رقابت دوفینالیست اروپایی ؛ پرتغال و فرانسه در مستطیل سبز برای تصاحب جام. مردم این دو کشور و دوستداران فوتبال اروپا و جهان منتظر بودند تا ببینند قهرمانی به مردان خروس نشان فرانسه تعلق می گیرد و یا یاران رونالدو برای اولین بار جام را به پرتغال می برند!
در این میانه ، ایرانیان نیز تیتر یک دنیا شدند!
هنوز چند دقیقه ای از بازی نگذشته بود که کریستیانو رونالدو با خطای دیمیتری پایت مصدوم شد و هنوز چند دقیقه از مصدومیت رونالدو نگذشته بود که خبر رسید، کاربران ایرانی فضای مجازی با حمله به صفحه مدافع فرانسه، شروع به فحاشی به او نموده اند!
و هر ١٥ ثانیه یک حمله، یک فحش و درنهایت با نام و نشانی که از خود در صفحه دیمیتری پایت، ستاره تیمملی فوتبال فرانسه بهجا گذاشتند، رکورد بیادبی و فحاشی در فضای مجازی را بار دیگر شکستند.
ازسوی دیگر و درست زمانی که ایرانیها مشغول فحاشی به این فوتبالیست فرانسوی بودند، از آنسو شماری از جوانان و نوجوانان و مردم سینمادوست فرانسه به یاد کیارستمی، کارگردان ایرانی از دسترفته، تصاویر او را با شمعهای روشن به رودخانه سن میانداختند تا صدای همدردیشان را به گوش ایرانیها برسانند.
ماجرا بی ادبی ایرانی ها بهجایی رسید که فرانسویها هم از فحاشی ایرانیها به پایت تعجب کردند!!
یک روزنامه فرانسوی نوشت: ایرانی ها از مادر رونالدو به رونالدو نزدیکترند! بله ! خیلی جالب است که پرتغالیها خودشان در برابر اتفاقی که برای رونالدو افتاده سکوت کردند، اما ایرانیها...! نمونه های دیگر ی از این گونه اتفاقات ، حمله به پیج لیونل مسی بعد از مشخص شدن قرعه رقابتهای جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ و هم گروه شدن با آرژانتین در این رقابتها بود که صفحه فیسبوک "مسی" مورد هجوم بیش از ۳۰ هزار کامنت توهینآمیز به زبان فارسی قرار گرفت و حمله مجدد به مسی در بازی ایران و آرژانتین که مسی در دقایق پایانی به دروازه ایران گل زد و آرژانتین پیروز میدان شد.
یا زمانی که در پی درگذشت مرتضی پاشایی، گروهی از هواداران او برای تسلیت نگفتن هانیه توسلی در اینستاگرام به او اعتراض کردند.
لئوناردو دیکاپریو، کارلوس کیروش، حتی زایتسف (ستاره تیم ملی والیبال ایتالیا) نیز از این توهینها بینصیب نماندهاند.البته این آخرین رفتار غیر طبیعی و غیر عقلانی ها ایرانی ها نخواهد بود.
در تحلیل این مساله ؛ جامعهشناسان میگویند که آنچه در فضای مجازی میگذرد و ازجمله رفتارهای خشن کلامی که در سالهای اخیر و در مقاطع زمانی مختلف تکرار شده بازنمایی بخشی از آشفتگی و بینظمیهای جامعه است.
جامعهای که از سویی شاید حساسیتش را به کاربرد الفاظ رکیک و بددهنی از دست داده و از سوی دیگر در فضای مجازی احساس کند که با عقده گشایی می تواند به هویت دست یابد!
از سوی دیگر ، این رفتار ها نشان می دهد که دستگاه های تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران موفق نبوده اند!
وزارت آموزش و پرورش چه اقداماتی در راستای فضای مجازی و سواد رسانه ای داشته است؟
چرا مسوولان رسانه ای و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و تربیون های تبلیغاتی این وزارتخانه که ده ها هزار نیرو دارد حتی یادداشت ساده و نقدی کوتاه در اهمیت این موضوع تولید نکرده و در سکوت کامل خبری به سر می برند!
سازمان های عریض و طویل وزارت آموزش و پرورش که صدها کارشناس دارد؛ چه تحقیقاتی در این زمینه انجام داده اند و خروجی آن ها چه بوده است و تحقیقات انجام شده چه نقشی در حل مسایل دارد و کدام مساله مهمتر از این مساله می توان یافت؟
محققان و پژوهشگران و مسوولان رسانه ای و روابط عمومی و مدیران وزارت آموزش و پرورش چه پاسخی و چه مسوولیتی در قبال این سوالات دارند؟
چرا کاربران ایرانی حاضر در فضای مجازی، چنین اقدامی میکنند؟
ـ چرا حتی در موضوعاتی که به آنها مربوط نیست هم چنین حاضر و آماده و دست به نقد حاضر میشوند؟
ـ به نظر شما این افراد بخش کوچکی از جامعه ایرانی هستند یا فرهنگ غالب در میان ایرانیهای حاضر در فضای مجازی چنین است؟
چگونه میتوان علیه این فرهنگ زشت که چهره جهانی ایرانیها را مخدوش میکند اقدام و آن را اصلاح کرد؟
و وزارت تعلیم و تربیت چه برنامه و استراتژی مشخصی در این زمینه دارند؟
البته یکی از اقدامات مهم تدوین و تالیف کتاب سواد رسانه ای است که از امسال در دبیرستان ها تدریس می شود؛ولی می بایست شرایط تدریس سواد رسانه ای در مدارس مهیا باشد و معلمانی که به تدریس این کتاب می پردازند رسانه را بشناسند!
* برگزیده جشنواره شانزدهم،هفدهم و نوزدهم مطبوعات سراسری
نظرات بینندگان
استمرار اینهتاکیها تکتک مثل تب کردن و بیرونروی و بالا آوردن است، نشانههای دردها و مرضهای مزمن و پیشرفتهی یک جامعه بدکارکرد که توازن مزاج و تعادل اعضایش را از دست داده است.
نسخههای موض
با عرض پوزش از همکاران عزیزم
کاش در چند کلمه به شان و منزلتی که معلمان در فرانسه دارن اشاره میکردی و با معلمان سرزمين خودت مقایسه میکردی تا دقیق پی میبردی که تا وقتی آموزش و پرورش جزء آخرین نهادها و ارگانهای دارای اهمیت برای دولتمردان ایران باشد وضع همین بوده و با این رویه بدتر هم خواهد شد...
تا کی باید سرمان زیر کیلومترها برف باشد...
التماس تفکر و توجه