کودکانی که دارای این ویژگی هستند در حال افزایش اند. کودکانی که احساساتشان را با کلمات خاص "آدم بزرگ ها" بروز می دهند و یا دربارۀ موضوعاتی حرف می زنند که انتظار نمی رود آن موضوعات خاص دنیای کودکانه باشد/ استقبال و ذوق زدگی والدین از مشاهدۀ چنین رفتاری، زمینۀ آن را فراهم می کند تا کودکان تشویق شوند جمله ها و رفتارهای بزرگسالان را بیشتر تقلید کنند و نمایش دهند/ وقتی بزرگسالان خودشان را با شرایط کودکان تطبیق نمی دهند این کودکان هستند که به سرعت به سمت بزرگسالی می آیند/ واقعیت آن است که ما با بروز هر مشکل تنها سعی می کنیم فقط بگوییم یاد قدیم بخیر. قدیم این طور یا آنطور بود! ولی تلاش نمی کنیم شرایط مان را با تغییرات اجتماعی تطبیق دهیم تا عوارض منفی این تغییرات را کنترل کنیم/ با این اوضاع و احوال احتمالا تا ده سال آینده، معنی و مفهوم کودکی، آن طور که ما در ذهن داریم در کل تغییر خواهد یافت...
اگر بخواهیم به یکی از نکته ها و ویژگی های مشترک همه ی این جلسات و دوره ها اشاره نماییم جدا از سطح پایین کیفیت آن ها،حضور صوری و فرمالیته، مصوبه های غیر قابل اجرا و... مهم تر از همه کم رغبتی همکاران به مشارکت و حضور فعال در این موارد می باشد/ طبق معمول تصمیم گیران و مدیران هم اولین راهکاری که برای اصلاح چنین روندی به ذهن شان خطور می نماید صدور بخشنامه ها ، نامه ها و... مجدد با لحن ها متفاوت و گاهی تند و خارج از چارچوب قانونی و عرف است/ تا اکنون چنین راهکارها و چاره اندیشی های کم ترین تأثیری در اصلاح امور و روند اشتباه و ایجاد انگیزه و اعتمادافزایی در بین همکاران نداشته است/ معلمی که در تهیه و تدوین محتوی آموزشی که باید تدریس کند، در انتخاب مدیر و عوامل اجرایی، تصمیم گیری در مورد دانش آموزان کم کار و خاطی ،حتی انتخاب سرگروه آموزشی خود که کاملاً به ایشان ربط دارد و... کوچکترین حق اظهار نظر و دخالتی ندارد، دلیل انگیزه پیدا کردن و مشارکت فعالش در این جلسات چه عواملی باید باشند/ چرا همکاران شایسته، باتجربه و متخصص از قبول مسؤولیت ها باید فراری باشند یا فراری شان دهند/ آیا وقت آن نرسیده است که به جای صدور و پاراف این همه نامه های صوری و تکرای بدون پشتوانه عملی ساعتی به خودآیید و به تفکر پردازید که با سرنوشت هم نوعان،همکاران و آینده سازان جامعه خود چه کار می کنید/ آیا وظیفه مدیران از سطح بالا تا کارشناسان در سطوح مختلف همگی صرفاً این است که به مدارس - به ویژه در ایام و ساعات مشکوک به تعطیلی- با دفتر و دستک و دبدبه و... مراجعه نمایند ، دفتر ورود و خروج همکاران، حضور و غیاب و نمرات دانش آموزان را کنترل نمایند و پیدا کردن کوچکترین موردی را فتحی ظفرمندانه برای خود بدانند/ به راستی یک بار نقش و عملکرد خود را در مدت تصدی مسؤولیت ان ارزیابی نموده اید/ آیا سخن گفتن تنها حق شماست و شنونده بودن وظیفه دیگران است/ نقد کردن هم همیشه نشانه ی کینه توزی، تخریب و انتقام نیست/ من هم جزء این سیستم هستم و قطعاً افتخارات و پیشرفت هایش سهم من هم هست و برعکسش هم صادق می دانم/ از گذشتگان عبرت بیاموزیم...
دانشآموزان بعد از پذیرفته شدن در کنکور اول گزینههای مربوط به دانشگاههای معتبر را میزنند و اگر جایی قبول نشدند، گزینه دانشگاه فرهنگیان را هم انتخاب میکنند/ در شهری که یک دبیرستان خوب وجود ندارد، فعالیت دانشگاه فرهنگیان موثر نخواهد بود/ باید در ۴ یا ۵ مرکز استان که تواناییهای علمی خوبی وجود دارد باید دانشگاه تربیت معلم خوب ایجاد شده و بعد از فارغالتحصیل شدن افراد از دانشگاههای معتبر در رشتههای مختلف از متقاضیان شغل معلمی آزمون جامع گرفته شده و نخبگان برای معلمی پذیرش شوند و دورههای کوتاه مدت را طی کرده و به کار گمارده شوند/ اگر در چند ماه اول مسئولیت تصمیمات سخت اما تاثیرگذار اتخاذ شود، اجرایی میشود وگرنه امکان اتخاذ چنین تصمیماتی وجود نخواهد داشت / زمانی تعداد دانشآموزان در کشور ۱۹ میلیون بود و ما با مشکل فضای آموزشی مواجه بودیم امروز هم که حدود ۱۳ میلیون دانشآموز داریم باز هم این مشکل وجود دارد/ آن زمان فکر میکردیم با حل مسائل مربوط به سخت افزار و فضای آموزشی امکان پرداختن به نرمافزار و مغزافزار بهوجود خواهد آمد اما میبینیم که هنوز درگیر سختافزار هستیم...