هر از گاهی اتفاقی ناخوشایند رخ می دهد که بیش از پیش مظلومیت و محرومیت آموزش و پرورش و معلمان زحمتکش آن نمایان می شود . یک وقت معلمی دلسوز توسط دانش آموزش قربانی می شود ، روزی دیگر دستان خشن ولی دانش آموزی ، معلمی را نوازش می دهد ! و جالب اینجاست که گاهی عوامل طبیعی و یا سهل انگاری های برخی مسوولین نیز به کمک می آیند و می شنویم که دیوار مدرسه ، جاده غیراستاندارد و ..... معلمان را راهی دیار باقی می نمایند .
و این بار در هفته ای که متعلق به فرهنگیان است و در ظاهر باید تکریم شوند قصه تلخ آموزشگاه دخترانه معراج اهواز پیش می آید که چند صباحی است در فضای مجازی دست به دست می شود و همگی از پیش آمدن این حادثه غم بار اظهارتاسف می کنند . این تاسف از جهت ضرب و شتم همکاران فرهنگی ما است البته هتک حرمت علم و مقام عالم و معلم بسی تاسف بارتر است و اگر زعمای قوم فکری عاجل و اساسی نکنند در آینده شاهد اتفاقات ناگوارتری نیز خواهیم بود .
با مرور وضعیت " معلم " در بسیاری از کشورهای غیر مسلمان می یابیم که این کلمه به عنوان کلید واژه مقدس مطرح است و لذا جامعه فرهنگیان - نه فقط در گفتار بلکه در عمل - واجب الاحترام بشمار می آیند و آن قدر حرفه معلمی از جایگاه والایی برخوردار است که بزرگان آن کشورها ، عظمت و بزرگی خویش را " مدیون " معلم می دانند و بی تردید این نگاه "مشکور" است و البته هر حکومتی این دیدگاه را نداشته باشد بی شک " مغبون " است .
می دانیم که اسلام بیشترین توجه را به این موضوع دارد و شاید کمتر واژه ای در لسان قرآن و احادیث یافت می شود که هم وزن " علم و معلم "باشد و پیشرفت های علمی صدر اسلام با این نگاه به سرانجام رسیده بود و زمانی که جامعه ، معلم را ازجایگاه واقعی اش به زیر کشاند توسعه و پیشرفت نیز با آن جامعه وداع نمود .
حال چه اتفاقی در این کشور بزرگ اسلامی رخ داده است که عملا از قداست و عظمت مقام شامخ معلمی به جز واژه های کلیشه ای از قبیل "معلمی شغل انبیاء است " چیزی نمانده است به طوری که همه فرهنگیان و دلسوزان دنبال جوابی منطقی برای این سوال سترگ هستند که واقعا مسوولین طراز اول کشور چرا فقط از منظر کلامی به معلم و بطور کلی آموزش و پرورش می نگرند و سالی یک بار در هفته معلم یادشان می آید به شعارهای تکراری که کودکان دبستانی ما نیز آنها را حفظ نموده اند روی بیاورند و کمتر نگاه علمی و عملی و قابل قبول برای ارتقاء مقام معلم و سطح معیشت این قشر دلسوز جامعه و رساندنشان به آنچه که شایسته آن هستند مبادرت می ورزند ؟
با اطمینان می توان اذعان کرد این شعارها - تا زمانی که با عمل همراه نگردند - مشکلی از آموزش و پرورش و جامعه فرهنگیان برطرف نمی کنند لذا باید محرومیت معلم از نظر منزلت و معیشت برطرف گردد.
اگر دیر به مسائل آموزش و پرورش بپردازیم و به طور صحیح مشکلات معیشتی و جایگاه شایسته نقش اول آن را که " معلم " است حل ننماییم بی شک کشور متحمل تبعات زیان بار و جبران ناپذیری شده و جوانان ما و نسل آینده آنگونه که دین و انسانیت خواهانش هستند رشد نخواهند کرد و این ضرر و خسران بسیار بزرگی برای جامعه خواهد بود .
جامعه فرهنگیان زیاده خواه نیست بلکه خواهان رفع تبعیض در پرداختی ها است و این یکی از آموزه های دینی ما است . در مذهب و کشوری که قاضی و حاکمش باید حتی در نگاه شان و نوع برخوردشان با افراد مسلمان و غیر مسلمان عدالت را رعایت کنند باید اذعان کرد سالیان زیادی است که چیزی به نام عدالت در پرداخت حقوق بین کارمندان دولت و دستگاه های اجرایی نیست .
برای اثبات این مدعا نیازی به تیز کردن گوش و یا استفاده از سمعک نیست فقط کافی است که مسوولین لطف کنند و گوشهایشان را نبندند تا به وضوح صدای خرد شدن استخوان های معلمان را در زیر چرخ های هزینه های سر سام آور زندگی بشنوند .
به راستی باعث و بانی این " وضعیت نابه سامان منزلت و معیشت معلم " کیست ؟ و آیا اراده ای در سطح کلان برای برگرداندن " عظمت به تاراج رفته معلم " وجود دارد که نوید بخش آینده خوش برای معلمان این مرز و بوم باشد ؟
https://ⓣelegram.me/salempoor
telegram.me/salempoor
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
جبار کوچکینژاد نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس معتقد است با کاهش بودجه بخش سایر آموزشوپرورش عملا تمام فعالیتهای این وزارتخانه بهویژه در بخش خرید و افزایش تجهیزات مدارس فنیوحرفهای تعطیل شده است.
وی با اشاره به پیش بینی افزایش آمار دانشآموزان محصل در رشتههای فنی تا پایان برنامه ششم توسعه، گفت: آموزش و پرورش باید حدود ۵۰ درصد از دانشآموزان را به بخش فنی هدایت کند که در حال حاضر توانسته به رقم ۳۸درصد برسد اما کیفیت مهارت این دانشآموزان و تسلط آنها به یک حرفه مشخص بسیار پایین است.
با این کاهش بودجه عملا تمام فعالیتهای آموزش و پرورش به ویژه خرید و افزایش تجهیزات مدارس فنیوحرفهای تعطیل شد، درحالی که تحصیل در مدارس فنی و حرفهای عاری تجهیزات تفاوتی با مدارس رشتههای نظری ندارد و دانشآموز نمیتواند در این مدارس فن و شغلی را متناسب با علم روز فرا بگیرد چراکه امکانات بسیار قدیمی و منسوخ شده هستند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه کیفیت پایین کارآموزی دانشآموزان فنیوحرفهای به یک بحران تبدیل شده است، افزود: کیفیت آموزشها، امکانات و تجهیزات این مدارس پایین است؛ اگرچه بودجه ردیف مربوطه در اعتبارات آموزش و پرورش در سال ۹۵ نسبت به سال گذشته کاهش ۵۰ درصدی داشته و به کمتر از ۱۰۰۰ میلیارد تومان رسیده است.
کوچکینژاد با بیان اینکه دولت باید توجه ویژهای به این بخش داشته باشد تا مشکل بیکاری به معنای واقعی در جامعه حل شود، اضافه کرد: امروز همه فکر و ذهن مسئولان آموزش و پرورش به حقوق معلمان و کارمندان منوط شده است.
نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در پایان گفت: آموزش و پرورش باید به منظور تجهیز و به روز کردن وسایل مدارس فنی و حرفهای مصوبهای جداگانه داشته باشد و این مبلغ را میتوان از «صندوق توسعه ملی» تامین کرد، درغیر این صورت تحصیل در مدارس کار و دانش و فنی و حرفهای نه تنها منتج به آموختن یک حرفه نمیشود بلکه به لحاظ نظری هم سطح علمی مناسبی نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه وضعیت بودجه آموزش و پروش اسفناک است، گفت: ۴۰ درصد دانشآموزی که در مدارس فنی و حرفهای مشغول به تحصیل هستند بههیچ عنوان کارآمد نبوده و تواناییهای لازم را ندارند در حالی که بیشتر این مدارس در پرداخت پول برق و گاز خود ماندهاند.
خانه ملت
گروه اخبار/
مراسم ترحیم استاد دکتر غلامحسین شکوهی ، شکوه معلم ایران ؛ روز چهارشنبه ٢٢ اردیبهشت از ساعت ١۶ الی ١٧:٣٠ در مسجدالنبی، واقع در خیابان کارگر شمالی (امیرآباد) بالاتر از خیابان شانزدهم برگزار می گردد.
پایان پیام /
بررسی علل قتل ستایش قریشی در انجمن حامی/ نباید خطای یک فرد مهاجر به کل جامعه افغان تسری داد/ قتل ستایش نه یک مسئله سیاسی – ملیتی است و نه یک مسئله هویتی/ آزار جنسی اغلب از سوی افراد مورد وثوق اتفاق می افتد/ دو طرف این پرونده کودک (زیر 18 سال) هستند و باید حقوق متهم مورد توجه قرار گیرد/ ایجاد آگاهی و آموزش های مرتبط با فرزندپروری ضروری است/ نقش رسانه های تصویری در ترویج خشونت بسیار زیاد است/ ایران عضو کنوانسیون حمایت از حقوق پناهندگان است/ مواد این کنوانسیون در حکم قوانین داخلی و لازم الاجرا است/ همه حقوق انسانی و اجتماعی مهاجران باید رعایت شود
با سلام خدمت دست اندركاران محترم سايت صداي معلم ؛
احتراماً در مورد مطلب آقاي نوبخت با عنوان: " نوبخت : اکنون نیز به نمایندگی از فرهنگیان و مردم در بدنه دولت هستم/ اگر شما فرهنگیان فکر میکنید در این سالها مسیر خود را اشتباه رفتهایم نظرتان را به بنده اعلام کنید/با وجود این مسئله، رقمی که در اختیار فرهنگیان قرار میگیرد، کافی نیست"
مطالبی به شرح زیر تقدیم می گردد :
آقاي نوبخت !
١) شما در روستاي بدون آب آشاميدني، برق، مدرسه، محل اقامت، راه و هر آنچه حقوق اوليه زندگي يك انسان است تدريس كرده ايد؟
٢) شما مسافت ٦ ساعته از جاده اصلي تا روستاي محل تدريس را در سرماي شديد زمستان ميان برف و كولاك با گذشتن از رودخانه و بارها افتادن در آن طي كرده و زانوهاي شما در سرماي سخت زمستان منجمد شده است؟
٣) شما دستمزد معلم حق التدريسي دوره ابتدايي پنج پايه تحصيلي را كه در طول سال تحصيلي حداكثر ٢٠٠٠٠٠ تومان بوده دريافت نموده و بيش از ٣٠٠٠٠٠ تومان فقط در آن سال پول كرايه ماشين داده ايد؟
٤) شما در اثر نبود آب آشاميدني و عوارض ناشي از سرما و نبود بهداشت در محل خدمت، دچار امراض شديد شده ايد كه به خاطر آن تنها زميني كه از كودكي با مشقات زياد براي آينده مهيا كرده بوديد بفروشيد تا هزينه دوا و درمان بيماري به وجود آمده حين خدمت به بچه هاي محروم اين آب و خاك كنيد؟
شما در منزل ساخته شده روي بام شكسته طويله در سرماي شديد زمستان زندگي كرده ايد كه از گاز و بوي آن مجبور شويد درِ اتاق را شب ها باز كنيد و سگي را به آن ببنديد تا شب گرگ و حيوانات وحشي شما را ندرند و صبح ها تا نصف ارتفاع درب منزل را برف بيرون پارو كنيد؟
و...
به احترام حفظ لياقت، كرامت و عزت معلمين عزيز و مظلوم سرزمينم ايرانِ سرفراز از بيان سئوالات و درد دل هاي بيشتر كه چه بسا درد دل آنان نيز باشد خودداري مي كنم.
آقاي نوبخت!
با دو دهه خدمت صادقانه و خلاقانه و از دست دادن تمام سرمايه گذشته ام كه نتيجه وضعيت بسيار وخيم و نابه سامان جامعه معلمين ايران است بازهم با جسم و روحي مريض به خاطر حرفه معلمي و احساس وظيفه از انجام خدمت به بچه هاي فقير كوتاهي نخواهم كرد و از مسئولين كه توانايي خدمت به جامعه بزرگ فرهنگيان را ندارند مي خواهيم استعفا نموده تا بيشتر از اينها به معلمين و تحصيل بچه هاي فقير اين سرزمين متمدن ويران شده آسيب نرسد.
آقاي نوبخت!
من بعد از دو دهه خدمت شرافت مندانه در انواع و اقسام مدارس، مستأجرم، داراي يك بچه خردسال مي باشم، انواع وام ها با درصدهاي گزاف بر دوشم مي باشد، ماهانه ٣٠٠٠٠٠ تومان تا محل كارم كرايه ماشين مي دهم، ماهانه ٤٠٠٠٠٠ تومان كرايه منزل مي دهم، حدود ٢٠٠٠٠٠ تومان هزينه آب و برق و گاز و تلفن و... پرداخت مي كنم، حدود ٢٠٠٠٠٠ تومان هزينه دوا و دكتر مي پردازم و ديگر مخارج، تنها درآمدم حقوق دريافتي ماهانه ١١٠٠٠٠٠ تومان مي باشد، فاقد اتومبيل، پس انداز و هر نوع ملك و سرمايه اي مي باشم ؛ شما كه حساب و كتاب مملكت دستتان هست بگوييد من و امثال من كجاي خط زندگي هستيم؟
... جامعه فرهنگيان ايران عوام نيستند كه اين چيزها را نفهمند، تدريس و تحصيل به شكل أسفناكي دچار ركود و نابه ساماني شده، آمار ترك تحصيل در ايران فاجعه بار است، هر روز به علت بي فكري و سردرگمي مسئولين غير متخصص مدلي از مدل هاي پيشرفت كشورهاي موفق را وارد اذهان فرهنگيان مي كنند بدون اينكه حتي بدانند در مملكت ما هيچ كاربردي ندارند و هيچ بستر نرم افزاري و سخت افزاري و توانايي نيروي انساني و امكانات تخصصي و نيز امكانات مالي براي چنين موضوعاتي فراهم نمي باشد.
جامعه فرهنگيان و دانش آموزان به شدت ملتهب بوده و اكثر آنان به علت مشكلات معيشتي و روحي و رواني و به تبع آن مشكلات جسمي با عوارض جبران ناپذيري مواجهه مي باشند.
اين همه آسيب شناسي بدون آسيب درماني كمر آموزش و پرورش را خم نموده و اگر فوري براي عدم گسترش آسيب كاري نكرد قطعاً خورشيد ( آموزش و پرورش ) خواهد مرد.
با عرض پوزش از جامعه فهيم فرهنگيان!
با آرزوي اينكه هيچ معلم و هيچ دانش آموزشي مريض نشود و محتاج كسي نباشد!
آرزو مي كنم هيچ كودكي در دنيا فقير نباشد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید