صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

همه برنامه‌های پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش برخاسته از سند تحول بنیادین است/ ر شرایطی که انتظار می رفت ردیف بودجه پیشنهادی به مبلغ هشت هزار و 200 میلیارد تومان برای پاداش پایان خدمت فرهنگیان در سال های 95 و 96 در بودجه اصلی آورده شود، ردیفی برای این مساله وجود ندارد/بحث اصلی در این وزارتخانه تفاوت «بودجه تخصیصی» و «بودجه مورد نیاز» است/ با یک رشد نسبتا مناسب برای سال 96، 45 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی کرده بودیم و در این صورت بسیاری از مشکلات این وزارتخانه رفع می‌شد/ بر اساس برآوردها برای سال 96، سه هزار و 400 میلیارد تومان با کسری بودجه مواجه هستیم و اگر کسری بودجه سال 95 جبران نشود، این کسری نیز به این میزان اضافه خواهد شد/ اتفاق نامبارکی که در دو سه سال گذشته رخ داده، کاهش بیش از حد بودجه سایر فصول غیرپرسنلی آموزش و پرورش بوده است/ در بند «سایر» برای سال جاری 400 میلیارد تومان بودجه اختصاص داده اند که از این مبلغ، باید 600 میلیارد تومان حقوق حق‌التدریس شاغلان، 150 میلیارد تومان حق‌التدریس آزاد، 200 میلیارد تومان حقوق نیروهای قراردادی، 75 میلیارد تومان حقوق سرباز معلمان و 300 میلیارد تومان هزینه بیمه تکمیلی پرداخت شود/ 400 هزار دانش‌ آموز شبانه‌روزی داریم که 70 میلیارد تومان برای آنها پیش‌بینی شده بود اما از این مبلغ تاکنون 29 میلیارد تومان تخصیص داده شده است/ تبصره‌ای پیشنهاد داده بودیم تا مدارس از پرداخت بهای سوخت تا 80 درصد معاف شوند که با آن موافقت نشد. یک پیشنهاد دیگر نیز حذف مالیات از حقوق حق‌التدریس‌ها و سرباز معلم‌ها بود

منتشرشده در اقتصاد

گروه رسانه/

در حاشیه تنبیه دانش آموز کرمانی، علیرضا پاکدل این کارتون را در روزنامه قانون منتشر کرد.

کاریکاتور تنبیه بدنی دانش آموز و خشونت در مدارس

منتشرشده در دانش آموز

از آن جا که در صدای معلم سعی ما بر نهادینه ساختن تفکر انتقادی و نیز برقراری یک جریان دو سویه در تعامل اجتماعی و گفت و گو است سعی کردیم که با این معلم رودباری در این زمینه گفت و گویی داشته باشیم/ چند بار سعی کردیم اما ایشان پاسخ نداد و سرانجام گوشی اش را خاموش کرد/ نخستین فرضیه همان فقدان سواد رسانه ای در میان اکثریت قریب به اتفاق فرهنگیان و معلمان است/ شاهد نوعی روزمرگی ، شعارگرایی و جزم اندیشی در فضاهای گفت و گوی مدارس و به ویژه شبکه های اجتماعی و در میان معلمان بوده و هستیم/ در این مدت چند یادداشت و یا مقاله تحلیلی از سوی معلمان در این مورد نوشته شد/ چند معلم به نقد اخبار و گزارش های رسانه ها و روزنامه ها در این مورد پرداختند/ این روحیه ترس و محافظه کاری بی مورد که متاسفانه یک صفت غالب در میان معلمان است موجب پسرفت و عقب ماندگی در فضای عمومی آموزش و پرورش ، عدم آگاهی جامعه از فضای واقعی مدارس و نگاه منفی نسبت به معلمان و کاهش مرجعیت اجتماعی آنان شده است/ دفاع از منزلت و جایگاه معلمی با شعار ، قهر کردن و جبهه گرفتن در برابر جامعه حاصل نمی شود/ خشونت در مدارس تابعی از جامعه و روابط و سیاست ها و برنامه های حاکم بر آن است/ کاریکاتوری که به این مناسبت منتشر گردید نوع نگاه جامعه و مردم را نسبت به آموزش و پرورش ، مدرسه و کارکرد آن نشان می دهد/ مدارس بعضا به دکان هایی برای سود جویی و کسب منافع برای عده ای و به ویژه موسسات آموزشی – تجاری تبدیل شده است/ نکته جالب این است که صدا و سیما که خود به عنوان نهاد فرهنگی که از بودجه عمومی ارتزاق می کند به جای پاسخ گویی در برابر عملکرد خود دائما سعی می کند توپ را به زمین آموزش و پرورش و معلمان پرتاب کند/ چیزی که الان به وضوح در جامعه ایران قابل مشاهده و رصد است تثبیت و نهادینه شدن خشونت (کلامی – غیرکلامی ) در ارتباطات اجتماعی و میل شدید اجتماع برای گریز از گفت و گو و تنفر از یکدیگر است/ بسیاری از موضوعات مربوط به پرونده های قضایی به " مظاهر خشونت " مانند توهین ، فحاشی ، هتک حرمت و... اختصاص یافته است و متاسفانه روز به روز در حال افزایش است/ برخی تحقیقات آماری از وجود 35 درصدی اختلالات روانی در تهران خبر می‌دهد، در مورد بعضی مناطق تهران وضعیت بسیار تکان‌دهنده است زیرا این میزان به حدود 80 می‌رسد که بسیار بحرانی توصیف می‌شود و نیاز به نشاط اجتماعی را خیلی جدی‌تر از گذشته مطرح می‌کند/ بر اساس اعلام قوه قضائیه، در کشور 80 میلیونی ما، در حال حاضر 15 میلیون پرونده‌ قضایی جاری در دست رسیدگی قرار دارد که از منظر مدیریت اجتماعی، تاسف‌برانگیز است/ یکی از مشکلاتی که من از آن رنج می‌برم خودشیفتگی است که متأسفانه در همه رده‌ها وجود دارد و آنجایی که به مسئولان ختم می‌شود بسیار بیشتر است/ حدود یک چهارم جامعه دچار اختلالات روان پزشکی هستند/ در حالی که خشونت در مدارس موضوع روز مدارس و مساله بسیاری از معلمان است وزارت آموزش و پرورش برای موضوعاتی مانند هوشمندسازی و... که ارتباط چندانی با کار فعلی آن ها ندارد برنامه ریزی می کند/ برخی مدارس ما بیشتر شبیه پادگان ها و کلانتری ها اداره می شوند/ متاسفانه و در نگاه مسئولین نوعی بدبینی مفرط نسبت به تجارب سایر کشورها و اسناد بین المللی وجود دارد/ با این که در همه کشورهای توسعه یافته جایگاه " هنر و موسیقی " تثبیت شده است و آن ها به دنبال به روزآوری یافته های خویش و ارتقای روش های مورد استفاده هستند ما هنوز در مورد اصل موضوع توافق نداریم/ در این زمینه می توان به سخنان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران  در روزهای اخیر اشاره کرد/ ایشان ضمن انکار خشونت در مدارس و در مخالفت با سند 2030  چنین می گوید/ " یكی از بندها در پیش‌نویس ارائه شده، ایجاد مدارس عاری از خشونت است كه كشورها در آن متهم به وجود خشونت و تبعیض جنسیتی شدند. آیا در مدارس ما خشونت وجود دارد كه مسئولان این بند را تأیید و امضاء كرده‌اند؟ "

منتشرشده در یادداشت

در طرف ديگر اين موضوع معلمان قرار دارند. يكي از موضوعاتي كه سبب مي‌شود آنها هم آماده تن دادن به خشونت شوند اين است كه وضعيت حقوقي و اقتصادي بسياري از آنها مطلوب نيست/ نمي‌شود كتمان كرد كه برخي فرهنگيان هم دچار مشكلات روحي و اخلاقي هستند. برخي از آنها به‌هيچ عنوان شرايط قرار گرفتن در جايگاه تدريس را ندارند و از بد روزگار يا بر اساس تصادف در اين مكان قرار گرفته‌اند/ قوانين بايد آن قدر قوي باشند كه هم جايگاه رفتاري دانش‌آموز را مشخص كنند و هم معلم را، قوانين بايد مشخص كنند كه حوزه امكانات و اختيارات معلم در برخورد با رفتار خارج از استاندارد دانش‌آموز چه باشد اما ضعف ما در اين حوزه سبب شده تا همچنان شاهد وجود خشونت و تنبيه بدني در مدارس باشيم

منتشرشده در یادداشت

در ایران 16 صندوق بازنشستگی وجود دارد و اطلاعات منتشر شده در مورد آن‌ها نشان می‌دهد که فاصله تعداد مستمری بگیران و بیمه‌شدگان اصلی در حال کاهش است/ در وضعیت نرمال، باید تعداد افراد بیمه‌شده در هر مقطع زمانی حداقل پنج برابر مستمری‌بگیران باشد/ در صندوق بازنشستگی کشوری که دومین نهاد بزرگ بازنشستگی کشور محسوب می‌شود، یک میلیون و 191 هزار بیمه‌شده وجود دارد و یک میلیون و 200 هزار مستمری‌بگیر/ یکی از مشکلات مهم صندوق‌های بازنشستگی، مطالبات سنگین و بالایی است که از دولت دارند/ در بسیاری مواقع به جای پرداخت بدهی، شرکت‌های دولتی را به این صندوق‌ها واگذارکرده و اسم این کار را نیز خصوصی‌سازی گذاشته است/ با واگذاری شرکت‌های دولتی به صندوق های بازنشستگی، مشکلات و ناکارآمدی‌های آن‌ها نیز واگذار شده است/ جمعیت افراد بین 14 تا 64 سال از 54 درصد سال 1357 به 72 درصد در سال 1395 افزایش یافته است/ حق بیمه پرداختی که شاغلان برای دوران بازنشستگی می‌پردازند کمتر از مقدار تعهداتی است که صندوق‌های بازنشستگی برای پرداخت به مستمری بگیران به آن متعهد شده‌اند/ طلب صندوق‌ها از دولت به گفته رئیس دولت یازدهم به رقم سنگین 60 هزار میلیارد تومان رسیده است

منتشرشده در بازنشستگان
مجله رشد هرماه در تیراژ وسیع بدون داشتن هدف در بین دانش آموزان به صورت اجبار توزیع می شود که اصلا اگر نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد/ سئوال اینجاست اگر بزرگترها باید بنویسند و به خورد بچه ها بدهند دیگر پول گرفتن این خدمات چه معنایی دارد/ ما در مدرسه آدم می دهیم چه چیزی باید تحویل بگیریم/ معلم از معرکه گیری مدیر در کلاس به همراه معاونش کلافه است/ تاکید می کنند هرکس پول را زودتر بیاورد در سازماندهی کلاس قرار می گیرد و این مهلت تمدید نخواهد شد/ اگر دست درازی به بیت المال گناه است آیا پدر من که کابل کنتور را از پشت کنتور به برق خانه وصل کرده ، کاری خلاف انجام داده است/ شنبه ها می آید و یکشنبه ها سپری می شود و دوشنبه ها سر می رسد و من در تعجبم معاون و مدیر کاری دیگر ، جز گرفتن پول از بچه ها ندارند/ در دنیای مجازی غوغا می کنند اما هیچ کس نمی پرسد علت این اتفاق چیست/ اگر سجاد کوچولو و سمیه عزیز و معلم کلاس شان در هیاهیوی پول ، تعلیمات دارند پس این همه کارخانه ، معادن ، نفت و گاز ، سرمایه گذار و خیر، تجارت و تاجر، آستان قدس و بنیادها به چه کاری جز آبادانی ایران و اولویت آدم سازی را در سر می پرورانند/ امروز مدرسه شما فقط به پول می اندیشد ، جنگ داشتن و نداشتن و پلاسکوی تعلیم و تربیت ؛ اما هیچ کس آن را بحران نمی شمارد تا جلسه ای تشکیل شود و علت ها بررسی شود اما معلول ها به قصور معلم ختم می شود/ مدرسه  پولی  ؛ بچه های همدل ، مهربان ، با صداقت ، راستگو ، خلاق ، کمک دهنده ، یادگیرنده ،یاد دهنده و در یک کلام شهروند متعادل تربیت نمی کند/ آمارها و گزارش ها از مطلوب بودن دوران تحصیل همگانی نوگلان حکایت می کنند/ اگر غیر از این است شما معلم گرامی روایت اتفاقات و مشاهدات خود را حتی به زبان ساده به مسئولان از طریق سایت صدای معلم اطلاع رسانی نمائید تا با اقدام عاجل از خطر استحاله و بحران پلاسکوی تعلیم و تربیت جلوگیری نمایند و یا در اثر بی توجهی مسئولان امر، حجت بر شما تمام شود
 
گرفتن پول در مدرسه و خشونت معلم علیه دانش آموز و پلاسکوی تعلیم و تربیت   سجاد و سمیه امروز باید به مدرسه بروند . پدرشان کارگر است . سجاد دیروز به خاطر ندادن پول از اردوی جوانه ها منع شد ، راننده اتوبوس و برنامه جوانه ها پول می خواهد . پریروز بابت پول مجله رشد حسابی سمیه را در بین دوستانش دق مرگ کردند ، مجله رشد هرماه در تیراژ وسیع بدون داشتن هدف در بین دانش آموزان به صورت اجبار توزیع می شود که اصلا اگر نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد !
روزگاری مجله رشد لنگان لنگان با حضور کاربلدانی چون عربلو ، شامانی ، سید مهدی شجاعی ، محقق و... و مشارکت خود بچه ها حرفی برای گفتن داشت اما اکنون خنثی است ؛ اگر خنثی نباشد این نشریه باید توانایی داشته باشد که هیچ کتاب کمک آموزشی در مدرسه و خانه راهی نداشته باشد ولی این کجا و اون کجا .
 رشد نمی داند باید برای بچه ها بنویسد یا بچه ها برای بچه ها بنویسند و یا در هر استانی خود بچه ها به صورت کارگاهی کار روزنامه نگاری ، خبرنگاری و مطبوعات را باید در یک پروسه کاری  تجربه کنند ؛ سئوال اینجاست اگر بزرگترها باید بنویسند و به خورد بچه ها بدهند دیگر پول گرفتن این خدمات چه معنایی دارد ؟
بگذریم ...
اما بیایم هفته تحصیلی سجاد و سمیه را که به مدرسه می روند همراه شان باشیم ، بدتان نیاید ما در مدرسه آدم می دهیم چه چیزی باید تحویل بگیریم ؟
 
شنبه  : این روز همه بچه ها در بوفه هرچه دلشان می خواهد می خرند اما سجاد پول ندارد . سجاد و دوستش رحیم و احمد ، خوشا به حالشان چون این خوردنی ها را اگر جلوی ... بگذاری نمی خورد ! همه غیر بهداشتی ، رنگ شده و صنعتی امان از سس کاملا بی مجوز و مزه دار!
 
یکشنبه : روز دریافت پول برای کاغذ فتوکپی است . باز عده ای از بچه ها پول ندارند و نیاوردند . معلم از معرکه گیری مدیر در کلاس به همراه معاونش کلافه است . سمیه باز به همین بهانه توبیخ می شود!
 
دوشنبه : بچه ها آماده می شوند وسایلی را به مدرسه بیاورند تا برای موسسه خیریه به فروش برسانند  .یک کار عام المنفعه ، اما دیروز مادر سجاد پول نداشت تا کوکو درست کنه برای فروش یا طبخ آش ، او و بعضی بچه ها  نه خرید کردند نه فروش !
 
سه شنبه : بچه ها برای جشن جوانه ها باید پول بیاورند . هزینه برنامه جوانه و کرایه ماشین را مدرسه ندارد ، جمع آوری رضایت نامه و پول ، اعصاب کلاس و معلم را به هم می ریزد و سمیه مجبور می شود کاری دیگر بکند اما اقدامش هویدا می شود . به والدین نامه می دهند و پیامک ، در این کلاس به پنج ولی نامه داده می شود ، دو تا نیامدند دو تا اظهار عجز و ناتوانی و درخواست کمک کردند و یکی با کل مدرسه و معلم درگیر می شود و بقیه ماجرایی که در مدرسه منجر به کتک خوردن معلم می شود.
 
چهارشنبه : برای کلاس فوق برنامه ، کلاس تقویتی و تیزهوشان از بچه ها پول درخواست می کنند و تاکید می کنند هرکس پول را زودتر بیاورد در سازماندهی کلاس قرار می گیرد و این مهلت تمدید نخواهد شد.
 
شنبه معلم دینی سجاد در درسش به موضوع بیت المال می رسد و با بچه ها در مواظبت از عدم دست درازی به بیت المال تاکید می کند که سجاد بلند می شود و سئوال می کند که اگر دست درازی به بیت المال گناه است آیا پدر من که کابل کنتور را از پشت کنتور به برق خانه وصل کرده ، کاری خلاف انجام داده است ؟ معلم بلافاصله جواب آری می دهد ، زنگ می خورد . معلم سجاد را به خلوت می برد سئوال می کند که برای چه پدرت این کار را کرده است ؟  سجاد در پاسخ ، بیکاری و نداشتن پول پدر را علت این کار عنوان می کند و می گوید پدرم چند ماه است بیکار درخانه نشسته است .
شنبه ها می آید و یکشنبه ها سپری می شود و دوشنبه ها سر می رسد و من در تعجبم معاون و مدیر کاری دیگر ، جز گرفتن پول از بچه ها ندارند ؟ چرا کلاس معلم را هر لحظه و هر روز به بهانه های مختلف به هم می ریزند ؟
شنبه ها می آید و سجاد و سمیه با استرس و دلهره وارد مدرسه و کلاس و همجواری با بوفه و نرفتن به اردو و برنامه جوانه و نگاه به مجله و خرید و فروش بازارچه خیریه مدرسه و... در همین زمان سجاد غرق دنیای خود است ، معلم صدایش می زند حواسش پرت است ، معلم دوباره صدا می زند ، او در دنیای دیگری است ، معلم به کنارش می آید ، بغل دستی اش او را متوجه می کند ...  ناخودآگاه دست معلم بالا می رود ، دست سجاد به همراه مداد به عقب می رود دست معلم پایین می آید  ،مداد تیز به پوست سرش نفوذ می کند و پسر نقش زمین می شود و معلم او را بغل می کند و سریع  با همکاری مدیر به بیمارستان می رساند  .در دنیای مجازی غوغا می کنند اما هیچ کس نمی پرسد علت این اتفاق چیست ؟
 
آقایان وزیران ادوار تعیلم و تربیت !
اگر سجاد کوچولو و سمیه عزیز و معلم کلاس شان در هیاهیوی پول ، تعلیمات دارند پس این همه کارخانه ، معادن ، نفت و گاز ، سرمایه گذار و خیر، تجارت و تاجر، آستان قدس و بنیادها به چه کاری جز آبادانی ایران و اولویت آدم سازی را در سر می پرورانند ؟
امروز مدرسه شما فقط به پول می اندیشد ، جنگ داشتن و نداشتن و پلاسکوی تعلیم و تربیت ؛ اما هیچ کس آن را بحران نمی شمارد تا جلسه ای تشکیل شود و علت ها بررسی شود اما معلول ها به قصور معلم ختم می شود . 
به معلم مدرسه ای گفتند روزنامه دیواری خوبه ، از بچه ها بخواهید که در این کار فعال باشند گفت ، باز باید مقوا بخرند و ... من می دانم کار مهارتی خوبی است اما شما را به خدا بسته ، من طاقت ناداری بچه ها را ندارم .
 
آقایان وزرای ادوار !
مدرسه  پولی  ؛ بچه های همدل ، مهربان ، با صداقت ، راستگو ، خلاق ، کمک دهنده ، یادگیرنده ،یاد دهنده و در یک کلام شهروند متعادل تربیت نمی کند .
معلمان گرامی
آنچه روایت شد می تواند غیرواقعی و هرگز این اتفاقات در مدارس ما اتفاق نیافتاده باشد چون آمارها و گزارش ها از مطلوب بودن دوران تحصیل همگانی نوگلان حکایت می کنند ، اگر غیر از این است شما معلم گرامی روایت اتفاقات و مشاهدات خود را حتی به زبان ساده به مسئولان از طریق سایت صدای معلم اطلاع رسانی نمائید تا با اقدام عاجل از خطر استحاله و بحران پلاسکوی تعلیم و تربیت جلوگیری نمایند و یا در اثر بی توجهی مسئولان امر، حجت بر شما تمام شود.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

پدیده ی بیسوادی مسئله ای مغفول مانده در جامعه ماست که هر از گاهی زخم هایش سر باز می کند و بدون آنکه چاره ای اساسی برایش اندیشیده شود، با انجام چند مصاحبه و بیان چند جمله احساسی به فراموشی سپرده می شود/ بیسوادی در جهان امروز یکی از شاخص های اصلی توسعه نیافتگی کشورها محسوب می شود/ در هشتاد سال اخیر، در کنار آموزش و پرورش رسمی، چندین سازمان با عناوین مختلف متولی سوادآموزی و از بین بردن بیسوادی در کشورمان بوده اند، اما در محقق ساختن هدف مورد نظر موفق نبوده ایم/ بیش از 9 میلیون و هفتصد هزار بیسواد در گروه سنی بالای 6 سال شناسایی شده اند. حدود 10 میلیون نفر تحصیلات ابتدایی و 10 میلیون نفر تا سطح سیکل تحصیل کرده اند که با توجه به معیارها و استانداردهای امروز کم سواد محسوب می شوند/ یک شخص از لحاظ علمی بیسواد است اگر نتواند به تمام فعالیت هایی بپردازد که محتاج سواد است همچنین نتواند خواندن و نوشتن و محاسبه کردن را برای شکوفایی شخصی و جمعی اش انجام دهد/ این موفقیت اولیه از فضای آرمان گرایی انقلاب تأثیر پذیرفته بود اما سرشماری سال 1365 نشان داد که با وجود افزایش نرخ سواد، تعداد بی سوادان همچنان بالاست/ کشور کوبا 10 سال بعد از پیروزی انقلابش توانست تقریبا بیسوادی را ریشه کن کند و امروز جزء کشورهایی محسوب می شود که دارای آمار بالای 99 درصد باسواد به شمار می رود ؛ ایران با داشتن جایگاه نه چندان خوب 120 در بین 178 کشور، رتبه چندان مناسبی در لیست ندارد/ ساختار و کارکرد سازمان نهضت سواد آموزی به عنوان یکی از سازمان های اقماری وزارت آموزش و پرورش باید مورد مورد نقد جدی و بازبینی قرار گیرد

منتشرشده در دیدگاه

برخی از این علل ساختاری و برخی تابعی از سایر عوامل می باشند.می توان از فقر و شکاف طبقاتی موجود درجامعه در ایجاد و تکثیر خشونت گفت ، می توان از مجادلات و درگیری های سیاسی نیز گفت و تقدیس و تبلیغ خشونت رسانه ای که شبانه روز زیست کودکان و مردم را احاطه کرده است/ می توان از سیستم معیوب تربیت خانوادگی که نسل به نسل و به شکلی تاریخی در جامعه ی ما تولید وتکثیر شده است گفت و یا به نقص درساز و کار جذب و آموزش معلمان و یا تعریف روابط معلمی و دانش آموزی پرداخت/ اگر از این اختیار نسبی خود نیز نخواهیم بهره ببریم برای همیشه باید در جایگاه یک "نق زن و نالان ابدی " بمانیم بدون آن که کوچکترین گامی در راه تحقق توسعه پایدار در میهنمان برداشته باشیم/ در این زنگ کلیشه ای هنر، نه از سینما خبری هست ،نه از تئاتر و نمایش ،نه از موسیقی خبری هست و نه از ساز و آواز ، نه از انواع هنرهای تجسمی و حتی همین خط و نقاشی هم جز رفع تکلیف ثمر دیگری برای ما و بچه های امروزی نداشته است/ فقر هنری و فقر فرهنگ یا به عبارت بهتر گرسنگی فرهنگی و هنری در نظام آموزشی کشور تهدید هرگونه تحول و توسعه ای می باشد .یکی از نتایج این فقر فرهنگ و هنر بازتولید خشونت است/ مدارسی که در و دیوار آن سرد وبی روح و یا حتی فراتر از آن تعالیم یا آموزه های آن ترویج یا تحریک به نفرت و نفرت پراکنی باشد نمی تواند شهروند هنجارپذیر و سازگار با محیط زیست (اجتماعی و طبیعی) تربیت کند/ باید با صدایی بلند و گویا و صادق اعلام کرد که ما با انحطاط هنر و فرهنگ در نظام آموزشی و تعلیم و تربیت مواجه هستیم .فرهنگ و هنر هیچ گونه چشم اندازی در نظام تعلیم و تربیت کشور ندارد/ چرا سینما و موسیقی مبدل به تابو در تعلیم و تربیت شده است/ نمی توان هر روزه شاهد خشونت در مدارس یا در جامعه بود و تنها به آه و ناله ای اکتفاکرد و با چند تهدید و هشدار و برخورد موردی با فرد خاطی عجالتا حساسیت ها یا نگرانی ها را خواباند و سرپوش گذاشت/ باید از جایی همت تغییر آغاز شود و چه بهتر که این تغییر را از داخل نهاد آموزش و پرورش آغازکنیم نهادی که تحت حاکمیت متولیان آموزش و پرورش هست و عذر و بهانه ای برای فقدان قدرت و اختیار تغییر نیست/ باید که در سیاست ها و برنامه ریزی های آموزش وپرورش بازنگری و بازتعریف نوینی صورت گیرد/ بحران مزمن و دردناک فقر معیشتی و گفتمان معیشت جویی (که البته خود زخم دیرینه ی نهاد آموزش و پرورش هست) نباید مارا از نقش ضروری و حیاتی فرهنگ و هنر و سلامتی روح و روان و تولید شادی و مهر و غذای روحی عزیزانمان غافل سازد

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار/ مدیر آموزش و پرورش قاینات گفت: معلم دبستان رضوان نیمبلوک قاین علی رغم کسالت شدید به علت از دست دادن کلیه ها با حضور در کلاس درس به دانش آموزان درس عشق و ایثار داد.

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور