق شان عقب افتاده است .اختصاص تسهیلات بانکی با بهره ی کم می تواند به تولید آن ها رونق داده و باعث رونق تولید و اشتغال گردد.
6- اصلاح نظام مالیاتی کشور باید در اولویت دولت قرار گیرد . حال که وضعیت قیمت نفت مناسب نیست دولت باید برای همیشه با جدیت و دقت فراوان نظام مالیاتی را اصلاح کند و اداره امور کشور را بر مبنای اخذ مالیات برنامه ریزی کند .از پول نفت فقط برای عمران و آبادی کشور استفاده شود .
7- توجه به محیط زیست و حل معضل آب آشامیدنی که در برخی استان ها که به مرحله حاد رسیده است ،باید مورد توجه ویژه قرار گیرد .همچنین باز سازی و توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی داخل شهری و برون شهری می تواند برای جلو گیری از آلودگی هوا راه کار مناسبی باشد .
8- پرهیز از هرگونه ولخرجی و اسراف در دستگاه های حاکمیتی و مبارزه با فساد اداری و اقتصادی می تواند در خوش بینی شهروندان به نظام کمک کند .
9- در هر شرایطی سعی کنند بخشی از در آمد های ارزی کشور را به عنوان پشتوانه ی پول ملی حفظ نمایند تا در شرایط خاص دست دولت خالی نماند.
10- تکمیل پروژه های مسکن مهر و اجرایی شدن طرح مسکن اجتماعی برای اقشار کم در آمد و زوج های جوان
جناب دکتر روحانی عزیز به هر حال هرچه بود این چند سال تحریم سخت، گذشت . امیدواریم که با درایتی که نظام به خرج خواهد داد هیچ گاه دوباره چنین شرایطی بر کشور حاکم نگردد.
هرچند می دانیم در حال حاضر قیمت نفت به زیر سی دلار رسیده و اوضاع بر وفق مراد نیست ولی به هر حال جامعه ی فرهنگیان انتظار دارد در شرایط پسا تحریم ، آموزش و پرورش در اولویت نظام و دولت قرار گیرد .
در پایان امیدوارم در آینده با تدبیر دولت مردان و همه ی ارکان حکومت و اعتماد به مردم ، با اتخاذ سیاست خارجی توام با تنش زدایی در جهان و منطقه ،ایران عزیز روز به روز پیشرفت کرده و آینده ای بهتر در انتظار باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
معلمان و دانش آموزان نسبت به ساعات و نحوه آموزش درس زبان انگلیسی انتقادهایی دارند و مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز در ظاهر این انتقاد را وارد می دانند. اما شلوغی آموزشگاه های زبان، نشان می دهد که تدریس زبان در نظام تعلیم تربیت موفقیت چندانی نداشته است و معدود دانش آموزی پیدا می شود که به زبان انگلیسی مسلط باشد.
همین موضوع سبب شد تا آموزش و پرورش پس از ۲۰ سال نسبت به بازنگری کتاب زبان انگلیسی اقدام کند و کتاب های مکالمه محور جایگزین کتاب های گرامرمحور شوند تا شاید مدارس بتوانند گوی برتری و سبقت را از آموزشگاه ها بگیرند و فارغ التحصیلانی باشند که جدا از زبان مادری به یک زبان بین المللی نیز تسلط داشته باشند اما گویا با تغییر ساختار کتاب ها نیز اوضاع یادگیری
زبان انگلیسی دانش آموزان تفاوتی نسبت به سال های گذشته نکرده است و مشکلات بنیادی هنوز وجود دارد.
کم بودن ساعات تدریس زبان انگلیسی و تراکم بالای کلاس های درس از عمده ترین انتقادهای معلمان این زبان بین المللی است که مانع یادگیری دانش آموزان می شود.
موانع پیش روی یادگیری زبان انگلیسی
در این ارتباط، یکی از معلمان زبان انگلیسی متوسطه اول می گوید: ساعت درس زبان خیلی کم است. حداق باید ۲ ساعت تدریس زبان داشته باشیم اما ۷۵ دقیقه بیشتر نمی توان تدریس کرد. منظور این است وقت کلاس به حضور و غیاب، تمرین، ساکت کردن دانش آموزان و در نهایت درس دادن می گذرد.
وی ادامه داد: مشکل عمده دیگر، تعداد بالای دانش آموزان سر کلاس درس است. به نحوی که تعداد دانش آموزان من در یک کلاس، ۳۷ نفرند و در واقع برای هر نفر ۲ دقیقه هم نمی توانم وقت بگذارم. کتاب درس با مکالمه شروع می شود، دانش آموزان الفبای انگلیسی را نمی شناسند و در کلاس های ضمن خدمت به ما گفته اند در هر درس سه حرف به ترتیبی که در کتاب آمده به دانش آموزان یاد دهیم در صورتی که یک مکالمه کامل را باید یاد بگیرند. وقتی دانش آموز کلمه را ندیده چگونه می تواند مکالمه را یاد بگیرد.
وی با بیان اینکه باید کتاب انگلیسی از پایه های پایینتر تدریس شود، گفت: باید کلمات به صورت مصور از دوره ابتدایی به دانش آموزان یاد داده شود. در زبان انگلیسی پایه نهم تازه گرامر زبان حال ساده را یاد می دهند چیزی که ما در اول راهنمایی یاد می گرفتیم. در نهایت نیز کنکور امتحان گرامر است نه مکالمه.
این معلم یادآور شد: در دوره های آموزشی تاکید می کنند گرامر را به دانش آموز یاد ندهیم این در حالی است که دانش آموز باید بداند چگونه جمله را سوالی کند و باید دستور زبان را یاد بگیرند. زمان برای یاد دادن کم می آوریم در حالی که اگر زمان درس زبان انگلیسی افزایش یابد بهتر می توانیم به دانش آموزان آموزش دهیم.
اما یکی دیگر از دبیران زبان انگلیسی از تغییر کتاب زبان ابراز رضایت می کند و می گوید: یکی از بزرگترین ایرادهایی که وجود دارد، کمبود ساعت تدریس این درس است. همین مسئله موجب می شود تا دانش آموزان این درس را یاد نگیرند اگه این مشکل حل شود می توان دانش آموزانی داشت که به زبان انگلیسی مسلط باشند.
ضرورت افزایش زبان انگلیسی تا ۶ ساعت
مسئولان آموزش و پرورش نیز مشکلاتی که در تدریس کتاب زبان انگلیسی وجود دارد را انکار نمی کنند. حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان در واکنش به انتقاد معلمان درباره کمبود زمان تدریس زبان انگلیسی می گوید: این انتقاد وارد است. ساعات آموزشی زبان انگلیسی باید دو ساعت در هفته باشد و کمتر از آن کم فروشی است. باید بتوانیم ساعت های زبان انگلیسی را در آینده تجمیع کنیم و باید در برنامه درسی این تغییرات نهایی شود.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی بیان کرد: بنده معتقدم باید در دوره اول متوسطه، ۶ ساعت زبان انگلیسی داشته باشیم و قدرت آموزش در این پایه افزایش یابد. همچنین باید در دوره دوم متوسطه نیز جایگزین پیدا کنیم.
وی تاکید کرد: البته این موراد باید مورد بررسی کارشناسان برنامه درسی و کارشناسان موضوعی نیز قرار گیرد. همچنین مصوبه ای برای اینکه زبان انگلیسی در پایه های آموزشی ابتدایی تدریس شود، نداریم و در دستور کار ما نیست.
افزایش ساعت آموزشی زبان انگلیسی پایه دوم متوسطه و کاهش ساعت در پایه اول متوسطه
دستور جلسه شورای عالی آموزش و پرورش این روزها بررسی شد و تصویب جدول عناوین و برنامه دروس و شاخه ها و رشته های تحصیلی است.
افزایش ساعات زبان انگلیسی را از مهدی نویدادهم دبیرکل این شورا جویا می شویم. وی می گوید: ساعت درس زبان انگلیسی نسبت به سرجمع تعداد ساعات آموزش این زبان نسبت به گذشته کاهش یافته است.
وی افزود: ساعت آموزش درس زبان انگلیسی در متوسطه اول کاهش یافته است اما برای جبران این موضوع در دوره متوسطه دوم، ساعت زبان انگلیسی در مقایسه با گذشته افزایش یافته است و درس زبان انگلیسی در پایه دهم و یازدهم ۳ ساعت و در پایه یازدهم به ۴ ساعت افزایش یافته است.
با وجود اینکه معلمان و دانش آموزان نسبت به ساعات و نحوه آموزش درس زبان انگلیسی انتقادهایی دارند و مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز در ظاهر این انتقاد را وارد می دانند اما عملکرد مسئولان نظام تعلیم و تربیت نشان می دهد که مسئولان آموزش و پرورش به این درس به عنوان فرزند ناتنی این وزارتخانه نگاه می کنند و همچنان آموزشگاه ها با برگزاری کلاس های فشرده و ترمیک، گوی سبقت را همانند سال های گذشته از این وزارتخانه ربوده و با ایجاد هزینه برای خانواده ها، درسی را که دانش آموز می تواند در مدرسه یاد گیرد در آموزشگاه های خصوصی ارائه می دهند.
مهر
گروه اخبار /
همان گونه که قبلا نیز آمد ؛ « سخن معلم » ارگان سازمان معلمان ایران می باشد اما از 3 سال قبل تصمیم گرفتیم که این رسانه دیگر تحت نظر و یا اداره این تشکل نباشد .
در پی درخواست جمعی از مخاطبان و همکاران محترم و نیز به منظور آن که جنبه " استقلال " این رسانه رعایت شود از این پس نام " سخن معلم " به " صدای معلم " تغییر می یابد .
این اقدام در جهت احترام به نظر مسئولان تشکل سازمان معلمان ایران و معلمان گرامی که سرمایه اصلی ما هستند صورت می گیرد .
سایت سازمان معلمان ایران در این آدرس قابل دسترسی است :
پایان پیام /
اولین باری که حاجی بابایی را دیدم اوایل بهمن سال 1385 مقارن با تجمعات معلمان در مقابل مجلس برای اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری بود .
او به میان تجمع کنندگان آمد و سخنانی ایراد کرد که البته شرح آن در گفت و گوی سخن معلم با ایشان به تفصیل آمده است .
پس از گذشت سال ها در یک مناظره رادیویی که از من دعوت شد طرف دیگر گفت و گو قرار بود حاجی بابایی باشد اما ایشان نیامد .
مجری برنامه دلیل این عدم حضور را تلاقی با کلاس های ایشان بیان کرد .
در سخن معلم تصمیم گرفتیم که با ایشان گفت و گویی داشته باشیم .
موضوع را مطرح کردیم اما تا مدت ها خبری نشد تا سرانجام به واسطه یک دوست قرار بر این شد تا با ایشان گفت و گویی داشته باشیم .
فکر نمی کردیم که این گفت و گو بیش از 5 ساعت به طول بینجامد .
پرسش های ما فراوان بود و سعی کردیم مهم ترین آن ها را مطرح کنیم .
زمانی که حاجی بابایی به پرسش ها پاسخ می داد توام با ابراز هیجان ، احساس و نیز حرکاتی بود که کلام را با زبان بدن هماهنگ می نمود .
نگارنده حداقل در دو مورد در گفت و گو با فانی شرکت داشته است .
عکس العمل این دو فرد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست .
بدون تردید ، حاجی بابایی بسیار احساسی تر ، پر شورتر و حتی عاطفی تر با مخاطب سخن می گوید چیزی که متاسفانه در فانی مشهود نیست .
زمانی که رو به روی فانی می نشینی و صحبت می کنی باید مواظب باشی که خوابت نبرد !
نوع بیان و فن خطابه و نیز استفاده از برخی شگردهای سخنرانی ، نوعی کاریزما به حاجی بابایی اعطا کرده است و او به خوبی از این حرکات در جای خودش استفاده می کند .
او با تکیه بر فرهنگ شفاهی که فرهنگ غالب میان معلمان به ویژه جلسات آن ها مانند شورای معلمان و زنگ های تفریح است و نیز استفاده از حکایات ، امثال ، استعاره و مهم تر از غلبه حاشیه بر متن به واقع سخنران حاذقی است .
حاجی بابایی روان شناسی معلمان را به خوبی می شناسد و از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند .
او با تعریف و تمجیدهای متوالی و متعدد از معلمان و جایگاه آنان و این که من هم معلم هستم و... سعی می کند تا احترام و تواضع مخاطبان را برانگیزد و حتی آنان را وادار به تمکین نماید .
شاید بتوان این را مهم ترین جنبه شخصیت وی دانست .
اما در سوی دیگر سکه باید گفت که حاجی بابایی یک فرد کاملا سیاسی است .
مهم ترین مشکل که حتی به سطح بحران در جامعه ما می رسد همانا بیماری " سیاست زدگی " است .
این « سندرم اجتماعی » تاثیرات خود را بر دستگاه تعلیم و تربیت نیز گذاشته است .
در عرصه تعلیم و تربیت ، " سیاست " همچون سمی است که آن را از درون ایزوله و متلاشی می کند .
اما باید توجه داشت که « تربیت سیاسی » با آن چه می بینیم تفاوت ماهوی دارد .
مظاهر و نمادهای تربیت سیاسی مفاهیمی همچون تفکر انتقادی ، پرسشگری و نفی است که اصولا با نظام آموزشی ما تناسب و سنخیت چندانی ندارد .
فردی که به عنوان وزیر آموزش و پرورش تعیین می شود باید از نظر علمی و معیارهای کاری کارکشته تعلیم و تربیت باشد و وزنه علمی و سواد حرفه ای او در کنار سایر ویژگی ها مانند روابط عمومی خوب و... اقتدار او را نزد جامعه و سایر دولت مردان صد چندان کند .
حاجی بابایی در گفتار و استفاده از واژه ها سعی می کند که خود را یک " ابرمرد " و " فرد مقتدر " نشان دهد و خود را عصاره جامعه معلمان معرفی کند .
این حس ماجراجویی و ایفای نقش " قهرمان " و " منجی " بسیار باب طبع جامعه و به ویژه معلمان است .
مردم و معلمان که به نوعی روابط سیستمی بر آن حاکم است تمایل دارند که شخصا هزینه ای برای تحقق اهداف متقبل نشوند و خود را همواره در پشت یک " قهرمان " مخفی کنند .
حاجی بابایی خیلی سعی کرده و می کند که خود را در نقش یک " قهرمان " برای معلمان جا بزند اما واقعیت آن است که افراد سیاسی همواره نگرش " ابزاری " بر رویکرد و عملکردهایشان غالب است و به مثابه صفحه شطرنج هر حرکت باید منتج به نتیجه و حداکثر منافع باشد .
حاجی بابایی پس از 4 دوره نمایندگی مجلس با هدف غایی تصاحب " ریاست جمهوری " سعی کرد تا از کانال وزارت آموزش و پرورش و استفاده از پتانسیل عظیم و فراگیر جامعه فرهنگیان و معلمان بخت خود را بیازماید .
اما هیچ گاه فکر نمی کرد که وزیر آموزش و پرورش شدن و کسب محبوبیت به این سادگی ها باشد !
او به صراحت در گفت و گو با سخن معلم به این واقعیت اعتراف می کند که در زمان نمایندگی اش از همه پرسش می کرد و دیگران را به چالش می کشید اما در زمان وزارت باید به همه پاسخ گو می بود !
تراکم انباشت فرهنگیان و معلمان در طی سال های متمادی و نبود یک اراده جدی برای حل اساسی و بنیادین این وزارتخانه مادر موجب شده است که مشکلات آن چند وجهی و چند بعدی شوند .
واقعا حل مشکلات این دستگاه از عهده یک نفر خارج است و یک عزم ملی و اراده جدی می طلبد .
شکل گیری این عزم ملی نیازمند آن است که آموزش و پرورش از سطح یک وزارتخانه بالاتر رفته و وارد لایه های مختلف اجتماع شود و به گفتمان غالب آن به ویژه نخبگان و روشنفکران تبدیل شود .
حاجی بابایی تلاش می کرد تا از ابزار رسانه و افکار عمومی در حد نهایت بهره ببرد .
برگزاری 562 سخنرانی در مدت 44 ماه وزارت که بهطور متوسط هر دو روز بیش از یک سخنرانی عمومی می شود نشانه توجه حاجی بابایی به قدرت رسانه است اما ماحصل این همه حرف زدن چه بوده است ؟
حاجی بابایی به این پرسش سخن معلم پاسخ نمی دهد و از کنار آن رد می شود !
او به فراست دریافته است که جامعه هر چیزی که به چشمش بیاید را می پذیرد .
این حضور مداوم و نفس گیر برای همان هدفی بوده است که وی از پیش برای خودش تعریف و تبیین کرده است : " رسیدن به هدفی بالاتر".
حاجی بابایی به کرات از سخن معلم به عنوان یک گروه سیاسی یاد می کند و این که حامی و توجیه گر اقدامات وزارتخانه و شخص فانی است اما آدرس و یا دلیل مشخص و قابل استنادی برای این ادعا مطرح نمی کند .
مهم ترین دلیلی که ارائه می کند این عبارت است که شما 40 روز برای رای نیاوردن استیضاح فانی سینه زدید و در مقابل استیضاح ایستادید اما در بخشی از گفت و گو با افتخار عنوان می کند که موضعش در برابر استیضاح فانی در مجلس " مخالف " بوده است و حتی برای این کار به نمایندگان و شخصیت ها تلفن زده و دیدارهایی هم داشته است !
در واقع ، حاجی بابایی تحمل یک موضع را در یک رسانه معلمی ندارد اما با شیوه ای سیاست بازانه و شاید سیاست ورزانه سعی می کند تا خود را " نماد اخلاق " و " توجه به منافع عمومی " مطرح کند .
از مسائل مهم در این گفت و گو بحث " تشکل ها " است .
واقعیت آن است که تاکنون هیچ یک از وزرای آموزش و پرورش قدم های جدی و اساسی برای " متشکل شدن " معلمان برنداشته اند .
حتی دکتر محمد علی نجفی با وجود سابقه و عملکردی درخشان و ذهنیتی مثبت در میان افکار عمومی معلمان شاهد شکل گیری تشکل های معلمی در آموزش و پرورش نبودیم علی رغم آن که دکتر نجفی تحصیل کرده دانشگاه های خارج از کشور بود و قطعا به سیستم های پیشرفته تعلیم و تربیت و وجود و وجوب اتحادیه و سندیکا در آن واقف بود .
شاید شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره در این وضعیت تاثیرگذار بوده است .
اما حاجی بابایی پس از روی کارآمدن به عنوان وزیر و با وجود پستی به نام " مشاور وزیر در امور تشکل ها " خیلی آن را جدی نگرفت و به صورت سربسته از فردی به نام " کریمیان " نام می برد که البته بعدها با اهدای پست مدیر کلی استان چهارمحال بختیاری عملا این جایگاه را تعطیل کرد .
البته حاحی بابایی به صراحت موضع خود را در برابر موضوع "تشکل " مشخص نمی کند اما سرانجام به این واقعیت اعتراف می کند که واقعا اعتقادی به بحث تشکل برای معلمان نداشته و ندارد !
این ها جملاتی هستند که با صراحت توسط ایشان بیان می شوند :
" آیا شما می توانید 7000 هزار معلم جمع کنید .
این 7000 هزار معلم را جمع کردن ؛ آن موقع شما می گویی تشکل ها ؟!
شما بفرمائید چند درصد معلمان جزء تشکل ها هستند ؟ تشکل های محترم .
آیا یک درصد معلمان هم جزء این تشکل ها هستند ؟ شما بفرمایید نیم درصد !
به جای معلمان حرف نزنید !"
باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که نقش معلمان در فرآیند تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها همواره اسمی بوده است و نقش آنان حداکثر از " مشاور " بالاتر نرفته است .
اما حاجی بابایی با توسل به شعارهای زیبا و همه پسند سعی می کند تا این حلقه مفقوده را پر کند و شاید بسیاری از معلمان هم تحت تاثیر جو و وضعیت ساختگی تسلیم آن می شوند .
او پاسخ های روشنی به تعریف و تببین جایگاه قانونی معلمان در مراکزی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان ، شورای عالی آموزش و پرورش و... نمی دهد و در برابر پرسش های متوالی سخن معلم در برابر حذف " سازمان نظام معلمی " توپ را به زمین طرف مقابل می اندازد و از زیر بار مسئولیت پذیری و پاسخ گویی فرار می کند !
او همواره سعی می کند با " گفتار درمانی " مطالبات واقعی معلمان را به تعویق بیندازد .
یکی از نکات مهم در این گفت و گو تغییر ساختار وزارت آموزش و پرورش در زمان وزارت ایشان بود .
زمانی که از ایشان در مورد فلسفه و چرایی تغییر ساختار و واقعا این که آیا نیازی به این کار با وجود آماده نبودن شرایط و موقعیت بود سوال شد پاسخ او ارجاع به سند تحول بنیادین و برخی مطالب و موضوعات خارج از موضوع بود .
این که مثلا آقای دکتر نجفی هم این کار را انجام داد اما ایشان در برابر این پرسش پاسخ قانع کننده ای به مخاطب نمی دهد !
در همه کشورهای توسعه یافته سعی می شود تا درجه عدم تمرکز در ساختار تصمیم گیری در سامانه آموزش افزایش یابد و « مدرسه » به عنوان سیاست گذار آموزشی و محور آموزش تعریف و تبیین شود .
در نظام آموزشی که مدرسه عملا کاره ای نیست و حتی برای کوچک ترین امور باید از اداره منطقه و یا ناحیه مجوز گرفته شود تغییر ساختار و بازی با " اعداد " واقعا چه مشکلی از آن حل خواهد کرد ؟
زمانی که « معلم » به عنوان قطب آموزش نقشی در طراحی محتوا و مواد آموزشی ندارد و همه چیز از بالا به پایین دیکته می شود تغییر ساختار جز اتلاف منابع و تولید استرس و بی ثباتی نتیجه ای در پی نخواهد داشت .
برآیند تغییر ساختار در زمان وزارت حاجی بابایی رجعت به نظام آموزشی چند دهه قبل است !
تغییراتی که در زمان جاجی بابایی انجام شد مهم ترین پیامد آن بی نظمی در سامان دهی نیروی انسانی و تولید استرس برای معلمان در تغییرات پایه تحصیلی بود .
اما چرا فرضا حاجی بابایی با وجود بی نتیجه بودن این کار و اتلاف منابع مبادرت به این کار کرد ؟
واقعیت آن است که تغییر به چشم مردم می آید .
تغییر ساختار پدیده ای است که در انظار مردم قرار می گیرد و نشانه پر کار بودن یک مدیر و یا مسئول تلقی می شود اما کسی واقعا به این نمی اندیشد که چنین تغییراتی اثرات زیان بار خود را سال ها بعد بر جای می گذارند .
تغییر ساختار اگر منتج به تمرکززدایی نشود فقط یک حرکت عوام فریبانه است و در واقع جفا در حق همه عناصر مشغول در آن است .
از دیگر مسائلی که در زمان وزارت حاجی بابایی رخ داد و البته مجالی برای طرح نیافت " استخدام های فله ای و بی ضابطه " بود .
جمعیت دانش آموزی در سال 1394 حدود 13 میلیون نفر و در سال 1374 ، 17726955 بوده است .
در واقع در بیست سال اخیر تا به امروز جمعیت دانش آموزی حدود 30 درصد کاهش داشته است .
اما در این دو دهه تغییر خاصی در تعداد معلمان کشور روی نداده است و بر اساس آخرین آمار در سال 1394 تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش 978 هزار نفر است .
این در حالی است که با کاهش جمعیت دانش آموزی باید تعداد معلمان نیز کاهش می یافت .
به عبارت دیگر، اگر این روند مسیر طبیعی خود را طی تناسب یاد شده طی می کرد پرسنل وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 باید به حدود 700 هزار نفر و یا نهایتا 750 هزار نفر می رسید .
اما حاجی بابایی با وارد کردن بیش از 200 هزار نفر در مدت 4 سال وزارت خویش به بدنه وزارت آموزش و پرورش چرخه طبیعی را به هم زد و کاهشی در تعداد و جمعیت معلمان رخ نداد !
البته ایشان در این گفت و گو به صراحت از آن دفاع می کند .
بنا بر اذعان کارشناسان و اطرافیان حاجی بابایی بسیاری از این نیروها که وارد آموزش و پرورش و حتی بدنه ستادی و مدیریتی آن شدند اهل همدان بوده اند !
در واقع ، او با این کار و با تولید اشتغال برای افراد به ویژه همشهریان حیات سیاسی خود را تضمین کرد !
این افراد با خانواده هایشان در واقع ماندگاری حاجی بابایی را در چرخه قدرت و به نشانه قدرشناسی از او بیمه کرده اند .
جالب آن که ورود این تعداد نیرو با چراغ سبز رئیس دولت و سکوت و حتی همراهی مجلس نهم انجام شد .
نتیجه آن که معلم به علت این سیاست و حرکت غلط باید در کلاس 40 نفره تدریس کند و معلمان هنوز ندانند و درک نکنند که مسئولان حاضر نسبت دانش آموزان به معلمان را 21 به 1 بیان می کنند اما در کلاس هایی تدریس می کنند که دو برابر این تعداد است !
مسئولان فعلی هم سعی می کنند با کاهش ساعات دروس و یا حذف برخی پست های کلیدی در مدارس که نتیجه مستقیم آن " کاهش و افت کیفیت آموزشی " است تا می توانند هزینه های پرسنلی را کاهش دهند تا شاید از سر فصل های آزاد شده از محل صرفه جویی بتوان در جاهای دیگر مصرف کرد !
شاید اگر این پرسش اساسی مطرح شود که در حال حاضر بزرگ ترین مشکل آموزش و پرورش و معلمان چیست بسیاری آن را مطالبات این قشر به ویژه در حوزه " اقتصاد و معیشت " معرفی کنند .
به نظر می رسد مشکل فرهنگیان و معلمان یک مشکل تاریخی باشد .
در سال 1340 و زمانی که معلمان به علت پایین بودن اشل حقوقی در میدان بهارستان تجمع کردند شلیک یک گلوله به مغز « دکتر ابوالحسن خانعلی » موجب شد تا حقوق آنان در مجلس چند برابر شده و وضعیت خیلی بهتر شود .
اما با بهبود وضعیت نسبی حقوق و با به وزارت رسیدن محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان ، معلمان به خانه های خود رفتند و کرکره تشکل ها هم پایین کشیده شد !
در حالی که مسئولان این باشگاه می توانستند و باید نسبت به تمهید تشکیل اتحادیه و یا سندیکا اقدامات لازم را انجام می دادند اما این کار انجام نشد و معلمان و نخبگان نیز ضرورت این کار را احساس نکردند و از کنار آن گذشتند ...
دوران وزارت دکتر نجفی با وجود اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت و بهبود نسبی وضعیت معلمان در حوزه معیشت و اقتصاد باز هم ضرورت چنین کاری احساس نشد .
گویی در آموزش و پرورش همه چیز به وزیر آموزش و پرورش ختم می شود و گروه مرجع معلمان خود مرجعی برای پی گیری مطالبات خود ندارند و چشم به راه یک " قهرمان " و یا " ناجی " برای خارج کردن آنان از وضعیت موجود هستند .
حاجی بابایی نیز علی رغم درآمدهای افسانه ای و بی سابقه دولت از محل فروش نفت به میزان بیش از 700 میلیارد دلار و با وجود تبلیغات فراوان نتوانست گشایش محسوسی در وضعیت معیشت و اقتصاد آنان ایجاد کند و یا با طراحی یک سازمان مقدمه ای برای حل مساله بگشاید .
حاجی بابایی با وجود تاکید فراوان بر وجه حاکمیتی آموزش و پرورش نتوانست لوازم اجرای این ادعا را فراهم نماید و آموزش و پرورش هم چنان در عداد امور خدماتی و تصدی گری باقی ماند .
این یک واقعیت است که آموزش و پرورش در اولویت جامعه و مسئولان نیست .
برای تبدیل وضعیت باید صورت مساله تعریف شود .
باید افکار عمومی به این نقطه برسد که توسعه پایدار از آموزش و پرورش شروع می شود و گشودن راه های دیگر ، آب در هاون کوبیدن و آدرس غلط دادن است .
تجسم این وضعیت و دورنما نیازمند آن است که ابتدا معلمی باید به عنوان " یک حرفه " و " تخصص " تعریف و تبیین شود .
شکل گیری چنین مفهومی نیازمند یک تشکیلات حرفه ای و نظام مند مانند " سازمان نظام معلمی " است .
سازو کاری که هیچ یک از وزیران آموزش و پرورش حتی قادر به مفهوم سازی و فرهنگ سازی سازمانی برای آن نشدند و وزیری مانند مرتضی حاجی در برابر تشکیل « شورای عالی معلمان » سکوت کرد و وزرایی چون فرشیدی ، حاجی بابایی و علی احمدی آن را عملا از سند تحول بنیادین حذف کردند !
این مساله واقعا به یک معما تبدیل شده است که چرا وزرای آموزش و پرورش هیچ گاه نخواستند و یا نتوانستند وارد این فاز شوند و معلمان از حالت توده ای به یک شکل " نظام مند " درآورند .
به نظر می رسد مهم ترین دلیل همانا چیرگی سیاست و نگاه امنیتی از بیرون باشد .
فرضا اگر یک سازمان نظام معلمی قدرت مند و مستقل با مشارکت مستقیم و واقعی معلمان شکل بگیرد و این سازمان بتواند معلمان را براساس شایستگی ها و صلاحیت ها گزینش و درجه بندی کند ؛ دیگر هر فردی در آموزش و پرورش مسئولیت نخواهد گرفت و معیار بر اساس شایسته سالاری خواهد بود .
این تشکیلات حتی قادر خواهد بود که وزیر به دولت معرفی کند و در آن زمان دیگر دخالت افراد بیرونی و غیر آموزشی و حتی نمایندگان مجلس برای اعمال نظر در مناصب و پست های مدیریتی به حداقل خواهد رسید !
نشستن به انتظار ظهور یک منجی مانند یک وزیر مقتدر انتظاری عبث و بیهوده است .
معلمان نباید فریب شعارهای پوپولیستی و غیرواقعی را بخورند .
فضا باید به گونه ای ساخته و پرداخته شود که اصولا مجالی برای " موج سواری " توسط هیچ فردی و مقامی فراهم نباشد و افراد در زمان تصدی مسئولیت و پس از آن در برابر عملکردشان پاسخ گو باشند .
سخن معلم از حدود دو سال پیش ایده تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان » را مطرح کرد .
لازمه طرح آموزش و پرورش به عنوان محور توسعه پایدار استفاده از پتانسیل دستگاه تقنینی و قانون گذاری برای تسهیل فرآیندهاست .
در کنار آن حضور آگاهانه و مستمر فرهنگیان و معلمان در " رسانه " و بیرون آمدن از لاک " فرهنگ شفاهی " و نهادینه کردن فرهنگ تفکر انتقادی و پرسشگری می تواند افکار عمومی جامعه را برای پذیرش ایده های جدید فراهم نماید .
آری !
کلید تحول در دست " معلمان " است .
بخشنامه شماره ۲۳/۷۱۰ مورخ ۹۲/۵/۲۳ به منظور فراهم نمودن امکان ارتقاء به رتبه عالی:
بخشنامه شماره ۲۳/۷۱۰ مورخ ۹۲/۵/۲۳ به منظور فراهم نمودن امکان ارتقاء به رتبه عالی شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی :
در جلسه 8 / 3 / 92 بنا به پیشنهاد معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور و به استناد تبصره ۱ ماده ۶۵ قانون مدیریت خدمات کشوری به منظور فراهم نمودن امکان ارتقاء رتبه عالی آن دسته از کارمندانی که به لحاظ نداشتن امتیاز ارزیابی پیش بینی شده در بخشنامه شماره 55588 / 200 مورخ 27 / 10 / 89 (موضوع ضوابط نحوه ارتقای کارمندان در طبقات و رتبه های جدول حق شغل) و علی رغم دارابودن سایر شرایط لازم ارتقای آنان به رتبه عالی میسر نشده است با کاهش امتیاز مندرج در بند ۱ ردیف ۴۳ بخشنامه مذکور از ۹۰ درصد به ۸۵ درصد موافقت نمود که به این وسیله جهت اجرا ابلاغ می گردد.
پایان پیام/