مسئولان آموزش اسکاتلند امکان بهبود فاصلهگذاری فیزیکی، در صورت بازگشایی مدرسهها در فضای باز و بیرون از ساختمانها را بررسی میکنند.
کارشناسان فعّال در زمینهیی آموزش در فضای باز، بر این باورند که وضعیّت کنونی، مادران، پدران و آموزگاران را بهسوی پذیرش سودمندیهای آموزش در طبیعت میتواند ببَرد. این متخصصان میگویند: آموزش در فضای باز، الگویِ خوبی برای بازگشایی مدرسهها برای رعایت بهتر فاصلهی فیزیکی میتواند باشد.
«نیکولا اِستوریون»[۱]، نخستوزیر اسکاتلند گفته است بازگشایی مدرسهها تا ماه آگوست (۱۰ مرداد تا ۱۰ شهریور) شدنی نیست. با این همه، خبرنگار «گاردین» آگاه شده است که مسئولان محلی در حال بررسی امکان بهینهشدن فاصلهگذاری فیزیکی در صورت بازگشایی مدرسهها در فضای باز هستند.
«ماری تاد»[۲]، وزیر کودکان اسکاتلند، به گاردین گفت: «شمار مؤسسههای آموزشیِ اسکاتلند که همه یا بخشی از برنامهی آموزش را در فضای باز برگزار میکنند، رو به افزایش است. هنگام بازگشایی کودکستانها، مرکزهای نگهداری کودکان و مدرسهها، با بهکارگیری چنین الگویی سبب افزایش امکان اجراییشدن فاصلهگذاری فیزیکی و کاهش احتمال سرایت بیماری میشود. آن دسته از کودکستانها که پیش از این، چنین برنامهای داشتهاند، با روش فراهم کردن نیازهای کودکان در فضای باز در طول روز، آشنایی دارند. دیگر مرکزها نیز در پی یافتن روشی برای هماهنگ کردن فعالیّتهایشان با وضعیّت جدید و گذراندن مدّت بیشتری در باغها و زمینهای بازی هستند.»
یادگیری در فضای باز بخشی از برنامهی آموزش و پرورش اسکاتلند با نام «آموزش برای تعالی»[۳] است. بسیاری از مسئولان محلی قصد دارند شمار چنین مرکزهایی را در حوزهی خود افزایش دهند تا تعهد دولت بر پایه افزایش نزدیک به دو برابری مرکزهای نگهداری با کمک هزینه دولتی، رخ دهد.
آموزشگران و خطمشیگذاران اسکاتلندی بر پایهی شواهد بیشمارِ تأثیر مثبت و فزایندهی یادگیری در فضای باز بر بسیاری از توانمندیهای کودک مانند بینایی، ارزیابی خطرپذیری و تابآوری، چنین رویکردی را برگزیدهاند. اکنون این کارشناسان بر این باورند که تجربهی آنها الگویی برای بازگشایی مدرسهها میتواند فراهم کند.
از آغاز قرنطینهی همگانی، شماری از کودکستانهای فضای باز در سراسر اسکاتلند، از فرزندان کارکنان خدمات بنیادی در رویارویی با همهگیری بیماری کووید ۱۹، نگهداری میکنند.
«زو اِسلیس»[۴]، مدیر یکی از این کودکستانها[۵] به خبرنگار گاردین گفت: «با دسترسی به طبیعت، به اسباببازی نیاز چندانی ندارید. این یعنی سطحهای کمتری امکان انتقال ویروس دارند. قلمموی رنگآمیزی، مدادشمعی و چسبِ ماتیکی شخصی هر کودک درون یک کیف گذاشته شده است و به او داده میشود. سپس از کودکان خواسته میشود، پراکنده شوند و جداگانه فعالیّتهایشان را انجام دهند.»
«کامِرون اِسپِراگ»، سرپرست آموزش یکی دیگر از این مراکز نگهداری کودکان[۶] میگوید: «کنترل سرایت بیماری در بیرون ساختمان و در فضای آزاد همیشه آسانتر است. هرگز در کودکستان ما سابقه نداشته است که پس از دچار شدن یک کودک به آبلهمرغان، یکسوم کودکان بیمار شوند و آموزشگاه نیایند.»
اِسپِراگ افزود: «فاصلهگذاری فیزیکی در فضای باز به شکل طبیعیتری ممکن میشود تا در فضای بسته. تا کنون، وضعیّت آبوهوا به سود ما بوده است و کودکان آزادانه در فضای بیرون توانستند بازی کنند. میانوعده و ناهار به شکل لقمه، بستهبندی شدند تا به گردهم آمدن و تکرار شستن دستها نیاز نباشد.
این شکلی است که تا کنون آموزش در فضای باز دنبال شده است. با این همه، موضوع فراتر از کنترل سرایت بیماری است. با خلاقانه اندیشیدن، بسیاری موضوعها را در فضای باز میتوان آموزش داد. آموزگاران برای پیدا کردن روش مناسب آموزش در فضای باز به پشتیبانی نیاز دارند.»
«کِنی فورسایت»[۷] مدیر ارشد اجرایی این مرکزهای نگهداری کودکان در منطقهی «هایلند»[۸] میگوید، این روش، پاسخ مناسبی برای رویارویی با چالشهای پیش روی آموزش بهسبب همهگیری بیماری کووید ۱۹ میتواند باشد.
«اگر مرکز نگهداری کودک در یک ساختمان با فضای بسته باشد، سازمانهای مسئول، ظرفیت آن را بر پایهی معیار «شمار کودکان در مساحت مشخص» تعریف میکنند. ضرورت اجرای فاصلهگذاری فیزیکی سبب میشود شمار کودکان کمتری پس از بازگشایی در چنین مرکزهایی پذیرش شوند. مدیریت و کنترل ریسک سرایت بیماری در فضای باز آسانتر است. پس مرکزهای فضای باز، بهویژه در این فصل سال، انتخاب بهتری هستند. مشکل اصلی این است که شمار این مرکزها در سراسر کشور کافی نیست.»
فورسایت برآورد میکند کمتر از یک درصد از کودکانِ گروه سنی کودکستانی در مرکزهای فضای باز، تماموقت نگهداری میشوند.
با این همه، کارشناسان تأکید میکنند آموزش در فضای باز کاری تخصصی است و به آموزش و تجربهی حرفهای نیاز دارد. مدرسههای عادی (با مساحت فضای باز گوناگون از کم تا زیاد) را بیدرنگ و با شتابزدگی با چنین روش آموزشی نمیتوان هماهنگ کرد.
فورسایت میگوید: «بسیار دور از انتظار و چالشبرانگیز است که از مدرسههای دولتی بخواهیم با شتاب به روشی برای آموزش تماموقت در فضای باز برسند. با این همه، اگر همهی مدرسهها به سودمندی آموزش در فضای باز پی ببرند، پیامد ارزشمندی برای کشور خواهد بود.»
پینوشت:
[۳] Stramash nursery
[۶] curriculum for excellence
گروه اخبار/
بی بی سی فارسی گزارش داد :
با کاهش محدودیت های مرتبط با شیوع کرونا در فرانسه، حضور در سر کلاس در مدارس از دوشنبه برای دانش آموزان زیر پانزده سال اجباری اعلام شده است.
فقط دبیرستان هایی که سه سال آخر آموزش متوسطه را در بر میگیرند از این دستورالعمل دولتی مستثنی شدهاند.
در هفتههای اخیر مدارس برای خانوادههایی که مایل به فرستادن فرزندان خود بودند به صورت داوطلبانه باز شده بود.
پایان پیام/
بحث آموزش جنسی در مدارس غربی برای کشورهایی با زمینه فرهنگی متفاوت مانند ایران همیشه بحث برانگیز بوده است. اما تصوری که ما از آموزش جنسی داریم با آنچه واقعا در این مدارس اتفاق می افتد تفاوت دارد. این تصور غلط برای بسیاری وجود دارد که آموزش جنسی در مدارس به معنی آموزش انواع رابطه جنسی به کودکان و تشویق آنان به انجام آن است.
در این متن و برای روشن تر شدن موضوع، سرفصل دروس آموزش جنسی در کانادا را عینا ترجمه می کنم .
قبل از توضیح در مورد محتوای درسی چند مورد را روشن کنم:
اول- در متن، به کمک گرفتن از رهبران درسی برای مشاوره اشاره شده. منظور استفاده از مشاوره کشیش، خاخام یا هر مرجع مذهبی دیگر توسط دانش آموزانی است که به مسایل مذهبی اعتقاد دارند. این مراجع مذهبی در کانادا دوره های مشاوره خانواده و روانشناسی دیده اند و بنابراین صلاحیت کمک حرفه ای به جامعه را دارند.
دوم- محتوای درسی زیر را با دانستن این پیش زمینه ذهنی بخوانید که تصمیم گیری در مورد آن ( به شهادت یکی از استادان خودم که یکی از محققین مرتبط با تهیه محتوای درسی بوده) نه بر اساس خطوط قرمز اجتماعی یا تابوهای مذهبی، بلکه بر اساس آمارگیری از واقعیات جامعه انجام شده. داده هایی که نشان از وجود رابطه زیر سن قانونی و عدم آگاهی دانش آموزان از قوانین، نتایج، و خطرات رابطه جنسی زیر سن بلوغ و نیاز به آشنایی با بحران دوران بلوغ دارد. بنابراین، هدف آموزش سکوت یا انکار به دلیل تابوهای اجتماعی نیست، بلکه دیدن واقعیات بر اساس روش علمی و جلوگیری از تکرارو یا حل مشکلات موجود است.
سوم- حاصل نبود دانش کافی در مورد بحث رضایت، ممنوعیت رابطه جنسی بین دو کودک، ممنوعیت رابطه جنسی بزرگسال با کودک، و چگونگی رجوع به مرجع قابل اعتماد در ایران همیشه باعث اتفاقات تلخی شده. از رواج رابطه جنسی در مدارس پسرانه برای سو استفاده، تحقیر و یا آزار یک دانش آموز تا سو استفاده جنسی از عده ای از دانش آموزان توسط معاون مدرسه و یا مواردی مثل فرار رومینا اشرفی با یک مرد بزرگسال به دلیل عدم آگاهی هر دو نفر از غیر قانونی بودن رابطه بین کودک و بزرگسال نشانی بر نیاز فرزندان ما به آگاهی در مورد حقوق خود و قوانین رابطه جنسی است.
چهارم- در قوانین کانادا، حداقل سن رابطه جنسی همراه با رضایت ۱۶ سال است و رابطه فرد بالای این سن با فرد زیر این سن تجاوز محسوب می شود. رابطه جنسی کودکان با هم مجازات قانونی ندارد اما به محض اطلاع از این موارد با خانواده، معلمان، مشاور مدرسه، روانشناس و مسئولین مدرسه و طی جلسات مدارم تلاش خواهد شد تا این رفتار تصحیح و از تکرار آن جلوگیری شود.
پنجم- آموزش چگونگی به وجود آمدن بچه و بهداشت بلوغ در بعضی مدارس تهران و با دعوت از یک پزشک و یا روانشناس رواج پیدا کرده و بنابراین ایران هم به شکل غیر رسمی کمابیش با این آموزش آشناست.
ششم- بحث آشنایی با گرایشات جنسی در ایران و کانادا دو مسیر بسیار متفاوت را می پیماید. در ایران، وجود گرایشات جنسی جز دگرجنس گرایی به طور کلی در تضاد با مذهب شناخته شده و انکار می شود. در کانادا، و با استناد به تحقیقات علمی، تکثر گرایشات جنسی به عنوان یک واقعیت «غیر قابل تغییر و غیر قابل درمان» شناخته می شود و از آنجا که فشار روانی افراد با گرایشاتی جز دگرجنس گرایی در دوره بحران بلوغ باعث مشکلات روحی شدید شده و نرخ افسردگی و خودکشی در این افراد را بسیار بالا می برد، آشنایی با واقعیت گرایش جنسی، پذیرش آن، و چگونگی قبول این افراد در جامعه به دروس کانادا اضافه شده است.
لذا قضاوت در مورد وجود این مطالب درسی در کانادا با معیارهای مذهبی در ایران ممکن نیست و آگاه سازی در این مورد به معنی رواج آن نیست زیرا که گرایش جنسی بر اساس شنیده ها و یا تبلیغ تغییر نخواهد کرد.
هفتم- موضوع آموزش جنسی به عنوان یکی از سرفصلهای درس آموزش جسمانی و بهداشت ارایه شده و درس جداگانه نمی باشد .
هشتم- اعتراض و نگرانی بعضی خانواده های سنتی و مذهبی( به خصوص مسلمانان) در کانادا در مورد درس آموزش جنسی باعث شد تا دولت در نهایت عدم حضور در کلاس به شکل انتخابی را بپذیرد. لذا در روز تدریس این محتوا، معلم از دانش آموزانی که والدین آنها اجازه شرکت در این کلاس را نداده اند می خواهد تا خارج از کلاس منتظر بمانند.
نهم- تدریس همه یا حذف بخشی از این مطالب به عهده معلم است. امکان جداسازی روز تدریس بر اساس جنسیت دانش آموز یا گروهبندی جداگانه دختران و پسران برای معلم هم وجود دارد.
دهم- آموزش در چنین مواردی به شکل بحث، تحقیق، گفت و گو و نتیجه گیری در کلاس شکل می گیرد و معمولا چیزی به شکل تدریس سنتی و معلم متکلم وحده وجود ندارد.
مثالهایی از این روش گفت و گو در کلاس در لینک انتهای مطلب آمده است. ( 1 )
سر فصل محتوای دروس آموزش جنسی در استان اونتاریو بر اساس سال تحصیل:
سال اول دبستان: آشنایی با قسمتهای مختلف بدن، نام صحیح آنها و بهداشت قسمتهای مختلف بدن. به دانش آموزان در مورد این که چه کسانی اجازه دارند به بدن آنها دست بزنند آموزش داده می شود. آنها یاد می گیرند در صورتی که کسی به بخش های خصوصی بدن آنها دست زد باید به چه کسانی گزارش بدهند.
سال دوم دبستان: در مورد مراحل رشد و درارتباط با بحث رضایت توضیح داده می شود. اگر کسی لمس نامناسب داشت چطور با آن برخورد کنند و با چه کسانی باید در این مورد صحبت کنند.
سال سوم دبستان: معرفی قسمتهای مختلف بدن
سال چهارم دبستان: آشنایی با اجزای بدن، تاثیرات فیزیکی، عاطفی و اجتماعی بلوغ بر انسان، بهداشت دوره بلوغ، امنیت و خطرات فضای مجازی و کاهش ریسک خطر از طریق تصمیم گیری های صحیح، سال پنجم دبستان: معرفی دستگاه تولید مثل و تغییرات آن پس از بلوغ، ربط این تغییرات به تولید مثل انسان. گرایشهای جنسی (شامل خودآگاهی، پذیرش دیگران، محیط اجتماعی، نظر کسانی که برای دانش آموزان مهمند، تاثیر نگاه همراه با استریوتایپ، آشنایی با ضعفها و تواناییها، هویت فرهنگی، حمایت، تصویر بدن، بهداشت ذهنی و..) ، تغییرات عاطفی و استرس در دوران بلوغ، توانایی برخورد با تهدید یا خطر، چگونگی کمک به دیگران در صورت نیاز و خطر
سال ششم: تاثیر مخرب دیدن صحنه های جنسی در مدیا شامل پورنوگرافی روی دانش آموزان (با این توضیح به دانش آموزان که به بدفهمی و یا کج فهمی رابطه منتهی می شود، نرمهای جنسیتی مضر را تشویق می کند، تصویر بدنی غیر واقعی را تبلیغ می کند و...)، کنار آمدن با تغییرات بدن در دوره بلوغ و بالابردن اعتماد به نفس، تعریف گرایشهای جنسی، کلیشه های جنسی( مثلا همه دخترها باید آشپزی بدانند، همه پسرها باید آشغال را بیرون بگذارند) و تاثیرات مخرب استریوتایپ روی جامعه در مواردی مثل همجنس گرا هراسی.
سال هفتم: اهمیت به تاخیر انداختن هر نوع رابطه جنسی برای نوجوانان، دلیل این که چرا نباید نوجوانان درگیر روابط جنسی زودهنگام شوند، مفهوم رضایت و سن قانونی رضایت برای رابطه جنسی، چگونگی بیان رضایت، نیاز به گفت و گوی شفاف در مورد رضایت در یک رابطه سالم و عاشقانه، بیماریهای مقاربتی، خطرات و جلوگیری از بارداری زودهنگام و توصیه به تعویق انداختن رابطه جنسی تا بلوغ کامل، بهداشت رابطه جنسی و تغییرات در رابطه با تغییرات در بلوغ فیزیکی و روانی
سال هشتم: بحث روی عواملی موثر بر تصمیم گیری برای فعالیتهای جنسی (فکر کردن برای دلایل صبر کردن، انتخاب تاخیر، گذاشتن محدودیت های شخصی، در نظر گرفتن آمادگی، فشار دوستان، تمایل، کنجکاوی، مفهوم شخصی، هشیاری و آگاهی در مورد پذیرش هویت و گرایش جنسی، شناخت ناتوانایی های فیزیکی یا شناختی، سن قانونی، خطرات پدر و مادر شدن در سن نوجوانی، خطرات بیماریهای قابل انتقال در روابط جنسی، خطرات استفاده از الکل و مواد مخدر در حین رابطه جنسی (مثل تجاوز در ناهشیاری)، ارزشهای شخصی و خانوادگی، شناخت منابع حمایت بهداشت جنسی(دکتر، پرستار، معلم، مشاور، رهبران مذهبی، بزرگسال قابل اعتماد مثل پدر و مادر، وبسایتهای مرجع برای کمک،..). هویت جنسی(زن، مرد، دوجنسیتی، ترنسجندر)، ابراز هویت جنسی، گرایش جنسی( دگرجنس گرا، همجنس گرا، دوجنس گرا، ..) و کمک به درک مفهوم مثبت از خویشتن. داشتن رابطه سالم و مشکلات و خطرات یک رابطه ( فشار روحی بعد از پایان یک رابطه، آزار جنسی، خشونت در رابطه و..)
سال نهم: روشهای جلوگیری از بارداری ناخواسته و بیماریهای مقاربتی، شامل ایدز، منابع اطلاعات و معرفی مراکز حمایتی. هویت جنسی و گرایش جنسی، منابع و مراکز حمایتی. استفاده از اطلاعات در مورد بهداشت و امنیت جنسی برای ایجاد یک درک عمیق در مورد مفهوم رضایت و محدودیتهای جنسی و مهارتهای تصمیم گیری در مورد جنسیت و بهداشت آن
سال دهم: عوامل موثر در تصمیم گیری روی رفتار جنسی (ارزش های شخصی، احترام به محدودیتهای قراردادی دیگران، انتظارات دوستان و خانواده، علایق فیزیکی و عاطفی،پیامهای مدیا، افسانه ها و نرمهای رابطه جنسی و رابطه امن،…)، بدفهمی های رایج در مورد مسایل جنسی در فرهنگ ما و مشکلاتی که برای مردم بوجود می آورد.
سال یازدهم: عوامل موثر در بهداشت جنسی و تولید مثل (محیط زیست، ژنتیک، معلولیت، هورمون، تغذیه، مواد مخدر، بیماری)، اندازه گیری بهداشت و حمایت( آزمایش های مختلف مثل پاپ اسمیر. چک آپ پزشکی، مدیریت استرس، آزمایش ژنتیک،..)
سال دوازدهم : درک گامهای ایجاد یک رابطه ، مهارتها و استراتژیهای حفظ رابطه رضایت بخش( ارتباط، مهارتهای کنار آمدن، استراتژیهای حل اختلاف،…)، مقابله با خشونت، آزار و سو استفاده جنسی و معرفی منابع حمایت و اطلاعات برای مقابله با آنها.
به طور خلاصه، در آموزش جنسی کشور کانادا علاوه بر بهداشت بلوغ تلاش می شود تا به دانش آموزان بیاموزند که چرا داشتن رابطه جنسی زودهنگام از نظر جنسی و روانی خطرناک است و چرا قانونی نیست .
( 1 )
محتوای کامل دروس را می توانید در لینکهای زیر مطالعه کنید:
http://www.edu.gov.on.ca/eng/curriculum/elementary/2019-health-physical-education-grades-1to8.pdf
http://www.edu.gov.on.ca/eng/curriculum/secondary/health9to12.pdf
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
خبرگزاری جمهور ( کابل ) نوشت :
" رییس جمهور غنی در یک فرمان جدید خانم رنگینه حمیدی را به عنوان سرپرست و نامزد وزیر معارف مقرر کرده است.
اداره امور ریاست جمهوری با نشر اعلامیهای در صفحه فیسبوک خود گفته که بر بنیاد دو فرمان جداگانه رییس جمهور غنی خانم رنگینه حمیدی به عنوان نامزد وزیر و سرپرست وزارت معارف گماشته شده است.
در اعلامیه گفته شده که خانم حمیدی به زودی از طریق وزارت دولت در امور پارلمانی برای کسب رای اعتماد به مجلس نمایندگان معرفی خواهد شد.
گفتنی است که پیش از این ، میرویس بلخی به عنون سرپرست وزارت معارف کار میکرد. آقای بلخی از پرتلاش ترین وزرای کابینه حکومت وحدت ملی به حساب میرفت. "
وزارت آموزش و پرورش در افغانستان به عنوان « وزارت معارف» شناخته میشود.
.
رنگینه حمیدی تحصیلات عالیه خود را در آمریکا سپری کرده است و پس از سقوط طالبان توسط آمریکا، به افغانستان بازگشت و و در زمینه زنان و مسائل آموزشی فعالیت کرده است. او متولد قندهار است.
پایان پیام/
گروه اخبار/
همان گونه که در گزارش پیشین آمد ( این جا ) ؛ دولت بریتانیا دستور داده تا از اول ژوئن کلاس اول و کلاس ششم دوره ابتدایی و همچنین پیش دبستانی بازگشایی شود .
این خبر حاکی است سایر مدارس انگلستان از جمله دبیرستان و سالهای پیش از دانشگاه قرار است از ۱۵ ژوئن باز شوند. سایر مناطق بریتانیا تصمیم متفاوتی گرفته اند.
به گفته صدراعظم آلمان مدارس در این کشور از تاریخ ۴ ماه مه مرحله به مرحله بازگشایی خواهند شد و شروع کار کلاس با دوره پایانی دانش آموزانی است که قرار است امتحان آخر دبیرستانی را بدهند و یا وارد دوره جدید تحصیلی شوند. قرار است تا ۲۹ آوریل برنامهای برای چگونگی از سرگیری کلاسها با رعایت اقدامات ویژه بهداشتی و ایمنی از سوی وزیران آموزش و فرهنگ ایالتها تهیه شود.
در این راستا ، ۲۰۰۰ استاد آلمانی نامه ای سرگشاده برای برگزاری کلاس های حضوری نوشته اند . ( این جا )
« سیدحسین رضوی » در مطلبی در کانال شخصی خود با عنوان : " بازگشایی مدارس فنلاند به روش کنترل شده از تاریخ چهاردهم (۱۴) ماه مه " می نویسد :
" محدودیت های اعمال شده در رابطه با مدارس برداشته می شود و با روش کنترل شده و مرحله ای باز می شوند. بازگشایی مرحله ای مدارس به این صورت است که در مرحله اول مدارس ابتدایی و مهد کودک ها باز می شوند و تصمیم برای بازگشایی مدارس راهنمایی به بعد موکول می شود.
در مدارس برنامه درسی متفاوتی اجرا خواهد شد تا ریسک شیوع بیماری کمتر شود. به عنوان نمونه کلاس های درسی در ساعت های متفاوت روز برگزار می شود، کلاس های پایین تر در نوبت صبح و کلاس های بالاتر در نوبت ظهر، در مدرسه حضور می یابند. بهداشت فردی و شست و شوی دستها به دقت رعایت خواهد شد.
لی آندرسونین ( Li Anderssonin ) وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد، از نظر مسئولین سلامتی و بهداشت، باز کردن مدارس به این روش، برای امنیت دانش آموزان و کادر آموزشی خوب است و کم خطر است. در مدرسه کماکان می بایست از تماس فیزیکی خودداری کرد و تعداد دانش آموزان نسبت به فضای آموزشی کمتر از سابق خواهد بود. برای افزایش فضای آموزشی، از جاهای خالی در مدرسه استفاده خواهد شد.
کادر آموزشی و معلمین بین مدارس رفت و آمد نخواهند کرد و تنها در یک مدرسه حضور خواهند داشت. دانش آموزان هر کلاس تنها با همکلاسی های خود برای صرف غذا خواهند رفت.
نظرات متخصصان وزارت بهداشت و رفاه و همچنین وزارت امور اجتماعی و بهداشت در تصمیم گیری دولت موثر بوده است. بررسی های موجود نشان می دهند ریسک شیوع بیماری از طریق کودکان بسیار کم و جزئی است. "
پایان پیام/
آن پسر شش یا هفت سال بیشتر نداشت. مانند پروانه گِردِ ماشینم در خیابان آزادی، چهار راه بعد از دانشگاه شریف میچرخید. یادم نیست آدامس داشت یا چیز دیگری. چهره کودکانه، تمیز و جذابی داشت. تا چراغ سبز شود چند کلمه با او حرف زدم. او گفت مدرسه نمیرود. چند بار تصمیم گرفتم سوار ماشینم کنم و ببرم خانه و بشود فرزندم. اما نمیشد. شاید از آن بچههای کاری بود که پدر و مادرش منتظرش بودند. چراغ سبز شد. آن سوی چراغ پارک کردم. پیاده شدم. چند دقیقه از دور نگاهش کردم. از دلم خون میچکید، اما کاری از من ساخته نبود. یک کودک، در میان انبوه دود و صدا در گرما و سرما و خطر چه میکرد؟
یادم آمد که من هم کودک که بودم کار می کردم!
کاری در دل طبیعت و لذتبخش و خودمختار بودم. در مرتعی که موقع بریدن علف، بوی علف مستم میکرد و من فقط دور علفها چرخ میخوردم و صدای قیژ قیژ بریدن را گوش، یا هنگام دِروی گندم خوشهچین بودم و هر از چندی خوشهها را در کف دست فشار می دادم و فوت میکردم تا پره کاه و تیزیهای لبه خوشه (دازه) از گندم جدا بشود و گندمها را در دهانم میگذاشتم و می خوردم. شیرینِ شیرین بود. یا وقتی رمه گوسفند برای دوشیده شدن ساعت ده صبح بازمیگشت من و مصطفی پشت پدر و عمویم قرار میگرفتیم و به اصطلاح برهزنی میکردیم. یعنی جلوی راه گوسفند بعدی را سد میکردیم تا گوسفند قبلی را بدوشند. مزد ما هم کف شیر تازهای بود که در مرس (Mors ) در بالای شیر دوشیده شده قرار میگرفت. پس از آنکه گلهها میرفتند، منو مصطفی میرفتیم پیِ بازی. پاتوق ما هم پشت خانه مادر بزرگ بود. جایی که لحظهای صدای وز وز زنبورهای عسل و پرندگان قطع نمیشد. غروب هم گاهی میرفتیم گوسالهها را از مرتع (چاک) میآوردیم تا مادرشان کمتر منتظر بماند. در بین راه هم گاهی آلوچهها را روی درخت میخوردیم. ما هم کودک که بودیم هزار کار میکردیم، اما روحمان آزاد بود و چند محله نیز حیاط ما بود بدون هیچ دیواری و با امنیت کامل.
کار ما با کار کودکان کار قابل مقایسه نیست. ما کودک کار نبودیم. کودکی بودیم که گاهی کارهایی میکردیم، آن هم بدلخواه.
کودکان کار در شهرهای بزرگ خیلی سختی میکشند. نمیدانم آنها به چه کسانی سپرده میشوند. آیا شبها به هنگام خواب از امنیت لازم برخودار هستند یا نه؟ آیا غذای کافی میخورند؟ آیا بچههایی هستند که ممکن است دزدیده شده باشند؟ یا ....
دولت ایران برای این کودکان بیدفاع کار تاکنون چه برنامهریزی کرده است؟ به نظر کودکان کار در کشور ما وضعیتی به مراتب بدتر از وضعیت کودکان جنگ در کشورهای دیگر دارند. چون صدایشان به گوش کسی نمیرسد. مظلومِ مظلومِ مظلوم هستند.
کانال دکتر خدیجه گلین مقدم
گروه گزارش/
به تازگی در خبری که منتشر شد ( این جا ) ؛ دولت بریتانیا دستور داده تا از اول ژوئن کلاس اول و کلاس ششم دوره ابتدایی و همچنین پیش دبستانی بازگشایی شود .
این خبر حاکی است سایر مدارس انگلستان از جمله دبیرستان و سالهای پیش از دانشگاه قرار است از ۱۵ ژوئن باز شوند. سایر مناطق بریتانیا تصمیم متفاوتی گرفته اند.
شرایط تعیین شده برای فعالیت مدارس ابتدایی از سوی مقامات ذی صلاح چنین اعلام شده است :
* در کلاسهای درس نباید بیشتر از ۱۵ دانشآموز باشد و تمام مدت باید جدا از هم باشند.
* از دانشآموزان خواسته شده که در صورت امکان از یکدیگر دو متر فاصله بگیرند اما رعایت این مساله در میان کودکان کوچکتر مشکلتر است.
* به طور متناوب از دانش آموزان خواسته شود که دستهایشان را برای ۲۰ دقیقه بشویند .
* زنگ تفریح ها و ساعات کاری و شروع و پایان متفاوت برای جلوگیری از تجمع دانشآموزان
* استفاده کمتر از وسایل بازی و وسایل کمک درسی
* مادر و پدرها نباید در مقابل در مدارس و یا در محوطه بازی جمع شوند .
* مادر و پدرها و سرپرست کودکان فقط با هماهنگی قبلی میتوانند وارد مدارس شوند .
* اگر عضوی از خانواده کودکان علائم بیماری کووید۱۹ را داشته باشند باید از رفتن به مدرسه خودداری کنند.
دویچه له فارسی در تاریخ 15 آوریل ( فروردین ) سال جاری نوشت : ( این جا )
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان روز چهارشنبه ۲۷ فروردین (۱۵ آوریل) اعلام کرد که دولت فدرال و نخستوزیران ایالتها در باره کاهش گام به گام مقررات محدودیتهای اجتماعی ناشی از گسترش ویروس کرونا در این کشور به توافق رسیدهاند.
به گفته صدراعظم آلمان مدارس در این کشور از تاریخ ۴ ماه مه مرحله به مرحله بازگشایی خواهند شد و شروع کار کلاس با دوره پایانی دانش آموزانی است که قرار است امتحان آخر دبیرستانی را بدهند و یا وارد دوره جدید تحصیلی شوند. قرار است تا ۲۹ آوریل برنامهای برای چگونگی از سرگیری کلاسها با رعایت اقدامات ویژه بهداشتی و ایمنی از سوی وزیران آموزش و فرهنگ ایالتها تهیه شود.
پیش از کنفرانس روز چهارشنبه، نمایندگان دولت فدرال و ایالتها خواستار هماهنگی برای افتتاح مراکز آموزشی و تنظیم مقررات بهداشتی مدارس شده بودند. اما اتحادیه معلمان آلمان تأکید کرده بود که مدارس به مدت زمان طولانیتری برای آغاز کار نیاز دارند.
به گفته مارکوس زودر، نخستوزیر ایالت بایرن در این ایالت مدارس به تدریج از ۱۱ ماه مه ، بازگشایی میشوند و اولویت با کلاسهای بالاست. مهد کودکها و مدارس ابتدایی به جز کلاس چهارم همچنان تعطیل میمانند. در سایر ایالتها شروع کار مدارس از ۴ ماه مه خواهد بود. در عینحال روسای ایالات آلمان در باره مراحل بعدی در تاریخ ۳۰ آوریل بحث و گفت گو خواهند کرد. "
در این راستا ، ۲۰۰۰ استاد آلمانی نامه ای سرگشاده برای برگزاری کلاس های حضوری نوشته اند . ( این جا )
در این نامه سرگشاده آمده است:
همان گونه که مدارس و مهد کودک ها به صورت مرحله ای به شرایط عادی بازگشتند، دانشگاه نیز این ظرفیت را دارد که کلاس های حضوری در آن برگزار شود. علی رغم پیش بینی یک تقویم آموزشی منعطف در چنین کشورهایی که البته با ابلاغ و نطارت بر رعایت دقیق پروتکل بهداشتی همراه است ؛ به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش ایران برنامه ی مشخصی و زمان بندی شده ای برای اجرای همان تقویم آموزشی سابق و معیوب خویش را نیز ندارد و همه چیز را به شبکه شاد و آموزش های مجازی بدون پیش بینی و اجرای زیر ساخت های لازم حواله می کند !
اساتید آلمانی این نگرانی را ابراز کرده اند که ممکن است سه ارزش مهم دانشگاه قربانی تصور و اشتیاق ما برای جهش دیجیتال در یاددهی و یادگیری شود:
* دانش و بینش و نقد و خلاقیت در دیدار و حضور است که رخ می دهد و دانشگاه محل دیدارهاست.
*تحصیل مرحله ای از زندگی جمعی و شبکه سازی اجتماعی است.
*تدریس دانشگاه بر مبنای یک تبادل مهم ، مشارکتی و اعتماد بین افراد شکل می گیرد و به باور متخصصان حضور افراد در کنار هم همچنان بهترین بستر برای این منظور است. "
« صدای معلم » در آخرین گزارش خود نوشت : ( این جا )
هنوز وزارت آموزش و پرورش به گزارش « صدای معلم » با عنوان : " ادامه تعطیلی مدارس و برگزاری امتحانات مدارس به شیوه غیرحضوری غیرمنطقی و بلاموضوع است ! پاسخی نداده است " .( این جا )
در این گزارش آمده بود :
" برنامه وزارت آموزش و پرورش در اختیاری کردن حضور دانش آموزان در مدرسه و اجباری بودن حضور معلمان و سایر کادر مدرسه فاقد تئوری مشخص در حوزه آموزش موثر بوده و نوعی رفع تکلیف به شمار می آید .
همان گونه که سیاست های یک سویه و آمرانه وزارت آموزش و پرورش در نصب و اجرای برنامه شاد مخالف اصول و سیاست " مدرسه محوری " بود استمرار این وضعیت و اداره بخشنامه ای محیط های آموزشی نیز در تداوم مخالفت با اصل مدرسه محوری است .
مطابق آیین نامه اجرایی مدارس ، " شورای مدرسه " با تعامل سایر ارکان آن صلاحیت تصمیم گیری در این موارد را داراست .
همان الزامات و شرایطی را که رئیس اتاق اصناف تهران برای بازگشایی مشاغل پر خطر اعلام کرده است می توان به صورت دقیق تر و عینی تر در مدارس به کار بست .
" مدرسه " محیط زندگی است و دانش آموزان با تمرین مهارت های زندگی و برخورد منطقی با بحران ها باید خود را برای آینده و زندگی در مقیاس وسیع تر در مقام یک " شهروند " خود را آماده کنند .
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و ستاد ملی مبارزه با کرونا آن است که بر اساس چه مبانی و استدلالی در مورد " مدارس " تصمیم می گیرند ؟
آیا " دیوار مدارس " همواره باید کوتاه باقی بماند ؟
پر رنگ کردن نقش " مدرسه " در راستای اصل " مدرسه محوری " به همراه در اختیار دادن بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای اجرای درست و کامل شیوه نامه های بهداشتی در کنار نظارت علمی و جامع می تواند بهترین تصمیم برای ادامه حیات مدرسه در شرایط کرونایی و تمرین مسئولیت پذیری و حقوق شهروندی باشد ."
این در حالی است که وزیر آموزش و پرورش در نشست اخیر رسانه ای خود با خبرنگاران در پاسخ به پرسش های صدای معلم با صراحت اعلام کرد که : ( این جا )
" قطعا پاسخ گویی سیاست ماست ، منطقی هم هست. وقتی که ابهامی در جامعه شکل بگیرد یک مجموعه ای که به پیشرفت و تحقق اهدافش فکر می کند نمی تواند از ابهامات استقبال نکند.
اگر در ابهامات باقی بماند ممکن است که پیچیده تر بشود بنابراین سیاست ما این است اگر در جایی موردی تخطی از این سیاست بشود قابل پیگیری است اما وزارت آموزش و پرورش خودش را وزارت پاسخ گو می داند و وظیفه خودش می داند که این کار را انجام بدهد. " فصل تابستان با توجه به این که « آلودگی هوا » به ویژه در شهرهای بزرگ در سطح پایینی قرار دارد و فعالیت ویروس کرونا نیز با رعایت پروتکل های بهداشتی می تواند کنترل شود زمان مناسبی برای بازگشایی مدارس و جبران عقب ماندگی های تحصیلی دانش آموزان است .
مگر می شود در یک و یا چند مورد " شورای مدرسه " صلاحیت و اختیار تصمیم گیری در مورد برگزاری آزمون و چگونگی اجرای آن را داشته باشد اما در سایر موارد حق دخالت و یا تصمیم گیری را نداشته باشد ؟!
این در حالی است که مطابق با " آیین نامه اجرایی مدارس " و نیز اصل " مدرسه محوری " موکد در سند تحول بنیادین ؛ " شورای مدرسه " حق تصمیم گیری در همه ی این موارد را دارد و نیازی به دخالت های بیرون از مدرسه نیست .
پرسش این است که آیا مدیران و مقامات که خیلی در جریان تحولات و محیط و جو مدارس نیستند ؛ چگونه به خود اجازه می دهند که از صفر تا صد موارد برای مدرسه و ارکان آن تصمیم گیری کنند ؟
چرا این مقامات حاضر نیستند هویت حرفه ای مدرسه و معلمان را به رسمیت بشناسند ؟
چگونه و با کدام معیار می توان تشخیص داد که همیشه حق با این گونه مدیران است ؟ و آن ها اشتباه نمی کنند ؟
« صدای معلم » در پایان گزارش خود آورده بود :
" این رسانه پیش تر در مورد کیفیت آموزش در شبکه شاد پرسش کرد اما پاسخی ارائه نشد .
آیا مسئولان می توانند در مورد " سلامت امتحانات " به صورت غیرحضوری تضمین دهند ؟ این در حالی است که به تازگی مدیرکل دفتر آموزش متوسطه نظری گفته است : ( این جا )
" والدین نباید موجبات تقلب دانشآموز را به هنگام آزمون مجازی فراهم کنند، چرا که این رفتار برای آینده جامعه و دانشآموزان خطرناک است ! "
« صدای معلم » بار دیگر در راستای مدرسه محوری و تمرکز زدایی از وزارت آموزش و پرورش انتظار دارد تا هویت مدرسه را به رسمیت شناخته و اجازه دهد تا خرد جمعی مدرسه در مورد آینده خود و ذی نفعان تصمیم گیری کند .
نقش این وزارتخانه نیز همچنان باید نظارت با رویکرد اصلاحی باشد . "
علی رغم پیش بینی یک تقویم آموزشی منعطف در چنین کشورهایی که البته با ابلاغ و نطارت بر رعایت دقیق پروتکل بهداشتی همراه است ؛ به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش ایران برنامه ی مشخصی و زمان بندی شده ای برای اجرای همان تقویم آموزشی سابق و معیوب خویش را نیز ندارد و همه چیز را به شبکه شاد و آموزش های مجازی بدون پیش بینی و اجرای زیر ساخت های لازم حواله می کند !
فصل تابستان با توجه به این که « آلودگی هوا » به ویژه در شهرهای بزرگ در سطح پایینی قرار دارد و فعالیت ویروس کرونا نیز با رعایت پروتکل های بهداشتی می تواند کنترل شود زمان مناسبی برای بازگشایی مدارس و جبران عقب ماندگی های تحصیلی دانش آموزان است .
این فرصتی است که برنامه ریزان و تصمیم گیران آموزشی باید با شجاعت و تدبیر اتخاذ کنند و از چیرگی روزمرگی بر برنامه ریزی آموزشی جلوگیری کنند .
پایان گزارش/
گروه اخبار/
تعدادی از مدارس ابتدایی انگلستان پس از ده هفته تعطیلی با مقررات جدید به روی دانش آموزان باز شده است. این در حالی است که مادر و پدرها همچنان نگران هستند و هنوز میلیونها دانشآموز در خانه هستند.
بر اساس دستور دولت بریتانیا از اول ژوئن کلاس اول و کلاس ششم دوره ابتدایی و همچنین پیش دبستانی بازگشایی شده است.
اما همه مدارس باز نشدهاند و تخمین زده شده که والدین و سرپرستان نزدیک به نیمی از دانش آموزان ابتدایی هم ترجیح دادهاند که فرزندانشان را به مدرسه نفرستند.
در حال حاضر فرستادن بچه ها به مدرسه اختیاری است.
در مناطق مختلف انگلستان میزان حضور دانش آموزان در مدرسه متفاوت بوده است و در برخی محلهها حتی همچنان مدارس تعطیل است.
بنیاد ملی تحقیقات آموزشی بر اساس اطلاعات ۱۲۰۰ مدرسه اعلام کرده است که ۴۶ درصد مادر و پدرها فرزندانشان را به مدرسه نخواهند فرستاد و همچنین احتمالا ۲۵ درصد معلمان و کادر مدارس به دلیل نگرانی از سلامتی خود و خانواده هایشان سر کار نمیروند.
متخصصان سلامت کودکان به مادر و پدرها هشدار دادند که مراقب علائم نگرانی و اضطراب کودکانشان از بازگشت به مدرسه پس از این وقفه طولانی باشند.
سایر مدارس انگلستان از جمله دبیرستان و سالهای پیش از دانشگاه قرار است از دو هفته دیگر یعنی ۱۵ ژوئن باز شوند. سایر مناطق بریتانیا تصمیم متفاوتی گرفته اند.
در اسکاتلند مدارس در آغاز ترم پاییز که از ۱۱ اوت شروع میشود و فعالیت خود را با محدودیت و ترکیبی از آموزش از راه دور آغاز خواهد کرد.
مدارس در ولز هم از امروز باز نشده است اما در ایرلند شمالی برخی از امتحانات برگزار میشود اما بازگشایی مدارس به اواخر ماه اوت موکول خواهد شد.
بازگشایی مدارس ابتدایی بخشی از برنامه دولت بریتانیا برای کم کردن محدودیتها و تعطیلی های اعمال شده برای مقابله و کنترل شیوع کرونا در این کشور است.
همچنین افراد در گروه های شش نفری میتوانند پس از نزدیک به سه ماه با هم در فضای باز ، پارکها و حیاطهای خانهها ملاقات کنند، اما باید دو متر فاصله را رعایت کنند.
رئیس انجمن مدیران بهداشت عمومی، که نمایندگی وضعیت و آمار سلامت در شهرداری های محلی است در مصاحبه با روزنامه گاردین هشدار داده است که کاهش محدودیتهای کرونا در بریتانیا خیلی زود بوده است و "عموم مردم فاصله گیری اجتماعی را مثل قبل رعایت نمیکنند."
قتل جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی، به دست پلیسی سفیدپوست، موجب اعتراضات و شورش اجتماعی برحق فراگیری در آمریکا به رفتارهای کثیف نژادپرستانه شده است. با توضیح علّت اصلی وقوع این رخداد، میتوانیم نوری بر علل رفتارهای نادرستی بیاندازیم که فرهنگی نامیده میشوند و در کشورهای مختلف آبشخورهای متفاوتی دارند. این اولین بار نیست که چنین اتّفاقی در آمریکا رخ میدهد. سابقهی متعددی در اینباره وجود دارد که بر مبنای برخی از آنها فیلمهای درخشانی هم ساخته شده است.
آمریکا مدتی بعد از کشف این قاره در سال ۱۴۹۰ به دست کریستف کلمب، تا سال ۱۸۶۵، به طور رسمی و قانونی درگیر بردهداری بود. در سال ۱۸۶۰، آبراهام لینکلن با شعار لغو بردهداری وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور شد و بهدنبال جنگ ۵ ساله میان ایالتهای شمالی آمریکا بهرهبری وی و ایالتهای جنوبیِ مدافع بردهداری، بردهداری سرانجام در سال ۱۸۶۵ با تغییر قانون اساسی رسما لغو شد (فیلم دیدنی لینکلن این دوره تاریخی را به تصویر کشیده است) اما، این اقدام قانونی به معنای پاک شدن کامل ذهن و ضمیر جامعه از رویکردهای نژادپرستانه و رفتارهای مترتّب بر آن نبوده است.
ویژگی فرهنگ اجتماعی یا نهادهای غیررسمی دیرپا بودن آنهاست.
سیطرهی نژادگرایی طی حدود سه قرن، موجب شده که پس از لغو قانون بردهداری و زمینهسازیهای بعدی برای تامین حقوق شهروندی سیاهپوستان از جمله تامین حق رای در انتخابات، همچنان رگههایی از نژادپرستی در این کشور و جاهای دیگر دیده بشود. این عقبهی تاریخی نوعی از فرهنگ اجتماعی یا نهاد غیر رسمی را در گذشتهی دور شکل داده که حتی با تغییر قانون اساسی و تلاشهای افرادی چون مارتین لوترکینگ برای رفع تبعضهای نژادی و استقرار عدالت قانونی در ورای رنگ پوست، کاملا ریشهکن نشده است.
بنابراین، هنوز هستند افراد سفیدپوستی که سیاهپوستان را بیشرمانه به صورت "کاکا سیاهی" میبینند که حق سخن گفتن و نفس کشیدن، بدون اجازهی ارباب سفیدپوست را ندارند. از ظهور افرادی چون باراک اوباما و چهرههای ورزشی و هنری در جایگاههای مهم برآشفته میشوند (فیلم کتاب سبز (۲۰۰۱۸) چنین برخوردهایی با پیانیست سیاهپوست مشهور آمریکا، دان شرلی، در سالهای نیمهی دوم قرن بیستم را به تصویر کشیده است) ؛ طبیعی است اگر این رفتارها پشتوانهی قانونی میداشت، به جای کشته شدن هر از چند سال یکبار سیاهپوستی، تاریخ همچنان شاهد نسلکشی آنان و بهرهکشی شدید از آنان میشد.
به بیانی دیگر، منصفانه این است که میان وقوع قتلهایی مانند قتل غیرانسانی و غیراخلاقی جورج فلوید و نظایر او که هیچ پشتوانهی قانونی ندارد و تنها از عقبهی تاریخی و رفتارهای بیمارگونهی نژادپرستانه آب میخورد، و فجایعی که به نوعی دارای پشتوانههای قانونی است تفاوت قائل شد.
یعنی در جاهایی که چنین فجایعی ریشههایی بلند و قوی در خاک نهاد رسمی یا ساخت قانون و قدرت رسمی دارد، باید به تغییر قانون و قدرت پرداخت تا این فجایع تکرار نشوند. در جاهایی که ساخت قانون و قدرت رسمی مشکل چندانی ندارد باید با ریشهیابی روانشناسانهی اجتماعیِ چنین پدیدههایی، به تغییر نوع نگرش نژادپرستانه افرادی از دست پلیس قاتل رفت.
در عین حال، دموکراتیزه کردن تولید و توزیع ثروت نیز امر مهمی است. در مقایسهی کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا، با شرایط نهادی رسمی کم و بیش مشابه، میتوان تفاوتهای مهمی از منظر وقوع چنین فجایعی دید که علّّت آن به مساواتگرایی اجتماعی قوی در کشورهای اسکاندیناوی باز میگردد.
یعنی دموکراتیزه شدن واقعی تولید و توزیع، و کاهش فاصله طبقاتی، هم موجب شکل گیری قدرت بازدارندگی اجتماعی در برابر چنین فجایعی میشود و هم با معنادارتر کردن عدالت قانونی، کمرنگ شدن زمینههای فرهنگی چنین فجایعی را در پی دارد.
شاید چنین پلیسهایی در جامعهای که وجه مشخصهی مهم آن نابرابری زیاد است، دچار عقدههای مختلف میشوند که ناچار از خالیکردن آنها روی افراد بی گناه میشوند؛ یا ممکن است با اتّکاء به امکان سهلگیری نهاد قضایی مبتنی بر قدرت نابرابر دست به فجایع میزنند.
نتیجه اینکه نباید با شبیهسازی فاجعه غیر انسانی و بهشدت قابل محکوم قتل جورج فلوید، به توجیه فجایع غیرانسانی در جاهای دیگر پرداخت که ممکن است علّت وقوع آنها وجود قوانین نادرست باشد. قوانینی که زمینه را برای استمرار کژکاردیهای فرهنگی بیشتر فراهم میکند.
در جاهایی که مشکل، نه قانون بلکه عقبهی تاریخی سیطرهی مناسبات اجتماعی خاصی است، باید به عدالت قانونی معنای بیشتری داد. در جاهایی که مشکل در قانون است، هم باید قانون تغییر کند و هم باید عدالت قانونی از طریق مساواتگرایی اجتماعی معنای بیشتری یابد.
جامعه شناسی علامه
ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻳﻚ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺧﻮﺩ ، ﺳﻴﻤﯽ ﺑﻪ ﺿﺨﺎﻣﺖ ﻳﻚﻫﺰﺍﺭﻡ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻗﺮﻗﺮﻩﺍﯼ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺭﻗﻴﺒﺶ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ . ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻴﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﻓﻮﺍﺻﻞ ﻣﻨﻈﻢ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
با این حال ﺁﻧﻬﺎیی ﻛﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﺷﻜﻮﻩ ِ ﺗﻤﺪﻥ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺁﻥ ﺑﺮﻣﯽﺧﻴﺰﺩ، ﺩﭼﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩﺍﻧﺪﻳﺸﯽ ﻭ ﺳﻄﺤﯽﻧﮕﺮﯼ ﺍﻧﺪ . ﺗﻤﺪﻥ، ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻛﺎﻻﻳﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﻧﻤﯽﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ « ﺗﻮﻟﻴﺪ» ﺷﻮﺩ.
نظام حکومتی نقش مهمی در ساخت تمدن یک ملت دارد . ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ،آﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ، ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭا !
حکومت آلوده به فساد و فقرگستر نمی تواند این تمدّن را بسازد !
ﺍگرﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﺮﻳﺪ ﻓن آﻭﺭﯼ ﻣﺘﻤﺪﻥ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ژاپنی ﺑﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴد !
ﻗﺪﺭﺕ ﻓن آﻭﺭﯼ ﺧﻴﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭼﺸﻢ بادامی هایِ ﮊﺍپنی ، ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻫﻤﻪ ی ﺟﻼﻝ ﻭ ﺷﻜﻮﻫﺶ ، ﯾﮏ « ﻓﺮﻉ » ﻛﻮﭼﻚ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻤﺪﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ .« اصلِ» ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﻌﻈﻢ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﺍﻭﺯﺍﻛﺎ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﻳﺎﻓﺖ ، ﺩﺭ ﻭﻳﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﻓﻮﮐﻮﺷﻴﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺩﻳﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺘﻤﺪّﻧﺎﻧﻪ ﺁﻭﺍﺭﮔﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻣﺨﻮﻑﺗﺮﻳﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﻥ، ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﺗﻤﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺁﺏ ﻣﯽﺍﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﯽﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﻫﻴﺎﻫﻮ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ِ ﻣﺼﺮﻑ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩ ، ﺁﺏ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﺭﺍ ، ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭِ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ ، ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﯽ ﻛﺎﻣﻼ''ﻋﺎﺩﯼ ، ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﯽﻛﻨﻴﻢ ، ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
ﺩﺭ ﻫﻤﻪﯼ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎ ﻭ ﻋﻜﺲﻫﺎﯼ ﺧﺒﺮﯼ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭﻳﺮﺍﻧﮕﺮ ۲۰۱۱ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ ﻳﻚ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺭﮔﻴﺮﯼ ، ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ، ﻫﺠﻮﻡ ، ﻏﺎﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ، ﻭَﻟَو ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻤﻚﻫﺎﯼ ﺍﻋﻄﺎﻳﯽ ، ﺑﯽﻧﻈﻤﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ فریاد دیده نمی شد.
*ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ یک ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ:
۱ - ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻨﻈﻢ ﺁﺏ ﻭ ﻏﺬﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻑِ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﻳﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﺸﻦ .
۲ - ﻫﻴﭻ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ۹ ﺭﻳﺸﺘﺮﯼ ﺁﺳﻴﺐ ﻧﺪﻳﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺎﺭﺕﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ آب ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﻮﺩ .
۳ - ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﯼ و ﺯﻭﺭﮔﻮﻳﯽ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ،ﻓﻘﻂ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩ .
۴ - ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ فنی ﻧﻴﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ، ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻧﺸﺖ ﻣﻮﺍﺩ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﺍﻛﺘﻴﻮ ، ﺑﺎ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻨﻚ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩﻫﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ ولی دکّان شهید سازی راه نینداختند !
۵ - ﺣﺘﯽ ﻳﻚ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﯼ جگر سوز مداحی ﻳﺎ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽﺷﺪ. ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻃﻤﺄﻧﻴﻨﻪ ﺑﻮﺩ. رهبران سیاسی و مذهبی هم از احساسات مردم سوء استفاده نکردند !
۶ - ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﻗﻼﻡ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺏ ﻭ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺑﺮﺳﺪ .
۷ - ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ،ﭘﻴﺮ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥﻫﺎ ﻗﻴﻤﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﺧﻮﺩﭘﺮﺩﺍﺯﻫﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ .
۸ - ﻫﻤﻪ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ . ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
۹ - ﺭﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﺤﺘﺎﻁ ﻭ ﺩﻗﻴﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ.اﺯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ ﺍﻟﺘﻬﺎﺏ ﺁﻓﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﺭﺍﻡﺑﺨﺶ ﭘﺨﺶ ﻣﯽﺷﺪ .
۱۰ - ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺮﻕ ﺭﻓﺖ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ ﺳﺮﺟﺎﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻧﺪ. "ﺍﻳﻦ "ﻫﻤﺎﻥ "ﺗﻤﺪﻧﯽ" ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻭ ﻣﺼﻨﻮﻋﺎﺕ ﺗﻤﺪﻧﯽ ، ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺳﻮﻧﯽ، ﭘﺎﻧﺎﺳﻮﻧﻴﻚ، ﻫﻴﺘﺎﭼﯽ ، ﺗﻮﻳﻮﺗﺎ، ﻫﻮﻧﺪﺍ ﻭ ﻧﻴﺴﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﺻﻪﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﺯﻳﺮﺑﻨﺎی ﻧﺎﺏ ﺗﻤﺪﻥ ﻳﻚ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ:
ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ،آﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ، ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭا !
ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻭﻳﺮﺍﻧﮕﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﻭ ﺑﻤﺐ ﺍﺗﻤﯽ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﺵ ، ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ «دلار»ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ « ﻳﻦ» ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﺯمین شان ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ، ﺑﺎ ﻗﺸﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ « ﻭﺍﺣﺪ ﭘﻮﻝ ﻣﻠﯽ»ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻻﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻏﺮﺏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻛﻨﻨﺪ .
*"ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ" ، "ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ "ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ "ﺷﻌﺎﺭ "وﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ .
« ﺗﻤﺪﻥ» ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ "ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﯼ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ" ، "ﻣسئولاﻧﻪ" ، "ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ" ﻭ ﺑﻪ "ﻏﺎﻳﺖ ﻣﻨﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ" ﺷﻮﺩ . "ﺯﻣﻴﻨﻪی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﻤﺪﻥ" ، ﻧﻪ "ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ، نه ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪ، نه ﻭﺯﺍﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ، نه کلیسا، بلکه «ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ» ﻭ «ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ » ﺍﺳﺖ.ولی در ایران آموزش و پرورش فقیر ترین نهاداست !
ﺗﺎ ﻋﺰﻣﯽ ﻧﻜﻨﻴﻢ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻳﻚ اراده ملی ﻣﺴﺘﻤﺮآغاز نکنیم!
"ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﻡ ﺗﺎ ﺷﺎﻡ نماز بخوانیم، موعظه کنیم و گشت ارشاد راه بیندازیم، ﺧﺎﺻﻴﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫند ﺩﺍﺷﺖ"".
نظام سیاسی لیبرال دموکراسی ژاپن تقویت کننده این تمدن است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید