متاسفانه از آغاز شروع به کار دولت جناب روحانی شاهد مواردی هستیم که هر روز صدای گروهی به آسمان می رود . معلوم نیست دولت محترم چه سودی از این گاف های پیش پا افتاده که می دهد دریافت خواهد کرد ، حتی اگر قبول کنیم که عده ای با اغراض سیاسی این گونه موارد را افشاگری می کنند اما دولتی که راس امور است با اجرای صحیح قانون و اعلام عمومی و شفاف آن می تواند از تبعات این اغراض سیاسی پیشگیری کند .
بعد از اجرای طرح رتبه بندی ناقص در سال 94 و افزایش مبلغی از 80 تا 500 هزار تومان به حقوق شاغلین فرهنگی این شایعه به وجود آمد که این رتبه بندی در بازنشستگی لحاظ نخواهد شد اما در همان زمان مسوولین با تکذیب شایعه اعلام کردند که افزایش حاصل از رتبه بندی در حقوق بازنشستگی فرهنگیان لحاظ می شود .
همه می دانیم اجرای رتبه بندی برای فرهنگیان به علت افزایش 35 درصدی بود که دولت به همه کارکنان دولت به جز فرهنگیان پرداخت کرده بود و به علت اعتراض گسترده فرهنگیان دولت مجبور به اجرای آن شد .
حال همکارانی که در ابتدای مهر 95 بازنشسته می شوند متوجه شده اند که تاکنون بخشنامه ای از سوی سازمان برنامه و بودجه برای لحاظ شدن افزایش ناشی از رتبه بندی در حقوق بازنشستگی به سازمان بازنشستگی ارسال نشده است و اگر تا مهر 95 این بخشنامه ارسال نشود فرهنگیان بازنشسته سال 95 از این افزایش که بر اساس قانون صورت گرفته و مقرری آن نیز کسر شده است بهره ای نخواهند داشت.
بعد از اجرای انواع بی مهری ها و تبعیضات نسبت به فرهنگیان از جمله تاخیر زیاد در پرداخت پاداش و تبعیض در پرداخت حقوق زیر خط فقر و وجود معوقات بسیار فرهنگیان ، این موضوع از جدیدترین تبعیضاتی است که دولت در حق فرهنگیان می خواهد انجام دهد .
آیا می توان از حقوق فردی که بر اساس قانون افزایش داشته بدون دلیل محکمه پسند در زمان بازنشستگی کم کرد ؟ پس چرا مقری ماه اول از ما کسر شده است ؟
آیا عدم ارسال بخشنامه به سازمان بازنشستگی به علت عدم وجود اعتبار لازم است ؟
قطعا با وجود آشکار شدن فیش های کلان ماهانه ، وام های کلان 4 درصدی و پاداش های کلان و حقوق از 7 میلیون تا 100 میلیونی نزدیک به 500 هزار نفر از مدیران ارشد کشور ، بحث وجود عدم اعتبار دیگر از حیز انتفاع خارج شده و دیگر معجز نمی دهد .
چگونه دولتی که کسر بودجه و اعتبار دارد چنین پرداخت هایی را در این سه سال اخیر انجام داده است ؟
چگونه می تواند هزینه های سنگین فوتبال حرفه ای و استخدام مربیان و بازیکنان خارجی و داخلی را که سر به فلک می زند را تامین کند ؟
بنابراین بحث عدم وجود اعتبار یک بار برای همیشه باید به کنار گذاشت و به سایر عوامل پرداخت .
نداشتن برنامه مدون برای آموزش و پرورش ، در اولویت نبودن تعلیم و تربیت در کشور ، زیاده خواهی مدیران ارشد ، ملوک الطوایفی اداره شدن بانک ها و دستگاه های اقتصادی کشور ، رانت خواری و اقتصاد دلالی و ده ها عامل دیگر باعث شده که دولت ها هیچ گاه به موضوعات و مشکلات و خواسته های به حق فرهنگیان اعتنایی نداشته باشند که البته این موضوع در دولت فعلی پررنگ تر بوده است .
هر کسی در آموزش و پرورش به زمان بازنشستگی می رسد از ترس نمی داند چه کار کند ! نه به حرف های مسولین می توان اعتماد کند نه دیگر توان ادامه کار را دارد .
سه الی 6 ماه باید منتظر برقراری حقوق باشد ، حداقل یک سال و حتی بیشتر باید منتظر پاداش باشد !
حتی برای دریافت پولی که از حقوق خود در صندوق ذخیره پس انداز کزده باید چند ماه بدود !
همین موارد زندگی را برای فرهنگیان به جهنم تبدیل کرده است در حالی که در کنار جهنم فرهنگیان مظلوم گروهی بهشت را تجربه می کنند و با دریافت حقوق و پاداش آن چنانی و وام های کلان کم بهره حظ دنیا می برند و فرهنگی برای دریافت یک وام 5 میلیونی با یک میلیون بهره آن باید در قرعه کشی شرکت می کرد !
فرهنگیان دلیل این همه تبعیض و بی مهری را از سوی دولت نسبت به خود درک نمی کنند چون بالاترین کمک کننده دولت در همه زمینه ها بوده اند و دیگر نمی توانند بهانه عدم وجود اعتبار را بپذیرند که در صورت بیان مجدد آن توسط سازمان برنامه و بودجه توهین اشکار به شعور فرهنگیان است .
انتظار فرهنگیان کاملا روشن است :
اجرای قوانین و جلوگیری از تبعیض در پرداخت ها ، به روز شدن زمان پرداخت پاداش و معوقات آنان و لحاظ شدن رتبه بندی در حقوق بازنشستگان و برقراری حقوق بازنشستگی حداکثر در عرض یک ماه، پرداخت فوری پس انداز معلمان از صندوق ذخیره فرهنگیان ، بیمه طلایی واقعی ، عنایت و توجه قانونی و درست به نیاز های مدارس کشور برای اجرای بهینه امر تعلیم و تربیت اسلامی و...
اگر انصاف داشته باشیم این توقعات از دایره قانون خارج نیست و زیاده خواهی هم محسوب نمی شود .
فقط حق و حقوق کسانی است که عمر خود را در راه تعلیم و تربیت کشور سپری کرده اند و بدا به حال کسانی که به معاد اعتقاد دارند و اهل نماز و روزه هستند و این چنین خود را گرفتار حق الناس کسانی کرده اند که شغل شان را شغل انیبا نام نهاده اند ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز یکشنبه سی ام خرداد ماه « گروه صدای معلم » با «مرتضی حاجی » گفت و گوی تفصیلی پیرامون مسائل روز آموزش و پرورش انجام داده است .
مشروح این گفت و گو به زودی منتشر خواهد گردید .
پایان پیام /
گروه اخبار/
در جلسه عصر امروز (یکشنبه، 30 خرداد) کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، انتخابات هیأت رئیسه برگزار شد.
بر این اساس، محمدمهدی زاهدی با 13 رأی به عنوان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم شورای اسلامی انتخاب شد.
همچنین داوود محمدی(فرزند مراد) و محمود نگهبان سلامی نیز به ترتیب با 13 رأی و 12 رأی به عنوان نایب اول و دوم رییس انتخاب شدند.
بر اساس این گزارش، علیرضا سلیمی با 15 رأی دبیر اول و فاطمه سعیدی با 11 رأی دبیر دوم این کمیسیون شدند.
همچنین حمایت میرزاده نیز با 12 رأی به عنوان سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات حائز رأی شد.
خانه ملت
گروه اخبار/
درحالیکه چند روز قبل سخنگوی دولت از پیگیری موضوع ساماندهی تعطیلات در دولت خبر داد، وزیر آموزش و پرورش روز گذشته اعلام کرد:«ساماندهی تعطیلات دانشآموزان فعلاً امکانپذیر نیست»
علياصغر فاني كه پيش از اين مضر بودن تعطيلات طولاني و بيدليل را پذيرفته بود، ديروز به فارس گفت: «تا وقتي كه نظام آموزشي كشور متمركز است، بعيد ميدانم كه بحث ساماندهي تعطيلات چيزي باشد كه بتوان اجرا كرد.» او با بيان اينكه «روي موضوع ساماندهي تعطيلات خيلي مطالعه شده و جلسات مختلفي نيز در اينباره برگزار شده» توضيح داد: «بنده هم شخصاً سالها روي آن فكر كردم. معتقدم يكي از راهها اين است كه كشور در اين زمينه از تمركز خارج شود و استانها با توجه به شرايط شان تصميم بگيرند.» فاني جابهجايي زمان سال تحصيلي را راهحل ديگري براي ساماندهي تعطيلات مدارس عنوان و تاكيد كرده وزارت آموزش و پرورش در موضعي نيست كه بخواهد اين تصميمها را بگيرد.
وزير آموزش و پرورش در عين حال گفته كه «هر مدلي كه در كلان كشور مطرح شود، ميتوانيم پيشنهادهايي را ارائه دهيم، برخي تعطيلات زمستاني را مطرح ميكنند كه از تعطيلات تابستاني كم شود، درحاليكه مردم در برخي مناطق روستايي در تابستان كار ميكنند و بچهها كمك خانواده هستند و اين نشان ميدهد برخي بدون ملاحظه كارشناسي، اظهارنظرهايي ميكنند.» در حالي وزير آموزش و پرورش ساماندهي تعطيلات واحدهاي آموزشي را امكانپذير نميداند كه او اخيرا در پاسخ به همشهري درخصوص اينكه «ساماندهي تعطيلات نوروزي در دستور كار آموزشوپرورش هست» اين گونه پاسخ داد: «بله، دقيقا همين طور است بهدنبال چارهانديشي هستيم، البته پيچيدگيهايي دارد. اين موضوع از گذشته دغدغه من بودهاست و در جلسات متعددي در اينباره شركت كردهام. هميشه خيز برداشتهايم كه تقويم آموزشي بهينه شود ولي عوامل متعدد اجتماعي، عاداتي كه بين مردم رايج است و مسائل مختلف مانع اين كار شده است.»
مهمترين نكته قابل توجه در اين موضوع تعطيلات نوروز است كه با توجه به تعطيلي مدارس و دانشگاه، كشور را از يك تعطيلي 4روز ه به تعطيلاتي گاهي 20روزه ميكشاند. با وجود اذعان بسياري از كارشناسان و صاحبنظران حوزه تعليم و تربيت مبني بر آسيبزا بودن تعطيلات طولاني مدت، ولي هنوز چارهانديشي نشدهاست. به گفته وزير آموزش و پرورش هر روز آموزشي براي ما حدود 120ميليارد تومان هزينه دارد. بنا بر اين اگر ما بتوانيم هر روز آموزشي را فعال نگه داريم 150ميليارد تومان صرفه جويي كردهايم و مانع پرت رفتن آن شدهايم. افزون بر اين همه دستگاههاي اداري و خدماتي و حتي نظام درماني كشور تحتتأثير تعطيلي مدارس قرار ميگيرند و در ايام نوروز خدمات رساني آنها مختل ميشود.
دبير شورايعالي آموزش و پرورش چندي پيش در اينباره به همشهري گفت: «تعطيلات عيد نوروز از يك جهت براي دانشآموزان ضروري است و از جهت آييني و سنتي هم اين تعطيلات قابل پذيرش است ولي پرسش اين است چرا 15روز تعطيلي، البته مدارس چند روز پيش از عيد و چند روز هم بعد از عيد تعطيل هستند.» به گفته مهدي نويد ادهم بايد مراجع سياست گذار و تصميمگير به موضوع ساماندهي تعطيلات مدارس ورود پيدا كنند. شورايعالي آموزش و پرورش و آموزش و پرورش هم تعطيلات فعلي را فاقد توجيه آموزشي و تربيتي ميدانند و اصرار بر ساماندهي و بازنگري آن دارند. او گفت: «ما بهعنوان كارگزاران آموزش و پرورش و دستاندركاران تعليم و تربيت كشور بهشدت ضرورت اين كار را احساس ميكنيم و خواهان اين هستيم كه طرح ساماندهي تعطيلات در دستوركار نظام قرار بگيرد.»
وزير آموزش و پرورش در حالي سخن از ناممكن بودن ساماندهي تعطيلات ميكند كه سخنگوي دولت سهشنبه هفته گذشته بر پيگيري موضوع ساماندهي تعطيلات در كشور تأكيد كرد. محمدباقر نوبخت، در نشست هفتگي خود در پاسخ به اين پرسش همشهري درباره عمل بهوعده ساماندهي تعطيلات گفت: «درخصوص تعطيلات و اساسا نظام اداري، كميسيون اجتماعي دولت تا جايي كه بهخاطر دارم اقداماتي را انجام داده است.اين موضوع چندبار هم در جلسه هيأت وزيران مطرح شده است. قطعا اگر اين كميسيون جمعبندي انجام دهد كه قابليت اجرا داشته باشد حتما اجرا خواهد شد.»
روزنامه همشهری
روز سه شنبه 18 خرداد امسال مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان پس از حضور در یک برنامه ی فرهنگی جهت صرف افطار در جمع همکاران آموزش و پرورش یکی از مناطق حاضر شدم و در اوج خوشحالی از دیدار دوستان و همکاران خبری تکان دهنده وجودم را لرزاند! و توسط دوستان باخبر شدم یکی از دانش آموزان محل کارم، ظهر همان روز، خود را در مدرسه به دار آویخته و جان سپرده است.
خبر، وحشتناک تر از آن بود که اشتهایی برای افطار و ادامه ی دورهمی برایم باقی گذارد و از سویی تمام خطوط ارتباطی ای که می توانست در اطلاع رسانی کمک کند و مرا از شوک و بهت زدگی نجات دهند، اشغال بود و تنها با واسطه توانستم اخباری ضد و نقیض و تا حدودی مبهم از همکاران مدرسه کسب کنم و با چشم گریان به منزل بازگردم و تا صبح به خود بپیچم تا با شروع ساعت کاری بتوانم از چند و چون ماجرا سر در بیاورم. نه از سر کنجکاوی و رفع عطش دانستن، بلکه واکاوی دلایل این اقدام و "چه باید کرد؟"های پس از آن.
با توجه به محدودیت های اعمال شده از سوی مقامات قضایی و انتظامی که امکان حضور غیرضروری امثال من را سلب می کرد تنها از طریق تلفن و یا تلگرام، با دوستان همکار و دبیرانی که با دانش آموز ارتباط درسی داشتند بحث و گفت و گو کردیم و همگی از شگفت زدگی هایمان گفتیم که چرا "زهرا"؟! دور از انتظار بودن اقدام به خودکشی از دانش آموزی که همه به برخورداری وی از هوش و استعداد بالا و فعالیت و مشارکت در کلاس های درسی و غیر درسی و... او اعتراف داشتند، حرف مشترک آن روزمان بود.
اما... همچون همیشه، حاشیه های گزنده ی این رویداد به فضای مجازی کشیده شد و در گوشه و کنار دنیای مجازی بازار شایعات و گمانه زنی ها داغ شد و هر کسی از ظن خود کارشناس شد! و تحلیل های غیرمنصفانه طبق معمول بار مسئولیت این ماجرا - بدون آگاهی از شرایط خانوادگی دانش آموز و یا روحیه و شخصیت و منش رفتاری اش - به دوش مسئولان مدرسه، مدیر، مشاور، مربیان و دبیران قرار داده شد!
در این میان پایگاه تخصصی زنان و دختران "بهدخت" در خلال تحلیلی به اصطلاح روان شناسانه از ماجرا، در نهایت بی اخلاقی، علاوه بر اعلام نام و مشخصات دانش آموز، اقدام به افشای نامه ی به جا مانده از وی نموده و سپس هر آن چه که در تحلیل آن خواسته اند بیان داشته اند و چنان که در مقدمه ی تحلیل خود به آن اشاره کرده اند، این واقعه را به کارنامه ی سنگین! مدرسه و گزارش شکایات ماه های اخیر آن افزوده اند!
به عنوان دبیر شاغل در مدرسه ی مذکور و مشاهدات خود از فضای مدرسه و نیز آشنایی با کادر اجرایی و آموزشی آن وظیفه ی خود دانستم نکاتی را در بخش نظرات این سایت - که نظرات متعدد و متفاوت همکلاسی های دانش آموز درگذشته، اولیا و دیگر بازدیدکنندگان را در سطحی وسیع انعکاس داده - ارسال کنم که عینا از نظرتان می گذرد:
با سلام
پیش از هر چیز برای آرامش روحی خانواده، بازماندگان و دوستان و همکلاسی های او دعا می کنم و از خداوند بزرگ و مهربان برایشان آرزوی شکیبایی دارم و سپس برای خود زهرا درخواست آرامش و آمرزش می کنم.
شاید یکی از مصادیق شکیبایی همین است که از سر احساسات برانگیخته قضاوت نکنیم و در جایگاه یک دانای کل به این ماجرا و هر واقعه ی دیگری ننگریم.
شاید شنیده اید این دعای جالب را: «خدایا کمک کن تا پیش از قضاوت درباره ی راه رفتن کسی، یک بار کفشهایش را بپوشم و راه بروم»… با مطالعه ی گزارش و بررسی تحلیلی سرکار خانم ها میرزا اسکندری و ملاتبار و نیز نظرات کاربران سایت که عموما همکلاسی ها و هم مدرسه ای های زهرا و خانواده های آنان بودند، بیان نکات زیر به نظرم ضروری آمد:
* از همان ابتدای بررسی، تأکید خاصی بر گزارش های ارسالی در ماه اخیر از سوی اولیای دانش آموزان شده که ذهن هر خواننده ای را به پیش داوری درباره ی مدرسه، مدیریت و مطالبات وصول نشده ی قبلی هدایت می کند و این واقعه ی دردناک را بیش از جایگاه خود ـ که واقعا سیاه و ناخوشایند است ـ سیاه تر نشان می دهد. به عبارت ساده تر ، نویسندگان متن را بی طرف نمی دانم و به هر دلیلی ـ که بر من پوشیده است ـ با قلمی جانبدارانه و بر علیه آموزشگاه و شخص مدیریت آن ارزیابی می کنم.
* واکاوی رخدادی این چنین اسفناک در سایت بهدخت کاری است پسندیده و از آن جا که قطعا به منظور پیشگیری از موارد مشابه صورت می گیرد کاملا ضروری است. اما یادمان نرود که با گذشت تنها یک هفته از واقعه و باز بودن و در جریان بودن پرونده، مراحل تحقیقات قضایی و انتظامی به پایان نرسیده و هر گونه اظهار نظر و پیش فرض علاوه بر امکان یافتن سر نخی برای کشف علت این اقدام، می تواند نقطه ی انحرافی از آن هم باشد و این مسأله متأسفانه مورد نظر نویسندگان محترم سایت قرار نگرفته و به صرف استناد به سخنان یکی از کارکنان آموزشگاه ، از پدر و مادر زهرا مطالبی را نقل قول کرده اند که اگر افشای آن مورد اعتراض آنان قرار گیرد و امکان اثبات یا تکذیب آن از سوی راوی باشد به لحاظ حقوقی نیز قابل پیگرد و تبعا برای نویسندگان سایت نیز دردسرساز خواهد بود.
* قضاوت شتاب زده ی دوستان نویسنده در خصوص تحت فشار بودن زهرا به دلیل امتحانات (به استناد بیانات همان کارمند مدرسه) آنان را به این پرسش یا انعکاس آن رسانده که: «چرا فشارهای روحی و فکری و شخصیتی زهرا ، جدی گرفته نشده است؟» در حالی که اگر این سخن، نقل قول کارمند مدرسه است که باید از خود او پرسید! و اگر سخن مستقیم نویسندگان است که باید پرسید از کجا به این نتیجه رسیده اند که مشکلات وی و فشارهای روحی اش جدی گرفته نشده اند؟! اساساً جای این پرسش هست که از کجا به این فوریت پی برده اند که زهرا در طول سال فشار روحی و شخصیتی ای داشته که در مرحله ی بعد جدی هم گرفته نشده است؟!
* آمارهای نهادهای معتبر حاکی از آن است که همیشه انگیزه های خودکشی تدریجی نیست و گاه در بازه ی زمانی کوتاهی، تصمیم به خودکشی به عنوان یک راه حل برای عامل آن مورد توجه قرار می گیرد و حتی با وقوع جنون آنی می تواند رخ دهد (که البته با توجه به نوع روش در این ماجرا، بعید می دانم در مورد زهرا جنون آنی قابل تصور باشد) ؛ بنابراین، فشار ناشی از امتحانات که برای همه ی دانش آموزان به طور معمول قابل انتظار است در این بخش، علاوه بر بزرگ نمایی، مورد قضاوت عجولانه قرار گرفته و بر اساس آن تلویحاً حکم صادر شده و مسئولان را نسبت به آن ناآگاه و یا بی تفاوت نشان داده است که به هیچ وجه منصفانه نیست.
* بخش هایی که از آخرین نامه ی زهرا به صورت گزینشی درج، تحلیل و باز متأسفانه بدون بررسی لازم، مورد قضاوت و نتیجه گیری قرار گرفته، علاوه بر آن که به لحاظ قانونی جزو اسناد تا حدودی محرمانه ی یک پرونده ی حقوقی و قضایی تلقی می شود و افشای محتوای آن شاید مجرمانه باشد (البته مطمئن نیستم)، بیان افکار و مکنونات قلبی و احساسات درونی زهرا تلقی گردیده در حالی که کافی بود دوستان نویسنده با کمی حوصله پیش از اقدام به تجزیه تحلیل آن سری به دنیای مجازی می زدند تا دریابند که بسیاری از فرازهای آن به قلم زهرا نبوده و کپی برداری از متون و دست نوشته ی دیگران است. از شعر شادروان شاملو در ابتدای نامه گرفته تا وصف حالاتی که درباره لذت بردن از رنج دوستان نوشته شده و باید مورد توجه و تامل قرار گیرد.
* این جملات گهربار دوستان نویسنده:
«معلوم می شود زهرا کتابخوان بوده، اهل قلم بوده، اهل تحلیل بوده، اهل فکر بوده. اما در عین حال بی هدف بوده، دلخوشی نداشته، دوست واقعا نداشته. این همه خصوصیات زهرا را مجموعه کادر مدرسه یعنی معلم و ناظم و مدیر و مشاور نمی دانستند ؟ که اگر این طور باشد عجیب است و اگر می دانستند و کاری برای چنین دانش آموز با فهم و در عین حال دچار مشکلی نکرده اند،عجیب تر.»
به قدری برایم عجیب بود که بر خود لرزیدم! در این که زهرا دختری تیزبین و دقیق بود حرفی نیست، اما از کجای نوشته ی او می توان پی برد که او کتابخوان، اهل قلم، تحلیل و متفکر بوده؟! آیا صرف ارجاع به کتاب آلبر کامو دوستان کارشناس ما را به این نتیجه گیری رسانده؟! آن هم با امکان کپی برداری از سایت ها و وبلاگ ها و… که در میان دانشگاهیان و به اصطلاح محققان سطوح عالی نیز رایج است؟! و جالب آن که در مسند قضاوت انگشت اتهام و مجرم تراشی به مسئولان مدرسه دراز کرده اید که کادر مدرسه از این خصوصیات یا خبر نداشته اند یا داشته اند و کاری نکرده اند؟!
* نامه ی زهرا، حتی اگر به قلم خود او هم بوده باشد، به دو دلیل نباید افشا می شد: ۱ـ حریم خصوصی او محسوب می شود و مرگ وی دلیل موجهی برای افشای آن نیست. ۲ـ محتوای خاص آن که در پاره ای از موارد نفرت انگیز و به شدت خشونت آمیز است و در دنیای امروز به نوعی ترویج خشونت تلقی می گردد.
جای تعجب است که دوستان محترم سایت که به عنوان کارشناس اجتماعی و مددکار روان شناسی شناخته می شوند چگونه به خود اجازه داده اند محتوایی را افشا کنند که هر یک از دوستان زهرا که آن را بخواند، از حالاتی که او از خودش به هنگام رنج کشیدن دوستان خود توصیف کرده، سرخورده و متنفر خواهند شد.
دوستان محترم گویا از یاد برده اند که بیشترین تعداد خوانندگان این مطلب خاص دوستان، همکلاسی ها و هم مدرسه ای های زهرا هستند! آیا پیش از انتشار غیر مسئولانه ی این نامه به این نیندیشیدید که دختران نوجوان و معصومی که با خستگی ناشی از یک سال تحصیلی و سپری کردن ایام نفس گیر امتحانات در آخرین روز حضور در مدرسه و مواجهه با چنین رویداد تاسف بار، به اندازه ی کافی روحیه ی تخریب شده و آشفتگی فکری داشته اند و دیگر نمکی لازم نبود تا بر زخم و جراحت قلبشان پاشیده شود.
آیا فکر نکردید دوست صمیمی زهرا تصورش درباره ی او آن هم پس از مرگش تا چه حد ممکن است دستخوش تغییر و دگرگونی منفی شود؟! و اگر به سرنوشت روح پس از مرگ اعتقاد دارید، آیا نمی دانید که بد و بیراه هایی که نثار او به دلیل همان توصیفات چقدر برای روح او عذاب آور خواهد بود؟! به قول فرمایش قرآن: «فأین تذهبون»؟!!
* با شناختی که از کادر زحمتکش مدرسه دارم و از نزدیک شاهد تلاش های شبانه روزی آنان و مخصوصا مشاوران کارآمد (در دو حوزه ی آموزشی ـ تحصیلی و بالینی) و شخص مدیر هستم، وظیفه دارم برچسب هایی را که به عنوان بی توجهی به امر پرورش و اکتفا به کسب سود اقتصادی و از این دست اتهامات در این گزارش تحلیلی به ساحت کارکنان شریف آن الصاق شده شدیدا تکذیب کنم و شما را برحذر دارم از این که بدون در نظر گرفتن شرایط و فضای مدرسه و بدون کوچکترین آگاهی از شخصیت فردی زهرا و منش خانواده ی وی، درباره ی اقدام وی اظهار نظر کنید.
نکته ی آخر:
من دبیر زهرا نبودم اما با یکی دو برخورد ساده ای که در قالب پرسش درسی با او داشتم دانش آموزی نبود که از رفتار روزمره ی او بتوان به افسردگی، روان پریشی، تلاطم روحی و… سایر انگ هایی که معمولا در چنین شرایطی به شدت پر رنگ می شوند، اشاره کرد.
بنا به گفته ی برخی از دبیران وی او در فعالیت های کلاسی مشارکت فعال داشت و دقت فوق العاده ی او در پاسخ به یکی از پرسش های امتحانی برای خود من شگفت انگیز بود و با این همه دقت هرگز در کلاس درسی چالشی که بیانگر رنج درون او باشد دیده نشد. رنجی که او را تا حذف هستی کوتاه خود کشانید. باید هنر کارشناسانه ی خود را نه در کشف شخصیت اسرارآمیز و رازآلود او که در همین سادگی شخصیتی یک دانش آموز دختر درسخوان و در همین شرایط اجتماعی نشان دهیم، پیچیده نمایی و ژست تحلیل گرانه و این و آن را متهم کردن از هر کسی بر خواهد آمد.
بترسیم که با اظهارات غیر مسئولانه ناخواسته شرایط مشابه را برای خود و خانواده مان چنان رقم زنیم که خدای نکرده با رخدادی که برای نزدیکانمان پیش آمد تازه بفهمیم چقدر قضاوت دشوار است و چقدر خود ما در آن ناشی بوده ایم.
در اوقات و ایام نورانی ماه ضیافت خدا و ماه نزول برکات قرآنی، کلام را با فرمایش قرآن به پایان می برم: «وَ لَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کلُُّ أُوْلَئکَ کاَنَ عَنْهُ مَسُْولًا (إسراء / ۳۶)
و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»
با تقدیم احترام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در اقدامی موثر و قابل تقدیر از سازمان بازنشستگی سامانه گویای 8523 بدون کد شهر برای تهران و با کد 021 برای کلیه شهرستان ها راه اندازی شده است .کلیه بازنشستگان و در شرف بازنشستگی می توانند با تماس تلفنی سوالات خود را از کارشناسان سامانه بپرسند ضمنا بخش پیشنهادات و انتقادات نیز فعال است ؛ همچنین خدماتی نیز ارایه می دهد .
ضمن تقدیر از سازمان بازنشستگی انتظار می رود سازمان برنامه و بودجه و آموزش و پرورش نیز سامانه ای در جهت پاسخ به سوال فرهنگیان و سایر اقشار ایجاد کنند .با توجه به اینکه هر انتقادی که از دولت می شود به اغراض سیاسی گروه های رقیب احاله می شود با ایجاد چنین سامانه هایی دولت می تواند شفاف به سوالات و شبهات فرهنگیان و ...پاسخ دهد و از اغراضات سیاسی آتی جلوگیری نماید .
ضمن تماس با سامانه 8523 با یکی از کارشناسان آن در خصوص محاسبه رتبه بندی در حقوق بازنشستگی از مهر 95 سوال کردم . در ابتدا سکوتی اتفاق افتاد ، سپس ایشان گفتند که متوجه نمی شوند و به ایشان توضیحات کاملی ارایه دادم . ایشان ضمن یادداشت موارد در خواست کردند که چند لحظه منتظر باشم تا ایشان سوال را از فرد دیگری بپرسد .
بعد از چند دقیقه کارشناس اعلام کردند که بله رتبه بندی در حقوق بازنشستگی از مهر 95 محاسبه می شود .
از نحوه پا سخگویی و شفافیت کارشناس مربوطه سپاسگزارم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در دنیای پیشرفته برای هر رخدادی تحقیقات وسیعی از طرف متخصصان و مسئولان انجام می شود و پس از انجام این تحقیقات نتایج آن در صورت لزوم به جامعه اعلام می گردد اما در کشورهای رو به توسعه اکثریتی وجود دارند که بلافاصله پس از هر رویدادی برای علت آن جوابی فوری دارند.
علت این گونه پاسخ های سریع چیست؟
* راضی کردن خود و توسل به فرافکنی
* کم اطلاعی، نا آگاهی، کم حوصله ای
* منحرف کردن اذهان از یک واقعیت به دلیل عدم علاقهمندی به درک عمق وقایع
* وجود انگیزه ایدئولوژیک و انگیزه های قومی، قبیله ای و سیاسی
در حالی که طی روزهای اخیر شاهد رونمایی های بسیار متنوع و رنگارنگ از فیش های حقوقی هستیم که نشان از دریافتی های چندین ده میلیونی و گاه صد میلیونی از طرف برخی از افراد ( مدیران ارشد ،برخی پزشکان و عده ای از مدیران بانکی) را دارد ، گروهی بر این باورند که هر اقدام و رونمایی که در این راستا صورت می گیرد نشات گرفته از تئوری توطئه بر علیه دولت می باشد.
حتی اگر این فرض را بخواهیم یک درصد درست بدانیم چیزی از بار مسئولیت دولت و دستگاهای دولتی، در رخ دادن این گونه حوادث کم نخواهد شد چرا که یکی از وظایف اصلی دولت نظارت بر عملکرد دستگاه های زیرمجموعه های خود، به خصوص نحوه عملکرد مدیران و کارکنان آنان است.
گروهی دیگر برای دریافت این گونه مبالغ توجیه دیگری را مطرح می کنند و آن اینکه « این گونه پرداخت ها در راستای قدردانی از خدمات و درآمد زایی های بوده که این اشخاص برای دولت داشته اند.» سخنی که به سادگی قابل رد شدن است چرا که اگر مبنا بر تعلق دادن پاداشی بر اساس خدمتی بوده نباید این پاداش ( یا هر اسم دیگر) به صورت ماهانه و هر ماه طی تعریفی جدید به شخص مربوطه پرداخت شود. ضمنآ مبنای اجرای عدالت اسلامی، فقط در پرداخت های هنگفت به این گونه افراد نباید دیده شود بلکه همه کارکنان دولت بسته به نوع خدمات خود می بایست به نوعی از منبع های مختلف درآمد دولت بهره مند شوند چرا که در غیر این صورت هر قشری درآمد دستگاه خود را فقط متعلق به کارکنان خود خواهد دانست و بین کارکنان دولت نظام فئودالی برقرار خواهد شد.
از قرار معلوم منابع تمام این پرداخت ها از بودجه دولتی بوده است چرا که رئیس جمهور دستور مستقیم برای رسیدگی به این رونمایی ها را داده است.
قابل توجه است در زمان رخ دادن چنین حوادثی راه کارهای عملی بهتری برای دولت و مسئولان وجود دارد و آن قبول واقعیت موجود ، عذر خواهی از کوتاهی های موجود، برخورد قاطع با متخلفان ، برکناری و عزل آنان از تمام مشاغل دولتی...
با چنین اقداماتی از سوی دولت جامعه نه تنها دچار یاس و ناامیدی نخواهد شد بلکه هر چه بیشتر بر باور قابل اتکا و اعتماد بودن مسئولان خود دست خواهد رسید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید