آگاهي صحيح دست اندركاران نظام آموزشي به ويژه راهبران آن يعني “مديران مدارس” از فلسفه آموزش و پرورش و مكتب فكري حاكم برآن و ضرورت حركت آنها براساس اين فلسفه، همواره دغدغه بزرگان سياسي و متفكران امر آموزش و پرورش بوده است.
بدون شك علت اصلي اين توجه، اهميت آگاهي از فلسفه تعليم و تربيت و نگراني از تبعات سنگين عدم همخواني بين فلسفه تعليم و تربيت و آرمانها و ارزشهاي حاكم برآن با عملكرد نظام آموزشي است كه مي تواند منجر به فروپاشي آن گردد.
بر همه مبرهن است كه وظايف مدير مدرسه نبايد صرفا تا حد اجراي دستورات و بخشنامه هاي بالادستي، تنزل نمايد در اين راستا پژوهش و مطالعات خوبي درباره فلسفه تعليم و تربيت انجام شده و برخي آسيب ها مانند اقتباس فرهنگي بدون مطالعه و در تضاد با ارزشهاي فلسفه تعليم و تربيت ما، مورد نقد پژوهشگران هم قرار گرفته است. البته نقدهايي هم شده كه چرابه رغم تلاشهايي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي بازسازي نظام تعليم و تربيت كشور و تقويت انديشه هاي اسلامي و معارف اهل بيت (ع) و بزرگان انقلاب اسلامي صورت گرفته است، همچنان نظام تعليم و تربيت كشور موفقيت چشمگيري را در جهت پاسخگويي به نيازهاي اساسي مسائل فرهنگي و تربيتي ازخود نشان نداده است و در پاسخگويي به پرسش هاي فراوان نسل آينده عاجز بوده است.
مدتها قبل، "كارگروه تلفيق نتايج مطالعات نظري" با پشتيباني "دبيرخانه شورايعالي آموزش و پرورش" اقدام به تدوين مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي- عمومي جمهوري اسلامي ايران را نمود كه در آذر 1390 با تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مبناي سياست گذاري ها، برنامه ريزي ها و توليد اسناد تحولي در نظام تعليم و تربيت رسمي-عمومي كشور قرار گرفت.
از مهم ترين مباني اساسي تربيت در اين سند مهممي توان به 5 بخش طبقه بندي شده :
1-مباني هستي شناختي 2-مباني انسان شناختي 3-مباني معرفت شناختي 4-مباني ارزش شناختي 5-مباني دين شناختي؛ اشاره كرد.
با عنايت به ترسيم مباني اساسي تربيت در سند تحول، اكنون انتظار مي رود مديران مدارس به عنوان راهبران و مجريان اهداف نظام تعليم و تربيت، از روح مكتب فلسفي حاكم بر نظام خود، آگاه بوده و عملكردهاي آموزشي و پرورشي مدارس را در جهت اهداف و نظام ارزشي اسلامي منطبق سازند.
بر همه مبرهن است كه وظايف مدير مدرسه نبايد صرفا تا حد اجراي دستورات و بخشنامه هاي بالادستي، تنزل نمايد و در صورت تسلط و آگاهي مدير از فلسفه آموزش و پرورش، مي توان شاهد تحولات كيفي شگرفي در بطن مدرسه هابود.
اكنون اين سوال مطرح است كه آيا در شرايط احراز مديريت مدارس به مبحث آشنايي مديران با مهم ترين موضوع يعني مباني اساسي تربيت و مباني فلسفي نظام آموزش و پرورش در ايران توجه شده است؟
اگر بخواهيم نگاهي منطقي به اين موضوع داشته باشيم به اين نتيجه مي رسيم كه شايسته است افرادي را به عنوان مدير مدرسه و راهبر آموزشي به كار گيريم كه فارغ التحصيل رشته هاي علوم تربيتي (مديريت آموزشي ، فلسفه تعليم و تربيت و ...) باشند و با برخورداري از پيشينه آكادميكي مرتبط با مسائل تعليم و تربيت ، بتوانند درك منطقي و روشني از مسائل داشته و تاثيرات مفيد و سازنده اي در عرصه تعليم و تربيت كشور داشته باشند.
مطابق با مصوبه جلسه 673 مورخ 22 / 1 / 81 شوراي عالي آموزش و پرورش شرايط عمومي و اختصاصي احراز مديريت مدرسه تدوين و تصويب شده است.از شرايط اختصاصي مي توان به مواردي نظير:
1- ميزان تحصيلات و سوابق تجربي براساس دوره تحصيلي و درجه مدرسه
2- شركت در دوره هاي آموزشي مديريت يا آزمون احراز صلاحيتهاي مديريت مدرسه و موفقيت در آن؛ اشاره كرد.
حال اين سوال مطرح است كه محتواي مواد آموزشي دوره هاي آموزشي مديريت چيست؟ آيا آموزش مباني نظري تحول بنيادين از مواد آموزشي اين دوره ها مي باشد؟ آيا مديران جديد الانتصاب مدارس با مكتب فلسفي آموزش و پرورش كشور و ماموريت هاي آن به خوبي آشنا هستند؟ آيا آنها مي توانند با بهره گيري از محتواي اين دوره هاي آموزشي، اشراف به زيربناي فلسفي نظام آموزشي حاكم پيدا كرده و در جهت اعتلاي كيفي و كمي آموزش و پرورش گام بردارند؟
در آبان ماه سال جاري فراخوان جديدي از سوي وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان فرآيند انتخاب و انتصاب مديران واحدهاي آموزشي با هدف شايسته سالاري منتشر شد. در اين فراخوان، سامانهاین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید به عنوان سامانه ثبت درخواست نامزدهاي مديريت معرفي گرديد تا افراد علاقه مند مشخصات خود را در آن ثبت نمايند. اين سامانه به صورت هوشمند شرايط اعلام شده از افراد و شرايط استاندارد را چك نموده و امتيازها را به كميته اي جهت بررسي نهايي ارائه مي دهد و در صورت نياز، مصاحبه صورت مي گيرد و در نهايت ليست اسامي نفرات برتر به دست روساي مناطق آموزش و پرورش قرار مي گيرد.
صرف نظر از بحث شايسته سالاري و طرح هاي خوبي از اين دست كه از جنس كارهاي مشورتي است و عرصه حضور علاقه مندان را فراهم مي نمايد، اما توجه به دو مقوله تخصص و تعهد در فرايند انتصاب مديران واحدهاي آموزشي مي بايست به صورت جدي در نظر گرفته شود.
دارا بودن ذهنيت فلسفي باتوجه به تاثير شگرف آن بر روند انجام امور و نوع تعاملات و ویژگیهايي مانند جامعیت يعني كل نگري و ديدن امور در یک زمینه وسیع است که باعث میشود فرد همواره در جهت وحدت بخشیدن به اندیشههایش تلاش کند. ، تعمق به عنوان دومین بُعد ذهن فلسفی که سبب میشود فرد ایدهها و پدیدهها را موردمطالعه قرار دهد و آنچه را که دیگران بدیهی تلقی مي كنند و درباره آنها پرسش نمیکنند، مورد سوال قرار دهد و انعطاف که بُعد سوم ذهن فلسفی است و با نواندیشی، دیگربینی و خلاقیت سروکار دارد؛ مي تواند از ضروريات يك مدير يا راهبر آموزشي باشد كه بايد مورد اعتنا قرار گيرد.
اگر مدير مدرسه حائز اين خصوصيات باشد و بتواند در برخورد با مسائل از خود جامعيت، تعمق و انعطاف پذيري نشان دهد، مجموعه را به خوبي هدايت كرده و مخاطبان (اولياء-دانش آموزان-كاركنان) نيز احساس مي كنند كه آسان تر مي توانند با وي تعامل داشته و تفاهم برقرار كنند.
با اين توصيف پرداختن به تقويت ذهنيت فلسفي مديران مدارس با لحاظ اين موضوع در محتواي آموزشي دوره هاي آموزشي مديريت،به منظور ايجاد درك درست آنها از مباني فلسفي آموزش و پرورش كشورمان، يكي از نكات حائز اهميتمي باشد كه جاي آن اين روزها در انتصاب مديران مدارس خالي است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.