صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" هدایت تحصیلی و تعقیب استعداد واقعی فرد مهم ترین کارکرد یک معلم است "

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم ؟

مینو امامی/ همکار صدای معلم

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم و نقش آنان در استعدادسنجی دانش آموزان

در این سایت مصطلح بودن واژۀ معلم ، معلمان ، معلمین ، مرا واداشت تا ابتدا تفاوت بین آموزگار یا معلم را با دبیر یادآور شوم. رعایت معنای واژگان و یا حریم آنها حداقل برای آموزش و پرورشی ها باید اصلی قابل احترام باشد. بی دقتی ما به ساده ترین اشتباهات ، به مرور زمان ما را به انجام اشتباهات دیگر و بزرگتر ترغیب می نماید. هدف فقط کاربرد صحیح آن است. شاید این حساسیت را زیاد معقول نبینید ، اما به نظر می رسد اگر نامگذاری متفاوتی صورت گرفته است پس لابد دلیلی برای آن وجود داشته است، لذا لازم دیدم در این مقال ابتدا تفاوت این دو واژه را یادآور شوم .


پس تعریف هر یک :
آموزگار یا معلم کسی است که پیشه ‌اش آموختن به دیگران است و آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت کار او به شمار می آید.
دبیر، از مراتب علمی آموزش و پرورش است. این مرتبه بالاتر از مرتبهٔ آموزگاری و پایین‌تر از مدرسی است. به آموزگار دبیرستان دبیر گفته می شود. (1)

بحث استعداد ، حیطه ای بسیار گسترده دارد و با مقوله هایی همچون خلاقیت ، مهارت و هوش و ذوق ، سنجیده می شود. لذا پرداختن به آن با استفاده از منابع گوناگون ، بحث را از هدف اصلی دور می ساخت پس فقط به تعریفی ساده از آن پرداخته و مابقی مطلب مورد نظر را پی می گیرم.

روزگاری معلمان و دبیران این سرزمین در کلاس درس ، با صفا و صمیمیتی دوست داشتنی یک کارکرد جذاب و ارزنده ای داشتند و آن کشف استعداد دانش آموزان و ترغیب و تشویق آنان با جملات جادویی و سِحرآمیز ملبس به محبت ، جهت توجه و اهمیت بخشی و پیگیری آن توانایی خاص بود. آنان توانایی های فردی دانش آموزان را می دیدند. زمانی که انشا می نوشتیم و سطور یا پاراگراف احساسی و هیجانی دانش آموزی ، توجه معلم را به خود جلب می کرد و به نوشتن موضوعاتی بیشتر او را تشویق می نمود. یا سرودۀ شعری مورد توجه قرار می گرفت. کشف این دنیای شیرین توانمندی برای برخی از دانش آموزان از آنان شاعر و نویسنده ای شهیر می ساخت. یا دانش آموزی که استعداد و مهارت خارق العاده ای در حل مسایل ریاضی داشت و تشویق و همراهی معلم و دبیر ، رضایت خاطر او را برای حل بیشتر مسایل جلب می نمود و ریاضی دان می شد. ما استعدادها را نمی بینیم ، کودکان را فقط برای مراقبت و محافظت از خطرات احتمالی در مهدکودک ها و حتی گاه در مدارس ، پاس می داریم. آنان از هر حیث رهایند

با توجه به تعریف استعداد یعنی : " توانائی بهره وری فوری از آموزش ، تعليم يا تجربه در آن محدوده مشخص از عملكرد است." (همان منبع) ، پس حین و بعد آموزش هر مطلبی که برانگیزندۀ ذوق و استعداد فرد است انتظار می رود دانش آموز با توجه به توانایی های ذاتی خود و ترکیب آن با تجربه های جدید ، به انجام کاری به جز امور روتین مدرسه دست بزند. نگاشتن متنی یا سرودن شعری ، ترسیم تصویری ، ساختن چیزی با ابزاری محدود و ساده و...... هر آن چیزی که ارزشمند و قابل تحسین باشد. هر سه نوع استعداد یعنی ذهنی ، حرکتی و حسی ، می تواند در دروس متفاوت توسط معلم و یا دبیر سنجیده ، پرورش و رشد داده شود، مهم تشخیص قابلیت های ناب دانش آموزان علاقه مند به فعالیتی بیشتر از تکالیف ساده و معمولی همیشگی در کلاس درس است.

عده ای تصور می کنند معلم و دبیر در کلاس درس فقط نقش یک مبصر را ایفا می کند سخت در اشتباهند. کلاسداری فن و مهارت متأثر از تجربه را نیاز دارد. آنان در کلاس درس لیدر و رهبر یادگیری اند. منتهی مراتب کدام معلم و دبیر؟

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم و نقش آنان در استعدادسنجی دانش آموزان

اصولا معلمان و دبیران برای نیل به اهداف کارکردی خود ، می بایست مقبولیت ، محبوبیت و موفقیت داشته باشند. یک معلم وقتی می تواند در کلاس درس به موفقیت اثرگذاری مثبت نائل آید که ابتدا مورد قبول دانش آموزان باشد. راه دل دانش آموز برای معلم جهت پذیرش با رفتار گرم و صمیمی او ممکن می گردد. دانش آموز نباید او را روبه روی خود که دارای قدرتی مافوق است ، تصور کند بلکه باید او را همراه خود که قصد یاددهی دارد باور کند تا عطش یادگیری اش هر دائم بیشتر و بیشتر گردد. اگر معلم و دبیر مورد پذیرش قرار گرفت محبوبیت هم خواهد داشت و اگر هر دوی این را داشته باشد موفقیت هم خواهد داشت.

امروز تعدادی از معلمان و دبیران کارکرد همراهی و همدلی برای کشف استعداد دانش آموزان خود را از دست داده اند و دانش آموزان تبدیل به موجوداتی گردیده اند که سررشتۀ خود اکتشافی و خودیابی آنان در وسط لوله ای که از هر دو طرف عامدا بسته است ، گیر کرده است. امروز همانند گذشته ، معلمان و دبیران به استعدادیابی دانش آموزان نمی پردازند چون دیگر چون سابق انشا نوشته نمی شود .

چون دیگر چون سابق پای تخته سبز یا وایت برد مسایل ریاضی و فیزیک به شکل سنتی حل نمی گردد. چون کتب کمک آموزشی هم معلمان و دبیران را برای تلاش بیشتر تنبل ساخته است و هم دانش آموزان با کپی برداری از کتب کمک آموزشی ، دیگر نیازی به توجه ذوق و استعداد و خلاقیت خود جهت پیشرفت ندارند. چون در این جامعه حتی کارکرد مدیران و وزرا به تبعیت همین سیستم کج مدار ، فلج گردیده است و مردم از یکدیگر کپی بر می دارند . آنان نیازی به دستگاه کپی بردار ندارند چون خودشان تبدیل به آن دستگاه شده اند.

افکار، مقالات ، دست نوشته ها ، پایان نامه ها ، مدارک تحصیلی و..... همه چیز قابل کپی برداری است. لذا به جای تلاش برای استعدادیابی و طی مسیر مشقت آمیز و دراز موفقیت ، با دست یازیدن به راه های میان بُر ، افراد موفق اند.

ما انتظار داریم که دانش آموزان کودک و نوجوان تقلب نکنند و حتی با جدّیت نسبت به هر نوع تقلبی در انجام تکالیف درسی و یا در امتحانات واکنش نشان می دهیم اما جسارتا بزرگترها استادکار تقلب شده اند.

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم و نقش آنان در استعدادسنجی دانش آموزان

به یاد دارید زمانی که برای بالا بردن امتیاز ارزشیابی ، همکارانی که بی مورد نمره می دادند تا درصد قبولی شان بیشتر شود ، یا مقالات کپی شده از روی اینترنت دانش آموزان را برخی دوباره کپی می کردند تا امتیاز تألیف بگیرند؟ یا در جلسات آزمون ضمن خدمت برخی رونویسی می کردند تا امتیاز مربوط را دریافت کنند و....مبنای کارکرد ما معلمان امروز بر کدامین تلاش بی منّت و یا خلاقیت مؤثر و یا همراهی با دانش آموزان ، قرار دارد؟

امروز برخی به جای شناساندن استعداد های ذاتی دانش آموزان که هنر کشف و هدایت آن معلم را برازنده است ، به ناله هایی بی امان از اوضاع معیشتی پرداخته و زندگی غالب آنان همین چهره گردیده است. معلم و دبیر شاغلانی ناتوان با درآمد زیر خط فقرند که همانند دانش آموزان ضعیف کلاس معرّف حضور همگان اند. حتی شاید برخی در کلاس درس به جای آموزش و تعلیم و تربیت صِرف نه انجام فعالیتی خارق العاده چون کشف استعداد دانش آموزان ، چرتکۀ زندگی پیش رو گذاشته اند و حساب و کتاب حقوق آخر بُرج خود را برای هزینه کرد یک ماه سر صاف می کنند. اولویت ها را مشخص و برای حسرت ها آه می کشند.

دیگر بهانه ها عبارت است از :
تعداد دانش آموز زیاد است. کلاس ها استاندارد نیست. مشکلات رفتاری دانش آموزان خارج از کنترل گردیده است. معلم و دبیر به حریم خودامنی دانش آموزان تجاوز می کند. کتب درسی پویا نیستند و سالیان درازی است که تدریس می شوند. مؤلفین کتب درسی خودسانسور و ثابت اند. حقوق معلم و دبیر خیلی پایین تر از سایر شاغلان است. تورم و گرانی بیداد می کند. مدیریت ها ضعیف است و موجب دلسردی می گردد. روحیه تعاون و همکاری در سیستم آموزش و پرورش صفر است. سخن مسئولین با عملشان همخوانی ندارد. وعده های دروغ بسیار است . آموزش و پرورش با جمعیت زیاد خود کمترین بودجه و توجه را دارد. آموزش و پرورش فقط در شعار انبیایی است. اعتراضات فرهنگیان رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است و عده ای به جرم تقاضای شرایطی مطلوبتر زندانی شده اند. هیچ نوع رفاه برای معلم اعم از حق بیمه ای کارآمد، حق سفر ، حق اسکان ، حق پاداش و... وجود ندارد.

آنانی که کم کار و غیرموفق اند قادر به پیمایش نردبان ترقی اند و فعالان ارزشگذار در حاشیه می مانند و دیده نمی شوند و.... که گاه ما معلمان مقصریم و بیشتر مسئولان که شرایط ناخواسته و یا نامناسب را بر ما تحمیل می کنند.

این موارد و بسیاری دیگر ، باعث گردیده است تا مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم ، عقیم گردد و چهرۀ خردمندِ دلسوزِ مهربانِ معلم و دبیر به نقشی کم اثر تبدیل گردد. امروز دانش آموز و معلم در بحران هویتی شدیدی گرفتارند که هیزم آن را مدیران و وزرای ناتوان افروخته اند. تعلیم و تربیت تبدیل به آتش زیر خاکستری گردیده است که همۀ کارکردهای مناسب و مفید معلم و آموزش و پرورش را به عنوان دومین نهاد جامعه پذیری کودکان ، آرام آرام می سوزاند و به نیستی هدایت می کند. راستی به کجا می رود کاروان تعلیم و تربیت ما ؟!



تفاوت استعداد یابی در دو کشور آمریکا و کانادا با ایران
کشورهایی چون آمریکا و کانادا هنر کشف استعداد و پرورش افراد را دارند. آنان فرصت های طلایی شناسایی توانایی های بشری را از دست نمی دهند . در کشور خود برای جمعیت کودکان از همان سنین مهد کودک به طور سیستماتیک و هدف دار با ارائه اسباب بازی متنوع و انجام کارهای گروهی ، گرایشات و استعدادهای آنان را می سنجند و آن را تا استنباط خود فرد و برای مساعدت والدین ادامه می دهند. اما باز او را رها نمی کنند. امروز همانند گذشته ، معلمان و دبیران به استعدادیابی دانش آموزان نمی پردازند چون دیگر چون سابق انشا نوشته نمی شود

هدایت تحصیلی و تعقیب استعداد واقعی فرد با پرونده ای که از کودکی برای او در هر سطح تهیه شده است صورت می گیرد. آنان مرزی برای استعدادیابی و پرورش توانایی های خاص و ویژه افراد ندارند ، حتی آنان برای پرورش هر نوع استعدادی از سراسر جهان سرمایه گذاری می کنند. ظاهرا برای آنها آنچه که اهمیت دارد رشد علم و توسعه خرد در جامعه است و ملیت ها برای آنها مرزی محدود محسوب نمی شود و همۀ این اتفاقات در سرزمینی رخ می دهد که به نژادپرستی شهرت دارد و هنوز هم آپارتاید در آن موج می زند. اما با همۀ این اوصاف مهدِ جذب و جلب افکار و اندیشه و خلاقیت و نوآوری تمامی انسان های مستعد جهان است.
و ما استعدادها را نمی بینیم ، کودکان را فقط برای مراقبت و محافظت از خطرات احتمالی در مهدکودک ها و حتی گاه در مدارس ، پاس می داریم. آنان از هر حیث رهایند. در هر دوره ای همانند درخت خودرو اگر ویژگی های فردی ممتازی داشته باشند رشد کرده و خودی نشان می دهند اما مابقی در زیر سایۀ بی انگیزگی و رهاشدگی ، قادر به رشد و نمو نمی گردند. نه محتوای آموزشی و نه معلمان و دبیران و نه هیچ مرجع دیگری در شناسایی و جمع آوری استعدادهای ناب و یا نهفته ، تلاشی بعمل نمی آورند. آنان کودکان رهایند و رنگ تعلق از علم آموزی و هدایت شدگی ندارند. ما فرصت تنوع و قدرت انتخاب برای کسب مهارت و یا علاقه را برای آنان فراهم نمی سازیم. در مدارس ما هنر کالبدی مرده و بی روح است که ضرورتی برای گرایش بدان نیست. دانش آموزان ما حتی در مدارس خاصی چون نمونه دولتی و سمپاد عزا می گیرند که مثلا رشتۀ الکترونیک یعنی چه ؟ نرم افزار کامپیوتر یعنی چه ؟ شاید برای همین دانش آموزان ممتاز واقعی و یا دوپینگی فقط پزشکی و دندانپزشکی و مهندسی عمران و..... می خوانند چون کانالی برای کسب اطلاعات و یا استعدادیابی آنان وجود ندارد. فقر شناخت رشته های دانشگاهی باعث انباشت تعداد بیشتری در رشته های محدود می شود. دانش آموزان حتی برای انتخاب رشتۀ دبیرستانی عزا می گیرند. تکلیف دانش آموزان ضعیف مشخص است برو ته صف رشته ها. اما دانش آموزان ممتاز بلاتکلفند : کدام رشته را بخوانم و متأسفانه مرجعی برای یاری او نیست. برای همین امروز ما شاهد نمایش چهره ها نیستیم و شاید برای همین از خلاقیت ها خبری نیست و یا شایسته سالاری حاکم نیست!

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم و نقش آنان در استعدادسنجی دانش آموزان

تفاوت علم آموزی در عصر قدیم و جدید
در روزگار قدیم ، عصر بوعلی سینا و فارابی و زکریا رازی و پاستور و مادام کوری و اینشتین و نیوتن و...... خودِ فرد بنا به توانایی های ذاتی و گرایش و علاقه و استعدادش ، به دنبال علم در هر جایی می رفت و چهره ای شاخص می گردید. مشقت کسب علم و مشاهده و درک و شهود باعث صیقل روح و اندیشه و خرد و جسم آنان می شد. اما در روزگار جدید با فراهم شدن قرص دانش و دانلود کتب متنوع ، چنان آسایشی برپاست که حوصله و رغبت و گرایش به مطالعه از آن طریق ، فاجعه ای اسفبار است که این نشستن ها و عدم تحرک سلامتی روح و جسم را نیز به مخاطره می اندازد. اراده و همت والای افراد جهت کسب علم در گذشته با بی تعهدی و سستی و رخوت امروزی ها در دریافت لقمه های آماده ، مقایسه ای تأسف بار است. همانطور که تکنولوژی و رشد و توسعه صنعت، مردم را تنبل و وابسته و مستعد بیماری های بیشمار کرده است، راحتی دسترسی به دانش و اطلاعات و نفوذ کَلک و حُقّه در مدرک سازی برای نیل به اهداف جاه طلبانه ، نیز استعدادها و علایق کودکان را عقیم ساخته است.

پس معلم و دبیر بزرگوار
علیرغم تمامی دردهای بی درمان مزمن آموزش و پرورش که به تمامی اعضای آن اعم از معلم و دانش آموز و.....تزریق می شود،بیایید سوز و عشق خود را تنها حامی و هدایتگر کشف استعداد دانش آموزان را شعله ور نگه داریم و برای داشتن فردایی بهتر برای فرزندان خود و کشور ، به معرفی توانایی های آنان اهتمام ورزیم. بجز معلم و دبیر ، در کشور ما مرجعی دیگر برای کشف استعدادهای ناب دانش آموزان ، وجود ندارد. ما می توانیم با دقت در افعال آنان ، ویژگی های ممتاز آنان را پیگیر و برجسته سازیم. هر چند محدود و ناقص و ابتر اما کشور ما به این شناسایی ذخایر و گوهرهای ناب استعداد کودکان و نوجوانان نیازمند است.

1) از ویکی ‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم و نقش آنان در استعدادسنجی دانش آموزان

سه شنبه, 29 آبان 1397 22:03 خوانده شده: 8366 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +2 0 --
امامی 1397/08/29 - 23:12
سلام
اخیرا وزیر آموزش و پرورش وعده ی تعبیه اسباب بازی
در مدارس دوره ابتدایی را داده اند منتهی مراتب تا چه
سطح و در کدام مدارس و با کدام برنامه ریزی و تنوع
اسباب بازی و...... امید که کارشناسی شود و فقط
برای رفع تکلیف نباشد. کیفیت و نوع اسباب بازی جهت
تحریک فعالیت های حسی ، حرکتی و ذهنی کودکان خیلی
موثر است. محتوای طرح و نحوه اجرا خیلی حساس است.
چون تعدد مدارس بسیار و شکاف اجتماعی شدید است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1397/08/30 - 01:17
خانم امامی سلام و خسته نباشید میگم.
مدارس ما متاسفانه عین پادگان شده.تو کلاس به محض اینکه بچه ها کمی ازاد باشن و صحبت کنند کادر دفتر اعتراض میکنه و این ازاد گذاشتن بچه ها برای چند دقیقه حمل بر ناتوانی معلم بر کلاس داری میکنن.چون سالن ورزش ندارن یه زنگ هم که در نماز خانه بچه ها رو رها میکنی باز صدای اعتراض بلند میشود که اینجا جای نماز است نه جای بازی بچه ها. من معلم چکار کنم تا دانش اموز من کمی از تکراری بودن فضای کلاس بیرون اید؟ کجا محیطی رو فراهم کنیم تا تخلیه روحی شوند؟ و....
پاسخ + +2 0 --
امامی 1397/08/30 - 09:38
سلام
پادگان بودن مدارس پدیده ای جدید نیست و قبلا در این خصوص
مطلب نوشته ام. اول یک واقعیت را باید قبول کنیم و آن این که
تدریس برای پسران بسیار سخت تر از دختران است.
اما با توجه به آنچه که تجربه خوانده می شود و اعتقاد شخصی ،
ابتدا معلم می بایست توسط دانش آموزان مورد مقبولیت قرار
بگیرد تا سپس به محبوبیت و موفقیت نایل آید.
اگر دانش آموزان را موجود انسانی بدانیم که عطش شدید محبت
و دوست داشته شدن توسط معلمان خود را دارند و نگاه ما به آنان
صمیمانه و صادقانه باشد آنان جذب خواهند شد. باور کنید
سرکش ترین دانش آموز هم قابلیت نرم شدن دارد. فقط کافی است
معلم همراه او بگوید و بخندد و حتی تدریس خود را آمیخته به
نرمی و ملایمت و نقل تجارب و مفاهیم خارج از کتب درسی نماید.
پاسخ + +2 0 --
امامی 1397/08/30 - 09:46
معلم وقتی خشک و منضبط و محدود به محتوای کتب درسی و یا
تلاش برای حفظ انضباط کلاس ، عمل می کند برای دانش آموزان
قابل تحمل نیست. انعطاف پذیری معلم نسبت به شرایط قابل کنترل
و یا غیرقابل پیش بینی ، باعث مقبولیت معلم از سوی دانش آموزان
می شود. آنان سوز و عشق شغل ما را بهتر از خود ما لمس می کنند
و برای همین معلمی موفق تر است که کلاس های متفاوت را نسبت
به روحیه جمعی هر کلاس متفاوت مدیریت کند.
انسانها نیازمند محبت و عشق ورزی اند و به قول یکی از اولیا
که می گفت : خوشحالم که دخترم عاشق شماست !!!! ایشان از
هدایت و کنترل احساسات دخترشان خشنود بودند و اطمینان داشتند که
خطا نمی کند. ما باید فرصت دوست داشته شدن را به دانش آموزان خود
بدهیم.
پاسخ + +3 0 --
امامی 1397/08/30 - 09:58
آنان نیاز شدید به خودباوری دارند. آنان نیاز سدید به دیده شدن
دارند. آنان نیاز شدید به تایید و تشویق شدن دارند. آنان نیاز شدید
به هدایت شدن دارند. آنان نیاز شدید به معنویات اخلاقی دارند.
آنان نیاز شدید به توانمند شدن دارندو.......
همه ی این موارد توسط معلمان و دبیران هدیه می شود. ما معلمان
در کلاس درس برای خود قدرتی فوق العاده داریم اما مشکلات شغلی
و سازمانی ، ما را از آنها مغفول داشته و ما نیز خودباوری مان را
فراموش کرده ایم.
بدون تعارف می توان اقرار کرد که نظریه افراطی فروید در مورد
معلمان دقیقا صادق است. ما قادریم از دانش آموزان خود افرادی
مفید برای جامعه تربیت کنیم و یا خاطی ترین خلافکاران را.
معلمان خودشان نیز در از بین رفتن اعتبار و منزلت شغلی شان
مقصرند. کارکردهای مناسب و بی نظیر ما بتدریج در حال فراموشی
است. جاذبه و دافعه ی شغل معلمی باید مکمل
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/30 - 13:25
مکمل وظایف و کارکرد او باشد.
پاسخ + +4 0 --
امامی 1397/08/30 - 10:24
حق دانش آموزان یادگیری در فضای
صمیمی و بانشاط است. کادر دفتر
برای حفظ سکوت جهت آرامش بیشتر
خود چنین حقی ندارند.
هر چند بهترین زمان برای آنان با
حضور معلمان و دانش آموزان در کلاس درس است اما معلمان مبصر
کلاس نیستند و هر نوع صدای متعارف
کلاسی باید محترم شمرده شود،
دانش آموزان ستون نیستند.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور